تاریخ انتشار : ۱۸ مهر ۱۳۹۱ - ۰۹:۰۳  ، 
کد خبر : ۲۴۵۰۳۰

رسالت رسانه‌ها در برقراری امنیت ملی

سیاوش پورطهماسبی و آذر تاجور چکیده: در پژوهش حاضر به بررسی رسالت رسانه‌ها در برقراری امنیت ملی و ارائه راهکارهای کارآمد پرداخته می‌شود. روش انجام پژوهش توصیفی از نوع تحلیل اسنادی بوده است. به علاوه گردآوری داده‌های لازم جهت بررسی پژوهش، کلیه منابع و مراجع مرتبط و موجود در دسترس با استفاده از فرم گردآوری داده‌ها تحلیل و یافته‌ها به شیوه کیفی تحلیل شده است. در دنیای حاضر امنیت ملی از چالش‌های بسیار مهم دولتها تبدیل شده است. در این میان یکی از ابزارهای مهم دستیابی و برقراری امنیت ملی کشورها رسانه‌ها می‌باشند. دیپلماسی رسانه‌ای به معنای استفاده از رسانه‌های رادیو، تلویزیون، مطبوعات، خبرگزاریها و اینترنت در ایجاد افکار موردنظر در نشانگاههای موردنظر به منظور ارتقاء سیاست خارجی و اهداف برقراری امنیت ملی است. بهترین ابزار برای رسیدن به مقاصد دیپلماسی رسانه‌ای، رادیوهای موج کوتاه، استفاده از تلویزیونهای ماهواره‌ای، مطبوعات و اینترنت است. از این رو در نتیجه‌گیری که از بررسی پژوهش به عمل آمد، رسانه اسلامی می‌تواند بر فرایند امنیت ملی به طرق گوناگون و از جمله دوری از مسائل چالش‌برانگیز، الگو دادن، ارائه اطلاعات و نگرشهایی خاص دینی و ملی، گفتمان، تشکیل انجمن‌های برقراری امنیت، سعه‌صدر و همکاری را یاد دهد و با تبادل تجربه‌های سایر کشورها از برقراری تعادل و امنیت در محیط مجازی، به امنیت و آرامش ملی برسد. واژگان کلیدی: امنیت ملی، رسانه، دیپلماسی.

مقدمه:
با پیشرفت فناوری ارتباطات و از بین رفتن فاصله‌های مکانی، اکنون جهانی پدیدار گشته که مشخصات، ملاکها و معیارهای متفاوتی نسبت به دوران گذشته دارد. در جهان کنونی دیگر روابط بین کشورها همچون گذشته نیست که تنها دولتها و حاکمیتها از یکدیگر تأثیر بپذیرند، بلکه در عرصه جدید، علاوه بر دولتها، افکار عمومی کشورها یا به تعبیر بهتر افکار عمومی جهانی نیز به عنوان یک عامل تأثیرگذار شناخته شده و در برنامه‌ریزیهای روابط بین‌الملل منظور می‌گردد. بنابراین در عصر کنونی، روابط بین کشورها را تنها حاکمیتها تعیین نمی‌کنند، بلکه دولتها، افکار عمومی و رسانه‌ها در مجموع معادلات روابط بین‌الملل را می‌سازند.
امروزه روابط بین کشورها با عنوان دیپلماسی عمومی و اختصاصا در حوزه فناوریهای ارتباطی با عنوان دیپلماسی رسانه‌ای تعریف می‌شود، لذا کارگزاران سیاسی انقلاب اسلامی برای اینکه بتوانند به اهداف خود جهت تحکیم امنیت ملی نائل آیند، باید به ابزار دیپلماسی رسانه‌ای مجهز شوند، چرا که احساس می‌شود در این زمینه تحقیقات و اقدامات اندکی صورت گرفته است و دوم اینکه دشمنان انقلاب و اسلام از این حربه علیه ایران و مسلمانان استفاده کرده، آنان را به عنوان تروریست و خشونت‌طلب معرفی می‌کنند. همچنین دیپلماسی رسانه‌ای در مقایسه با سایر راهبردها مثمرثمرتر و کم‌هزینه‌تر می‌باشد.
امروزه نقش رسانه‌ها، نقشی فراتر از اطلاع‌رسانی صرف است. هم اینک رسانه‌ها ابعاد امنیتی جدیدی در سطح ملی و بین‌المللی ایجاد کرده‌اند و بسیاری از مفروضات و اصول پیشین را در ساختار روابط و حقوق بین‌الملل به چالش طلبیده‌اند. رسانه‌های امروز به عنوان مکمل نیروی نظامی و تهدیدکننده امنیت در سطوح مختلف آن اعم از فردی، ملی، بین‌المللی و جهانی به شمار می‌روند. (پورطهماسبی، 1387)
رسانه‌ها علاوه بر تاثیرگذاری بر افکار عمومی و مهارت‌دهی به آنها، بر حکومت‌ها نیز تاثیر بسیاری بر جا می‌گذارند، به گونه‌ای که امروزه از آنها با عنوان رکن چهارم دموکراسی یاد می‌کنند. در کنار توده‌ها، احزاب سیاسی و نظام‌های انتخاباتی، رسانه‌ها نیز یکی از ارکان‌ نظام‌های توسعه یافته سیاسی محسوب می‌شوند. (علوی، 1375) یکی از کارکردهای رسانه‌ها در عرصه سیاسی، واداشتن حکومت و مسئولان به پاسخگویی است. در این فرآیند رسانه‌ها همچون وجدان جمعی ناظر بر اعمال نظام سیاسی، از طریق فرایند اطلاع‌رسانی و شفاف‌سازی، مانع از هرگونه پنهان‌کاری شده و حکومت را در معرض قضاوت افکار عمومی قرار می‌دهند.
رسانه‌ها در کنار دیگر نهادهای سازنده طرز تفکر جامعه نقش عمده‌ای ایفا می‌کنند. رسانه‌ها افکار، عقاید و نگرش‌های جدید را در میان افراد جامعه منتشر می‌کنند و با تاکید بر برخی نگرش‌ها، جنبه‌های مثبت یا منفی، آن را آشکار می‌سازند. رسانه‌ها از طریق ارائه درست و یا نادرست مطالب، باعث جهت‌گیری افراد می‌شوند و به نوعی، قادرند یک طرز تفکر عمومی در جامعه ایجاد کنند. به دلیل ارائه پیام از طریق رسانه‌ها، افراد عقیده فردی خود را در مقابل عقیده اجتماعی (رسانه) می‌بینند و در بسیاری موارد در جهت پیام رسانه تغییر عقیده می‌دهند. به عبارت دیگر رسانه‌ها در عصر حاضر، اقتدار اغواکننده و متقاعدکننده را جایگزین اقتدار از طریق زور کرده‌اند. (مهرداد، 1380)
یکی از مهم‌ترین آثار رسانه‌ها، سیاسی کردن توده‌هاست. بدین ترتیب که چون وسیله پخش و اشاعه اخبار و ارزش‌های فرهنگی هستند، خود به خود مسائل سیاسی را که در گذشته اغلب در قالب نشست‌ها و گفتارهای گروهی محدود، حل و فصل می‌شد، در سطح وسیع و به صورت یک واقعه ملی مطرح می‌سازند. به سخن دیگر، رسانه‌های گروهی سیاست را به میان توده‌ها می‌برند و از آنها انسان سیاسی می‌سازند. (دینزن1، 1995) یکی دیگر از آثار رسانه‌ها در جامعه، ترویج و تقویت روحیه ملی است. بدین‌سان که از سویی با فراهم آوردن زمینه برای شناخت بهتر هویت ملی و ایجاد تفاهم در میان مردم، باعث تحکیم هویت ملی می‌شوند و از سویی دیگر آشنا کردن افراد یک جامعه با موقعیت زندگی و فرهنگ کشورهای دیگر، نوعی همبستگی جهانی و روحیه انترناسیونالیستی ایجاد می‌کنند. (سودارشان و سوزا2، 1998)
1. امنیت ملی3
ترگر و سیمونی (1973) هدف امنیت ملی را ایجاد شرایط سیاسی ملی و بین‌المللی برای حفظ یا گسترش ارزش‌های بنیادین و اساسی ملی برای مقابله با مناقشات بالقوه تعریف می‌کند.
کالینز (1373) امنیت ملی را از زاویه علایق مربوط به آن توضیح می‌دهد و از این زاویه امنیت ملی را تمایل به بقاء به حساب می‌آورد. صحفی (1380) به جنبه‌های نظامی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی آن اشاره دارد و چنین می‌گوید: «وارد آمدن خدشه و آسیب به هر یک از این حوزه‌ها امکان بی‌ثباتی و تهدید امنیت ملی را فراهم می‌آورد.»
در یکی از تعاریف، امنیت ملی به «هویت یکپارچه و انسجام ملی و حفظ ارزش‌های اساسی اشاره شده است.» (حاجیان، 1384، ص 25) از سویی کارشناسان معتقدند که رسانه‌ها در ارتقای امنیت ملی موثر هستند. پس اگر تعریف فوق از امنیت ملی را قبول داشته باشیم، با توجه به نظرات کارشناسان، باید بپذیریم که رسانه در ارتقای امنیت ملی، موثر است. چگونگی این تاثیر در اینجا مورد بررسی قرار می‌گیرد.
بررسی عوامل موثر در امنیت ملی، مستلزم شناخت تعاریف متعددی است که از آن شده است. با این حال، در اینجا سعی شده کمتر به این مقوله پرداخته شود؛ زیرا دستیابی به تعریفی کامل و جامع از امنیت ملی، نه هدف این مقاله است و نه می‌توان، چنین رویکردی را نسبت به امنیت ملی پذیرفت. به همین جهت، افروغ (1375، ص 24) بر این اعتقاد است که مفهوم امنیت ملی در کشورهای جهان سوم لزوما و باید متفاوت با مفهوم آن در کشورهای توسعه یافته باشد. صحفی (1380) چندوجهی و نسبی بودن امنیت ملی را تایید می‌کند و روشندل (1374) به دلایل تفاوت در دیدگاههای مربوط به امنیت ملی اشاره دارد و میزان قدرت، موقعیت جغرافیایی، جمعیت، سنن و سوابق تاریخی و عقیدتی را خاطرنشان می‌سازد.
شواهد موجود نشان می‌دهد که جنگ‌های جدید در حوزه هویتی مفهوم می‌یابند. در چنین شرایطی بیش از آنکه بر نشانه‌های قدرت سخت‌افزاری تاکید شود، بر تمایلاتی برای حداکثرسازی مطلوبیت‌های محتوایی و راهبری تاکید می‌شود. فناوری مدرن نه تنها منجر به گسترش جدال‌های هنجاری می‌شود، بلکه زمینه را برای خود آگاهی جدید بازیگرانی فراهم می‌سازد که از شکل‌بندی قدرت رضایت ندارند. (لینک لاتر، 1995، ص 89) عاملی که هویت یکپارچه و وحدت ملی سرزمینی و در نهایت احساس تعلق به ارزش‌ها، هنجارها و سرزمین مشترک را تحلیل دهد، عامل ضدامنیتی تلقی می‌شود؛ زیرا در صورت عدم انسجام ملی، زمینه برای بی‌ثباتی فراهم می‌آید و هر نظام سیاسی براساس ارزش‌های مشترک و مورد توافق عموم، سامان یافته و در صورت اختلال در نظام هویتی و تضعیف ارزش‌های مشترک و در نهایت بی‌انسجامی اجتماعی، نظام اجتماعی با چالش‌های اساسی روبه‌رو می‌شود. (جانسون، ترجمه الیاسی، 1362)
2. کارکردهای سیاسی رسانه‌ها
1-2. طرح افکار عمومی
در عصر حاضر همراه با گسترش رسانه‌ها و با سواد شدن عامه مردم، افکار عمومی و مسائل پیرامون آن به یکی از مباحث اصلی رسانه‌ها انجامیده است و امروزه کمتر دولتی است که بتواند از آن سرپیچی کند و یا آن را به حساب نیاورد. (اسدی، 1370، ص 4) در واقع ظهور حکومتهای مردمی، افکار عمومی عمدتا به صورت مرجعی نقاد پا به صحنه گذارده است. از این رو دولت‌ها تا آنجا که خود را متکی بر حاکمیت ملی می‌بینند، موظف به رعایت افکار عمومی هستند. قطعنا در میان کانالهای مهم ابزار و طرح افکار عمومی، رسانه‌ها، کم‌هزینه‌ترین وسیله برای سلامت نگه داشتن سیستم سیاسی است. (هابرماس4، 1989، ص 244).
2-2. رسانه‌های جدید و مبارزات سیاسی
رسانه‌های جدید در هر زمان می‌تواند به دگرگونی یا ثبات در نهادها و فرایندهای سیاسی کمک کنند. مورخان، ترقی و اعتلای رسانه‌های چاپی را به تحولاتی چون عرصه امپراتوریها پیوند داده و طلوع رسانه‌های الکترونیکی را با تغییرات عمده در مبارزات سیاسی مربوط کرده‌اند. از دهه 1970 پژوهشگران با پیچیدگی‌ها و مفاهیم رسانه‌های جدیدتر که از طریق پیشرفت‌ها در کامپیوتر و ارتباطات راه دور شکل گرفته و با تحولات و پیشرفت در زمینه‌های میکروالکترونیک و تقویت رادیویی میکروویو، ماهواره‌ها و فیبرهای نوری تسریع شده، دست و پنجه نرم کرده‌اند.
3-2. شفاف‌سازی عرصه حکومت
ویژگی اصلی دولت‌هایی که حاکمیت را به شیوه متمرکز اعمال می‌کنند، مخفی‌سازی و پنهان نگهداشتن اخبار و اطلاعات مربوط به جامعه و عملکرد حکومت است. (لویی، ترجمه حبیبی، 1355، ص 38) و این عمل رابطه‌ای خاص با مشروعیت آنان دارد. گسترش ارتباطات ماهواره‌ای و تاسیس بزرگراههای اطلاعاتی و شبکه‌های جهانی سخن‌پراکنی موجب می‌شود به درون ساختار حکومتها رخنه کرده و هرگونه اعمال سیاست پنهان‌کاری و مخفی‌سازی را بسیار مشکل سازد.
شفاف‌سازی جامعه و مخصوصا عرصه حکومت مهم‌ترین ویژگی انقلاب اطلاعات و رسانه‌ها است که یک قسمت گسترده این مربوط به جهانی بودن این شبکه است. هر اندازه این رسانه‌ها پخش اطلاعات کره زمین را تحت پوشش وسیعتر قرار دهند، حفظ اطلاعات در یک حوزه خاص غیرممکن می‌شود. (تافلر، ترجمه خوارزمی، 1370، ص 557) وابستگی فزاینده بین‌المللی و تاثیرگذاری متقابل تمام نقاط دنیا از تحولات سراسر گیتی موجب می‌شود افراد خواستار اطلاعات فراوانی در مورد عملکرد دولت‌ها باشند. این مساله که تاثیرپذیری زندگی شهروندان از عملکرد دولت‌ها است منجر به آن شده که بسیاری از اندیشمندان منافع اولیه انقلاب اطلاعات را نصیب شهروندان جهان بدانند.
4-2. افزایش امنیت انسانی با شناسایی تهدیدات زیست محیطی و توسعه
تا مدتها منحصرا به معنای امنیت کشورها در مقابل حمله خارجی تفسیر می‌شد. اما امروزه به یمن پیدایش رسانه‌ها و افزایش خطرات زیست محیطی، افراد و ملتها خود دست به اقدام می‌زنند و اعمال دولت‌های خود و دیگران را به مبارزه می‌طلبند. ارتباطات سریع، وابستگی متقابل دولت‌ها به هم و به طور کلی زندگی مشترک در یک کره خاکی هر چند با مرزهایی نمادی یا واقعی از هم جدا شده باشد، موجب شده است که هر مساله حادی که امنیت بشریت را تهدید کند، ایستا و محصور در یک مکان خاص نباشد و فورا شیوع پیدا کرده و بنابراین اساس است که امروزه مساله امنیت بشر 5 مطرح شده است.
5-2. توانایی تحلیل برنامه‌های توسعه حکومت‌ها
یکی از مزایای بسیار برجسته انقلاب اطلاعات که بر مفهوم توسعه پایدار و طبیعتا حاکمیت کشورها تاثیر گذاشته است، آن است که آحاد جامعه بر اثر تنوع و گستردگی تکنولوژی‌های ارتباطی ناشی از این انقلاب، توانایی تحلیل برنامه‌های توسعه حکومتها را پیدا کرده‌اند. انقلاب اطلاعات باورهایی را درباره فقر، خطرات متوجه محیط زیست، خط مشی شغلی و... در ذهن افراد در سراسر نقاط جای داده است. تنوع و گستردگی رسانه‌ها با ویژگی‌ گزارش‌دهی و سخن‌پراکنی شرایط را مهیا می‌نماید تا هیچگونه رویدادی در زمینه ناپایداری توسعه خارج از دسترس قرار نگیرد. در نتیجه مشکلات مربوط به فقر، بیکاری، انهدام محیط زیست، سوءتغذیه، نسل‌کشی و... در اندک زمانی در سطح سیستم بین‌الملل از طریق تکنولوژی‌های ارتباطی انتقال می‌یابد. همچنین رسانه‌ها زمینه را برای تقویت همدردی در افراد فراهم می‌نماید و افراد را به «جستجوی مشارکت»6 فرا می‌خوانند.
6-2. تاثیر رسانه‌های نوین ارتباطی بر فرهنگ
تاثیر رسانه‌های نوین ارتباطی بر فرهنگ و اجزای آن پس از جنگ سرد به وضوح قابل مشاهده است. در این مورد ساموئل هانتینگتون معتقد است که فرهنگ در سطح کلان بصورت تمدن به عنوان بالاترین گروه‌بندی فرهنگی و گسترده‌ترین سطح هویت فرهنگی رفتار انسان را هدایت خواهد کرد. به نظر وی «هویت تمدنی»7 به طور روزافزون در آینده اهمیت خواهد داشت که این هویت تمدنی در مجموعه هفت یا هشت تمدن روی خواهد نمایاند که عبارتند از: تمدن اسلامی، کنفسیوس، غربی، ژاپنی، هندو، اسلاو – ارتدکس، آمریکای لاتین و احتمالا آفریقا. از دیدگاه هانتینگتون مهم‌ترین درگیری‌های آینده در امتداد خطوط گسل فرهنگی است که موجب جدایی این تمدنها از یکدیگر شده است. (هانتینگنون، ترجمه امیری، 1375، ص 49)
در مقابل، بسیاری عقیده دارند که بواسطه تنوع و گسترش تکنولوژی‌های ارتباطی فزاینده بین بازارهای مالی و آمیخته شدن سرنوشت، بایستی بجای مفهوم برخورد تمدنها، «از مفهوم» «آمیختگی تمدنها» استفاده کرد. (رمضانی، 1374، ص 6) در مقابل نظریات فوق فرانسیس فوکویاما معتقد است که یک فرهنگ بر سایر فرهنگ‌ها غلبه می‌کند. وی بیان می‌کند: «احتمالا ما شاهد پایان تاریخ به معنای پایان مرحله تکامل ایدئولوژیک بشر و جهان‌شمولی دموکراسی لیبرالی غربی به عنوان آخرین شکل حکومت انسانی هستیم.» (همان، ص 26) فوکویاما ادامه می‌دهد، البته به طور قطع در جهان سوم مناقشات ادامه خواهد داشت لیکن درگیری جهانی نه تنها در اروپا بلکه در جهان پایان یافته است. علل چنین نتیجه‌گیریهایی را باید علاوه بر دیگر عناصر نظام بین‌الملل در ماهیت دوگانه آثار انقلاب ارتباطات در عرصه فرهنگ جستجو کرد. این دوگانگی از یک طرف آمیختگی فرهنگها و از طرف دیگر رویارویی فرهنگها را بدنبال می‌آورد. آثار ظهور رسانه‌های نوین بر فرهنگ ملی، متنوع و متضاد می‌باشد.
3. دیپلماسی رسانه‌ای
دیپلماسی رسانه‌ای 8 به صورت عام به معنای به کارگیری رسانه‌ها برای تکمیل و ارتقای سیاست خارجی است. راما پراساد محقق آمریکایی آن را «نقشی که رسانه‌ها در فعالیتهای دیپلماتیک میان کشورها بازی می‌کنند» تعریف کرده است. برای تشریح دیپلماسی رسانه‌ای از وژه‌های خاصی مانند دیپلماسی روزنامه‌ای، دیپلماسی رادیو و تلویزیون، دیپلماسی ماهواره‌ای و دیپلماسی اینترنتی 9 نیز استفاده می‌شود. (بخت‌ور 1381 ص 6)
دیپلماسی رسانه‌ای در سیاست خارجی هر کشور به دو صورت تحقق می‌یابد.
1. به مدیریت سازمانهای دیپلماتیک رسمی کشور؛
2. به صورت خودجوش و در راستای سیاستهای کلان کشورها.
در شیوه اول، دولتها یا اقدام به تأسیس رسانه‌های ویژه دیپلماسی می‌کنند و یا اینکه رسانه‌های موجود را به انجام اقداماتی در راستای سیاستهای خارجی خود موظف می‌کنند. تأسیس رادیوهای برون‌مرزی مانند VOA و BBC از نوع اول است و در نوع دوم با سانسور خبرها، محدود کردن خبرنگاران و غیره در حوزه‌های خارجی به منویات خود دست می‌یابند. بانی هدایت رسانه‌ها در امر دیپلماسی کشور آمریکا در زمان جنگ جهانی اول و درو ویلسون، رئیس‌جمهور وقت آمریکا، بود که در هنگام ورود به جنگ، کیمته‌ای به نام کمیته کریل را برای هماهنگی بین وزارت امور دفاع و امور خارجه با مطبوعات وقت تأسیس کرد. البته اوج دیپلماسی رسانه‌ای مربوط به پس از جنگ جهانی دوم است ولی ریشه تاریخی آن به جنگ جهانی اول برمی‌گردد. یادآوری این نکته لازم است که در این شیوه، برنامه‌ریزی دستگاه حاکمه برای هماهنگی تمامی بخشها با رسانه‌ها ضروری است و در صورت عدم برنامه‌ریزی شکست آن قطعی خواهد بود.
شیوه دوم همگامی و همراهی رسانه‌ها با اهداف و سیاستهای خارجی کشور متبوعشان است. در این شیوه هر چند که رسانه‌ها دستورات خاصی از طرف حکومت دریافت نمی‌کنند ولی به علت بلوغ حرفه‌ای و همچنین مسئولیت‌پذیری حرفه‌ای در جهت سیاستهای کلان نظام خود در سطح جهان عمل می‌کنند و چون مستقل از دولت و حاکمیت هستند تأثیرگذاری آنها بیشتر است. باید گفت رسانه‌های همگانی در نقش دیپلماتیک خود می‌توانند در موقعیتهای طیفی [از مثبت تا منفی] قرار گیرند.
4. ابزارهای دیپلماسی رسانه‌ای
امروزه به مدد رسانه‌ها و فناوری ارتباطات، شهروندان جهان از وقوع رخدادها، پس از واقعه آگاه نمی‌شوند بلکه در زمان وقوع رخدادها، آنها به صورت مستقیم و بلاواسطه (و ظاهرا) در جریان موضوع قرار می‌گیرند. این دنیای جدید، شیوه‌های عملیات روانی را نیز بالطبع با دگرگونی همراه ساخته است؛ به این مفهوم که اگر کشوری بخواهد علیه کشور دیگری اقدام کند اول باید دولتها و حاکمیتهای دیگر کشورهای جهان را متقاعد سازد که این عمل یک عمل مشروع قانونی و اخلاقی و به نفع بشریت است. دوم افکار عمومی جهانیان یا همان شهروندان جهانی را برای فعالیت خود آماده کند تا رفتار وی عملی مداخله‌جویانه و جنگ‌افروزانه تلقی نشود و مرحله سوم استفاده از ابزارها و فناوریهای ارتباطی و اطلاعاتی به مثابه ابزارهای عملیات روانی است که در ادامه با عنوان دیپلماسی رسانه‌ای در عملیات روانی توصیف می‌شوند.
در میان ابزارهای مختلف دیپلماسی غیرعلنی، دیپلماسی رسانه‌ای به خصوص به علت نقش دوگانه خود از اهمیت بیشتری در عملیات روانی برخوردار است. به عبارت دیگر دیپلماسی رسانه‌ای دارای دو عنصر ذاتی است.
1. دیپلماسی که جزو فشارهای عملی سیاسی محسوب می‌شود.
2. بخش رسانه‌ای که اصلی‌ترین ابزار تبلیغی روانی است.
هدف از دیپلماسی رسانه‌ای در امنیت ملی، ایجاد تنفر و دشمنی نسبت به حاکمیت آماج، اعمال فشارهای سیاسی، فرهنگی و نظامی کشورهای دیگر علیه کشور آماج، ایجاد رغبت و علاقه در مخاطبان کشور آماج نسبت به کشور کارگزار و مشروعیت‌بخشی و توجیه اعمال و رفتار کارگزاران عملیات روانی یا دیپلماسی رسانه‌ای است.
رسانه‌ها برای شهروندان کشور آماج، چند هدف می‌توانند داشته باشند. 1. بدبین ساختن آنها نسبت به حاکمیت 2. بالا بردن توقعات آنها نسبت به حاکمیت 3. ایجاد بحرانهای ساختگی (آجیتاسیون یا شورشگری) 4. ترویج فرهنگهایی که مغایر منویات حاکمیت است 5. منجی نشان داده خود.
رسانه‌های مورد استفاده در این دیپلماسی به پنج دسته عمده 1. تلویزیون 2. رادیو 3. خبرگزاریها 4. مطبوعات (نوشتاری) و 5. اینترنت تقسیم می‌شود.
1-4. تلویزیون
تلویزیون دو کارکرد متفاوت درباره امنیت ملی دارد. تلویزیون رسانه زمینه‌ساز یا مکمل رسانه‌های سیاسی‌تر هستند به این معنا که آنها بدون پرداختن به موضوع و مصداق اصلی، تفکر مخاطبان را پیرامون موضوع شکل می‌دهند و زمانی که مصداقها مطرح می‌شود، مخاطبان بعدا نتیجه‌گیری موردنظر رسانه‌ را انجام می‌دهند. به طور مثال تلویزیونهای معمولی، فیلمها و سریالهایی پخش می‌کنند که موضوع اصلی آنها وحشیگیری تروریستها است به این ترتیب ذهن مخاطب را آماده مقابله با هرگونه تروریست می‌کند و زمانی که عنوان تروریست به فرد یا گروه یا کشوری زده شود مخاطب بدون توجه به صدق و کذب عنوان مربوطه، طرف مقابل را محکوم می‌کند.
اما تلویزیونهای خبری با برجسته‌سازی و در دستور کار قرار دادن بعضی از موضوعات در جهان، می‌توانند افکار عمومی را معطوف یک مسئله ساخته و به این ترتیب با برجسته‌سازی بیش از حد موضوع، جوی نامطلوب علیه آماج ایجاد کنند. تلویزیونهای ویژه همچون تلویزیون ماهواره‌ای الحره و VOA که اولی برای عراق و دومی برای ایران توسط آمریکا ایجاد شده است می‌کوشند افکار عمومی آماج را به سمت خود جلب کنند.
2-4. رادیو
رادیو نیز به دو دسته عادی و ویژه یا موج کوتاه تقسیم می‌شود، رادیوهای عادی و با طول موج بلند برای همگام و همراه‌سازی افکار عمومی کشور مبدأ برای اقدامات بین‌المللی است و رادیوهای موج کوتاه که بیشتر نیز در جهان سوم مرسوم است برای تحت تأثیر قرار دادن شهروندان کشور آماج است و هر چقدر یک کشور کمتر به نیازهای شهروندان خود توجه داشته باشد، تأثیر رادیوهای موج کوتاه بیشتر خواهد بود و بالعکس. خبرگزاریهای معروف عبارتند از رویتر، فرانس پرس، آسوشیتدپرس و یوتایتدپرس که تقریبا تمامی رسانه‌های جهان به صورت مستقیم یا غیرمستقیم از این خبرگزاریها استفاده می‌کنند.
برای رسیدن به این مقاصد بهترین ابزار دیپلماسی رسانه‌ای در مرحله اول رادیوهای موج کوتاه است [مانند رادیو آمریکا و رادیو فردا]. مزیت رادیوهای موج کوتاه قابلیت دسترسی برای تمام شهروندان است و کمتر ملاحظه می‌شود کشوری استفاده از رادیوهای موج کوتاه را ممنوع ساخته باشد، افزون بر آن ارسال پارازیت روی این امواج به علت هزینه‌های گزاف، تنها در شهرهای پرجمعیت امکان‌پذیر است و به این ترتیب دسترسی به آن برای اقشار پایین جامعه نیز میسر است.
3-4. روزنامه‌ها
مطبوعات جزء رسانه‌هایی است که توسط نخبگان و رهبران فکری جوامع مورد مطالعه و استفاده قرار می‌گیرد. پس اولین راه برقراری ارتباط با افراد فرهیخته مطبوعات است. مطبوعات به صورت غیرمستقیم بر کشورهای آماج تأثیر ندارد. ولی در مرحله اول مهم‌ترین عامل در ساختن افکار عمومی کشور مبدأ برای دخالت در کشور آماج است و در مرحله دوم کشورهای خاصی همچون آمریکا، انگلیس و فرانسه و آلمان دارای مطبوعاتی در سطح جهان هستند که گزارشهای این مطبوعات مانند نیوزویک10 می‌تواند بر افکار عمومی نخبگان و مسئولان جهان که رهبران فکری جوامع خود هستند تأثیر بگذرد و این به معنای تأثیر نامطلوب علیه کشور ثالث است.
4-4. اینترنت
اینترنت به عنوان یک رسانه متکثر شناخته می‌شود که صدها هزار سایت در آن وجود دارد که دسترسی به همه آنها برای همگان وجود دارد، ولی فضای اینترنت به نحوی است که شهروندان جهان از سایتهای جهانی همچون سی‌ان‌ان، بی‌بی‌سی، الجزیره و غیره که برای همگان شناخته شده است بهره می‌گیرند. ایجاد سایتهای ویژه برای کشور آماج یکی دیگر از تمهیدات رسانه‌ای در دیپلماسی رسانه‌ای است. به طور مثال BBC Persian یا VOA Persian یا info USA Persian سایتهای خبری است که ویژه شهروندان ایرانی ساخته شده است و اینها می‌توانند هرگونه تفکری را به استفاده‌کنندگان ایرانی القا کنند.
موتورهای جست‌و‌جوگر مانند Yahoo و Google و غیره که مقر اصلی آنها در آمریکا است می‌توانند در هنگام پیدا کردن مطالب موردنظر استفاده‌کننده، مطالبی به نفع خود و به ضرر کشور آماج جست‌و‌جو کنند و یا اطلاعات مربوط به کشور آماج را در انتهای لیست قرار دهند که کمتر مورد استفاده کاربران است. استفاده علنی از اینترنت مانند ارسال پست الکترونیک برای مسئولان، فیلترشکنی فیلترهای حکومتی روی اینترنت و یا هک کردن سایتهای خاص، از موارد دیگر سوءاستفاده از اینترنت در جنگهای روانی است که به علت وضوح بیش از حد از توضیح آنها صرف‌نظر می‌شود (سبیلان، 1382). نمونه بارز آن اقدام سایت گوگل در حذف نام خلیج‌فارس و جایگزینی خلیج عربی در نقشه این سایت بود. که درصدد بود با نظرخواهی و ارسال پیام از طرف عربها و سایر دشمنان ایران به اهداف خود نائل آیند که با آگاهی مردم، دانشگاهیان و سیاستمداران انقلاب اسلامی این توطئه به ثمر ننشست.
5. تکنیک‌های رسانه‌ها علیه امنیت ملی
1. ارائه نظر به عنوان حقیقت (سلطانی‌فر، 1382، ص 54) 2. برجسته‌سازی 11 (ویندال، ترجمه دهقان، 1376، ص 353) 3. انگ زدن و متهم کردم رقیب (سبیلان اردستانی، 1382، ص 54) 4. واکنش زنجیره‌ای (سلطانی‌فر، 1382، ص 37) 5. جعل خبر (اسدی، 1381، ص 210) 6. تعمیم ناروا (استوور، ترجمه نجف بیگی و مرتضی‌زاده، 1375، ص 75) 7. استفاده از منابع غیر موثق (ابوترابیان، 1374) 8. نفی برای اثبات (سلطانی‌فر، 1382، ص 73) 9. استناد به ادعاهای کذب 10. تکذیب خبر 11. پیش‌بینی 12. جاذبه ترس 13. ایجاد شبهه و ابهام 14. تظاهر به بی‌طرفی 15. تحریف در اثر تفسیر غیرواقی.
نتیجه‌گیری:
رسانه‌ها همان‌گونه که در تضعیف پایه‌های امنیتی مؤثرند، می‌توانند در ایجاد و تحکیم آن نیز کار‌آمد باشند. آنها می‌توانند با دور کردن طوفان احساس ناامنی از فضای ذهنی افراد و جامعه به گونه‌ای عمل کنند که ضمن انعکاس واقعیت‌ها، از بزرگ‌نمایی ناهنجاری‌ها و کاستی‌ها خودداری شود. رسانه‌ها می‌توانند به جای «جنگ‌نمایی» و «بحران‌افزایی» به «مهار بحران» و «مهار جنگ» کمک کنند و با کمک به دولتها برای اتخاذ تدابیر درست، همه نیروهای مردمی را در جهت حاکمیت صلح و آرامش و برقراری امنیت ملی بسیج کنند. به ویژه باید از توان انحصاری رسانه‌ها در برقراری ارتباط دو سویه، فعال و واقع‌نما بین دولت‌ها و ملت‌ها یاد کرد. با بهره‌گیری از این پتانسیل، شاید اگر در جهان معاصر، رسانه‌ها به جای توجه به تلاش برای اثبات این نظریه که هر آن کس که با ما نیست، دشمن ماست؛ به «دموکراسی فرهنگی» 12 توجه کنند، بتوانند نقش مفیدتری را در تامین امنیت جهانی، در حیات انسان معاصر ایفا کنند.
در واقع در دموکراسی فرهنگی، عدم نبرد با ارزش‌های دیگران، اصل است و به همین دلیل گروهی از اندیشمندان معاصر، دموکراسی فرهنگی را «آزمایشگاه امنیت جهانی» نامیده‌اند. آزمایشگاهی که در آن انسانها در آن ضمن وفاق، دارای تمایز و ضمن تمایز دارای همبودی و هم‌افزایی هستند. در تجسم آرمانی امنیت جهانی در سایه دموکراسی فرهنگی، ناچار خواهیم شد در تبیین اعمال فلسطینی‌ها، عینک معنی‌های آنها را مبنا قرار دهیم و از آن سو در اعمال بازماندگان خشونت‌های انتقام‌جویانه در تل‌آویو، عینک معنی‌های بازماندگان را مبنا قرار دهیم. بدین ترتیب است که درد دیگران به درد مشترک تبدیل خواهد شد. اگر چنین کنیم، دیگران فقط دیگران خواهند بود، نه الزاما دشمنان. (محسنیان‌راد، 1381)
یکی از راهها و مهم‌ترین کارها توسط رسانه‌ها، انعکاس پیامدها و زشتی‌های جنگ و نشان دادن مزایا و ویژگی‌های صلح و برقراری امنیت و فراهم کردن زمینه بحث در این باره است. روش دیگر می‌تواند آشنا ساختن با ادبیات امنیت ملی و استفاده از آن در رسانه‌ها باشد. دوران ایجاد امنیت بین‌المللی از رهگذر آموزه‌هایی نظیر «توازن وحشت»، «توازن قدرت»، «تمرکز قدرت»، «هژمونی جهانی» و... گذشته است. لذا تنها در شرایطی می‌توان به امنیت، صلح و تفاهم پایدار بین‌المللی اندیشید که: نخست همگان شأن و منزلت برابر حقوقی یکدیگر را به رسمیت بشناسند، دوم همگان اصل حاکمیت ملی یکدیگر را به رسمیت بشناسند، سوم همگان اصل تفاوت و تمایز فرهنگ‌ها، نظام‌ها، سیاست‌ها را محترم بشمارند، چهارم همگان خود را ملزم به رعایت اصول، حقوق و قواعد و قوانین بین‌المللی بنمایند، پنجم، همگان با اراده‌ای واحد (و از رهگذر سازمان‌ها و مجامع پذیرفته شدن بین‌المللی) با کشورهای خاطی و جنگ‌طلب برخورد نمایند، ششم همگان تلاش کنند تا «گفت‌و‌گو» و «مذاکره» به عنوان برترین و تنها راه‌حل منازعات و مناقشات شناخته شود، هفتم، همگان برای اعتمادسازی در روابط میان کشورها تمامی مساعی خود را مبذول دارند، هشتم، هیچ کشوری منافع و مصالح و امنیت ملی خود را فراملی تعریف نکرده و خود را به عنوان هژمون واحد جهانی قلمداد نکند.
رسانه‌ها هم می‌توانند به شیوه‌های سلبی و هم‌ایجابی در کاهش بحرانها، تنش‌ها و تضادها و فراهم آوردن بستر صلح پایدار نقش ایفا نمایند. در بعد سلبی می‌باید نوعی پادگفتمان در مقابل گفتمان‌های جنگ‌طلب و خشونت‌پیشه سامان داده شود و افکار عمومی جهان برای پرهیز، اجتناب و ممانعت از جنگ و خشونت تحریکات بسیج شود. در بعد ایجابی، رسانه‌ها خود می‌باید گفتمان‌ساز باشند: گفتمانی مبتنی بر امنیت، صلح و همزیستی مسالمت‌آمیز. در یک کلام، جامعه جهانی، امروز بیش از همیشه، نیازمند برپا ساختن یک جنگ تمام عیار رسانه‌ای علیه جنگ و بحران هستند. (تاجیک، 1381، ص 4)
ایجاد نظم نوین در بعد رسانه‌ای در ارتباطات بین‌المللی می‌تواند به تضمین صلح و امنیت جهانی کمک کند، همان‌گونه که در وجه مقابل، گسترش بی‌نظمی، هرج و مرج و سامان‌گریزی در عصر و دنیای ارتباطات می‌تواند تهدیدی جدی برای صلح و امنیت جهانی به شمار آید. این یک واقعیت است که به دلیل گسترش فناوری اطلاعاتی و توسعه انقلاب ارتباطی، نه تنها بازیگران عمده می‌توانند سریع‌تر و شکل گسترده‌تر پیام‌های خود را به مخاطبان خویش برسانند بلکه برای بازیگران کم و بیش کوچک‌تر نیز این امکان فراهم آمده است تا بتوانند صدای خود را بهتر به گوش جهانیان برسانند. بدین ترتیب باید اصول و قواعد حقوقی دقیق و منسجمی در زمینه ارتباطات رسانه‌ای بین‌المللی و تولید و توزیع اطلاعات و اخبار در سطح جهانی پی‌ریزی شود تا اولاً این ارتباطات به «گفتگوی کران» تبدیل نشود و ثانیاً از بروز منازعات و کشمکش‌های ناشی از این انقلاب اطلاعاتی کاسته شود. رسانه اسلامی می‌تواند بر فرایند امنیت ملی به طرق گوناگون و از جمله؛ الگو دادن، ارائه اطلاعات و نگرشهایی خاص دینی و ملی، چت و گفتگو، تشکیل انجمن‌های برقراری امنیت، سعه‌صدر و همکاری را یاد دهد و با تبادل تجربه‌های سایر کشورها از برقراری تعادل و امنیت در محیط مجازی به امنیت و آرامش ملی برسد.
حتی در این باره متون دینی اسلامی نیز، جامعه امن جهانی نوید داده شده، شرق و غرب عالم به هم وصل می‌شود. به تعبیر امام صادق(ع) «در زمان قائم(ع) مومن که در شرق است برادر خود را که در غرب وجود دارد خواهد دید، و نیز مومنی که در مغرب است برادر خویش را در مشرق می‌بیند» (علامه مجلسی، ج 52، ص 391). که حاکی از رسانه‌های این عصر می‌باشد.
ابوربیع شامی می‌گوید: از امام صادق(ع) شنیدم که فرمود:
زمانی که قائم ما ظهور نماید، خداوند گوش‌ها و چشمان شیعیان ما را به گونه‌ای تقویت می‌کند که میان آنان و قائم(ع) نیاز به پیک نیست، آن حضرت با آنان سخن می‌گوید و آنان سخن او را می‌شنوند، در حالی که وی در جایگاه خویش قرار دارد او را می‌بینند. (اصول کافی، ج 8، ص 240)
همزمان با رشد و فناوری و جامعه اطلاعاتی، صلح و امنیت کشورها نیز فراگیر شده، امنیت و آرامش حقیقی که حتی ائمه(ع) نیز موفق به تحقق کامل آن نشدند به منصه ظهور می‌رسد. امام حسین(ع) تشکیل دولت کریمه و کمال آن را به زمان ظهور موکول نموده و می‌فرمایند:
برای هر مردمی دولتی است که به انتظارش می‌نشیند و دولت ما در آخرالزامان ظهور پیدا می‌کند. (همان، ج 5، ص 141)
با مطالعه متون دینی نیز درباره امنیت جهانی در مکتب تشیع این نتیجه حاصل ‌می‌شود که از نگاه درون دینی، رشد ارتباطات و فناوری نه تنها با امنیت ملی تعارض ندارد بلکه کاملاً همبسته‌اند و هر دو از شاخص‌های عمده دولت کریمه‌اند.
پیشنهادها
در اینجا برخی از اصول و راهکارهایی که می‌توانند در تنظیم و برقراری امنیت ملی در حوزه رسانه‌ها مفید واقع شوند، اشاره شده است:
- افزایش سواد رسانه‌ای 13: سواد رسانه‌ای تمهیدات، ترفندها، فنون و ابزارهای دیگر تأثیرگذاری رسانه‌ای را طرح و مخاطب را با آنها آشنا می‌سازد. به این ترتیب مخاطب در هنگام استفاده از رسانه‌ها و شبکه‌های اطلاعاتی و ارتباطی به وضوح شگردهای آن‌ها برای تأثیرگذاری بر مخاطبان را درک می‌کند و کمتر تحت تأثیر تبلیغات رسانه‌ها و شبکه‌های اطلاعاتی دشمن قرار می‌گیرد.
- افشارگری یا آگاه‌سازی عمومی شهروندان بهترین شیوه برای مقابله با جنگ رسانه‌ای است و شامل سه مرحله می‌باشد: 1. بیان کردن اهداف و مقاصد جنگ رسانه‌ای دشمن، 2. خلق شیوه‌ها و تمهیدات جنگ رسانه‌ای علیه دشمن، 3. تبیین پیامدهای جنگ رسانه‌ای.
- واکسیناسیون یا تلقیح: در جنگ‌های رسانه‌ای و روانی فراملی رسانه‌های کشور باید سعی کنند مردم را در معرض مقدار کمی از اطلاعات و تبلیغات دشمن قرار دهند و سپس خود به یاری مخاطبان آمده و درصدد تکذیب و نقض آن‌ها برآیند و به این ترتیب مخاطب در برابر تبلیغات دشمنان واکسینه و مایه‌کوبی ذهنی می‌شود.
- تقویت بنیه رسانه‌ای و تبلیغاتی کشور، به این مفهوم که تمامی امکانات و تواناییهای خود را در یک مسیر خاص و آن هم با استراتژی واقع‌بینانه به کار گرفته و از پراکنده‌کاری و تعدد و تنوع بی‌مورد بکاهد؛ یعنی داشتن یک شبکه کارآمد ملی، خیلی بهتر از دهها شبکه بی‌تأثیر خواهد بود.
- برخورد رسانه‌ای و استفاده از شیوه‌های ضدتبلیغ که در این راستا می‌تواند تمامی تبلیغات دشمنان را رصد کند و سپس برای یکایک آنها جوابیه یا عکس‌العملی ارائه دهد.
- استفاده از ظرفیتهای رسانه‌‌های ملی و فراملی کشورهای دوست و مسلمان دیگر در جهت احقاق حق خود و تصحیح نگرشهای منفی و کاذب علیه کشورمان.
- زمینه‌سازی مناسب توسط رسانه‌ها برای احیای فطرت و شکوفایی میل به صلح و آرامش در انسانها و آگاه‌سازی آنان از موقعیت‌های مختلف زمانی و مکانی و چگونگی مواجه با مسائل.
- تقویت بنیه اطلاعاتی و خبری خود، به این مفهوم که هیچ‌گونه خلأ خبری برای سوءاستفاده بیگانگان فراهم نکند.
- تقویت قدرت نقادی و ارزیابی و تحلیل‌گری در زمینه امنیت ملی.
- ارائه اطلاعات لازم در قالب برنامه‌های آموزشی، فیلم و... در خصوص امنیت ملی.
- متوقف ساختن جنگ رسانه‌ای و پرهیز از دامن زدن به بحرانها و اختلافات بین ملت‌ها و فرهنگ‌ها.
- توجه به اصل اخلاق حرفه‌ای رسانه‌ای در عدم تبلیغ برای بحرانها و جنگ، تقویت امنیت جهانی و ایجاد ضمانت اجرا برای پایبندی به این اصول. (فرقانی، 1381، ص 11)
- ترویج فرهنگ گفتگو با برگزاری نشست‌ها و جلسات گفتگو و تبادل‌نظر درباره امنیت ملی و چگونگی زمینه‌سازی آن.

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات