تاریخ انتشار : ۱۴ شهريور ۱۳۹۱ - ۱۸:۱۴  ، 
کد خبر : ۲۴۲۷۰۵

انقلاب اسلامی؛ سه الگو و هزینه‌های آن

عبدالله گنجی؛ اشاره: ... این رویه نشان می‌دهد که مبارزه غرب با انقلاب اسلامی در هیچ بعدی مغفول نمانده است آنان صرفا درصدد تبلیغ ناکارآمدی نظام جمهوری اسلامی ایران برای ایجاد یاس در مردم و از یک سو و پیشگیری از الگو شدن آن در جهان اسلام از سوی دیگر نیستند.

ارائه الگو برای دیگران در سطح فردی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی همیشه مطلوب صاحبان تفکر و سیاست بوده است. افرادی که منشا تحولات بزرگ در جهان بوده‌اند و توانسته‌اند نظریه‌ای را به عمل تبدبیل کنند مشتاق گسترش و فرامرزی شدن آن نیز بوده‌اند. کمونیزم تا سال 1991 همین رویه را دنبال می‌کرد و اکنون لیبرالیسم نیز درصد معرفی خواهد به عنوان تنها هنجار جهانی است. الگو شدن، عملی تجویزی، دستور و قهری نیست. هزینه الگو آن است که به صورت ویترینی عمل نماید. یعنی خود را در معرض نمایش دیگرا قرار دهد و دیگری نیز به صورت داوطلبانه از این الگو بهره می گیرد.
الگوی انقلاب اسلامی در همان سال‌های اولیه انقلاب اسلامی به سان زلزله‌ای سیاسی نه تنها جهان اسلام که جهان مستضعفان را نیز تکان داد. انفجار مراکز نظامی غرب در لبنان، شیفت پارادایمی مبارزه در فلسطین از ملی‌گرایی، به اسلام‌گرایی، ترور رئیس جمهور مصر در سال 1981، پیروزی اسلام‌گرایان ترکیه و الجزایر در انتخابات، قیام استان‌های شرقی عربستان، قیام افغانستان در مقابل ارتش متجاوز شرق و قیام یکپارچه جنوب عراق و شهادت سید محمد باقر صدر، اجرای شریعت اسلامی در سودان و…. بخشی از این تکانه بود.
در مرحله دوم از سال 1389 شمسی الگوی نظام‌سازی که معمولا در فردای انقلاب ها مورد نیاز است مورد توجه قرار گرفته است. در نظام جمهوری اسلامی باید برای انطباق الگوی موجود خود با وضعیت واقعی جهان عربی – اسلامی تلاش نماید چرا که الگوی جمهوری اسلامی با شکل فعلی قدری برای آنان دشوار خواهد بود بنابراین باید ورژن دیگری از مردم‌سالاری دینی را برای آنان طراحی و توصیه کرد.
در مرحله سوم الگوی تولید علم در پیشرفت علمی انقلاب اسلامی مدنظر الگوگیران است. غرب امروز خود را مالک و صاحب علم و فناوری می‌داند و تصور حذف سلطه هژمونیک خود از آن را باور نمی‌کند. امروز نظام جمهوری اسلامی با مبنا و دستگاه معرفت‌شناسانه متفاوت به این مهم همت گماشته است. پیشرفت علمی که روی دیگر سکه کارآمدی است یکی دیگر از عرصه‌های مبارزه اسلام و غرب است که در ادامه بدان خواهیم پرداخت و هزینه‌های آن را برخواهیم شمرد.
صاحبان فکر، علم و اندیشه در طول تاریخ و در کل جهان همیشه به عنوان پرچم عزت و افتخار شناخته می‌شوند. ساحت علم به گونه‌ای که فراتر از ایدئولوژی، نژاد، جغرافیا و دیگر تعلقات برای همه جهانیان قابل قبوول و قابل تکریم است.
تاریخ و فلسفه علم مملو از اسامی و سرگذشت کسانی است که در عصر و عهد خویش منشا تحول و خلاقیت در بخشی از مکاشفات علمی بشر بوده‌اند. در هیچ جای جهان و در هیچ عصری دانشمندان زندگی مخفیانه و حاشیه‌ای نداشته‌ایم. همه مردم آنان را می شناخته‌اند و به تکریم و نقد آنان همت می‌گماشته‌اند. حتی در قرون وسطی که علم به شدت سرکوب می‌شد، عمل علمی مخفی نبود چرا که مخفی ماندن یک کشف، فلسفه آن را به چالش می‌کشد و چرایی آن را با سوالات جدی مواجه می‌نماید.
گالیله نیز که چرخش زمین به دور خورشید را کشف نمود، آن را علنی کرد و هنگام محاکمه نیز از ترس جان، سخن خویش را پس گرفت اما همان جا زیر لب گفت زمین! تو به دور خورشید بگرد اما من می‌گویم نمی گردد. حال به ایران پس از انقلاب اسلامی برگردید.
دانشمندان ناامن‌ترین زندگی اجتماعی را دارند و به همین دلیل جزء مظلوم‌ترین و گمنام‌ترین افراد جامعه خویش شناخته می شوند. چرا؟ نوع مبارزه غرب با جمهوری اسلامی در طول تاریخ بشر بی‌سابقه است. مبارزه سیاسی – نظامی برای پیدایش یا حذف قدرت‌های حاکم امری معمول در طول تاریخ بوده است اما مبارزه با دانش و دانش‌پژوهان توسط کسانی که مدعی و صاحب علم و تمدن علمی هستند امری تازه و بدیع است.
دکتر شهریاری و علی‌محمدی چقدر در ایران معروف و مشهور بودند؟ آیا مردم آنان را به اندازه یک بازیکن تیم باشگاهی فوتبال می‌شناختند؟ آیا سرلشگر تهرانی‌مقدم که در تعبیر مقام معظم رهبری نیز درجه دانشمند گرفت حتی در درون سپاه هم شناخته شده بود؟ آیا اگر دکتر شهریاری در خیابان راه می‌رفت مردم و جوانان به اندازه یک هنرپیشه سینما وی را تکریم می‌کردند؟ این ظلم و مظلومیت به خاطرچیست؟
این رویه نشان می‌دهد که مبارزه غرب با انقلاب اسلامی در هیچ بعدی مغفول نمانده است آنان صرفا درصدد تبلیغ ناکارآمدی نظام جمهوری اسلامی ایران برای ایجاد یاس در مردم و از یک سو و پیشگیری از الگو شدن آن در جهان اسلام از سوی دیگر نیستند بلکه مانع اصلی برای بروز و ظهور این کارآمدی هستند.
بنابراین امروز جنگ فقر و غنایی که امام در سال آخر حیات‌شان می‌فرمودند در همه ابعاد شروع شده است. مبارزه اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، نظامی، رسانه‌ای، ترور و ترور شخیت و مبارزه علمی به صورت همزمان در حال انجام است. دانشمندان و افتخارات ملت ایران به خاطرمصون ماندن از گزند دشمن مخفی و ناشناخته‌اند اما دشمن به جای ما آنان را معرفی می‌کند. لیست اندیشمندان هسته‌ای ایران در قطعنامه‌های شورای امنیت زمینه‌ساز ترور آنان نبود؟
حضرت امام در هنگامه پذیرش قطعنامه 598 خطاب به جوانان فرمودند خودتان را برای یک مبارزه علمی و عملی تا رسیدن به اهداف عالی انقلاب اسلامی آماده نمایید و از مسئولین نیز با صراحت خواستند که زمینه این رشد و شکوفایی را به هر شکل ممکن فراهم آورند.
امام پیش‌بینی این مسئله را کرده بود که مسیر علمی انقلاب اسلامی نیز مانند مسیر سیاسی آن میدان مبارزه است و در این میدان نیز باید منتظر شهیدان آن باشیم بنابراین امروز خون و دانش در این کشور به هم رسیدند و مشتاقان شهادت و آنانی که از غافله شهدا جا مانده اند برای نزدیک شدن به فیض الهی باید به عرصه علم و دانش وارد شوند. امروز گشودن مرزهای دانش به مثابه باز کردن معبر در میدان مین در شب‌های قبل از عملیات است. مشتاقان شهادت باید در عرصه‌ علم تمرکز یابند چرا که جهاد علمی بدون تلفات علمی مسیر نخواهد بود.
پاکستان را بنگرید علی‌رغم اینکه این کشور بمب‌های اتمی خویش را در آزمایش هم نموده است. هیچ کس با اندیشمندان آنجا کاری ندارند. عبدالقادر خان پدر بمب اتمی پاکستان امروز یک چهره شناخته شده ملی و جهانی است اما در ایران ما این چهره‌های ملی مستور و مظلومند.
دشمنان درصدد حذف اندیشمندان ما بوده و هستند و بر این باورند که بالا بردن هزینه دانش در ایران، این عرصه را ضعیف خواهد نمود اما نمی‌دانند که در دستگاه معرفت‌شناسی اسلام و تشیع این هزینه به شهادت تعبیر می گردد و نمی دانند که خمینی کبیر در واپسین ماههای حیات‌شان فرمودند «خدا می‌داند راه و رسم شهادت کور شدنی نیست و در پرتوی شهادت الگوی دوم و سوم انقلاب اسلامی یعنی رشد علمی و نظام سازی نیز مانند اصل انقلاب صادر خواهد شد.»

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات