تاریخ انتشار : ۰۷ آذر ۱۳۹۱ - ۱۰:۱۲  ، 
کد خبر : ۲۴۹۰۳۷

کاخ سفید پدرخوانده آل‌سعود


ترجمه و تنظیم: سبحان محقق
نخستین تماس های رسمی میان ایالات متحده و عربستان به سال 1928 برمی گردد، زمانی که «فواد حمزه» معاون امورخارجه دولت حجاز نامه ای را به آمریکا ارسال کرد و در این نامه از واشنگتن خواست دولت حجاز را به رسمیت بشناسد. نامه دیگری نیز ازطریق کنسول آمریکا در «عدن» در اواخر همین سال ازطرف دولت حجاز برای مقامات آمریکایی ارسال شد.
دراین زمان آمریکا اعلام کرد که حکومت «ابن سعود» را به رسمیت نمی شناسد. واشنگتن در آن مقطع مبادلات تجاری و منافع بسیار محدودی در سرزمین حجاز داشت. این وضعیت تا دهه 1930 ادامه پیدا کرد و در سال 1931 آمریکا رژیم «عبدالعزیز بن سعود» را به رسمیت شناخت. عبدالعزیز در آن موقع پادشاه حجاز و نجد و سرزمین های تابعه خوانده می شد.
آمریکا فرستاده اش در قاهره را حافظ منافع این کشور در عربستان نیز قرار داد. اما بعدا به خاطر وقوع جنگ جهانی دوم و کشف میادین نفتی بزرگ در عربستان، یک نمایندگی دائمی در سال 1942 در این کشور ایجاد کرد.
در سال 1948 نمایندگی های دیپلماتیک میان دو کشور تا سطح سفارت ارتقاء یافت. بسیاری از تصمیمات ازطرف شورای خانوادگی حاکم و پس از مشورت این شورا با شاه که قدرت های اجرایی و قانونگذاری را در خود جمع کرده بود گرفته می شد و هیچ تصمیمی بدون اطلاع و موافقت او اتخاذ نمی شد. پیداست که در چنین شرایطی پادشاه در اتخاذ تصمیم پس از مشورت با شورای خانوادگی و علمای دینی قدرت زیادی داشت. پادشاه در تصمیم گیری میان منافع داخلی و منافع ایالات متحده توازن ایجاد می کرد و لذا تصمیمی که مخالف منافع آمریکا بود نمی گرفت. همین امر باعث شد که دست آمریکا برای مداخله در امور داخلی عربستان سعودی کاملا باز باشد.
درپی به قدرت رسیدن «فهد بن عبدالعزیز» به خاطر وخامت حال ملک «خالدبن عبدالعزیز» همکاری میان آمریکا و عربستان سعودی همه جانبه شد و همه کارها در راستای منافع آمریکا صورت می گرفت.
وقتی ایالات متحده به این نتیجه رسید که حکومت سعودی منافع آمریکا را تأمین می کند و می تواند مقابل کمونیسم بایستد و با مذاکرات میان فلسطینی ها و رژیم صهیونیستی مشکلی ندارد، درصدد حفظ و استقرار نظام سعودی برآمد. عربستان نیز از واشنگتن خواست از این کشور مقابل هرگونه حمله احتمالی از جانب همسایگان حمایت کند. حاصل این سیاست، احداث پایگاه های نظامی آمریکایی در خاک سعودی بود و این پایگاه ها علاوه بر پایگاه هایی بودند که آمریکا در دیگر کشورهای خلیج فارس و اقیانوس هند در نزدیکی عربستان ایجاد کرده بود. این مسئله باعث شد که عربستان سعودی تبدیل به گروگانی در دست ایالات متحده گردد. به سبب وجود چنین مناسباتی بود که «رونالد ریگان»، رئیس جمهور وقت آمریکا در سال 1985 طی دیدارش با ملک فهد به او گفت که دوستی و همکاری میان دو کشور و ملت به مثابه گوهر گرانبهایی است که باید از آن محافظت گردد.
به این ترتیب، عربستان طی دهه های متمادی تبدیل به کشوری شد که آمریکا بیشترین مناسبات را با آن در مقایسه با همه کشورهای عربی و اسلامی داشت و این کشور تبدیل به متحد استراتژیک آمریکا شد. اگر عربستان تصمیماتی بگیرد که علیه ایالات متحده و کشورهای سرمایه داری باشد، بر میزان تولیدات آمریکا و قیمت دلار و میزان رشد اقتصاد جهانی و منافع ایالات متحده در منطقه تأثیر خواهد گذاشت.
در طول دهه 1980 آمریکا رتبه نخست صادرات خصوصا صادرات اسلحه به عربستان را داشت و از آنجا که عربستان از لحاظ موادغذایی خودکفا نیست، تنها در سال 1980 به میزان یک میلیارد دلار تنها از ایالات متحده موادغذایی وارد کرد. این میزان درسال 1988 به رقم چهارمیلیاردو900 میلیون دلار رسید. با توجه به این آمارها مشخص می شود که عربستان تبدیل به بازار کالاهای آمریکایی شده است و این روند ابتدا از گندم و موادغذایی شروع شد، سپس به خرید اسلحه رسید و نهایتا به اتومبیل و وسایل برقی کشیده شد. پس این را می توان گفت که حوزه اقتصادی نقش برجسته و موثری را در رشد مناسبات اقتصادی میان دوکشور داشته است.
در سرزمین عربستان پایگاه های متعدد آمریکایی- سعودی وجود دارد که حاصل این حضور آمریکایی ها تسلط همه جانبه واشنگتن بر نظام سعودی و سرنوشت مردم عربستان است. مهم ترین پایگاه های آمریکا در عربستان به شرح زیر هستند:
 پایگاه «الظهران» که درخلال جنگ جهانی دوم ایجاد شد و آمریکا آن را توسعه داد و هواپیماهای جنگی و شناسایی ایالات متحده در این پایگاه مستقر هستند؛
 پایگاه «حفرالباطن»، ساخت و ساز این پایگاه در سال 1974 به اتمام رسید. این پایگاه در شمال شرق عربستان و در نزدیکی مرزهای عراق واقع شده است.
 شهرک نظامی «ملک خالد»؛ این پایگاه نیز در نزدیکی مرزهای عراق واقع است. ایجاد آن 10 میلیارد دلار هزینه برداشت و برای 60 هزار نیروی رزمی و 150 هواپیما و اسکان شمار زیادی از متخصصان جا دارد.
 پایگاه نظامی «تبوک»؛ این پایگاه در شمال غربی عربستان و در نزدیکی فلسطین اشغالی قرار دارد. آمریکا از رژیم سعودی خواست که هواپیماهای جنگی «اف -16» و «اف-15» خود را در این پایگاه قرار ندهد. علت این دستور، ترس آمریکایی ها از به کارگرفته شدن هواپیماها علیه رژیم صهیونیستی بوده است (این واهمه وجود داشت که یک خلبان مسلمان خودسرانه دست به چنین حمله ای بزند).
 پایگاه نظامی پیاده نظام «خمیس»؛ در سال 1962 آماده بهره برداری شد.
این موارد نشان می دهد که تاکنون ثروت مردم عربستان بیشتر درحوزه نظامی و ایجاد پایگاه های نظامی برای آمریکا صرف شده است و البته این روند هنوز ادامه دارد.
نفت
نفت مهم ترین انرژی طبیعی است و هنوز جایگزینی برای آن که لااقل قیمتش ارزان باشد کشف نشده است. بنابراین، نفت فقط یک کالا برای خرید و فروش نیست، بلکه ابزاری است که در افزایش رفاه و پیشرفت تکنولوژی نقش دارد و باعث افزایش قدرت در حوزه سیاسی می شود.
پس نفت در حال حاضر مهم ترین کالای استراتژیک است و به همین خاطر، کشورهای صنعتی و در رأس آنها آمریکا تلاش های زیادی می کنند که این ماده را تحت کنترل خود بگیرند.
تا چند سال قبل (2001) بیش از 75 میلیون بشکه نفت روزانه در جهان مصرف می شده است. سهم تولید کشورهای خلیج فارس از این میزان 15 میلیون بشکه در روز بوده است و احتمال می رود که این رقم تا سال 2020 به 45 میلیون بشکه در روز افزایش یابد.
آمریکا در میان کشورهای مصرف کننده نفت، رتبه نخست را دارد و از مجموع 75 میلیون بشکه ای که هر روز تا سال های اخیر (2001) مصرف می شد، 20 میلیون بشکه را آمریکا به تنهایی مصرف می کرد.
عربستان در میان کشورهای خلیج فارس و کشورهای جهان در تولید نفت و ذخیره نفتی رتبه نخست را دارد، و همین مسئله باعث شده است که ایالات متحده جذب این منطقه شود و استراتژی ویژه و متمایزکننده ای را در ارتباط با عربستان به کار بگیرد.
باتوجه به چنین شرایطی است که باید گفت نفت محرک اصلی اقتصاد جهان است و عربستان سعودی بزرگ ترین ذخیره نفتی جهان را دارد. هدف استراتژیک اول آمریکا نیز تضمین دسترسی به نفت ارزان در منطقه خلیج فارس، خصوصاً نفت عربستان است. این کشور طی سال های اخیر بین هشت تا 9 میلیون بشکه نفت در روز تولید کرده است.
وابستگی آمریکا به عربستان در حال حاضر به وضعیت کاملا حساسی رسیده است؛ بخش اعظم نفت در آمریکا در بخش حمل و نقل مصرف می شود و همین مسئله باعث شده است که نوع ارتباط میان دو کشور مستقیماً بر مردم آمریکا اثر بگذارد و هرگونه اختلالی که در این روابط به وجود آید، به طور مستقیم بر زندگی شهروندان آمریکایی و رفاه آنها تاثیر می گذارد و نظام سیاسی نیز تحت تاثیر این شرایط قرار می گیرد.
آمریکا از طریق قراردادی که میان شاه عربستان و شرکت نفتی آرامکو (که چهار شرکت نیوجرسی، تکزاکو، سوکال و سکسونی آن را تشکیل داده اند و به نسبت مساوی در آن سهم دارند) منعقد شد، به نفت سرزمین حجاز دست یافت. در پی تحریم نفتی آمریکا و اروپا در سال 1973 توسط دولت های عربی، واشنگتن درصدد سلطه مستقیم بر منابع نفتی خلیج فارس برآمد و طی سال های بعد وابستگی متقابل میان کشورهای خلیج فارس و ایالات متحده بیشتر شد.
در سال 1981 «رونالد ریگان» رئیس جمهور وقت آمریکا گفت: ما عربستان را رها نمی کنیم تا در دستان کسانی قرار گیرد که ممکن است انتقال نفت به غرب را قطع کنند، ماده ای که برای ما به اندازه «هوا» ارزش دارد. در شرایط حاضر لازم است که ما از نظام موجود در این کشور حمایت کنیم.
در عمل نیز سیطره آمریکا بر منابع نفتی عربستان و منطقه خلیج فارس با استقرار نیروهای واکنش سریع در منطقه تحقق یافت.
در پی تحریم عراق (زمان صدام) و قطع شدن صدور نفت از عراق به ایالات متحده، عربستان به کمک آمریکا شتافت. پس از وقوع حادثه 11 سپتامبر سال 2001 نیز دولت ریاض برای آنکه از خشم دولتمردان و مردم آمریکا بکاهد، روزانه 9 میلیون بشکه نفت تولید می کرد و به مدت دو هفته نیز روزانه 500 هزار بشکه نفت را مجانی به آمریکا صادر می کرد! البته این مقدار علاوه بر میزانی بود که ایالات متحده طبق معمول از عربستان وارد می کرد.
اکنون نفت منطقه خلیج فارس (به استثنای ایران) تحت سیطره آمریکا قرار دارد و در واقع این کاخ سفید است که به هر کس که می خواهد نفت می دهد و از هر کس نیز که می خواهد دریغ می کند.
ارتباط با رژیم صهیونیستی
دولت آل سعود نسبت به رژیم اسرائیل یک استراتژی دو پهلو را به خدمت گرفته است؛ از یک طرف تحت فشارهای منطقه ای و به خاطر دارالاسلام بودن سرزمین حجاز مجبور است که در ظاهر با این رژیم ارتباط نداشته باشد، و از طرف دیگر در باطن حامی اسرائیل است. در چارچوب همین سیاست منافقانه، ریاض بیشترین کمک های اطلاعاتی را به اسرائیل ارائه می کند. در جنگ 33 روزه رژیم صهیونیستی علیه حزب الله در سال 2006، کمک های اطلاعاتی عربستان به اسرائیل بسیار گسترده بوده است و «بندر بن سلطان» در ترور «عماد مغنیه» از رهبران حزب الله در سوریه نقش داشته است.
جالب است که سعودی ها این استراتژی منافقانه را تحت نام «سیاست اعتدال» نسبت به اسرائیل توجیه می کنند. «عبدالعزیز السویخ» از مقامات وزارت خارجه عربستان در این رابطه گفت: سیاست اعتدال در قبال اسرائیل تا موقعی که مسئله فلسطین حل شود، ادامه خواهد یافت.
دولت عربستان دستور داد که هرگونه علائم مرتبط با اسرائیل حذف شود و در همان حال، از روزنامه ها و نشریات داخلی خواست به جای اصطلاح «رژیم صهیونیستی» از کلمه «اسرائیل» استفاده کنند. عربستان با شرکت های همکار با اسرائیل نیز مراودات اقتصادی دارد.
در سال 1993 «اسحاق رابین» نخست وزیر وقت رژیم صهیونیستی با «سعود الفیصل» وزیر خارجه عربستان در یکی از پایتخت های اروپا دیدار محرمانه داشت و حاصل مذاکرات در این دیدار، همکاری اقتصادی میان طرفین بود. در سال 1994 نیز دیدارها و نشست های مشترک امنیتی و نظامی میان مقامات رژیم اسرائیل و عربستان برگزار شد.
در پائیز همان سال (1994) شیخ «عبدالعزیزبن باز» مفتی سعودی فتوا داد که برقراری صلح دائم و یا موقت با اسرائیل اشکالی ندارد و این امر با اسلام و سنت تناقضی ندارد. او گفت که آتش بس مطلق و یا موقت با دشمن در صورتی که ولی امر تشخیص دهد، اشکالی ندارد و منافع اسلامی همکاری با دشمن و برقراری آتش بس با وی را توجیه کند و بعد از آن و در شرایطی که این نیاز برطرف شد، می توان به این همکاری پایان داد.
مصرف کالاهای آمریکایی
تجارت خارجی جایگاه مهمی در سیاست خارجی آمریکا دارد و این چیزی است که «جفری مارتن» مقام سابق وزارت بازرگانی آمریکا بر آن تأکید کرده است. وی گفته است: تجارت خارجی برای ایالات متحده بسیار با اهمیت است و این اهمیت آن قدر زیاد است که بخشی از فعالیت های سیاسی خارجی آمریکا را تشکیل می دهد، این فعالیت ها به گونه ای است که تاکنون سابقه نداشته است.
درپی فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، صادرات آمریکا که تا آن زمان (1991) معادل 8/60 میلیارد دلار بود، 10میلیارد دلار افزایش یافت. بهره سعودی ها از این میزان حدود سه چهارم بود و در سال های گذشته (سال های 2001 و 2002) این میزان به 63درصد رسیده است.
عربستان از جمله کشورهایی است که بیشترین واردات سلاح را از ایالات متحده دارد. آمریکا طی سال های 1980 تا 1989 به مقدار 3/53 درصد سلاح های خود را به عربستان فروخت و این مقدار طی سال های 1990 تا 1995 به 1/65 درصد افزایش یافت. طی سال های 1993 تا 1995 دولت ریاض 306 زرهپوش ضدگلوله از نوع «برادلی- ام-2»، و 315 تانک از نوع اصلی «برامز- میا-2» به مبلغ سه میلیارد و 72میلیون دلار خرید. در سال 1995 عربستان با آمریکا توافقنامه خرید 72هواپیمای جنگنده از نوع «اف-15-اس» را امضاء کرد.
در مورد طرح «الیمامه» عربستان که به خاطر ارقام بالای آن، بزرگ ترین طرح خرید تسلیحات در جهان سوم محسوب می شود، باید گفت که عربستان در سال 1997 مبلغ 80میلیارددلار را به آن اختصاص داد که بزرگ ترین طرح خرید تسلیحات عربستان از زمان تأسیس رژیم سعودی تا آن زمان محسوب می شود.سرمایه گذاری هایی که سعودی ها با دلارهای نفتی در آمریکا انجام می دهند، قبل از آنکه به نفع عربستان باشد، برای جامعه و دولت آمریکا سودآور است. این کشور بیشتر از سایر کشورهای خلیج فارس در آمریکا سرمایه گذاری کرده است به طوری که سعودی ها 80درصد درآمدهای نفتی خود را در ایالات متحده سرمایه گذاری کرده اند. 85هزار شهروند سعودی مبلغ 700میلیارددلار در ایالات متحده آمریکا سرمایه گذاری کرده اند.
درپی حادثه 11سپتامبر سال 2001 دولت آمریکا با اموال سعودی ها در ایالات متحده بازی کرد و بخش قابل توجهی از این اموال را بلوکه و مصادره کرد، به این بهانه که دولت ریاض تروریست ها را به آمریکا عودت دهد. واشنگتن همچنین، میزانی را که به عنوان غرامت برای خانواده های قربانیان حادثه تروریستی مطالبه کرد بیش از یک تریلیون دلار بود.
مسلماً پیوندهای متقابل آمریکا و عربستان طی سال های اخیر مستحکم تر شده است و با توجه به بحران جاری اقتصادی در آمریکا، واشنگتن به هیچوجه نمی تواند تحول سیاسی در عربستان را تحمل کند.

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
پربیننده ترین
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات