تاریخ انتشار : ۲۱ آبان ۱۳۹۱ - ۰۷:۰۹  ، 
کد خبر : ۲۵۰۳۷۱

پرورش‌یافته در دامان صهیونیسم

منیژه فتاحی‌اردکانی اشاره: فرقه بهائیت از سال 1260 قمری توسط علی‌محمد باب که خود را «باب» امام زمان(عج) و وسیله تماس مردم با آن حضرت معرفی می‌کرد، به وجود آمد. وی به سبب عقاید کفرآمیزش در سال 1266 به دست امیرکبیر کشته شد. پس از او، دو برادر مدعی جانشینی وی شدند و بدین‌ ترتیب، میان پیروان این فرقه اختلاف افتاد. گروهی پیرو «صبح ازل» (بابی‌ها) و عده‌ای پیرو برادر دیگر، «بهاءالله» (بهایی‌ها) شدند و در اثر درگیری بین آن‌ها تعداد بسیاری جان خود را از دست دادند. دولت عثمانی برای پایان دادن به درگیری‌ها، بهاء‌الله و طرفدارانش را به «عکا» در فلسطین اشغالی و صبح ازل و یارانش را به قبرس تبعید کرد. از آن‌جا که بهائیان در مسائلی چون اسلام‌ستیزی دارای هدف مشترک با صهیونیست‌ها بودند، پس از تشکیل رژیم غاصب اسرائیل و راه‌اندازی تشکیلات مرکزی این فرقه در شهر حیفا، به طور کامل در خدمت این رژیم قرار گرفته و فعالیت آن‌ها براساس خواسته‌های صهیونیست‌ها تنظیم شد. در نوشتار ذیل می‌کوشیم، برخی از زوایای پیدا و پنهان روابط متقابل این دو پدیده جعلی را بررسی کنیم.

براساس بررسی‌های تاریخی، یهودیان نقش بسزایی در پیدایش، گسترش و رشد بابیه و بهائیه داشته‌اند. به گواهی اسناد تاریخی، پنج سال پیش از آغاز دعوت علی‌محمد باب و درست اندکی پس از استقرار کمپانی ساسون در بوشهر و بمبئی، یهودیان مشهد بدون هیچ فشاری به طور دسته‌جمعی مسلمان شدند و نخستین کسانی هم که در خراسان بابی شدند، همین یهودیان جدید‌الاسلام مشهد بودند. همچنین ورود بابی‌‌گری به «سیاهکل» توسط میرزا ابراهیم، یهودی جدیدالاسلام ساکن رشت، صورت گرفت.
«دایرة‌المعارف یهود»، یهودیان جدیدالاسلام مشهد را در شمار یهودیان مخفی (انوسی‌ها) دسته‌بندی می‌کند ـ نه ذیل مرتدین ـ و این نشان می‌‌دهد که آن‌ها براساس طرح و برنامه و به دستور محافل دینی خود و برای فریب افکار عمومی به این کار تن داده بودند. به نوشتۀ والتر میشل ـ محقق یهودی ـ این یهودیان مخفیانه به دین یهود پایبند بودند.1
حسن نیکو ـ مبلغ پیشین بهائیت ـ می‌نویسد: طبقه دیگر [بهائیان]، یهودی هستند که با چه بغض و عنا به اسلام معروفند. در چنین صورتی اگر کسی علمی بلند کند که باعث تفریق و تشتیت جمعیت اسلام شود و سبب تفریق مسلمین گردد، البته دشمن... دلشاد گردیده وی را استقبال می‌کند... [یهودیان] در دخول در مجامع و محافل بهائیان سه فایده مسلم برای خود تصور داشته‌: اول آن که لااقل سیاهی لشکر دشمنی می‌شوند که بر ضد اسلام قیام کرده و رایت تشتیت و تفریق را بلند نموده است. دوم آن‌که از مسأله اجتناب و دوری که در مسلمین شیعه نسبت به یهود بود، مستخلص می‌شوند و با آن‌ها معاشرت می‌کنند بلکه وصلت می‌نمایند.
سوم آن‌که اگر باعث غلبه و قدرت بهائیان گردد، عجالتاً در حزب آنان وارد کرده باشند. بنابراین طبیعی است که از پیشرفت و گسترش این فرقه ساختگی خوشحال شوند و از هیچ کمکی در این راه دریغ نورزند.
نکته قابل توجه در این میان این است که دلدادگی بهائیان به یهودیان، ریشه‌ای دیرینه‌تر از عمر رژیم اسرائیل دارد، به گونه‌ای که میرزا حسینعلی بهاء (مؤسس بهائیت) تجمع و عزت‌یابی یهودیان در ارض موعود را مطرح می‌کند و ده‌ها سال بعد، بشارت‌های او مبنی بر تأسیس اسرائیل با آب و تاب در مطبوعات غربی منعکس می‌شود: «روزنامه‌‌ها [ی ایتالیا] در اهمیت امر مبارک مقالاتی نوشتند.
حتی بشارات حضرت بهاءالله را به جهت بنی‌اسرائیل و عزت و اجتماع آنان را در سرزمین موعود و اسرائیل یاد‌آوری نموده بودند.»3 همچنین عباس افندی (از دیگر رهبران بهائیت) در سال 1907 میلادی خطاب به یکی از یهودیان بهایی شده می‌گوید: «این‌جا فلسطین است، اراضی مقدسه است، عن قریب قوم یهود به این اراضی بازگشت خواهند نمود، سلطنت داوودی و حشمت سلیمانی خواهند یافت. این از مواعید صریحه‌ الهیه است و شک و تردید ندارد...»4
بن زوی (از فعالان صهیونیست که بعدها به ریاست جمهوری رژیم اشغالگر قدس رسید) نیز به ملاقات خویش با عباس افندی 40 سال پیش از تأسیس اسرائیل تصریح می‌کند، که به خوبی عمق استراتژیک روابط میان یهودیان و بهائیان را نشان می‌دهد.
در این میان، مواضع سران بهائیت در برابر تشکیل رژیم جعلی اسرائیل گویای بسیاری از واقعیت‌ها است. روز سوم ژوئن سال 1922 میلادی انتشار یادداشت چرچیل (نخست‌وزیر وقت انگلستان) مبنی بر این که دولت متبوع وی در نظر دارد یک کانون ملی یهود در فلسطین بنا کند، باعث اعتراض‌های شدید مسلمانان شد، به‌گونه‌ای که پای سازمان‌ ملل را نیز به میان کشید و «کمیته مخصوص رسیدگی به مسأله فلسطین» تشکیل شد.
در آن مقطع، ارزیابی‌های گوناگون مورد بررسی قرار گرفت و ماهیت بسیاری از گروه‌ها و افراد بیش از پیش روشن شد. نامه شوقی افندی (رهبر وقت بهائیان) در این باره خطاب به رئیس کمیسیون مزبور، ماهیت سران فرقه را به خوبی روشن می‌کند: «... تنها یهودیان هستند که علاقه آن‌ها نسبت به فلسطین تا اندازه‌ای قابل قیاس با علاقه بهائیان به این کشور است؛ زیرا در اورشلیم بقایای معبد مقدسشان قرار داشته و در تاریخ قدیم، آن شهر مرکز مؤسسات مذهبی و سیاسی آنان بوده است.»5
روحیه ماکسول (از رهبران بهائیت و همسر شوقی افندی) نیز تصریح می‌کند: «من ترجیح می‌دهم که جوان‌ترین ادیان (بهائیت) از تازه‌ترین کشورهای جهان (اسرائیل) نشو و نما نماید و در حقیقت باید گفت آینده ما (بهائیت و اسرائیل) چون حلقات زنجیر به هم پیوسته است.»6
بهائیان همچنین ستاره داوود را مانند بابیه اسم اعظم می‌دانند و برای جلب محبت، اسم اعظم را که شعار بهائیت است، ترسیم و در قبرستان یهودیان مدفون می‌سازند.7
ارادت بهائیت به صهیونیسم تا حدی است که شوقی افندی یکی از مهم‌ترین وظایف «شورای بین‌المللی بهائیان» را برقراری رابطه با دولت اسرائیل قلمداد می‌کند و در نقشه ده‌ ساله‌اش حمایت از اسرائیل را بر همه دولت‌های جهان ترجیح می‌دهد.8 او همچنین به بهائیان فرمان می‌دهد به تشکیل محافل روحانی و ملی بر مبنای قوانین و مقررات دولت اسرائیل اقدام کنند: «در ارض اقدس، بر حسب قوانین و مقررات حکومت جدیدالتأسیس... این‌گونه محافل را به وجود آورید»9 در حالی که در تشکیل همین محافل در کشورهای دیگر، رعایت قوانین و مقررات دولت‌ها را مطرح نمی‌کند!10
بدین‌گونه رابطه بین سران بهائیت با رژیم اشغالگر قدس هر روز صمیمانه‌تر می‌شود و شورای بین‌المللی بهائیان طی نامه‌ای به محفل ملی بهائیان ایران می‌نویسد: «روابط حکومت ‍[اسرائیل] با حضرت ولی‌ امرالله و هیأت بین‌‌المللی بهائی، دوستانه و صمیمانه است و فی‌الحقیقه جای بسی خوشوقتی است که راجع به شناسایی امر‌ ‍[= بهائیت] در ارض اقدس [= اسرائیل] موفقیت‌هایی حاصل گردیده است.»11
در نشریه رسمی محفل ملی بهائیان ایران هم آمده است: «با نهایت افتخار و مسرت، بسط و گسترش رابطه بهائیت با اولیای امور دولت اسرائیل را به اطلاع بهائیان می‌رسانیم... در ملاقات با بن گورین، نخست‌وزیر اسرائیل، احساسات صمیمانه بهائیان را برای پیشرفت دولت مزبور به او اعلام نمودند و او در جواب گفته است: از ابتدای تأسیس حکومت اسرائیل، بهائیان همواره روابط صمیمانه با دولت اسرائیل داشته‌اند.»12
البته دولت غاصب صهیونیستی نیز همراهی بهائیان را ارج می‌نهد، به‌ گونه‌ای که «نرمان نیویج» (یکی از مهره‌های مهم دولت اسرائیل) فرقه ساختگی بهائیت را در ردیف اسلام، مسیحیت و یهودیت قرار می‌دهد و آن را یک دین جهانی می‌نامد: «اکنون فلسطین را نباید فی‌الحقیقه منحصراً سرزمین سه دیانت محسوب داشت، بلکه باید آن را مرکز و مقر چهار دیانت به شمار آورد؛ زیرا مرام بهایی که مرکز آن حیفا و عکا است و این دو مدینه زیارتگاه پیروان آن است، به درجه‌ای از پیشرفت و تقدم نایل گشته که مقام دیانت جهانی و بین‌المللی را احراز نموده است و همان‌طور که نفوذ این آیین در سرزمین مذکور روز به روز رو به توسعه و انتشار است، در ایجاد تفاهم و اتحاد بین‌المللی ادیان مختلفه عالم نیز عامل بسیار مؤثری به شمار می‌آید.»13
همچنین بهائیان توانستند نخستین معبد بزرگ خود ـ مشرق الأذکار ـ را در آن جا بنا کنند: «موقوفات بین‌المللی بهایی بر صفحه جبل کرمل با امضای قراردادی با مقامات اسرائیلی برای ابتیاع قطعه زمینی به مساحت 36 هزار متر مربع واقع در رأس الحبل کرمل جنب غار ایلیا به مقدار زیاد افزایش یافته.
همچنین با تملک نقطه‌ای که به قدوم مبارک حضرت بهاء‌الله متبرک و محل نزول لوح کرمل بود، به قیمت یکصد و هشت هزار دلار خریداری گردید قرار شد اولین مشرق‌الأذکار ارض اقدس در آن ساخته شود.»14 و نیز «دولت اسرائیل آن قدر نسبت به بهائیان خوش‌بین است که در فرودگاه خود، احیا ‍]بهائیان] را بازرسی نمی‌کند، به طوری که وقتی رئیس کاروان به پلیس اظهار می‌دارد این‌ها بهایی هستند، حتی یک چمدان را باز نمی‌کنند.
ولی بقیه مسافرین ـ حتی کلیمی‌ها ـ را بازرسی می‌کنند، به طوری که یک کلیمی اعتراض کرده بود چرا بهائیان را بازرسی نمی‌کنید و ما را که این جا وطن‌مان است مورد بازرسی قرار می‌دهید؟!»15 البته دامنه محبت‌ها به این جا محدود نمی‌شود؛ بلکه «موقوفات بهایی در ارض اقدس از رسومات دولتی معاف و این معافیت بعداً شامل بیت مبارک حضرت عبدالبها و مسافرخانه شرقی و غربی نیز گردید... عقدنامه بهایی به رسمیت شناخته شد. وزارت ادیان، قصر مزرعه را تسلیم نمود و وزارت معارف اسرائیل، ایام متبرکه بهایی را به رسمیت شناخت.»16 با توجه به این امتیازات ویژه است که شوقی افندی تصریح می‌کند: «دول اسرائیل، وسایل راحتی ما را فراهم کرد.»17
از سوی دیگر، دیدارهای سران عالی رتبه رژیم صهیونیستی و فرقه بهائیت نیز سطح بالای روابط میان آن‌ها را نشان می‌دهد. لروی‌ آیواس، منشی کل شورای بهائیان، طی نامه‌ای به محفل بهائیان ایران در شرح ملاقات شوقی افندی و رئیس‌جمهور وقت اسرائیل می‌نویسد: «در این روز تاریخی، رئیس‌جمهور و خانمشان کل هیأت بین‌المللی بهایی را... به حضور پذیرفتند. پس از لحظه‌ای رئیس‌جمهور و همراهان با اتومبیل روانه بیت مبارک شدند. حضرت ولی‌ امرالله و حرم مبارک از رئیس‌جمهوری و خانم با لطف و محبت خاصی پذیرایی نمودند.
ضمن مذاکرات دوستانه و غیررسمی، حضرت ولی‌الله مقصد و مرام بهائیت را توضیح [دادند] و نظر مساعد و تمایل بهائیان را نسبت به اسرائیل بازگو کردند و آرزوی بهائیان را برای ترقی و سعادت اسرائیل برشمردند... وقت خداحافظی، از طرف رئیس‌جمهور اسرائیل سپاسگزاری فراوان شد و ضمن تقدیر از اقدامات و مجاهدات بهائیان در کشور اسرائیل، آرزوی قلبی خویش را برای موفقیت جامعه بهائیان در اسرائیل و سراسر گیتی اظهار داشتند.»18
شوقی افندی در تلگرافی به محفل بهائیان ایران خاطرنشان می‌کند: «رئیس‌‌جمهور دولت اسرائیل به اتفاق قرینه محرمه... اعتاب مقدسه را در جبل کرمل زیارت نمودند. این زیارت، اولین تشریف‌فرمایی رسمی است که از طرف یکی از دول مستقله از مقامات مقدسه حضرت اعلی و مرکز میثاق حضرت بهاء‌الله به عمل آمده است.»19
این ملاقات‌ها در سطوح بالا همچنان ادامه یافت و هماهنگی گسترده‌ای را بین دو طرف موجب شد؛ به گونه‌ای که شورای بین‌المللی بهائیان تصریح کرد: «هر قدر اشخاص در دوائر دولتی مقامشان بالاتر است، حس ادب و احترام و اطلاعات ایشان نسبت به امر [= بهائیت] بیش‌تر است. به همین طریق، مقامات عالیه در انجام امور، نظر مساعد‌تری داشته و در موارد لازم از کمک مضایقه نمی‌کنند.»20
چند سال بعد نیز والمان شازار، رئیس‌جمهور بعدی اسرائیل، در رأس هیأتی از مرکز بهائیان دیدار کرد: «حضرت والمان شازار، رئیس‌جمهور اسرائیل... در تاریخ 7 آوریل 1964 از مرکز عالم بهایی به طور رسمی دیدن کردند... [ایشان] تحیات و ادعیه خالصانه خود را برای عموم احیا [= بهائیان] در سراسر عالم ابلاغ نمودند و چندی بعد به یاد بود این دیدار یک آلبوم عکس... به مشارالیه هدیه گردید. حضرت رئیس‌جمهور پس از دریافت این هدیه در ضمن نامه‌‌ای، تشکرات قلبی خود را اظهار و مجدداً پیام دوستی و حسن‌نیت خود را برای جامعه جهانی بهایی فرستاده‌اند»21
در این میان، برخی گزارش‌های ساواک هم خواندنی است و به خوبی پیوند این فرقه را با زرسالاری یهود و صهیونیسم نشان می‌دهد: «جلسه‌ای با شرکت 12 نفر از بهائیان ناحیه 2 شیراز در منزل آقای هوشمند و زیر نظر آقای فرهنگی تشکیل گردید. پس از قرائت مناجات شروع و خاتمه و قرائت صفحاتی از کتاب لوح احمد و ایقان، آقای فرهنگی و محمدعلی هوشمند پیرامون وضع اقتصادی بهائیان در ایران صحبت کردند. فرهنگی اظهار داشت: بهائیان در کشورهای اسلامی پیروز هستند و می‌توانند امتیاز هر چیزی را که می‌خواهند بگیرند.
تمام سرمایه‌های بانکی و ادارات و رواج پول در اجتماع ایران مربوط به بهائیان و کلیمیان می‌باشد. تمام آسمان‌خراش‌های تهران، شیراز و اصفهان مال بهائیان است. چرخ اقتصادی این مملکت به دست بهائیان و کلیمیان می‌چرخد... آقایان بهائیان! نگذارید کمر مسلمانان راست شود!»22 «... عباس اقدسی گفت: دولت اسرائیل در جنگ 46 و 47 قهرمان جهان شناخته شد و ما جامعه بهائیت، فعالیت این قوم عزیز یهود را ستایش می‌کنیم.»23 «شنیده شده چندی قبل بهائیان ایران، مبلغ هنگفتی... به اسرائیل کمک کرده‌اند. البته تصور می‌رود کمک بهایی‌ها از طریق آقای غفوری، نمایندگی سیاسی اسرائیل در ایران... انجام گردیده.»24
بهائیان در کنار همه خدمات خود به رژیم صهیونیستی، جاسوسی برای این رژیم را به طور خاص پی می‌گیرند. در یکی از اسناد ساواک آمده است: «اسرائیل، مذهب بهایی‌ها را به عنوان یک مذهب رسمی در سال 1974 به رسمیت شناخته است. دولت اسرائیل با اجرای برنامه تحبیب از افراد مزبور می‌کوشد از اقلیت فوق‌الذکر در سایر کشورهای جهان ـ به‌ ویژه ایران‌ ـ بهره‌برداری سیاسی، اطلاعاتی و اقتصادی کند.»25
در این‌باره، یکی از بهائیان جدا شده از این فرقه با تأکید بر این که هر فرد بهائی خود را موظف می‌داند اطلاعات مورد نیاز را در اختیار اسرائیل قرار دهد، خاطرنشان می‌کند: «بهائیان تعلقی به هیچ ‌کشور ندارند؛ چون تعلق خاطر به وطن در این‌ها کشته شده؛ چون یکی از اهداف و کارهای استعمار همین است که برای جاسوس‌‌پروری در هر کشوری باید حس وطن‌دوستی را از این‌ها بگیرد تا آمادگی پیدا کنند برای در اختیار استعمار قرار گرفتن»26 و می‌افزاید: «بهائیان هر دولتی را که اسلام‌ستیزی در آن باشد، واقعاً‌ دوست دارند و از آن حمایت می‌کنند و به آن‌ها خدمت می‌کنند، تا جایی که می‌توانند خوش‌خدمتی می‌کنند.»27 و در پایان تصریح می‌کند: «الآن عملاً جاسوس‌های بزرگ اسرائیل، بهائی‌ها هستند.»28
به دلیل همین همدلی‌ها میان اسرائیل و بهائیان بود که مسلمانان بیش از پیش به این فرقه حساس شدند و در برابر آن واکنش نشان دادند، از جمله: پس از شکست‌های سنگین اعراب از رژیم صهیونیستی و روشن شدن فعالیت بهائیان در کشورهای اسلامی برای جاسوسی به نفع تل‌آویو، «دفتر تحریم اعراب علیه اسرائیل» مقرر کرد «باید دولت‌های عربی از تحرکات بهایی‌ها و تشکیل محافل آن‌ها شدیداً خودداری کنند؛ زیرا صهیونیسم پشت آنان پنهان شده‌ است.»29
مجمع‌الفقه الاسلامی وابسته به سازمان کنفرانس اسلامی نیز که فقهای 57 کشور اسلامی در آن عضویت دارند، قطعنامه‌‌ای منتشر کرد که در آن، بهائیان به اجماع مسلمانان، کافر و خارج از دین اسلام شمرده شده‌اند و از دولت‌ها و ملت‌های اسلامی درخواست شده است اقدامی مقتضی در برابر آنان انجام دهند.
امام خمینی(ره) هم در دوران نهضت باشکوه اسلامی، بارها در سخنان روشنگرانه خود درباره خطر بهائیان هشدار دادند: «آقایان باید توجه داشته باشند که بسیاری از پست‌های حسابی به دست این فرقه است که حقیقتاً عمّال اسرائیل هستند. خطر اسرائیل برای اسلام و ایران بسیار نزدیک است»30
«این جانب حسب وظیفه شرعیه به ملت ایران و مسلمین جهان اعلام خطر می‌کنم. قرآن کریم و اسلام در معرض خطر است، استقلال مملکت و اقتصاد آن در معرض قبضه صهیونیست‌هاست که در ایران به [صورت] حزب بهایی ظاهر شدند...»31
پس از پیروزی انقلاب نیز سران فرقه بهایی و رژیم صهیونیستی دیدارها و روابط خود را گسترش داده‌اند: رئیس مجلس رژیم صهیونیستی در 14 تیر 1377 ضمن بازدید از مرکز بهائیت در شهر حیفا، خواستار آزادی عمل پیروان آن در ایران شد.32
در اول خرداد 1380 مصادف با 28 صفر ـ سالروز رحلت پیامبر اکرم(ص) و امام حسن‌مجتبی(ع) ـ رژیم صهیونیستی به مناسبت تجمع بهائیان برای افتتاح ساختمان مرکزی این فرقه در حیفا مراسم جشن و پایکوبی مفصلی به راه انداخت. ساخت این مجموعه 250 میلیون دلاری با حمایت مستقیم اسحاق رابین،‌ نخست‌وزیر وقت رژیم صهیونیستی، از سال 1372 آغاز شده بود.33
در شهریور 1382 آریل شارون، نخست‌وزیر وقت رژیم صهیونیستی، در سفر به هند از مرکز بهائیان در دهلی‌نو که به «نیلوفر آبی» شهرت دارد، بازدید کرد.34
در 17 دی 1385 اولمرت، نخست‌وزیر کنونی اسرائیل، در دیدار با سران فرقه ضاله بهائیت، مراتب ارادت خود را به آنان اعلام کرد و اطمینان داد که به احترام مقدسات بهایی‌ها در ایران، از حمله به این کشور منصرف شده است.35
سخن پایانی این که فارغ از عقاید خرافی، کفرآمیز و ضداسلامی موجود در بهائیت، واقعیتی که راه را بر هرگونه سستی در برخورد قاطع با این فرقه ضاله می‌بندد، پیوند دیرین بهائیت با صهیونیسم است که باید مسؤولان امنیتی و قضایی کشورهای اسلامی با در نظر داشتن این وابستگی، استوارتر از گذشته در خشکاندن ریشه‌های فاسد این فرقه بکوشند.

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
پربیننده ترین
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات