تاریخ انتشار : ۱۲ اسفند ۱۳۹۱ - ۰۸:۴۷  ، 
کد خبر : ۲۵۱۹۴۱

جبهه غربی ـ عبری از چه نگران است؟!


حسین شریعتمداری
1- به این گزاره ها توجه کنید؛ «نشریه فرانسوی لوپوئن: اجلاس جنبش عدم تعهد در تهران، گوشمالی کشورهای 1+5 است که 6 سال است در پوشش سازمان ملل برای منزوی کردن ایران تلاش می کنند»، «خبرگزاری رویترز: نشست عدم تعهد در تهران کودتای دیپلماتیک علیه انزوای ایران است»، «نیویورک پست: برگزاری نشست غیرمتعهدها در تهران آخرین میخی است که ایران بر تابوت سیاست های ضد ایرانی آمریکا می کوبد»، «واشنگتن پست: اجلاس تهران نشانه زوال حیثیت و اعتبار بین المللی واشنگتن است»، «لس آنجلس تایمز: ایران با برپایی اجلاس تهران به آمریکا دهن کجی کرده است»، «نوبل آبزرواتور: نشست نم مهر باطل شدی است که ایران بر ادعاهای غرب درباره انزوای این کشور می زند»، «آسوشیتدپرس: ایران اجلاس تهران را با سیلی به تحریم های شورای امنیت سازمان ملل آغاز کرد»، «روزنامه اسرائیلی اورشلیم پست: تحریم ها و فشارهای آمریکا به کجا رسید؟
اجلاس تهران نمایش عدم انزوای ایران است»، «الاهرام مصر: نشست عدم تعهد در تهران، خواب و خوراک را از واشنگتن و تل آویو گرفته است»، «روزنامه سوئیسی تاگس اسنایگر: برخلاف ادعای آمریکا درباره انزوای ایران، اجلاس تهران نشان می دهد که این کشور امروزه در مرکز تصمیم گیری های جهانی قرار دارد»، «نیویورک تایمز: بسیاری از کشورهای عضو جنبش عدم تعهد به اجلاس تهران با چشم همایش امید به آینده نگاه می کنند» و... صدها نمونه دیگر که شماری از آنها طی چند روز گذشته بر صفحات روزنامه کیهان نشسته است.
اکنون جای این سؤال است که اینهمه نگرانی آمریکا و متحدانش- بخوانید جبهه غربی ، عبری- برای چیست؟ آیا اصول بنیادین جنبش عدم تعهد تغییر کرده است؟ که نکرده است. آیا در فاصله بین دو نشست «شرم الشیخ» و تهران، عضو جدیدی به جنبش عدم تعهد اضافه شده است؟ که نشده است. آیا در این فاصله، کشوری از عضویت جنبش کناره گرفته است؟ که نگرفته است. بنابراین نگرانی و اضطراب جبهه غربی- عبری از چیست؟!
نمایش شکست پروژه آمریکایی انزوای جمهوری اسلامی ایران اگرچه یکی از دستاوردهای بزرگ و بااهمیت اجلاس تهران است و همین نگرانی به صورت «ترجیع بند» در اظهارات و گزارش های رسانه ها و مقامات آمریکایی و اسرائیلی و برخی کشورهای عربی تکرار می شود ولی علت اصلی اضطراب آمریکا و متحدانش را باید در نقطه دیگری جستجو کرد. بخوانید؛
2- در فاصله 3 ساله میان اجلاس قبلی جنبش عدم تعهد در شرم الشیخ مصر و برپایی امروز آن در تهران، وقایع تعیین کننده و سرنوشت سازی اتفاق افتاده است که اجلاس تهران را از تمامی 15 نشست قبلی جنبش عدم تعهد متمایز می کند. نگرانی اعلام شده و اضطراب پنهان- ولی قابل درک- آمریکا و متحدانش در این بستر قابل جستجو است. بااهمیت ترین این رخدادها عبارتند از؛
الف: در فاصله بین دو نشست یاد شده، موج بلند بیداری اسلامی سراسر منطقه را فرا گرفته و به قول نتانیاهو «از تنگه خیبر در عربستان تا تنگه جبل الطارق در مراکش را به لرزه درآورده و حکومت های همپیمان غرب را یکی پس از دیگری ساقط کرده و یا در حال ساقط کردن است». و به گفته برژینسکی در اجلاس راهبردی آتلانتیک «این موج به رهبری ایران، آمریکا را از بلندای ابرقدرتی سال 2001 به دره سال 2011 کشانده است» و به قول جیمز ولسلی رئیس اسبق سازمان سیا «دکترین پایان تاریخ فرانتس فوکویاما را درهم پیچیده و از آرشیو مراکز استراتژیک بیرون انداخته است» و...
ب: جنبش عدم تعهد با ابتکار اولیه جواهرلعل نهرو، احمد سوکارنو و جمال عبدالناصر در سال 1955 در باندونگ اندونزی کلید خورد و مقابله یا- حداقل- استقلال از جهان دو قطبی آن روز یعنی اردوگاه مارکسیسم به رهبری شوروی سابق و اردوگاه امپریالیسم به رهبری آمریکا را به عنوان اصلی ترین هدف جنبش برگزید. این هدفگذاری و بسیاری دیگر از اصول بنیادین جنبش عدم تعهد به تدریج کمرنگ شد تا آنجا که بیشتر این اصول فقط روی کاغذ باقی ماند و در بیانیه ها به تکرار نشست. پیروزی انقلاب اسلامی ایران با شعار به عمل درآمده نه شرقی نه غربی، شوک بیدارکننده ای بود که علایم حیاتی تقریبا از بین رفته جنبش را به آن بازگرداند و با فروپاشی شوروی سابق، یکی از دو قطب رو در روی جنبش حذف شد، اما آمریکا ساز دهکده جهانی با کدخدایی خود را آغاز کرد و با آهنگ بدصدای این ساز و جنگ افروزی و قدرت نمایی کوشید جای خالی شوروی سابق را به نفع خود پر کند، که به قول حضرت آقا ویترینی از شکست های خود را به نمایش گذاشت.
از سوی دیگر، طی دو سال اخیر پتانسیل و ظرفیت پنهان جنبش با تجربه مقاومت سی وچند ساله و پیروز جمهوری اسلامی فرصت و جرأت بروز یافت و به صورت انقلاب های اسلامی فوران کرد و تنها قطب قدرتمند باقی مانده یعنی آمریکا را نیز به ضعف و ناتوانی کشید. بنابراین امروزه شانزدهمین اجلاس جنبش عدم تعهد در حالی برگزار می شود که آمریکا به قول «اوبر ودرین»، وزیر خارجه اسبق و مشاور کنونی رئیس جمهور فرانسه «دیگر ارباب جهان نیست» و به قول برژینسکی «شرایط امروز آمریکا شبیه شرایط منجر به فروپاشی شوروی سابق در سال 1989 است» و این پروسه طی 2 سال اخیر و در فاصله دو نشست 15 و 16 جنبش عدم تعهد به بار نشسته است.
ج: در فاصله 3 ساله میان دو اجلاس شرم الشیخ و تهران، آمریکا و اروپا با بی سابقه ترین بحران اقتصادی طی چند دهه اخیر روبرو بوده اند تا آنجا که به قول لوموند «بوی مرگ از اقتصاد آمریکا و اروپا بلند شده است» و به نوشته وال استریت ژورنال «نشست های پی درپی اتحادیه اروپا و چاره جویی های اقتصاددانان آمریکا یادآور بال بال زدن مرغ سرکنده است که مرگ نتیجه محتوم آن است». گفتنی است گاندی معتقد بود وابستگی اقتصادی فاجعه بارتر از وابستگی سیاسی و امنیتی است و جواهرلعل نهرو در نشست 1955 باندونگ بر همین راهکار به عنوان بستر حرکت جنبش عدم تعهد اصرار می ورزید.
بحران اقتصادی غرب، اصلی ترین امتیاز حریف 57 ساله جنبش عدم تعهد یعنی توان اقتصادی آن را به ضعف و استیصال کشانده است.
د: در فاصله 3 ساله مورد اشاره، جنبش وال استریت نیز شکل گرفته و با شتاب پیش می رود. این جنبش فراگیر در آمریکا و اروپا مقابله و ضدیت با نظام سرمایه داری را محور حرکت خود می داند. به بیان دیگر ماهیت نظام های حکومتی آمریکا و اروپا را هدف گرفته است. قیام 99 درصدی ها علیه یک درصدی ها که جنبش وال استریت به عنوان شعار محوری خود برگزیده است ترجمان روشنی از ضدیت با نظام سرمایه داری است، یعنی حریف که تاکنون در پی دست اندازی به حاکمیت های غیرهمسو بود، امروزه با بحران جدی هویت روبروست.
هـ: در فاصله یاد شده برخی از کشورهای منطقه که تا 3 سال قبل در اردوگاه آمریکا و از متحدان پرو پا قرص غرب بودند نه فقط از این اردوگاه جدا شده اند بلکه تقابل با آمریکا و اسرائیل به خواسته بنیادین مردم این کشورها تبدیل شده است که مصر به عنوان یکی از بنیانگذاران جنبش عدم تعهد از بااهمیت ترین آنهاست.
به این فهرست می توان نمونه ها و شواهد فراوان دیگری نیز اضافه کرد که بیرون از محدوده این نوشته محدود است.
3- تحولات و تغییرات یاد شده در حالی است که به قول کارتر رئیس جمهور اسبق آمریکا، «الگوی ایران پیش روی ملت هاست» و به گفته ریچارد هاوس مسئول شورای روابط خارجی آمریکا «این الگو بهار عربی- شما بخوانید انقلاب های اسلامی- را به سوی آنچه در ایران شکل گرفته است سوق می دهد». این سخن از قول جرج فریدمن رئیس بنیاد استراتفور آمریکا که به باشگاه کهنه کاران سیا شهرت دارد، نیز شنیدنی است. فریدمن می گوید «مشکل ما- آمریکا- با ایران، برنامه هسته ای این کشور نیست. مشکل آن است که ایران نشان داده است نه فقط بدون رابطه با آمریکا بلکه در حال درگیری و چالش با آن نیز می توان بزرگترین قدرت نظامی و علمی منطقه بود. این واقعیت تلخ- شما بخوانید شیرین- در تحولات کنونی منطقه نقش اصلی را داشته است».
4- امروز در شرایطی که به آن اشاره شد، جمهوری اسلامی ایران به عنوان پرچمدار بیداری اسلامی و نماد پیروزی بر قدرت های استکباری میزبان شانزدهمین اجلاس جنبش عدم تعهد در تهران است. اکنون به پاسخ سؤالی که در ابتدای این یادداشت مطرح شده بود نزدیک شده ایم و علت اصلی نگرانی و اضطراب آمریکا و متحدانش از اجلاس تهران به وضوح قابل دیدن است. شکست پروژه منزوی کردن ایران اگرچه یکی از دستاوردهای بزرگ اجلاس تهران است ولی اضطراب جبهه غربی- عبری را باید در نقش جمهوری اسلامی ایران در تبدیل جنبش عدم تعهد به یک نهاد- سازمان- نقش آفرین در معادلات جهانی جستجو کرد.
این جنبش با 120 عضو دومین نهاد بین المللی جهان بعد از سازمان ملل متحد است و کشورهای عضو آن بیش از دو سوم اعضای سازمان ملل را تشکیل می دهند بنابراین در صورتی که از سوی یک نظام آبدیده در کوران درگیری با قدرت های استکباری و دارای تجربه موفق و پیروز در مقابله با انواع چالش ها و برخوردار از اعتماد توام با اعتماد ملت ها مدیریت شود، به آسانی می تواند نامعادلات ظالمانه حاکم بر روابط کنونی بین المللی را به سوی آموزه های ارزشمند الهی تغییر داده و دگرگون کند و این یعنی پایان حاکمیت قدرت های استکباری بر معادلات بین المللی و عبور تاریخ از پیچ بزرگی که نظام سلطه بین الملل را پشت آن جا گذاشته است.
5- با توجه به آنچه گذشت، اجلاس تهران بایستی و می تواند از پیچ و خم های دست و پاگیر و تشریفاتی خارج شود و ضمن تعریف یک راهکار منطقی برای تبدیل به یک سازمان بین المللی، از هم اکنون نیز مسائل مهم و سرنوشت ساز جهان نظیر تغییر ساختار سازمان ملل متحد، حذف حق ظالمانه وتو و نیز، موضوعات مهم و تعیین کننده در جغرافیای عدم تعهد، مانند موجودیت جعلی رژیم صهیونیستی و تشکیل دولت فلسطین از بحر تا نهر، و ده ها مسئله حیاتی دیگر از جمله نجات مردم مظلوم بحرین از چنگال خونریز آل سعود، مقابله با تبعیض در برخورداری از فناوری هسته ای و... را به طور جدی در دستور کار خود قرار دهد و به عنوان نمونه می تواند از بحران سوریه آغاز کند.
چرا که سوریه امروز به آوردگاه و نقطه تلاقی قدرت های استکباری- آمریکا، اسرائیل، دیکتاتورهای عرب- با ملت های آزاده تبدیل شده است. چه کسی باور می کند که آمریکا و اسرائیل و عربستان و ترکیه و تجارتخانه قطر نگران دموکراسی در سوریه باشند؟! و اگر مدعی اصلاحات هستند چرا بلافاصله بعد از شروع اصلاحات، گله تروریست ها را به سوریه می فرستند و حمام خون برپا می کنند؟!
6- اجلاس تهران می تواند برای بررسی همه جانبه و یافتن راه حل برای بحران سوریه گروه و هیئتی را به ریاست تروئیکای جنبش شامل روسای فعلی(ایران)، قبلی(مصر) و بعدی(ونزوئلا) جنبش عدم تعهد و با حضورکشورهای همسایه سوریه که عضو جنبش هستند، یعنی سه کشور اردن، عراق و لبنان را مامور بررسی بحران سوریه کند.

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات