تاریخ انتشار : ۲۹ بهمن ۱۳۹۰ - ۰۷:۳۱  ، 
کد خبر : ۲۳۵۴۰۰

جایگاه لابی یهود در سیاستگذاری‌های ایالات متحده آمریکا

مصطفی قاسمی / کارشناس ارشد روابط بین‌الملل چکیده: هر یک از اقلیت‌های نژادی آمریکا، دارای یک یا چند گروه فشار است. این گروه‌ها متناسب با سهم جمعیتی، قدرت اقتصادی، نفوذ رسانه‌ای و انسجام تشکیلاتی، دارای پایگاه و نفوذی هستند که موجب تأثیرگذاری آنان بر واشنگتن می‌شوند. قدرتمندترین گروه متنفذ نژادی، لابی یهودیان آمریکاست. اسرائیل دارای لابی‌های زیادی در جامعه آمریکاست اما سازمانی که نقش هماهنگی این نهادها با سیاستمداران و دولتمردان آمریکا را بازی می‌کند و نامش با لابی اسرائیل همخوان شده، ایپک یا «کمیته آمریکایی روابط عمومی اسرائیل» (American Israel Public Affairs Committee) می‌باشد. آنان در کلیه نهادها و سازمان‌ها نفوذ کرده‌اند. قدرت و نفوذ لابی اسرائیل، موجب شده است تا بسیاری از طالبان راهیابی به کنگره یا کاخ سفید، در پی جلب حمایت لابی اسرائیل برآیند. همچنین جامعه یهودیان آمریکا و لابی اسرائیل به گونه‌ای ساختاربندی شده‌اند که موثرترین نقش را در سیاست خارجی آمریکا ایفا می‌کنند. آنان با کمک نمایندگان و سناتورهای یهودی کنگره، وزارت امور خارجه و کاخ سفید را تحت فشار قرار می‌دهند، تا با اسرائیل روابط بسیار نزدیکی برقرار نمایند و در عین حال کشورهای مخالف اسرائیل در منطقه مثل جمهوری اسلامی ایران را تحت فشار قرار دهند.

واژگان کلیدی‌‌:‌‌ اسرائیل، ایالات متحده آمریکا، لابی یهود، آیپک، سیاست خارجی.
مقدمه
ماهیت کثرت‌گرایی جامعه آمریکا و نظام سیاسی و حزبی آن موجب شده است تا فرصتی برای فعالیت انواع «گروه‌های فشار» و «لابی‌ها» در مسائل نفتی، کشاورزی، بهداشتی، قومی، نژادی و حتی روابط خارجی پدید آید. در این میان لابی‌ها در ترسیم سیاست‌های داخلی و خارجی ایالات متحده، دارای نقش تردیدناپذیری هستند و بسیاری از رفتارهای دولتمردان، متأثر از اعمال نفوذ و فشار چنین تشکل‌هایی است. روابط آمریکا و اسرائیل نمونه بسیار بارزی است که متاثر از این لابی‌ها می‌باشد.
روابط چند منظوره ایالات متحده و رژیم صهیونیستی، به واسطه ارتباط مستقیم آن با منافع حیاتی دو طرف، هم‌اکنون از آنچنان استحکامی برخوردار است که تغییر در رؤسای دو دولت نیز نتوانسته دگرگونی عمیقی در سطح این مناسبات ایجاد نماید.
در این میان لابی‌های یهود به ویژه آیپک از تاثیرگذارترین عوامل بوده‌اند به ویژه که با فعالیت‌های سازمان‌یافته، پیچیده و یکپارچه لابی‌های یهود در درون ارکان حکومت واشنگتن اعم از کاخ سفید، کنگره و سایر سازمان‌ها و بازیگران مؤثر در ساخت قدرت امکان هرگونه تنش یا سردی در روابط دوجانبه، به حداقل رسیده است.
هدف این مقاله بررسی چگونگی عملکرد لابی یهود در سیاستگذاری‌های واشنگتن به ویژه سیاست خارجی، می‌باشد. در این راستا ابتدا تعریفی از لابی ارائه می‌گردد. در ادامه سعی خواهیم کرد طی چند بخش، علاوه ‌بر بررسی روند شکل‌گیری و جایگاه لابی‌ها در آمریکا، لابی‌های اسرائیل بخصوص آیپک نیز بررسی گردد. زمینه‌های تأثیرگذاری ایپک بر سیاست خارجی آمریکا و نقش و جایگاه لابی‌های اسرائیل در روابط آمریکا و ایران از دیگر موضوعاتی است که در این مقاله به آنها پرداخته خواهد شد.
1. تعریف لابی
لابی از کلمه Lobby run به معنی راهرو استخراج شده است. در یک تعریف کلی، گروه‌های ذی‌نفوذ لابی به آن دسته از گروه‌هایی گفته می‌شود که برای تاثیرگذاری بر روند تصمیم‌گیریهای سیاسی - اجتماعی و تامین منافع خاص خود عمل می‌کنند. در این میان آنچه که یک گروه ذی‌نفوذ را از یک حزب مجزا می‌کند، بی‌علاقگی این گروه‌ها برای معرفی نامزد در انتخابات است.
به عبارت دیگر در حالی که احزاب در تلاش هستند از طریق شیوه‌های مسالمت‌آمیز قدرت وارد ساخت قدرت شوند، گروه‌های فشار تنها به دنبال تاثیرگذاری بر دولتمردان و روند تصمیم‌گیری هستند. اولین بار کلمه لابی و لابی‌گری در فرهنگ سیاسی ایالات متحده آمریکا به کار گرفته شد. لابی در ایالات متحده آمریکا بسیار گسترده و فراگیر است.1
2. روند شکل‌گیری و جایگاه لابی‌ها در آمریکا
روند پیدایش لابی‌ها به حدود 160 سال پیش باز می‌گردد، در آن هنگام اشخاصی به طور منظم در راهروهای کنگره حضور می‌یافتند تا در مورد لایحه‌ها و طرح‌های مطرح شده در مجلس‌های نمایندگان و سنا و تأثیرات آنها بر زندگی خصوصی و منافع اقتصادی خود به بحث و گفت‌وگو بپردازند.
لابی‌ها برای رسیدن به اهداف خود شیوه‌های گوناگونی به کار می‌بردند که مهمترین آنها عبارت بود از‌‌:‌‌ 1. دیدار خصوصی با مقامات رسمی و مطرح نمودن خواسته‌های موردنظر خود، 2. مشارکت در تأمین منابع مالی طرح‌ها و لایحه‌های موردنظر خود، 3. حضور در کمیته‌های کنگره و ارائه نقطه‌نظرهای خود، 4. بسیج افکار عمومی از طریق ارسال تلگرافها، نامه‌ها و ابزارهای جدید ارتباطاتی.
به تدریج با توسعه فعالیت گروه‌های فشار و لابی‌ها، کنگره آمریکا در سال 1946 با تصویب قانونی، فعالیت این سازمان‌ها را رسمیت بخشید. در این قانون لابی‌ها ملزم به ثبت سالانه خود در مجلس‌های نمایندگان و سنا شده‌اند. همچنین بایستی هر سه ماه یکبار و به طور پیوسته گزارشی از کمکهای مالی دریافتی، نام اعضا و مراجعه‌کنندگان، قانون‌های درخواستی موردنظر و هزینه‌های خود را به کنگره ارائه نمایند. در بیش از نیمی از ایالتها لابی‌ها ملزم هستند گزارشهای خود را به صورت آشکار و برای اطلاع عموم منتشر نمایند.2
ماهیت کثرت‌گرایی جامعه آمریکا و نظام سیاسی و حزبی آن موجب شده است تا زمینه‌ای برای فعالیت انواع گروه‌های فشار و گروه‌های ذینفع پدید آید.3 در این میان لابی‌ها در ترسیم سیاست‌های داخلی و خارجی ایالات متحده، دارای نقش تردیدناپذیری هستند و بسیاری از رفتارهای دولتمردان، متأثر از اعمال نفوذ و فشار چنین تشکل‌هایی است.
این گروه‌های متعدد و بزرگ توانایی دارند نیازهای خود را مطرح کنند و در برابر تصمیم‌گیریهایی که علیه منافع آنهاست، ایستادگی نمایند. این گروه‌ها قادرند در بسیاری از مراحل و سطوح فرایند سیاسی مانند سطوح ایالتی، مبارزات انتخاباتی مقدماتی، کمیته‌های کنگره، وارد آوردن فشار به رئیس‌جمهور، تبلیغات و نفوذ در افکار عمومی و طرح دعوا در دیدگاه‌ها، دست به اقدام بزنند.
در بخش سیاست خارجی و روابط بین‌الملل، گروههای متنفذ بسیاری فعالیت می‌نمایند که متناسب با میزان نفوذ و تأثیرگذاری خود بر بخشی از دستگاه دیپلماسی ایالات متحده تسلط دارند. هر یک از گروه‌های یاد شده با توجه به حوزۀ فعالیت خود، در تلاش هستند تا سیاست خارجی ایالات متحده را در جهت منافع خاص خود سوق دهند.
برای نمونه گروههای متنفذ اقتصادی کاخ سفید را در فشار قرار می‌دهند تا زمینۀ گسترش صادرات را با باز کردن بازارهای مصرف جدید مهیا سازد. آنان از برپایی بلوک‌های منطقه‌ای اقتصادی یا سازمان‌هایی نظیر سازمان تجارت جهانی حمایت می‌کنند و خواهان گسترش روابط با کشورهایی نظیر چین هستند.4
به غیر از گروه‌ها و مؤسسات اقتصادی، گروه‌های دیگری نظیر گروه‌های اجتماعی و مذهبی، گروه‌ها و اقلیت‌های نژادی و... هستند که با توجه به حوزه فعالیت خود، در تلاش هستند، تا سیاست خارجی ایالات متحده را در جهت منافع خاص خود سوق دهند. گروه‌های اجتماعی و مذهبی، در برابر گروه‌های متنفذ اقتصادی قرار دارند و سیاست خارجی کشور را از دریچه موضوعاتی چون آزادی‌های مذهبی، اجتماعی و حقوق بشر می‌نگرند.
گروه‌های یاد شده، بر توسعه روابط ایالات متحده با کشورهایی که حقوق بشر را رعایت نمی‌کنند، حساس بوده، بارها توانسته‌اند سطح روابط واشنگتن را با چنین کشورهایی نظیر چین، سودان، لیبی، کره شمالی، کوبا و یوگسلاوی ‌‌(‌‌سابق‌‌)‌‌ را کاهش دهند. دسته دیگر، گروه‌های متنفذ نژادی هستند که با دقت عملکرد دستگاه دیپلماسی ایالات متحده را پی‌گیری می‌نمایند.
هر یک از اقلیت‌های نژادی این کشور، دارای یک یا چند گروه فشار است. گروه‌های یاد شده؛ متناسب با سهم جمعیتی، قدرت اقتصادی، نفوذ رسانه‌ای و انسجام تشکیلاتی، دارای پایگاه و نفوذی هستند که موجب تأثیرگذاری آنان بر واشنگتن می‌شوند. قدرتمندترین گروه متنفذ نژادی، لابی یهودیان آمریکاست که به کمیته امور عمومی آمریکا اسرائیل ‌‌(‌‌AIPAC‌‌)‌‌ معروف است.
هماهنگی میان جامعه یهودیان ایالات متحده، با سیاستمداران و دولتمردان کشور، از وظایف آن کمیته است. آنان، در کلیه نهادها و سازمان‌ها نفوذ کرده‌اند. همچنین با کمک نمایندگان و سناتورهای یهودی کنگره، وزارت امور خارجه و کاخ سفید را تحت فشار قرار می‌دهند، تا با اسرائیل روابط بسیار نزدیکی برقرار نمایند.
لابی اسرائیل در اساس تفاوتی با دیگر لابی‌های قومی یا صنفی ندارد، اما آنچه موجب تمایز آن از دیگر لابی‌ها می‌شود، قدرت و تأثیرگذاری خارق‌العاده آن بر سیاست خارجی آمریکا است. لابی اسرائیل این قدرت و تأثیرگذاری را از طریق نفوذ خود در قوه مجریه، انعکاس نظرات خود در رسانه‌های ارتباط جمعی و تنبیه و تشویق نمایندگان کنگره به دست می‌آورد.5
به دلیل اهمیت و نفوذ فوق‌العاده‌ای که لابی قدرتمند یهودی در نظام تصمیم‌گیری آمریکا دارند، در بخش بعدی به طور مفصل به آن می‌پردازیم.
3. لابی اسرائیلی
لابی‌های یهودی، اعمال فشار خود را در کاخ سفید از اوایل دوره ریاست جمهوری ترومن آغاز کردند و تلاش‌های خویش را در سال 1947، زمانی که ترومن مخالفت خویش را با ایجاد یک کشور یهودی در فلسطین اعلام کرد، گسترش دادند.
رهبران یهودی در این زمان شروع به تبلیغات کردند که هدف از آن برانگیختن نفرت عمومی از کوره‌های یهودسوزی و قتل‌عام یهودیان توسط نازیها، برای قبولاندن اندیشه در میهن یهود بود و بدین شکل نمایندگان و سناتورها، بیانیه‌های دسته‌‌‌جمعی منتشر نمودند که از رئیس‌جمهور درخواست حمایت نسبت به یهودیان می‌نمود. ترومن نیز به دلیل نزدیکی موعد انتخابات ریاست جمهوری و تاثیر مهم یهودیان در نتایج انتخابات به ناچار تغییر موضع داد و تصمیم به شناسایی اسرائیل گرفت.6
اقلیت یهودی در میان اقلیت‌های نژادی و مذهبی این کشور، ‌بالاترین رقم مشارکت در انتخابات را به خود اختصاص می‌دهند. آنان در انتخابات متعدد نقش موثری دارند و با وجود جمعیت شش میلیون نفری خود ‌‌(‌‌2/3 درصد کل جمعیت آمریکا‌‌)‌‌ میزان مشارکت‌شان در انتخابات به هشتاد و نه درصد می‌رسد.
نکته درخور توجه دیگر آن است که یهودیان بیشتر در دوازده ایالت کلیدی کشور سکنی گزیده‌اند و آرای آنان در انتخابات ریاست جمهوری و کسب آرای هیأت‌های انتخاباتی تعیین‌کننده است؛ زیرا آن دوازده ایالت، دارای بیشترین آرای هیأت‌های انتخاباتی است و شمار آنان در پیروزی یک نامزد در انتخابات ریاست جمهوری کفایت می‌کند. در نتیجه اسرائیل در ایالات متحده آمریکا، دارای یک گروه رأی‌دهنده قدرتمند و تأثیرگذار است.
گروه رأی‌دهنده یاد شده، توانسته‌اند طی سالیان اخیر از رهگذر ائتلاف با غیریهودیان نفوذ خود را افزایش دهد. لابی قدرتمند یهود در آمریکا که همگی ثروتمند و متعلق به نسل پیش هستند، با سرمایه‌داران بزرگ آمریکایی و بنیادگرایان راستگرای مسیحی ارتباط قوی دارند.7
لابی‌های اعراب هرگز به علت عدم انسجام، توان رقابت با لابی یهودیان را ندارند. هشتاد درصد اعراب مقیم ایالات متحده را گروه لبنانی‌‌‌تبارهای مسیحی تشکیل می‌دهند و آنان نیز گرایش سیاسی بسیار اندکی نسبت به اهداف لابی‌های عربی دارند.8
بعضی از لابی‌های یهود به نحو آشکار سیاسی هستند، مثل «سازمان صهیونیست‌های آمریکا».
بعضی دانشگاهی و تحقیقاتی هستند، مثل «انستیتوی سیاست خاور نزدیک در واشنگتن» که شماری از تحلیلگران می‌گویند در لابی اسرائیل نقش نظری ایفا می‌کند.9
قدرت و نفوذ لابی اسرائیل، موجب شده است بسیاری از طالبانِ راهیابی به کنگره یا کاخ سفید، در پی جلب حمایت لابی اسرائیل؛ به ویژه در ایالت‌های شمال شرقی و کالیفرنیا برآیند. در نتیجه چنین نامزدهایی همواره طی رقابت‌های انتخاباتی خود، در پی حفظ منافع جوامع یهودی داخل ایالات متحده و اسرائیل در خارج هستند. لابی اسرائیل نیز بخش عمده‌ای از هزینه‌های تبلیغاتی نامزدهای موردنظر را تأمین می‌کند.10
یهودیان آمریکا از دهه گذشته تاکنون در پی دست یافتن به مشاغل موثرتری بوده‌اند، به گونه‌ای که یهودیان؛ در کنگرۀ صد و هفتم دارای ده سناتور ‌‌(‌‌ده درصد سنا‌‌)‌‌ بودند. بدین‌‌‌‌ترتیب میزان حضور یهودیان به شش درصد رسید؛ زیرا نمایندگان مجلس ‌‌(‌‌نمایندگان‌‌)‌‌، در عرصۀ سیاست خارجی نفوذ اندکی دارد.
یهودیان در زمان ریاست جمهوری بیل کلینتون، از مشاغل دولتی مهم‌تری برخوردار شدند. وی از بین یهودیان دو قاضی را برای دیوان عالی فدرال برگزید و پست حساس مشاور امنیت ملی را در کابینه‌اش به سندی برگر یهودی واگذار نمود. وزیر کشاورزی وی، دان گلیکمن یهودی بود. افزون بر این تعداد، ده‌ها تن یهودی دیگر در پست‌های پایین‌تر دولت فدرال، به خدمت مشغول شدند.
دنیس راس یهودی طی یک دهه فرستادۀ ویژه ایالات متحده به خاورمیانه بود. بیل کلینتون به مارتین ایندیک، پست سفیر ایالات متحدۀ آمریکا را در تل‌آویو داد. وی نخستین یهودی‌ای بود که در شغل سفارت نزد دولت اسرائیل فرستاده شد.
طی انتخابات سال 2000، آل‌گور ‌‌(‌‌معاون کلینتون و نامزد حزب دموکرات‌‌)‌‌، سناتوری یهودی به نام جوزف لیبرمن را نامزد پست معاونت ریاست جمهوری نمود. گرچه جناح آل‌گور لیبرمن از جناح بوش چنی جمهوریخواه شکست خوردند، یهودیان توانستند برای نخستین بار در تاریخ ایالات متحده به چنین مقام بالایی دست یابند.
الف. دلایل قدرت لابی یهود در ایالات متحده
مایکل مدود ‌‌(‌‌Michael Medved‌‌)‌‌ نویسنده و منتقد سینمایی مشهور یهودی جمله‌ای دارد که بیانگر واقعیت قدرت لابی یهود در آمریکاست‌‌:‌‌ «تلاش برای انکار واقعیت قدرت یهود و اهمیت آن در فرهنگ مردم کاری عبث و بیهوده است.»
واقعیت مذکور زمانی بیشتر جلب توجه می‌کند که بدانیم یهودیان تنها حدود 3 تا 5 درصد از جمعیت آمریکا را تشکیل می‌دهند و با این حال بیش از هر گروه قومی یا مذهبی دیگر از نفوذ برخوردارند. دزموند توتو ‌‌Desmind Tutu‌‌)‌‌1) اسقف آمریکای جنوبی و برنده جایزه صلح نوبل در سال 1984 دلیل این امر را با سادگی تمام این‌گونه بیان می‌کند‌‌:‌‌ «دولت اسرائیل در جامعه آمریکا از جایگاهی برخوردار است که آن را از انتقاد مصون می‌سازد. مردم در آمریکا به این دلیل که لابی یهود بسیار قدرتمند است، جرأت بدگویی از آن را ندارند».
در همین زمینه سخن بنجمین گینزبرگ ‌‌(‌‌Benjmin Ginzberg‌‌)‌‌ نویسنده و از علمای علوم سیاسی نیز بسیار قابل توجه است‌‌:‌‌ «از دهه 60 میلادی، یهودیان در حیات سیاسی، فرهنگی و اقتصادی آمریکا از نفوذی فراوان برخوردار گردیده‌اند. یهودیان طی دهه 80 میلادی نقش اساسی در امور مالی در آمریکا پیدا کردند و در زمره اصلی بهره‌وران اصلی تجدید و ادغام سازمان شرکت‌های بزرگ قرار داشتند.»
در واقع، یهودیان با وجود جمعیت اندک خود نزدیک به نیمی از میلیاردرهای آمریکا را تشکیل می‌دهند. مدیران اجرای سه شبکه بزرگ تلویزیونی و چهار استودیوی بزرگ فیلمبرداری و نیز مالکان روزنامه با نفوذ «نیویورک تایمز» یهودی هستند. همچنین گفتنی است بیش از 25 درصد روزنامه‌نگاران و ناشران نخبه، 17 درصد رهبران سازمانهای عمده خیریه و عام‌‌‌‌‌المنفعه و بیش از 15 درصد کارمندان عالی‌‌‌‌رتبه دولت را یهودیان تشکیل می‌دهند.11
استیفن استاین لایت ‌‌‌‌Stephen Steinlight‌‌)‌‌2) مدیر اسبق امور مالی یهودیان آمریکا، نیز با ذکر عدم تناسب قدرت سیاسی یهودیان با کمیت آنان به این نکته اشاره می‌کند که این عدم تناسب به لحاظ قدرت و نفوذ اقتصادی در هالیوود، تلویزیون و خبرپراکنی بیش از حوزه‌های دیگر به چشم می‌خورد.
در همین راستا نویسندگان معروف یهود، سیمور لیپست ‌‌(‌‌Seymour Lipest‌‌)‌‌ و ارل راب ‌‌(‌‌Earl Raab‌‌)‌‌ در کتابی که تحت عنوان ‌‌(‌‌یهودیان و صحنه جدید آمریکا» به رشته تحریر درآوردند و در سال 1995 به چاپ رسید، چنین بیان داشتند‌‌:‌‌ «طی سه دهه گذشته یهودیان 50 درصد از دویست روشنفکر درجه اول، 29 درصد استادان دانشگاههای معروف، 40 درصد شرکای بنگاههای حقوقی عمده در نیویورک و واشنگتن، 59 درصد کارگردانان، نویسندگان و تهیه‌کنندگان 50 فیلم مشهور طی سالهای 1965 تا 1982 و 58 درصد کارگردانان، نویسندگان و تهیه‌کنندگان دو یا چند سریال پربیننده تلویزیونی را تشکیل می‌دادند.»12
همان‌گونه که نفوذ یهودیان به نسبت جمعیت‌شان در جامعه آمریکا قابل ملاحظه است، میزان پولی که به مبارزات انتخاباتی در آمریکا اختصاص می‌دهند نیز بسیار چشمگیر است. یکی از اعضای کنفرانس متنفذ روسای سازمان‌های بزرگ یهودیان آمریکا چنین برآورد نموده که یهودیان به تنهایی 50 درصد منابع مالی مبارزات انتخاباتی کلینتون در سال 1996 برای تصدی مجدد مقام ریاست جمهوری را تامین کردند.
نفوذ فراوان یهودیان در رسانه‌های آمریکا باعث شده است آنها به صورت مردمانی بلندنظر، نوع‌دوست، قابل اعتماد، مهربان و شایسته همدردی و حمایت به تصویر کشیده شوند و میلیونها آمریکایی به راحتی این تصاویر کلیشه‌ای را می‌پذیرند.
البته باید توجه داشت که قدرت مرعوب‌کننده «لابی یهود» پدیده جدیدی نیست بلکه از دیرباز عامل مهمی در زندگی آمریکاییها بوده است. در سال 1941 چارلز لیندبرگ ‌‌(‌‌Charles Lindbergh‌‌)‌‌ صحبت از خطر قدرت یهود در رسانه‌ها و دولت را به میان آورد.
او که به خاطر پرواز افسانه‌ای‌اش از نیویورک به پاریس در سال 1927 شهرت به سزایی کسب کرد، این سخنان را خطاب به 7000 نفر از مردم در اجتماعی در شهر دس‌موینس ‌‌(‌‌Des Moines‌‌)‌‌ در ایالت آیوا در تاریخ 11 سپتامبر 1941 هنگامی بیان داشت که خطر دخالت آمریکا در جنگی می‌رفت که در اروپا شعله‌ور شده بود، او در ادامه سخنانش چنین ابراز داشت که سه گروه مهم یعنی بریتانیایی‌ها، یهودیان و دولت روزولت سعی در کشاندن آمریکا به جنگ دارند، به ویژه درخصوص یهودیان، گفت که بزرگ‌ترین خطری که آنان متوجه کشور می‌سازند ناشی از سطح بالای مالکیت و نفوذ آنان در صنعت فیلمسازی، مطبوعات، رادیو و دولت ما می‌باشد.
در سال 1978 یک پژوهشگر آمریکایی یهودی به نام آلفرد لیلینتال ‌‌(‌‌Alfred Lilienthal‌‌)‌‌ در مطالعه مفصلی که تحت عنوان «ارتباط صهیونیستی» به رشته تحریر درآورد، چنین نوشت‌‌:‌‌
«صهیونیستها چگونه اراده خود را بر مردم آمریکا تحمیل کرده‌اند؟ این ارتباط یهودی به معنی همبستگی قومی در میان خودشان و نفوذ حیرت‌انگیزی است که بر غیر یهودیان دارند. در محافل کلان شهری، ارتباط یهودی - صهیونیستی محافل مالی، بازرگانی، اجتماعی، هنری و تفریحی را کاملا در سیطره خود دارد». لیلینتال می‌گوید «در نتیجه تسلط یهودیان بر رسانه‌ها اخبار مربوط به منازعه اسرائیل - فلسطین در تلویزیون‌ها، روزنامه‌ها و مجلات آمریکایی همواره در جهت هواداری از اسرائیل است.»
از سوی دیگر، تسلط یهودیان بر حیات فرهنگی، تاثیرات عمیقی بر نحوه نگرش آمریکاییان بر تاریخ گذشته به جا نهاده است. نمونه بارز این امر روایتی است که یهودیان از قتل‌عام خود در اروپا در جریان جنگ جهانی دوم ارائه می‌دهند.
همان‌گونه که آری شاویت ‌‌‌‌Ari Shavit‌‌)‌‌3) روزنامه‌نگار اسرائیلی خاطرنشان ساخته است‌‌:‌‌ «یهودیان اسرائیل با علم به اینکه کاخ سفید، سنا و قسمت اعظم رسانه‌ها در آمریکا در دست آنهاست، آزادانه به اقداماتی خشونت‌آمیز و وحشیانه علیه اعراب دست می‌زنند.»
تسلط یهودی - اسرائیلی بر ایالات متحده حتی خشم آدمیرال توماس مورر ‌‌‌‌Thomas Moorer‌‌)‌‌4) رئیس سابق ستاد مشترک ارتش آمریکا، را نیز درآورده است‌‌:‌‌
«هرگز رئیس‌جمهوری را ندیده‌ام که در برابر اسرائیلی‌ها بایستد. همواره چنین بوده که اسرائیلی‌ها به هر چه می‌خواستند، رسیده‌اند. اسرائیلی‌ها از همه جریانات داخلی باخبرند. اگر مردم آمریکا می‌دانستند آنان تا چه حد بر دولت ما نفوذ دارند، علیه آن قیام می‌کردند.»13
ب. «ایپک» با نفوذترین لابی یهود
جامعه یهودیان آمریکا و لابی اسرائیل به گونه‌ای ساختاربندی شده‌اند که موثرترین نقش را در سیاست خارجی آمریکا ایفا می‌کنند. در میان لابی‌های یهود گروهی که بیش از همه شهرت دارد «آیپک» است. آیپک با نفوذترین لابی در آمریکاست که تحت قانون فدرال آمریکا ثبت شده است.
آیپک ‌‌(‌‌AIPAC‌‌)‌‌ مخفف American Israel Public Affairs Committee و به معنی کمیته روابط عمومی آمریکا و اسرائیل معروف شده که توسط ای. ال. کنین در سال 1951 تشکیل گردیده و در سال 1953 رسما اعلام موجودیت کرده است. شمار اعضای این لابی تا 1970 اندک بود، اما اکنون این کمیته 85 هزار عضو دارد و از بودجه سالانه‌ای معادل 33 میلیون و 400 هزار دلار برخوردار است.14 مقر آیپک در واشنگتن است اما علاوه بر دفترهای اصلی خود، دفترهای دیگری نیز در شهرهای مختلف آمریکا دارد.15
اسرائیل دارای لابی‌های زیادی در جامعه آمریکاست اما سازمانی که نقش هماهنگی این نهادها و افراد مختلف را بازی می‌کند و نامش با لابی اسرائیل همخوان شده است ایپک یا «کمیته آمریکایی روابط عمومی اسرائیل» است.
ایپک روی سایت اینترنتی خود می‌گوید هدفش استحکام بخشیدن هر چه بیشتر به روابط آمریکا و اسرائیل است و صد هزار نفر از اعضایش را آمریکایی‌هایی تشکیل می‌دهند که به حساسیت خطراتی که متوجه اسرائیل است آگاهند.
گری سیک، عضو پیشین شورای امنیت ملی آمریکا، در مورد ایپک می‌گوید‌‌:‌‌ «ایپک یک سازمان بسیار بزرگ، متشکل و موثر است که اغلب نظرات اسرائیلی‌ها را منعکس می‌کند اما در بعضی موارد حتی از سیاستی که خود اسرائیل در پیش گرفته افراطی‌تر بوده است. ایپک به طور اخص روی کنگره و دولت آمریکا متمرکز است.
این سازمان ترتیب سفر نمایندگان کنگره آمریکا به اسرائیل و تورهای آن‌ها در اسرائیل را می‌دهد، در تماس مستمر با دفاتر اعضای کنگره است و برای افراد خاصی که نامزد نمایندگی در کنگره شده‌اند فعالیت انتخاباتی می‌کند، یا علیه نامزدهای خاصی فعالیت می‌کند. نتیجه این شده که بسیاری از نمایندگان در مجالس آمریکا فهمیده‌اند که مخالفت با ایپک ممکن است در دور بعدی انتخابات برایشان گران تمام شود. به این ترتیب شیوه‌های ایپک در حمایت از اسرائیل بسیار موفق بوده است.»
استیون والت استاد دانشگاه هاروارد هم می‌گوید تمهیدات ایپک به خصوص در ارتباط با نمایندگان مجالس آمریکا تاکنون بسیار موفق بوده است‌‌:‌‌
«اگر شما یک نماینده در کنگره آمریکا هستید و در زمینه مسائل مربوط به اسرائیل نظر خاصی ندارید، ترجیح می‌دهید زرنگی کنید و از اسرائیل حمایت کنید و وقتی کسی می‌آید از شما می‌خواهد به این یا آن مصوبه یا قطعنامه رای بدهید، این کار را بکنید. به خصوص که اگر این کار را نکنید ممکن است عواقب خطرناکی برایتان داشته باشد.
اگر شما به عنوان کسی که از اسرائیل حمایت نمی‌کند مشهور شوید، ممکن است در انتخابات بعدی با دردسر مواجه شوید، مثلا ممکن است پول بیشتری به حساب رقیب انتخاباتی شما سرازیر شود. برای همین بود که ارنست هالینگز، سناتور پیشین، گفت که در مجالس آمریکا شما نمی‌توانید در قبال اسرائیل سیاستی متفاوت با سیاستی که ایپک به شما می‌دهد اتخاذ کنید.»16
آنان در کلیه نهادها و سازمان‌ها نفوذ کرده‌اند. آن کمیته با کمک نمایندگان و سناتورهای یهودی کنگره، وزارت امور خارجه و کاخ سفید را تحت فشار قرار می‌دهند، تا با اسرائیل روابط بسیار نزدیکی برقرار نماید. بیشتر رسانه‌های گروهی و مطبوعات نیز، در اختیار این لابی هستند و به تبلیغ برای اسرائیل پرداخته، با استفاده از این ابزار بر سیاستمداران دیگر نیز، اعمال فشار می‌نماید.17
این کمیته با هدف افزایش کمک‌های اقتصادی آمریکا به اسرائیل تشکیل شد و بیش از هر سازمان یهودی در آمریکا، مدافع سیاست‌های رژیم اسرائیل است. «کئن» در کتابش به نام «خطوط دفاعی اسرائیل» در مورد وضع اسرائیل در سال 1951 می‌نویسد‌‌:‌‌ «اسرائیل به کمک اقتصادی آمریکا نیاز داشت تا بتواند انبوه مهاجران را جذب کند و در ضمن به اقتصاد خود نیز رونق بخشد.» این کمیته از سال 1982 به بعد اولویت‌های زیر را به عنوان خط‌مشی و سیاست‌های خود پذیرفته است‌‌:‌‌
1. تأمین کمک‌های خارجی بیشتر برای اسرائیل
2. همکاری استراتژیک بین آمریکا و اسرائیل
3. به رسمیت شناختن اورشلیم ‌‌(‌‌بیت‌المقدس‌‌)‌‌ به عنوان پایتخت اسرائیل از سوی آمریکا
4. اتخاذ خط‌مشی‌های اقتصادی، بازرگانی در جهت تامین منابع بیشتر برای اسرائیل18
ب- 1. سازمان و ساختار آیپک ‌‌(‌‌AIPAC‌‌)‌‌
این کمیته از نظر ساختار دارای 250 نفر متخصص نیروی انسانی و بیش از 12 دفتر منطقه‌ای و قریب صدها میلیون دلار بودجه است که به عنوان محور اصلی عمل می‌کند. به علاوه در شهرهای دیگر نیز دفترهایی دارد و در میان 6/5 میلیون یهودی ساکن آمریکا تأثیرگذاری و برنامه‌ریزی می‌کند. این کمیته علاوه‌ بر موارد فوق به تأسیس کمیته‌های دیگر اقدام می‌کند که همانند چتری، دیگر فعالیت‌های سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، نظامی را در آمریکا و دیگر نقاط دنیا رهبری و هدایت می‌نماید. مهمترین این کمیته‌ها از نظر ساختاری عبارتند از‌‌:‌‌
- کمیته ملی فعالیت سیاسی برای حمایت از اسرائیل‌‌:‌‌
این کمیته از سال 1982 با این شعار تأسیس شد «اعتقاد به اسرائیل، آمریکا را تقویت خواهد کرد.»19
این کمیته بزرگترین و ثروتمندترین و در عین حال مشهورترین کمیته از نوع کمیته‌هایی است که توسط «ماروین جوزوف سائن» و به منظور حمایت سیاسی از اسرائیل تشکیل شده است. کمیته ملی همواره سعی داشته است از عضویت افراد سرشناس در کمیته بهرۀ تبلیغاتی ببرد. انگیزه تشکیل چنین کمیته‌ای اوجگیری احساسات ضدسامیسم از یک‌‌‌‌‌‌سو و نقش معاملات بزرگ در حمایت از فروش اسلحه از سوی دیگر بود.
به این ترتیب کمیته ملی درصدد بود تا با تعدیل در روند یاد شده، زمینه‌های بهبود موقعیت اسرائیل را در آمریکا ایجاد کند. این کمیته توانست با بهره‌گیری از امکانات مالی و ابزاری خود، موقعیت مطلوب و مؤثرتری را به منظور توسعه وضع مطلوب منطقه‌ای اسرائیل فراهم آورد. بسیاری از ابزارهای ارتباط جمعی آمریکا در وضعیت بهبود تحت‌‌‌تأثیر و نظارت این‌گونه سازمان‌ها هستند.
بر این اساس طبیعی است که روندی در جامعه شکل گیرد که براساس آن سیاست خارجی و به ویژه سیاست کل منطقه‌ای آمریکا در خاورمیانه را تحت‌‌‌‌تأثیر قرار دهد.20
- کنفرانس رؤسای سازمان‌های بزرگ یهودی‌‌:‌‌
این کنفرانس در تاریخ 1959 تاسیس شد که موسس آن «نوهام گلدمان» است. پیدایش این کنفرانس عملا در نتیجه شکایات معاون وزارت خارجه آمریکا، هنری بای بوده است. او شکایت داشت که تعداد زیادی از سازمان‌های یهودی برای ملاقات با رئیس‌جمهور وقت یعنی آیزنهاور و بحث بر سر مسائل آمریکا و اسرائیل و خط‌مشی آنان نسبت به خاورمیانه با هم به رقابت می‌پردازند. نوهام گلدمان برای جلوگیری از هر نوع تعارضی بین سازمان‌های یهودی، 16 سازمان بزرگ یهودی را دور هم جمع کرد تا در واقع سیاست‌های خود را هماهنگ سازند.
سازمان‌های تشکیل‌دهنده‌ی این گروه عبارت بودند از‌‌:‌‌ کنگره یهودیان آمریکایی، شورای اتحادیه‌های کارگری آمریکا و اسرائیل، کمیته آمریکا و اسرائیل برای امور عمومی، شورای صهیونیست‌های آمریکا، ‌بخش آمریکایی آژانس یهودیان، کمیته کارگران یهودی، سازمان سربازان قدیمی جنگ، سازمان صهیونیستی کار آمریکا، سازمان میرزاچی، کمیته ملی مشورتی، کمیته جوامع محل، اتحادیه‌های کنگره‌های عبری آمریکا، اتحادیه یهودیان ارتدکس، کمیته‌های متحد آمریکا و سازمان صهیونیست‌های آمریکا.
این سازمان‌ها اساساً به کلوپ روسا مشهور هستند. نقش اصلی کنفرانس تهیه تریبونی است برای مطرح کردن مسائل مربوط به اسرائیل در داخل آمریکا و وسیله‌ای برای منعکس کردن نظر جمعی رهبران یهودی آمریکا در خارج است.
جولیوس برمن می‌گوید‌‌:‌‌ «من معتقدم در تاریخ جوامع یهودی آمریکا کنفرانس روسا پدیده‌ای باور نکردنی است. ما همه قبول داریم که یهودیان آمریکا تنها مجموعه‌ای در دنیا است که بیش از حد سازماندهی شده و البته این خود نوعی بی‌سازمانی و آشفتگی است تا هر کس آنچه دلخواه اوست بگوید؛ ولی کنفرانس عاری از چنین نقصی است.
امروزه با وجود کنفرانس، 36 سازمان توانایی‌های مختلف خود را روی هم گذاشته‌اند و با هم در مورد یک موضوع کار و فعالیت می‌کنند. این موضوع با در نظر گرفتن اختلاف‌نظر بین آنها در بسیاری از زمینه‌ها و بدون دخالت در امور سازمانی یکدیگر تنها معجزه زمان ما است»21
- انستیتو یهودیان برای امور امنیت ملی‌‌:‌‌
این انستیتو در سال 1997 میلادی تاسیس شد. در اواخر دهه 1970 تعدادی تحلیل‌گر نظامی طرفدار اسرائیل در ارتباط با مسائل استراتژیک خاورمیانه «گروه مراقبت پنتاگون» را در واشنگتن تشکیل دادند. موضوعات مورد تأکید این گروه از نظر روابط آمریکا و اسرائیل عبارت بودند از‌‌:‌‌
1. اسرائیل از نظر استراتژیک در خاورمیانه برای آمریکا دارای ارزش حیاتی است.
2. حمایت آمریکا از اسرائیل می‌باید جنبه استراتژیک داشته و به حمایت اخلاقی و سیاسی اکتفا نگردد.
3. از آنجا که منافع امنیتی آمریکا و اسرائیل در هم ‌آمیخته و مرتبط است، در فشار قرار گرفتن اسرائیل از طرف شوروی و حامیان او، منافع آمریکا در منطقه را نیز به خطر خواهد انداخت.
4. اتحاد جماهیر شوروی ‌‌(‌‌سابق‌‌)‌‌ به طرق مختلف قصد کنترل خاورمیانه را دارد و مسئول بسیاری از مشکلاتی است که از جانب اعراب برای اسرائیل ایجاد می‌گردد و این موضوعی است که باید آشکار گردد.
ب- 2. نفوذ لابی آیپک در مراکز سیاسی و انتخاباتی
نخستین کمیتۀ اقدام سیاسی با طرفداری از اسرائیل، در سال 1978 تأسیس شد. فعالیت لابی‌های طرفدار اسرائیل؛ تا سال 1982 تنها به سه PAC یا کمیته روابط عمومی ‌‌(‌‌Public Affairs Committee)‌‌ می‌رسید و اعانات انتخاباتی آنان، رقم 87/1 میلیون دلار را نشان می‌داد.
چنین کمیته‌هایی به علت نزدیکی به مواضع دموکرات‌ها با یهودیان و اسرائیل، هشتاد درصد اعانات انتخاباتی خود را در اختیار نامزدهای آن حزب قرار می‌دادند. شمار PACها در سال 1984 به دو برابر افزایش یافت و میزان کمک‌های مالی آنان نیز به همان میزان رشد پیدا کرد.22
در همان سال، هفت تن از PACهای طرفدار اسرائیل مبلغ چهار میلیون اعانه در اختیار نامزدهای انتخاباتی کنگره قرار دادند و رقم اعانات در سال 1988 به بیش از پنج میلیون دلار رسید.
میزان اعانات PACهای طرفدار اسرائیل، طی سالیان اخیر افزایش یافته است و بدین‌‌‌ترتیب بر شمار یهودیان کنگره یا غیریهودیان طرفدار اسرائیل نیز، به همان نسبت در قوۀ قانون‌گذاری افزوده می‌شود. پیروزی لابی اسرائیل، در انتخابات ایالت ایلی نویز در سال 1988 و راهیابی پرسی و سیمون از ایالات یاد شده به مجلس سنا در واشنگتن گرچه با هزینه سنگینی همراه بود، پیروزی بزرگی تلقی شد.
ایپک غالباً از آن دسته نامزدهای غیریهودی حمایت می‌کند که از صهیونیسم و حق موجودیت اسرائیل حمایت می‌کنند و یا آماده دفاع از آن هستند. علاوه ‌بر ابزارها و راههایی که ایپک برای اطلاع‌رسانی مطلوب خود استفاده می‌کند در آستانه انتخابات به برگزاری جلسات آموزشی در سراسر آمریکا برای راهنمایی اعضای خود به منظور چگونگی تعامل مطلوب با انتخابات اقدام می‌کند.
البته ایپک همیشه موفق نمی‌شود نامزدهای دلخواه خود را به کنگره بفرستد یا حتی در برخی مسائل حساس نمی‌تواند بر کنگره فشار آورد، مانند قرارداد فروش هواپیمای آواکس به عربستان سعودی در سال 1981. 23
انتخابات ریاست جمهوری آمریکا به بورس سیاسی توصیف شده است. یهودیان آمریکا در این هنگام، حالت فوق‌العاده اعلام می‌کنند و فعالیت آنها به اوج خود می‌رسد. معمولاً تلاشهای لابی یهودی بر چگونگی نفوذ در کاخ سفید به عنوان قرارگاه اصلی تصمیم‌گیری آمریکا متمرکز است.
بنابراین، زمان انتخابات ریاست جمهوری، تمام امکانات سازمانهای یهودی برای حمایت از نامزدهایی بسیج می‌شوند که مواضع آنان بیشتر در حمایت از اسرائیل است. در کاخ سفید دو پست مشاوره امنیت ملی و رئیس شورای امنیت ملی برای لابی یهودی، حساس تلقی می‌شود. ایپک با تمام مقامات آمریکایی، خواه لیبرال، محافظه‌کار، دموکرات و جمهوریخواه، تعامل دارد، زیرا حفظ منافع اسرائیل مطرح است.
ب- 3. زمینه‌های تأثیرگذاری ایپک بر سیاست خارجی آمریکا
با در نظر گرفتن ساختار متکثر سیستم سیاسی آمریکا، راه‌های متنوعی برای دسترسی و شکل‌دهی به سیاست خارجی آمریکا وجود دارد. از نخستین روزهای تأسیس آمریکا، لابی، یک وجه نهادینه شده فرایندهای سیاسی در آمریکا بوده است که به وسیله قانون اساسی ایالات متحده و بیانیه حقوق ‌‌(‌‌Bill of Rights)‌‌ حمایت می‌شده است.
آیپک نخستین لابی در زمینۀ سیاست خارجی نیست ولی یکی از قدرتمندترین لابی‌ها، به شمار می‌آید. مجله فورچون طی سال‌های 1988 و 1999‌‌‌‌، آیپک را دومین لابی قدرتمند آمریکا پس از انجمن بازنشستگان آمریکا با 33 میلیون عضو معرفی کرد.
آیپک، در مقام یکی از لابی‌های متمایل به سیاستمداران اسرائیلی قرار دارد؛ گرچه برخی موارد، اختلاف‌‌‌‌نظراتی بین این لابی و دولتمردان تل‌آویو پیش می‌آید، ‌‌(‌‌نظیر آنچه در سال 1982، اتفاق افتاد و آیپک از طرح صلح خاورمیانۀ رونالد ریگان حمایت کرد و تل‌آویو آن را رد نمود.‌‌)‌‌ آیپک همواره بر آن بوده است؛ تا مدافع منافع و سیاست‌های اسرائیل در خاورمیانه باشد.
یکی از نمونه‌های نفوذ لابی‌ها در سیاست خاورمیانه‌ای آمریکا، قضیه «استروب تالبوت» است. وی از دوستان قدیمی بیل کلینتون به ویژه در دوران تحصیل در آکسفورد بود. تالبوت قبل از اینکه در سال 1994 برای معاونت وزارت خارجه آمریکا معرفی شود، مفسر مجله تایم بود.
وی در این مجله از اقدامات اسرائیل در لبنان و بمباران راکتورهای اتمی عراق انتقاد کرده و خواستار سیاست متعادل‌تر آمریکا در خاورمیانه و کاهش کمک‌های نظامی این کشور به اسرائیل شده بود. هنگامی که وی برای معاونت وزارت خارجه معرفی شد، لابی یهودی، پرونده او را مطالعه و با قرار گرفتن او در این سمت شروع به مخالفت کرد.
آنها از بیل کلینتون خواستند از نامزدی تالبوت صرف‌نظر کند تا جایی که کریستوفر، وزیر خارجه وقت برای قانع کردن یهودیان با رهبران سازمانهای یهودی دیدار کرد. تالبوت مجبور شد در کمیته روابط خارجی سنا از مواضع خود نسبت به اسرائیل برگردد و از شدت مخالفت با یهودیان بکاهد. بنابراین، تالبوت از مواضع سابق خود برگشت و از یهودیان عذرخواهی کرد.24
لابی یهودی برای اعمال نفوذ بر ساختار و دستگاه تصمیم‌گیری دولتمردان از منابع رسمی و غیررسمی مهمی بهره‌برداری می‌کند که مهمترین آنها عبارتند از‌‌:‌‌
1. وسایل ارتباط جمعی
2. مطبوعات
3. تئاتر
4. سینما
5. رسانه‌های سمعی بصری
ایپک همواره از دو طریق اساسی، زمینه‌های لازم را برای تأثیرگذاری در سیاست خارجی آمریکا فراهم می‌آورد‌‌:‌‌
الف. تأثیرگذاری مستقیم‌‌:‌‌ از طریق تماسها و نشست‌هایی با مسئولان بلندپایه آمریکا از جمله رئیس‌جمهوری و سناتورها و نمایندگان مجلس و کارمندان بلندپایه وزارت خارجه صورت می‌پذیرد.
ب. اثرگذاری از راههایی غیرمستقیم‌‌:‌‌ لابی یهودی ‌‌(‌‌ایپک‌‌)‌‌ مسائل مختلفی را از طریق رسانه‌ها و مطبوعات و سمینارها و مقاله و نامه‌ها و تبلیغات فشرده مطرح می‌کند تا نظر افکار عمومی آمریکا را جلب کند.
با توجه به حس خودبرتربینی یهودیان، آنها توانسته‌اند در تمام مراکز حیاتی آمریکا خواه رسمی یا غیررسمی نفوذ کنند تا آنجا که امروزه 20 درصد از میلیاردرهای آمریکایی یهودی هستند که بیشتر این یهودیان برای دولت ملی خود یعنی اسرائیل در تلاشند و همواره در فکر منافع ملی خود هستند. مدیران و رهبران آیپک در حال حاضر از اثرگذاری غیرمستقیم تحت عناوین و برنامه‌های استراتژیک خود به عنوان اصلی‌ترین ارکان تأثیرگذاری در سیاست خارجی آمریکا نام می‌برند.
این استراتژی‌ها عبارت است از‌‌:‌‌
1. استراتژی فعال کردن جامعه یهودی در آمریکا‌‌:‌‌ عملگرایی جامعه یهودی در روند سیاست داخلی آمریکا یکی از استراتژی‌های اصلی ایپک است؛ چرا که این موضوع وضعیت بهتری را برای دسترسی و نفوذ در تصمیم‌گیری فراهم می‌آورد. در واقع یک اقلیت ممکن است در جامعه گسترده به طور عادی، خنثی و منفعل عمل کند در حالی که لابی یهودی جمعیتی فعال و اثرگذار و طبیعتاً به همان میزان صاحب نفوذ است.
2. تشکیل ائتلاف با بخشهای متنفذ غیریهودی‌‌:‌‌ برای این منظور، ایپک به منظور نفوذ در سیاست‌های دولت آمریکا با بخش‌هایی که نقش مهمی در جامعه آمریکا دارند نظیر دانشگاهیان، رهبران روحانی، و صاحبان صنایع به تشکیل ائتلافاتی می‌پردازد.
3. ارتباط شخصی و تشکیل جلسات با سیاستمداران متنفذ‌‌:‌‌ این ارتباط با مسئولان، مقامات بلندپایه، مشاوران و کمیته‌های اصلی و فرعی کنگره که به گونه‌ای در ارتباط با خاورمیانه و رژیم اسرائیل قرار دارند، صورت می‌گیرد.25
4. اعمال نفوذ بر نمایندگان کنگره از طریق شخصیتهای معروف، مردم و یا از طریق پرورش دستیاران حقوقی برای آنها، و یا کمک مالی به رقابتهای انتخاباتی و استفاده از رأی یهودیان.26
در مدت بیش از 50 سال که از تصویب طرح تقسیم فلسطین می‌گذرد، کنگره آمریکا در هر موردی که با منافع اسرائیل ارتباط داشته با اکثریت قاطع به نفع آنان اظهارنظر کرده است و در بسیاری از موارد، پیش از اینکه دولت تصمیمی در مسائل مربوط به خاورمیانه اتخاذ کند، با صدور قطعنامه‌هایی به نفع اسرائیل، رئیس‌جمهوری و دولت آمریکا را تحت فشار گذاشته است.
تعداد آرایی که در این موارد به نفع اسرائیل داده می‌شود، همیشه بیش از دو سوم سناتورها و اعضای مجلس نمایندگان آمریکا یعنی اکثریت مطلق کنگره را شامل می‌شود. رؤسای جمهوری آمریکا غالباً مجبور می‌شوند برخلاف عقیده خود و علی‌رغم منافع واقعی آمریکا، نظریات و برنامه‌های یهودیان و لابی‌های افراطی را به اجرا بگذارند.27
5. پرسنل ایپک در تمام جلسات خبری، نشستها و اجتماعات شرکت می‌کنند و مسائلی را که بر ایالات متحده و اسرائیل تأثیرگذار است، مورد بحث قرار می‌دهند. این موضوعات عبارتند از‌‌:‌‌ مبارزه با گسترش تبلیغات به نفع کشورهایی از قبیل ایران، تأمین کمکهای مالی و حیاتی برای اسرائیل، تقویت روابط استراتژیک بین نیروهای مسلح دو کشور، توسعه سیاستهای به اصطلاح ضدتروریستی‌‌(‌‌!‌‌)‌‌ و پیشبرد روند به اصطلاح صلح خاورمیانه.
6. ایپک برای تمام داوطلبان پستهای دولت مرکزی در ایالات متحده یک منبع اطلاعاتی است. کارکنان ایپک با تمام گروه‌های کنگره همکاری می‌کنند و دربارۀ شناخت تمام داوطلبان نسبت به دیدگاه‌های جامعه طرفداران اسرائیل و دستیابی آنها به اطلاعات واقعی و به موقع درباره روابط ایالات متحده با اسرائیل اطمینان حاصل می‌کنند.
7. کارکنان هشت سازمان منطقه‌ای وابسته به ایپک همه ساله به بیش از 600 منطقه سفر می‌کنند تا در زمینه حمایت مؤثر از روابط ایالات متحده با اسرائیل به اعضای ایپک آموزش دهند. ایپک در تمام مناطق مربوط به کنگره به ویژه مناطقی که تعداد ساکنان یهودی در آنها بسیار کم است و یا فاقد یهودی هستند، فعالیت می‌کند.
این سازمان از اجتماعات سیاسی کوچک گرفته تا کارگاه‌های ایالتی، فرصتهایی را برای سیاسیون تازه‌کار و فعالان کهنه‌کار فراهم می‌سازد تا در روند امور سیاسی مشارکت فعال داشته، درباره روابط ایالات متحده با اسرائیل بیاموزند و مهارتهای خود را در اعمال نفوذ تقویت کنند.
8. برنامه‌های رهبری دانشجویان به وسیله ایپک، ابزاری حیاتی برای تقویت قدرت این تشکیلات هم در حال و هم در آینده است. کارکنان ایپک با 2000 دانشجوی دانشگاه در 50 ایالات همکاری می‌کنند و در زمینه مسائل مختلف به آنها آموزش داده، آنها را در فرایند امور مشارکت می‌دهند.
برنامه کارآموزی دانشگاهی ایپک یکی از بهترین برنامه‌ها است و سمینارهای منطقه‌ای و داخلی آن برای دانشجویان دانشگاه‌ها از مهیج‌ترین و آموزنده‌ترین تجارب موجود به شمار می‌آید.
9. حفظ تسلط بر وسایل ارتباط جمعی‌‌:‌‌ لابی‌های یهودی به ویژه ایپک برای اعمال نفوذ بر تصمیمات مهم به طور مستقیم و غیرمستقیم تسلط خود را بر حدود هشتاد درصد وسایل ارتباط جمعی حفظ کرده‌اند. یهودیان هر زمان اراده کنند می‌توانند یک مقام برجسته دولتی یا هر یک از اعضای کنگره را که در جهت منافع آنها کار نمی‌کند با نقاط ضعفی که از هر یک می‌دانند، رسوا و بی‌اعتبار سازند.
معدودی از سناتورها یا اعضای مجلس نمایندگان آمریکا که جرأت می‌کنند در برابر لابی‌های متنفذ و طرفداران آنها در کنگره ایستادگی کنند و به طرحها و قطعنامه‌های موردنظر یهودیان رأی مخالف بدهند، کسانی هستند که یا نقطه‌‌‌‌ضعفی ندارند و در حوزه انتخابیه خود از موقعیت محکم و تزلزل‌ناپذیری برخوردارند و یا دوره آخر سناتوری و نمایندگی خود را می‌گذرانند. اعضای کنگره که برای تجدید انتخاب خود به کمک و همکاری وسایل ارتباط جمعی، بخصوص شبکه‌های تلویزیونی احتیاج دارند، نمی‌توانند در برابر فشارهای لابی‌ها مقاومت کنند.
10. استفاده از نفوذ ثروتمندان یهودی‌‌:‌‌ یهودیان بر بخش مهمی از منابع مالی و اقتصادی بخصوص بانکهای آمریکایی تسلط دارند. لابی‌های یهودی از این ابزارها برای جلب حمایتها به سود وطن بیرونی و مادری خود استفاده می‌کنند.
سلطه قوم‌مدارانه یهود بر عرصه سیاست‌گذاری خارجی ایالات متحده پس از شکل‌گیری دولت اسرائیل، به عنوان یک منبع حمایت بیرونی برای رژیم صهیونیستی مطرح بوده است، این امر نفوذمندان لابی را بر آن داشت تا ابزارهای تأثیرگذاری خویش را بر سه حوزه مجریه، مقننه، و افکار عمومی آمریکا متمرکز کنند. بدین‌‌‌‌‌ترتیب الگوی سلطه فعال بر دستگاه سیاستگذاری خارجی آمریکا با روشهای فوق شکل گرفت.28
به طور خلاصه یهودیان اعمال قدرت و نفوذ زیادی در آمریکا می‌کنند. لابی یهودی عامل مهمی در حمایت آمریکا از اسرائیل است. مادامی که لابی یهودی بسیار قدرتمند، مستحکم باقی می‌ماند، هیچ پایانی بر اعمال زور سیستماتیک یهودی در امور جاری و تاریخ، سلطه صهیونیستی - یهودی بر نظام سیاسی آمریکا، ظلم و ستم صهیونیست‌ها به فلسطینی‌ها، منازعه خونین میان یهودیان و غیریهودیان در خاورمیانه و تهدید اسرائیل برای صلح جهانی وجود نخواهد داشت.29
پ. نقش و جایگاه لابی‌های اسرائیل در روابط آمریکا و ایران
در این که سیاست خارجی آمریکا از بعد از جنگ 6 روزه 1967 به تدریج ولی به شکل بارز در طرفداری از منافع و امنیت اسرائیل شکل گرفته است، نمی‌توان شک داشت. این سیاست آمریکا از زاویۀ منافع ملی و برخی مسایل دیگر شکل می‌گیرد. ایالات متحده، اسرائیل را شریکی با ثبات در منطقه‌ای بی‌ثبات می‌بیند. عامل مؤثر دیگر در سیاست‌گذاری آمریکا در قبال دیگر کشورها منطقه خاورمیانه «لابی‌های اسرائیل» هستند.
هدف این لابی‌ها، ممانعت از بهبود روابط میان آمریکا و کشورهایی است که از فلسطینی‌ها حمایت می‌کنند. بهترین نمونه این کشورها ایران است. منافع صهیونیست‌ها ایجاب می‌کند که آمریکا با ایران برخورد کند.30
گروه لابی یهودی بیشترین تاثیر را در برخورد خصومت‌آمیز آمریکا علیه ایران ایفا می‌نماید. به عنوان مثال سیاست «مهار دوجانبه» که در اردیبهشت 1372 علیه ایران و عراق اتخاذ شد، توسط یکی از مهره‌های اساسی این گروه یعنی مارتین ایندایک ارائه گردید. همچنین سخنان جورج بوش مبنی ‌بر محورهای شیطانی نیز متاثر از فشار لابی‌های یهودی بود.31
در شرایط پس از 11 سپتامبر روابط ایران و آمریکا همچنان تحت‌‌‌‌تأثیر و نفوذ کمیته امور عمومی آمریکا و اسرائیل موسوم به «ایپک» قرار دارد. این نهاد یکی از بزرگترین و پیچیده‌ترین لابی‌های یهود است که توانسته است به نحو قابل توجهی بر تیرگی روابط آمریکا و ایران در خلال دو دهه گذشته تاثیر به سزا داشته باشد.
این لابی توانسته است، با انواع ترفندها و برقراری تماس‌های فراوان با اعضای کنگره و سنا و سایر مراکز قدرت در آمریکا، نقشی اساسی را در مخدوش کردن چهره انقلاب اسلامی ایران نزد مقامات آمریکایی ایفا کند تا جایی که حتی قطعنامه تحریم ایران و لیبی در دوران ریاست جمهوری کلینتون موسوم به «داماتو» با توصیه و فشار این لابی یهود صورت پذیرفت.32
در این میان به نظر می‌‌‌رسد اسرائیل تنها کشوری است که بیش از دیگران در منطقه استراتژیک خاورمیانه، از روابط خصمانۀ ایران و آمریکا بهره برده است. بر همین اساس در تکرار حملات لفظی آمریکا به جمهوری اسلامی ایران مسأله امنیت اسرائیل در موضوع صلح خاورمیانه، حمایت از تروریسم و سلاحهای کشتار جمعی جایگاه ویژه خود را حفظ کرده و ارتقا بخشیده است. افزایش نفوذ لابی صهیونیسم در سراسر جهان نیز به این مسائل ابعاد جهانی داده است.33
با توجه به اینکه جمهوری اسلامی ایران تنها کشوری است که با موجودیت اسرائیل مخالفت می‌کند، اسرائیل از طریق نفوذ یهودیان آمریکا سعی می‌کند تا هرگونه قدرتمند شدن ایران و ارتباطات بین ایران و آمریکا را در همه زمینه‌ها محدود کند. حتی ذهنیت رجال‌ آمریکا و عامه مردم آمریکا نسبت به ایران از طریق تبلیغات وسیع رسانه‌ای در آمریکا که عمدتا توسط صهیونیستها مدیریت می‌شود، شکل می‌گیرد.
به عنوان مثال تحریم آمریکا علیه ایران، جلوگیری از فروش هواپیماهای مسافربری، جلوگیری از سرمایه‌گذاری شرکتهای نفتی در ایران، طرح براندازی حکومت ایران، طرح ایدۀ رجال انتخابی و انتصابی در ایران، فعال شدن رسانه‌های مخالف ایران در آمریکا، فعال کردن نهادهای حقوق بشر علیه ایران، بین‌المللی کردن مشکلات قضایی ایران و تخریب نرم‌افزاری پرستیژ ایران و ایرانیان عموما توسط یهودیان آمریکا و اسرائیل مدیریت می‌شود.34
از سوی دیگر بسیاری از اعضای گروه نومحافظه‌کار آمریکا اصالتاً یهودی هستند و برنامه‌ها و اولویت‌های خاصی را دنبال می‌کنند. دفاع از منافع یهودیان و موجودیت اسرائیل اولین اولویت این گروه محسوب می‌گردد. اعضای یهودی دولت بوش به شدت تلاش می‌کنند تا آمریکا را در مسیر حمایت از دولت اسرائیل هدایت نمایند.35
پیش از حمله آمریکا به عراق، بسیاری نسبت به این که تعداد اعضای یهودی در دولت بوش کمتر از دولت کلینتون است ابراز خشنودی می‌کردند. اما مدتی نگذشت که همه دانستند این دولت بازیگران پشت پردۀ بسیاری دارد که در مقایسه با تاریخ دولت آمریکا بی‌‌سابقه است. برای نمونه پل ولفوویتز کسی بود که با پیشنهاد حمله آمریکا به عراق افکار عمومی را از مسئله فلسطینیان و صهیونیست‌ها به حمله به عراق تغییر داد.
نکتۀ دیگری که در مورد شرایط امروز و موضوع مذکور باید متذکر شد این است که در تاریخ سیاست خارجی آمریکا هرگز دولتی نبوده است که تا حد امروزین، سیاست خارجی آمریکا در منطقۀ خاورمیانه را براساس یا در تقارن با منافع اسرائیل همگون سازد. تقارن سیاست آمریکا با منافع اسرائیل از سال 2001 به این طرف تا حدی بوده است که در برخی موارد، منافع ملی آمریکا را تحت شعاع قرار داده است.
نتیجه
با توجه به آنچه آمد مشخص گردید لابی‌های یهودی به ویژه آیپک در ترسیم سیاست‌های داخلی و خارجی ایالات متحده، دارای نقش تردیدناپذیری هستند و بسیاری از رفتارهای دولتمردان، متأثر از اعمال نفوذ و فشار چنین تشکل‌هایی است. لابی قدرتمند یهود امروز برخلاف دیگر گروههای نژادی به ویژه آمریکایی‌های عرب‌تبار، مستقیما با کاخ سفید ارتباط دارد و به کمک مثلث سیاستمداران، آرا و ثروت یهودیان توانسته است در مناصب مختلف سیاسی، کابینه و کنگره تأثیر به سزایی ایجاد، و اسرائیل را به خانه امن استعمار تبدیل کند.
لابی اسرائیل یک گاو مقدس است که اگر شخصی به خود اجازه دهد از آن انتقاد کند، این خطر را برای خود به وجود آورده که از او با عنوان یک ضدصهیونیست یاد شود. این لابی‌ها آنچنان نفوذی در ساختار تصمیم‌گیری آمریکا دارند که تقریبا هیچ نامزدی بدون حمایت آنان قادر به راهیابی به کاخ سفید یا کنگره نمی‌باشد. آنان با کمک نمایندگان و سناتورهای یهودی کنگره، وزارت امور خارجه و کاخ سفید را تحت فشار قرار می‌دهند، تا با اسرائیل روابط بسیار نزدیکی برقرار نمایند.
در حوزه سیاست خارجی، روابط آمریکا با بسیاری از کشورها متاثر از این لابی‌ها می‌باشد. دیگر گروهها نیز توانسته‌اند سیاستهای خارجی آمریکا را تحت‌‌‌تأثیر قرار دهند، ولی هیچ لابی نتوانسته است سیاستهای آمریکا را از آنچه منافع ملی صدق می‌کند تا این اندازه تغییر داده باشد. در واقع هر کشوری که با اسرائیل و سیاست‌های آن مخالف باشد مورد غضب این لابی‌ها قرار می‌گیرد و در نتیجه روابط آمریکا با آن کشور نیز متاثر از لابی‌های یهودی است.
به عنوان نمونه یکی از دلایل اصلی آغاز جنگ عراق، نفوذ لابی اسرائیلی بود و همین لابی هم‌‌‌اکنون با استفاده از تمامی استراتژی‌های خود در حال اعمال فشار به دولت آمریکا است تا با ایران نیز به صورت سلطه‌جویانه و متخاصمانه برخورد کند. گروه لابی یهودی بیشترین تاثیر را در برخورد خصومت‌آمیز آمریکا علیه ایران ایفا می‌نماید.
هدف این لابی‌ها، ممانعت از بهبود روابط میان آمریکا و کشورهایی است که از فلسطینی‌ها حمایت می‌کنند تا به این طریق در نهایت دشمنان اسرائیل تضعیف و یا از بین بروند و اسرائیل از آزادی عمل بیشتری برای رویارویی با فلسطینیان برخوردار شود.

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
پربیننده ترین
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات