تاریخ انتشار : ۰۹ بهمن ۱۳۹۰ - ۱۱:۱۵  ، 
کد خبر : ۲۳۴۳۸۶

کرباسچی و سیاست‌ورزی مدرن


هومان دوراندیش
غلامحسین کرباسچی در مصاحبه با ضمیمه هفتگی روزنامه اعتماد ملی (زمستان 1387)، حل و فصل مشکلات اصلاح‌طلبان و اصولاً اعتلای سیاست در جامعه ایران را نیازمند «سیاست‌ورزی مدرن» دانست و از این منظر به نقد عملکرد خاتمی در دوران اصلاحات پرداخت. کرباسچی تفال زدن به دیوان حافظ برای رفع تردیدهای سیاسی را کنشی غیر مدرن و خاتمی را به دلیل ارتکاب چنین عملی،‌ سیاست‌مداری غیر مدرن دانست. فارغ از صحت و سقم انتقاد کرباسچی از خاتمی، در این یادداشت کوتاه می‌کوشیم تا کنش کرباسچی را از منظر انتقاد مطرح شده از جانب خودش ارزیابی کنیم.
کرباسچی دبیرکل حزب کارگزاران سازندگی است و حزب کارگزاران نیز رسماً میرحسین موسوی را به عنوان کاندیدای مورد حمایت خود اعلام کرده است. احزاب بدون تردید در تمامی جوامع در حال گذار جزو نهادهای مدرن محسوب می‌شوند و اصولاً پدیده تحزب در تاریخ دویست ساله اخیر در تمام نقاط جهان، پدیده‌ای مدرن به شمار می‌رود. فارغ از ماهیت احزاب در جوامع نیمه سنتی ـ نیمه مدرنی همچون ایران،‌ نفس تشکیل حزب در این جوامع، اقدامی در راستای تحقق نوسازی سیاسی است. این نکته را بدین صورت نیز می‌توان تقریر کرد که هر چند بسیاری از احزاب سیاسی در جوامع در حال گذار خصلتی پاتریمونیالیستی و غیر مدرن دارند، اما نفس تأسیس آن‌ها تلاشی برای مدرن ساختن حوزه سیاست به شمار می‌رود.
بنابراین کسانی که به فعالیت حزبی روی می‌آورند در واقع سیاست‌ورزی مدرن را مطلوب و تک‌رویهای خودسرانه و تن زدن از پای‌بندی به خرد جمعی از نامطلوب می‌دانند. یکی از مقتضیات اساسی فعالیت حزبی نیز پای‌بندی به مواضع اتخاذ شده از سوی حزب متبوع است. چه اگر تشکیل حزب با هدف سازماندهی نیروهای اجتماعی و هماهنگ ساختن کنش‌های سیاسی پراکنده و انفرادی صورت گرفته باشد، عدم پای‌بندی به مواضع سیاسی اتخاذ شده از سوی حزب خاص در عین عضویت در آن حزب، چیزی جز نقض غرض محسوب نمی‌شود. چنین رفتاری حتی اگر از سوی اعضای رده پایین یک حزب هم صورت بگیرد،‌ از حیث منطق کنش حزبی،‌ قابل قبول نیست.
حالا غلامحسین کرباسچی به عنوان دبیرکل حزب کارگزاران سازندگی،‌ موضعی کاملاً مخالف موضع سیاسی حزب خود اتخاذ کرده است. بدیهی است در شرایطی که حزب کارگزاران در جلسه شورای مرکزی خود حمایت از ریاست جمهوری میرحسین موسوی را تصویب کرده است، حمایت دبیرکل این حزب از ریاست جمهوری مهدی کروبی و پذیرفتن ریاست ستاد تبلیغات انتخابات کروبی، رفتاری کاملاً عجیب و طنزآلود است. این نوع رفتار سیاسی نه تنها با مقتضیات سیاست‌ورزی مدرن هم‌خوانی ندارد بلکه با سیاست‌ورزی سنتی نیز هیچ قرابتی ندارد. کرباسچی در نقد خاتمی و دفاع از کروبی، شهید بهشتی را به عنوان تنها روحانی پای‌بند به کار حزبی و تشکیلاتی در دوران پس از انقلاب اسلامی معرفی کرده و گام نهادن در طریق بهشتی را به کلیه نیروهای انقلاب اسلامی توصیه می‌کند.
اما وی رفتاری کاملاً مخالف رفتار سیاسی آیت‌الله بهشتی آغاز کرده است. اگر حقیقتاً کرباسچی بهشتی را به مثابه یک الگوی سیاسی به رسمیت می‌شناسد، حمایت وی از کروبی در صورتی توجیه‌پذیر است که رفتار سیاسی مشابهی از شهید بهشتی در تاریخ معاصر ایران ثبت شده باشد. رفتار سیاسی کنونی کرباسچی در صورتی با نحوه کنش سیاسی بهشتی همسویی پیدا میکند که فی‌المثل شهید بهشتی به عنوان دبیرکل حزب جمهوری اسلامی، علیرغم حمایت این حزب از ریاست جمهوری جلال‌الدین فارسی، شخصاً از ریاست جمهوری ابوالحسن بنی‌صدر حمایت می‌کرد.
علاوه بر انتقاد فوق، رفتار سیاسی کرباسچی از حیث دیگری نیز قابل انتقاد است. اگر تاسیس دولت ـ ملت را سنگ بنای سیاست مدرن بدانیم، یکی از ارکان اساسی سیاست‌ورزی مدرن، ترجیح منافع ملی بر حب و بغض‌های شخصی است. در تمامی کشورهای توسعه یافته و دموکراتیک نیز حرکت در مسیر حفظ و تحقق منافع ملی، اصل اساسی تمامی کنش‌های سیاسی داخلی و خارجی به شمار می‌رود. فارغ از اینکه آیا عموم اصلاح‌طلبان و از جمله اعضای حزب کارگزاران به درستی ریاست جمهوری مهندس موسوی را متضمن تامین منافع ملی ایران می‌دانند یا خیر، آنچه که در بحث کنونی ما اهمیت دارد، چرایی حمایت کرباسچی از ریاست جمهوری مهدی کروبی است؛
حمایتی که ناشی از انگیزه‌های شخصی کرباسچی در مخالفت با خاتمی بود؛ انگیزه‌هایی که کمابیش از سوی خود کرباسچی نیز تصریح شده‌اند. نارضایتی شخصی کرباسچی از عدم مقاومت خاتمی در برابر به زندان رفتن وی بدون تردید یکی از مبانی اصلی حمایت وی از کروبی در برابر خاتمی بوده است. چنانکه هدایت آقایی، عضو رده بالای حزب کارگزاران سازندگی نیز حمایت کرباسچی از کروبی را محصول «دلخوریهای شخصی» ‌وی از خاتمی می‌داند. همچنین افراد نزدیک به کرباسچی این نکته را نیز مطرح کرده‌اند که عدم ارسال پیام تسلیت از جانب خاتمی به کرباسچی، پس از درگذشت پدر کرباسچی، از دیگر دلایل نارضایتی عمیق کرباسچی از خاتمی است.
این در حالی است که افرادی نظیر ماشاءالله شمس‌الواعظین و حمیدرضا جلایی‌پور نیز در دوران ریاست جمهوری خاتمی به زندان رفتند و حمایت خاتمی شامل حال آنها نیز نشد. هرچند که پرداختن به مسائل فوق، محتوای یک یادداشت سیاسی را تا حدی ملوث و پیش پا افتاده می‌سازد، اما حقیقت امر این است که کنش سیاسی دبیرکل حزب کارگزاران سازندگی در شرایط کنونی، تا حد زیادی نشأت گرفته از چنین آبشخورهایی است.
بنابراین به عنوان جمع‌بندی می‌توان گفت علیرغم اینکه تعارض قول و فعل یکی از انتقادات اساسی مربوط به کنش سیاسی خاتمی است، این انتقاد شامل حال اصلاح‌طلبان منتقد خاتمی نیز می‌شود. اگر خاتمی از تحزب و نهادینه شدن احزاب در جامعه ایران سخن گفت و خود در این مسیر گام محکمی برنداشت، منتقدانی همچون کرباسچی نیز از سیاست‌ورزی مدرن سخن می‌گویند اما با ترجیح علائق شخصی بر آنچه که از سوی همفکرانشان منافع ملی ارزیابی می‌شود و نیز با اعراض از پای‌بندی به جهت‌گیری تشکیلاتی حزب خود علیرغم قرار داشتن در مسند دبیرکلی آن حزب، به هیچ‌وجه به لوازم بدیهی سیاست‌ورزی مدرن التزام ندارند.
هم از این‌رو بدون تردید باید آنان را نیز گرفتار تعارض قول و فعل قلمداد کرد. با این حال در حال حاضر که محمد خاتمی از عرصه انتخابات خارج شده است، می‌توان این پرسش را با کسانی که از سر مخالفت با خاتمی به حمایت از کروبی پرداختند مطرح کرد که حمایت از کاندیدایی که رای دادن به او مصداق بارز هدر رفتن آراء نیروهای اجتماعی حامی جبهه اصلاحات است، چه وجه عقلانی و خردپسندانهای میتواند داشته باشد؟
اگر امتیاز اصلی کروبی به خاتمی را ایستادگی و مقاومت وی در برابر جناح رقیب بدانیم و بر همین اساس از ریاست جمهوری رییس مجلس ششم حمایت کنیم، آیا میرحسین موسوی از این حیث فرق فارقی با مهدی کروبی دارد؟ در صورت منفی بودن پاسخ این سوال، به نظر میرسد که حمایت از کاندیدایی که واجد ظرفیت و پتانسیل بیشتری برای جلب آرای مردم است،‌با عقلانیت سیاسی، که یکی از لوازم اصلی سیاست‌ورزی مدرن می‌باشد، قرابت و همسویی بیشتری دارد.

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
پربیننده ترین
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات