رویداد:
در 21 تیرماه 1385 برابر با 12 ژوئیه 2006 نیروهای حزبالله، در پی وعدهای که به خانوادههای اسیران لبنانی در بند رژیم صهیونیستی داده بود، دو سرباز این رژیم را در پشت خط آبی سازمان ملل متحد در جنوب لبنان به اسارت گرفت و هشت نفر آنان را کشت. حزبالله همان روز با صدور بیانیهای، بی ذکر جزئیات، با اعلام خبر درگیری خود با نظامیان اسرائیلی و به اسارت گرفتن دو تن از آنان تأکید کرد: «این اقدام در پیوند با وعده حزبالله برای آزادی اسیران لبنانی در بند رژیم صهیونیستی صورت گرفته است». در این بیانیه آمده است: «دو سرباز اسرائیلی، به منطقهای امن و دور از مکان درگیری حزبالله با ارتش رژیم صهیونیستی در جنوب لبنان منتقل شدهاند».
سیدحسن نصرالله، دبیرکل حزبالله، درخصوص این عملیات گفت: «براساس قوانین بینالمللی، تا هنگامی که سرزمین ما در اشغال اسرائیل است(1)، ما حق داریم حتی در تلآویو هم عملیات انجام دهیم». وی در نشستی خبری در جنوب بیروت افزود: «اگر سران اسرائیل بخواهند، به ناآرامی و حمله به جنوب لبنان ادامه دهند، ما آمادگی کامل داریم تا آخر در برابر آنها پایداری کنیم». نصرالله تأکید کرد: «مبادله اسیران با اسرائیل، تنها با گفتوگوی غیرمستقیم امکانپذیر خواهد بود».
اگرچه حزبالله خواستار مبادله اسیران توسط یک میانجی خارجی مانند آلمان شد و این خواست در سخنان دبیرکل این حزب مورد تأیید قرار گرفت، اما تلآویو به کمک حامیان غربیاش، و در رأس آنها انگلستان و ایالات متحده، با سوءاستفاده از این فرصت، اقدام حزبالله را اعلان جنگ علیه خود ارزیابی کرد و به خواستهای که از سالها پیش انتظار آن را میکشید، یعنی جنگ فراگیر علیه حزبالله، جامه عمل پوشاند.
ارتش اسرائیل از زمین، دریا و هوا، قلمرو لبنان را نقض و شهرهای این کشور را در محاصره کامل قرار داد و جنگ گستردهای را به شهروندان لبنانی، به امید شوراندن آنها علیه حزبالله تحمیل کرد. در این جنگ (به گزارش خبرگزاری جمهوری اسلامی) بیش از هفت هزار واحد مسکونی، 145 پل، صدها مؤسسه تجاری، خدماتی، انتشاراتی و رسانهای، بیمارستان و درمانگاه، کتابخانه، مسجد و مراکز فرهنگی و اسکلههای شهرهای مختلف لبنان بمباران شده و از بین رفته است.
در این مدت بیش از یک هزار شهروند لبنانی شهید، 4 هزار نفر زخمی و یک میلیون نفر آواره شدهاند و 4 میلیارد دلار به کشوری که 40 میلیارد دلار بدهی خارجی دارد، خسارت وارد شد.
در واکنش به این جنایت، نیروهای حزبالله هم بیش از دو هزار موشک به شهرکهای صهیونیستنشین صفر، روشبنیا، کرماییل، شاعمرو، عکا، سخنین، شلومی، معالوت، نهاریا، العفوله و حیفا شلیک کرده که شمار زیادی کشته و زخمی بر جای گذاشته است.(2)
پیشینه:
لبنان یا به شکل رسمی جمهوری لبنان، سرزمینی کوچک و کوهستانی است که از غرب به دریای مدیترانه، از شمال و شرق به سوریه و از جنوب به فلسطین اشغالی ختم میشود. این کشور تا پیش از جنگ اول جهانی، تحت حاکمیت امپراتوری عثمانی قرار داشت و پس از فروپاشی این امپراتوری تحت قیمومیت فرانسه قرار گرفت و مرزهای آن توسط این کشور و بریتانیا ترسیم شد. با ترسیم مرزها و پیدایش سه کشور سوریه، لبنان و فلسطین، معادلات جدیدی در منطقه شکل گرفت که با فعالیت صهیونیستها در دهههای 1920 و 1930 برای ایجاد حکومت در سرزمین فلسطین تحت قیمومیت بریتانیا، ابعادی فرامنطقهای یافت.
تلاش صهیونیستها برای خرید زمینهای فلسطینیان و اخراج آنها از خاکشان، با مقاومت مردم فلسطین مواجه گردید؛ به گونهای که در اواسط دهه سی میلادی جنگهای متعددی میان آنها رخ داد. صهیونیستها که حمایت دولت بریتانیا را با خود داشتند تا سال 1947، یعنی زمان عقبنشینی انگلستان از خاک فلسطین، مقدمات تأسیس رژیمی صهیونیستی را فراهم آورده، با هماهنگی و همکاری سازمان ملل، این امر را دنبال میکردند.
نقشه سازمان ملل برای ایجاد یک کشور عربی و یک کشور صهیونیستی در سرزمین فلسطین، نه تنها از سوی مردم فلسطین، بلکه از سوی همسایگان آنها نیز پذیرفته نشد و شرایط بروز جنگ فراهم آمد. با عقبنشینی بریتانیا و اعلام تأسیس رژیم صهیونیستی، کشورهای عربی منطقه و لبنان، در ماه می 1948 به رژیم صهیونیستی اعلام جنگ کردند و به این ترتیب اولین درگیری میان لبنان و رژیم صهیونیستی به وقوع پیوست. این جنگ که تا بهار 1949 به طول انجامید، پیروزی رژیم صهیونیستی را در پی داشت. این رژیم با استفاده از فرصت به دست آمده، نه تنها به موقعیت خود استحکام بخشید، بلکه اشغال سرزمینهای بیشتری را فراتر از آنچه در نقشه سازمان ملل آمده است. در دستور کار خود قرار داد. اینگونه بود که جنوب لبنان برای نخستین بار به اشغال رژیم صهیونیستی درآمد.
جنگ اسرائیل علیه لبنان و حزبالله، از زمان آغاز خود در بیست و یکم تیرماه تا به امروز، با واکنشهای مختلف کشورهای عربی مواجه شد؛ از مخالفت با اقدام حزبالله در به اسارت گرفتن دو سرباز اسرائیلی و سرزنش این حزب تا حمایت و پشتیبانی از این اقدام و مقاومت اسلامی.
آنچه در این میان قطعی به نظر میرسد، تمایز میان افکار عمومی کشورهای عربی و رهبران آنهاست؛ در حالی که مقاومت حزبالله با گذشت زمان از حمایت گستردهتر عربهای سنی و شیعه برخوردار شده و جایگاه آن به عنوان تنها نیروی مقاوم در برابر اسرائیل، در جهان عرب ارتقا یافت، برخی کشورهای عربی به خصوص عربستان سعودی مصر و اردن، نه تنها مقاومت حزبالله را مقاومتی اسلامی و عربی لحاظ نکردهاند، بلکه آن را تهدیدی علیه خود دانسته، در راستای تضعیف آن گام برداشتهاند.
رهبران این کشورها اگرچه تحت فشار افکار عمومی، در ظاهر و اصلاح مواضع آغازین خود روی آوردند؛ اما در باطن جنگ حزبالله با اسرائیل را جنگ جمهوری اسلامی ایران با اسرائیل و در چارچوبی فراتر، جنگ جمهوری اسلامی با آمریکا دانسته، با پر رنگ کردن بعد مذهبی حزبالله، یعنی شیعی بودن آن، عملا در جبهه اسرائیل و آمریکا قرار گرفتهاند.
اقدام حزبالله حتی در روزهای آغاز درگیری، مورد انتقاد سیاستمداران لبنانی غیرشیعه قرار گرفت. ولید جنبلاط در مصاحبهای با فیگارو خواستار توضیح حزبالله به مردم لبنان شد و روزنامه المستقبل چاپ بیروت به نقل از وزیر ارتباطات لبنان، حزبالله را آلت دست سوریه و فاروق الشرع، معاون رئیسجمهوری این کشور، معرفی کرد. این دیدگاه مغرضانه توسط عربستان، مصر و اردن در سطحی وسیعتر مطرح گردید.
خبرگزاری رسمی عربستان سعودی نوشت: «باید بین مقاومت مشروع و ماجراجوییهای محاسبه نشده، آن هم بدون مشورت و هماهنگی با کشورهای عربی تمایز قائل شد». وزیر خارجه مصر، احمد الغیط، به تقبیح حملات موشکی حزبالله پرداخت و حتی اتحادیه عرب که اغلب هیچ موقعیتی را برای مخالفت با اسرائیل از دست نمیدهد، به انتقادی بسیار معمولی از اسرائیل پرداخت و با سردی با تجاوز رژیم صهیونیستی برخورد کرد.
عمرو موسی، دبیرکل این اتحادیه، پس از نشست 24 تیر، بیش از آنکه به انتقاد از رژیم صهیونیستی بپردازد و حملات آن را محکوم کند، تنها به «نامتناسب بودن» حملات این رژیم بسنده کرد و سعود الفیصل، وزیر خارجه پادشاهی عربستان، با عبارتی چون «اقدامات غیرمنتظره، نامناسب و غیرمسئولانه» به سرزنش حزبالله پرداخت. در این میان هیأتهای حاضر از کشورهای بحرین، امارات متحده عربی، مصر و اردن در نشست اتحادیه عرب نیز از این موضع سعودالفیصل حمایت کردند.
شاید به جرأت بتوان گفت که این برای نخستین بار در تاریخ اتحادیه عرب است که مقامات عربی مهمترین کشورهای عضو آن از یک گروه عربی و اسلامی در جنگ با اسرائیل حمایت نکردند. اهمیت این امر تا اندازهای بود که مقالهنویس جروز الم پست، خالد ابوتعامه، از شکلگیری ائتلافی عربی بر ضد حزبالله و به نفع اسرائیل سخن به میان آورد.
تحلیلگران و مفسران سیاسی عرب حامی آمریکا و رژیم صهیونیستی نیز از فرصت به وجود آمده استفاده کردند، مقاومت مشروع حزبالله را به باد انتقاد گرفتند، احمد جارالله سردبیر روزنامه کویتی عرب تایمز عملیات اسرائیل را در غزه و لبنان به نفع کشورهای عربی و جامعه بینالمللی ندانست و به شکل غیرمستقیم، به ملامت حزبالله و حماس برای تحریک اسرائیل پرداخت.
خالد صلاح، روزنامهنگار مصری با محکوم کردن رهبر حزبالله، سیدحسن نصرالله گفت: خون عرب و خون کودکان لبنانی، بسیار گرانقدرتر از به اهتزاز درآمدن پرچم حزبالله است.
در این راستا شخصیتهای وهابی برجسته عربستان سعودی هم با صدور فتوا، هرگونه کمک مسلمانان سنی به حزبالله را حرام دانستند.
عبداللهبن جبرین در فتوای خود، نه تنها کمک به حزبالله، بلکه حتی دعا برای آن را حرام اعلام کرد و شیخ حامد آل علی در بیست و دوم تیرماه، با صدور بیانیهای غیررسمی، با نام «موضع شریعت در قبال حوادث لبنان» به شکل کاملاً مغرضانه، اهداف ایران را در حمایت از حزبالله تقبیح کرد.
شیخ صفر الحوالی نیز در وب سایت خود اعلام کرد که حزبالله که معنی آن حزب خداست، در حقیقت حزب شیطان است و دعا برای آن حرام است(3). این فتاوا در حالی صادر میشد که خیابانهای کشورهای عربی در حمایت از حزبالله و محکومیت اسرائیل، شاهد تظاهرات گسترده مسلمانان شیعه و سنی بود و حزبالله برخلاف خواست و انتظار رهبران کشورهای یادشده، از حمایت و پشتیبانی هرچه بیشتر برخوردار گردید. سیدحسن نصرالله نیز در مصاحبهای تلویزیونی با شبکه الجزیره در سیام تیر، به مواضع و اظهارات آغازین مقامات عربستان، مصر و اردن واکنش نشان داد و پیروزی حزبالله را پیروزی امت و شکست آن را شکست امت اسلامی معرفی کرد.
نصرالله به شبکه تلویزیونی الجزیره گفت: «من به نیابت از کل امت (اسلامی) نبرد نمیکنم؛ ولی نتیجه نبرد حزبالله علیه اسرائیل، مثبت یا منفی، به کل امت اسلامی تعلق دارد». وی ضمن انتقاد از برخی دولتهای عربی (به ویژه مصر، عربستان و اردن) این دولتها را به فراهم کردن پوششی برای ادامه تجاوز اسرائیل به لبنان، با هدف غلبه بر مقاومت متهم کرد. دبیرکل حزبالله با ابراز شگفتی از مواضع این کشورها، تأکید کرد هیچ انتظاری از آنها ندارد.
وی با بیان اینکه برخی عربها رژیم صهیونیستی را برای حمله به لبنان و نابودی مقاومت تشویق کردند، گفت: من هیچ توقعی از برخی حکام عرب ندارم؛ اما خواستههای امت اسلامی و عربی را میدانم و مطمئن هستم، قلب تمامی ملتهای عربی و اسلامی با ما همراه است. ملتهای عرب و مسلمانی که از طریق رسانهها اخبار لبنان را دنبال میکنند، با شادی لبنان شاد و با اندوهش غمگین میشوند و اگر مجالی برایشان فراهم شد، افکار و مکنونات خود را در این باره بیان میکنند.
یقین دارم که حتی فرزندان و همسران برخی حکام عرب هم حامی ما هستند؛ ولی خطاب من به حکام عرب این است که ما خواستار همراه شدن شمشیرها یا حتی قلبهای شما با خود نیستیم؛ ولی از شما میخواهیم کاری هم به لبنان نداشته باشید. تاکنون هرچه میخواستید گفتهاید».(4)
نصرالله تصریح کرد: «اگر دو نظامی اسرائیل را در ژولای (تیر) به اسارت نمیگرفتیم، اسرائیل باز هم وارد جنگ میشد و برای این کار بهانهتراشی میکرد، زیرا مسئله خلع سلاح لبنان و پایان مقاومت هرگز امکان ندارد».(5)
به رغم مواضع منفی کشورهای یادشده، بسیاری کشورهای عربی و در رأس آنها سوریه، عراق، یمن و سودان، از آغاز درگیری در کنار حزبالله لبنان قرار گرفتند و با محکومیت شدید تهاجم این رژیم، خواستار پایان تهاجم شدند. وزیر خارجه قطر، شیخ حمدبن جاسمبن جبرال ثانی، در مصاحبهای با شبکه الجزیره، با انتقاد از حمایت برخی کشورهای عربی از حملات رژیم صهیونیستی علیه لبنان گفت: «من متعجبم که برخی کشورهای عربی، از هدف اسرائیل در پایان دادن به حضور حزبالله در منطقه حمایت میکنند. برخی کشورهای عربی کم و بیش پذیرفتهاند که اسرائیل تا پیش از برقراری آتشبس، به این هدف خود برسد. من فکر میکنم آنها منافع جمعی کشورهای عربی و ملتهای عرب را فراموش کردهاند».
شیخ حمد که کشورش روابط سطح پایینی با رژیم صهیونیستی دارد و از متحدان مهم آمریکا در منطقه به شمار میرود، تأکید کرد: «این بدان معنا نیست که ما با هر آنچه از سوی حزبالله یا حماس یا دیگران رخ میدهد موافقیم؛ اما بسیار عجیب است که اجازه دهیم، اسرائیل این هدف خود را تکمیل کند».(6)
رئیس مجلس کویت نیز تجاوزهای رژیم صهیونیستی به لبنان و فلسطین را اقدامی وحشیانه خواند و دخالت جامعه بینالمللی را برای توقف فوری حملات خواستار شد. جاسم الخرافی یک روز پس از تهاجم اسرائیل به لبنان، با فراخواندن کشورهای عربی برای دفاع از ملتهای لبنان و فلسطین و مقابله با تجاوز رژیم صهیونیستی گفت: «جامعه بینالملل مسئولیت مستقیمی در قبال متوقف کردن تجاوزهای وحشیانه اسرائیل دارد». وی این تجاوزها را مخالف قوانین بینالمللی و تهدیدی برای صلح و امنیت منطقه خاورمیانه دانست و ملت لبنان را به اتحاد و رویارویی با اسرائیل دعوت کرد.(7)
ولید معلم، وزیر خارجه سوریه، با محکوم کردن حملات اسرائیل و تجاوز آن به لبنان اعلام کرد: در صورت لزوم، حاضر است به عنوان سرباز سیدحسن نصرالله و تحت فرماندهی او با اسرائیل بجنگد. وی اظهار داشت: «دبیرکل حزبالله و مقاومت مردمی لبنان، امروز از شأن جهان عرب دفاع میکند».(8)
حمایت از حزبالله، تنها به پشتیبانی کشورهای فوق محدود نشد و مسلمانان دنیا به خصوص شیعیان، به حمایت از مقاومت این حزب پرداختند. در عربستان صدها تن از ساکنان مناطق شیعهنشین در شرق این کشور، از جمله مناطق نفتخیز عربستان سعودی، در حمایت از حزبالله و محکومیت جنایات اسرائیل، دست به تظاهرات و راهپیمایی زدند. به گزارش رویترز از ریاض و به نقل از ساکنان شهر القطیف و شهرک الصفوه، این تظاهرات به دستگیری حداقل هفت نفر منجر گردید.(9) در عراق و بحرین نیز تظاهرات مشابهی در اعلام حمایت از حزبالله و محکومیت شدید اسرائیل برگزار گردید. با وجود فتاوای رهبران وهابی عربستان، بسیاری وهابیهای دیگر کشورها به خصوص مصر، حمایت از حزبالله را امری واجب دانسته، آن را مسئله همه مسلمانان معرفی کردند.
رئیس پیشین دانشگاه الازهر و عضو مجلس شورای مصر، احمدعمر هاشم در جمع دانشجویان مصر، با واجب دانستن حمایت از مقاومت افزود: «هیچکس نباید در مورد هر فردی که عبارت لاالهالاالله محمدرسولالله را به زبان جاری میکند، تردیدی به خود راه دهد». وی افزود: «در زمینه حمایت از مقاومت اسلامی در برابر دشمن صهیونیستی، تردید جایز نیست و شیوههای مختلف برای تحقق این امر باید فراهم شود. احمدعمر هاشم در ادامه تأکید کرد که ملتهای مسلمان باید برای مقابله با هر خطری خود را آماده کنند و با تبعیت از سنت نبوی پاسخ کوبندهای را به هر تجاوزی بدهند.(10)
حمایت از حزبالله به عمرهاشم هم محدود نشد و ابراهیم المصری، جانشین دبیرکل جماعت اسلامی مصر، اعلام کرد که مجاهدان اهل سنت وابسته به این جنبش، در کنار رزمندگان مقاومت در جنوب لبنان در حال جنگ هستند.
پایگاه اینترنتی العربیه به نقل از المصری نوشت: «فعالیت نظامی کنونی مجاهدان ما در جنوب با هماهنگی کامل با حزبالله صورت میگیرد».(11)
با گذشت زمان و آشکار شدن هرچه بیشتر ناتوانی حکام عربی (به خصوص عربستان، مصر و اردن) در اتخاذ موضعی مناسب در قبال تجاوزات رژیم صهیونیستی افکار عمومی جهان عرب و مردم این کشورها علیه همکاری سیاسی و نظامی آنها بسیج گردید و حمایت روزافزونی از سیدحسن نصرالله شکل گرفت. در طول این مدت، حزبالله و رهبر آن به قهرمان عربها تبدیل شدهاند و مردم آنان را آخرین پیکارگران جنبش مقاومت عربی مینامند.
میزان این حمایت به قدری هست که روزنامه واشنگتن پست در گزارشی از جده، در تاریخ هشتم مردادماه نوشت: «بسیاری عربهای سنی از مقاومت حزبالله در برابر حملات رژیم اسرائیل حمایت کرده و حزبالله را نماینده عربها و این جنگ را جنگ عربها با اسرائیل میدانند». به نوشته این روزنامه، عربها مبارزه حزبالله علیه اسرائیل را مثل جنگ داوود علیه دشمنان میدانند و این مسئله موجب افزایش حمایتها از حزبالله و بیاعتباری ایالات متحده شده است.
واشنگتن پست در ادامه مینویسد: «این درگیری نشان دهنده میزان اختلاف موجود میان آمریکا و اکثر کشورهای عربی در مورد این بحران است، زیرا مردم عرب خودداری آمریکا از اعمال فشار به اسرائیل، برای ایجاد آتشبس را به عنوان تبعیض صریح آمریکا علیه خود میدانند و معتقدند که آمریکا شریک جرم رژیم صهیونیستی است».
بنابراین گزارش کشورهای عربستان سعودی، مصر و اردن که در آغاز حزبالله را مقصر این درگیریها قلمداد کرده، به اسارت گرفتن دو سرباز اسرائیلی را ماجراجویی محاسبه نشده خوانده بودند، با گسترش روزافزون حمایتها از حزبالله و فشار افکار عمومی جهان عرب از یکسو و کشتارها و تلفات زیاد ناشی از حملات اسرائیل از سوی دیگر، مجبور به تعدیل و تغییر موضع خود شدهاند. به نوشته این روزنامه، مصر به عنوان یکی از اندک کشورهای عربی دارای روابط دیپلماتیک با اسرائیل، تلاش کرده تا از طریق تماسهای خود با این رژیم، بحران کنونی را حل کند.
عربستان سعودی نیز دیپلمات ارشد خود، سعود الفیصل را به واشنگتن اعزام کرد تا برای ایجاد آتشبس به آمریکا فشار آورد. اردن نیز با اعزام بیمارستانهای صحرایی و داروهای پزشکی از یکسو و تلاشهای دیپلماتیک برای ایجاد آتشبس از سوی دیگر، تلاش کرده تا ظاهری متفاوت از خود نسبت به قبل نشان دهد. این روزنامه آمریکایی در پایان تأکید دارد که حزبالله در حال تبدیل شدن به قهرمان جدیدی برای فلسطینیان است و به خوبی توانسته با از بین بردن اختلافات فرقهای، حمایت مسلمانان سنی را در بیشتر کشورهای عربی به دست آورد. به نوشته واشنگتن پست، بسیاری مردم کشورهای عربی، پس از هر پاسخ موشکی حزبالله، به خیابانها ریخته و به جشن و سرور میپردازند.(12)
با توجه به اهمیت تحولات لبنان برای منطقه مهمترین مواضع و دیدگاههای کشورها و سازمانهای عربی و اسلامی، به ترتیب اولویت، بر محورهای کشور، تاریخ، مقام اظهارکننده و در نهایت مکان اعلام این مواضع در پی میآید:
عربستان سعودی: در حالی که پیشبینی میشد، دولت سعودی همانند گذشته، در بیانیهای خنثی، خواستار آتشبس میان اسرائیل و لبنان شود، این کشور با «ماجراجویانه» خواندن اقدام حزبالله، عملاً این حزب را محکوم و از اشغالگری رژیم اسرائیل به صورت ضمنی حمایت کرد. اما با گذشت زمان، حکومت سعودی تحت تأثیر افکار عمومی جامعه عربی و اسلامی، جنایات گسترده اسرائیل و مقاومت حزبالله در برابر ارتش این کشور، به تدریج تغییر موضع داده و برقراری آتشبس در لبنان را هدف اصلی خود معرفی کرد.
هیأت دولت عربستان سعودی در نشست 26 تیرماه خود در جده، از موضعگیری و حمایتهای بیچون و چرای کاخ سفید از جنایات اسرائیل در لبنان انتقاد کرد و آن را مانع مهمی در راه تصمیمگیری شورای امنیت دانست. دولت عربستان در پایان این نشست که به ریاست عبداللهبن عبدالعزیز، پادشاه این کشور برگزار شد، به صدور بیانیهای، با اشاره به حملات اسرائیل به لبنان از سکوت جامعه بینالمللی در قبال جنایات این رژیم انتقاد کرد.
در این بیانیه آمده است: «ماهیت واکنشهای جهانی به جنگ تمام عیار اسرائیل علیه مردم لبنان، نشانگر سهلانگاری سازمانهای مسئول در قبال جنایات اسرائیل است و حمایتهای مطلق برخی کشورها از سیاستهای این رژیم، مانع تصمیمگیری اعضای شورای امنیت در مورد بحران لبنان شده است». در پایان این بیانیه تأکید شده است که سیاستهای برخی کشورهای بزرگ و در رأس آنها آمریکا، موجب برهم خوردن توازن منطقه و ترویج روحیه تندروی، یأس و بیثباتی میشود.(13)
دولت سعودی در نشست دیگری نیز در دوم مرداد 1385، خواستار افزایش تلاشهای دیپلماتیک، برای برقراری آتشبس فوری در لبنان شد. عربستان از کشورهای بزرگ جهان خواست، به وظایف سیاسی و اخلاقی خود برای متوقف ساختن حملات رژیم صهیونیستی به لبنان عمل کنند، کابینه سعودی در پایان این نشست تأکید کرد که به حمایتهای خود از مردم لبنان ادامه خواهد داد. البته چنان که مشاهده میشود، تعدیل موضع حکومت عربستان در قبال حزبالله، تنها به عدم سرزنش حزباللهیابی تفاوتی به سرنوشت آن محدود میشود و در هیچیک از مواضع اعلام شده، این کشور، مطلبی در باب حمایت از مقاومت به چشم نمیخورد.(14)
حکومت سعودی برای اینکه خود را در عرصه بینالمللی فعال نشان دهد، دیدارهای دیپلماتیک متعددی را در برنامه کار خود قرار داد. در این راستا سعودالفیصل، نخست به آمریکا سفر کرد و از رئیسجمهور این کشور خواست تا به منظور پایان دادن به حملات رژیم صهیونیستی، در منطقه دخالت کند. به گزارش خبرگزاری فرانسه، سعودالفیصل، پس از دیدار با جرج بوش و کاندولیزا رایس، در دوم مرداد 1385 از آنها خواست، تا از نفوذ خود برای توقف درگیری در لبنان استفاده کنند.(15) وی که از سوی بندر بن سلطان، دبیرکل شورای امنیت ملی عربستان همراهی میشد، در روز سوم مرداد به انگلستان سفر کرد و با تونی بلر، برای برقراری آتشبس در لبنان دیدار کرد.
فیصل پس از دیدار با بلر، در پاسخ به سؤالی دربارۀ انتقاد از حزبالله گفت: «این موضوع مهم نیست. آنها به لبنان تعلق دارند و کاری را خواهند کرد که لبنان نیاز دارد». وی در پاسخ به سؤال دیگری دربارۀ پشتیبانی انگلیس از موضع آمریکا در بحران جاری خاورمیانه گفت: «امیدوارم که این پشتیبانی از لبنان صورت گیرد، چرا که این درگیری، نه در بریتانیا، آمریکا یا اسرائیل، بلکه در لبنان به وقوع پیوسته است».(16)
سعود الفیصل در ادامه سفر خود به روسیه رفت و در دیدار با ولادمیر پوتین، با محکوم کردن تهاجم اسرائیل به لبنان، خواستار مداخله فوری جامعه جهانی برای قطع حملات علیه لبنان شد. وی در ادامه در زمینه حل بحران لبنان گفت: «براساس طرح پیشنهادی ریاض، نخست باید درگیریها متوقف شود و مبادله اسرا صورت گیرد و پس از آن ارتش لبنان در مناطق جنوبی این کشور مستقر گردد».(17)
به دنبال قتلعام غیرنظامیان لبنانی در قانا، پادشاه عربستان سعودی در تماسی تلفنی با سینیوره، نخستوزیر لبنان، از موضع دولت وی حمایت کرد. سینیوره پس از قتلعام قانا اعلام کرده بود که تا پیش از آتشبس غیرمشروط و انجام تحقیقات بینالمللی درباره جنایات رژیم صهیونیستی، مذاکره نخواهد کرد. برخی خبرگزاریها چون خبرگزاری فرانسه اعلام کردند که ریاض همچنین قتلعام قانا را محکوم کرده و برخی دیگر بیتوجهی شاه سعودی به این موضوع را مخابره کرده بودند.(18)
به جرأت میتوان گفت که مهمترین موضع مثبت عربستان در قبال بحران لبنان در کنفرانس خبری سعودالفیصل در 12 مردادماه، در جده بیان گردید. در این کنفرانس، وزیر خارجه عربستان نارضایتی خود را از سیاستهای آمریکا در منطقه اعلام کرد و با انتقاد شدید و بیسابقه از این کشور افزود: «ما ترجیح میدهیم، به جای خاورمیانه جدید آمریکا، به خاورمیانه قدیمی بازگردیم، چرا که هیچ چیزی در این خاورمیانه جدید، جز مشکلات ندیدیم.
خاورمیانه منطقهای غیرمسکونی نیست، اینجا مردمی دارد و دولتهایی که سرنوشت آنها پس از خدا توسط مردم تعیین میگردد». وی درباره عدم تحرک آمریکا گفت: «عدم تحرک آمریکا و عدم فشار این کشور برای برقراری آتشبس در لبنان، گیجکننده و مغایر با اصول اولیه آمریکاست». سعودالفیصل در ادامه با ابراز امیدواری از تلاشهای آمریکا برای عدم گسترش ابعاد درگیری، تمام معضلات منطقه را ناشی از یک مشکل اساسی و آن هم درگیری عربها با اسرائیل دانست.(19)
اردن: موضع اردن در قبال بحران لبنان، از آغاز تا به امروز پیچیده و بسیار متغیر بوده است. حکومت اردن در آغاز حملات اسرائیل علیه لبنان، با حمایت از مواضع اعلام شده توسط عربستان و مصر، عملاً به محکوم کردن اقدام حزبالله پرداخت؛ اما محبوبیت روزافزون مقاومت نزد عربها و مسلمانان جهان برای حکومت پادشاهی اردن و در رأس آن ملک عبدالله دوم پادشاه این کشور، راه دیگری جز حمایت از حزبالله و محکومیت تجاوزات رژیم صهیونیستی باقی نگذاشت.
ملک عبدالله دوم در نخستین اظهارنظر رسمی خود در دیدار با سعدالدین الحریری، نمایندۀ مجلس لبنان و پسر رفیق الحریری در بندر عقبه، از رهبران جهان خواست تا مانع حملات اسرائیل به لبنان گردند. شاه اردن با تأکید بر اهمیت اتخاذ موضعی واحد برای کمک به دولت و مردم لبنان، محاصرۀ اسرائیل را غیرقانونی دانست و خواستار کمک به مردم لبنان شد.(20)
بیست و سوم تیرماه دربار پادشاهی اردن در بیانیهای اعلام کرد که ملک عبدالله در گفتوگویی تلفنی با جرج بوش، از وی خواسته است تا از عملیات نظامی اسرائیل در لبنان جلوگیری کند. طی همان روز، پادشاه اردن با سفر به قاهره، با حسنی مبارک رئیسجمهور مصر، درباره مسائل منطقه و حملات رژیم صهیونیستی به بحث و گفتوگو نشست. طبق گزارش دربار پادشاهی اردن، هر دو طرف در این دیدار، حملات گسترده رژیم صهیونیستی را محکوم کرده، خواستار توقف فوری آن شدند.(21) عبدالله دوم در دیداری دیگر در 24 تیرماه با شیخ حمدبن عیسی آلخلیفه، همتای بحرینی خود در منامه، تحولات لبنان را بررسی کرد. به گزارش خبرگزاری اردن، هر دو طرف در این دیدار، ضمن تأکید بر اهمیت صلح عادلانه در منطقه، خواستار توقف فوری حملات نظامی ارتش اسرائیل و حل اختلافات از راه دیپلماسی شدند.(22)
اردن نیز همانند عربستان سعودی، برای پررنگ کردن فعالیت دیپلماتیک خود، برای حل بحران لبنان به مذاکره و گفتگو با مقامات غربی پرداخت. عبدالله دوم 27 تیرماه در گفتوگویی تلفنی با ژاک شیراک، با اعلام ضرورت پایان یافتن حملات اسرائیل به لبنان که زیربناها و مردم این کشور را هدف قرار داده، خواستار ایفای نقش فعالتر فرانسه در گفتوگو با همه طرفهای درگیر برای توقف جنگ در لبنان و خروج از بحران شد. وی فردای همان روز، در گفتوگوی تلفنی دیگری با کاندولیزا رایس، بار دیگر بر ضرورت تلاش جامعه جهانی برای آتشبس فوری در لبنان و پایان حملات نظامی اسرائیل تأکید کرد و با مهم دانستن نقش آمریکا خواستار استفاده از نفوذ این کشور برای ایجاد آتشبس گردید.(23)
از دیگر اقدامات اردن در زمینه بحران لبنان، میتوان به طرح مشترک این کشور با مصر و عربستان، برای کنفرانس رم که چهارم مردادماه برگزار گردید اشاره کرد. عبدالخطیب، وزیر خارجه اردن، اولویت اول این طرح مشترک را آتشبس و کمک به دولت لبنان برای گسترش نفوذش در همه سرزمین لبنان و کمک به مردم لبنان عنوان کرد. وی در پاسخ به سؤالی درباره نقش آمریکا در ایجاد آتشبس و عدم تمایل این کشور برای این کار اظهار داشت: «موضع عربی دربارۀ لبنان مشخص است که همان محکوم کردن حمله اسرائیل و هماهنگی و مشاورۀ عربی برای آتشبس فوری است».(24)
چنان که از مجموع اظهارنظرهای مقامات اردنی استنباط میشود، حمایت از حزبالله و ارج نهادن به مقاومت این حزب در برابر حملات رژیم صهیونیستی در این اظهارات، از جایگاهی برخوردار نبوده و عامدانه به آن اشارهای نشده است؛ اما به دنبال شکست کنفرانس رم، عدم تلاش ایالات متحده برای متوقف ساختن جنگ، مقاومت دلیرانه حزبالله پس از گذشت بیست روز از تهاجم رژیم صهیونیستی و محبوبیت فزاینده این حزب، ملک عبدالله چارهای نیافت تا در سخنانی در 12 مردادماه، به انتقاد شدید از ایالات متحده و تحسین نقش حزبالله بپردازد.
وی با اعلام اینکه درگیری لبنان راه حل نظامی ندارد تأکید کرد: «این حقیقت باید توسط آمریکا و جهانیان کاملاً درک شود که تا زمانی که اشغالگری وجود دارد، مقاومت با حمایت گسترده مردمی وجود خواهد داشت». عبدالله افزود: «اگر حزبالله را نابود کنید، تنها یک یا دو سال توانستهاید، برای مسئله فلسطین، لبنان یا سوریه راهحلی پیدا کنید؛ اما حزبالله دیگری در کشور دیگری شاید اردن، مصر، سوریه یا حتی عراق ظهور کند». پادشاه اردن تأکید کرد: «حزبالله برای اعراب یک قهرمان است، چرا که در مقابل تجاوزات ایستاده و از سرزمیناش دفاع میکند». وی با اظهار اینکه بدون توافق دولت لبنان هیچ راه حلی برای جنوب این کشور نمیتواند وجود داشته باشد، در سخنان پایانی خود، طرح خاورمیانه جدید آمریکا را طرحی شکست خورده معرفی کرد.(25)
مصر: موضعگیری مصر در قبال مقاومت حزبالله در برابر رژیم صهیونیستی، در راستای منافع این رژیم قرار داشت که تشکر اولمرت نخستوزیر اسرائیل از حسنی مبارک را به همراه آورد. مبارک که از همان روزهای آغازین جنگ، با تفکیک حمله اسرائیل به حزبالله با حمله اسرائیل به لبنان، عملاً به سرزنش اقدام حزبالله و تهییج هرچه بیشتر رژیم صهیونیستی برای نابودی این گروه پرداخته بود.
وی اگرچه در ظاهر با مردم لبنان همدردی کرد و خواستار آتشبس فوری شد، اما در باطن هدفی جز نابودی حزبالله، به عنوان نیروی شیعی و محبوب در منطقه در سر نمیپروراند. بیانیهها و مواضع حکومت مبارک، بیهیچ تردیدی در تطابق کامل با مواضع عربستان و اردن قرار داشت. با این تفاوت که حکومت مصر با صراحت بیشتری مواردی چون خلع سلاح حزبالله یا عدم حمایت از نهضت مقاومت را مطرح میکرد و بیشتر تلاش میکرد تا با استفاده از اتحادیه عرب، اتفاق نظری را در این باره در میان عربها به وجود آورد.
وزیر خارجه این کشور، احمد الغیط، 24 تیرماه با انتشار بیانیهای از شورای امنیت و اتحادیه عرب خواست تا برای پایان دادن به حملات اسرائیل تدابیر سریعی بیندیشند. وی با دعوت از طرفین به خویشتنداری هشدار داد که درگیریها میتواند، به مناطق دیگر گسترش یابد و کل منطقه را با تهدید مواجه سازد.(26) یک روز بعد حسنی مبارک در کنفرانسی مطبوعاتی، توقف فوری و بیقیدی و شرط حمله اسرائیل به لبنان را خواستار شد و اظهار داشت که ادامه جنگ برای هیچ یک از طرفین نتیجهای در بر نخواهد داشت. مبارک همچنین تأکید کرد که حملات اسرائیل به لبنان، موجب تقویت مواضع ضداسرائیلی و گسترش و افزایش عملیات نظامی بر ضد آن میشود.(27)
رئیسجمهور مصر در سخنان روزهای آتی خود، اگرچه تحت فشار افکار عمومی، اشارهای نیز به مقاومت در برابر تجاوزات رژیم اسرائیل کرد، اما آن را مشروط به محاسبه سود و زیان و نیز عاقبت کار کرد. مبارک 26 تیر در این باره گفت: «شکی نیست که مردم در برابر نیروهای اشغالگر حق مقاومت دارند، اما این مقاومت باید حساب شده و با در نظر گفتن سود و زیان و نیز عاقبت کار باشد». مبارک با تأکید بر این که مقاومت مردم فلسطین با مقاومت مردم لبنان گره خورده است، اظهار داشت: «پیچیده کردن شرایط، تنها با این هدف که به دستاوردهای محدودی نایل شویم، در حقیقت غافل ماندن از آرمان اصلی ملت فلسطین، یعنی داشتن یک دولت مستقل است».
مبارک با انتقاد از مقاومت اسلامی مردم فلسطین اظهار داشت که این مقاومت دستاوردهای محدودی داشته است.(28) رئیسجمهور مصر در انتقادات خود از مقاومت مردم لبنان و فلسطین، تنها به موارد ذکر شده بسنده نکرد و در بازگشت از عربستان سعودی در چهارم مرداد 85، به خبرنگاران همراهش اعلام کرد که مصر هرگز وارد جنگ با رژیم اسرائیل برای دفاع از لبنان یا حزبالله نخواهد شد.
به گزارش خبرگزاری مهر و به نقل از خبرگزاری فرانسه، روزنامه الجمهوریه مصر به نقل از مبارک نوشت: «کسانی که خواهان ورود مصر به جنگ برای دفاع از لبنان یا حزبالله هستند، درک نمیکنند که زمان ماجراجوییهای خارجی به سر آمده است». وی ادامه داد: «در زمانی که 72 میلیون مصری، نیازمند توسعه و خدمات و فرصتهای شغلی هستند، چنین سناریویی غیرممکن است». مبارک افزود: «حاضر نیست بودجه مصر را برای جنگی که جنگ این ملت نیست، هزینه کند و اسرائیل هرگز تحت هر شرایطی به مصر حمله نخواهد کرد.»(29)
دولت مبارک چنان که واضح است در مواضع خود، نه تنها هیچگاه به محکومیت تجاوز رژیم صهیونیستی نپرداخت، بلکه با انتقادات غیرمستقیم از حزبالله، اقدام این حزب را به طور پیوسته سرزنش کرد. انتقادات دولت مبارک از حزبالله، تنها به حوزه حرف محدود نماند، بلکه این کشور با اصرار بر اجرای قطعنامه 1559 سازمان ملل، خواستار اجرای بندهای مربوط به خلع سلاح لبنان گردید.
وزیر امور خارجه مصر در دیدار روز یازدهم مرداد خود از لبنان، خواستار اجرای توافقنامه طائف و قطعنامه 1559 شد و عنوان کرد: «راه برون رفت از بحران کنونی، توافق در مورد آتشبس فوری و جدا کردن طرفهای لبنانی و اسرائیلی است و این اقدام میتواند با نیروهای واکنش سریع سازمان ملل صورت گیرد». ابوالغیط از دولت لبنان خواست، کنترل سرتاسر خاکش را به دست گیرد و نیروهای خود را در امتداد مرزهای این کشور مستقر کند.(30) سخنان ابوالغیط به خوبی مبین اهداف و دیدگاههای مصر درباره حزبالله و مقاومت لبنان است.
اتحادیه عرب: اتحادیه عرب تحت تأثیر مصر، عربستان سعودی و اردن، از آغاز نسبت به بحران لبنان موضعی منفعلانه اتخاذ کرد و فعالیتهای آن به محکومیتهای صوری و صدور بیانیههایی در زمینه ضرورت ایجاد آتشبس فوری در لبنان محدود گردید. این اتحادیه از همان روز نخستین حمله اسرائیل به لبنان و تخریب گستردۀ زیر ساختهای لبنان، دچار تشتت و دو دستگی بود. از یکسو کشورهایی چون سوریه، سودان، عراق و یمن خواستار محکومیت تجاوز رژیم صهیونیستی و حمایت از مقاومت حزبالله بودند و از سوی دیگر عربستان، مصر، اردن و برخی کشورهای حوزۀ خلیجفارس، بر عدم حمایت از حزبالله و انتقاد از اقدام آن در به اسارت گرفتن دو سرباز اسرائیلی متفقالقول بودند.
به همین دلیل نخستین نشست این اتحادیه پس از سه روز آغاز درگیری، در قاهره برگزار گردید و تنها با ذکر اینکه کشورهای عربی با اقدامات سیاسی و دیپلماتیک، به حملات نظامی اسرائیل پایان دهند، خاتمه یافت. اتحادیه عرب در این نشست فوقالعاده خود در 24 تیرماه 85، نه تنها قطعنامه شدیداللحنی را علیه اسرائیل صادر نکرد، بلکه با صدور بیانیهای اقدام حزبالله را اقدامی غیرمسئولانه و بدون هماهنگی با کشورهای عربی مطرح کرد.
عمرو موسی با دبیرکل این اتحادیه در واکنش به حملات رژیم صهیونیستی علیه شهروندان لبنان و فلسطینی اعلام کرد که روند صلح خاورمیانه مرده است. وی در پایان این نشست فوقالعاده، در جمع خبرنگاران اظهار داشت: «تمامی مکانیسمها از جمله گروه چهارجانبه، به شکست انجامیده و این مسئله موجب دفن روند صلح شده است. تنها راه باقیمانده برای زنده کردن این روند، بازگرداندن آن به شورای امنیت سازمان ملل متحد است».
دبیرکل اتحادیه عرب تأکید کرد: «همه بر این اتفاقنظر دارد که روند صلح شکست خورده و تمامی راهکارها، پیشنهادات و کمیتههایی که در این زمینه ارائه و تشکیل شد، با نوعی فریب بود یا یک آرامبخش مقطعی که روند صلح را به صورت یک ابزار دیپلماسی به اسرائیل داد. همین مسئله موجب فروپاشی امنیت در خاورمیانه شد و اوضاع جاری لبنان نشان همین مسئله است. عمرو موسی در پاسخ به سؤالی دربارۀ موضعگیری اتحادیه عرب در برابر حزبالله گفت: «این موضع کاملاً روشن و متعلق به گروه خاصی نیست. لبنان در مجموع به عنوان یک کشور، با خطر جدی روبرو است».(31)
اتحادیه عرب در دیگر نشست فوقالعاده خود در بیروت، به تاریخ 17 مردادماه 85 با حمایت کامل از دولت لبنان، نسبت به تبدیل شدن این کشور به صحنهای برای اهداف و درگیریهای منطقهای هشدار داد. به گزارش ایرنا، در مقدمه بیانیه پایانی این نشست آمده است: «سیاست متکی به زور اسرائیل در منطقه، سیاستهای جهانی مبتنی بر معیارهای دوگانه، حمایت کورکورانه از اسرائیل که خاک فلسطین و کشتارهای جنوب لبنان را در اشغال دارد، ریشه بحران کنونی این کشور است». دبیرخانه اتحادیه عرب بندهای زیر را در بیانیه پایانی نشست وزیران خارجه این اتحادیه گنجانده است:
1. تأکید محکومیت قاطع ادامه تجاوز اسرائیل، نارضایتی از تأخیر شورای امنیت در احساس مسئولیت نسبت به حفظ صلح و امنیت جهانی و دعوت از این شورا برای اقدام فوری، به منظور برقراری آتشبس غیر مشروطه و پایان دادن به محاصرۀ لبنان و عقبنشینی اسرائیل.
2. جانبداری قاطع از لبنان و مقاومت مردم این کشور در برابر تجاوزهای اسرائیل... و حمایت کامل از دولت لبنان برای گسترش حاکمیت خود، بر تمام خاک این کشور، براساس پیام طائف.
3. حمایت از طرح هفت مادهای «فواد سینیوره» برای پایان جنگ.
4. حمایت از درخواست دولت لبنان برای تعدیل پیشنویس قطعنامه مشترک فرانسه، آمریکا.
5. هشدار به شورای امنیت در زمینه تصویب هر نوع قطعنامه غیرقابل اجرا.
6. هشدار درباره پیامدهای خطرناک داخلی و منطقهای ادامه تجاوزهای اسرائیل.
7. تجلیل از پایداری لبنان و مقاومت آن در برابر تجاوز، به ویژه تجلیل از شهدای قانا.
8. مسئول اعلام کردن اسرائیل در زمینه تجاوز به لبنان و نتایج حاصل از آن.
9. تشکر از کمک سازمانها و کشورهای عربی.
10. لزوم برگزاری نشست سازمانها و کشورهای امدادرسان به لبنان... و ... .(32)
مواضع و دیدگاههای آتی اتحادیه عرب بیشتر در تبییین بندهای مزبور صادر شده است و اصولاً به برقراری آتشبس در لبنان و حمایت از دولت لبنان محدود گردیده است.
شورای همکاری خلیجفارس: مواضع و اقدامات شورای همکاری خلیجفارس در زمینه تجاوز رژیم صهیونیستی به لبنان چیزی فراتر از مواضع اعضای مؤسس آن، یعنی عربستان، امارات، کویت، عمان، قطر و بحرین نبود. این شورا دو روز پس از حمله رژیم صهیونیستی با صدور بیانیهای تجاوز این رژیم را محکوم کرد. عبدالرحمنبن حمد العطیه دبیرکل این شورا، در بیانیهای که روز جمعه 23 تیرماه منتشر شد، جنایات اسرائیل علیه مردم لبنان را مخالف میثاق سازمان ملل متحد و قوانین بینالمللی برشمرد و تلآویو را مسئول بحرانی شدن منطقه دانست.
دبیرکل شورا خواستار توقف عملیات نظامی و حملات وحشیانه اسرائیل به لبنان شد و از جامع جهانی، به ویژه شورای امنیت خواست رژیم صهیونیستی را برای تن دادن به قوانین بینالمللی تحت فشار گذارد. العطیه با اعلام حمایت کامل کشورهای عضو شورا از دولت و ملت لبنان، آمادگی این شورا را برای اعزام کمکهای لازم به مردم لبنان اعلام داشت.(33) کشورهای عضو شورا نیز هریک در بیانیههایی جداگانه، به تکرار مواضع مشابهی با شورا پرداختند. حمدبن عیسی آلخلیفه، پادشاه بحرین، در 23 تیرماه، خواستار توقف بیدرنگ عملیات رژیم اسرائیل علیه لبنان شد.
به گزارش خبرگزاری فرانسه، وی تأکید کرد: «بحرین با هر اقدامی که لبنان و حاکمیتش را به خطر اندازد، مخالف است و اقدامات اسرائیل را محکوم میکند».(34) وزیر خارجه این کشور نیز در گفتوگویی با خبرنگاران در 27 تیرماه با ذکر حمایت کامل بحرین از دولت لبنان، اظهار داشت: «موضع ما با موضع دولت لبنان که بر اعمال حاکمیت لبنان بر سراسر خاک این کشور تأکید دارد، هماهنگ است». حزبالله همانند هر حزب دیگری، خواستار آزادی این سرزمین عربی است».(35) البته به نظر میرسد که اظهارات وزیر خارجه بحرین، با محافظهکاری خاصی و با هدف راضی نگاه داشتن شیعیان این کشور، دربارۀ حزبالله گفته شده است.
امارات متحده عربی نیز در اظهاراتی مشابه، خواستار پایان فوری جنگ در لبنان شد. به گزارش خبرگزاری فرانسه، شیخ زایدبن خلیفه آل نهیان، رئیس امارات متحده عربی، در دیدار با ژاک شیراک در کاخ الیزه، بر پایان جنگ در لبنان تأکید کرد. دیدگاه و مواضع رئیس امارات متحده عربی چیزی فراتر از محکومیت اقدامات اسرائیل و ابراز نگرانی از تهدید شدن امنیت منطقه ندارد.(36) به طور کلی میتوان مواضع شورای همکاری خلیجفارس را دربارۀ بحران لبنان در قالب بیتوجهی به حزبالله و مقاومت شیعیان و حمایت از دولت لبنان برای گسترش کامل حاکمیت خود، به همراه محکومیت صوری اقدامات رژیم صهیونیستی ارزیابی کرد. اظهارات بعدی این سازمان، بیشتر دربارۀ قطعنامه سازمان ملل دربارۀ لبنان صورت گرفته است.
سوریه: کشور سوریه از معدود کشورهای عربی بود که از همان لحظات نخست درگیری، به حمایت از حزبالله و محکومیت تجاوزات رژیم صهیونیستی پرداخت. فاروق الشرع، معاون رئیسجمهور سوریه، در همان روز اول درگیری، مسئولیت وخامت اوضاع امنیتی جنوب لبنان را متوجه اسرائیل کرد. الشرع که پس از ملاقات با علی لاریجانی، دبیر شورای امنیت ملی ایران، در دمشق با خبرنگاران گفتوگو میکرد، در پاسخ به سؤالی درباره نظر سوریه در مورد عملیات مقاومت لبنان علیه مواضع صهیونیستی گفت: «مقاومت مختار است هر آنچه تشخیص میدهد، انجام دهد».(37) در ادامه تحریکات دیپلماتیک در منطقه، سوریه تلاش کرد تا موجب اجماع در بین عربها علیه اسرائیل و محکومیت شدید تجاوزات آن گردد.
بشار اسد، رئیسجمهور سوریه نیز در گفتگوی تلفنی با امیل لحود، همتای لبنانی خود، در 24 تیرماه، باعلام همبستگی با دولت و ملت لبنان، آمادگی خود را برای تأمین خدمات لازم و کمکهای پزشکی اعلام کرد. در همین روز، ولید المعلم وزیر خارجه سوریه، از نشست فوقالعاده وزیران امور خارجه اتحادیه عرب در قاهره، خواستار ارسال هشدارهای قاطع به اسرائیل شد و گفت: اسرائیل نباید بهانهای برای توجیه تجاوزاتش داشته باشد.
وی تصریح کرد: «دمشق هرگز اجازه نخواهد داد، رژیم صهیونیستی به زیادهطلبیهای خود در منطقه ادامه دهد. المعلم همچنین بر حمایت دمشق از مقاومت در برابر رژیم اشغالگر قدس تأکید کرد و گفت: «همانند دیگر کشورهای جهان، سوریه نیز حملات شرورانه اسرائیل را به شدت محکوم میکند». المعلم همچنین نسبت به استفادۀ آمریکا از حق وتو برای رد پیشنویس قطعنامهای که تجاوزات اسرائیل را محکوم میکند، هشدار داد.(38)
با بالا گرفتن بحث حمله اسرائیل به سوریه، وزیر اطلاعرسانی این کشور دربارۀ هرگونه تجاوز احتمالی رژیم صهیونیستی هشدار داد: «اگر اسرائیل قصد حمله به ما را داشته باشد، برای واکنش آمادهایم». محسن بلال با تکذیب این مطلب که سفیر سوریه در لندن خواهان خلع سلاح مقاومت شده گفت: از سخنان سفیر، تفسیر نادرستی صورت گرفته است. سلاح مقاومت تا زمانی که علیه دشمن متجاوز به کار برده شود، کاملا قانونی است. این مقام سوری با بیان اینکه افکار عمومی رژیم صهیونیستی به سخنان رهبران خود اعتماد ندارد افزود: «مقاومت و رهبران آن به وعدههای خود عمل کردند، به همین دلیل افکار عمومی اسرائیل بیشتر از دولت و رهبران خود به گفتههای مقاومت اعتماد دارند».
وی با بیان اینکه رژیم صهیونیستی ضربات مقاومت را سانسور میکند، ادامه داد: «نوعی سردرگمی در جامعه اسرائیل به وجود آمده و بیش از یک میلیون شهرکنشین، از آغاز مقاومت در برابر تهاجمات اسرائیل در پناهگاههای زیرزمینی به سر میبرند و از چنین وضعیتی خسته شدهاند؛ از اینجا ارزش مقاومت مشخص میشود.(39) محسن بلال در گفتوگویی با روزنامه «ال موندو» کشتار ملتهای فلسطین و لبنان به دست رژیم اسرائیل را مظهر تروریسم سازمان یافته دولتی خواند و گفت: «تهاجم ددمنشانه اسرائیل علیه لبنان با هدف نابودسازی مقاومت لبنان و تفرقهافکنی میان مقاومت و ملت صورت میگیرد؛ اما دشمن بداند که در این راه ناکام خواهد ماند».
دولت سوریه با محکوم کردن ادامه تجاوزات رژیم اسرائیل به لبنان و مردم این کشور در جلسات مختلف هیئت وزیران از بیتفاوتی جامعه عرب و جهانی برای جلوگیری و متوقف ساختن این تجاوزات، انتقاد کرد. دولت سوریه با ذکر آمادگی خود برای ایفای نقش در حل بحران لبنان، تقریباً از جمله کشورهای فعال در عرصه دیپلماتیک بوده که در برابر جبهه اردن، مصر و عربستان قرار داشته است. این کشور از معدود کشورهای عربی بوده که در مواضع آن میتوان به شکل مستمر، به مطالبی در زمینه حمایت از حزبالله برخورد کرد.
عراق: نخستوزیر عراق در مجلس نمایندگان این کشور، با صدور بیانیههایی، از همان روزهای آغازین جنگ، خواستار محکومیت اقدام رژیم صهیونیستی و توقف حملات رژیم در لبنان شدند. نوری المالکی 24 تیرماه، با صدور بیانیهای از وزرای خارجه کشورهای عرب خواست، به طور صریح و آشکار تجاوز نظامی اسرائیل را محکوم کنند. نوری المالکی در ادامه بیانیه خود نسبت به پیامدهای خطرناک افزایش ناآرامیها توسط رژیم صهیونیستی در منطقه خاورمیانه هشدار داده و خواستار حل مشکلات از طریق مذاکره و گفتوگو شد.(40)
مجلس نمایندگان عراق نیز با صدور بیانیههایی، با ابراز نگرانی از وضعیت لبنان خواستار توقف تجاوزات رژیم صهیونیستی شدند. به گزارش رویترز از بغداد در یکی از مهمترین این بیانیهها در 25 تیرماه، مجلس نمایندگان عراق با محکومیت شدید تجاوزات رژیم اسرائیل از کلیه سازمانها و نهادهای بینالمللی از جمله شورای امنیت، اتحادیه اروپا و گروه 8 خواست تا برای توقف حملات ددمنشانه این رژیم وارد عمل شوند.
ارزیابی
عکسالعمل کشورهای عربی به تجاوزات اسرائیل به لبنان را میتوان، از نظر زمانی به دو دوره تقسیم کرد. در روزهای آغازین این تجاوزات، بیشتر دولتهای عربی و در رأس آنها عربستان سعودی و مصر، در مقابل حزبالله قرار گرفتند و با انتقاد از اقدام آن، به طور ضمنی از ادامه جنگ اسرائیل علیه لبنان حمایت کردند. در همین روزها، بودند کشورهایی که به حمایت از مقاومت اسلامی پرداختند و تجاوزات اسرائیل را به شدت محکوم کردند؛ اما پایداری مقاومت در برابر تهاجمات رژیم اسرائیل پس از چند روز جنگ شدید، حزبالله را به قهرمان ملی عربها و پرچمدار مبارزه با اسرائیل تبدیل کرد و به محبوبیت بیش از پیش دبیرکل حزبالله منجر گردید. ادامه این روند موجب شد تا کشورهای عربی منتقد حزبالله، از مواضع خود عقبنشینی کنند و حتی حزبالله را قهرمان عربها بنامند. مواضع منفی آغازین کشورهای یادشده از دلایل متعددی بهره میگیرد:
1. کشورهای عربی و به خصوص مصر و عربستان، از تقویت گروههای مسلح اسلامگرا علیه رژیم اسرائیل نگران بوده، این مسئله را موجب افراطی شدن تودههای کشورهای عربی و در نتیجه بیثباتی خود ارزیابی میکنند. بررسی مواضع کشورهای ذکر شده در قبال حماس سنی و حزبالله شیعه مؤید این امر است.
2. شیعی بودن حزبالله از جمله دلایل مهم انتقاد عربها از این حزب به شمار میآید. روحانیون وهابی عربستان بسیار کوشیدند تا مردم را از حمایت و حتی دعا برای حزبالله باز دارند. به اعتقاد اعراب تقویت حزبالله شیعه نتیجهای جز تضعیف جایگاه مسلمانان سنی ندارد. در این میان عربستان که در عراق به نتایج دلخواه خود دست نیافته و عرصه را به شیعیان سپرده است، دوست ندارد که لبنان را نیز به شیعیان واگذارد.
3. بسیاری عربها بر این باورند که جنگ حزبالله با اسرائیل را باید جنگ ایران با اسرائیل یا در چارچوبی فراتر، جنگ ایران با ایالات متحده به حساب آورد. آنها بیتوجه به هویت و جایگاه مستقل حزبالله، تقویت این حزب را افزایش اعتبار و حوزه نفوذ ایران تلقی میکنند و از به وجود آمدن آنچه که خود هلال شیعی نامیده بودند، وحشت دارند.
عکسالعمل کشورهای عربی به تجاوزات رژیم اسرائیل به لبنان و مردم این کشور را میتوان نوع دیگری نیز ارزیابی و تحلیل کرد؛ تمایز بین افکار عمومی عرب و موانع حکومتهای آنان، بیشک برخلاف تصور حکام عرب، افکار عمومی جهان عرب از همان روز اول، حزبالله را نه حزبی شیعی، بلکه حزبی عربی و مسلمان که تنها نیروی باقیمانده جنگ علیه اسرائیل است پذیرفت و با این دید به تجاوزات رژیم صهیونیستی واکنش نشان داد. حمایت عمومی از حزبالله از همان روز اول فراتر از جامعه شیعیان بود و هزاران نفر از اعراب سنی کشورهای مختلف را علیه اسرائیل بسیج کرد. این حمایت عمومی از حزبالله کاملاً متفاوت از رویکرد و مواضع حکام عربی بود.