روابط ایران و عربستان به عنوان دو کشور اسلامی در خاورمیانه و در همسایگی یکدیگر، در دهههای اخیر شاهد فراز و فرودهایی بوده اما در سالهای اخیر این روابط به سردی گراییده و تنش در روابط این دو کشور به بالاترین سطح رسیده است. پیش از انقلاب و در بحبوحه جنگ سرد، به همت دستگاه سیاست خارجی آمریکا، سیاست دوستونی نیکسون ـ کیسینجر که به ایران و عربستان اهمیت میداد، در منطقه خاورمیانه اجرا شد و ایران مرکز نظامی و عربستان مرکز مالی آمریکا در شدند.
بنابراین مقامات سیاسی آمریکا در اظهارنظرهای رسمی خود عنوان کردند که ایران و عربستان سعودی دو ستون اصلی دفاع از امنیت خلیجفارس هستند. ولی واضح بود که نام بردن از عربستان به لحاظ محدودیتهای جمعیتی و عوامل ساختاری دیگر، شاید یک حرکت و ژست سیاسی و تسکیندهنده در قبال نگرانیهای عربها از مقاصد توسعهطلبانه شاه در خصوص اعراب حاشیه جنوبی خلیجفارس بود و نقش عربستان بیشتر محدود به تامین مالی بود.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران در سال 1979، روابط این دو کشور دچار دگردیسی شد و تغییرات فراوانی یافت. اوجگیری نارضایتیها در داخل و وقوع انقلاب اسلامی در ایران، تمامی این معادلات و محاسبات را به هم ریخت. ایران دوست نزدیک آمریکا تبدیل به ایران انقلابی شده بود که شعار مرگ بر آمریکا میداد. ایرانی که در زمان شاه حافظ ثبات شیوخ عرب بود و مانع سرنگونی حکومتهای سنتی طرفدار غرب میشد، با پیروزی انقلاب اسلامی تبدیل به منتقد جدی سیاستهای آمریکا در منطقه شد. پیامها و شعارهای انقلابی به کشورهای سنتی منطقه صادر و موجب بیثباتی آنان میشد و خواب راحت را از آنان ربوده بود. شعار معروف «صدور انقلاب» در آن سالها موجب افزایش نگرانی سران کشورهای غربی از تحولات منطقه شد.
از سوی دیگر ایران به حمایت از جنبشهای مردمی در منطقه پرداخت و در این میان حمایت از مردم فلسطین در صدر سیاست خارجی ایران قرار داشت.
از بعد ایدئولوژیک نیز ایران ردای حمایت از شیعیان جهان را در دست داشت و عربستان داعیه رهبری جهان اسلام را داشت. این تفاوتها و تمایزها در دیدگاهها، از بلندمدت منجر به اختلافات میان این دو کشور شد. از همان ابتدا، عربستان به یاری برخی دیگر از کشورهای عربی به تاسیس «شورای همکاریهای خلیجفارس» دست زد تا از این طریق به مهار ایران بپردازد. مهمترین هدف از تاسیس شورای همکاری خلیجفارس اتحاد، هماهنگی و تقویت هرچه بیشتر روابط میان شش کشور ـ عربستان، امارات متحده عربی، بحرین، کویت، عمان و قطر ـ عضو این شورا عنوان شده است. این شورا در 25 می 1981 میلادی و با هدف مقابله با آنچه این کشورها آن را خطر انقلاب اسلامی مینامیدند، تشکیل شد.
از جمله اهداف کشورهای عضو رسیدن به واحد پولی مشترک تا سال 2010 بود. با آغاز جنگ ایران و عراق، در طول هشت سال جنگ تحمیلی رژیم صدام علیه جمهوری اسلامی اغلب کشورهای حوزه خلیجفارس در اقدامی خصمانه و غیردوستانه، تمام امکانات مالی و لجستیکی خود را در اختیار دیکتاتور معدوم عراق قرار دادند که حجم کمکهای مالی این کشورها به صدام در طول این هشت سال به رقمی حدود 180 میلیارد دلار تخمین زده میشود. به رغم این تمهیدات ایران توانست روابط خود را با کشورهای مختلف عربی در خاورمیانه گسترش دهد و متحدانی برای خود در عراق، سوریه، لبنان پیدا کند و روابط خود را با این کشورها گسترش دهد. افزایش این روابط موجب گسترش نفوذ ایران در منطقه و تاثیرگذاری بر معادلات منطقهای شد.
ایران و عربستان اکنون در جبهههای مختلف در صحنه منطقهای و بینالمللی مقابل یکدیگر قرار دارند؛ رقابت در سه حوزه ژئوپلتیک، انرژی و هستهای به شدت جریان دارد. در حوزه ژئوپلتیک علاوه بر تحولات مربوط به عراق و لبنان، در سال 2011 میلادی اختلاف رویکرد منطقهای دو کشور بر سر تحولات مربوط به انقلابهای خاورمیانه پررنگتر و عمیقتر شده است. همچنین عربستان با پیشرفتهای ایران در زمینه انرژی هستهای، هم توانایی نظامی خود را در حوزه سلاحهای متعارف بالا برده و هم با عقد قرارداد با آمریکا در صدد اجرای برنامه هستهای است. از اینرو عربستان بزرگترین میزان تسلیحات را از آمریکا خریداری کرد که رقم آن به 67 میلیارد دلار میرسد و بزرگترین میزان خرید تسلیحات در تاریخ آمریکا پس از استقلال محسوب میشود.
سال 2010 نقطه عطفی در روابط ایران و عربستان محسوب میشود. با وقوع «بیداری اسلامی» در کشورهای عربی منطقه و گسترش آن به کشورهای اطراف، مقامات ایرانی بلافاصله در مقام حمایت از این انقلابها برآمدند. از سوی دیگر عربستان در پی این بود تا از وضع موجود در کشورهایی که دچار انقلاب شده بودند دفاع کند و مانع از گسترش این انقلابها در منطقه شود. نمونه بارز این موضعگیریها در انقلاب مردم مصر و یمن به وضوح دیده شد.
عربستان حتی به ایفای نقش میزبانی برای حضور دیکتاتورهایی چون بنعلی و علی عبدالله صالح در کشورش نیز پرداخت. عربستان که به شدت از گسترش این انقلابها و کشیده شدن آن به عربستان بیمناک بود، در دو نوبت به توزیع کمک هزینههای اقتصادی در میان شهروندان و کارمندان دست زد تا از این طریق خشم مردم خود را خاموش کند. همچنین عربستان تلاش فراوانی کرد تا در راس شورای همکاریهای خلیجفارس به کنترل و هدایت این انقلابها بپردازد. اختلاف ایران و عربستان در سوریه به اوج خود رسید؛ در حالی که عربستان و دیگر کشورهای شورای همکاری خواستار حذف بشار اسد از قدرت بودند.
ترکیه نیز در این جریان به آنها پیوسته بود، ایران خواستار قطع ید بیگانگان و عدم دخالت کشورهای خارجی در امور سوریه بود. عربستان و دیگر کشورهای شورای همکاری بر این گمان بودند که با سوریه نیز میتوانند مانند لیبی رفتار کنند و با انجام درخواستی از شورای امنیت سازمان ملل، در کوتاهمدت موجب سرنگونی بشار اسد شود و در میانمدت به نفوذ ایران در منطقه پایان دهند اما این طرح در شورای امنیت به تصویب نرسید. در روزهای اخیر نیز با افزایش فشار کشورهای غربی برای اعمال تحریمهای بیشتر به ایران، چراغ سبزی به کشورهای غربی و دیگر خریداران نفت از ایران نشان داده و عنوان کرده است که سقف تولیدات نفتی خود را تا 12 میلیون بشکه در روز افزایش خواهد داد و از این طریق نیاز کشورهای دیگر را تامین خواهد کرد.
این رفتارهای عربستان در منطقه که به تحریک کشورهای غربی انجام میشود، به فضای تهدید تبدیل شده و به روابط میان این دو کشور لطمات زیادی وارد کرده است. در جریان موسوم به ویکی لیکس مشخص شد که ملک عبدالله از مقامات آمریکایی خواستار «قطع سر مار» شده بود؛ این نشانگر آن است که سعودیها در منطقه با تغییر استراتژی خود خواستار ضربه زدن به ایران هستند.