تاریخ انتشار : ۲۶ مهر ۱۳۹۱ - ۱۲:۴۵  ، 
کد خبر : ۲۴۷۸۸۷

سوریه در برابر توطئه‌های جهانی

نویسنده: حمید حلمی‌زاده تنظیم و ترجمه: محمد معرفی اشاره: اوضاع کنونی سوریه درحال حاضر به کلاف سردرگمی تبدیل شده است که به سادگی حل آن میسر به نظر نمی رسد. درخواست مسالمت آمیز اصلاحات از سوی مردم که همانند بسیاری از کشورهای جهان عرب در این کشور آغاز شد، طی یکسال و نیم گذشته با دخالت آمریکا، جهان غرب و ارتجاع عرب نه تنها از مسیر اصلی خود منحرف گردید، بلکه آن را به ورطه هولناکی برده است که رهایی از آن سال ها به طول خواهد انجامید. نویسنده مقاله که خود سال ها در سوریه زندگی کرده است و به زوایای مختلف این بحران اشراف دارد، با دغدغه خاصی وقایع آن را دنبال می کند و براین باور است که ایستادگی و مقاومت مردم در نهایت پاسخ خواهد داد و این کشور از بحران پیش رو سربلند بیرون خواهد آمد. به عقیده نویسنده مقاله جهان حق و باطل رویارویی خود را آغاز کرده است و اکنون سوریه به صحنه ای برای مبارزه خیر و شر تبدیل شده است که در یک طرف آن مقاومت در برابر نظام نوین جهانی و گستاخی صهیونیسم و دنباله روی ارتجاع عرب قرار گرفته و در طرف دیگر، تزریق دلارهای نفتی، سرازیر شدن سلاح های گوناگون و قتل عام مردم بیگناه قرار گرفته است. سرویس خارجی

هر روز که می گذرد ابعاد بیشتری از توطئه آمریکایی، صهیونیستی و سعودی برای بغرنج کردن اوضاع سوریه و سوق دادن آن به جنگ داخلی مشخص می شود.
با دقت در تحرکات ضدسوری به طور واضح می شود نتیجه گیری کرد که سمت و سوی آن برای اجرای نقشه کامل غرب بر منطقه خاورمیانه پیش می رود، تا بدان وسیله سیطره آنها بر منابع نفت و گاز تکمیل شود و این موضوع وقتی قابل توجه می شود که اشغال افغانستان و عراق در سال های اخیر توسط نیروهای آمریکایی و ناتو را مدنظر و به عنوان بخشی از پازل بحران سوریه درنظر داشت. پرواضح است که منافع برخی از کشورهای منطقه مانند رژیم های آل سعود و آل ثانی و آنکارا در این مورد به هم گره خورده است و باعث شده است که این کشورها از اعمال خشونت آمیز و تروریستی در سوریه حمایت کنند.
رژیم های منطقه با تأمین مالی افراد مزدور و گروه های مسلح، تلاش می کنند که بحران جاری در سوریه را دامن زده و باعث شعله ورتر شدن آتش جنگ شوند. همچنانکه این موضوع در کشتار جمعی شهروندان بیگناه سوری در مناطق «الحوله» در حمص و «القبیر» در حماه در هفته های اخیر رخ داد. این کشتارها در حالی صورت گرفت که اطلاعات موثقی از نقش اسرائیل به عنوان طراح عملیاتی و جاسوسی برای اجرای جنایت ها وجود دارد.
رژیم صهیونیستی علاوه بر این در تأمین سلاح و مهمات سبک و سنگین برای افراد سوری و غیرسوری که تفکرات تکفیری و ضدمردمی دارند، نقش اصلی را تاکنون ایفا کرده است. قصد این رژیم تقسیم سوریه به چندین منطقه مذهبی و نژادی است تا در نهایت نقش این کشور به عنوان محور مقاومت برای مقابله با طرح های صهیونیستی، آمریکایی در خاورمیانه از بین برود.
با وجود اینکه آمریکا تظاهر به عدم دخالت در حوادث داخلی سوریه می کند، اما مرکز بررسی های امنیتی «استرانفور» آمریکا در ماه می سال 2012 طی گزارشی عنوان کرد: «آمریکا تلاش مضاعفی را برای مسلح کردن مخالفان (رژیم سوریه) به سلاح های پیشرفته دنبال می کند و در این راستا موشک های ضدتانک و راکت اندازهای پیشرفته را به افراد مسلح ارسال کرده است.
این گزارش می افزاید: «غیرممکن است باور کنیم که ایالات متحده، تاکنون اقدام به اعزام مأموران اطلاعاتی برای اشراف بر عملیات تروریستی در داخل خاک سوریه نکرده است.»
همچنین این مرکز بر تأمین مالی عملیات مسلحانه در سوریه از سوی کشورهای مرتجع عربی و نه از خزانه آمریکا تأکید می کند و معتقد است که سلاح های مورد استفاده از قبل وارد خاک سوریه شده است و این باور را تقویت می کند که موضوع مسلح کردن مخالفان حکومت سوریه از پیش طراحی و اجرا شده است. همچنین برای مسلمانان، اعراب و افکار عمومی جهان روشن شده است که سوریه در حال حاضر با یک عملیات نظامی پیچیده و اطلاعاتی تروریستی گسترده مواجه است و طراحان توطئه به خاطر متضرر شدن منافع شان به دلیل افزایش نقش محوری سوریه در محور مقاومت و ممانعت از نفوذ آنها در خاورمیانه (از سال2000 و در زمانی که مقاومت اسلامی در جنوب لبنان به پیروزی رسید) توطئه های خود را آغاز کردند.
در پایان سال 2011 نیز هنگامی که اشغالگران آمریکایی بر اثر شکست استراتژیکی و لجستیکی برای سلطه بر مراکز تصمیم گیری در عراق مجبور به خروج خفت بار شدند، توطئه ها علیه حکومت «بشاراسد» به عنوان کشور پیشتاز در «مقاومت علیه رژیم صهیونیستی» افزایش چشمگیری یافت.
به طور قطع و یقین آغاز جنبش بیداری اسلامی مهم ترین ضربه ای است که استکبار غرب و صهیونیسم در خاورمیانه با آن مواجه شده است. این جنبش که باعث سقوط بسیاری از دیکتاتوری های مستبد دوست آمریکا و غرب در تونس، مصر، لیبی و... شد، همچنان ادامه دارد و بسیاری دیگر از رژیم های مرتجع وابسته به غرب را هدف قرار داده است.
در این راستا بسیاری از رژیم های عربی که مجری دستورات آمریکا و بی توجه به خواسته های ملت خود هستند، با وضعیت نامناسبی از لحاظ سیاسی مواجه هستند.
با توجه به این مسائل است که می بینیم ائتلاف عربی، صهیونیستی و سعودی بر ضد سوریه شکل گرفته و حمایت خود را از تروریست های القاعده و گروه های مسلح اعلام و کشت وکشتار هر روز ابعاد بیشتری پیدا می کند تا از کشورهایی مانند سوریه، لبنان، عراق و ایران انتقام بگیرد.
در واقع ترکیب این کشورها (که پادشاه اردن در سال 2006 و هنگامی که مقاومت اسلامی بر اسرائیل پیروز شد، به عنوان «هلال شیعی» مطرح کرد) نشان می دهد که تا چه اندازه از سوی استکبار جهانی و مزدوران منطقه ای مورد حسد و کینه قرار دارند. همچنین شکست طرح آمریکایی خاورمیانه بزرگ که از سوی «کوندالیزارایس» در سال 2005 مطرح شد، باعث گردید که آمریکا، متحدان غربی، عربستان، قطر و ترک ها به اتفاق طرح های دیگری را مدنظر قرار دهند که ناامنی در سوریه یکی از آنهاست. مسلما هدف آنها تغییرات در موزائیک سیاسی منطقه به نفع غرب، آمریکا و ارتجاع است و در کنار آن تقویت امنیت اسرائیل و تامین منافع آن از طریق فروش سلاح به شدت دنبال می شود.
آنچه که امروز در سوریه، شمال لبنان و عراق می گذرد، وجدان بیدار جهان را در مقابل جزئیات توطئه استکبار به صورت شفاف قرار می دهد. هر چند که دشمنان ملت سوریه از ارتکاب بدترین جنایات جنگی و اعمال غیرانسانی و ضداخلاقی برای تبدیل منطقه به یک آتشفشان ابایی ندارند.
اما یقینا آشنایی ملت های مسلمان به ابعاد این طرح های شیطانی، باعث خواهد شد که در نهایت از دستیابی دشمنان به اهداف شوم شان جلوگیری شود.
همچنین به وضوح مشخص شده است که استراتژی حمایت از تروریسم از سوی آمریکا، محلی از اعراب برای قوانین و معاهدات بین المللی وجود ندارد و فقط به این موضوع زمانی توجه می شود که منافع کاخ سفید به خطر افتاده باشد. حتی در بیشتر مواقع برای پیشبرد این هدف از واژه های زیبا و پنهان شدن در پشت موضوعاتی مانند حقوق بشر، دمکراسی و آزادی های مدنی سود می برد.
آمریکا چنین وانمود می کند که کبوتر صلح است و صلح و آرامش را درجهان دنبال می کند اما این موضع دوپهلو را به وضوخ در حوادث سوریه مشاهده می کنیم که چگونه از فرسنگ ها مسافت دور با زور و فشارهای مضاعف می خواهد اهداف خود را برخلاف خواست ملت ها دیکته کند.
سوریه؛ مقاومت در برابر توطئه‌ها
در انقلاب هایی که بر مبنای عقیده آغاز می شود، اخلاق نقش اصلی را در شناسایی هویت آنها و مبنایی برای تغییر و از بین بردن فساد و انحراف ایفا می کند. این موضوع به خوبی در انقلاب تونس، مصر، یمن، بحرین و شرق عربستان خود را نشان داده است، چرا که هیچ گاه جهانیان اخباری از قتل و جرایم سازمان یافته و تهدید مردم در آن کشورها دریافت نکردند. این موضوع باعث شد که درستی گفتار بالا به اثبات برسد و عدالت خواهی انقلابیون دراین کشورها، حمایت جهانیان را برای دستیابی به خواسته های خود درپی داشته باشد.
اما آنچه که اکنون در سوریه می گذرد، این موضوع را به اثبات می رساند که دخالت قدرت های بین المللی و طرف های منطقه ای برای استفاده از بحران داخلی آن کشور باعث شده است که خواسته های مردم برای اصلاحات از مسیر مسالمت آمیز خود منحرف شود، به طوری که نمی توان آن را به یک انقلاب مردمی تشبیه کرد.
در حقیقت یک تهاجم تروریستی بین المللی شکل گرفته است که در ورای آن نابودی سوریه به عنوان هدف اصلی مدنظر قرار دارد، همچنانکه گروه های مسلح جنایتکار برای دستیابی به اهداف خود و بدنام کردن رژیم بشاراسد اقدام به قتل عام افراد بیگناه می کنند.
این موضوع به خوبی در مناطق «ریف حلب» و قبل از آن در «الحوله» (حمص) و «القبیر» (حماء) و بسیاری دیگر از نقاط کشور سوریه مشاهده شده است.
تا هنگامی که رهبری اتاق های عملیات این تروریسم سازمان یافته، در دوحه (قطر) و ریاض (عربستان) متمرکزشده باشد و تا زمانی که رژیم های آل سعود و آل ثانی با پول و تبلیغات خود از آنچه که به زعم آنها کمک به «انقلاب سوریه» است حمایت می کنند، باید مطمئن بود که معیارهای اخلاقی که پیش از این، سخن از آنها به میان آمده است، دراین باره محلی از اعراب ندارد.
در چنین وضعیتی، که مبنا، عقاید آل سعود و آل ثانی که وهابیت افراطی، تکفیر و سلفی گری است، قرار داده شده، نمی توان حرکت مردم سوریه را انقلاب دانست، بلکه شرمطلق و نوعی از باطل است. به عبارت دیگر می توان آن را نوعی برداشت از استراتژی صهیونیستی آمریکایی و کینه توزانه، بر علیه مسلمین و اعراب به شمار آورد که در نظر دارد انتقام خود را از جبهه قدرتمند مقاومت و ایستادگی در خاورمیانه (به خصوص درسوریه که به عنوان پیشقراول آن به شمار می رود) بستاند.
ایران و مسائل سوریه
دراین جا اگر گفته شود، ایران از همان ابتدا از سوریه و حکومت آن برای انجام اصلاحات حمایت کرده است، سخنی به گزاف گفته نشده است، چرا که جمهوری اسلامی از احتمال توطئه های بین المللی سخن گفته بود و جنایتکارانی که تلاش داشتند تحت لوای انقلاب در سوریه از فرصت استفاده و اهداف خود را پیش ببرند را رسوا کرده است. خوشبختانه این افشاگری ها ملامت و سرزنش ملت های اسیر دیکتاتوری کشورهای حوزه خلیج فارس از حکام مستبد را دربرداشته است.
از سوی دیگر تاکید طرف های بین المللی مانند روسیه، چین و عراق براین موضوع که وضعیت سوریه، ارتباط تنگاتنگی با دیدگاه استراتژیک آمریکا، غرب- اسرائیل برای آینده نظام نوین جهانی دارد، نشان می دهد که در سوریه هدف حمایت از انقلاب نیست، بلکه دور کردن این کشور از جایگاه اصلی آن در منطقه است.
مطرح کردن موضوع برکناری بشار اسد از قدرت نه تنها نتوانست از بحران در سوریه بکاهد، بلکه نشان داد که دمشق تمام سعی و تلاش خود را بر ایجاد امنیت و حمایت از صلح در کشور متمرکز کرده است. همچنانکه دولت سوریه بارها آمادگی خود برای گفت وگوی ملی با تکیه بر استقلال و احترام متقابل برای پایان دادن به بحران را اعلام کرده است.
دراین جاست که مشخص می شود که اصرار گروه های مسلح مورد حمایت استکبار جهانی و ارتجاع عربی بر رد گفت وگوهای صلح آمیز و ادامه خونریزی شهروندان سوری با به کارگیری بدترین روش ها بی دلیل نیست. همچنین درخواست مخالفان برای قرار گرفتن سوریه زیرنظر فصل هفتم سازمان ملل نشان می دهد که آنها نه تنها دغدغه انقلاب، اصلاحات و بهبود وضعیت معیشتی مردم را ندارند بلکه در پی چیز دیگری هستند.
دراین جاست که موضع منطقی جمهوری اسلامی در مورد رد کناره گیری بشار اسد از قدرت به اثبات می رسد و نشان می دهد که جهان استکبار در پی سرنگون کردن رژیم قانونی بشار اسد است و برای اثبات این موضوع می توان به این دو دلیل اشاره کرد.
1- رژیم حاکم بر سوریه به عنوان سردمدار مقاومت توانست طرح های غربی صهیونیستی را به شکست بکشاند. 2- نظام سرمایه داری جهانی در تلاش است تا با تسخیر ژئوپلتیکی منطقه به منافع خود دست یابد و این چیزی است که ایران، روسیه، چین، عراق و فرزندان امت اسلامی با آن به مقابله برخاسته اند و با همه سعی و توان خود تلاش می کنند آن را به شکست بکشانند.
دراین راستا است که باید موضوع تجاوز هوایی به سوریه و ساقط کردن یک فروند جنگنده ترکیه را مدنظر قرار داد و نشان می دهد آنچه برعلیه دمشق در جریان است، از یک ادعای معمولی فراتر است.
این موضوع همچنان نشان می دهد که سوریه در آستانه جنگی تمام عیار با دشمنان خود قرار دارد و شاید منجر به جنگ جهانی شود، اگرچه عواقب خوبی درپی نخواهد داشت.
به هرصورت موضع ایران در برابر تحولات سوریه کاملا روشن و شفاف است و تهران بارها اعلام کرده است که با سناریویی مشابه لیبی در این کشور مخالف است و دراین راستا نیز آمادگی خود را برای شرکت در کنفرانس ژنو در ششم ماه ژوئیه (در چارچوب طرح «کوفی عنان» فرستاده ویژه دبیرکل سازمان ملل) اعلام کرده است.
اما با این وجود به نظر می رسد، بحران در سوریه از چارچوب منطقی خارج و فراتر رفته است. چرا که تلاش های آمریکا، اروپا، اسرائیل، ترکیه، عربستان و قطر باعث شده است که این کشور روز به روز در ورطه هولناکی که برایش فراهم کردند فرو برود. این موضوع مسلما در آینده باعث ناامنی و بحران گسترده در خاورمیانه خواهد شد و به ماجرایی بسیار خطرناک در تمام ابعاد تبدیل و خطری برای صلح جهانی خواهد بود.
جمهوری اسلامی ایران نیز با درک این موضوع با برکناری بشار اسد از ریاست جمهوری سوریه مخالفت می کند و با توطئه آمریکا، اعراب مرتجع و ترکیه که از عوامل اصلی در تشدید بحران در منطقه هستند به مقابله برخاسته است. این کشورها به خوبی می دانند که تهران نقش موثری در خنثی کردن توطئه آنها در منطقه خاورمیانه و جهان اسلام خواهد داشت.
متأسفانه در حال حاضر سناریوهای مختلفی از سوی دشمنان در سوریه در حال طراحی و اجرا است، این سناریوها که طیف وسیعی از موضوعاتی مانند قتل عام مردم عادی، رواج شایعه، ایجاد رعب و وحشت، حمله نظامی و... را در برمی گیرد، نشان دهنده، عمق توطئه بین المللی برای آغاز جنگ در منطقه خاورمیانه است.
درواقع هدف اصلی همان طور که در سطرهای قبلی به آن اشاره شد، خارج کردن سوریه از محور مقاومت و تبدیل این سرزمین به مکانی برای اجرای اوامر نظام سرمایه داری جهانی است با این وجود ایران نمی تواند خطرات آینده در منطقه را نادیده بگیرد و به عنوان تماشاگر به حوادث نظاره کند.
جمهوری اسلامی ایران، امنیت در سوریه را امنیت خود می داند و با حمایت از حکومت دمشق تمام تلاش های خود را در عرصه داخلی و بین المللی برای حل بحران جاری قرار داده است.
در این راستا تنها چیزی که برای حل بحران سوریه در حال حاضر وجود دارد، موضوع «فهم متقابل» است که طرفین باید به آن توجه داشته باشند. اصرار بر جنگ و خونریزی و غوطه ور کردن آن کشور در حمامی از خون، نه تنها راه حل نیست، بلکه عاملان آن نیز به جهنم خواهند رفت. از دیدگاه منطقه ای نیز بشار اسد، تاکنون به بسیاری از ابتکارات بین المللی برای حل بحران در سوریه پاسخ داده و در موقعیت های مختلف نیز بر حفظ امنیت و استقرار در کشورش تأکید کرده است. رئیس جمهور سوریه همچنان دشمنان را مسئول جنایت های کشورش دانسته و به صراحت، آمریکا، اسرائیل، عربستان و قطر را به عنوان جنایتکارانی که ملت را هدف قرار گرفته اند معرفی کرده است.
همان طور که تاریخ سیاسی معاصر جهان نشان داده است، حمایت از ناامنی در سوریه، منجر به تکرار سناریویی مشابه کوزوو و یا مدلی مانند لیبی خواهد شد.
حزب‌الله و سوریه لقمه آسانی نیستند
بدون شک علاوه بر استکبار جهانی و صهیونیسم، کشورهای مرتجع عربی مانند عربستان ضربه زدن به مقاومت و در رأس آن حزب الله مدنظر دارند و در این مورد از هیچ تلاشی فروگذار نیستند، این موضوع را «سعود الفیصل» وزیر خارجه سعودی و برادر پادشاه عربستان در جریان استقبال از «سعد حریری» در ریاض به طور علنی عنوان کرد. در این چارچوب است که آل سعود، بحران آفرینی و خونریزی در منطقه و به خصوص سوریه را دنبال می کند.
رژیم آل سعود در کنار رژیم آل ثانی با استفاده از تجربیات آمریکا در جریان اشغال عراق، اقدام به تزریق دلارهای نفتی به گروه های تکفیری و شرکت های مزدور مانند «بلک واتر» برای بحران آفرینی در سوریه کرده است. این موضوع نشان می دهد که تاچه حد حکام مرتجع عرب دچار انحطاط فکری و اخلاقی برای پیشبرد افراد منحط خود شده اند و در راستای منافع استکبار بر ضد ملت های خاورمیانه دست به کار شده اند.
«جرمی اسکاهیل» از نویسندگان برجسته ایالات متحده و از اعضای بلک واتر در کتابی با عنوان «بلک واتر، خطرناک ترین سازمان مخفی جهان» که در سال 2007 به چاپ رسید در مورد تجربه این سازمان در دوران اشغال عراق نکات جالبی را مطرح می کند که نشان می دهد مزدوران آمریکایی تا چه حد فرمانبردار روسای خود در قتل عام مردم و بحران آفرینی در جهان هستند.
اسکاهیل در مورد اعضای بلک واتر می نویسد: «آنها گروه های مرگ هستند که در قالب مزدوری و بازیچه دست فرماندهان خود در آن طرف مرزها، اقدام به اجرای نقشه های از پیش طراحی شده می کنند.» هر چند که این نویسنده به خوبی توانسته است، وضعیت ویژه ای از دخالت نیروهای تروریسم بین المللی را در بحران های منطقه ارائه دهد، اما برای یادآوری بد نیست به کشتار 16 سپتامبر 2007 در میدان «النسور» بغداد اشاره کرد که طی آن مزدوران بلک واتر با تیراندازی ناگهانی باعث قتل عام 17 تن از عابران بی گناه شدند. آنچه که امروز در سوریه می گذرد، نیز جدای از این جنایات نیست و وجدان بیدار جهانیان هر چند وقت شاهد یکی از این جنایات سازمان یافته تروریست ها و گروه های مسلح در این کشور است.
متأسفانه سیاست خارجی ضداسلامی و انسانی آل سعود که بر تضعیف محور مقاومت به خصوص حزب الله و سوریه در خاورمیانه مبتنی است، بحران کنونی را بسیار پیچیده تر کرده است و آل سعود که قیام های مردمی در عربستان و بحرین را به شدت سرکوب می کند، چگونه می تواند مدعی حمایت از انقلاب مسالمت آمیز مردم سوریه باشد؟!

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات