* سالهای زیادی است که در هنگامه فرا رسیدن عید سعید فطر با موضوعی به نام رویت ماه مواجه هستیم و در شب آخر ماه رمضان روزهداران این ماه منتظر اعلام رویت ماه از سوی مسئولان هستند. چه راهکاری به نظر جنابعالی برای حل این مساله وجود دارد؟
** ببینید چند مقدمه بیان میکنم و سپس نتیجه میگیرم. ماه یک حرکت انتقالی و یک حرکت وضعی دارد. حرکت انتقالی اینگونه است که در ماه یک مرتبه به دور کره زمین میچرخد و در حین اینکه یک دفعه در ماه به دور کره زمین میگردد، یک مرتبه هم حرکت وضعی دارد و به دور خود میچرخد؛ این مقدمه نخست بود. مقدمه دوم این است که نصف کره ماه همیشه روشن ونصف دیگرهمیشه تاریک است. اول ماه یعنی اول دوره قمری و ما باید ببینیم اولیت دوره قمری که عبارت است از اول ماه یعنی چه؟ ماه همانطور که در حال حرکت انتقالی است، در حال حرکت وضعی هم هست و تا جایی میرسد که تمام روشنی آن به سمت کره زمین است و ما میگوییم ماه شب چهارده است.
بعد از آن بهطور مرتب که به سمت مشرق به دور خودش میچرخد، قسمت روشن میرود و قسمت تاریکی میآید تا جایی میرسد که تمام قسمت تاریکی طرف کره زمین است و آن زمان میگویند ماه در محاق رفته است. معمولا 36 تا 38 ساعت که ماه حرکت انتقالی میکند، طرف تاریک آن به سمت زمین است. همینطور که حرکت میکند، اولین جزو روشن ماه که به طرف کره زمین پیدا میشود و این عبارت است از اول دوره قمریه که ما به آن میگوییم اول ماه. این معنا یک امر تکوینی است و بهمعنای قراردادی و اعتباری نیست.
اولیت که همان اول ماه است، تکوینی و تابع واقعیت خودش است. این سوال میشود که اول ماه و اول دوره قمری کدام است که در پاسخ باید گفت اولیت جزو روشن کره ماه طرف زمین نمایان میشود. آقایانی که در این مورد بحث میکنند میگویند روایت داریم که میگوید رویت ماه در اول ماه موضوعیت دارد یعنی صرف اینکه اولین جزو روشن ماه پدیدار شد، این اول نیست و اول این است که من هم ببینم. بنده عرضم این است که دیدن برای فهمیدن این موضوع که جزو اول ماه طرف کره زمین آمده است، نمیتواند دخالت در اولیت داشته باشد چون اولیت یک امر تکوینی است که تابع واقعیت خودش است.
اولیت تابع این است که اولین جزو روشن ماه طرف کره در بیاید. حالا بدون اینکه ببینیم، یقین پیدا کردم که اولین جزو روشن ماه طرف کره زمین پدیدار شد، اول ماه است حال چه بنده ببینم و چه نبینم. قبل که این دستگاههای پیشرفته نبود و حضرت امام(ره) برای اینکه این موضوع را به مردم تفهیم کنند، میفرماید اول ماه رمضان را روزه بگیرید و اول ماه شوال را افطار کنید. آن زمان چون وسیله نبود با رویت میشد متوجه شد که اول ماه است اما امروز با دستگاههایی که وجود دارد با ساعت، دقیقه و ثانیه مشخص میکند که ماه چه زمانی متولد میشود.
وقتی بنده یقین دارم که ماه متولد و اولین جزوروشن ماه به سمت کره زمین نمایان شده است، اما بنده نمیبینم. خب دیدن من دخالت در اولیت ندارد لذا اول ماه را باید اینگونه بگوییم که اولین جزو نیر ماه که طرف کره زمین در بیاید. اینجا روایتی داریم که میگوید اگر شما ماه را قبل از ظهر دیدید، آن روز اول ماه است و اگر بعد از ظهر دیدید، فردا اول ماه است. این موید این است که ملاک دیدن نیست و وقتی ماه به اندازه یک نخ میشود آیا میتوان قبل از ظهر آن را دید؟
اصلا امکان ندارد پس اگر تولد ماه قبل از ظهر هر افقی شد، آن روز اول ماه است و اگر تولد ماه بعد از ظهر در هر افقی بود، فردا برای آنها اول ماه است. تقریبا نصف کره زمین میتوانند از این حیث متحد شوند. الان تقریبا جهان اسلام در این نیمکره واقع شده است. اساسا جهان اسلام باید یک ماه رمضان و یک عید داشته باشد اما الان میبینیم که سه عید فطر اعلام میشود.
مگر میشود بگوییم اول شوال امروز در این کشور است و فردا در کشور دیگر و روز دیگر هم در یک کشور دیگر است؟ ما از این موضوع ناراحتیم. در جهان اسلام باید وضعیتی بهوجود بیاید که یک روز برای همه عید و یک روز برای همه اول ماه رمضان باشد. در نماز عید میخوانیم که الذی جعلته و للمسلمین عیدا یعنی عید فطر را برای مسلمین عید قرار دارید این بدان معناست که عید یک روز است برای مسلمانان. حتی گفته شده زمانی که حضرت مهدی(عج) ظهور میکنند ما یک عید فطر، یک عید قربان و ... داریم و اینطور نیست که بگوییم امروز اینجا عید است و فردا فلانجا.
* حضرتعالی میفرمایید که روش دیدن هلال نازک ماه تنها دلیل تولد ماه جدید نیست. چرا تاکنون در این مورد سکوت کرده بودید و اصلا وظیفه کیست که در این مورد به بررسیهای لازم بپردازد؟
** من الان با شما صحبتی کردم که پیش از این فرد دیگری نگفته بود. هر فردی که برای بار اول مسایل این چنینی را مطرح میکند، همه میگویند نه اما کم کم قبول میکنند. بنده بهعنوان یک طلبه، روی این مساله کار کردم و اینطور نیست که حرفی بدون تحقیق زده باشم. بنده بسیاری از متون و روایات را مطالعه کردم و به اینجا رسیدم. اول ماه یک بحث تکوینی است و اینطور نیست که با تعبد و با قرارداد درست کنم.
اول ماه، اول دوره قمری و اول دوره قمری هم پدیدار شدن اولین جزو نیر ماه به سمت زمین است. این یک واقعیت است و اگر بنده یقین پیدا کردم که اولین جزو روشن ماه طرف زمین است، چه ببینم و چه نبینم، دخالت در اولیت ندارد. وقتی یقین پیدا میکنم در ساعت، دقیقه و ثانیه فلان در قبل از ظهر، ماه متولد شده است، آن روز، روزاول ماه است و اگر بعد از ظهر این کار شده باشد، طبق روایتی که عرض کردم، فردا روز اول ماه است. مزیت دیگر هم دارد که جهان اسلام میتواند یک عید داشته باشد و یک روز اول ماه رمضان جهان اسلام باشد.
همه در یک روز عید قربان را جشن بگیرند و این عید برای ما دارای اهمیت است چون مساله مهمی است و باید روز نهم وقوف در عرفات کنند و روز دهم باید به منا بروند و اعمال منا را بهجا بیاورند. چه کار کنیم کسی برای یک کشوری است که در آنجا اعلام شده امروز روز دهم است و کشور دیگری میگوید فردا روز دهم است. این فرد در عرفات و منا باید چه کار کند؟
نمیخواهم شعار بدهم و بگویم که همه مناسبتها در یک روز است بلکه من میخواهم اینها موید بیاورم که اول ماه امر تکوینی است و اول و اولیت تابع مبادی تکوینی خود است که همان ظاهر شدن جزو نیر ماه طرف زمین است. بنده باید به این موضوع علم پیدا کنم حالا با این دستگاههای جدید علم پیدا کردم که اولین جزو نیر ماه طرف زمین پدیدار شد، این اول ماه است و دیدن بنده دخالتی در اولیت ندارد. دیدن برای این است که بفهمم اول شده است اما بنده یقین پیدا کردم که اولین جزو نیر ماه سمت زمین است، یقین دارم که امروز اول است.
* حضرت امام(ره)چگونه با این موضوع مواجه میشدند یعنی ایشان استهلال ماه را قبول داشتند یا آنچه را که شما میفرمایید؟
** حضرت امام معمولا مداخله نمیکردند. یادم میآید زمانی که ایشان در نجف بودند و مراجع حکم میکردند ایشان به کربلا میرفت و در نجف نمیماند. در ایران هم علیرغم اینکه خودشان مرجع تقلید جهان تشیع بودند، به دفتر میگفتند مداخله نکنید و معمولاً مداخله نمیکردند و میگفتند ببینید قم چه میگوید. بنده به اینجا رسیدم که رویت در اولیت موضوعیت ندارد و امر تکوینی است و تابع مبادی تکوینی خودش است که ظاهر شدن اولین جزو نیر ماه طرف کره زمین است.
عظمت مساله عید فطر، عید قربان و اول ماه رمضان مساله مهمی است. وقتی گفته میشود الذی جعلتهه و للمسلمین عیدا یعنی امروز، نمیشود بگویند امروز الذی جعلته وللمسلمین عیدا برای اینجا و فردا الذی جعلته وللمسلمین عیدا برای یک جای دیگر و.... این موضوع از نظر جنبه خارجی هم درست نیست چون مینشینند و میگویند که مسلمانان وحدت ندارند و واقعیت این است که اولیت یکی است. درعلم فلسفه واحد شخصی را داریم که میگوید یکی بودن محال است که بر چند تا انطباق پیدا کند. اول ماه و اول دوره قمری واحد شخصی است که قابل تکثر نیست.
* در مراسم ماه مبارک رمضان و در برخی دیگر از اعیاد یا عزاداریهای مسلمانان مانند محرم موضوعاتی مطرح میشود که با فلسفه این روزها تطابق ندارد مانند برخی سخنرانیهای انحرافی یا مهمتر از آن خرافات. چه توصیهای برای سخنرانان و صاحبان مجالس در ماه مبارک رمضان دارید؟
** اساسا باید مطالبی را بگوییم که یا در قرآن باشد یا از سوی ائمه اطهار بیان شده است. ما مطلبی که امروز میخواهیم برای جامعه بیان کنیم نباید من درآوردی و از خودمان باشد و مستند ما یا باید از قرآن باشد یا روایاتی که از ائمهاطهار وارد شده است. اگر بنده بنشینم و بخواهم با خواب و یک سری چیزهای دیگر حرف بزنم صحیح نیست. امتیاز مذهب شیعه عقلانی بودن آن است واین مذهب نمیتواند با خرافات جمع شود.
مذهب شیعه مذهبی مدرنیته است یعنی با روز همراه هم میشود. ما در شیعه اجتهاد را هم داریم یعنی علمای بزرگ در مسائل فقهی اجتهاد میکنند. همان حرفی که حضرت امام(ره) فرمودند یعنی عنصر زمان و مکان دخالت در اجتهاد دارد. به اعتقاد امام همواره احکام اسلام با رشد و پیشرفت جامعه همسو است. ما باید در اجتهاد عنصر زمان و مکان را در نظر بگیریم و از خودمان بپرسیم که کجا هستم و در چه زمانی هستم.
یک فقیه همیشه باید این موارد را در نظر بگیرد. این سخن امام(ره) سخن بسیار عالی است که واقعیت فقه شیعه را بیان کرده و امتیاز این فقه است. فقه شیعه در حال جدید شدن است و هیچ گاه کم نمیآورد. و هیچ گاه نمیشود گفت با این زمان نمیسازد چون عنصر زمان و مکان را یک مجتهد باید در اجتهاد خود دخالت دهد.
* اما برخی انتقاد دارند فقه پویا آن فقهی که پاسخگوی زمان حال خودشان است، بعضا دراجتهادها دقیق لحاظ نمیشود. با توجه به اینکه شما یک ربع قرن با حضرت امام(ره) در ارتباط بودید، چه نظری در این مورد دارید؟
** آنچه عرض کردم از روی تعصب نیست و نمیخواهم بگویم چون شاگرد امام بودم تعصب بر فرمایشات ایشان دارم اما فرمایش امام عین واقعیت است چون دین اسلام از حیث جغرافیا محدود به هیچ مکانی نیست و برای کل دنیاست. از حیث زمان خاتم ادیان است و تا قیام قیامت این دین وجود دارد پس دین به این گستردگی که از حیث زمان محدود به هیچ زمانی نیست و از حیث جغرافیا محدود به هیچ مکانی نیست باید یک مجتهد عنصر زمان و مکان را دخالت در اجتهاد دهد و اصلا نمیتواند توجهی به این دو عنصر نداشته باشد؛چون دین اسلام اینچنین دینی است.
نباید اسلام را با عینک یک نقطه خاصی ببینند بلکه باید با عینک کل جهان، اسلام را ببینند و البته با عینک همه زمانها. یعنی هرچه زمان پیشرفت کرد توسعه پیدا کند، فقیه هم باید با همان نگاه به احکام فقهی نگاه کند چون اسلام اینطور است و خاتم ادیان است و محدود به زمان خاصی نیست. در یک دینی با این گستردگی باید حرف امام را قبول کنیم که عنصر زمان و مکان باید در اجتهاد دخالت کند و این یک واقعیت است.
اگراین کار را نکنیم اسلام را به شکل دین ناقص به جهان معرفی کردهایم. ما معتقدیم اسلام برای هر مساله جدیدی حکم دارد و آنطور نیست که خلا قانونی و حکمی در اسلام داشته باشیم البته به شرط اینکه عنصر مکان و زمان را در اجتهاد دخالت دهیم. اگر این کار را بکنیم هیچ فقیهی در هیچ مسالهای نمیماند و این خصوصیت فقه شیعه است. دین ما خاتم ادیان است و برای کل جهان است.
* شما ربع قرن با حضرت امام(ره) بودید. خاطرهای از منش و رفتار ایشان در ماه رمضان را در خاطر دارید؟
** اسمش را نمیتوانم خاطره بگذارم. ایشان در ماه رمضان روزه میگرفت و روزی 4 تا 5 جزء قرآن میخواندند. زمانی که در نجف حضور داشتند هر شب به حرم امیرالمومنین میرفتند و در این ماه خیلی لاغر میشد. اینطور نبود که چون روزه میگرفتند، در افطار غذاهای مقوی و کباب بخورند. امام بسیار عادی رفتار میکرد و زندگی معمولی در نجف داشتند. کسی که خرید میکرد یک روز انجیر خرید، امام گفت که میگویند قیمت انجیر یک تومان و 5 زار است چرا رفتی 2 تومانی خریدی؟
آن مرد پاسخ داد که آن انجیرها مانده است و این انجیرها تازه است و امام به او گفت که مانده باشد اما خراب نباشد، باید از همان یک تومان و 5 زار را میخریدی. امام اینگونه در زندگی خود دقت میکرد و وضع زندگی خود را با زندگی فقرا تنظیم میکرد. امام اهل غذاهای خوب و ... نبود. امام خمینی پیرو امیرالمومنین و انسانی استثنایی بود. وقتی از او تعریف میکردی بدش میآمد و واقعا ناراحت میشد در حالی که انسان طبیعتاً از مورد تعریف و تمجید قرار گرفتن، خوشش میآید. حتی زمانی که برای دیدار ایشان میآمدند با کسی که دست ایشان را نمیبوسید مهربانتر از کسی بود که دستشان را میبوسید. امام واقعا هوای نفس نداشت.
* فکر میکنید حسن آقا راه امام را میرود؟
** بله. ایشان تولد 40 سالگیشان چند روز پیش بود اما راه 80 ساله را پیموده است. ایشان مسلما مجتهد جامعالشرایط و فقیه است و درس خارج در قم میدهد و 300 شاگرد دارد، حرفهای جدید در اصول دارد و اشکال به بزرگان در مبانی اصولی میکند چون مسلط است و خوب درس خوانده است. هم فلسفه اسلامی و هم فلسفه غرب را به خوبی بلد است.
در اشعار و در ادبیات کار میکند. هر قشری به نزد او میآید دوست دارد با آنها صحبت کند و مدتی است که فیزیک مطالعه میکند. دیدم یک فیزیکدان آمده بود و با او درمورد فرمولهای فیزیک بحث میکرد. تعجب کردند که یک روحانی فرمول فیزیکی را از کجا بلد است؟ سید حسن خمینی واقعا نوه امام(ره) است و امام هم همینطور بود. انشاءالله امیدواریم راه امام را برود و برای جهان اسلام مفید باشد.
* ولی حاج سیدحسن آقا طی سالهای اخیر بسیار مورد هجمه قرار گرفته است. این هجمهها برای چیست؟
** سیدحسن آقا چون آدم خوبی است مورد هجمه قرار میگیرد. اگر آدم خوبی نبود که کسی با او کاری نداشت. همیشه انسانهای خوب مورد هجمه قرار میگیرند. شما اگر یک انسان گمنامی باشید طبیعی است که با شما کاری ندارند اما زمانی که امتیازی داشته باشید، به دور شما میریزند. چرا با امیرالمومنین به این اندازه بد بودند؟ آخه کسی با علی بد میشود؟ علی که مظهر همه صفات کمالیه است، اگر بخواهیم به انسانیت، تقوا وعدالت و... یک جسم بدهیم، همه اینها علی ابن ابی طالب میشود.
آیا آدم با این موجود بد میشود؟ آنهایی که فاقد این خصوصیات هستند، نمیتوانند او را ببینند. جورج جرادق میگوید: اگر بگویم علی افضل از مسیح است دینم اجازه نمیدهد و اگر بگویم مسیح افضل برعلی است وجدانم اجازه نمیدهد. امیرالمومنین را مسیحی کاتولیک هم این طور معرفی میکند.
پس طبیعی است که این انسان دشمنان زیادی دارد. تا سیدحسن خمینی است، تفکر امام(ره) زنده است چون او دنبالهرو خط امام و طرز تفکر امام است. کسانی که با انقلاب موافق نیستند و با امام خرده حساب دارند، طبیعی است که با او خوب نباشند.