تاریخ انتشار : ۱۰ آبان ۱۳۹۱ - ۱۱:۰۹  ، 
کد خبر : ۲۴۹۰۶۰
پس از شافعی، ترکان، قلعه‌بانی آیا باید منتظر حضور جهانگیری، کلانتری، جاسبی، مرعشی و... در دولت باشیم؟

بازگشت تکنوکرات‌های کارگزاران سازندگی


گروه اقتصادی: قرابت فکری و عملی جریان انحرافی با گروه‌های اصلاح‌طلب و وابسته به رفسنجانی، از ابتدای دولت دهم روز به روز بیشتر خود را نشان داده و در هفته‌های اخیر با انتصاب‌های عجیب در بخش صنعت، این قرابت نمایان‌تر شده است.
بازگشت برخی مهره‌های نشان‌دار دولت‌های خاتمی و رفسنجانی به‌ویژه افرادی که روزی دولت احمدی‌نژاد را به فحش می‌کشیدند به حوزه مدیریتی و اجرایی دولت دهم، آن هم در سال پایانی دولت احمدی‌نژاد، بارزترین نشانه دور شدن احمدی‌نژاد از اصول و معیارهای ناب سوم تیر 1384 است.
در حالی که احمدی‌نژاد از همان ابتدا تاکید داشت که آمده است تا دایره مدیریتی کشور را که طی دوره 16 ساله دولت‌های رفسنجانی و خاتمی انحصاراً در اختیار مهره‌های کارگزارانی، دانشگاه آزادی و مشارکتی بود، باز کند و چهره‌های اصولگرا، جوان، پویا و انقلابی را وارد چرخه مدیریتی کشور نماید، لیکن او در سال پایانی صدارتش گویا از آن همه شعار و برنامه، عقب‌نشینی کرده و قصد دارد بدنه مدیریتی دولت دهم را با همان مهره‌های دولت‌های سابق، بچیند و پایان دهد.
آنچه ترکان نثار احمدی‌نژاد کرده بود
انتصاب اکبر ترکان یکی از مدیران اقتصادی نشان‌دار نزدیک به کارگزاران سازندگی به ریاست هیئت مدیره و مدیرعامل یکی از دستگاه‌های زیرمجموعه وزارت صنعت، معدن و تجارت (شرکت مدیریت طرح‌های صنعتی ایران)، هرچند بیش از پیش ارتباطات پشت پرده یاران هاشمی رفسنجانی و کارگزاران سازندگی با جریان نفوذی در دولت را آشکار می‌کند، اما از سوی دیگر یادآور اتهاماتی است که ترکان در جریان انتخابات 88 و در حمایت از میرحسین موسوی به احمدی‌نژاد و دولت نهم وارد کرد.
ترکان روز دهم خرداد 1388 در همایش تشکل‌های حمل و نقل در حمایت از میرحسین موسوی به انتقاد از نطق تلویزیونی احمدی نژاد پرداخت و آمارهای ارائه شده در این نطق را نیز ناشی از اطلاعات غلط و آمارهای اشتباه دانست. بخش‌هایی از اظهارات آن روز ترکان: «من به عنوان معاون برنامه‌ریزی وزارت نفت اعلام می‌کنم که آنچه درباره آمارهای نفت عنوان شده است، دقیق نبوده و غیرواقعی است.
چند شب پیش رئیس جمهور در برنامه تلویزیونی خود گفت فاز‌های 9 و 10 پارس جنوبی در دولت نهم افتتاح و اجرا شده، این در حالی است که در سال 2002 قرارداد آن منعقد شده است و در ابتدای دولت نهم 27 درصد پیشرفت داشت که به نظر می‌رسد گزارش اشتباه به رئیس جمهور ارائه می‌شود.»
چند روز بعد، ترکان مجدداً‌ به انتقاد از احمدی‌نژاد پرداخت و در جمع اعضای حزب اعتدال و توسعه و ستادهای انتخاباتی حامی موسوی با ذکر عبارت «اگر برخی از 24 سال گذشته عصبانی‌اند از عصبانیت بمیرند» خشم خود را نسبت به اظهارات احمدی‌نژاد نشان داد و گفت: «فعالیت‌های هسته‌ای هیچ کدام در دوره آقای احمدی نژاد شروع نشده.
حتی بحث آب سنگین مربوط به این دوره نیست و از دوره نخست وزیری آقای موسوی تا امروز با کوشش همه به این مرحله رسیده... تا چندی پیش فکر می‌کردم به ایشان گزارشات اشتباه می‌دهند، اما الان دیگر این فکر را نمی‌کنم، ایشان با اطلاع دقیق حرف‌های نادرست می‌زند و من نمی‌توانم سکوت کنم.» جالب آن که با گذشت 2 سال، ترکان همچنان به اظهارات آن روزهای خود اصرار دارد به طوری که فروردین‌ماه امسال در گفتگو با یک سایت حامی ‌فتنه،‌ اظهار داشته که «صحبت‌هایی شده بود آن روزها که صحت نداشت و من گفتم صحت ندارد....من هنوزهم از حرف‌های آن روز خودم دفاع می‌کنم. من آن حرف‌ها را به دلایل شخصی نگفتم.»

غصه از کجا شروع شد؟
فرآیند دور شدن دولت احمدی‌نژاد از جریان اصیل سوم تیر و نزدیک شدن به جریان‌های اصلاح‌طلب، کارگزاران، مشارکت و طیف دانشگاه آزاد که فصل مشترک همه آنها رقابت و سپس مخالفت علنی با ریاست جمهوری احمدی‌نژاد چه در سال 84 و چه در سال 88 بود، از اواخر دولت نهم و اوایل دولت دهم رخ داد. این فرآیند ابتدا خود را در کنار گذاشتن وزرای اصولگرای دولت نهم و انتخاب افراد غیراصولگرا به جای آنها نشان داد. مثلاً ارتقاء جهشی ملک‌زاده در اواخر دولت نهم و اوایل دولت دهم که از مهره‌های جاسبی و رفسنجانی است، از دیگر نشانه‌های آن فرآیند بود، که البته همانطور که ذکر شد خیلی پررنگ نبود. استفاده از محمود بهمنی در ریاست بانک مرکزی، نشانه دیگر این جریان بود.
با تشکیل دولت دهم و زمامداری مشایی و انتصاب رحیمی به معاونت اول رئیس‌جمهور، استفاده از عناصر غیراصولگرا در سطح ارشد دولت، شدت گرفت اما مهره‌چینی‌ها به طوری بود که از افراد نشان‌دار جریان‌های مخالف دولت احمدی‌نژاد، استفاده نشود. معیار مهره‌چینی‌ها در آن مرحله، استفاده از نیروهای غیراصولگرایی که نشانه‌های مخالفت بارز با اصولگرایان بروز نداده اما گوش به فرمان مشایی و رحیمی باشند، بود.
مثلاً انتخاب غضنفری برای وزارت بازرگانی، گماردن قلعه‌بانی در شرکت ملی نفت، انتصاب عادل آذر به ریاست مرکز آمار، انتخاب خلیلیان برای وزارت جهادکشاورزی، ابقای محرابیان، شمس‌الدین حسینی و بهمنی، آوردن پوستین‌دوز در سایپا به جای بذرپاش، انتصاب پورمحمدی به عنوان قائم مقام بانک مرکزی، انتصاب خاوری در بانک ملی و مواردی از این دست، نشان از یک برنامه آرام و تدریجی برای کنار گذاشتن مدیران اصولگرا خصوصاً نیروهای وابسته به جریان اصیل و مردمی سوم تیر و استفاده از مهره‌هایی بود که ویژگی مشترک آنها سطح کفایت پایین‌تر از مشاغل انتصابی و روحیه کاسبکارانه و غیراصولگرا بود. مهره‌چینی این نیروها تقریباً میان مشایی و رحیمی تقسیم شده که اولی بیشتر به مدیران اصلاح‌طلب و کارگزارانی علاقه دارد و دومی مدیران طیف دانشگاه آزاد را به دولت تزریق کرده است.
فضا برای کارگزارانی‌ها بازتر می‌شود
با اجرای مرحله دوم تصفیه دولت در اوایل سال 90 و به بهانه ادغام وزارتخانه‌ها، روند چرخش دولت از جریان اصولگرا به جریان‌های ضداصولگرا، شدیدتر شد و به تدریج آن ملاحظات و احتیاطهای اوایل دولت دهم کنار گذاشته شد و گویی قبح و خط قرمز استفاده از مهره‌های نشان‌دار وابسته به احزاب اصلاح‌طلب و طیف دانشگاه آزاد در سطوح مدیریتی دولت، کنار گذاشته شد. دیگر تغییر روند حرکتی دولت به سطح عالی آن هم رسید.
180 درجه چرخش
به طور خلاصه می‌توان گفت اگر در ابتدای دولت دهم با قدرت گرفتن باند مشایی و رحیمی، نشانه‌های بارزی از تمایلات کارگزارانیزه کردن دولت با مهره‌چینی‌های خاص در سطح وزرا و معاونان آنها مشاهده شد، اما به سبب تداوم حضور نیروهای منتسب به جریان اصیل سوم تیر 1384، از آن تمایلات بیشتر به عنوان ترمزهای کوچک در مسیر حرکت دولت خدمتگزار برداشت می‌شد.
لیکن به تدریج با تصفیه کابینه از نیروهای منتقد گروهک انحرافی و گسترش تسلط این طیف بر اکثر حوزه‌های مدیریتی کلان دولت و سپس گستراندن این چتر انحرافی بر حوزه‌های پایین‌دست‌تر مدیریتی دولت، اکنون دیگر می‌شود به طور قاطع گفت که روند فعلی نه یک ترمز بلکه یک دور برگردان 180 درجه‌ای در مسیر حرکتی دولت محسوب می‌شود. این دور برگردان زمانی کاملاً آشکار شد که در هفته‌های اخیر دو تن از نشان‌دارترین مدیران اقتصادیِ سیاسی‌کار وابسته به خاتمی و هاشمی به مناصب مهم صنعتی دولت گماشته شدند.
به نحوی که پس از انتصاب غلامرضا شافعی - وزیر تعاون و صنایع دولت‌های خاتمی و رفسنجانی و عضو ستاد نامزد فتنه‌گر انتخابات سال 88 - به عنوان معاون وزیر صنعت، معدن و تجارت و رئیس سازمان بسیار پرپول و پرقدرت ایدرو در دولت دهم، شافعی نیز دست به کار شده و با صدور حکمی، اکبر ترکان یکی از مدیران اصلی حلقه کارگزاران سازندگی و از منتقدین بی‌پروای سیاست‌های دولت نهم را که در جریان انتخابات 88 احمدی‌نژاد را به ارائه عامدانه آمارهای غلط متهم کرده بود، به عنوان رئیس هیات مدیره شرکت مدیریت طرح‌های صنعتی ایران، منصوب کرد.
این شرکت از بزرگترین شرکت‌های پیمانکار کشور در حوزه نفت و صنایع پتروشیمی محسوب می‌شود و هم‌اکنون اجرای مشارکتی 5 فاز پارس جنوبی را در اختیار دارد که حجم سرمایه تزریقی به این فازها میلیاردها دلار است. بدین ترتیب در حالی که شیوه‌های مشابه جریان نفوذی در دولت و جریان کارگزاران سازندگی در پرداختن به برخی موضوعات کلان فرهنگی، سیاسی و حتی سیاست خارجی و همچنین برخی ارتباطات پشت پرده اقتصادی این دو جریان از نزدیکی کارگزاران و جریان نفوذی در دولت حکایت داشت، برخی انتصابات این روزها در حوزه‌های صنعت و اقتصاد نشانه‌های روشن‌تری از ارتباط ارگانیک این دو جریان را نمایان کرده است.
منتظر باشیم
با چرخش پرسرعتی که دولت احمدی‌نژاد در عدول از اصول پیشین در پیش گرفته، شاید جای تعجب نداشته باشد که در مدت باقی‌مانده از عمر دولت دهم شاهد حضور دیگر مخالفان سابق دولت احمدی‌نژاد و اصلاح‌طلبان نامداری چون مرعشی، جاسبی، کلانتری، زنگنه، جهانگیری و... در دولت باشیم. متاسفانه استفاده از مدیران کارگزارانی و اصلاح‌طلب، بر حرکت کلی دولت دهم نیز اثر گذاشته و انحرافات گسترده‌ای در تصمیمات اقتصادی دولت را شاهد هستیم.
تسلط مدیران کارگزارانی بر تیم اقتصادی دولت، سبب شده که دیگر در دولت دهم شاهد آن دلسوزی های دولت نهم نباشیم و روحیه کاسبکارانه دولت‌های سابق در سال آخر دولت احمدی‌نژاد نیز حاکم شده و بر رویکرد خدمت رسانی که ویژگی اصلی دولت احمدی نژاد بود سایه افکنده است.

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات