تاریخ انتشار : ۲۱ مرداد ۱۳۹۱ - ۱۰:۴۷  ، 
کد خبر : ۲۳۷۷۴۳
گروه ضربت(4)

در جستجوی چریک‌های مخفی استکبار (بخش دهم)

مقدمه: در گزارشهای پیشین، پس از اشاره اجمالی به هشدارهای حضرت امام خمینی(ره) خطاب به طلاب جوان و تندرو در خصوص حفظ حرمت مرجعیت، روند شکل گیری «گروه ضربت» در بطن نهضت اسلامی و حمایت هاشمی رفسنجانی، عبدالله نوری، خوئینی‌ها، مهدی کروبی از این گروه را تشریح کردیم. سپس با تکیه بر اسناد شهربانی و ساواک قم، تلاش اعضای گروه ضربت برای اخراج حضرت آیت الله العظمی موسوی گلپایگانی از حوزه علمیه قم را یادآور شدیم. همچنین اشاره کردیم که این گروه، به عنوان زایده حوزوی ساواک، از سوی مقامات عالی ساواک و رئیس اداره کل سوم (امنیت داخلی) مأموریت داشت طرح «تضعیف آیت الله العظمی گلپایگانی» را عملیاتی کند. به دلایلی که بعداً تشریح خواهیم کرد، بازخوانی بخشی از اسناد و گزارش‌های مربوط به «گروه ضربت» در سالهای پیش از انقلاب اسلامی، را به پس از انتخابات نهمین دوره مجلس شورای اسلامی وا می گذاریم و در ادامه بخشی از روابط پنهان ساواک با گروه ضربت و حامیان آن را بازگو می کنیم.

شهید جاوید؛ کانون توجه ساواک
نعمت‌الله صالحی نجف‌آبادی، از مدرّسان حوزه علمیه قم، به نگارش مقالات بسیاری در نشریات «حکمت»، «مکتب اسلام»، «معارف جعفری» و... می‌پرداخت. وی سلسله مقالاتی درباره امام حسین(ع) نوشت که در سال 1347 در سالنامه معارف جعفری‌ به چاپ رسید. این مقالات بعدها با افزوده‌هائی در قالب کتابی باعنوان «مرد صلح و دفاع خونین» و سپس به نام «شهید جاوید» چاپ شد.
حضرات آقایان مشکینی و منتظری از این کتاب استقبال کردند و بر آن تقریظ نوشتند. اما بسیاری از نویسندگان‌ حوزه و مراجعی مانند آیت‌الله العظمی گلپایگانی‌، آیت‌الله العظمی مرعشی نجفی‌، به محتوای کتاب انتقاد کردند و ردّیه‌هائی برآن نوشتند. البته بعد حضرت آیت الله مشکینی، دفاع خویش را از این کتاب پس گرفت.
حضرت آیت الله سید ابوالحسن رفیعی قزوینی در یک متن دو صفحه‌ای‌، علامه طباطبائی در رساله «بحثی کوتاه درباره علم امام»، آیت‌الله فاضل و آیت الله اشراقی در کتاب‌ «پاسداران وحی»، سید احمد فهری زنجانی در کتاب «سالار شهیدان‌»، آقای سید محمد مهدی ‌مرتضوی در کتاب «یک تحقیق عمیق‌تر در موضوع قیام امام حسین(ع‌)»، رضا استادی در کتاب «بررسی‌ قسمتی از کتاب شهید جاوید» و شرح مفصّل دیدگاه‌های ایشان و دیگران را در کتابی که اخیرا با نام ‌«سرگذشت کتاب شهید جاوید» نوشته‌اند، بر اثر صالحی نقد نوشتند. کتاب «شهید آگاه‌» اثر آیت الله العظمی صافی گلپایگانی، مفصّل‌ترین و عالمانه‌ترین نقدی است که بر شهید جاوید نوشته شد.
حضرت آیت‌الله‌العظمی گلپایگانی که قبل از چاپ نیز نسبت به انتشار آن به صالحی هشدار داده بود، در جمع هواداران صالحی، گفت‌: «صالحی چند سال قبل کتاب را آورد نزد من و اجازه چاپ خواست‌. من با دقت خواندم‌، دیدم صلاح نیست و اجازه ‌ندادم‌. صالحی گفت‌: اگر آقای (حضرت آیت الله العظمی) صافی گفت؛ چاپ نکن‌، چاپ نمی‌کنم‌، ایشان هم مطالعه کرد و صلاح ندانست‌. ولی ناگهان شنیدم چاپ کرده‌. هر کس مقلّد من است حرام است این کتاب را بخواند.» همزمان با انتقاد این مرجع بزرگ حضرات آیات شهید مطهری، علامه طباطبائی و... نیز نقدهائی بر آن نوشتند. ساواک، این کتاب را اهرمی برای ایجاد اختلاف در میان صفوف نهضت اسلامی دید و با حمایت از انتشار و توزیع وسیع این کتاب، زمینه بسط اختلافات را مهیا ساخت. تعداد کتب پخش شده توسط ساواک 20 هزار جلد ذکر شده است. (جنجال بر کتاب شهید جاوید. نطفه‌ای نامشروع. نشریه الکترونیکی ثامن. 15 دی 1389)
صالحی، در کتاب خود در مبحث‌ِ «هدف امام حسین علیه السلام از قیام عاشورا» ضمن اشاره به اینکه هدف امام حسین (ع‌)، ‌تشکیل حکومت بوده است، به نوعی پشتوانه فکری-مبارزاتی جریان‌های انقلابی و پرشور حوزه علمیه و متدینین جامعه را تقویت می‌نمود. از این رو، این کتاب برای طیفی از طلاب جوان و علاقه‌مند به مبارزه جذابیت داشت.
اما مخالفان کتاب، نسبت به تعرض مولف به «علم امام حسین(ع)» معترض بودند‌. به نظر صالحی، امام حسین(ع‌) گرچه احتمال می داد در مسیر قیام به شهادت برسد‌، اما از نظر صالحی این به معنای حرکت آگاهی امام از قطعیت و کیفیت شهادت نبوده است. صالحی معتقد بود بدون بحث در خصوص علم امام، اثبات قیام ایشان برای گرفتن حکومت، قابل اثبات نیست! زیرا قابل تصور نیست کسی درپی حکومت باشد و همزمان بداند که کشته می‌شود و به حکومت نمی رسد.
در پی بروز مخالفت با این کتاب، صالحی کوشید از کار خود دفاع کند. وی در اطلاعیه‌ای اظهار داشت که با موافقت استاد مطهری این کتاب را منتشر کرده است. اما آن شهید بزرگوار، اعلام کرد که از این‌ جهت که آقای صالحی بحث از عاشورا را به یک مسیر علمی انداخته با آن موافق بوده و بانتیجه‌گیری‌های شهید جاوید، موافقت ندارد. صالحی سپس، کتابی با عنوان «عصای موسی» در نقدِ نقدها نگاشت که در سال 55 خورشیدی توسط کانون ‌انتشار چاپ شد. اما با فشار رژیم پهلوی‌، صفحاتی از آن عوض شده با نام «راه اعتدال‌» و با اسم مستعار عبدالله مظلوم چاپ شد که همان نیز اجازه توزیع نیافت‌. استاد مطهری نقدهای کوتاهی در حاشیه نسخه‌ای از شهید جاوید نوشت که بعدها به چاپ رسید و صالحی نجف‌آبادی برای نقدهای ایشان نیز پاسخی نگاشت‌. (داستان عبرت آموز شهید جاوید. رسول جعفریان. سایت مرکز اسناد انقلاب اسلامی)
آیت الله یزدی بر اساس آنچه در خاطراتش اظهار کرده است بخشی از کتاب حسین بن علی را بهتر بشناسیم‌ به رد این کتاب اختصاص داد. ایشان در این کتاب به بخشی از بازتاب‌های مسئله شهید جاوید در حوزه علمیه پرداخته‌اند. از جمله سخنرانی آقای آل‌طه که ‌ضمن آن گفته بود که برای مخالفت با این کتاب باید کفن پوشید و راه افتاد. آقای یزدی متنی را ازآقای صالحی گرفت که به نوعی اصلاح و بازنگری در نظریاتش بوده و آن را در جلسه‌ای که‌ وعاظ قم با آیت‌الله گلپایگانی داشتند، مطرح‌ کرد. این ماجرا در کاهش تنش مؤثر بوده و برخی‌ از وعاظ را قانع کرده است‌.(رسول جعفریان. همان)
پیامدهای سیاسی شهید جاوید
نوشتن تقریظ آقایان منتظری و مشکینی که از حامیان جدی نهضت اسلامی امام خمینی(ره) بودند، بر کتاب شهید جاوید‌، بخشی از حوزه علمیه را برابر نهضت قرار داد و به خصوص فاصله‌ای بین حامیان مرجعیت آیت‌الله العظمی خویی (از جمله آیت الله شمس آبادی) و حامیان مرجعیت امام خمینی(ره) ایجاد کرد. به تعبیر حضرت آیت‌الله سید حسن طاهری خرم آبادی‌، تقریظ نویسی آقایان منتظری و مشکینی بر این کتاب‌، بهانه‌ای برای کوبیدن‌ انقلاب و هدف امام(ره) شد.(خاطرات آیت الله طاهری خرم آبادی. ص99)
در مقابل گروهی از علمای بزرگوار هوادار نهضت مانند شهید مطهری اگر چه با محتوای کتاب مخالف بودند، اما در اثر کشمکش‌های به وجود آمده، برای آنکه ضربه‌ای به نهضت وارد نشود، ناچار به حمایت لفظی از کتاب شهید جاوید شدند. این امر، صف بندی‌ حامیان و منتقدان شهید جاوید را تشدید کرد.
آیت الله مسعودی خمینی در خاطرات خود در مورد کتاب شهید جاوید می نویسد:«وقتی کتاب مزبور در سیرجان به دست من رسید و برای بار نخست مورد مطالعه قرار دادم، به این نتیجه رسیدم که کتاب خوبی است. در همین احوال یکی از دوستان فاضل قمی به من زنگ زد و از من خواست تا نظرم را در مورد این کتاب بگویم. من هم آن را مورد تأیید قرار دادم. ایشان یکه خورد و گفت: توصیه می کنم بار دیگر این کتاب را بخوانی من مجدداً شروع به خواندن شهید جاوید کردم در همان روزها خبر جنجالی که این کتاب برانگیخته بود،به سیرجان رسید و دو تقریظ معروفی که بر این کتاب از سوی آقایان مشکینی و منتظری نوشته شده، واصل شد. آنان هم در این تقریظ کتاب را ستوده بودند ظاهرا،ً و چه مخالفت برخی از علما با این کتاب آن بودکه از قرار معلوم مؤلف کتاب درصدد آن است که ثابت کند حضرت سیدالشهدا(ع) بدون اطلاع از پیامد کار؛ یعنی شهادت خود و اسارت اهل بیت (ع) گام در وادی کربلا نهاده بود. منتقدان کتاب مدعی بودند که امام، عالم به منتهای کار بود. بنده وقتی برای بار دوم کتاب را خواندم پی بردم که نویسنده در صدد نفی علم امام بوده است. از قرار معلوم این دیدگاه با دیدگاه گفته های دکتر شریعتی منطبق بود. شریعتی هم در سخنرانی هایش به خصوص در کتاب اسلام شناسی راجع به عصمت و شفاعت و معاد چیزهایی گفته بود که خالی از اشکال نبود. برخی از افراد میان دیدگاه های دکتر شریعتی و شیخ نعمت الله صالحی نجف آبادی این اشتراک را دیده و مدعی شده بودند که این دو نفر به یک ریشه متصل اند.» (جنجال بر کتاب شهید جاوید. نطفه‌ای نامشروع. نشریه الکترونیکی ثامن. 15 دی 1389)
آیت الله مسعودی خمینی در ادامه در مورد پس گرفتن تقریظ آیت الله مشکینی می گوید: «تقریظی که آقایان مشکینی و منتظری بر این کتاب زده بودند هم در میان روحانیت اختلاف شدیدی را تولید کرد. ظاهراً آقای مشکینی بعداً از حرف خود برگشتند و چیزی در این باره نوشتند که دال بر این بود که ایشان هم به عمق مطلب کتاب و نفی علم امام از سوی نویسنده در بدو امر پی نبرده بودند.» (همان)
در کتاب خاطرات آیت الله گلپایگانی آمده است: ...«و مهمتراز آن، دو گروه را به جان هم بیندازد. چاپ کتاب یا نقدهای آن از سوی ساواک و توزیع آنها، وسیله رسیدن به همین هدف بود.» (خاطرات آیت الله گلپایگانی. ص413)
مقدم به ساواک قم دستور صریح داده بود که: «خواهشمند است دستور فرمایید به نحو غیرمستقیم و به طور غیرمحسوس بدون این که نامبرده متوجه شود، تسهیلاتی جهت تجدید چاپ کتاب شهید جاوید فراهم آورند.» (همان)
آقای مسعودی خمینی در خاطرات خود در مورد اختلاف اندازی ساواک به سبب کتاب شهید جاوید چنین می گوید: «ساواک بعد از اینکه اختلاف میان روحانیت را بر سر کتاب شهید جاوید مشاهده کرد، بسیار خشنود شد و به اختلاف دامن زد. اگر شاه و ساواک به این اختلاف دامن نزده بودند، چه بسا در همان روزهای نخست خاتمه می یافت. اما آنان برای فروزان تر کردن آتش اختلاف، عده ای را نزد صالحی فرستادند و او را مورد تشویق قرار دادند. هر روز هم روی این مسئله مانور می دادند. کار به جایی رسید که هنوز بعد از 20 سال که از این داستان می گذرد، هنوز ریشه اختلاف به قوت خود باقی است. شیخ حسین لنکرانی نیز در این مورد گفته است، برای جلوگیری از کتاب به قم رفتم. اما حسینعلی منتظری گفت عیب ندارد. بگذار مردم ما را سنی بدانند، مگر سنی مسلمان نیست.» (رسول جعفریان. همان)
طی سال‌های 1349 و 1350 محافل مذهبی و روضه‌ای قم‌، همگی به این کتاب حمله ‌کرده و چهره‌های زیادی از نویسندگان با مراتب علمی مختلف به نقد این کتاب پرداختند. برخی از مخالفان این کتاب‌، نویسنده و حامیان آن را متأثر از گرایش‌های «وهابی» قلمداد می کردند. نکته‌ای که آقای مسعودی خمینی از قول آقای منتظری نقل می کند که « عیب ندارد. بگذار مردم ما را سنی بدانند، مگر سنی مسلمان نیست.» اشاره به وهابی توصیف شدن ایشان از سوی منتقدان کتاب دارد.
تلاش برای مهار اختلاف
در مقابل ساواک، گروهی از یاران با بصیرت حضرت امام خمینی(ره)، دست اختلاف افکن دشمن را در پشت صحنه می دیدند. حضرت امام خامنه ای (مدظله العالی) در این مورد نوشته اند: «گرایش قوی و اصیلی نیز در میان مبارزین در آن روز وجود داشت که عبارت بود از تلاش برای فرو نشاندن فتنه و وادار کردن طرفین دعوا به خویشتنداری و سکوت [موضع حضرت امام(ره)]... به عنوان نمونه من و آقای هاشمی [رفسنجانی]که هر دو با کتاب و مؤلفش میانه ای نداشتیم، تلاش های مشترکی می کردیم. از جمله سفرمان به قم و ملاقات من با مرحوم حاج آقا مرتضی حائری برای جلوگیری از نامه ای که شنیدیم قرار است ایشان بنویسد و ملاقات مشترکمان با آن طاها که از منبری های قم بود.» (جنجال بر کتاب شهید جاوید. نطفه‌ای نامشروع. نشریه الکترونیکی ثامن. 15 دی 1389)
آقای منتظری نیز در جریان تبعید خود در طبس طی اطلاعیه‌ای که در سال 1352 ش. در خصوص «شهید جاوید» نوشت‌، از اختلافات ایجاد شده میان علما و فضلا اظهار نگرانی کرد و تصریح نمود‌: «اخیراً در قم و تهران و اصفهان و برخی نقاط دیگر، اتهام سنّی‌گری و وهابی‌گری نسبت‌ به عده‌ای از علما و فضلای بی‌گناه سر زبان‌ها افتاده و کار به جایی رسیده که حتی دایه‌های ‌مهربان‌تر از مادر هم گاهی به اسم دفاع از ولایت و تشیع حرف‌هایی می‌زنند و کارهایی انجام ‌می‌دهند.» (رسول جعفریان. همان)
آیت الله یزدی نیز متنی را ازآقای صالحی گرفت که به نوعی اصلاح و بازنگری در نظریاتش بوده و آن را در جلسه‌ای که‌ وعاظ قم با آیت‌الله گلپایگانی داشتند، مطرح‌ کرد. این ماجرا در کاهش تنش مؤثر بوده و برخی‌ از وعاظ را قانع کرده است‌.(رسول جعفریان. همان)
در مهار این جریان اختلاف برانگیز، حضرت امام(ره) بسیار موثر بودند. ایشان، حسب ظاهر نسبت به کتاب سکوت می کنند چون هر اظهار نظری در خصوص این کتاب را موجب افزایش اختلاف می دانستند. به گونه‌ای مستقیماً به فرزند خود سید احمد خمینی(قدس) می‌نویسند: «5- شمادر اختلافات بین طلاب و اهل منبر راجع به کتاب [شهید جاوید] و هر چیز دیگر وارد نشوید؛ ان شاالله تعالی خداوند اصلاح می فرماید...» (صحیفه امام. ج3. ص18)
حضرت امام(ره) نامه صریح‌تری هم به آقای منتظری نوشتند. وی با اشاره به این که این نامه ‌را کسی در زندان به او داد می‌گوید که آن را پنهان کرده و به هیچکس نشان نداده است «نامه راگذاشتم زیر تشک و آن را به هیچ کس بروز ندادم و تعجب کردم که آیت‌الله خمینی چطور دراین شرایط این نامه را نوشته‌اند» (رسول جعفریان. همان)
رسول جعفریان احتمال قوی می دهد که این نامه برای بازداشتن ‌آقای منتظری در حمایت از کتاب شهید جاوید بوده باشد. صالحی نجف‌آبادی خود نیز پس از انقلاب اسلامی‌، کتابی تحت عنوان «توطئه شاه بر ضد امام خمینی؛ یا نیرنگ‌های سیاسی ساواک علیه حوزه علمیه» نوشت و ضمن آن با اسنادی که از ساواک به دست ‌آورده بود، کوشید تا جنبه‌های سیاسی این مسئله را با ابعاد دینی و مذهبی آن در آمیزد. (رسول جعفریان. همان)
همکاری با ساواک در پوشش حمله به مرجعیت
چنان که پیشتر گفتیم، «شهید جاوید» به مثابه ابزاری برای رژیم طاغوت تبدیل شد. ساواک در صفحه اول بولتن داخلی خود، از قول شاه و به امضای ثابتی، فرد مقتدر ساواک، نوشت: «حداکثر بهره برداری تبلیغاتی، علیه طرفداران (امام) خمینی(ره) بشود.» (رفت و آمدهای ساواک و فتنه کتاب شهید جاوید. نشریه الکترونیکی ثامن.22 دی 1389)
همچنین ساواک مرکز طی تلکسی، به تاریخ 25 اردیبهشت 1353، به اداره های ساواک در استان ها اعلام می کند که: «به حسب فرموده، حداکثر بهره برداری تبلیغی، از این جریان علیه طرفداران و ایادی (امام) خمینی(ره) به عمل آید و با فراهم آوردن ترتیبات لازم جنایت مذکور (قتل مرحوم شمس آبادی)، نقش عوامل خمینی در این قتل فجیع، در محافل و مجامع مذهبی، با هدایت ساواک توسط وعاظ، تشریح و در جراید محلی نیز درج گردد...» در گزارش دیگری نیز ساواک پیرامون درگیری دو گروه طرفدار مخالف کتاب شهید جاوید نوشته است: «به فرض آن که میان دو جناح موجود درگیری ایجاد شود، به مصلحت است که بدواً دستگاه های انتظامی محل دخالت ننمایند و حتی به اختلافات موجود دامن زده تا بتوان بهره برداری لازم را نمود.» (رفت و آمدهای.... همان)
حجت الاسلام احمد سالک می‌گوید: «یادم هست «حکاک»، عضو ساواک اصفهان بود و من چند بار با وی درگیر شدم، خیلی آدم خبیثی بود. از اصفهان می رفتم به نجف آباد، آمد و در مینی بوس کنار من نشست و گفت ببین ما همه چیز داریم، قدرت داریم، شاه هست، بعد گفت این کتاب شهید جاوید را من پیش علمای حوزه های علمیه اصفهان بردم و تخم نفاقی با این کتاب انداختم که تا ابد اصلاح نخواهد شد؛ این تعبیر مأمور ساواک برای من بود که توانسته با کتاب مذکور بین علما اختلاف بیندازد.» (گفتگو با روزنامه ایران. 13 بهمن 1387)
در همسوئی مدافعان صالحی و شهید جاوید با ساواک، بیشترین نقش را رهبران گروه ضربت از جمله سید هادی هاشمی (داماد آقای منتظری) داشتند. نکته ظریف آنکه اعضای «گروه ضربت» در ضمن حملات خود به بیت حضرت آیت الله العظمی گلپایگانی مدعی می شدند ایشان با رژیم پهلوی همکاری دارد! (9 دی شماره‌های 40 و 41)
آقای منتظری در خاطرات خود به گشوده شدن پای ساواک به بیت خود، اذعان می کند و می گوید: «من از این رفت و آمدها خوشم نمی‌آمد اما خوب آنها می‌آمدند. من هم از فرصت استفاده کرده و مرتب آن‌ها را نصیحت(!) می‌کردم.»
اعترافات صریح آقای منتظری در پاسخ به گردآورنده خاطراتش جالب است: «س- طبق بعضی اسناد در زمان اقامت حضرتعالی در نجف آباد ساواک هرچند مدت یک بار مامورین خود را به سراغ حضرتعالی می فرستاده تا مردم را نسبت به شما بدبین کند، وگویا یک مرتبه هم تعدادی رساله عروه امام خمینی را آورده بودند که شما آن ها را پخش کنید؛ در این زمینه توضیح بفرمایید که قضیه از چه قرار بوده است؟
-منتظری: بعد از اینکه مدتی در نجف آباد ماندم، دیدم سیاست آنها عوض شده و هر دو سه هفته یکبار تعدادی از مامورین و مسئولین ساواک به عنوان دیدن به منزل من می آمدند، خیلی هم گرم می گرفتند و راجع به اوضاع کشور حرف می زدند، می گفتند جناب سرهنگ صدقی( رییس ساواک اصفهان در آن زمان) سلام رسانده، جناب تیمسار مقدم( رییس اداره سوم ساواک) سلام می رسانند، یک روز عید یک تابلویی به عنوان هدیه آورده بودند که در وسط آن «یا الله» نوشته شده بود، من از این رفت و آمدها خوشم نمی آمد اما خوب آنها می آمدند. من هم از فرصت استفاده کرده و مرتب آنها را نصیحت می کردم، می گفتم: «شما کارهایی می کنید که عاقلانه نیست مثلا شما رساله آقای خمینی را که قیمت آن ده بیست تومان بوده قاچاق کرده اید الان قیمت آن به سیصد چهارصد تومان رسیده، ولی مقلدهای ایشان به هر وسیله ای که شده آن را تهیه می کنند و از ایشان تقلید می کنند.» من موضع نصیحتی در مقابل آنها می گرفتم چون احتمال اثر می دادم، یک بار هم در تهران به تیمسار مقدم گفتم: «شما کسانی را که برای سلامتی آقای خمینی صلوات فرستاده اند گرفته اید و اذیت کرده اید، آخر این چه کاری است خوب آنها هم لج می کنند و با شما در می افتند، اصلا کارهای شما یک جوری است که مردم را تحریک می کند، شما باید وسعت نظر داشته باشید بالاخره آیت الله خمینی یک مرجع تقلید است، تقلید از او جرم نیست که مردم را به این شکل اذیت می کنید.» (از کتاب خاطرات آقای منتظری، ج1، ص 285-286 )
در فحوای این خاطرات، سادگی آقای منتظری در امید وی به نصیحت پذیری ساواک، بیش از هر چیز هویداست.
در گزارش‌های پیشین(9دی شماره‌های 40 و 41)، با اشاره به 5 سند از ساواک و شهربانی قم، حملات گروه ضربت به بیت آیت الله العظمی گلپایگانی را تشریح کردیم. گزارش‌های ساواک از زاویه اعترافات سید مهدی هاشمی بیشتر روشن می شود: «به تدریج با طرح «شهید جاوید» و بروز حوادثی نظیر آن، چه در منزل آیت الله گلپایگانی رخ داد که توسط آقای جواهری، شیخ حسن ابراهیمی هدایت می شد، با همدستی شیخ قدرت [معاون کمیته مرکزی امور شهرستانها] گروه ضربت را پایه گذاری نمود. این گروه تعدادی از طلاب مخالف شهید جاوید مانند باستانی، شیخ حیدر جعفری (فرزند آقای گلپایگانی) را مضروب و نسقی از مخالفین گرفت که آن روزها به شیخ قدرت لقب ژنرال قدرت داده بودند. نقش اخوی(سید هادی) تأمین امور مالی گروه بود و نقش شیخ قدرت، هدایت عملیات ضربت، به دنبال یک سلسله عملیات و اینکه در سالگرد 15 خرداد با دستگیری تعدادی از طلاب فیضیه نام او در بازجویی‌ها بیان شده و چنین مطرح شده بود که تأمین کننده هزینه چاپ اعلامیه ها و مخارج خانواده زندانیان، است. او را دستگیر و به دو سالی محکوم شد. آن زمان من در قهدریجان بودم.» (رفت و آمدهای.... همان)
آیت الله مسعودی خمینی هم در خاطرات خود در این باره می گوید:«بعید نیست که سیدمهدی هاشمی و دارودسته او هم در ادامه دامن زدن ساواک به اختلاف میان حوزویان بر سر کتاب مزبور، کار خودشان را شروع کردند و آن قتل ها و مسائل دیگر را به وجود آورند.» (رفت و آمدهای.... همان)
در شماره آتی، فتنه شهید جاوید را از منظر حضرت امام خمینی(ره) به بحث خواهیم گذاشت و اشاره‌های هوشمندانه ایشان به اسباب کشی گروه ضربت به نهادهای انقلابی را تشریح خواهیم کرد.

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات