تاریخ انتشار : ۱۰ دی ۱۳۹۱ - ۱۱:۴۷  ، 
کد خبر : ۲۳۸۰۸۶

توسعه به سبک اسلامی یا غربی

مقدمه: کشور ایران، با قدمت اصیل و برخورداری از فرهنگ عمیق اسلامی و نیز پیروی از احکام و دستورات قرآنی، خود را از برنامه‌ها و الگوهایی که غربی‌ها برای رسیدن به توسعه در ذهن دارد، بی‌نیاز می‌داند و از همین رو بسیاری از اندیشمندان و جامعه‌شناسان فرهیختۀ کشور تلاش برای رد این الگوها و تدوین الگویی شایسته و در خور روحیۀ ملی و اسلامی ملت شریف ایران را آغاز کرده‌اند. بر همین اساس و برای بررسی مفهوم توسعه و وضعیت کشورهای در حال توسعه و توسعه‌یافته خدمت حجت‌الاسلام رضا غلامی، رئیس شورای سیاست‌گذاری همایش «الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت» و رئیس مرکز پژوهش‌های فرهنگی و اجتماعی صدرا، رسیدیم و با ایشان گفت‌وگو کردیم.

* جناب آقای غلامی با وجود تبلیغات گسترده‌ای که غرب از خود ارائه می‌دهد این پرسش مطرح می‌شود که آیا غربی‌ها با الگوی توسعه خود توانسته‌اند به اهدافشان دست یابند؟
** غرب با تعریف خودش از توسعه فاصله بسیاری دارد. وقتی به خروجی‌های عینی بیشتر از خروجی‌های خوش‌خط و خال توجه می‌کنیم، می‌بینیم که در اقتصاد خود را ثروتمندترین کشورها معرفی می‌کنند که افزون بر بهره‌مندی از قدرت برتر علمی، فناوری و صنعت، بیشتر بازارهای دنیا را در سیطرۀ خود دارند، اما وقتی به واقعیت‌ جوامع غربی، نه آنچه که به دروغ از خودشان برای عالم تبلیغ می‌کنند، توجه می‌کنیم می‌بینیم که بخش عمده‌ای از شهروندان آنها از نتایج توسعه محروم‌اند؛ آن هم نه محرومیت عادی، بلکه محرومیت نهادینه‌شده. اگر صدقات دولتی در قالب اعانه‌ها یا بیمه‌ها و... وجود نداشته باشد، بخش چشمگیری از مردم نمی‌توانند به زندگی ادامه دهند و باید با فقر دست و پنجه نرم کنند.
خطرهایی که طبقۀ متوسط را تهدید می‌کند، به مراتب سنگین و جبران‌ناپذیر است. این خطرها بسیار جدی هستند؛ زیرا اگر برای مثال فردی کارش را از دست بدهد یا ورشکست شود، با انعطاف‌ناپذیرترین و خشن‌ترین مقررات بانکی و... روبرو می‌شود و به سرعت همۀ دارایی‌اش را از دست می‌دهد و به وضعیت بسیار سخت و به دور از شأن اجتماعی پیشین خود دچار می‌شود.
این در حالی است که طبقاتی خاص در جوامع غربی روی سر مردم عادی ایستاده‌اند و هزاران برابر سایر افراد از امکانات رفاهی و اجتماعی برخوردارند. این تصوری کودکانه است که فکر کنیم در غرب بازار آزاد زمینۀ رقابت را برای همه فراهم کرده است و افراد براساس شایستگی خود به ثروت می‌رسند. در اقتصاد غرب نوعی تبعیض نهادینه‌شده وجود دارد که عملاً امتیازات اقتصادی را به گروه‌هایی خاص منحصر کرده است؛ ضمن اینکه قدرت سیاسی نیز در اختیار همین گروه‌هاست و بین اعضایشان دست به دست می‌شود.
* نظر شما درباره بحران اقتصادی کنونی غرب چیست؟ آیا آن را امری طبیعی می‌دانید یا نشانه‌ای از ناکارآمدی الگوهای توسعه غربی؟
** در بحران اقتصادی اخیر ایالات متحده که به همۀ دنیا سرایت کرده است همه دیدیم که کاخ شیشه‌ای اقتصاد غرب چگونه ترک برداشت. البته بعضی از اقتصاددانان ساده‌اندیش در کشور خودمان گفتند که این بحرانی طبیعی است و غرب به اصطلاح از این بیدها نیست که با آن بادها بلرزد، اما واقعیت این نیست؛ اقتصاد لیبرال در سراشیبی سقوط است و بیش از همه شهروندان عادی کشورهای غربی هستند که باید تاوان سقوط نظام سرمایه‌داری را، که بی‌عدالتی سیستماتیک در جان آن نهفته است، بدهند.
از جهت اجتماعی و فرهنگی نیز اوضاع وخیم است؛ خشونت، زوال خانواده و پیامدهای آن مثل افزایش طلاق و کودکان تک یا بی‌سرپرست، اختلال جدی در نظام تعلیم و تربیت عمدتاً به خاطر گسترش آثار مخرب رسانۀ مدرن، جرم و تبهکاری سازمان‌یافته، فحشا، روان‌پریشی و تبعات آن مانند افزایش خودکشی، شکل‌گیری جنبش‌های معترضانه، گسترش خرده‌فرهنگ‌های آنارشیست‌، فقط گوشه‌ای از آسیب‌هایی است که جوامع غربی از آن رنج می‌برند. این در حالی است که زندگی فقط در اقتصاد خلاصه نمی‌شود و آنچه بیشتر مردم به دنبال آن می‌گردند، آرامش فردی و اجتماعی است که توسعۀ غربی نتوانسته است آن را به مردم اعطا کند.
* الگوی توسعه غربی در زمینه فرهنگ چه دستاوردهایی داشت و آیا توسعه فرهنگی غرب توانست به اهداف خود دست یابد؟
** در پاسخ به پرسش شما باید بگویم که آنچه امروز غربی‌ها به عنوان فرهنگ غربی با آن مواجه‌اند نه فرهنگی اصیل، بلکه فرهنگی جعلی است که بیشتر برای شهروندان غربی حکم تخدیر، گسترش دنیای خیال و آرامش‌بخشی موقت را دارد. امروز نظام سرمایه‌داری، با توسعۀ صنعت فرهنگی، به بهای پر کردن جیب ابرشرکت‌های غربی ضمن تهی‌ ساختن انسان از ارزش‌های فطری خود حیوانیت مدرن را در خود غرب و در همۀ جهان جاری و ساری می‌کند.
شما اگر زن و پورنوگرافی را از محصولات فرهنگی ـ هنری و سینمای فاسد غرب بدانید، متوجه می‌شوید که، این فرهنگ هیچ جذابیتی ندارد و فرهنگی که باید سبب رشد و تعالی معنوی انسان شود و آرامش واقعی را برای او به ارمغان آورد، دقیقاً عکس آن عمل می‌کند و انسان را روز به روز از خود واقعی‌اش و حقایق زندگی دور می‌کند. البته در الگوی توسعۀ غربی باید فرهنگ را در طول اقتصاد در نظر گرفت؛ از این رو فرهنگ غربی لجن‌زار متعفن اقتصاد سرمایه‌داری است یا خودش یک سوژۀ جذاب اقتصادی است یا جاده‌ صاف‌کن آن.
* افزون بر این مشکلاتی که بیان کردید و نسخه‌پیچی غربی‌ها برای ملت‌های دیگر چه پیامدهایی داشت؟
** غربی‌ها الگوی توسعه‌شان را به جهان تحمیل کردند و امروز هم می‌خواهند به نام جهانی شدن همه را سوار یک کشتی کنند و با خودشان غرق نمایند. نباید فراموش کرد که بیشتر مشکلاتی که مردم جهان و خود ما در ایران در حوزۀ اقتصاد با آن روبه‌رو هستیم محصول نظام سرمایه‌داری و اقتصاد لیبرال غرب است. از این گذشته غرب همۀ دنیا را قربانی افزون‌طلبی و زیاده‌خواهی خود کرده است.
این نظام سرمایه‌داری افزون بر استعمار ملت‌ها که هنوز هم به گونه‌های جدیدی در جهان دنبال می‌شود طبیعت و محیط زیست انسان‌ها را به نابودی می‌کشاند. امروز محیط زیست بیش از همیشه دچار مشکل شده و با اینکه راه‌حل‌های نسبی برای برون‌رفت بشر از معضلات زیست‌محیطی شناسایی گردیده است، اما قدرت‌های بزرگ هرگز حاضر به هزینه‌کردن در این زمینه نیستند و دنیا را به بازی گرفته‌اند؛ به همین خاطر و به دلیل حل نشدن مشکلات کنونی معلوم نیست که نسل‌های بعدی با چه مشکلاتی روبه‌رو می‌شوند.
یکی دیگر از آثار زیان‌بار توسعه‌یافتگی غربی استفاده از سلاح‌های کشتار جمعی و گسترش جنگ و خشونت در جهان است. باید توجه کرد که موجودیت نظام سرمایه‌داری در گرو بسیاری از این جنگ‌هاست و آنها برای اینکه جنگ تازه‌ای را در نقطه‌ای از دنیا آغاز کنند دست به هر کاری حتی خودزنی می‌زنند. خام‌اندیشی است اگر باور کنیم که در حادثه یازدهم سپتامبر برج‌های دوقلوی سازمان تجارت جهانی در قلب نیویورک را یک گروه تروریستی کوچک القاعده که بیشتر با روش‌های بدوی از خود دفاع یا حمله می‌کند، منفجر کرده است.
این جنگ‌ها و بهانۀ آنها، یعنی مبارزه با القاعده، با هدف افزایش تسلط قدرت‌های غربی بر مناطق استراتژیک دنیا، مثل مناطق نفت‌خیز خاورمیانه، انجام شد. افزون بر این، چنین جنگ‌هایی تجارت سلاح‌های خطرناک را که از جمله تجارت‌های عظیم و پرسود جهان قلمداد می‌شود، رونق می‌دهد. از سوی دیگر تأثیر مخربی که غرب بر روی ملت‌ها، به ویژه ملت‌های شرقی گذاشته فاجعه به بار آورده است، به گونه‌ای که باید گفت بسیاری از فرهنگ‌ها تاب مقاومت در برابر فرهنگ جعلی و فاسد غربی را ندارند و با تبلیغات روشنفکران خودباخته هر روز بیشتر از گذشته در فرهنگ سکولار غربی استحاله می‌شوند.
غربی‌ها به ملت‌ها، به ویژه جوانان، این گونه القا می‌کنند که هویت و تشخص شما در دنیای مدرن و در گرو غربی شدن است. البته گرایش‌های ملت‌ها به غرب لزوماً به خاطر قدرتمند بودن فرهنگ فاسد غرب نیست، بلکه به خاطر تمایلی است که بعد مادی و دنیوی انسان به حیوانیت نشان می‌دهند و اغلب ادیان الهی و پیامبران آمده‌اند تا بشر را به خود واقعی‌اش بشناسانند و بگویند که تو کیستی. بنابراین امروز رجوع به اسلام و رشد اسلام‌گرایی در جهان، به ویژه در اروپا و آمریکا، برای قدرت‌های غربی خطری بزرگ قلمداد می‌شود زیرا اسلام، مسلمانان را به خودباوری می‌رساند و به آنها هویت مستقل می‌دهد.
* در صحبت‌هایتان به جهانی شدن اشاره کردید. در وضعیت کنونی که جهانی شدن در حال پیشروی است، کشور ما باید چه سیاستی را در برابر آن در پیش بگیرد؟
** از نظر من جهانی شدن واقعیتی کتمان‌ناپذیر است و هر روز بیش از گذشته ملموس می‌شود، اما جهانی شدن به معنای غربی شدن، سرنوشت محتومی برای ما نیست و ما می‌توانیم با استفاده از فرصت‌هایی که جهانی شدن در بعد طبیعی‌اش برای کشور فراهم می‌کند اوضاع را به تدریج به نفع خودمان تغییر دهیم. ضمن آنکه در این زمینه تنها نیستیم. در حال حاضر کشورهای بسیاری اعم از اسلامی و غیر اسلامی، هستند که حاضرند برای تغییر اوضاعشان با ما متحد شوند.
از نظر تئوری هم موضوع جهانی شدن با مشکلات بسیاری روبه‌روست؛ بنابراین نظریه‌پردازان جهانی شدن صحبت از چندجهانی شدن را جانشین جهانی شدن واحد کرده‌اند. در چنین اوضاعی مهم این است که کشور ما منفعل نباشد و بتواند با متصل شدن به کشورهای همسو، خود را بر فرآیند جهانی شدن مسلط کند. افزون بر این باید توجه کرد که ایران برتری‌های ذاتی دارد که براساس آن می‌تواند شرایط خود به دیگران را تحمیل کند؛ مثل چین که با درک برتری‌هایش، جایگاه تعیین‌کننده‌ای برای خود در اقتصاد جهانی و... به شکل تعریف کرده و برای نمونه شرکت گوگل را مجبور نموده است که سیاست‌های فراگیر خود را در مورد کشور چین کاملا تغییر دهد.
یا امروز درج واژه «حلال» بر روی کالاها و مواد غذایی تلاش مسلمانان جهان برای جا انداختن شرایط خود در زمینه تولیدات غذایی و پوشاکی در جهان به شمار می‌آید. در حال حاضر کالاهایی که بر آنها این واژه درج شده معروف و سودآور هستند. در واقع مسلمانان شرکت‌های تولیدی بزرگ منطقه‌ای و جهانی را مجبور کردند تا برای بهره‌برداری از بازار مسلمانان احکام شرعی اسلام را رعایت کنند. امروز ایران بازاری منحصر به فرد برای بعضی از شرکت‌های چندملیتی است، اما مسئولان ما تا به حال نتوانسته‌اند رعایت فرهنگ و زبان فارسی را به منزله شرط ورود کالاها به بازار ایران، به این شرکت‌ها تفهیم کنند.
* با وجود بحران‌های موجود در غرب، چرا گروهی از مردم دائماً از غرب و پیشرفت‌هایش سخن می‌گویند و جامعه خودمان را در مقایسه با جوامع غربی نقد می‌کنند؟
** بعضی با یک سفر توریستی کوتاه به چند کشور اروپایی یا آمریکا و دیدن بعضی مناظر، تصویر زیبایی از غرب در ذهن خود می‌سازند و آن را به همه چیز و همه کس تعمیم می‌دهند، در حالی که برای شناخت غرب باید نگاه جامع و عمیقی داشت. ذهنیتی که معمولا در بین عامه مردم درباره غرب رایج است و بر نخبگان هم تأثیر گذاشته التزام بیشتر شهروندان غربی به نظم، قانون و اخلاق است. کسانی که این ذهنیت را دارند معمولاً جامعه خودمان را به شدت سرزنش می‌کنند و می‌گویند که اگر ما ادعای مسلمانی داریم، چرا مثل غربی‌ها به اخلاق یا قانون توجه نمی‌کنیم.
اما در پاسخ به چنین افرادی باید گفت اخلاقی که در غرب گسترش یافته است و البته عمومیت هم ندارد با اخلاق اسلامی تفاوت ماهوی دارد. اخلاق رایج در غرب اخلاق فایده‌گراست که از نظر ما رویکرد سکولار به اخلاق دارد و ارزش ذاتی ندارد. از سوی دیگر اخلاق، نظم و قانون از لوازم تمرکز بر روی دنیاست. شما وقتی حقیقت زندگی را منحصر به این جهان بکنید، طبیعی است که می‌کوشید لوازم بهره‌گیری از دنیا را کاملا فراهم کنید تا دچار خسران نشوید.
افزون بر این به شهروندان خود می‌قبولانید که برای بهره‌ بردن از دنیا باید به قواعد آن دقیقاً ملتزم شوند. با وجود این، مفروض‌ غربی‌ها که به اخلاق و قانون بها می‌دهند مفروض درستی نیست؛ زیرا اگر این گونه بود نمی‌بایست در کشورهای غربی آمار بزهکاری به ویژه جرایم سازمان‌یافته، خشونت، فساد و فحشا، در میان عامه مردم و یقه‌سفیدها و حکمرانان تا این حد بالا می‌بود. افزون بر این چه کسی گفته است که مسلمانان به رعایت اخلاق یا قانون بی‌توجه‌اند؟
در هر جامعه‌ای متخلف وجود دارد، اما اگر به جوامع اسلامی ـ صرف‌نظر از دروغ‌پردازی غربی‌ها علیه مسلمانان به طور کلی نگاه کنید میزان توجه مسلمانان به اخلاق و قانون، البته به استثنای جاهایی که از غربی‌ها متأثرند، به مراتب بیشتر از سایر ملت‌ها و صاحبان ادیان دیگر است و تحقیقات میدانی هم همین موضوع را تأیید می‌کند.
* با وجود اینکه اکنون بسیاری از کشورهای در حال توسعه از الگوهای مرسوم غربی استفاده می‌کنند چه عاملی سبب شده است در کشور اسلامی ما این الگوها اقتباس نشوند و ما به احکام دینی و اسلامی خودمان رجوع کنیم؟

** الگوهای توسعه غربی بر هستی‌شناسی و معرفت‌شناسی سکولار استوارند و طبعاً با بسیاری از باورها و احکام دینی ما، که هم مقصد و هم راه پیشرفت را به مسلمانان نشان می‌دهند، در تعارض‌اند. به عبارت دیگر ما و غرب تعریف مشترکی از پیشرفت و به ویژه نقطه مطلوب آن نداریم و دراین صورت حالا چگونه می‌توانیم از راهی به پیشرفت برسیم که برای مقصد متفاوتی طراحی شده است. ضمن اینکه برای ما راه‌ به خودی خود موضوعیت دارد و هدف وسیله را توجیه نمی‌کند.
افزون بر این بسیاری از اندیشمندان غربی در طرح الگوها به دلیل کارساز نبودن در دستیابی به اهدافشان با مشکل روبه‌رو شده‌اند، اما بعضی از ما با مشاهده ناقص ظواهر تصور می‌کنیم که الگوهای توسعه غربی بهترین نسخه برای کشور ماست و باید بی‌چون و چرا آنها را بپذیریم. خود قدرت‌های غربی نیز همواره می‌کوشند دنیا را براساس موضوع توسعه تابع خود کنند؛ بنابراین در بیشتر فرهنگ‌ها و دایره‌المعارف‌های مشهور و پرمراجعه غربی وقتی به دنبال معنای عمیق‌تری از توسعه می‌گردید، با این معنا روبه‌رو می‌شوید که توسعه فرآیند تبدیل شدن کشورهای توسعه‌نیافته و جهان سومی به کشورهای توسعه‌یافته و غربی است. به بیانی دیگر غربی‌ها به ما می‌آموزند که برای توسعه‌یافتگی شما چاره‌ای جز پیمودن راه ما را ندارید.
* در حال حاضر در رسانه‌ها و افکار عمومی از پیشرفت و توسعه بسیار صحبت می‌شود. بر این اساس می‌خواستم بدانم از نظر شما پیشرفت برای ملتی اسلامی همچون ایران به چه معنایی است؟
** بنا به فرمایش معروف حضرت امام علی(ع) امروز مؤمن نباید مثل فردایش باشد و این یعنی پیشرفت. پیشرفت در اسلام از نظر اجتماعی به فرآیندی گفته می‌شود که جامعه اسلامی به سطحی نسبی از رشد هم مادی و هم معنوی می‌رسد که اعضای آن می‌توانند قبل از رشد در حد وسع و ظرفیتشان به درجه‌ای از درجات متنهای قرب الهی، که مقصد اصلی خلقت بوده و آرامش حقیقی انسان در آن است، نائل شوند. از این منظر رشد مادی اصالت ندارد، بلکه طریقت دارد.
برای درک درست طریقت رشد مادی به این موضوع باید به دقت توجه کرد که اسلام دینی است که برای دنیا و زندگی دنیوی ارزش قائل است. در حقیقت دنیا مزرعه آخرت است و مزرعه بودن دنیا هیچ‌گاه به معنی کناره‌گیری از دنیا و رهبانیت نیست، بلکه قرار گرفتن در بطن آن است با توجه به این مسئله که دنیا همه چیز نیست، بلکه بستری است که انسان به گونه گریزناپذیری باید از آن برای قرب الهی استفاده کند.
بر این اساس رفاه مسلمانان در منظر اسلام نه تنها مذموم نیست، بلکه به اقتضای زندگی در این دنیا ضروری هم است؛ زیرا اقتصاد با فرهنگ اسلامی کاملاً آمیخته است و اصولاً جدا کردن این دو از هم ممکن نیست و همین آمیخته بودن به طور طبیعی مانع از افراط و تفریط می‌شود.
در ضمن اسلام با مالکیت خصوصی و نیز پس‌انداز و سرمایه‌گذاری، که نوعی از انباشت ثروت برای قدرت یافتن در آبادانی و ریشه‌کنی فقر است، موافق است؛ البته با این شرط که احکام اسلامی مانند حرمت ربا، که بسیار مهم است رعایت شود. اسلام هیچ‌گاه فقر را برازنده مسلمانان و جامعه اسلامی نمی‌داند؛ چون ایمان و اخلاق اسلامی در فقر و تنگدستی دوام ندارد و احکام الهی در چنین وضعیتی تحقق نمی‌یابد. جامعه فقیر جامعه‌ای بهم‌ریخته و نابسامان است که ثبات، نظم و امنیت، که از پیش‌زمینه‌های مدنیت و شکل‌گیری حکومت است، در آن برقرار نیست.
از سوی دیگر قرآن کریم بر قوی بودن مسلمانان و وابسته نبودن آنها به کفار از نظر علمی، فنی، اقتصادی، نظامی و... و برخورداری از شکوه و عظمت تمدنی تأکید خاصی نموده است؛ به همین دلیل بخش چشمگیری از تعالیم اسلامی متوجه چگونگی آبادانی بلاد و رونق اقتصادی است. مقصد پیشرفت در اسلام رسیدن مردم به مرتبه‌ای از مراتب قرب الهی است و مادیات هرچند گریزی از آن نیست، جنبه طریقت دارد؛ البته بین الگوهای اسلامی و الگوهای غربی در حوزه اقتصادی، هم در مسیر و هم در نتیجه، اشتراکات چشم‌گیری وجود دارد اما نه به شکل مطلق. اصولاًَ در سطح مشخصی از الگوسازی، علم تجربی هم نقش اصلی را دارد و طبیعی است که علمای ما هم به دستاوردهای علمی غربی‌ها توجه فراوانی بکنند و هم در بسیاری از زمینه‌ها به دستاوردهای مشابهی برسند.
* با توجه به اینکه شما رئیس شورای سیاست‌گذاری همایشی بودید که با عنوان «الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت» برگزار شد، برای ما درباره طرح، اجرا و مراحل عملیاتی این الگو توضیحاتی بفرمایید.
** باید توجه کرد که الگو باید براساس نظریه طراحی شود و بدون بهره‌مندی از نظریه قوی و روشن انتظار تولید الگو انتظار بجایی نیست. از سوی دیگر وقتی الگو تولید شد، باید براساس آن نقشه راه، سیستم و برنامه را تهیه کرد؛ پس با داشتن الگوی صرف نمی‌توان به سمت اجرا حرکت کرد و این انتظار که الگو می‌تواند نیاز دولت به ترتیبات گوناگون اجرایی را رفع کند انتظار درستی نیست.
الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت عبارت است از نمای آشکاری که مقصد پیشرفت تواما مادی و معنوی جامعه دینی را با محوریت عدالت برای ما تفسیر می‌کند. منظور از الگو در اینجا نه نظریه است نه سیستم نه نقشه راه و نه برنامه، بلکه از شواهد پیداست در بحثی که برای نخستین بار رهبر معظم انقلاب آن را مطرح نمود معنای رایج الگو یا مدل عبارت است از ترسیم یک طرح و نمای کامل و دقیق برای تبیین علمی و فنی آنچه قرار است سرانجام در حکم توسعه مطلوب به آن دست یابیم. به بیان دیگر منظور از آن ارائه نمایی از توسعه‌یافتگی براساس اسلام و ایران است.
معمولا وقتی از توسعه یا الگوی توسعه صحبت می‌شود ظهور حداکثری و بی‌رقیب اقتصاد به ذهن افراد خطور می‌کند. اما باید توجه کرد که این مختص الگو یا الگوهای توسعه غربی است و بسیاری از اندیشمندان غربی معتقدند که اصولاً انسان حیوانی اقتصادی است و اقتصاد وجه ممیزه اصلی انسان به شمار می‌آید و بنابراین همه چیز باید در ذیل اقتصاد معرفی شود، اما اقتصاد اسلامی با فرهنگ عجین است و اساساً امکان جداسازی اقتصاد اسلامی از فرهنگ وجود ندارد.
علت آن هم این است که اسلام بعد مادی و معنوی را در اقتصاد و به طریق اولی در پیشرفت با هم می‌بیند؛ بنابراین اقتصادی که در آن عقاید، اخلاق، معنویت و مجموعه نیازهای روحی و روانی مردم نادیده انگاشته شود، پذیرفتنی نیست. برای رسیدن به الگو باید سرمایه‌گذاری گسترده، هدفمند و متمرکز پژوهشی کرد؛ زیرا کار تولید الگو ماهیتی علمی و پژوهشی دارد؛ به همین دلیل است که رهبر معظم انقلاب در سخنانشان از حوزه و دانشگاه خواستند تا دست به کار شوند.
دولت در این بخش جایگاه حمایت‌کننده و مشاور دارد. از این نظر باید مشاور باشد تا الگو ذهنی و انتزاعی نشود و بتواند با واسطه‌ای عملیاتی گردد، البته وظیفه دولت در عملیاتی کردن الگو بسیار اهمیت دارد، اما در مرحله تولید الگو بار اصلی بر دوش علم است و در عرصه پژوهش مراحل بسیاری باید پیش‌بینی شود که مرحله نخست آن رسیدن به نظریه مختار توسعه است.
ما در حال حاضر مشغول فراهم کردن مقدمات علمی ترسیم نظریه مختار هستیم و هنوز با مرحله الگوسازی فاصله داریم. اجرایی شدن الگو در کشور به خطرپذیری بالا و هزینه‌های معنوی و مادی بسیاری نیاز دارد. بسیاری از مدیران کشور ترجیح می‌دهند از مسیرهای تجربه‌شده و کم‌دردسر کارها را پیش ببرند و بر همین اساس حرکت از سایر مسیرها را ناممکن و پرخطر معرفی می‌کنند. این در حالی است که همین مسیرها بیشتر غری هستند و از دوران قاجار مستقر شده و هنوز هم بر دستگاه‌ها حاکم‌اند.
* با وجود تأکید بر الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت عده‌ای می‌کوشند محتوایی سکولار به آن دهند از نظر شما هدف این افراد از این کار چیست؟
سردبیری: در اصل متن مطلب کامل به اتمام نرسیده است.

نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات