تاریخ انتشار : ۱۵ شهريور ۱۳۹۱ - ۰۹:۲۴  ، 
کد خبر : ۲۴۵۹۸۱
گارد سری بهائیت (6)

در جستجوی چریک‌های مخفی استکبار (بخش بیست و یکم)

دکتر مهدی سیف‌الهی / 1agazade.blogfa مقدمه: در قسمت‌های پیشین گزارش‌های «گارد سری بهائیت» پس از آشنائی با سوابق «هژبر یزدانی»، پیش فرض وجود یک گروه شبه نظامی از بهائیان را در جریان انقلاب اسلامی، مطرح کردیم و به گزارش‌های ساواک در خصوص چریک‌هائی که هژبر یزدانی در سنگسر و لار آموزش داده بود اشاره کردیم. سپس با تشریح جلوه‌هائی از حضور شبه نظامیان بهائی در فتنه 88 از حضور حداقل 100 بهائی درعاشورای 88 و بازداشت 80 تن از آنان خبر دادیم و سرنخ‌هایی از «عقبه فرماندهی» آنها را ارائه دادیم. سپس سرنخ‌هایی از «گروه یاران» و رهبران این فرقه را ارائه دادیم که از یک سو به رژیم صهیونیستی و از سوی دیگر به بی بی سی، پیوند داشتند. همچنین پیوندهای خویشاوندی چند طایفه از جمله «سبحانی»، «خانجانی»، «روحانی» و « شادمهر» و نقش آنان را در اردوکشی های خیابانی برشمردیم. در این قسمت با ادامه خط این پیوندهای خویشاوندی، چگونگی ارتباط صهیونیستها و بیت العدل با سران فتنه را از طریق پیوندهای بهائی بازگو خواهیم کرد.

دام‌های عاطفی
استفاده از روابط عاطفی، ترفند دائمی جبهه شیاطین برای منحرف ساختن انسان از صراط مستقیم و حقیقت است. آنکه ناقه حضرت صالح (ع) را پی کرد، از همین دام گرفتار شد و آنکه بر فرق مبارک اولین شهید محراب اسلام ضربت زد، پیشتر اسیر وسوسه های عاطفی قُطام گردید.
برخی از فرقه ها و شبکه های نفوذ، اساساً گستردن دام های این چنینی را ترفند مستمر خود برای بسط نفوذ خویش در جامعه و نیز جابه جایی در قدرت حاکم قرار می دهند.
یکی از اصلی ترین مأموریت های جاسوسه های صهیونیستی و فرقه شبه صهیونیستی بهائیت، بهره گیری از این دام، برای به اسارت گرفتن افراد بود. این روش در رویداد تاریخی «استر» و «مردخای» در ایران قبل از اسلام کاربرد داشت. حضور «مریم خانم» در دربار فتحعلیشاه موجب بسط نفوذ جهودیان در عصر قاجار گردید. نهایتاً شبکه جهود در پیوند با فرقه های دست آموز بهائیه و ازلیه و اشرافیت پارسیان هند در نقش عاملیت راهبرد استعمار پیر، سیاست ام. آی.6 برای فروپاشی قاجاریه و برکشیدن رژیم جعلی پهلوی را عملیاتی کردند.
در این فرود آمدن رژیم قاجار و فراز آمدن رژیم پهلوی، استفاده از دام های زنانه روشی مستمر بود.
حلقه وصل فتنه؛ منافقین و بهائیت
در سالهای بعد از انقلاب اسلامی با پالایش کلیمیان و زرتشتیان ایران از نفوذ عناصر وابسته به استعمار و تصدی بیشتر خاخام ها و موبدان بزرگ روحانی بر امور این دو آئین روش نفوذ از طریق دامهای عاطفی در حلقه های فرقه صهیونیستی بهائیت تداوم یافت. این امر در قالب طرح هایی که بیت العدل ابلاغ می کرد صورت می گرفت.
آنان در بستر همین روابط توانستند به سرعت محتوای برخی از تشکلهای دانشجویی و ان جی او ها را از ماهیت اسلامی و انقلابی تغییر دهند.
چند تشکل شبه دانشجویی بستر پیوند بهائیت و منافقین با سران فتنه بودند که همزمان با دگردیسی فرهنگی و ارتجاع از اسلام روابط لاقید فرهنگی بین پسران و دختران را نیز بسط می دادند. از آن جمله اتحادیه انجمن های اسلامی دانشجویان (دفتر تحکیم وحدت؛ به ویژه آن گروه که به طیف علامه موسوم شد) و اتحادیه انجمن های اسلامی دانشجویی (طیف حشمت الله طبرزدی که بعدا به جبهه دموکراتیک ایران موسوم شد) نمونه های بارزی از دگردیسی و ارتجاع از فرهنگ اسلامی به فرهنگ منحط غربی بودند.
این ارتجاع و انحطاط توأم با لاقیدی روابط عاطفی بین دختران و پسران بود. در بستر همین لاقیدی نیز به سرعت عوامل فرقه ضاله بهائیت و فرقه رجوی (منافقین خلق) نفوذ یافتند. تصادفاً این نفوذ توأم با بسط روابط منافقین و بهائیت با کروبی و موسوی و ستادهای انتخاباتی ایشان بود.
ارتباط و حمایت دوطرفه سران جریان فتنه 88 با گروهک‌های تروریستی و فرقه های ضاله نیز هیچ گاه به صراحت، انکار و تکذیب نشد و سران فتنه همواره کوشیدند که از هر راهی به طرفداران خود حتی از میان گروهک های تروریستی و منافقین اضافه کنند.
این رویکرد با توجه به اسناد و مدارکی که در رسانه ها نیز منتشر شد، نگاه ناظران را به ارتباط جریان فتنه با منافقین بیشتر از گذشته جلب کرد.
با مروری بر پرونده چند تن از زنان شبه نظامی بهائی و منسوبان آنها، ابعاد فعالیت بهائیان در حلقه های فتنه انگیزی آن هم با استفاده از دامهای عاطفی و روابط لاقید روشن می شود.
نامزد نوید
نوید خانجانی را پیشتر به تفصیل معرفی کرده ایم. او از عناصر بهائی وابسته به خاندان خانجانی بود که در دوره سیاست همراه با تساهل خاتمی به دانشگاه راه یافت.
نوید دوست و نامزد! «شیوا نظر آهاری» یک دانشجوی عضو شاخه علامه (گروهک افراطی- ضدانقلاب) دفتر تحکیم وحدت بود و شناسائی شخصیت وی تا حدود زیادی می تواند ابعاد نفوذ بهائیان در تشکلهای دانشجویی و سران فتنه را آن هم از مسیر روابط عاطفی روشن سازد.
نظر آهاری، در خرداد ۱۳۶۳ ه.ش به دنیا آمد. وی، از سال 1381 ه.ش فعال دانشجویی بود و چنان سودای سیاست داشت که تحصیل در مهندسی عمران را رها کرد و اساساً به فعالیت ضدانقلابی روی آورد.
در جریان فتنه انگیزی های سالگرد 18 تیر نظر آهاری پای ثابت شهرآشوبی و فتنه افروزی بود و به همین دلیل هم چندبار دستگیر شد و هر بار به مدد افرادی از جمله «نوید خانجانی» آزاد می شد. پس از هر بار دستگیری شیوا نظر آهاری یکی از اعضای گروهک شیرین عبادی (کانون مدافعان حقوق بشر) که اغلب از حقوقدانان نزدیک به فرقه بهائیت بودند وکالت وی را بر عهده می گرفت.
نظر آهاری، از طریق برخی از فعالان دانشجونما، به عضویت گروهک غیر قانونی جبهه دموکراتیک ایران در آمد. این جبهه در واقع گروهکی بود که حشمت الله طبرزدی پس از دگردیسی اتحادیه انجمن های اسلامی دانشجویی آن را ساخته بود. وی پیشتر خود عضو اتحادیه انجمن های اسلامی دانشجویان (دفتر تحکیم وحدت) بود و با جدا شدن از دفتر تحکیم، اتحادیه جدیدی را برای تبلیغ هاشمی رفسنجانی ساخت. وی نخستین کسی بود که در نشریه خود (پیام دانشجو) هاشمی را «آیت الله» نامید و برای اینکه لقب آیت الله برای هاشمی بودار نباشد مقام معظم رهبری را هم «امام» توصیف می کرد.
نظر آهاری در گروهک طبرزدی با «کیانوش سنجری» آشنا شد و از طریق وی در سال 1382 با سازمان تروریستی منافقین همکار شد. رابط نظر آهاری با منافقین «شهرام سهیلی» بود.
نظر آهاری در تاریخ 16 اردیبهشت 1383 با هدایت گروهک منافقین به همراه چندتن دیگر از اعضای گروهک طبرزدی (جبهه دموکراتیک ایران)، تجمعی مقابل دفتر سازمان ملل ترتیب داد تا از این سازمان، خروج گروهک منافقین از لیست تروریستی را مطالبه کند!
وی به همین دلیل برای چندمین بار در تاریخ 6 خرداد 1383 به همراه چند عضو دیگر گروهک منافقین بازداشت ‌شد، فردای آن روز خبر دستگیری وی و همراهانش از تلویزیون منافقین به نقل از «علی اکبر موسوی خوئینی‌«- نماینده مجلس ششم و عضو سابق دفتر تحکیم وحدت- پخش شد.
نظر آهاری پس از آزادی از زندان دوباره با هدایت گروهک منافقین در پوشش تشکل های شبه حقوق بشری فعالیت ضدانقلابی خود را ادامه داد. این تشکل ها، در واقع، ستاد فعالیتهای مشترک منافقین و فرقه ضاله بهائیت بودند. از این زمان نظر آهاری عملاً با فرقه صهیونیستی بهائیت نیز مرتبط و نامزد! نوید خانجانی معرفی می شد.
وی ابتدا با دفتر تحکیم وحدت (گروهک موسوم به علامه) همکاری می کرد. سپس با جبهه دموکراتیک ایران(گروهک طبرزدی) همکاری کرد. بعد در تاسیس چندین گروهک غیر قانونی و به اصطلاح حقوق بشری همچون «حقوق کودکان کار»، «انجمن زنان تارا»، «کمپین یک میلیون امضا»، «کمیته دانشجویی دفاع از زندانیان سیاسی» (به عنوان موسس)، «کمیته گزارشگران حقوق بشر» (به عنوان موسس و سخنگو) و... شرکت جست.
در پوشش این گروهک های پر نام و نان، از طریق نوید خانجانی با فرقه ضاله بهائیت و از طریق «شهرام سهیلی» با گروهک تروریستی منافقین (مجاهدین خلق) همکاری می کرد. وی اسناد و جزوات آموزشی کودتاهای رنگی و اردوکشی های خیابانی را برای روز فتنه افروزی، در محافل دانشجویی و ان جی او ها، توزیع می کرد.
گروهک شیرین عبادی؛ پناهگاه نظر آهاری
در آستانه فتنه انگیزی های ضدانقلاب از آنجایی که پیش بینی می شد وی محور برخی آشوبها باشد مورد توجه نهادهای مسئول قرار گرفت. وی روز شنبه 23 خرداد 1388 در تجمعات غیرقانونی حضور فعالی داشت و در ظهر روز بعد (24 خرداد) بازداشت شد.
شادی صدر عضو گروهک شیرین عبادی (کانون مدافعان حقوق بشر) وکالت وی را بر عهده گرفت. اما وی خود نیز در فتنه 1388 فعال بود و در جریان نماز جمعه هاشمی (۲۶ تیر ۱۳۸۸) بازداشت شد.
در ۱۰ شهریور ۱۳۸۸ با قرار وثیقه 500 میلیون تومانی به شیوا نظرآهاری اجازه رهائی از زندان دادند. اما با درخواست مادر وی این وثیقه به ۲۰۰ میلیون تومان کاهش یافت و وی در اول مهر ۱۳۸۸ به طور موقت آزاد شد.
پس از درگذشت آقای منتظری، شیوا نظرآهاری، همراه با دیگر فتنه گران به قصد پیوند زدن اردوکشی های خیابانی تهران به قم، عازم قم بود که مجدداً بازداشت شد.
دادگاه نظرآهاری ۱۳ شهریور 1389 در شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی پیر عباسی برگزار شد. اما مجدداً در ۲۱ شهریور ۱۳۸۹ با وثیقه‌ ۵۰۰ میلیون تومانی به طور موقت از زندان آزاد شد.
به گفته وکیل او محمد شریف، سه اتهام «محاربه»، «اجتماع و تبانی جهت ارتکاب جرم» و «تبلیغ علیه نظام» متوجه نظرآهاری بود. محمد شریف نیز از مرتبطان با گروهک شیرین عبادی (کانون مدافعان حقوق بشر) بود.
اساساً این کانون پناهگاه فتنه‌جویان ضدانقلاب به ویژه عناصر فرقه بهائیت بود و همواره یکی از مرتبطان و اعضای این کانون وکالت شبه‌نظامیان بهائی را بر عهده گرفته است.
نظرآهاری نهایتاً به 6 سال حبس در تبعید محکوم شد. همزمان با پیگردهای قضائی شیوا نظرآهاری، پدر وی در نامه‌ای سرگشاده با تأکید بر اینکه یک انقلابی بوده است از حضور در انقلاب اسلامی ابراز ندامت کرد و محاکمه دخترش را مصداق بی عدالتی شدید در نظام جمهوری اسلامی نامید. این در حالی بود که وفق اتهامات اولیه، نظرآهاری محارب معرفی شده و مجازات او اعدام بود.
گستره فعالیت‌های نظر آهاری در فتنه 88
شیوانظر آهاری گرچه پس از انتخابات 22 خرداد به سرعت آزاد شد اما پس از اعطای وثیقه و آزادی از زندان فعالیت خود را علیه انقلاب اسلامی گسترش داد. وی و نزدیکانش در قالب دیدار با موسوی، رهنورد و کروبی، خطوط القائی بهائیت را به سران فتنه منتقل می‌کرد.
هنگامی که عاطفه نبوی، از عناصر حلقه سمنان بهائیت همراه با دیگر چریک‌های این گروهک در تهران دستگیر شدند، شیوا نظرآهاری به حمایت از وی اقدام کرد. وی پس از آزادی از زندان مدعی شد که از آزار جنسی عاطفه نبوی در زندان خبرهایی دارد و همین ادعاها را به شخص مهدی کروبی منتقل کرد. اساساً یکی از افرادی که شیخ ساده‌لوح را به مکاتبه با هاشمی رفسنجانی و طرح ادعاهای تعرض به زنان در زندان واداشت، «نظر آهاری» بود.
فردی که فاصله‌ای با نوید خانجانی و خاندان های بانفوذ بهائیت نداشت و آشکارا به منافقین نیز مرتبط بود. وفق گزارش تحقیقاتی که در خصوص ادعاهای کروبی صورت گرفت و محسنی اژه‌ای گزارش مفصلی از آن را در صدا و سیما تشریح کرد، مهدی کروبی هیچگاه ادعاهای خود را در خصوص تعرض به زنان در زندان، نتوانست اثبات کند. تا جایی که جعفر پناهی برای مستندسازی این ادعاها در زیرزمین خانه خود به ساخت یک مستند جعلی دست زد و البته بازداشت شد.
نظرآهاری، به اغوای کروبی اکتفا نکرد. بلکه به بهانه نشر «خاطرات»! خود از عاطفه نبوی در زندان اوین، در راستای قهرمان سازی از این شبه نظامی بهائی روی آورد و پویشی با عنوان «من عاطفه ام» را در فضای مجازی به راه انداخت. از طریق همین پویش ادعاهای تجاوز به عاطفه نبوی در زندان اوین را تکرار می‌شد.
قهرمان‌سازی از نظر آهاری
همزمان با تعمیق ارتباط شیوا نظرآهاری با بهائیان، عناصر این فرقه نیز او را در کسوت یک قهرمان توصیف می‌کردند و در قالب تشکل‌هائی چون گروهک شیرین عبادی و محافل مدعی حقوق بشر و نیز رسانه‌های ضدانقلاب، او را شخصیتی مهم جلوه می‌دادند.
تلاش برای جلب حمایت بهائیان از شیوا نظرآهاری از سوی «نوید خانجانی» صورت می‌گرفت. در بیرون از کشور نیز پروژه قهرمان‌سازی نظر آهاری را «سیاوش خانجانی»، عموی «نوید»، تداوم می‌بخشید. سیاوش خانجانی، از عناصر برجسته ضدانقلاب در آمریکا و کانادا و سرحلقه این فرقه در کاناداست و فرامین و احکام بیت العدل و عناصر رژیم صهیونیستی را از طریق طایفه‌های خانجانی و سبحانی به پیاده نظام شبه نظامیان بهائی در یاران ابلاغ می‌کرد.
حمایت صریح مقامات رژیم صهیونیستی، از میرحسین موسوی از طریق همین مجرا صورت می‌پذیرفت. این رژیم در پوشش فرقه صهیونیستی بهائیت و از مجرای «سیاوش خانجانی»، «نوید خانجانی» و «شیوا نظرآهاری» با کمترین واسطه القائات خود را به موسوی و کروبی منتقل می کردند. البته سرپلهای ارتباطی موسوی و کروبی با بیرون از کشور به همین افراد متوقف نمی‌ماند. بازخوانی ارتباطات میان سرپل‌ها مقاله حاضر را به تفصیل بیش از حد وا می‌دارد.
بازتولید اسطوره‌های مبارزاتی
پیوندهای عاطفی عناصر شبه نظامی بهائی از طریق دختران و زنان جوان، به شیوا نظرآهاری متوقف نمی‌ماند. اساساً بهائیت، همانند منافقین، بهره‌گیری از ارتباطات عاطفی را عنصر مقوم فعالیت های تشکیلاتی می‌دانند. تجربه‌ای که در تاریخ پدید آمدن این فرقه ضالّه با عناصری همچون «طاهره قرة العین» نیز آزموده شده بود. طاهره، در اثر همین اغوا گری ها، در توطئه ترور عموی فقیه و اندیشمند خود «شیخ محمد تقی برغانی» (شهید ثالث) ایفای نقش کرد.
شگفت آنکه در سالهای اخیر، فرقه بهائیت، با اسطوره پردازی نسبت به «طاهره» می‌کوشد به بازتولید عناصری این چنین در ضیافت‌های 19روزه خود بپردازد. این اسطوره پردازی در قالب نمایشنامه‌هائی در کانادا و آمریکا در مورد او نوشته و اجرا می شود و از طریق جزوات و فضای مجازی به محافل بهائیت در ایران منتقل می‌گردد. شگفت تر آنکه در برخی از کتب منتشر شده در دوره محمد خاتمی، سیمای منسوب به «طاهره» تصاویر جلد کتابهایی می‌شود که درباره جنبش های زنان! به رشته تحریر در آمده بودند!
در ادامه به چند مورد دیگر از بازتولید «طاهره‌«ها در ضیافت‌های 19 روزه محافل بهائی و تحکیم پیوندهای تشکیلاتی این فرقه از طریق روابط عاطفی اشاره می‌شود.
او عاطفه است!
پیشتر در معرفی طوایف بهائی فعال در اردوکشی های خیابانی از طایفه «نبوی» ها خبر دادیم و از این طایفه نام «ظهور نبوی»، «علیرضا نبوی» و «ضیاء نبوی» را ذکر کردیم که همراه با بهفر خانجانی در استان سمنان فعال بودند.
از فعالان بهائی در آشوبهای 1388، عاطفه نبوی، از طایفه «نبوی»های سمنان است. وی با پسر عمویش ضیاء نبوی همراه با یک تیم 7 نفره دیگر در یک خانه در تهران دستگیر شد. آنها با اینکه مقیم سمنان بودند، با هم در اردوکشی های خیابانی تهران در 25 خرداد 1388 حضور داشتند و شب همان روز شناسایی و دستگیر شدند. اصولاً آیا آنها رای داده بودند؟ مگر بهائیان نمی گویند به سیاست کاری ندارند؟
اتهام اولیه آنان «محاربه» بود. پسر عموی او ضیاء نبوی، که به دلیل تساهل و تسامح دولت خاتمی به دانشگاه هم راه یافته بود، در بستر دانشگاه به فعالیت ضدانقلابی روی آورد. دادگاه او را به 10 سال حبس محکوم کرد. عاطفه نبوی هم پس از محاکمه در پائیز 1388 به 4 سال زندان محکوم شد. البته محکومیت وی در دادگاه تجدید نظر به سه سال کاهش یافت. وی اخیراً پس از تحمل دوران محکومیت آزاد شده است. وکالت او را «نسرین ستوده»، بر عهده گرفت. وی عضو گروهک شیرین عبادی (کانون به اصطلاح مدافعان حقوق بشر) بود.
محافل رسانه ای ضدانقلاب کوشیدند عاطفه نبوی، را به عنوان «اولین زن محکوم فتنه 88» به یک اسطوره تبدیل کنند. شیوا نظرآهاری و جوانان بهائی برای وی پویشی (کمپین) در فضای مجازی با عنوان « من عاطفه ام» تشکیل دادند و صدها پیام و نامه برای وی نوشتند. این نامه ها و یادداشت ها، موقعیت شبکه ای طایفه نبوی ها ‌در میان حزب صهیونیستی بهائیت را روشن می ساخت.
مهدیه گلرو
«مهدیه گلرو»، از جوانان بهائی بود که همانند نوید خانجانی در پناه تساهل و تسامح دولت خاتمی به دانشگاه راه یافت اما به جای تحصیل به فعالیت ضدانقلابی روی آورد و به مدد تشکیلات زیر زمینی بهائیت و گروهک های مدعی حقوق بشر از جمله « کمیته گزارشگران حقوق بشر» به سرعت در میان گروه های دانشجویی بالا کشیده شد.
مهدیه گلرو با « وحید لعلی پور» ازدواج کرد. وی در گروهک‌های شبه حقوق بشری با «شیوا نظرآهاری» و «نوید خانجانی» همکاری می کرد و عضو شورای دفاع از حق تحصیل(!) و کمیته گزارشگران حقوق بشر بود.
در فتنه 88 وی به همراه همسر خود حضور فعالی در آشوب‌های خیابانی داشت. گلرو و لعلی‌پور در آذرماه سال 88 بازداشت شدند. با این حال گلرو در زندان نیز فعالیت تبلیغی علیه انقلاب اسلامی را ادامه می‌داد و بیانیه‌هائی به مناسبت 16 آذر و مناسبت‌های مشابه منتشر می کرد. این بیانی ها از طریق ارتباطات نوید خانجانی بازتاب وسیعی در رسانه‌های خارجی می یافت.
دادگاه انقلاب اسلامی نهایتاً مهدیه گلرو را به تحمل 2 سال و 4 ماه حبس تعزیری محکوم کرد. این حکم البته در دادگاه تجدیدنظر به 2 سال حبس کاهش یافت. مجدداً به دلیل انتشار بیانیه‌های ضدانقلابی و «تبلیغ علیه نظام» به 6 ماه حبس دیگر محکوم شد.
مهدیه گلرو اخیرآً (30 اردیبهشت 91) پس از سپری کردن محکومیت 30 ماهه خود آزاد شده است. همسر او «وحید لعلی‌پور» که یکسال حبس تعزیری داشت در شهریورماه سال 1390 جهت سپری کردن دوران محکومیتش به زندان رفت. وی نیز روز 7 خرداد 1391 از زندان آزاد شد.
دیگر حلقه‌های عاطفی
«مونا میثاقی»(عدل پیما!) نیز از فعالان حلقه‌های بهائی بود. وی همسر «نیکاو هویدایی» است. نیکاو، فرزند یکی از شخصیت‌های سرشناس بهائی است. مونا و نیکاو، هر دو در جریان آشوبهای خیابانی حضور فعالی داشتند. مونا، یکبار در 13 دی ماه 1388 به همراه همسرش دستگیر و همان روز آزاد گردید. اما دست از فعالیت ضدانقلابی برنداشت و در 21 بهمن 1388 نیز دستگیر شد. مونا میثاقی، نهایتاً در ۱۰ اسفند ۱۳۸۸ با قرار وثیقه آزاد شد. «ماریا جعفری»(احسانی)، مادر بشیر احسانی نیز از فعالان ضیافت‌های بهائی بود. او دختر خاله «پیام فنائیان» است. ماریا، از فعالان ضیافت‌های 19 روزه بود.
«رومینا ذبیحیان»، از دیگر فعالان ضیافت‌های 19 روزه بود. وی نیز به چریک‌های خیابانی بهائیان پیوست و نهایتاً همراه جمعی از بهاییان 21 بهمن 1388 دستگیر شد.
«ترانه قانونی» و «نغمه قانونی» هم از فعالان محافل بهائی بودند که در 21 بهمن 1388 دستگیر شدند.
«صهبا رضوانی» از اعضای موسس و محوری گروه خادمین حلقه‌های بهائی در سمنان بود که در 25 آذر ماه 1387 بازداشت و از سوی شعبه اول دادگاه انقلاب اسلامی سمنان محاکمه شد و نهایتاً به 3 سال و 8 ماه حبس تعزیری محکوم شد.
«شعله طائف» نیز از زنان بهائی سمنان بود که اهتمام بسیاری به تشکیل ضیافت های 19 روزه و جلسات حزبی شبه فرقه ای داشت. «شعله طائف» از بستگان «شاهرخ طائف» است و از طریق «شاهرخ» به شبکه بهائیت در تهران مرتبط می‌شد. شاهرخ، با «ژینوس سبحانی» (منشی بهائی شیرین عبادی در کانون مدافعان حقوق بشر) همکاری می کرد. شاهرخ به همراه ژینوس سبحانی، عزیزالله سمندری، پیام اغصانی، دیدار رئوفی و نیما حقار و... در دی ماه 1387 بازداشت شده بود.
«شعله طائف»، با این حال، مأموریت‌های خود را در سمنان و تهران انجام می داد. وی نهایتاً در 28 آذر 1388 در سمنان دستگیر شد و به قید وثیقه آزاد شد. اما باز هم فعالیت های ضدانقلابی خود را ادامه داد تا اینکه مجدداً در روز شنبه 11 دی 1389 به جرم « اقدام علیه امنیت ملی» و « تبلیغ علیه نظام به نفع فرقه ضاله بهاییت» به یک سال حبس و دو سال تبعید از سمنان محکوم شد.
ما در ادامه با تکیه بر پیوندهای اقتصادی- سیاسی، روابط وثیق چریک‌های بهائی و مدعیان اصلاحات را بازگو خواهیم کرد. انشاءالله.

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات