تاریخ انتشار : ۱۱ مرداد ۱۳۹۱ - ۱۶:۱۹  ، 
کد خبر : ۲۴۲۷۴۹

آمریکا و نفت خلیج‌فارس (بخش دوم و پایانی)

محمد رادمان اشاره: دهه‌هاست که آمریکا و مجموعه کشورهای صنعتی غرب برای تغذیه غول سیری‌ناپذیر صنایع خود، بر منابع انرژی جهان چنگ انداخته‌اند و منطقه خلیج‌فارس بی‌تردید یکی از مهمترین اهداف آنها برای تأمین نیاز روزافزونشان به سوخت فسیلی است. در میان قدرت‌های صنعتی جهان، تنها آمریکاست که توانسته با تکیه بر ماشین جنگی خود، گوی سبقت را در کنترل حوزه‌های انرژی منطقه، از سایر رقبا برباید و با وابسته کردن رژیم‌های خودکامه منطقه به خود، تا حد زیادی بر بازار جهانی انرژی، به ویژه نفت، سلطه یابد. میزان وابستگی آمریکا به نفت سهل‌الوصول منطقه خلیج‌فارس تا حدی است که واشنگتن برای تضمین امنیت صادرات آن، جنگ‌های خونینی در منطقه به راه انداخته که مورد عراق نزدیک‌ترین نمونه آن است. اما سؤال اساسی اینجاست آیا آمریکا می‌تواند تا ابد برای تأمین و تضمین منافع خود، به تهدید امنیت و منافع کشورهای منطقه بپردازد؟ در بخش پایانی این مقاله، نگارنده برای این پرسش، پاسخی ارائه داده است.

4. یکی از مهمترین و مؤثرترین جنبه‌های سیاست آمریکا نسبت به مسأله صنعت نفت خلیج فارس سیستم مالیاتی آن است که علاوه بر تخفیف‌های مخصوص، به کمپانی‌های نفتی اجازه می‌دهد تا مالیاتی را که به دولت‌های خارجی پرداخته‌اند، از کل مالیاتی که در آمریکا به آنها تعلق می‌گیرد، کسر کنند.
5. دولت آمریکا بارها توسط وزارت خارجه‌اش و با اعزام هیأت‌های نمایندگی به خاورمیانه، کوشید که بعضی کشورهای عضو اوپک را از حمایت از افزایش قیمت نفت باز دارد.
دولت آمریکا همچنین در مذاکرات نفتی که قسمتی از آن در ایالات متحده انجام شد، به دفعات دخالت کرد.
6. بعضی سیاستمداران آمریکایی طی سال‌های اخیر از دولت آمریکا خواسته‌اند که برای حمایت از کمپانی‌های نفتی در مقابل کشورهای تولیدکننده به اصطلاح تندرو، دخالت سیاسی کند.
شایان ذکر است که یکی از مؤثرترین متغیرهای مؤثر در افت و خیز قدرت اوپک، سیاست نفتی ایالات متحده آمریکا و وابستگی نفتی این کشور است. به عبارت روشن‌تر، این متغیر نه فقط خود مستقیماً به بازیگری در سیاست جهانی نفت می‌پردازد، بلکه به صورت غیرمستقیم بر اوپک و بازار جهانی نفت مؤثر است، چرا که سیاست نفتی آمریکا و وابستگی این کشور به نفت خلیج‌فارس، در سیاستگذاری آژانس بین‌المللی انرژی برای شرکت‌های چند ملیتی و پایه‌ریزی خط مشی نفتی عربستان سعودی، نقشی بزرگ دارد.
«دیوید پنتر» استاد دانشگاه «جرج تاون» سه مقطع قبل از سال 1955، مقطع 79ـ1955 و سال‌های 94 ـ 1979 را دوران‌های گوناگون سیاست نفتی آمریکا می‌داند.
او در تلاش است تا بتواند موضوع کارتل‌‌های نفتی و تمامی منابع داخلی نفت آمریکا را با مسأله امنیت ملی مرتبط کند.
در این زمینه پروفسور «بال برگ» در بررسی وابستگی سیاست نفتی ایالات متحده آن را به شش مقطع تقسیم می‌کند.
دوران‌های 1918 تا 1928، 1928 تا 1939، 1939 تا 1945، 1954 تا 1974، 1974 تا 1980، 1981 تا 1987 از فرازهای مورد اشاره او هستند.
«برگ» بر این باور است که هر یک از این مقاطع، دارای ویژگی‌های اقتصادی و امنیتی مشخصی است که آن را از دیگری متمایز کرده است.
دو متغیر اوضاع بازار و میزان وابستگی آمریکا به واردات نفت از خلیج‌فارس،‌ زیرمجموعه شرایط اقتصادی بوده و دو متغیر نوع نظام «ب.م» و میزان توانایی آمریکا، شرایط امنیتی آمریکا را نمایان می‌کند.
«بال برگ» سیاستگذاران نفتی آمریکا را محصول مجموع ترکیب چهار متغیر فوق می‌داند. به عبارت روشن‌تر، آمریکا با در نظر داشتن نکاتی که در پی به آنها اشاره می‌شود، به طرح ریزی‌های نفتی اقدام می‌کند:
1. بازرگانی نفت، شاخه ای پرسود برای شرکت‌ها و کارتل‌های نفتی است.
2. نفت، خوراک اقتصاد صنعتی کشوری چون آمریکاست.
3. برای آمریکا، چه ثبات بازار و توانایی اوپک، چه تنش‌زایی و ناتوانی اوپک، باید به مسیری هدایت شود که برنامه‌های اقتصادی، سیاسی و نظامی کاخ سفید و یارانش در عرصه بین‌المللی تعیین می‌کند، چرا که برای غرب، حفظ سلطه بر اقتصاد جهان، فقط در پناه شمشیر امکان‌پذیر است.
4. رقابت‌های درونی جهان سرمایه‌داری مانع از آن نبوده است که آمریکا به عنوان یک ابرقدرت، در جهت منافع خویش برای نفت حساسیت بسیار نشان دهد.
بدین‌ترتیب آمریکا به عنوان یک خریدار، یک ابرقدرت جهانی و نگاهبان سود و سودای جهان سرمایه‌داری، همواره در کار یافتن شیوه‌های بازدارنده در خاورمیانه بوده است.
آمریکا سه مشکل را در این منطقه مورد توجه قرار داده است:
1. چگونه روند صدور نفت را از این منطقه اطمینان بخش کند؟
2. چگونه می‌شود بخش بیشتر درآمدهای نفتی، به قدرت‌های صنعتی غرب بازگردد؟
3. پاسداری استراتژیک مناطق نفت‌خیز خاورمیانه و اوپک به کدام گروه یا دولت سومی سپرده شود؟
به هر تقدیر موضوع نفت و امنیت ملی، سالهاست که مورد دقت و توجه دولت آمریکا واقع شده است. تمایم دولتمردان به این اتفاق نظر رسیده‌اند که واردات نفت، تهدیدی برای امنیت ملی محسوب می‌شود.
واردات نفت در حجم بالا اجتناب‌ناپذیر بوده و امری نامطلوب است، زیرا تلاش برای کاهش شدید واردات نفت از طریق اعمال و وضع مالیات، یا سهمیه‌بندی، موجب تحمیل هزینه‌های سنگین بر اقتصاد آمریکا خواهد شد.
علاوه بر آن، روش‌های مطلوب بیشتری برای بهبود امنیت عرضه نفت وجود دارد که از آن جمله می‌توان به متنوع‌سازی منابع تأمین انرژی و ایجاد ذخائر استراتژیک نفتی اشاره داشت، اما طی سال‌های اخیر، نگرانی از بابت آسیب‌پذیری صنایع آمریکا در مقابل کاهش‌های شدید قیمت‌های جهانی (حتی موقت) مزید بر علت شده که در این زمینه، اتخاذ اقداماتی محدود برای به حداقل رساندن خسارات و ضررهای جبران‌ناپذیر در تولید نفت داخلی آمریکا، در مقابل نوسانات مقطعی قیمت‌های نفت، ضرورت می‌یابد.
 تأثیر وابستگی نفتی آمریکا بر امنیت منطقه
آمریکا وابستگی شدید به نفت خلیج‌فارس و خاورمیانه دارد. این وابستگی منجر به اتخاذ استراتژی‌هایی از سوی این کشور می‌شود که به نوبه خود ممکن است امنیت منطقه را به خطر اندازد.
شواهدی برای تأیید این فرضیه وجود دارد که جا دارد به برخی از مهمترین آنها اشاره کنیم.
عربستان سعودی در حال حاضر مقام مهمی در استراتژی آمریکا در خاورمیانه دارد. مدیران محافل سیاسی ایالات متحده آمریکا به عربستان سعودی مثل یک نمونه عالی انحصارات نفتی، مرکز بزرگترین تولیدکننده نفت جهان سرمایه‌داری و پایگاه مقدم نظامی ایالات متحده آمریکا در حوزه خلیج فارس نگاه می‌کنند.
اهمیت کلیدی عربستان سعودی برای طرح‌های آمریکا، در جایگاه ریاض در دفاع جدید منطقه‌ای و دفاع گروهی در خاورمیانه است. کیسینجر می‌گوید: « عربستان سعودی برای انرژی جهان حائز اهمیت شایانی است».
وظیفه اصلی سیاست ایالات متحده آمریکا در عربستان سعودی، تامین دیپلماسی، توسعه انحصارات نفتی، پشتیبانی از انحصارات در این کشور و کمک اقتصادی به این رژیم به منظور حفظ آن است. اتحاد میان آمریکا و عربستان سعودی، براساس منافع متقابل و رشد و تعمیق مناسبات است.
زمینه‌های پایه‌ای این اتحاد، تزریق نفت عربستان سعودی به تکنولوژی آمریکا، انتقال تجربه آمریکا در این رشته، به کار انداختن دلارهای نفتی عربستان سعودی در اقتصاد ایالات متحده آمریکا، تضمین امنیت رژیم سعودی از سوی آمریکا و مسلح کردن نیروهای نظامی عربستان با سلاح و تکنیک نظامی آمریکاست.
آمریکا 51 درصد نفت خام مورد نیاز خود را از کشورهای خلیج فارس بویژه عربستان سعودی وارد می‌کند، اما عربستان سعودی به علت عوارض جانبی دخالت‌های نظامی آمریکا در منطقه و واکنشی که به شکل افراط‌گرایی در منطقه به وجود می‌آورد، ممکن است در معرض بی‌ثباتی قرار گیرد.
در حقیقت امروزه مساله وابستگی آمریکا به نفت خلیج فارس به خصوص نفت عربستان سعودی، به مهمترین موضوع تبدیل شده است. بوش در سخنرانی‌ که برای رهبران تجاری آمریکا در «ساکرامنتو» انجام داد، گفت: «کشور ما به استقلال بیشتری در زمینه انرژی نیاز دارد و این مساله به امنیت ملی کشور مربوط می‌شود».کویت نیز در دیپلماسی اقتصادی ایالات متحده آمریکا در حوزه خلیج فارس،‌نقش قابل ملاحظه‌ای ایفا می‌کند. وظیفه اساسی سیاست آمریکا در این کشور، به هر قیمتی که باشد، حفظ سلطه ایالات متحده بر نفت کویت، تحکیم ثبات داخلی و جلوگیری از بروز تحرکات ضد امپریالیستی است.
در سال 1975 موجودی ذخایر نفتی در این کشور، 15 میلیارد تن برآورد شد که این مقدار دو برابر نیاز آمریکا به نفت موجود در خاک خودش است. هزینه تولید نفت در کویت، یکی از پایین‌ترین رقم‌های تولید در جهان سرمایه‌داری است. این شرایط به آمریکا امکان می‌دهد از استثمار نفت کویت، سود بیشتری نسبت به دیگر مناطق نفت‌خیز به دست آورد. به همین دلیل آمریکا مناسبات خود را با حکومت کویت رشد می‌دهد و به کویت کمک همه جانبه سیاسی و از آن پشتیبانی می‌کند. در دسامبر 1974، کویت با ایالات متحده قرارداد خرید تسلیحات بست.
در سال 1974 حجم صادرات آمریکا به کویت به 209 میلیون دلار رسید.
بحرین، قطر و امارات
محافل اقتصادی آمریکا این مناطق را از مهمترین حلقه‌های استراتژیک برای سرمایه‌گذاری در رشته نفت، منابع سود بیشتر و تکیه‌گاه نو استعماری در خاورمیانه ارزیابی می‌کنند.
واشنگتن سعی دارد، حضور خود در این کشورها را که منابع نفتی زیاد دارند، تحکیم بخشد. منافع مهم و اساسی آمریکا در کشورهای خلیج فارس، دسترسی آسان و ارزان به نفت و انگیزه کاخ سفید برای مداخله نظامی در منطقه، نظارت بر امنیت صدور نفت است.
از این گذشته، عراق در شرایط فعلی توانایی تولید بیش از 2 میلیون بشکه نفت در روز را دارد. برای افزایش توانایی عراق در تولید نفت (بنابر اعلام کارشناسان اقتصادی) بغداد به ازای هر یک میلیون بشکه افزایش ظرفیت تولید، به 7 میلیون دلار سرمایه‌گذاری نیاز دارد.
کشور عراق به گفته کارشناسان اقتصادی، 112 میلیارد بشکه ذخیره قطعی دارد که این ارقام، خواب را از چشم آمریکا ربوده است. حال اگر میزان ذخایر موجود در کشورهای خلیج فارس و خاورمیانه به آن افزوده شود و نقش انرژی در سرنوشت آمریکا و اروپا، مقابله یورو با دلار آمریکا و محوریت روسیه در تامین نفت و گاز اروپا به آن ضمیمه شود، بر اهمیت موضوع افزوده خواهد شد. جنگ تجاوزکارانه آمریکا علیه مردم عراق در شرایطی آغاز شد که افکار عمومی در سراسر دنیا به دفعات مخالفت خود را با حمله نظامی به عراق اعلام کرد و بسیاری از کشورها و مجامع بین‌المللی نیز این جنگ را محکوم کردند.
از جمله اهداف آمریکا برای حمله به عراق، می‌توان به تسلط کامل و درازمدت بر یکی از بزرگترین منابع نفتی و در نتیجه بازار نفتی جهان اشاره کرد، به طوری که جنگ آمریکا علیه عراق به «جنگ نفت» مشهور شد. امپریالیسم آمریکا با اتکا به قدرت نظامی خود و با تعقیب این استراتژی، می‌کوشد موقعیت سیاسی ـ اقتصادی خود را تحکیم و نقش هژمونیک خود را ایفا کند.
نتیجه:
65 درصد انرژی فسیلی جهان در خلیج فارس قرار گرفته است. آمریکا با تسلط بر بازار انرژی و در واقع کنترل اوپک، قیمت‌گذاری و سیاستگذاری در امور انرژی تمامی تولیدکنندگان منطقه را تحت حاکمیت خود در خواهد آورد و با این سیاست خصمانه، عرصه بر کشورهای اسلامی و تک‌حصولی که انرژی تنها منبع اقتصادی و صنعتی آنهاست، تنگ خواهد شد و تاثیر منفی شدیدی بر اقتصاد آنها خواهد گذاشت.
جنگ آمریکا علیه عراق فقط یک نمونه از اثرات وابستگی آمریکا به نفت کشورهای حوزه خلیج فارس است. آمریکا مبارزه با سلاح‌های کشتار جمعی صدام و استقرار دموکراسی در عراق را بهانه قرار داد تا با تسلط بر یکی از بزرگترین منابع نفتی منطقه، شریان‌های حیاتی منطقه را برای رفع نیازهای داخلی خود در دست گیرد و این به نوبه خود، امنیت تمامی کشورهای منطقه را به خطر خواهد انداخت؛ چه عربستان که ستون استراتژیک محکمی برای آمریکا در منطقه است و چه ایران که هدف تهدید آمریکاست.
جنگ عراق یکی از نشانه‌های تلاش آمریکا برای حفظ موجودیت خود در منطقه است. وابستگی شدید آمریکا به نفت منطقه، باعث شده تا به دنبال جای پای محکم و دائمی برای خود در منطقه باشد و به طور مرتب توان خود را برای دسترسی به ظرفیت‌های خلیج فارس افزایش دهد.از بعد منطقه‌ای، کشورهای خلیج فارس باید در نظر داشته باشند که امنیت منطقه بدون توجه به حفظ منافع تمامی تولیدکنندگان منابع انرژی منطقه، امکان‌پذیر نخواهد بود.

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات