تاریخ انتشار : ۱۰ دی ۱۳۹۱ - ۱۱:۴۵  ، 
کد خبر : ۲۵۲۳۵۴

آمریکا و سلطه رسانه‌ای یهود*


احمد رامی
مترجم: حسن یوسف‌زاده

امروزه در جهان، قدرتی بزرگ‌تر از قدرتی که فریبکاران افکار عمومی در اختیار دارند، وجود ندارد؛ قدرت هیچ‌یک از پادشاهان، پاپ‌ها یا ژنرال‌های پیروز و کشیش‌های عالی‌رتبه به قدرت این چند نفر نرسید که تنها از طریق کنترل اخبار و برنامه‌های تلویزیونی به آن دست یافتند.
قدرتی که در هر منزلی وجود دارد؛ در تمام ساعات بیداری، ارادۀ خود را تحمیل می‌کند؛ نیرویی است که ذهن واقعی هر شهروند را شکل می‌دهد: پیرو جوان، ثروتمند و فقیر، ساده و فرهیخته و...
رسانه‌های جمعی نگاه ما به جهان را شکل می‌دهند و سپس به ما می‌گویند که دربارۀ جهان چگونه بیندیشیم. در اصل هر چه در مورد رخدادهای اطراف ما یا محدودۀ آشنایان می‌دانیم، از طریق روزنامه‌ها، مجلات، رادیو و تلویزیون به ما منتقل می‌شود.
رهبران رسانه‌های جمعی، نه فقط با جلوگیری به شدت کنترل شدۀ اخبار خاص از روزنامه‌ها یا تبلیغ آشکار تحریف تاریخ در برنامه‌های تلویزیونی (که از مشخصه‌های فریب افکار عمومی اطلاعات را به ما می‌رسانند)، بلکه آنها، هم هوشمندی و هم دقت را در اخبار و برنامه‌های پخش شده تمرین می‌کنند؛ شیوه‌ای که اخبار را پوشش می‌دهند؛ بر کدام واژه‌ها باید تاکید کرد؛ از کنار چه کلماتی باید به سادگی رد شد؛ واژه‌هایی که گزارش گران انتخاب می‌کنند؛ تن صدا و حالت چهره؛ نحوۀ بیان تیترهای خبری؛ انتخاب تصاویر ویژه و...، همه و همه به طور پنهانی، ولی به شدت نوع تفسیر ما را از چیزهایی که می‌‌بینیم یا می‌شنویم، تحت تاثیر قرار می‌دهد.
مهم‌تر از همه اینکه روزنامه‌نگاران و سردبیران، هر گونه شک باقی‌مانده را از ذهن ما برطرف می‌کنند؛ آنها با به‌کارگیری تکنیک‌های پیشرفته و روان‌شناسانه، اندیشه و فکر ما را چنان هدایت می‌کنند که بتوانیم با آنها هماهنگ شویم و سپس به ما اجازه می‌دهند که دقیقاً بدانیم که نگرش ما نسبت به افراد و رفتارهای مختلف چگونه باید باشد و ما این کار را از طریق قرار دادن افراد و رفتارهای آنان در متن برنامه‌های تلویزیونی و یا موقعیت‌های کمدی انجام می‌دهیم.
شکل‌گیری اذهان آمریکایی‌ها
بیشتر آمریکایی‌هایی که روزانه مقدار زیادی تلویزیون تماشا می‌کنند، به سختی می‌توانند وضعیت‌های تصنعی را از واقعیت تشخیص دهند؛ پاسخ‌های این تماشاگران به کنش‌های تلویزیونی، بیانیه‌ها و نگرش‌های بازیگران تلویزیونی، بیشتر از پاسخ‌های آنان به هم‌سالان خود در زندگی واقعی است. برای بیشتر آمریکایی‌ها واقعیت دروغین محیط تلویزیون جایگزین جهان واقعی شده است و میل شدید آنان به پاسخ‌های هماهنگ، به دلیل همین واقعیت دروغین است؛ بنابراین زمانی که نویسندۀ متن برنامۀ تلویزیون از طریق بازیگران تلویزیون بر برخی ایده‌ها تاکید و بر برخی از آنها را مردود می‌داند، در حقیقت نیروی قدرتمندی به میلیون‌ها بیننده وارد می‌کند تا با دیدگاه وی هماهنگ گردند.
با توجه به اوضاع و شرایط برنامه‌های تلویزیونی، وضعیت اخبار تلویزیونی و مطبوعاتی نیز باید چنین باشد. مسئلۀ خائنانه دربارۀ این شکل از کنترل اندیشه‌ها این است که وقتی ما از جانبدارانه بودن برنامه‌ها یا اخبار آگاه می‌شویم، مدیران رسانه‌ها همچنان می‌توانند بیشتر ما را فریب دهند، زیرا این مدیران، نه تنها چیزی را که نمایش می‌دهند تحریف می‌کنند، بلکه برای طیف مجاز اندیشه‌، حدود مرزی و قواعد اساسی ترسیم می‌کنند. برای نمونه به حدود مرزی اخبار رسانه‌های خاورمیانه دقت کنید؛ برخی از سردبیران و گزارش‌گران در اظهارات خود به طور کورکورانه طرفدار اسرائیل هستند، در حالی که دیگران تا حدودی بی‌طرفانه به نظر می‌رسند. اما هیچ‌کس به خود جرأت نمی‌دهد، اظهار کند که آمریکا در پشت سکۀ جنگ عرب‌ها و اسرائیل قرار گرفته؛ بنابراین در ارسال سربازان خود به جنگ با عراق. دشمن اصلی اسرائیل در خاورمیانه بیشتر منافع اسرائیل را تامین می‌کند تا منافع آمریکا؛ در نتیجه طیفی از اندیشه‌های مجاز شکل می‌گیرد؛ چرا که در سطوح آگاهی مراتبی وجود دارد.
بیشتر آمریکایی‌ها نمی‌توانند بپذیرند که توسط اسرائیل کنترل می‌شوند؛ حتی شهروندی که از اخبار کنترل شده گله دارد، اشتباهاً فکر می‌کند که به دلیل وجود طیفی از دیدگاه‌‌ها، می‌تواند با انتخاب سردبیر مورد اعتماد خود از نفوذ کنترل‌کنندگان نجات یابد و این یک وضعیت "به هر حال من برنده‌ام" است. هر دیدگاهی در طیف مجاز افکار عمومی، از نظر مدیران رسانه‌ها قابل قبول است، اما هیچ‌ واقعیت یا دیدگاه خارج از طیف مجاز پخش نمی‌شود؛ البته در صورتی که چنین قدرتی داشته باشند.
کنترل رسانه‌های شکل‌دهندۀ افکار عمومی بسیار دشوار است؛ همۀ رسانه‌های کنترل شده، اعم از تلویزیون، رادیو، روزنامه‌ها، کتاب‌ها و انیمیشین‌ها، با یک صدا سخن می‌گویند؛ هر کدام دیگری را پشتیبانی می‌کند. علی‌رغم ظاهر متنوع آنها، در بینشان اختلاف واقعی وجود ندارد و از طرفی منبع جایگزینی از واقعیت یا ایده‌ها، برای تودۀ مردم در دسترس نیست تا از آن طریق بتوانند، دیدگاه‌های مخالف با نظرات رهبران رسانه‌ها را بدانند.
این رسانه‌ها جهان را یکسویه نمایش می‌دهند؛ جهانی که در آن همه ادعا می‌کنند، یهودیان اساس بشریت‌اند؛ اسرائیل باید به عنوان یک واقعیت تثبیت شده پذیرفته شود؛ مقاومت در برابر یهود به معنای ضدیت با نژاد سامی است؛ عراقی‌ها در جنگ خلیج‌فارس "همراهان بدی" بودند؛ در نظام بانکداری سرمایه‌داری یهود اشکال وجود ندارد؛ اسلام همواره تهدید اساسی است؛ کشورهایی مثل ایران، سودان و لیبی از تروریسم حمایت می‌کنند؛ قتل‌عام اسرائیلیان در قالب دفاع مشروع از خود صورت می‌گیرد؛ رهبر سیاهان آمریکا (لوئیس فراخان) یک نژادپرست متعصب است و... این نوع نگاه، چشم‌اندازی است که رهبران رسانه‌ها برای دست‌یابی به اهداف خود آن را طراحی می‌کنند و فشاری که برای هماهنگ ساختن با ایده‌های خود وارد می‌آورند، بسیار زیاد است تا جایی که مردم نظرات خود را با آنان هماهنگ می‌کنند؛ طبق نظر آنان رأی می‌دهند و زندگیشان را با آنها سازگار می‌کنند.
خبرگزاری تلویزیون
رهبران قدرتمند رسانه‌ها چه کسانی هستند؟
برای رسیدن به پاسخ نسبی، خبرگزاری تلویزیون را ملاحظه کنید که بدون تردید، به قدرتمندترین وسیله برای تعیین شیوۀ تفکر و رفتار آمریکایی‌ها تبدیل شده است؛ البته با صرف نظر از سیستم‌های تخصصی کابلی خبری ویژه، عملا کلیۀ خبرگزاری‌های ملی و بین‌المللی در آمریکا، اخبار خود را از طریق سه شرکت جمع‌آوری، ویرایش و پخش می‌کنند و آن سه شرکت عبارت است از: خبرگزاری آمریکا (ای‌.بی‌.سی)، سیستم خبرگزاری کلمبیا (سی.بی‌.اس) و خبرگزاری ملی (ان.بی.سی).
بیشتر برنامه‌های نمایشی که آمریکایی‌ها می‌بینند، از سه شبکۀ مذکور عرضه می‌شود؛ هر کدام از این شرکت‌ها در مدت زیادی، در کنترل مطلق یک فرد بوده است؛ از (32) سال تا 55 سال. شرکت باید در سطحی با کارمندانی که آن فرد انتخاب می‌کند، برای وی کار کند؛ از این رو در نهایت، همۀ برگه‌ها به طوری که پاک نشود، توسط شخص او ممهور می‌شود و در همه حال، آن فرد یک یهودی بوده است.
تا سال 1985 که ای.‌بی.اس باکپتال سیتیز کامیونیکیشن(2) ادغام شد، رییس هیات اجرایی و مدیرعامل شبکه، فردی یهودی به نام لئوناردهاری(3) بود؛ او از زمانی که رییس مؤسسه خبرگزاری شد، این شبکه را مدیریت کرد؛ یعنی از سال 1953. نام این شرکت در سال 1965 به شرکت خبرگزاری آمریکا (ای.بی‌.سی) تغییر عنوان کرد.
گلدنسون در مصاحبه‌ای در آوریل سال 1985 با فخرفروشی اعلام کرد: «من این شرکت را از نو بنیاد نهادم». طبق قوانین ادغام سال 1985، گلدنسون رییس کمیتۀ اجرایی شرکت جدید ای.بی.سی گردید؛ گرچه در حال حاضر آن سمت را توماس مورفی یک شخص غیریهودی به عهده دارد؛‌ لیکن هیچ قدمی در راستای تغییر افرادی که گلدنسون گماشته، برنمی‌دارد و این شبکه همچنان ویژگی یهودی بودن خود را حفظ کرده است.
سی.بی.اس بیش از نیم قرن در تصاحب ویلیام اس.پالی، پسر یک یهودی مهاجر روسی بود؛ پالی در سال 1928 در 28 سالگی، تجارت خانوادگی سیگار را رها کرد و خبرگزاری یونایتد ایندیپندنت را به ارزش 500 هزار دلار خریداری کرد و ‌آن را سیستم خبرگزاری «کلمبیا» نام نهاد و خود مدیر و رییس آن شد. در سال 1946 مدیرعامل شد و تا سال 1983، هنگامی که به طور پاره‌وقت بازنشسته شد، همچنان در آن سمت باقی بود.
هنگامی که تدترنر(4) در سال 1985 کوشید سیستم خبرگزاری کلمبیا را خریداری کند، در سراسر کشور نگرانی وجود داشت؛ ترنر در تبلیغات خوش‌شانسی آورد و یک شبکه خبری تلویزیون کابلی موفق (سی.ان.ان) را راه‌اندازی کرد؛ گرچه ترنر تعدادی از یهودیان را در موقعیت‌های اجرایی کلیدی در سی.‌ان.ان به کار گماشت و هرگز موضع مخالف با منافع یهودیان اتخاذ نکرد ولی او مرد بسیار خودخواه و با شخصیتی بود و برای پالی و دیگر یهودیان در سی.بی.اس غیرقابل کنترل به نظر می‌رسید؛ توپ آزادی که در آینده ممکن است به آنها اصابت کند(5).
به علاوه دانیل اسکار(6)، خبرنگار یهودی که برای ترنر کار کرده بود، به طور علنی متهم شد که رییس سابق او دارای شخصیتی بود که برای یهودیان چندان خوشایند نبود. مدیران سی.بی.اس برای ممانعت از خرید ترنر، مرد قدرتمند تئاتر، هتل، بیمه و سیگار، یعنی «لورنس تش» را برای تصاحب دوستانۀ شرکت وارد معامله کردند، تا بدین طریق هر گونه نفوذ غیریهودی را از آنجا دور کنند. لورنس از سال 1986 رییس هیات مدیره سی.بی.اس بود.
ان.بی‌.سی قبلاً بخشی از شرکت رادیویی آمریکا (آر.سی.ای) بود که از سال 1930 به مدت چهل سال در تسلط «دیوید سارنوف»(7) یک یهودی مهاجر روسی بود؛ پس از مرگ او (1970) پسرش «رابرت» مالک آن گردید. در سال 1986 شرکت جنرال الکتریک با آر.سی.ای ادغام شد و در حال حاضر، ان.بی‌.سی یک شرکت کاملاً وابسته به جنرال‌الکتریک است؛ نه تنها در جهت تغییر منافع یهودیان یا جایگزینی پرسنل کلیدی یهودیان از طرف مدیران ارشد جنرال‌الکتریک، هیچ حرکتی صورت نگرفته، بلکه بر تعداد مدیران یهودی افزوده شده است برای نمونه می‌توان از «استیوفریدمن»(8) نام برد که در ماه می 1990 به عنوان تهیه‌کننده اخبار شبانگاهی ان.بی.سی استخدام شد و در ژانویه 1993 جف‌زوکر(9) جای او را گرفت.
صنعت تولید برنامه
تمرکز بیش از حد یهودیان در صنعت تلویزیون، جهت‌گیری اخبار تلویزیونی را بیشتر تبیین می‌کند. اگرچه کنترل برنامه‌های خبری تلویزیون اهمیت ویژه‌ای دارد، برنامه‌های نمایشی تلویزیون در شکل دادن شیوه تفکر آمریکایی‌ها موثرتر است. ده‌ها میلیون آمریکایی، به ویژه جوانان، هرگز به گزارش‌های خبری شبکه‌های تلویزیونی توجه نمی‌کنند و در عوض موج‌های تلویزیون خود را در برنامه‌های نمایشی تنظیم می‌کنند. به همین دلیل یهودیان شدیدترین کنترل خود را در عرصه‌های نمایشی متمرکز کرده‌اند.
مسئول تقسیم‌بندی برنامه‌های تلویزیون در سی.بی.اس «حف سکانسکی»(10) است و همین مسئولیت در ای.بی‌.سی بر عهدۀ دو شخص گذاشته شده است؛ برنامه‌ها و اهداف تجاری برعهدۀ «تد هربرت»(11) و تولید برنامه‌های نمایشی بر عهدۀ «استوارت بلامبرگ»(12) است.
در سال 1980 «براندن تارتک‌اف»، ریییس تولید برنامه‌های نمایشی گردید و به مدت یک دهه، یعنی تا سال 1990 در اختیار داشت. وی سپس مدیریت شبکۀ ای.بی‌.سی را به عهده گرفت و در سال 1991 این مسئولیت را برای اتخاذ ریاست «پارامونت پیکچر»(13) ترک گفت.
سکانسکی، بلومبرگ ولیتل فلید(14)، نوع برنامه‌هایی را که باید از شبکۀ آنها پخش می‌شد، انتخاب می‌کردند: برنامه‌های بازی و مسابقه، مصاحبه، کمدی، تاریخی، سریال‌های خانوادگی، سریال‌های ماجراجویی و چهره‌های ویژه. آنها به تهیه‌کنندگانشان اعلام کردند که دوست دارند، چه برنامه‌هایی از شبکۀ آنها پخش شود و هر گونه برنامه‌ای را که خوشایند آنان نباشد، و تو کرده، گرایش همۀ برنامه‌ها را تعیین کردند. آنها تصمیم می‌‌گرفتند که چگونه باید به موضوعات تبلیغاتی متنوع در برنامه‌های خود تاکید کنند؛ از جمله تروریسم عرب، آزار و اذیت یهودیان، قتل‌عام یهودیان توسط نازی‌ها، سخاوت یهودیان خطر ضدسامی‌گری و....
نکتۀ قابل توجه این است که تنها یک شهروند از هر سی و شش شهروند آمریکایی یهودی است، اما تقریباً همۀ کسانی که مفهوم واقعیت، معنای خوب و بد، و رفتار مجاز و غیرمجاز را در ذهن جوانان آمریکایی شکل می‌دهند، یهود‌ی‌اند. به عبارت دقیق‌تر، سکانسکی، بلومبرگ و همچنین تارتک‌اف، سه یهودی هستند و تنها غیریهودی‌ای که در چند سال اخیر در برنامه‌های نمایشی تلویزیونی نقش مهمی داشته لیتل فلید است.
تأثیر این نوع کنترل بر برنامه‌های نمایشی تلویزیون تز به هم‌ریختن اعصاب آمریکایی‌ها فراتر رفته و اکنون شبکه‌های گسترده‌تر را هم در برگرفته است؛ به عبارت دیگر، کنترل رسانه‌ای عملاً همه هر چیزهایی که در استودیوهای هالیود تولید می‌شود. در برمی‌گیرد. مجلۀ «امریکن فیلم مگزین»(15) در شماره ماه مه 1990 ده مورد از شرکت‌های تهیه‌کنندگی ایالات متحدۀ آمریکا را (برحسب درآمد آنها در سال 1989) به ترتیب فهرست کرده است.(16)
از ده نفر از رؤسای هیأت مدیره‌های شرکت‌های مذکور، هشت نفر یهودی هستند (راس، اسنیر، دیویس، تش، دیلر، گافمن، ردستون و واسرمن) و تنها در دو شرکت (ان.بی‌.سی و ای.بی.سی) رییس هیات مدیره غیریهودی است که البته در شرکت ای.بی‌.سی مسئول تقسیم‌بندی برنامه‌ها یک یهودی است. از مطالعۀ سال 1989 چند مورد تغییرات پرسنلی ثورت گرفته است؛ زمانی که شرکت سونی ژاپن در آمریکا در سال 1989 شرکت کلمبیا پیکچر را خریداری کرد، ویکتور گافمن به جای پیتر گوبر(17) نشست که وی نیز یک یهودی بود. مباشر گوبر میکائیل‌پی. اسکولف(18)، نایب رییس شرکت سونی که تملک شرکت را ترتیب داد که او نیز یهودی است. در سال 1991 ام.سی.ای(19) توسط ماتسوشیتا(20)، یکی از رقبای شرکت سونی خریداری شد. ولی واسرمن همچنان در پست خویش باقی‌ماند.
به عنوان یک اصل کلی، ژاپنی‌ها در خریدن رسانه‌های آمریکایی، صرفاً با منافع مادی تحریک شدند و تبلیغات را به یهودیان واگذار کردند. در واقع در بیشتر مواقع، یهودیان واسطۀ بایکوت‌های رسانه‌ای ژاپنی‌های بودند؛ درست همان‌طور که اسکولف(21) خرید شرکت کلمبیا را برای شرکت سونی ترتیب داد، خرید ام.سی.ای هم از طریق غول رسانه‌ای یهود، یعنی «میکائیل اوتس»(22) و یهودی زیرک تگزاس، رابرت استراوس(23) که بعدها به عنوان نمایندۀ‌ جورج بوش در مسکو انتصاب گردید، ترتیب داده شد. استون جی. راس در سال 1992 از دنیا رفت و در حال حاضر، مقام عالی تایم وارنر را «گرالدلوین» برعهده دارد که یک یهودی است.
«باری دیلر»(24) در سال 1992 فاکس را ترک گفت. رابرت مورداک، مالک موسسۀ خبری فاکس پرنت(25)، چند ماهی مدیریت فاکس را به عهده گرفت. لیکن در نوامبر 1992 پیتر چرنین(26)، مسئول سابق بخش برنامه‌های فاکس به عنوان مدیر ارشد فاکس فیلم ارتقاء شغلی یافت. چرنین یک یهودی است و پایین ترازوی، مسئول گروه نمایشی فاکس (از 1992) سندی گراشو است(27) که وی نیز یک یهودی است.
از سال 1989 که دو موسسه وابسته به سومنر ردستون(28)، یعنی ام.تی‌.وی و نیکلدون(29) از مشارکت بسیار گستردۀ مخاطبین تلویزیونی جوان برخوردار شدند، سومنر ردستون قدرت و تسلط بیشتر به دست آورد. ردستون در حقیقت 76 درصد از (سه میلیارد دلار) سهم ویاکام (30) را مالک است. موسسۀ ام.تی.وی با ارسال محصولات خود به 210 میلیون خانه در 71 کشور،‌ نفوذ فرهنگی غالب را روی جوانان غربی در سراسر جهان از آن خود کرده است. نیکلدون گسترده‌ترین مخاطبان 4 الی 11 ساله را در آمریکا به خود اختصاص داده است و این نفوذ را به سرعت به اروپا گسترش می‌دهد؛ بیشتر برنامه‌های آن، فساد شرم‌آوری را که ویژگی بارز ام.تی.وی است، به نمایش نمی‌گذارد. اما ردستون به تدریج مخاطبان خردسال خود را به سوی همان امور ویرانگر که ام.تی.وی آنها را تهیه می‌کند، سوق می‌دهد باور کردن این امر سخت است که چنین سطح بالایی از کنترل تولید برنامه‌ها توسط یهود انجام شده، بدون اینکه هیچ تلاش دسته‌جمعی و هماهنگ بین اعضایشان صورت گیرد.
خبرگزاری رادیویی
شبکه‌های سه‌گانۀ ام.بی.سی،سی.بی.اس و ان.بی.سی، نه تنها دارای امتیاز انحصاری واقعی در خبرگزاری تجاری شبکه‌های تلویزیون در ایالات متحده آمریکا هستند، بلکه بیشتر شبکه‌های خبری رادیویی را نیز به خود اختصاص داده‌اند. سال‌های متمادی، تنها رقیب مهم آنان در دومین عرصه ام.بی.اس بود که با 941 ایستگاه رادیویی (بدون هیچ ایستگاه تلویزیونی) در سراسر کشور، توسط یک شخص یهودی به نام مارتین رابنشتاین مدیریت می‌شد.
در سال 1985 نورمن جی.پتیز(31) که او هم یک یهودی است، به عنوان رییس و مدیرعامل، ام.بی.اس را تصاحب کرد. وی سال بعد از طریق شرکت خود "وست‌وودوان"،(32) شبکه ان.بی.سی را از جنرال الکتریک خرید. ایستگاه‌های ام.بی‌.اس و ان.بی.سی روی همرفته پتیز را دومین خبرگزاری رادیویی در کشور، یعنی بعد از ای.بی.سی (کپتال سیتیز) قرار داد. نایب رییس فعلی ام.بی.اس در امور خبری ران نیسن است(33) که سابقا ریاست چاپ و نشر کاخ سفید را برعهده داشت؛ او هم یک یهودی است.
روزنامه‌ها
بانفوذترین وسایل ارتباط‌ جمعی در آمریکا، پس از تلویزیون، روزنامه‌ها هستند. هر روز 63 میلیون نسخه روزنامه چاپ می‌شود (و قاعدتاً مطالعه می‌شود). و این شمارگان در میان 1640 انتشاراتی تقسیم می‌شود. ممکن است افراد فکر کنند که صرف تعداد روزنامه‌های مختلف در آمریکا مانع از این می‌شود که اقلیتی بتواند آنها را کنترل و یا تحریف کند. افسوس که چنین نیست؛ استقلال، رقابت و بازنمایی علائق اکثریت، بسیار کمتر از آن است که می‌توان تصور کرد؛ تنها 412 (25 درصد) انتشاراتی از 1640 انتشاراتی مالکیت مستقل دارند و بقیه روزنامه‌هایی زنجیره‌ای هستند و فقط 121 مورد از کل انتشاراتی‌ها بیشتر از 100000 تیراژ دارند. تعداد بسیار کمی از روزنامه‌ها به حد کافی گسترده‌اند و می‌توانند در خارج از جوامع خود گزارش‌های خبری مستقل داشته باشند و بقیه باید در گزارش‌های خبری ملی و بین‌المللی به آن چند روزنامه وابسته باشند.
تنها در 54 شهر آمریکا بیش از یک روزنامه وجود دارد و رقابت آنها معمولاً ظاهری است؛ همانند اختلاف ظاهری که میان روزنامه‌های صبح و عصر متعلق به یک شخص به چشم می‌خورد؛ در این مورد می‌توان مثال‌های فراوانی ذکر کرد که همه به یهودیانی تعلق دارد که مالک انتشارات پیشرفته هستند.
قدرت رسانه‌ای خانوادۀ نیوهاوس،‌ تنها نمونه‌ای از فقدان رقابت ظاهری میان روزنامه‌های آمریکا را نشان می‌دهد. این امر، همچنین نشان‌دهندۀ میل سیری‌ناپذیری است که یهودیان نسبت به همۀ ابزار کنترل افکار از خود نشان می‌دهند. خانوادۀ نیوهاوس مالک 31 روزنامه، از جمله چند روزنامۀ کثیرالانتشار و بااهمیت است که به برخی از آنها اشاره کرده‌ایم(34).
این قدرت رسانه‌ای یهود را ساموئل نیوهاوس مذکور که یک مهاجر روسی است، به دست آورد. زمانی که ساموئل در سال 1979 در 84 سالگی از دنیا رفت، مالکیت رسانه‌ها را با ارزش‌ تقریبی 1/3 میلیارد دلار، برای دو پسر خویش، ساموئل و دونالد به ارث گذاشت. اکنون ارزش شبکه‌ای انتشارات پیشرفته به بیش از 8 میلیارد دلار افزایش یافته است.
انتشار (35) این همه روزنامه توسط خانوادۀ نیوهاوس تا اندازۀ زیادی از این طریق ممکن گردید که روزنامه‌ها از طرف مشترکین پشتیبانی نمی‌شدند، بلکه آگهی‌دهنده‌ها از آنها پشتیبانی می‌کردند؛ درآمد حاصل از تبلیغات سود مالک را به همراه دارد، نه درآمد حاصل از فروش روزنامه‌ها. هنگامی که آگهی‌دهندگان ثروتمند، در شهری برای اهداف تجاری خود، روزنامه‌ای را بر روزنامه‌های دیگر ترجیح می‌دهند، آن روزنامه رونق می‌یابد،‌ در حالی که روزنامه‌های رقیب کم‌کم نابود می‌شوند. از قرن بیستم که قدرت‌های سرمایه‌داری یهود در آمریکا به نیروهای اقتصادی مسلط تبدیل شدند، تعداد روزنامه‌های آمریکایی متعلق به یهودیان به شدت افزایش یافت و این افزایش با کاهش شدید رقبای غیریهودی همراه گردید. این پیشرفت، اساسا به عنوان نتیجۀ سیاست‌های تبلیغاتی بازرگانان یهودی بود.
علاوه ‌‌بر آن، حتی روزنامه‌هایی که هنوز در مالکیت و مدیریت غیریهودیان قرار دارند، چنان به درآمد تبلیغاتی یهود وابسته‌اند که سیاست‌گذاری‌های خبری آنها تا اندازۀ زیادی در محدوده خواسته‌های یهودیان قرار می‌گیرد. این مطلب در مورد تجارت روزنامه، مانند هر جای دیگر، صحیح است که "هر که پول بدهد، آش می‌خورد".
روزنامه‌های سه‌گانه یهودی
سرکوبی، رقابت و تاسیس حقوق انحصاری داخلی برای انتشار اخبار و ایده‌ها، مشخصۀ افزایش تسلط یهودیان بر روزنامه‌های آمریکایی بوده است. نتیجۀ توانایی یهودیان برای استفاده از صنعت نشر، به عنوان یک ابزار بدون رقیب به مجرد ارائه نمونه‌هایی از معتبرترین و بانفوذترین روزنامه‌های کشور روشن می‌شود و آن روزنامه‌ها عبارت است از: نیویورک تایمز، وال استریت و واشنگتن‌پست. این سه روزنامه (سرمایه‌های مسلط مالی و سیاسی آمریکا) روزنامه‌هایی هستند که تقریباً راهنما و الگوی همه روزنامه‌های دیگر هستند. این روزنامه‌ها می‌گویند که چه چیز در سطح ملی یا بین‌المللی خوب یا بد است؛ تولید خبر در اختیار آنهاست و دیگران صرفاً از آن‌ها نسخه‌برداری می‌کنند. و جالب این که هر سۀ این روزنامه‌های در اختیار یهودیان قرار دارد.
نیویورک تایمز راهنمای غیررسمی اجتماع، مد، تفریحات، سیاست و فرهنگ آمریکا است. این روزنامه به اندیشمندان آمریکا می‌گوید که کدام کتاب را مطالعه کنند؛ کدام فیلم را ببینند؛ چه دیدگاه‌هایی در حال حاضر رایج است؛ کدام سیاستمداران، آموزگاران، رهبران روحانی، هنرمندان و بازرگانان واقعی(36) هستند.
نیویورک تایمز طی چند دهۀ قرن اخیر، حقیقتاً یک روزنامۀ آمریکایی بود. این روزنامه در سال 1851 توسط دو غیریهودی به نام‌های هنری ریموند و جورج جونز تاسیس شد، پس از مرگ آن دو نفر در سال 1896، آدولف اُش(37) یک ناشر یهودی ثروتمند، نیویورک تایمز را خرید. در حال حاضر نوۀ ارشد آدولف، آرتور سولزبرگر(38) ناشر و مدیرعامل این روزنامه است و دبیر اجرایی آن ماکس فرانکل و مدیر مسئول آن ژوزف لیلیولد(39) است که هر دو یهودی هستند. خانوادۀ سولزبرگر همچنین از طریق موسسۀ نیویورک تایمز، مالک 33 روزنامۀ‌ دیگر است بعضی از آنها عبارت است از: باستون گلوب(40) که در ماه ژوئن سال 1993 به ارزش 1/1 میلیارد دلار خریداری شد؛ مجلات دوازده‌گانه هر کدام با بیش از 5 میلیون تیراژ؛ 7 ایستگاه خبرگزاری رادیویی و تلویزیونی؛ سیستم کانال تلویزیونی کابلی؛ و سه شرکت انتشارات کتاب. سرویس خبری نیویورک تایمز، گزارش‌ها، مقالات و عکس‌های خبری را از طریق کابل برای 506 روزنامه، آژانس خبری و مجله پخش می‌کند.
واشنگتن‌پست نیز از اهمیت مشابهی برخوردار است؛ این روزنامه با دایر کردن آژانس‌های خبری در دفاتر دولتی در واشگتن، در زمینۀ اخبار مربوط به دولت فدرال، موقعیت بهتری به دست آورده است. واشینگتن پست نیز هنوز همانند نیویورک تایمز ریشۀ غیریهودی دارد و بنیانگذار آن شخصی غیریهودی است؛ در سال 1877 استیلسون‌ هاچینز(41) آن را تاسیس کرد و در سال 1905 جان آرمیلن آن را از وی خریداری کرده و بعدها به ادوارد بی.میلن به ارث رسید. اما در ژوئن 1933 در اوج بحران به ورشکستگی کشیده شد و در یک مزایده توسط یوگن مایر(42) که یک سرمایه‌دار یهودی و همکار سابق برنارد باروخ، تزار صنعتی آمریکا در طول جنگ جهانی اول. خریداری شد. در حال حاضر، واشنگتن پست را کاترین مایرگراهام، دختر یورگن مایر اداره می‌کند. مایرگراهام سهامدار اصلی و مدیرعامل شرکت واشنگتن‌پست است. وی در سال 1979 پسر خود دونالد را به عنوان ناشر روزنامه معرفی کرد. دونالد هم‌اکنون پست ریاست و مدیرعاملی شرکت واشینگتن‌پست را به عهده دارد.
شرکت واشنگتن‌پست رسانه‌های دیگری را هم در اختیار دارد که از جمله آنها به چند روزنامه، تلویزیون، مجله و از هم‌مهم‌تر هفته‌نامۀ بسیار مهم آمریکا، یعنی نیوزویک است.
روزنامه وال‌استریت که در هفته 1/2 میلیون نسخه فروش دارد، پرتیراژترین روزنامه کشور است. واشینگتن‌پست در مالکیت جونز و شرکای وی قرار دارد، یک شرکت نیویورکی که 24 روزنامه دیگر نیز منتشر می‌کند. رییس و مدیرعامل شرکت جونز عبارت است از پیتر‌آر. کن که شخصی یهودی است؛ کن همچنین پست‌مدیر و ناشر روزنامه وال‌استریت را به عهده دارد.
روزنامه‌های مهم دیگر دست کمی از نیویورک تایمز وال‌استریت ندارند. در ژانویۀ 1993 روزنامۀ نیویورک از مایملک رابرت ماکس‌ول، غول رسانه‌ای یهود، توسط مارتیمر بی.زوکرمن(43) دلال املاک یهودی خریداری شد.
نیویورک تایمز که از مشکلات مالی طاقت‌فرسایی رنج می‌برد، مدت یک سال در میان سلسله‌ای از میلیاردرهای کثیف یهودی (پیترکالیکو، استفن هافنبرگ، آبراهام هرشلف و رابرت مردوخ) به افت و خیز واداشته شد.
رسانه‌های جمعی دیگر
مسئله در مورد رسانه‌های دیگر نیز مشابه تلویزیون، رادیو و روزنامه‌ها است؛ برای نمونه، مجلات خبری را مورد ملاحظه قرار دهید؛ تنها سه نشریه سرشناس دیگر در ایالات متحدۀ وجود دارد. تایم، نیوزویک و اخبار و جهان ایالات متحده(44). تایم با تیراژ 4/1 میلیون نسخه در هفته از طریق از طریق شرکت وابسته به تایم وارنر کامیونیکیشن منتشر می‌شود؛ مدیرعامل این شرکت فردی یهودی به نام گرالد لوین است.
همان‌طور که قبلاً اشاره شد، نیوزویک را شرکت واشینگتن‌پست منتشر می‌کند که زیر نظر یک زن یهودی، کاترین مایرگراهام قرار دارد؛ تیراژ هفتگی این نشریه 3/2 میلیون نسخه است.
اخبار و گزارش‌های جهانی ایالات متحده آمریکا، با تیراژ هفتگی 2/3 میلیون نسخه، در مالکیت مارتیمر زوکرمن قرار دارد؛ فردی که موقعیت سردبیری را به خود اختصاص داده است. مالک ماهنامه آتلانتیک و روزنامۀ قطع جیبی نیویورک نیز همین شخص است.
به عنوان نمونه‌ای دیگر، می‌توانید کتاب‌ها را ملاحظه نمایید‌؛ در آمریکا هزاران انتشاراتی وجود دارد و به ظاهر در میان این انتشاراتی‌ها کنترل یهودی مشاهده نمی‌شود و در صورت وجود بسیار کم است؛ برخی از اینها جرأت می‌کنند کتاب‌هایی را چاپ کنند، که با قوانین یهودیان هماهنگ نیست، اما همۀ این انتشاراتی‌ها بسیار کوچک‌اند و کتابهایشان به ندرت به دست تودۀ وسیع مردم آمریکا می‌رسد که خواندنی‌هایشان را از باجه‌های روزنامه‌‌فروشی، داروخانه‌ها یا فروشگاه‌های زنجیره‌ای می‌خرند.
در مورد شرکت‌های انتشاراتی غول‌پیکر وضعیت کاملاً متفاوت است؛ طبق هفته‌نامۀ ناشرین، سه تا از شش انتشاراتی بزرگ کتاب در ایالات متحده آمریکا در مالکیت یهودیان یا در کنترل ‌‌آنان قرار دارد. این سه انتشاراتی عبارت است از راندوم‌ هاوس در رتبۀ اول (به همراه موسسات وابسته به آن از جمله گروه انتشاراتی گراون)، سیمون و اسکار در رتبۀ سوم، و گروه تجاری تایم وارنر (شامل کتاب‌های وارنر و لیتل براون) در رتبۀ ششم؛ چنان که پیش‌تر اشاره کردیم، خانوادۀ نیوهاوس مالک رندم هاوس و گرالدلوین مدیرعامل شرکت تایم‌وارنر است که گروه تجاری تایم وارنر، شعبه‌ای از آن محسوب می‌شود.
سیمون و اسکار به شرکت ارتباطات پارامونت گلف‌ اندوسترن وابسته است و همان‌طور که پیش‌تر ذکر شد، مدیرعامل و رییس آن مارتین اس.دیویس است که فردی یهودی است.
یکی دیگر از ناشران مهم انتشارات وسترن است؛ گرچه وسترن در میان ناشران ایالات متحده آمریکا در ردۀ سیزدهم قرار دارد؛ لیکن با اختصاص بیش از 50 درصد بازار به خود در میان ناشران کتاب کودک، مقام نخست را از آن خود کرده است. مدیرعامل این انتشاراتی، شخصی یهودی به نام ریچارد برنشتاین است.
این واقعیت کنترل رسانه‌ای در آمریکا است. هر کس بخواهد ساعاتی را در یک کتابخانه بزرگ بگذراند، با بررسی نسخه‌های موجود کتاب سال، صنعت رادیو یا تلویزیون، و دایرکتوری‌های روزنامه‌ها و مجلات، و با بررسی ماشین‌های ثبت و دفاتر شرکت‌ها (همچون کتابهایی که موسسۀ استاندارد و پوریا یا دان‌اند براد استریت چاپ می‌کنند)، و نیز با تحقیق در منابع مرجع، زندگی‌نامه‌نویسی و... می‌تواند صحت مطالب ما را ارزیابی کند.
اینها غیرقابل انکار هستند. هنگامی که کسی از ماجرا آگاه شود. سخن‌گوی یهودیان طبق معمول از تاکتیک‌های دوپهلو استفاده کرده، به طور غرورآمیزی اعلان می‌کند که تدترنر یهودی نیست"؛ گو اینکه واقعاً نیز چنین است. چنان که بیشتر اصرار شود، برای بزرگ‌نمایی مسئله، فرد آگاه و مواجه‌شونده را به ضدسامی‌گری متهم خواهد کرد. و به خاطر همین اتهام‌هاست که بسیاری از افراد در عین اطلاع از واقعیت، از ابراز آن خودداری می‌کنند.
اما نباید نسبت به این مسئلۀ بسیار مهم بی‌تفاوت باشیم؛ کنترل رسانه‌های جمعی آمریکا توسط یهودیان، مهم‌ترین واقعیت زندگی، نه تنها در آمریکا، بلکه در سرتاسر جهان است. کنترل اخبار و برنامه‌های رسانه‌ای، عامل تعیین‌کننده‌ای را در نظام سیاسی ایالات متحده در اختیار یهود قرار می‌دهد. این امر به یهودیان امکان می‌دهد تا بر ذهن و روح کودکان و جوانان آمریکایی و غربی تسلط یابند؛ در نتیجه نگرش‌ها و ایده‌های این کودکان، بیشتر از آنچه تحت تاثیر والدین، مدرسه یا هر تاثیر دیگری باشد، تحت تاثیر تلویزیون و فیلم‌های یهودی قرار می‌گیرد. این کودکان و جوانان ابزار جدید کنترل‌شده‌ای هستند که صهیونیست‌ها در برنامه‌های خود از آنان بهره می‌برند.

نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات