تاریخ انتشار : ۳۱ خرداد ۱۳۹۱ - ۰۹:۴۶  ، 
کد خبر : ۲۴۰۰۵۱

گذشته، حال، آینده


علی‌اکبر جوانفکر
برای حرکت عقلانی و منطقی به سمت اهداف متعالی ملت ایران و تحقق آرمانهای ارزشمند و بزرگ انقلاب اسلامی، گریزی جز آن نیست که بدانیم دیروز کجا بودیم و در چه شرایطی قرار داشتیم؟ امروز کجا ایستاده ایم؟ چه موقعیتی داریم؟ دوست و دشمن و خودی و ناخودی کدامند؟ از چه امکاناتی برای حرکت رو به جلو برخورداریم؟ چه وظایف و مسئولیت هایی متوجه ماست و برای رسیدن به اهداف، از چه مسیرهایی باید عبور کنیم؟
پرواضح است کسی که می خواهد به سمت قله حرکت کند، همواره باید نگاهی به عقب بیندازد و ببیند راه پشت سر را چه مقدار و چگونه طی کرده است، موقعیت کنونی او چیست و برای رسیدن به قله از کدام راه میانبر باید عبور کند.
ایران با وجود برخورداری از عقبه و پیشینه عظیم فرهنگی، تمدنی و ذخایر بی پایان مادی و معنوی به یک کشور عقب نگه داشته شده و با حکومتی دست نشانده و سرسپرده به امریکا و انگلیس و به طور قهری دیکتاتور و ضد مردمی تبدیل شده بود و نام ایران و ایرانی در دنیا به عنوان یک واژه آشنا و محبوب در نظر گرفته نمی شد اما به لطف الهی و با همت، شجاعت، هوشمندی و درایت بزرگمردی از سلاله پاک رسول الله(ص)، ملت ایران از خواب غفلت بیدار شد، مسئولیت ها و وظایفش را شناخت، پا به عرصه سیاست و مبارزه با ظلم و ستم گذاشت، با شهادت طلبی، اوج ایثار را به تجلی در آورد، با اهدای بهترین سرمایه های خود، رژیم سفاک و تا دندان مسلح شاهنشاهی را به زیر کشید، اراده خود را به کرسی نشاند، نظام جمهوری اسلامی را با امید به حاکمیت ارزشهای ناب اسلامی در زندگی روزمره خویش و در تعاملات با دنیا برگزید، در دفاع از خاک پاک میهن جانفشانی کرد، سختی های دفاع نابرابر در مقابل جبهه به هم پیوسته قدرتهای مادی و سیم و زر ناشی از دلارهای نفتی دولتهای خائن منطقه ای را به جان خرید، مقاومت در برابر تحریم های اقتصادی را تمرین کرد، تهدید ها را شناخت و آنها را به فرصتی برای پیشرفت برپایه خودباوری مبدل ساخت، موقعیت خود را در بسیاری از زمینه ها بهبود بخشید، ولایتمداری را با امام تمرین کرد و با حکیمی فرزانه استمرار بخشید و در فرایند مردمسالاری دینی، چهره ها و شخصیت های مختلف را بر مسند قدرت نشاند و از این رهگذر، تجربه های ارزشمند خویش را افزون ساخت.
به تجربه دریافته ایم، حرکت رو به جلو زمانی اتفاق خواهد افتاد که یک ملت، بیدار، هوشیار، در صحنه و مسئولیت شناس باشد و در بزنگاههای لازم، آگاهانه به وظایف خود عمل کند و این مهم طی 33 سال گذشته، به لطف روشن بینی و هدایت های داهیانه امام (رض) و رهبر معظم انقلاب همواره عینیت یافته است تا آنجا که در سال 1384 با آدرس های دقیق رهبری عزیز، مردم خبیر و هوشمند ایران، با شناسایی و گزینش رویش های جدید انقلاب، مردی از جنس خود را بر مسند ریاست جمهوری نشاندند و به صورتی گریز ناپذیر، بریدگان از مردم، از صحنه قدرت کنار زده شدند تا راه برای پیشرفت های سریع، همه جانبه و گسترده در عرصه های مادی و معنوی هموار گردد.
شش سال و نیم از دوران مدیریت طلایی دکتر احمدی نژاد در عالی ترین جایگاه رسمی کشور پس از مقام معظم رهبری سپری شده است. بسیاری از کسانی که از بیرون به تحولات داخل کشور می نگرند و حتی کسانی که دستی بر قدرت داشتند و دوران تلخ و سخت حاکمیت مدعیان اصلاح طلبی بر عرصه اجرایی کشور را تجربه کرده بودند، او را آخرین تیر بر چله نشسته کمان انقلاب، برای بازگرداندن قطار نظام اسلامی به ریل اصلی خود می پنداشتند و دیگر رقبای به صف ایستاده را به حساب نمی آوردند اما در همان زمان نیز بودند کسانی که احمدی نژاد را به عنوان رقیب اصلی و جدی به رسمیت نمی شناختند و استفاده از هر حربه ای برای تخریب و تضعیف او را نیز مجاز می شمردند و البته کردند آنچه باید قانوناً و اخلاقاً، از آن اجتناب می شد.
احمدی نژاد از ابتدا عزم ریاست جمهوری نداشت، آمده بود تا از فرصت انتخابات برای طرح مطالبات واقعی مردم استفاده کند. او در دوران مدیریت ممتاز خود در شهرداری تهران، مطالبات واقعی را از زبان هزاران نفر از مردمی که هر پنجشنبه در یکی از مناطق 22 گانه تهران به دیدارشان می رفت، دریافت کرده بود. می گفت نظام بانکی ویرانگر است و باید اصلاح شود، مخالف تبدیل شدن بانکها به بنگاههای اقتصادی بود و سوال می کرد که چرا گرانقیمت ترین ساختمانها به بانکها اختصاص یافته اند؟ دریافت بیش از 30 درصد بهره بانکی از وامهای اعطایی به مردم و بخش های خصوصی را مترادف با ربا و حرام می دانست و مصمم بود که بهره بانکی را تک رقمی کند.
نظام مدیریتی کشور را ناسالم می دانست و معتقد بود که مدیران نباید با حوزه تحت مسئولیت خود برخورد مالکانه داشته باشند، باور داشت که مدار بسته عرصه مدیریتی کشور باید گشوده شود. چرخش نخبگان متوقف شده بود و باید کسانی که مستعد در اختیار گرفتن مسئولیت هستند به مناصب قدرت راه پیدا کنند، او مردم را صاحب و مالک واقعی کشور می داند و معتقد است که مقامات و مسئولان باید از موضع خدمتگزاری و نوکری با مردم تعامل کنند. احمدی نژاد حضور مردم در عرصه های اقتصادی را گره گشا می دانست و بر این باور بود که اعتبارات بانکی با بهره کم را می توان پشتوانه سرمایه های اندک مردم قرار داد تا به همت آنان تولید ملی رونق بگیرد و شاخص های اقتصادی کشور رشد یابد.
او رخت سفر به تن کرد و بند کفش های معروفش را محکم گره زد، از این شهر به آن شهر، از این مسجد به آن مسجد، از این دانشگاه به آن دانشگاه رفت، با بدنه جامعه تماس گرفت و حرفهای حق انقلاب و نظام اسلامی را با آنها در میان گذاشت. از ضرورت مبارزه با ظلم و فساد و تبعیض سخن گفت، جهت گیریهای دولت وقت را در مسائل داخلی و خارجی متناسب با شان ملت ایران ندانست و اصلاح آنها را به مطالبه ای عمومی تبدیل کرد. بر اجرای عدالت اصرار ورزید و خواستار خاتمه یافتن برخوردهای نامهربانانه با مردم شد و احترام به آزادی و کرامت مردم را ضروری خواند.
او منتظر ماند تا مرد شایسته ای برای پاسخگویی به مطالبات مردم پا به عرصه انتخابات بگذارد و خود را نامزد ریاست جمهوری کند که اگر چنین می شد او مسئولیت را از دوش خود سلب شده می پنداشت. وقتی امیدهایش به بار ننشست، در آخرین روز از مهلت ثبت نام با اراده ای مصمم به وزارت کشور رفت تا نام نویسی کند. او وامدار هیچ کس و نماینده هیچ حزب و گروه و جریان سیاسی نبود و با صدای بلند به حامیانش در ستادهای مردمی گفته بود که پس از پیروزی در انتخابات هیچ انتظاری از او نداشته باشند. او می خواست قاعده بازی را به هم بزند و خیلی ها با طیب خاطر به او پاسخ مثبت دادند.
دست تقدیر، اینگونه رقم خورد که نامداران نامزد انتخابات نهم ریاست جمهوری از ورود به مرحله دوم انتخابات بازماندند و احمدی نژاد گمنام اما دیر آشنا به لطف حمایت های بیدریغ مردم، همه رقبایی که او را به هیچ می انگاشتند، پشت سر گذاشت تا در دور دوم به مصاف کسی برود که بسیاری از انتقادها در عرصه مدیریتی کشور را متوجه خود کرده بود.
با آن که جبهه گسترده ای از عناصر ذی نفوذ در حمایت از هاشمی رفسنجانی بیانیه دادند و حتی رئیس جمهور وقت نیز به یاری اش شتافت، اما مردم نشان دادند که برای تعیین سرنوشت خویش ذی نفوذتر از خود را به رسمیت نمی شناسند و نتیجه آن شد که احمدی نژاد برای مبارزه با ظلم و تبعیض و فساد در کلیدی ترین جایگاه اجرایی کشور قرار گرفت.
همه کسانی که از ابتدا در برابر احمدی نژاد صف آراسته بودند و با شدیدترین تهدید ها نیز نتوانسته بودند او را از ورود به این عرصه منع کنند، شرایط پیش روی خود را دشوارتر از حدسیات خویش یافتند، لذا مصمم شدند که از هرگونه تلاشی برای مقابله با او و برنامه هایش فروگذار نکنند. به صورتی همه جانبه و گسترده علیه او برنامه ریزی کردند و حتی با برخی عوامل خارجی نیز برای این منظور زد و بندهایی صورت گرفت به گونه ای که یکی از عوامل موثر آنها لو رفت و هنگامی که جرم جاسوسی را متوجه خود دید از کشور گریخت.
جبهه مقابل احمدی نژاد با استفاده از ثروت های انباشته، امکانات گسترده رسانه ای و کانونهای قدرتی که در اختیار خویش داشت، همتش را مضاعف ساخت تا مانع از به ثمر نشستن برنامه های او شود. اراده احمدی نژاد اما مصمم تر از آن بود که در برابر انواع ترفندهای به کار گرفته شده، متوقف شود یا از ادامه مسیر روشنی که در پیش روی خویش داشت بازایستد و اینجا بود که با حمایت های رهبر فرزانه انقلاب و پشتیبانی های مردم از برنامه های دولت وی، بسیاری از توطئه های سیاسی، اقتصادی، رسانه ای و تبلیغاتی رنگ باخت و احمدی نژاد با استفاده از اختیارات قانونی خویش، توانست مسیر حرکت خود را هموار کند.
او بر این باور بود که بدون به چالش کشیدن نظام سلطه و افشای ماهیت مستکبرانه امریکا و تلاش در جهت تغییر و اصلاح شرایط جهانی، پیشرفتهای همه جانبه در داخل کشور امکانپذیر نخواهد شد، لذا با درایت و هوشمندی، ضربه های کاری را به نقاط آسیب پذیر نظام سلطه و در راس آن دولتهای امریکایی بوش و اوباما وارد کرد. جهت گیری های ارزشی، انقلابی و اسلامی دولت احمدی نژاد در عرصه های داخلی و خارجی، به کانون اصلی توجهات جهانی تبدیل شد.
در شرایطی که سیاست های ظالمانه و جنایتکارانه جرج بوش، سکوت مرگبار و غم انگیزی را بر مراکز تصمیم گیری جهان حاکم کرده بود و بسیاری از دولتهای اسلامی، انزوا و بعضاً همکاری حقارت آمیز در برابر جنایات خوفناک ارتش امریکا را در پیش گرفته بودند، صدای اعتراض همراه با روشنگریهای شجاعانه احمدی نژاد از تریبون های جهانی بویژه از تریبون سازمان ملل به گوش جهانیان رسید و او به ستاره ای محبوب در قلب ملتها تبدیل شد. خبرهای منتشره حاکی از آن بود که در گوشه و کنار جهان، برخی از مردم به نشانه محبت و قدرشناسی نسبت به رئیس جمهور ایران، نام محمود یا احمدی نژاد را برای فرزندان تازه به دنیا آمده خود برگزیده اند.
این در حالی بود که حسادت ها و کینه ورزی ها نسبت به احمدی نژاد در داخل نیز به اوج خود رسیده بود.
رئیس جمهور موفق شده بود برخی از ساختارهای فرسوده و فساد انگیز در مراکز تصمیم گیری را با وجود مخالفت های آشکار و پنهان عناصر ذی نفوذ و جریانهای رسانه ای و سیاسی وابسته به آنها، به هم بریزد و با کار و تلاش شبانه روزی و انجام سفرهای پر خیر و برکت استانی، تحولات بزرگی را در کشور رقم بزند. مردم با دولتمردان احساس قرابت و نزدیکی بیشتری کردند زیرا آنها را در محیط زندگی و در دسترس خویش یافتند، با آنها به گفت و گو پرداختند، از خواسته ها و آرزوهایشان سخن گفتند و دولت نیز تصمیمات خود را با خواسته های آنان هماهنگ و همسو کرد.
کارهای عمرانی در حوزه های صنعتی، کشاورزی، فرهنگی، ورزشی، بهداشتی، درمانی و خدماتی آغاز شد و مردم نیز داشته های خود را به میدان آوردند تا با استفاده از اعتبارات تخصیص یافته از سوی دولت، طرحهای زود بازده را در کشور اجرا کنند و از این رهگذر، یک حرکت گسترده و عظیم اقتصادی را پی ریزی نمایند. با احداث صدها شهرک صنعتی در شهرهای مختلف کشور، زیرساخت های لازم برای راه اندازی کارخانه های بزرگ و کوچک صنعتی مانند پتروشیمی، تولید فولاد، سیمان، آلومینیم و سایر محصولات مورد نیاز فراهم گردید و خدمت رسانی به دور افتاده ترین نقاط کشور در دستور کار قرار گرفت.
آب، برق، تلفن، گاز رسانی، بهسازی معابر روستایی، مقاوم سازی ساختمانهای فرسوده در روستاها و شهرها، ساخت صدها هزار واحد مسکونی ارزان قیمت برای مردم، احداث یا گسترش مراکز درمانی و بهداشتی، ساخت مدارس شبانه روزی، صدها ورزشگاه سرپوشیده کوچک و بزرگ، احداث هزاران کیلومتر بزرگراه و گسترش خطوط ریلی کشور، افزایش ناوگان هوایی، ساخت سدها و نیروگاههای جدید و انبوهی از خدمات کوچک و بزرگ دیگر، رونق اقتصادی بی سابقه ای را برای کشور به ارمغان آورد، به گونه ای که در مدتی کوتاه، گزارش عملکرد دولت در برخی از حوزه ها، قابل مقایسه با تمامی سالهای پس از انقلاب بود.

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات