تاریخ انتشار : ۱۳ شهريور ۱۳۹۲ - ۰۹:۳۶  ، 
کد خبر : ۲۶۰۲۸۳
فراز و فرودهای دانشگاه آزاد در گفت‌وگو با عباس سلیمی نمین

مرتضوی گفت: پرونده‌ها گم شده!

اشاره: عصر یک دوشنبه اردیبهشتی میهمان دفتر مطالعات تاریخ معاصر‌ایران بودیم. عباس سلیمی‌نمین پشت میز کارش و بین آن همه گلدان‌‌های دور و برش متفاوت از آن بود که می‌شناختیم. گفتگوی‌مان که به تب وتاب رسید، سلیمی‌نمین همانی شد که همیشه می‌شناختیم. صحبت از دانشگاه آزاد عباس سلیمی‌نمین را سرحال می‌آورد.

* اولین حرکت رسمی‌یا به اصطلاح استارت پرونده دانشگاه آزاد توسط کدام نهاد رسمی‌زده شد؟

** شواری عالی انقلاب فرهنگی نخستین نهادی بود که با هدف تغییر یا اصلاح اساسنامه دانشگاه آزاد وارد پرونده شد. در سال 1385و بعد از مطرح شدن تخلفات دانشگاه آزاد در فضای عمومی، مقام معظم رهبری از شورا خواستند تا با اصلاح اساسنامه دانشگاه آزاد، آنرا قانونمند کنند. در‌این چارچوب می‌بایست رئیس دانشگاه به شورای عالی انقلاب فرهنگی معرفی میشد.

* در دهه 80، به یکباره و پس از حدود20سال، بحث غیرقانونی بودن ریاست آقای جاسبی بر دانشگاه آزاد در افکار عمومی‌مطرح می‌شود. کدام موارد دراین رابطه اصلاح شد؟

** بر اساس اساسنامه‌ای که خودشان در ابتدای تاسیس دانشگاه تدوین کرده بودند، آقای جاسبی می‌بایست از سوی هیئت امنای دانشگاه، به شورای عالی انقلاب فرهنگی معرفی می‌شد و در صورت تایید، رئیس هیئات امنا می‌توانست به‌ایشان حکم ریاست بدهد.‌این مراحل در مورد آقای جاسبی طی نشد و به‌این دلیل ریاست‌ایشان عنوان خلاف قانون گرفت. هیئت امنا گفته بود که آقای جاسبی مدیر هست و نیازی به طی‌این مراحل ندارد.‌این به زمانی برمی‌گشت که دانشگاه آزاد مستقل از شورای عالی انقلاب فرهنگی بود؛ شبیه یک موسسه خدمات فرهنگی. نه مدرکی مطالبه می‌کرد و نه مدرکی اعطا می‌کرد. یک موسسه خدماتی که دوره‌‌هایی را با هدف ارتقای سطح دانش عمومی‌برگزار می‌کرد.

* در بدو امر،‌این موسسه به صورت هیئت امنایی ثبت شده بود یا توسط فرد آقای جاسبی؟

** به صورت هیئت امنایی. انگیزه اولیه از تاسیس دانشگاه آزاد مقابله با مدرک گرایی بود. یعنی کسب دانش برای عموم و ارتقا بخشیدن افراد جامعه از اولین انگیزه‌‌های تاسیس دانشگاه آزاد بود. علت اولیه هم‌این بود؛ در دوران پهلوی موج عظیمی‌از مدرک گرایی و حتی تمایل به اخذ مدارک کاذب، در جامعه مطرح شده بود. بعد از انقلاب جامعه درصدد مقابله با‌این تبِ ناسالم برآمد.‌این پیشنهاد وقتی مطرح شد مورد استقبال قرار گرفت.

* پیشنهاد توسط خودآقای جاسبی مطرح شد؟

** خیر، توسط آقای‌هاشمی‌و برخی از بزرگان. اما مورد تایید و توجه امام(ره) و بزرگان دیگر نیز قرار گرفت. اما‌این موسسه به سرعت به حوزه ی مدرک دادن ورود کرد و در سال1362در مقطع دکتری دانشجو پذیرفت.‌این به نوعی استارت یک فاجعه علمی‌بود؛ موسسه‌ای که نه استاد داشت و نه بدتر از آن ربطی به آموزش عالی داشت، در اولین حرکت به مقطع دکتری ورود کرد.‌این مسئله اعتراضاتی را برانگیخت؛ وزرای آموزش عالی و بهداشت و درمان وقت اعتراض کردند. برای‌اینکه به‌این اعتراضات پاسخ داده شود، درصدد تغییر اساسنامه برآمدند و خواستند تا دانشگاه آزاد را زیرمجموعه شورای عالی انقلاب فرهنگی درآورند و براساس مقررات دو وزارتخانه بهداشت-درمان و وزارت علوم حرکت کنند.

* این ابهام در جای جای پرونده دانشگاه آزاد وجود دارد؛ آقای جاسبی یا شبکه افراد مرتبط با دانشگاه آزاد مرتکب تخلفات گسترده می‌شوند. شبکه‌‌های عمومی، دانشجویان یا حتی در مقاطعی وزرای وقت نیز به‌این تخلفات اعتراض دارند اما در نهایت برخورد خاصی صورت نگرفته و ماجرا یا با یک ترفند نیم بند قانونی، نیمه تمام رها می‌شود. چرا در همین مقطع برخورد خاص قانونی با‌این تخلف محرز صورت نگرفت؟

** چون پشتیبان دانشگاه آزاد در‌این مقطع آقای‌هاشمی‌بود. درخاطرات آقای‌هاشمی‌هم ذکر شده که وزیر علوم وقت- آقای نجفی- به عملکرد دانشگاه آزاد اعتراض داشته است. یا آقای مرندی وزیر بهداشت به جذب دانشجوی پزشکی در دانشگاه آزاد که به صورت خلاف انجام می‌شده، به آقای‌هاشمی‌اعتراض کرده است. علت عمده‌ای که وزرا جرات نمی‌کردند علیه اقدامات خلاف قانون دانشگاه آزاد اقدام کنند، پشتیبانی جدی آقای‌هاشمی‌بود. حتی در حالی‌که هنوز دانشگاه آزاد جایگاه قانونی و به‌عنوان یک دانشگاه را نداشت.

در نهایت به دلیل اعتراضات فراوان مجبور به تغییر اساسنامه به موسسه آموزش عالی شدند. در سال1365 اساسنامه را ارائه کردند و درسال1366 اساسنامه جدید تصویب شد. از‌این نقطه دانشگاه آزاد یک موسسه جدید است. پس باید آقای جاسبی به شورای عالی انقلاب فرهنگی معرفی می‌شد ودرصورت تایید می‌توانست رئیس دانشگاه آزاد باشد. اما گفتند چون جاسبی رئیس دانشگاه آزاد بوده، نیازی به معرفی نیست و می‌تواند رئیس باقی بماند.‌این خلاف اساسنامه بود و‌این خلاف به معنای غیرقانونی بودن ریاست آقای جاسبی بود.

* برخورد هیئت امنای وقت دانشگاه آزاد در‌این مورد به چه صورت بود؟

** آقایان موسوی اردبیلی، سیداحمدخمینی، میرحسین موسوی،‌هاشمی‌رفسنجانی و آیت الله خامنه‌ای-که در آن زمان رئیس جمهوربودند، اعضای وقت هیئت امنا بودند. مستند به یادداشت‌ها و خاطرات آقای‌هاشمی،‌ایشان در سال1361یا1362 به اعضای هیئت امنا پیشنهاد می‌دهد که به علت مشغله بسیار آنها مسئولیت نظارت بر امور دانشگاه آزاد را شخصا برعهده بگیرد و درواقع با‌این حرکت جلسات را تعطیل می‌کند. درواقع آقای‌هاشمی‌به صورت خلاف قانون‌این حرکت را انجام می‌دهند. وقتی در خاطرات آقای‌هاشمی‌دقیق می‌شویم، می‌بینیم که‌ایشان نظارتی بر دانشگاه آزاد نداشتند. خاطرات‌ایشان بصورت روزانه نویسی است؛ در‌این خاطرات نیامده که من فلان روز به نظارت یا سرکشی از دانشگاه آزاد رفتم یا ذیحساب مالی تعیین کردم یا مواردی از‌این دست. حداکثر‌این است که؛ مسئولین دانشگاه آزاد یا آقای جاسبی آمدند و خواسته‌ای داشتند و آقای‌هاشمی‌هم خواسته‌ایشان را رفع کرده‌اند.‌این هم حداکثر2یا3بار در سال اتفاق افتاده است. درست است که آقای‌هاشمی‌به دیگران گفت کنار بروید تا خودم بر دانشگاه آزاد نظارت داشته باشم اما با استناد به خاطرات‌ایشان می‌توان فهمید که‌ایشان هیچ ادعایی در زمینه نظارت بر دانشگاه آزاد خصوصا در زمینه مالی نداشته‌اند. برخلاف‌این موارد البته در خاطرات آقای‌هاشمی‌فراوان است؛ مثل‌اینکه آقای جاسبی ساختمان بنیاد مستضعفان را مطالبه کرده بود و آقای‌هاشمی‌به‌ایشان واگذار کردند یا مواردی شبیه‌این که بعضا خلاف مقررات است. خصوصا که امام(ره) در زمینه اموال بنیاد مستضعفان حتی به دولت اجازه بهره برداری نمیدادند و معتقد بودند که‌این اموال فقط و فقط متعلق به مستضعفین است. ولی آقای‌هاشمی‌این اموال را به دانشگاه آزاد می‌دهند.

* با‌این حساب می‌توان حلقه مفقوده پرونده دانشگاه آزاد را، آقای‌هاشمی‌دانست. پشتوانه اصلی آقای جاسبی در مدیریت دانشگاه آزاد حمایت معنوی آقای‌هاشمی‌بوده است.

** قطعا همینطور است. آقای جاسبی عنصری نبود که بتواند تخلفات بارز را انجام دهد. یعنی کسی جرات نمی‌کرد که موسسه ثبت نشده در وزارت علوم را در مقطع دکتری یا در رشته پزشکی فعال کند و حتی مدرک اعطا کند. قطعا آقای‌هاشمی‌در‌این بازی نقش موثری داشته است.

* در ادامه ی همین روند و در سال 1366 پس از ثبت دانشگاه آزاد، شاهد پیشرفت چشم گیر دانشگاه آزاد هستیم.‌این دوران درست مقارن با دوران ریاست جمهوری آقای‌هاشمی‌درسال1368است. آیا می‌توان رابطه معناداری در‌این خصوص قائل بود؟

** در دورانی که آقای‌هاشمی‌رئیس مجلس بودند، مصوبات مهمی‌به نفع دانشگاه آزاد صورت می‌گیرد. مثلا برخی اموال مجهول الهویه با تصویب مجلس به دانشگاه آزاد واگذار می‌شود. یا زمین‌ها و اموالی که وضعیت معلومی‌نداشته است.

* منع قانونی یا شرعی‌این مصوبات به چه صورت بوده است؟

** این بسته به رویکرد مجریان است. دانشگاه آزاد چون متعلق به عموم بود در‌این زمینه مشکلی نبود. اما بعدها ادعا شد که دانشگاه آزاد چون از اموال و بودجه عمومی‌استفاده نکرده، پس دولتی نیست.‌این خلاف واقع است. چون دانشگاه آزاد در مواردی مثل وام دانشجویی یا تغذیه از امکانات عمومی‌استفاده می‌کرد. اما برحسب ظاهر بودجه مشخصی در ردیف بودجه سالانه نداشت.‌ این درحالیست که وقتی سیر رشد دانشگاه آزاد را مطالعه می‌کنیم، خواهیم دید که اموال متعددی چه از طریق مجلس یا طرق دیگر به دانشگاه آزاد رسیده است.‌این واگذاری‌ها اشکالی نداشت اما درصورتی که بعدها توقع مالکیت خصوصی در مسئولین دانشگاه شکل نمی‌گرفت.

* بحث نظارت بر دانشگاه آزاد از مجلس هفتم مطرح شد.‌این درحالیست که دانشگاه آزاد در سال1366 به صورت رسمی‌وارد فاز آموزش عالی شده و حدودا از سال1368 به‌این سو، از آموزش عالی رسمی‌کشور هم فربه تر شده است. در‌این فاصله زمانی نه چندان کوتاه، شاهد انتقادات جدی یا برخورد‌های قانونی با‌این تخلفات محرز نیستیم. علت‌این سکوت عموم و مقامات رسمی‌چیست؟

** دراین زمان انتقادات جدی بر بحث دانشگاه آزاد مطرح بود. حتی جریان اصلاحات با وعده رسیدگی به پرونده دانشگاه آزاد وارد مجلس شد. اما وقتی به قدرت رسیدند ترجیح دادند از سفره پهن شده دانشگاه آزاد بهره بگیرند و وارد معامله گری شدند. قبل از آن هم همینطور، در فضای آموزشی انتقادات جدی به عملکرد دانشگاه آزاد وجود داشت. برادر من از سال 1361تا1373ریاست دانشگاه امیرکبیر را برعهده داشت و انتقادات فراوانی به مدیریت دانشگاه آزاد داشت، که‌این موارد را در یک مصاحبه مطبوعاتی بیان کرده بود. بعد از مصاحبه آقای‌هاشمی‌به‌ایشان گفتند یا انتقادات تان را پس بگیرید یا استعفا بدهید.‌ایشان هم استعفا را پذیرفتند. غرض‌اینکه انتقادات وجود داشت اما چون آقای‌هاشمی‌در کسوت ریاست مجلس و سپس در کسوت ریاست جمهور با قوت از عملکرد دانشگاه آزاد دفاع می‌کرد، کسی توان مقابله نداشت.

* مجلس هفتم به چه صورت وارد‌این پرونده شد؟

** چندماه قبل از انتخابات1384، مجلس هفتم بحث تحقیق و تفحص از دانشگاه آزاد را تصویب کرد.‌این مسئله با واکنش تند آقای جاسبی مواجه شد. آقای جاسبی به صورت رسمی‌اعلام کرد که چون دانشگاه آزاد خصوصی است، مجلس نمی‌تواند بر موسسه خصوصی نظارت داشته باشد.‌این خلاف واقع بود. مجلس با آقای جاسبی مذاکره کرد و گفت که در اساسنامه قید نشده که کسی آورده‌ای داشته و در نتیجه سهامداری برای دانشگاه آزاد وجود ندارد. پس کسی نمی‌تواند ادعا کند آورده اولیه دانشگاه خصوصی بوده است. درنتیجه آقای جاسبی نتوانست مقاومت کند، اما با کارشکنی راه را برمجلس بست. به طور مثال اجازه نظارت به حساب‌‌های اصلی را صادر نمی‌کرد یا مدارک خواسته شده را به دست‌اندرکاران ارائه نمی‌داد. در نهایت یک مطلبی را بهانه کرد و دستور داد همکاری با مجلس صورت نگیرد.

آن مطلب هم‌اینکه یکی از کارشناسان تحقیق و تفحص برای صحبت با یکی از مسئولین دانشگاه آزاد رفته بود و محتوای مکالمه را ضبط کرده بود. اما مسئولین دانشگاه آزاد فرد مزبور را به اتهام شنود غیرقانونی مورد ضرب و شتم قرار داده بودند. آقای مرتضوی هم که یاریگر آقای‌هاشمی‌در آن برهه ی زمانی بود، حکم9ماه زندان و انفصال مادام العمر از خدمات و پست‌‌های دولتی را برای وی صادر کرد که خوشبختانه با اعتراضات فراوان لغو شد.

این بهانه‌ای شد برای آقای جاسبی که از تحقیق و تفحص ممانعت به عمل آورد، آقای زاکانی که مسئولیت اصلی را داشتند در مجلس اعلام کردند که آقای جاسبی از تحقیق و تفحص ممانعت به عمل می‌آورد اما ما به مدارکی دست یافته‌ایم که بحث را روشن می‌کند. این مدارک را برای آقای‌هاشمی‌هم بردند.‌ایشان در ابتدا اظهار تعجب کردند و گفتند که پیگیری می‌کنند اما بعدها حتی نپذیرفتند که‌این تخلفات صورت گرفته است. درهمین‌ایام من در یک سخنرانی در دانشگاه فردوسی مشهد در نقد عملکرد مجلس هفتم گفتم مجلس یک تحقیق و تفحص از قوه قضائیه داشت که متاسفانه نیمه تمام ماند، همینطور از دانشگاه آزاد.‌این را به عنوان ضعف مجلس هفتم مطرح کردم و گفت‌این یک فاجعه برای مجلس است که بالاترین جایگاه نظارتی را دارد اما یک نفر به راحتی بر دهان مجلس می‌زند و نظارت مجلس را پس می‌زند.‌این مطلب در روزنامه‌ایران منتشر شد و سرآغاز دعوای قلمی‌من با دانشگاه آزاد شد.

* ارزیابی شما از عملکرد دولت آقای احمدی نژاد در رابطه با قانونمند ساختن دانشگاه آزاد چگونه است؟

** به صورت کلی شعار قانونمند کردن دانشگاه آزاد یکی از مواردی بود که چه در دولت اصلاحات و چه در دولت آقای احمدی نژاد برای رسیدن به قدرت وعده داده شد.

آقای احمدی نژاد در دولت نهم حساسیت‌‌هایی برای دفاع از منافع عمومی‌داشت و براساس همین حساسیت‌ها موضع درستی را در قبال دانشگاه آزاد اتخاذ کرد. اما به دلیل‌اینکه آقای احمدی نژاد دانشگاه آزاد و مناسباتش را درست نمی‌شناخت، بسیاری از افراد در سطوح مختلف، حتی نمایندگان، اعضای قوه مقننه و حتی قوه قضائیه وامدار آقای جاسبی شده بودند.‌این مسئله در جمع آوری طومار تقدیر وتشکر از آقای جاسبی آن هم درست پس از ارائه گزارش کمیته تحقیق و تفحص توسط آقای دکتر زاکانی، در صحن علنی، نمود پیدا کرده بود. آقای مرتضوی از قوه قضائیه یکی از نمونه‌‌های بارز‌این افراد وامدار بود. چنانکه آقای مرتضوی به عنوان دادستان تهران در آن‌ایام کاملا در خدمت آقایان‌هاشمی‌و جاسبی بود و همه تخلفات را رفع می‌کرد. به استناد مندرجات روزنامه دولت، آقای مرتضوی به محض‌اینکه دیدند پرونده فروش سوالات آزمون پزشکی به جوادجاسبی فرزند آقای جاسبی رسیده، قاضی طباطبایی را از کار برکنار کردند و پرونده‌ها را شخصا در اختیار گرفتند. پس از آن هم اعلام شد که پرونده‌ها مفقود شده است.

* مرجع بالاتری که در قوه قضائیه به تخلفات آقای مرتضوی رسیدگی کند وجود نداشت؟!

** من در مورد آقای مرتضوی با آقای‌هاشمی‌شاهرودی نامه نگاری کردم و نوشتم که‌ایشان در حال معامله گری با آقای جاسبی هستند. آقای شاهرودی هم قول تذکر به آقای مرتضوی را دادند. ولی متاسفانه آقای مرتضوی در آن‌ایام کار‌هایی انجام می‌داد که برخی فکر می‌کردند وی به نفع کشور عمل می‌کند و به همین جهت در برابر تخلفاتش سکوت می‌کردند. در آن دوران جریان اصلاح طلب روی کار بود و آقای مرتضوی دربرابر آنها می‌ایستاد و به همین سبب‌این تلقی می‌شد که چون آقای مرتضوی با عناصر تندرو جریان اصلاحات برخورد می‌کند پس یک آدم ارزشی است و نباید خیلی راجع به عملکرد‌ایشان حساس بود. اما به نظر من ‌این استدلال پذیرفته نیست.

آقای مرتضوی در آن برهه تمام قد در حمایت از تخلفات آقای جاسبی و آقای‌هاشمی‌بود. اگر هم کسانی بودند که مورد برخورد آقای مرتضوی قرار می‌گرفتند، کسانی بودند که به آقای‌هاشمی‌انتقاد‌های سختی می‌کردند. چنانکه آقای گنجی و عبدی از سوی آقای مرتضوی مورد برخورد قضایی قرار گرفتند. آقای مرتضوی هم در عرصه سیاسی در خدمت آقای‌هاشمی‌بودند و هم پرونده دانشگاه آزاد.

* در نهایت پرونده ی فروش سوالات دانشگاه آزاد با چه عنوانی بسته شد؟!

** گفتند پرونده‌ها نیست! در روزنامه‌ها درج شد که‌این شماره پرونده‌ها بوده و آقای مرتضوی از قسمت‌‌های مختلف خواسته که پیگیری کنند اما پرونده‌ها مفقود شده است! متاسفانه آقای مرتضوی تخلفات بارزی صورت داد که اگر در همان مقطع برخوردی صورت می‌گرفت، قضایای کهریزک و غیره اتفاق نمی‌افتاد. قضایائی که عامل تشدید برخی از مسائل در کشور باشد یا بهانه‌‌های لازم را دراختیار آشوب گران قرار دهد.

* در‌این رابطه مطالبه دیگری صورت نگرفت؟ مقصودم‌این است که چه در فضای عموم مردم و چه در فضای مسئولین، تقاضائی برای برخورد با عاملین جرم صورت نپذیرفت؟ آقای مرتضوی چطور در فضای سیاست و قضاوت عموم افراد جامعه‌اینگونه قانون گریزی می‌کردند؟

** آقای جاسبی توانسته بود بسیاری از افراد را وامدار کند. از وزرای دولت آقای خاتمی‌تا دولت آقای‌هاشمی، وامدار آقای جاسبی بودند. بعضی وزرای دولت آقای خاتمی‌در ابتدای کابینه مدرک فوق دیپلم داشتند اما در پایان دوران وزارت شان مدرک دکترا گرفتند. بسیاری از نزدیکان آقای خاتمی، بسیاری از عناصرسیاسی فعال آن دوران، از آقای جاسبی دکترا گرفتند. در حالیکه نه در کلاس درس شرکت کرده بودند، نه آزمون داده بودند. همه‌اینها صرفا براساس وامدارشدن‌ها بود. بنابراین چرا فکر می‌کنید آقای مرتضوی نمی‌توانست‌این حجم تخلفات را انجام دهد؟! تخلفات گسترده تری هم وجود دارد. در مواردی می‌بینید که آقای جاسبی ملکی را به زور و بدون‌اینکه یک ریال پرداخت کند، تصاحب کرده است. قاضی هم به نفع‌ایشان حکم داده است! مثلا پرونده املاک سازمان بازرسی کل کشور.

آقای جاسبی در ابتدا‌این دو ملک را به عنوان اجاره در اختیار گرفت و قراردادی به نام خودش نه بنام دانشگاه آزاد می‌نویسد و از لوگوی دانشگاه آزاد و امضای ریاست دانشگاه ذیل قرارداد امضا می‌کند. بعد از مدتی مشخص شد که رئیس صندوق بازرسی نمی‌تواند اموال دولتی را به صورت خارج از مزایده واگذار کند. ولی با‌این وجود قاضی پرونده که موفق به اخذ مدرک از دانشگاه آزاد شده بود، و در دانشگاه تدریس می‌کرد، حکم به پرداخته شدن ثمن معامله از سوی آقای جاسبی می‌دهد! در حالیکه آقای جاسبی هزینه‌ای پرداخت نکرده بود. وقتی تخلفاتی با‌این درجه از احراز صورت می‌گیرد، تو خود حدیث مفصل بخوان از‌این مجمل! علت‌اینکه‌این قدرت در آقای جاسبی شکل گرفت ‌این بود که‌این وامدار شدن‌ها در طول سالیان صورت گرفته بود و‌این آدم‌های وامدار در خدمت او بودند یعنی در واقع اراده او رامحقق می‌کردند. طبیعی ست که بالاتر از‌این هم باید متصور شد. در سال 85 رهبری دستور دادند اساسنامه دانشگاه آزاد اصلاح شود تا دانشگاه آزاد قانونمند باشد. مسئولین دانشگاه مرتبا اعلام می‌کردند که‌این کار را انجام می‌دهیم. تا‌اینکه در واقع بحث دانشگاه آزاد در معرض افکار عمومی‌قرار گرفت و شورای انقلاب فرهنگی مجبور شد به‌این مساله بپردازد. درست در همین اثنا نمایندگان مجلس طوماری را امضا کردند که به موجب آن شورای عالی انقلاب فرهنگی نمی‌توانست اساسنامه دانشگاه آزاد را اصلاح کند. در حالیکه اصلاح اساسنامه دستور رهبری بود و شورای انقلاب فرهنگی بالاترین مرجع در مورد موسسات آموزش عالی ست.

بنابراین بالاترین مرجع می‌توانست اساسنامه را تغییر دهد. وقتی مجلس‌این‌کار را کرد دانشجوها هم اعتراضاتی نسبت به مجلس به عمل آوردند و مجلسیان عقب نشینی کردند و شورای عالی انقلاب فرهنگی وارد بحث اصلاح شد.‌این در دورانی انجام شد که آقای احمدی نژاد دچار تغییراتی شده بود. به ویژه وقتی آقای احمدی نژاد متوجه شد که‌این امکاناتی که تا دیروز در اختیار آقای‌هاشمی ‌بوده، در جهت اهداف سیاسی مورد استفاده قرار گرفته، اما درحال حاضر نمی‌تواند در جهت اهداف آقای احمدی نژاد مورد استفاده قرار بگیرد، پس آقای احمدی نژاد از ‌این مسئله کناره گیری کرد. جلسات شورای انقلاب فرهنگی را تشکیل نداد و در واقع موضوع را پیگیری نکرد.‌این مسئله باعث تعویق در جریان قضایا شد.‌این تعویق به صورت بارزی در امضای حکم رئیس جدید دانشگاه نمود پیدا کرد. دراین اثنا بحث وقف دانشگاه مطرح شد که مدتی جامعه را مشغول کرد.

* در شهریور 88 بود که بحث وقف مطرح شد. درست بعد از ماجرای 88 و مطرح شدن‌این نکته که دانشگاه آزاد در ماجرای 88 چه بصورت بارز چه به صورت ضمنی، به مخالفین کمک رسانی کرده است. شاهد‌این ادعا هم اظهارات بسیاری از متهمین در فتنه88، مثل اظهارات آقای باستانی یا آقای کرمی‌است. آیا‌این اشکال به عملکرد دانشگاه آزاد در سال87و88 وارد است؟

** قطعا. ما قرارداد‌هایی را در‌این رابطه مشاهده کرده بودیم؛ قراردادی که با آقای کروبی بسته شده بود. دانشگاه آزاد ساختمان آقای کروبی را اجاره کرده بود که البته بنام خانم آقای کروبی بود و هزینه چندسال را پیشاپیش پرداخت کرده بود. نه در‌این انتخابات که در انتخابات گذشته هم دانشگاه آزاد نقش داشت. نه در ریاست جمهوری که در مجلس هم دانشگاه آزاد سرمایه گزاری می‌کرد. در واقع هزینه تبلیغات برخی نمایندگان را دانشگاه آزاد پرداخت می‌کرد نه خود دانشگاه، بیشتر عناصر آقای جاسبی. آن هم با روالی که کسی متوجه‌این امر نشود.

* به نوعی می‌توان بحث وقف را با‌این اتهامات مرتبط دانست؟ درحقیقت انگیزه مسئولین وقت از طرح بحث وقف دانشگاه را چگونه ارزیابی میکنید؟

** وقف یک مقوله جدا از‌این بحث است. مسئولین وقت دیدند که دانشگاه آزاد درحال قانونمند شدن است و تحت نظارت عمومی‌قرار می‌گیرد. آنها هم در برابر‌این مسئله، ترفندی بکارگرفتند و بحث وقف را مطرح کردند.این درحالی بود که طبق قانون و طبق شرع کسی قادر به وقف کردن اموال عمومی‌نیست. اموال عمومی‌متعلق به مردم است. هدف از وقف‌این است که اموال خصوصی را عمومی‌کند. اما اگر کسی خواست که اموال عمومی‌را وقف کند درست نقطه مقابل وقف صورت می‌گیرد. یعنی اموال عمومی‌خصوصی می‌شود. به‌این دلیل که واقف می‌تواند شرایط وقف و متولی وقف را بطور مادام العمر تعیین کند. قانون گزار هم با هدف تشویق واقف به امر وقف،‌این شرایط را می‌پذیرد.‌این شرایط می‌تواند در نسل‌‌های بعدی نیز ادامه پیدا کند. مسئله وقف دانشگاه آزاد یک فریب بود؛ گفتند ما برای حفاظت از اموال دانشگاه، درصدد وقف آن برآمده‌ایم. از رهبری هم درقالب یک سوال عمومی‌پرسیدند که آیا کسی که حق تملک در مالی دارد، می‌تواند آن مال را وقف کند؟ رهبری فرمودند اگر کسی حق تملک دارد، بله می‌تواند. بعد گفتند؛‌ این استفتاء را ما از رهبری گرفته‌ایم. بنابراین می‌توانیم دانشگاه را وقف کنیم. ما هم در همین حین بحث تفاوت تملک مدیریتی و تملک مالکانه را مطرح کردیم. یعنی اگر شما شهردار باشید می‌توانید اموال شهرداری را بفروشید،‌این تملک مدیریتی است. کسی که تملک مدیریتی دارد نمی‌تواند وقف کند. کسی که تملک مالکانه دارد مجاز به وقف است.‌اینها در‌این مساله یک بازی ساختند.

* و‌این جدی ترین برهه‌ای شد که رهبری وارد قضیه ی دانشگاه آزاد شدند.

** بله‌اینجا بود که رهبری از قوه قضاییه خواستند که نظر کارشناسی شان را دررابطه با وقف دانشگاه آزاد اعلام کنند.

* آقای‌هاشمی‌در‌این قضیه هم ورود کردند. با رهبری جلسه‌ای گذاشتند و راجع به بحث فقهی وقف دانشگاه آزاد وارد بحث شدند. گویا‌ایشان نظر متفاوتی داشتند.

** بله. آقای‌هاشمی‌که اصلا می‌گفتند ما صیغه اش را هم خوانده‌ایم و بازگشت ناپذیر است و اصلا کسی نمی‌تواند‌این را از موقوفات برگرداند.

* نامه هم نوشتند به رهبری؟

** بله. ولی رهبری گفتند شما که نمی‌توانید برخلاف شرع صیغه وقف را جاری کنید. قوه قضاییه هم در‌این مساله نظر کارشناسان را اعلام کرد که؛ خیر‌این وقف خلاف است و اموال عمومی‌را کسی نمیتوتند وقف کند. درست هم بود. پیشتر از‌این هم روشن بود. آقایان داشتند در یک مساله ی بسیار روشن محاجه می‌کردند. عرض کردم که دانشگاه آزاد عمومی‌است و اموال عمومی‌وقفش معنا ندارد. بخصوص‌اینکه آنها میخواستند متولی را تعیین کنند. حتی‌اینطور نبود که بگویند سازمان اوقاف ما کار را به شما واگذار کردیم و خودمان رفتیم. آنها میخواستند خودشان متولی بگذارند و متولی گذاشتن یعنی‌اینکه اموال دانشگاه آزاد را همیشه از آن خود کردن! خوشبختانه‌این هم به‌عنوان آخرین تیر ترکش تیم وقت بود، که کارساز نشد. نکته‌ای که‌اینجا حائز اهمیت است اظهارات اخیر آقای‌هاشمی‌است آقای‌هاشمی‌اظهار کردند که دانشگاه آزاد را غصب کرده‌اند! تعبیر غصب خیلی تعبیر مهمی‌است یعنی‌اینکه مال ما بوده و الان غصب کردند. ما راضی نبوده‌ایم. یعنی هنوز هم نگاه آقای‌هاشمی‌این است که دانشگاه مال ماست! در حالیکه اگر از آقای‌هاشمی‌سوال کنید آیا شما یک ریال بودجه برای تاسیس دانشگاه آزاد آورده‌اید، نمی‌تواند بگوید من یک ریال آورده ام! اما بخاطر‌اینکه زمان مدیریت‌ایشان طولانی شده و هیچ نظارتی بر آن وجود نداشته، احساس تملک مالکانه شکل گرفته است. همان چیزی که متاسفانه در نگاه مدیریت آقای‌هاشمی‌نسبت به کل‌ایران وجود دارد.

* آیا‌ایشان دلیل خاصی هم در خصوص‌این ادعا ارائه می‌کنند؟ کسی هم مطالبه از‌ایشان نکرده؟

** خیر. کارشناسان قوه قضائیه براساس ارجاع رهبری، اعلام کردند که دانشگاه آزاد وقف نمی‌شود. چون خصوصی است و عمومی‌نیست. حالا چرا آقای‌هاشمی‌این مطلب را نمی‌پذیرد؟ بازهم می‌گویند مال ما بوده، غصب کردند. امروز دانشگاه آزاد مال آقای احمدی نژاد نیست. آقای احمدی نژاد که برود هیچ نقشی در‌این رابطه ندارد. یعنی در واقع دانشگاه آزاد به جایگاهش برمی‌گردد. اما تعبیر آقای‌هاشمی‌برای ما خیلی قابل تامل است. بخصوص برای جوانانی که دوران آقای‌هاشمی‌را درک نکرده‌اند. از اظهارات‌ایشان می‌توان هم نگاه مدیریتی و هم نگاه شان به قانون را فهمید.‌این نگاه‌ایشان نشان می‌دهد که‌ایشان قائل به چرخش قدرت نیستند. همانطور که در ثبات مدیریتی یعنی مدیریت مادام العمر، نیز‌ایشان به عدم چرخش معتقد است.‌این برای جوانان امروز برای ما بسیار مهم است که بدانند آقای‌هاشمی‌نگاهش به مسایل مدیریتی چیست. نگاهش نسبت به قانون چیست.

 قطعا قوه قضائیه باید حرف آخر را بزند و همه بپذیریم. ولی آقای‌هاشمی‌تن به آخرین مرجع قضائی نمی‌دهد و‌این به نوعی قانون ستیزی و تقابل با قانون است.‌این تن ندادن به خصوصیت شخصی آقای‌هاشمی‌بازمیگردد. آقای‌هاشمی‌کمترین نقد به دانشگاه آزاد را از دوستان خود- مثل آقای نجفی- نمی‌پذیرفتند. حتی آقای‌هاشمی‌به دوستان شان نمی‌گفتند من مانع‌این تخلفات می‌شوم، بلکه آنها را به چشم پوشی توصیه می‌کرد. هر زمان هم کسی از بین ما انتقاد می‌کرد، آقای‌هاشمی‌می‌گفت‌اینها یک سری آدم‌های حسود هستند. یعنی تهمت می‌زد، توهین می‌کرد، نمی‌گفت فلان مورد درست است، ما باید در‌این قضیه اصلاحات انجام دهیم. آقای‌هاشمی‌تعابیر بسیار نازلی درخصوص مخالفین اظهار می‌کردند.

در رابطه با تخلفات بارز دانشگاه آزاد چه موردی از‌این بالاتر که شما بدون اعطای مدرک لیسانس، دوره دکتری برگزار می‌کنید؟ در مورد اختلاف امام(ره) و میرحسین موسوی درمورد اموال بنیاد مستضعفین، از امام(ره) سوال می‌کنند که آیا می‌توانیم از اموال بنیاد مستضعفان برای دولت استفاده کنیم؟ امام(ره) می‌فرمایند که شرعا نمی‌توانید. ولی آقای‌هاشمی‌دستور اعطای آن اموال به دانشگاه آزاد را صارد می‌کنند. بعدها هم می‌گویند که اصلا‌این اموال متعلق به ماست و درحال حاضر غصب شده است.‌این تا حد زیادی نوع نگاه و مدیریت آقای‌هاشمی‌را نشان می‌دهد.

البته برخی در سال‌های اخیر‌اینگونه می‌گویند که آقای‌هاشمی‌همان‌هاشمی‌دوران ریاست جمهوری نیست و نقدپذیر شده است. متاسفانه‌این بحث‌‌های اخیر‌ایشان-درخصوص غصب- ثابت کرد که هیچ تجدید نظری راجع به رویه‌ها و برنامه‌‌های‌ایشان صورت نگرفته است. آقای‌هاشمی‌در سال 78 و در انتخابات مجلس ششم رای نیاورد و واکنش تندی به‌این مسئله نشان داد، که رای مردم را نمی‌پذیرد.‌ایشان در سال 84 هم نتیجه را نپذیرفت. در سال84 آقای خاتمی‌روی کار بود و مجری انتخابات دولت آقای خاتمی‌بود.‌ایشان گفت که من نتیجه انتخابات را قبول ندارم. آقای‌هاشمی‌در مقاطع مختلف ثابت می‌کند که نگاهش، رویه اش تغییری نکرده است. بارزترین نمونه برای اثبات‌این قضیه دانشگاه آزاد است.

* به‌عنوان آخرین سوال‌اینکه؛ پیگیری پرونده تخلفات دانشگاه آزاد در زمان آقای دانشجو به چه صورت بوده است و تا کجا پیش رفته است؟

** با آمدن آقای دانشجو یک هدف بزرگ تامین شد و آن‌اینکه اموال عمومی‌به جایگاهش بازگشت. مدیریت دانشگاه آزاد هم چرخشی شد و به همین دلیل بسیاری از مفاسد به خودی خود برطرف خواهدشد. آقای دانشجو می‌داند که بعداز طول دوران قانونی ریاستش خواهد رفت. بنابراین نمی‌تواند پایه شبکه روابط ناسالم را بگذارد. زمانی شما پایه روابط ناسالم را می‌گذارید که بدانید بصورت دائم آنجا هستید.

* مقصودم‌این است که بطور مشخص چه اقدام عملیاتی در رسیدگی به تخلفات آقای جاسبی برداشته شده است؟

** به عنوان مثال عودت دادن اموالی که بصورت غیرقانونی ضبط شده بود. من فکر می‌کنم گام‌‌هایی برداشته شده است. به‌عنوان مثال‌ایشان اموال زیادی را از ستاد اجرایی گرفته بود. خوشبختانه بعضی از اموال پس گرفته شده است. اما در زمینه‌‌هایی خیر. متاسفانه باید آقای دانشجو با قاطعیت با‌این مسائل برخورد می‌کرد، که‌اینطور نبوده است. متاسفانه همچنان فرزند آقای جاسبی که در پرونده فروش سوالات علوم پزشکی مورد اتهام بود درحال حاضر در لندن حقوق ارزی دریافت می‌کند. آقای دانشجو نسبت به‌این قضیه حساسیت لازم را به خرج نداده است. خب‌اینها مسایلی جزئی است که باید به آنها پرداخت.

اما هدف کلی حاصل شد؛ امروز کسی نمی‌تواند درباره دانشگاه آزاد ادعائی کند. آقای‌هاشمی‌همچنان اعلام می‌کند که دانشگاه آزاد غصب شده است ولی آقای‌هاشمی‌نمی‌تواند دانشگاه آزاد را به‌عنوان ملک شخصی درنظر آورد.‌این واقعا گام بلندی بود و البته به پشتوانه آن شبکه روابط ناسالمی‌که‌ایجاد شده بود، مجریان قانون را با مشکلات عدیده روبرو می‌کرد. سد قوه قضائیه، مطبوعاتِ آلوده، مدیران آلوده دررسانه، همه و همه به کمک هم می‌آمدند و کار را برای منتقدین بسیار سخت می‌کردند. خوشبختانه‌این مرحله را پشت سر گذاشتیم . اما در حال حاضر باید پرونده‌‌های تخلفات گذشته را پیگیری کنند و‌این تخلفات را به سرانجام برسانند.‌این انتظار همه ماست. البته ما مشکلات آقای دانشجو را درک می‌کنیم.‌ایشان بعد از مدیریت نزدیک به سی ساله آقای جاسبی به دانشگاه آزاد آمدند. همه سازوکارها در اختیار‌ایشان نیست درنتیجه کار بسیار دشواری درپیشرو دارند. امیدوار بودیم قاطعانه برخورد کنند اما متاسفانه قاطعیت لازم را برای ریشه کن کردن مفاسد صورت ندادند. البته به نظر من جنبش دانشجویی هم دچار قصور شده است، جنبش دانشجویی باید از آقای دانشجو مطالبه می‌کرد.

* به نظر میرسد جنبش دانشجوئی همواره در انتظار یک پیشواست که به او اقتدا کند! کسی که موج مطالبه را عمومی‌کند و بعد جنبش دانشجوئی در‌این فضا ورود کند.

 ** جنبش دانشجوئی باید از آقای دانشجو می‌خواست که با قوت وارد عرصه شود. با کسانی که به صورت خلاف شرع و قانون مدرک گرفتند، امکانات گرفتند، برخورد کنند. باید فشار می‌آوردند متاسفانه‌اینطور نشد و‌این مباحث جزء اولویت‌های جنبش دانشجوئی و حتی شخص آقای دانشجو نشد. اولویت اول آقای دانشجو‌این است که دانشگاه آزاد را اداره کند و از فضاها و فشار‌های زمان ریاست آقای جاسبی دور بماند. دانشجو‌این را یک هنر بزرگ می‌داند؛ در حالیکه شبکه قبلی در دانشگاه آزاد ریشه دوانده‌اند، او بتواند به دور از مفاسد شبکه دانشگاه را ادره کند.‌این بالاترین سقف انتظار‌ایشان است البته باید سقف انتظار جامعه را هم درنظر داشت، انتظار جامعه‌این بود که ریشه ی دادوستدها و فساد خشکانده میشد. متاسفانه باید عرض کنم مادامی‌که ریشه برخی از مفاسد را نخشکانیم انتظار سلامت برای جامعه انتظار عبثی است.

 وقتی ما افرادی مثل مرحوم کردان داریم که سال‌ها حقوق یک دکتر را می‌گرفت ولی درواقع مدرکی بیشتر از فوق دیپلم هم نداشت، نمی‌توانیم انتظار سلامت داشته باشیم. الآن هم خیلی از مسئولین هستند که مورد بررسی قرار بگیرند، استحقاق حقوق‌‌های دریافتی شان را ندارند و به باطل اموال عمومی‌را در اختیار گرفته‌اند. مادامیکه‌این پولها برخلاف شرع به حلقوم برخی‌ها ریخته می‌شود، انتظار حرکت در مسیر حق، انتظار غلطی است. خب‌این را باید در درجه اول جنبش دانشجویی درک می‌کرد و مناسبات فساد در کشور را برهم میزد. اما متاسفانه‌این کار را نکرد. امیدوارم در آینده‌این مهم مورد توجه جنبش دانشجویی و البته آقای دانشجو قرار بگیرد. 

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات