حجتالاسلام دکتر محمدجواد نوروزی
ج) اسلامزدایی رژیم گذشته و واکنش نیروهای مذهبی
در روند شکلگیری انقلاب در ایران، اسلام زدایی رژیم گذشته به مثابه یکی از شاخصهای متمایز کننده آن به شمار میرود. بر اساس اندیشه شیعی، حکّام سیاسی، فاقد مشروعیت حکمرانی میباشند. با شکلگیری جنبشها و نهضتهای اصلاح و احیای دینی، طی صد سال اخیر، اسلام از موانع عمده در مقابله با استعمار و استبداد به شمار میرفته است. در عصر حاکمیت پهلوی، این رژیم، که با مساعدت استعمارگر انگلیس روی کار آمده بود، اسلام زدایی و سنّت ستیزی از اصول ثابت سیاسیاش محسوب میشد. محورهای عمده اسلام زدایی رژیم گذشته را میتوان در موضوعهای ذیل برشمرد:
1ـ ملیگرایی
از آنجا که دین در جامعه عامل همبستگی به شمار میرفت و با امیال رژیم گذشته سازگار نبود، لذا درصدد برآمد با تأکید بر ملیگرایی (ناسیونالیسم)، آرمان دیگری را که در همبستگی ملی، کارکردهایی مشابه دین اسلام ایفا میکند جایگزین آن نماید. از این رو، فلسفه سیاسی آن رژیم بر اساس ملی گرایی استوار گردیده بود.
ملی گرایی دو جنبه داشت: از سویی، اسلام زدایی را وجهه همت خود قرار میداد و از سوی دیگر، به تبلیغ باستان گرایی میپرداخت. محورهای مهم باستان گرایی، که در جهت اسلام ستیزی مطرح شده است، بر سیاستهای ذیل استوار بود:
1) اسطورهسازی ملی: تکیه بر پیشینه تاریخی، راهی در جهت کسب مشروعیت رژیم تلقی میشد و شاه بهعنوان مظهر وحدت ملی و حافظ ایران زمین معرفی میگردید.(1)
2) برگزاری جشنها و یادبودهای واهی: در عصر پهلوی اول، یادبود هزاره فردوسی با هدف تأکید بر زبان فارسی، ملیت ایرانی و آیین زرتشتی و شاهنشاهی در مقابل دیانت اسلام مورد تأکید قرار گرفت و در عصر پهلوی دوم، جشنهای 2500 ساله با تبلیغات فراوان داخلی و خارجی و با هزینه هنگفت در تخت جمشید برگزار شد که منجر به واکنش شدید حضرت امام خمینی و مجامع و محافل مذهبی در داخل و خارج گردید(2)
3) بازنویسی تاریخ باستان: رژیم گذشته در جهت فراموشی و تحقیر فرهنگ و تمدن اسلامی، به بازنویسی آثار تاریخ باستان اقدام کرد و کوشید تاریخ 2500 ساله به گونهای نوشته شود که دوره اسلامی کمرنگ، حقیر و عامل عقب ماندگی جامعه قلمداد گردد.
4) تأکید بر زبان فارسی و حذف واژههای عربی: یکی از ابعاد باستان گرایی احیای زبان فارسی کهن و حذف واژههای عربی بود. هدف از این اقدام، انقطاع فرهنگی جامعه با پیشینه دینی آن بود. این سیاست در بسیاری از کشورهای اسلامی و از جمله ترکیه اعمال شد، اما در ایران با مقاومت اندیشمندان دینی و مردم مواجه گردید و به شکست انجامید.
2. تخریب عقاید و تضعیف ایمان مردم
القای شبهه با هدف تضعیف فرهنگ دینی یکی از اقدامات رژیم گذشته بود. رژیم با استخدام نویسندگان، احکام دینی را در قالب مکتوباتی چون رمان و داستان به استهزا میگرفت و با انتشار کتابهایی که توسط مستشرقان و غربزدگان نوشته میشد، در القای بیدینی، پوچ گرایی و شبهه تلاش داشت. از دیگر اقدامات رژیم، تضعیف اندیشمندان دینی و مراجع بود. نگارش مقاله «رشیدی مطلق» در حمله به رهبر انقلاب در سال 1351 از جمله این اقدامات میباشد. نگارش این مقاله موجب واکنش مردمی و رخداد قیام 19 دی و شتاب گرفتن انقلاب در ایران گشت.
جایگزینی قوانین عرفی به جای قوانین اسلامی در محاکم قضایی، از دیگر اقدامات رژیم در جهت اسلامزدایی بود که از سال 1305 آغاز گردید و تا پیروزی انقلاب تداوم و تعمیق یافت.(3) دامن زدن به فساد و فحشا از دیگر اقدامات رژیم قبل در این جهت بود که با هدف بی تفاوت سازی و انفعال نسل جوان جامعه شکل میگرفت(4) تقویت ادیان ساختگی و تحریک اقلیتهای دینی از دیگر مظاهر اسلام زدایی آن رژیم به شمار میرفت. گسترش روابط با اسرائیل و حمایت از بهاییان نیز از سیاستهای مهم آن رژیم بود که موجب اعتراض شدید حضرت امام خمینی(ره) قرار گرفت.