سیروس محمودیان: «قمار» یکی از اعمال حرامی است که در شرع مقدس اسلام جزو گناهان کبیره به حساب میآید. این پدیده زشت به دلیل نقش تخدیری بنیادینی که در مبانی اندیشهای آحاد مختلف بویژه نسل جوان جوامع مسلمان دارد به لطایفالحیل از سوی استعمارگران در جوامع تحت سلطه رواج داده میشود. زمستان 2 سال پیش همراه جمعی از دوستان توفیق زیارت کربلا نصیب شد. چند روزی هم در شهر بصره میهمان مردم نجیب آنجا بودیم؛ شیعیان مظلومی که برای رهایی از چنگال اشغالگران با نگاه ویژهای چشم امید به ملت ایران دوخته و با نفرت تلخی ناظر حضور اشغالگران غربی در خاک خود بودند. با حسرت عجیبی از بارگاه امام رضا(ع) یاد میکردند و خواستار التماس دعا بودند. بصره هنوز در کنترل نظامیان انگلیسی قرار داشت و در طول مسیر شلمچه تا کربلا نیز نظامیان آمریکایی با خوی توحشی عجیبی قدرت نظامی خود را به رخ همه میکشیدند.
تصویر بزرگی از حضرت امامخمینی(ره) در یکی از میادین اصلی بصره در کنار تصویر ائمه و علمای گرانقدری همانند شهید صدر و حکیم واقعا چشمنواز و غرورآفرین بود. یکی از مراکز فرهنگی کشور در حرکتی موثر با وجود کارشکنیهای بعثیهای جامانده در دانشگاه بصره و آمریکاییهای اشغالگر اقدام به برپایی نمایشگاه فرهنگی در محل دانشگاه کرده بود. در مدت برگزاری نمایشگاه کتابی تصویری تحت عنوان «الدماء و الدموم»- «اشکها و خونها»- به شکلی نیمهآشکار در بین اساتید و دانشجویان عراقی توزیع میشد که حاوی تصاویر واقعا دلخراش مستندی از جنایات آمریکاییها در عراق علیه مردم بیگناه بود. با خود فکر میکردم همه دانشجویان با این تصاویر کاملا آشنا هستند و شاید ضرورتی برای توزیع این کتاب نباشد. میانه نمایشگاه بود که موج استقبال از این کتاب بشدت افزایش پیدا کرد. از سوی دیگر بیتفاوتی بخشی از دانشجویان نسبت به سرنوشت کشورشان آزاردهنده بود. محتوای مستند کتاب با وجود اینکه نمایانگر اتفاقات روزمره کشور اشغال شده عراق بود در عین تعجب برای خود جوانان عراقی کاملا تازگی داشت و تازگی این تصاویر عمومی که گویای حال و روز اسفبار روزانه مردم عراق بود و بخشی از آن نیز اتفاقا بارها در رسانههای بینالمللی بویژه فضای اینترنت نشر یافته بود برای من بسیار ناهضم بود.
من با حساسیت خاصی به دنبال یافتن پاسخ علت این بیخبری عمومی! بودم. چگونه میشود کشوری تحت اشغال بیگانگان باشد و حتی محوطه دانشگاه نیز از حضور مسلحانه خارجیها در امان نباشد اما همه– بویژه نسل جوان و تحصیلکرده– بیخیال این تحقیر ذلتبار ملی باشند. کشیدن سیگار و انجام گپ و گفت مبتذل میان دختران و پسران در دانشگاه بسیار رایج بود. بیحجابی هم کمکم در میان دانشجویان دختر در حال گسترش بود. با وجود تبلیغات سنگین بعثیها و... جمعی از دانشجویان با دیدن تصویر رهبری تبرکا دستی بر آن میکشیدند و صلوات میفرستادند. ایشان مرجع تقلید عدهای از جوانان بصره هستند. برای گرفتن تصاویر معظمله نیز عموما دانشجویان دست و پا میشکستند. عصر روز چهارم بود که برای گشت شبانه از هتل بیرون رفتم. در امتداد یکی از خیابانهای اصلی شهر قهوهخانههای متعددی وجود داشت که جوانان زیادی در کنار میزها دوره زده بودند.
هنگام رد شدن از کنار قهوه خانهها صدای «شرق» مکررا به گوش میرسید. عموما افراد نشسته در دور میزها نیز با هیجان خاصی با هم حرف میزدند. این وضع حدودا تا نیمهشب ادامه داشت. بعدها فهمیدم این برنامه هر شب اهالی بصره است. به هر حال خطرات احتمالی اجازه نمیداد داخل یکی از این قهوهخانهها بروم و علت این صدا و هیجان حاضران را بدانم. بالاخره در نزدیکی هتل دل را به دریا زدم و به داخل حیاط نیمهتاریک قهوهخانه رفتم. با گذشت بیش از 2 سال هنوز از یادآوری آنچه دیده بودم حس بدی دارم. دیدن صحنه پیش رو واقعا عجیب بود. در شرایطی که تنفس در شهر اشغال شده بصره برای هر انسان آزادهای واقعا خفقانآور بود، جوانان بصره با بیخیالی دور میزها نشسته و دستهجمعی مشغول قماربازی با «تخته نرد» و قلیانکشی شبانه بودند و بازی پاسور. مشروبفروشی علنی ممنوع شده بود اما میگفتند میزان مصرف مشروب در خفا قابل توجه است. انگلیسیها مشوق اصلی مصرف مشروب در منطقه بودند. اغفال و سرگرمسازی جوانان با قمار، مشروب و فساد ترفند قدیمی اردوگاه استعمار و استثمار به شمار میرود. از نظر آنان بهتر است جوانان به جای گفتوگوی پرشور درباره مسائل ریز و درشت اجتماعی- سیاسی کشور که نتیجه طبیعی آن افزایش آگاهی اجتماعی و شورش عمومی مستضعفان علیه استثمارگران است به قماربازی ولو غیررسمی مشغول شوند. در شهرهای مختلف ترکیه هم همین وضع با شدت و حدت بسیار بیشتری قابل رصد بود. برخلاف بصره که فقط تخته نرد و پاسور به شکلی سنتی در حال سرگرمسازی مردم بود اما در ترکیه قمار سازمانیافته مافیایی روح و زندگی جوانان را به تسخیر خویش درآورده است.
در شهرهای ترکیه مکانهای مختلفی را میتوان دید که جوانان برای رسیدن به آرزوهای دستنیافتنی خویش عمر خود را پای میز قمارخانههای رسمی به بطالت میگذرانند و بعد از باخت هست و نیست خویش به ناچار تن به هر خفت و خواری میدهند. دیدن چهرههای مغموم جوانان ترکیه پای میز قمار در سطح شهر واقعا تکاندهنده بود. در اوج تاسف باید هشدار داد در ایران نیز رگههایی از این دست اتفاقات کمکم به چشم میآید که هوشیاری جدی مسؤولان مربوط را میطلبد. بدیهی است ناهنجارهای اخلاقی حاصله از کجرویهای اجتماعی ذاتا به ناامنی پایدار در جامعه منجر میشود. وجود ناامنی در سطوح مختلف یکی از ویژگیهای اصلی کشورهایی است که فقر، تبعیضات اجتماعی، قومی، بیکاری حاد، فساد اداری- اخلاقی و توزیع ناعادلانه ثروت ملی در آن به شکلی گسترده وجود دارد و طبیعتا کشور فقیر ترکیه هم از این قاعده کلی مستثنا نیست.
در شرایط کنونی وجود شکاف طبقاتی منطقهای و حاکمیت تبعیضهای قومیتی در مناسبات سیاسی و شبهحاشیهنشینی ساکنان اغلب شهرهای سنتی در مناطق شرقی یکی از مختصات اصلی جامعه ترکیه است که مثلث یادشده بهطور ذاتی وفاق ملی و تمامیت ارضی آنان را به شکلی حاد تهدید میکند طوری که در سالهای اخیر بیش از 45 هزار نفر در متن درگیریهای مسلحانه تجزیهطلبان کرد و اعضای حزب کارگران کردستان با ارتش ترکیه جان خود را از دست دادند و کماکان مناطق مهمی از ترکیه دستخوش درگیریهای خونین نظامی ارتش با تجزیهطلبان کرد است. در طول ایام سال به هر بهانه ریز و درشتی بهطور سازمانیافته تجمعات اعتراضی خشن در مناطق کردنشین ترکیه شکل میگیرد. در حقیقت نظام لائیک حاکم بر ترکیه هیچ هویت مستقل قومی برای کردهای ترکیه قائل نیست و آنان را «ترکان کوهستان» میداند این در حالی است که کردها عمیقا میکوشند با وجود تبلیغات سوء سیاسی و اجحافات چهارگانه فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی نظام لائیک در بخش توزیع تاعادلانه ثروت و امکانات با فراهم کردن زمینه خودمختاری تجزیهمحور در بخش شرقی ترکیه به حفظ هویت مستقل خویش دست یابند.
بر اساس اسناد تاریخی از 2 قرن پیش بویژه اواسط جنگ اول جهانی کشورهای اروپایی با میدانداری بریتانیای کبیر تلاشهای فراوانی کردند تا به تدریج زمینه افول نهایی امپراتوری عثمانی را فراهم کنند. نباید هرگز فراموش کرد کشورهای اروپایی نسبت به اسلامبول یا همان (کنستانتین- قسطنطنیه- استانبول) ادعاهای جدی ارضی دارند و بخشهای مهمی از خاک ترکیه را از منظر تاریخی و جغرافیایی متعلق به دنیای مسیحیت و امپراتوری روم شرقی میدانند که از ۴۶۳ هجری قمری در پی شکست سربازان رومانوس چهارم- امپراتور قدرتمند بیزانس- طی جنگهای فرسایشی طولانیمدت توسط مسلمانان تصرف شده است. البته این تنها بخشی از حقایق تاریخی است که غربیها تعمدا به طرح گزینشی و کاملا تعصبی آن میپردازند. ترکیه از زمان هخامنشیان که به نام «لودیه» یا «ایونیا» معروف بوده به سرزمین بزرگ ایران تعلق داشته است که پس از یورش اسکندر آن سرزمین به دست سلوکیان افتاده و کمی بعد بیزانسیان با انواع توطئه آنجا را به اشغال نظامی خویش درمیآورند. بدیهی است در حال حاضر کشورهای اروپایی هیچ دل خوشی از ملت مسلمان ترکیه ندارند. آنان تنها تا زمانی حامی کشور ترکیه هستند که نظام سیاسی حاکم بر ترکیه در قالب «جمهوری لائیک آتاتورکی» نقش بیگاری سیاسی– اقتصادی را برای آنان به خوبی ایفا کند و سیستم فعلی به شکلی ایدهآل مدافع عملی منافع نامشروع دولتهای استعماری در منطقه سوقالجیشی خاورمیانه باشند. اجرای بیکم و کاست سیاستها و اهداف استعماری غربیها در منطقه توسط سردمداران ترکیه یکی از پیششرطهای اصولی غربیها برای حمایت از نظام دیکتاتوری ژنرالهای چهارستاره است.
ترکیه علاوه بر اینکه از منظر تاریخی برای اروپاییها دارای اهمیت است از منظر جغرافیایی– نظامی نیز برای آنان حائز اهمیت است. ترکیه بهطور طبیعی پیوندگاه 2 قاره مهم آسیا و اروپاست که با 6 کشور آسیایی ایران، آذربایجان، ارمنستان، گرجستان، عراق، سوریه و 2 کشور اروپایی یونان و بلغارستان مرز مشترک دارد. در اختیار گرفتن امورات راهبردی در ترکیه برای صهیونیستها از اولویت نخست برخوردار است. با وجود اینکه کشور ترکیه از سال ۱۳۳۱ به ناتو پیوسته است و سردمداران لائیک آن شوق زایدالوصفی برای پیوستن به اتحادیه اروپایی از خود نشان میدهند و در یک اقدام غیرعقلانی با تمام وجود در جهت تامین منافع اروپاییها بشدت خوشخدمتی میکنند اما حقیقت آن است که کانون مرکزی صهیونیستها تمایلی به پذیرش ترکیه در اتحادیه اروپایی ندارد و با وعدههای خوش اما کاذب سران ترکیه را به خوشرقصی بیشتر ترغیب میکند. اما واقعیت این است که با وجود تمام تلاشهای دولتمردان لائیک، ترکیه تنها عضو جنبی جامعه اروپاست.
در حال حاضر کشور ترکیه میکوشد با اجرای اصلاحات مدنظر غربیها در تحکیم و تقویت مردمسالاری لیبرالی زمینه را برای عضویت در اتحادیه اروپایی فراهم کند که قرائن 50 سال اخیر از بیحاصل بودن چنین اقدامات سطحی حکایت دارد. اروپاییها باغ سبزی نشان میدهند که سرابی بیش نیست. مخالفت چند دهباره کشورهای اروپایی با پیوستن ترکیه به اتحادیه اروپایی به بهانه وجود فقر عمومی،ورشکستگی اقتصادی دولت ترکیه و افزایش چشمگیر شکاف طبقاتی و نبود آزادیهای فردی و اجتماعی و همچنین کاهش میزان سرمایهگذاریهای خارجی به دلیل ناامنی اقتصادی و ترس از رخدادهای اعتراضی دامنهدار مردمی، عادی بودن درگیریهای خونین روزمره در اقصی نقاط ترکیه و وجود معضل جدی به نام فساد اداری و فراگیر بودن رشوه و رشوهخواری در نظام اداری، قضایی و حتی سیستم پلیس ترکیه- اگرچه با اقدامات ضربتی دولت میزان رشوهخواری و اخاذی در روز روشن توسط پلیس در یکی، دو سال اخیر کاهش قابل توجهی یافته است یا حداقل اینگونه تبلیغ میشود- گواه روشنی بر ساختار بیمار و ناامن ترکیه در ابعاد مختلف است. تا چند سال پیش قیمت پلیسهای ترکیه یک مشت پسته ایرانی یا یک بسته سیگار وینستون بود. علاوه بر این زندگی شهری در ترکیه 2 قطب کاملا مخالف هم دارد.
در واقع نگاه عمقی به زندگانی اجتماعی در مناطق مختلف ترکیه دورویه کاملا متضاد و ناهمخوانی از رفاه اقلیت و فقر اکثریت را به نمایش عمومی میگذارد. توسعه بادکنکی و نامتوازن مناطق توریستی موجب شده زندگی عامه مردم دقیقا شکل نوینی از یک حاشیهنشینی گسترده را در مناطق مرکزی کلانشهرها در اذهان تداعی کند. خفتگیری و باجگیری دستهجمعی، کفزنی و جیببری در معابر، کلاهبرداری در انواع و اشکال مختلف از توریستهای خارجی، قالب کردن پول تقلبی به توریستها در بازارهای خرید و فروش بویژه توسط دستفروشها، قاپیدن اموال و پاسپورت آنان و دهها مورد مشابه از عمده اتفاقات رایج در مناطق توریستی ترکیه است. در ترکیه باید بشدت مواظب وسایل همراه بویژه کیف پول خود بود؛ لحظهای غفلت کافی است تا دار و ندار شما به غارت برود. همان روز اول رسیدن به استانبول در هتل «مروه» با یک خانواده ایرانی آشنا شدم که برای گشت و گذار به ترکیه آمده بودند. شب در لابی هتل وقتی از قیمت اجناس ترک حرف به میان کشیده شد، من آدرس یک فروشگاه عمدهفروشی لباس را که اجناس ارزانی داشت به آنها دادم، خانم خانواده از من خواهش کرد به دلیل ناآشنا بودن آنها به شهر استانبول، برای یکی از بستگان نزدیک ایشان نیز از آن محل یک دست کت و شلوار بخرم.
200 لیر هم که تقریبا معادل 200 هزار تومان خودمان بود برای خرید کت و شلوار به من پول داد. عصر موقع برگشت، خانواده یادشده در لابی هتل منتظرم بودند. پس از دادن کت و شلوار و باقیمانده پول، آن خانم کلی از من تشکر کرد و با ناراحتی گفت: «آقا، ای کاش دیشب تمام پولهایم را به شما میدادم.» وقتی با تعجب علت را پرسیدم متوجه شدم صلاهًْ ظهر در خیابان کیف پولش را زدهاند. شب دوم حضورم در استانبول دستفروش جوانی در میدان آکسارای استانبول هنگام خرید یک 50 لیری تقلبی را به من داده بود که فردا صبح با اطلاع یافتن از تقلبی بودن پول دوباره نزد وی رفتم. هرچه اصرار کردم دستفروش از بازپسگیری 50 لیر تقلبی خودداری کرد. وی با وجود گپ و گفتهای صمیمی دیشب، حتی از خریدهایم هم کاملا اظهار بیاطلاعی کرد و داد و قالهای من هم به جایی نرسیده و من بنا به توصیه یک پیرمرد که از عواقب سنگین همراه داشتن پول تقلبی در ترکیه برایم کلی حرف زد از مراجعه به پلیس صرفنظر کرده و به ناچار پول تقلبی را همانجا با عصبانیت پاره کردم. در لحظات آخر حضورم در استانبول، در محل ترمینال مرکزی استانبول که ترکها به آن «اتوگار» میگویند یک معتاد الکی که دلال دورهگرد خرید بلیت اتوبوس بود حین خرید بلیت قصد کش رفتن 20 لیری مرا داشت که متوجه شدم و با کلی درگیری و کمک متصدی فروش بلیت توانستم پول خویش را پس گیرم و متصدی فروش نیز مرد الکلی را از دفتر بیرون کرد.
شاید گرفتن مجوز عضویت در اتحادیه اروپایی تنها یکی از دلایل این تلاش بیحاصل دولتمردان ترک برای امن نشان دادن ترکیه باشد اما کاملا روشن است که دولتمردان لائیک بهتر از هر کسی میدانند امنیت یکی از ارکان اصلی توسعه صنعت توریسم و جذب توریستهای غربی است ولی فقر و بیچارگی به قدری در ترکیه چشمگیر و فراگیر است که با وجود تدابیر شدید امنیتی و فضای کاملا پلیسی حاکم بر مناطق توریستی باز روزانه افراد زیادی از توریستها دچار اتفاقات ناخوشایند میشوند و به همین سبب است که افراد سفرکرده به ترکیه مکررا اصرار دارند افراد از مسافرت انفرادی به ترکیه جدا خودداری کنند. باجگیری در دیسکوها و فاحشهخانههای ترکیه امری رایج است و عموما در اطراف آن مراکز و حتی در ورودی مراکز فساد ترکیه افراد تنومند متعددی به چشم میخورند که شغل اصلی آنها باجگیری از افراد مست و... است.