* در ماههای اخیر شاهد رخدادهای مهمی در مصر که با وجود سقوط حکومت مبارک و استقرار نظام سیاسی جدید، درگیر اختلافات و تنشهای داخلی است، بودیم.
در آخرین رخداد، گروهی از تندروها در نیمهشعبان به شیخ «حسن شحاته» از علمای شیعه ساکن روستایی از استان الجیزه در نزدیکی قاهره پایتخت مصر یورش برده و وی و چهار نفر از همراهانش را به طرز فجیعی به شهادت رساندند.
به گفته شاهدان عینی، در حالی که شیخ حسن شحاته به همراه اهالی روستا برای برگزاری میلاد امام زمان(عج) آماده میشدند، بیش از سه هزار تروریست تکفیری مسلح از صبح در روستا حضور یافته و با محاصره خانهها به هیچکس اجازه خروج از منزل را ندادند. تروریستها پس از حمله به منزل این عالم دینی سر وی را از بدن جدا کردند، سه تن دیگر نیز بر اثر ضربات متوالی حملهکنندگان جان خود را از دست دادند. تکفیریها بهاین امر نیز بسنده نکرده و پیکرها را در خیابانها روی زمین کشیده و دو پیکر را به آتش کشیدند. نحوه به شهادت رساندن شیخ حسن شحاته، نشانه عمق کینه و دشمنی آنها نسبت به شیعیان است و این پرسش پیش میآید که تندروها از کجا حمایت میشوند و چه کسانی پشت پرده این جنایات قرار دارند.
** مصر پس از انقلاب اخیر و به قدرت رسیدن مجموعه «اخوان المسلمین» به رهبری «محمد مرسی» وارد فضای جدیدی شد و برخی از سلفیها و وهابیهای تکفیری به دلیل اینکه احساس میکنند پیروزی محمد مرسی در انتخابات ریاستجمهوری مرهون تلاشهای آنها و پشتیبانی این جریان از اخوان المسلمین بوده است، بیش از جایگاه خودشان در عرصه سیاسی و اجتماعی مصر وارد شدند و تلاش کردند تا بر جریانهای موجود در مصر تسلط پیدا کنند.
بعد از مجموعه حوادث سوریه و پس از پیروزی ارتش و حامیان بشار اسد در منطقه استراتژیک القصیر و شکست تروریستها و جبهه النصر که متشکل از سلفی و وهابیها است، این جریان به شدت نگران شدند که دولت سوریه بتواند آنها را به طور کامل از پای درآورده و آرامش را بهاین کشور باز گرداند.
شواهد نشان میدهد که هم اکنون ارتش سوریه و دولت «بشار اسد» و حامیان وی، ابتکار عمل میدانی را در دست گرفته و طرحهای سلفیها و وهابیها برای براندازی دولت علوی سوریه با شکست مواجه شده است.
مجموعه این حوادث موجب شد که سلفیها و تکفیریها تحرکات تازهای در منطقه داشته و به دلیل کینهای که از شیعیان و ایران دارند به منزل عالم دینی حسن شحاته حمله کرده و ایشان که یکی از شخصیتهای متفکر و شیعیان مخلص در مصر بود را به همراه نزدیکانش به طرز دردناکی به شهادت برسانند.
* چندی پیش شاهد برگزاری راهپیمایی سلفیهای تندرو در مصر بودیم و گفته میشد این راهپیمایی که با توهین به شیعیان همراه بود، به صورت مستقیم از دفتر محمد مرسی برنامهریزی و هدایت شده است. مردم میخواهند بدانند که پشت پرده تحرکات سلفیها و وهابیها و اسلامگرایان تندرو در مصر و اصولا خاورمیانه چه کسانی قرار دارند.
** آمریکا، رژیم صهیونیستی و برخی از کشورهای غربی به صورت آشکار از سلفیها و وهابیها برای پیشبرد اهداف شان استفاده میکنند و این امر موضوع پنهانی نیست. به عنوان نمونه در طول یک ماه گذشته چندین کنفرانس با حضور وهابیهای عربستان و کویت و قطر به رهبری «شیخ یوسف القرضاوی» رئیس اتحادیه علمای مسلمین قطر در قاهره تشکیل شده است.
شیخ یوسف القرضاوی مفتی اهل سنت مصری الاصل است که تابعیت قطری دارد و در این کشور تلاشهای بسیاری علیه شیعیان انجام میدهد. شیخ یوسف در طول بحران سوریه با استفاده از رسانهای مانند الجزیره که مدیریت آن در دست قطریها است تلاش کرد علیه شیعیان جریانسازی کند. وی در طول ماههای اخیر و شکست سلفیها و تکفیریها به شدت علیه شیعیان جوسازی و حتی حکم قتل شیعیان را صادر کرد.
وقتی شیخ یوسف القرضاوی طی یک ماه چندین جلسه مهم در قاهره برگزار کرده و این جلسات با حضور آمریکاییها و غربیها همراه بوده و بیدرنگ رخدادهایی مانند تظاهرات سلفیها و وهابیها در مصر و سپس حمله به شیعیان را مشاهده میکنیم، معلوم میشود که چه جریانی پشت حوادث اخیر نه تنها در مصر بلکه در ممالک اسلامی مانند سوریه، عراق و لبنان قرار دارد.
* حمله به شیعیان در مصر سابقه داشته است؟
** به اعتقاد من، حمله به شیعیان در مصر بسیار عجیب بوده و جای تامل دارد، چرا که در گذشته چنین حوادثی در این کشور رخ نمیداد. علت این است که مصر در طول تاریخ، کانون همزیستی مسالمتآمیز ادیان بوده و مشخص است که حوادثی مانند حمله به شیعیان با هدایت و هماهنگی عربستان سعودی و قطر و نقشآفرینی سلفیهای تکفیری و وهابیها با رهبری شیخ یوسف مفتی سلفی انجام میشود. جالب است بدانید که برخی از تحلیلگران به دلیل عملکرد شیخ یوسف به طنز او را «مفتی ناتو» خطاب میکنند، چرا که برخی از فتاوی وی آنقدر عجیب است که نمیتوان نام اسلامی بر آن نهاد.
* برخی از رسانهها و تحلیلگران آیندهای مبهم برای مصر پیشبینی میکنند، نظر شما در این باره چیست؟
** از یک سال قبل بهاین طرف با پیروزی اخوان المسلمین در مصر عربستان به شدت وارد عمل شده و با حمایت از سلفیها و وهابیها تلاش میکند از یک سو در این کشور نقشآفرینی کرده و از سوی دیگر شیعیان مصر را کنترل کند. باید بهاین نکته توجه داشت که شیعیان مصر پس از پیروزی محمد مرسی و سقوط حسنی مبارک احساس کردند فضای جدیدی برای فعالیتهای آزاد مذهبی آغاز شده است.
شیعیان مصر در انتخابات از مرسی حمایت کردند و امروز انتظار دارند که فضای بیشتری برای فعالیت به آنها داده شود. اما عربستان و وهابیهای این کشور مایل نیستند که شیعیان جایگاه خود را در ساختار سیاسی و اجتماعی مصر پیدا کنند و به همین دلیل با همکاری قطر از طریق استفاده از وهابیها و سلفیها علیه شیعیان مصر توطئه میکنند و کشتار وحشیانه و فجیع شیخ حسن شحاته از علمای شیعهاین کشور نمونهای از این توطئهها است. البته باید این نکته را هم مد نظر قرار داد که کشورهای غربی از جمله آمریکا و رژیم صهیونیستی با همکاری عربستان و قطر بیشتر از این جهت به شیعیان جهان اسلام فشار وارد میکنند که میدانند آنها مورد حمایت ایران هستند و به همین خاطر میخواهند ایران را با چالش روبهرو سازند.
در طول یک سال گذشته عربستان به شدت با هزینههای میلیاردی چه در عراق و لبنان و چه در مصر علیه شیعیان و ایران توطئه کرده است و مردم کشورهای اسلامی از جمله مصر نیز به خوبی از تحرکات منفی عربستان و قطر علیه کشورشان آگاه هستند.
با توجه به مجموعه رخدادهای اخیر مصر، ثابت شد که محمد مرسی نمیتواند رئیسجمهوری مصر باشد، زیرا عقل و درایت وی در حد رئیسجمهوری یک کشور بزرگ نیست. بهترین تحلیل را حسن هیکل روزنامهنگار مشهور و باسابقه مصری از تحولات این کشور ارایه کرده و میگوید: امروز مصر با مشکل بزرگی به عنوان حضور مردان کوچک در قدرت روبهرو است.
بنابراین امروز مصر بزرگ با مردانی کوچک اداره میشود و این مسأله برای این کشور باسابقه و با تمدن فاجعهآمیز است. حوادث اخیر به ویژه حمله به شیعیان ناشی از آن است که مرسی نمیتواند رئیسجمهوری این کشور بزرگ باشد و او بیشتر رهبر یک جریان سلفی است تا رئیسجمهوری مصر.
مردم مصر نیز این واقعیت را پذیرفتهاند و به همین دلیل سلسله اعتراضات و تظاهراتی علیه مرسی آغاز شده که میتوان نشانههای آن را از میدان التحریر گرفته تا دلتای نیل و اسکندریه و سایر استانهای بزرگ مصر، مشاهده کرد. اوج این تظاهرات قرار است امروز یکشنبه نهم تیر در سراسر مصر برگزار شود. با توجه به ناتوانی مرسی در اداره کشور و وابستگی وی به جریانهای تندرو قطعا برای اداره کشور با مشکل روبهرو است.
محمد مرسی در مقابل، رقبای قدرتمندی نیز مانند جبهه نجات ملی به رهبری محمد البرادعی رهبر حزب الدستور، همچنین حمدین صباحی از اعضای جبهه نجات مصر و نیز عمروموسی دارد که آنها نامزدهای سابق ریاست جمهوری مصر هستند و تظاهرات علیه محمد مرسی را هدایت میکنند.
* در هفتههای اخیر شاهد بودیم که مبارزان فلسطینی انتقادهای بسیاری به دولت محمد مرسی داشته اند و گفته میشود که سیاستهای جدید مصر به طور کامل محاصره غزه را تکمیل کرده است. از سوی دیگر مبارزان فلسطینی از بستن تونلهای مخفی منتهی به غزه از سوی مصریها گلایه دارند و میگویند این اقدام دولت مرسی موجب اخلال در ارسال مواد غذایی و کمک به مردم ساکن این منطقه شده است. این سیاستهای دولت محمد مرسی را چگونه میتوان تحلیل کرد؟
** اگرچه محمد مرسی ظاهر اسلامی دارد، اما به طور قطع یک مهره کاملا آمریکایی است و از ابتدای به قدرت رسیدن تلاش میکند رضایت آمریکا و رژیم صهیونیستی را جلب کند. به همین دلیل دولت مرسی با بستن گذرگاههای رفح و تونلهای غزه که نقطه عبور جنبش های اسلامی از غزه به مصر است، ماهیت خود را آشکار کرد. محمد مرسی از یکسو میخواهد گروههای اسلامگرا را در اختیار داشته باشد و از سوی دیگر به دلیل وحشتی که از آمریکا و اسرائیل دارد، تلاش میکند که با فشار به غزه به نوعی خود را طرفدار آمریکا و اسرائیل معرفی کند و همه اینها در چارچوب خدمت مرسی به اسرائیل قرار دارد تا همچنان در مسند ریاستجمهوری کشور بزرگی مانند مصر بماند.
* برخی از تحلیلگران پیشبینی کودتا در مصر از سوی ارتش را مطرح کردند. آیا این پیشبینیها نزدیک به واقعیت است؟
** به دلیل شرایطی که بر مصر حاکم است، جبهه نجات ملی و همچنین قبطیهای مصر که بیش از 10 میلیون نفر هستند به همراه لیبرالها، روشنفکران و دیگر جریانهای سیاسی به شدت نگران شرایط موجود هستند و تلاش دارند که مرسی را سرنگون کنند و این هدف را از راه اعتراضات مردمی پیگیری میکنند تا در شرایطی مسالمتآمیز مرسی، خود از قدرت استعفا دهد.
در حال حاضر مردم مصر دو دسته هستند، یک گروه متشکل از لیبرالها، بازماندگان رژیم گذشته و مسیحیها که در قالب جبهه نجات ملی فعالیت میکنند و رهبری آن بر عهده محمد البرادعی است. بهاین گروه که مخالف محمد مرسی است باید جریانهای حامی حمدین صباحی و عمرو موسی را اضافه کرد.
از سوی دیگر اخوان المسلمین، سلفیهای تکفیری و وهابیها قرار دارند که برای حفظ مرسی تلاش میکنند و هیچ بعید نیست که در آینده نزدیک میان این دو گروه درگیریها و تنشهایی ایجاد شود.
بنابراین اگر وضعیت همینگونه باشد برخورد بین این دو گروه دور از ذهن نیست، مصر وارد بحران امنیتی و اجتماعی میشود و در این شرایط ارتش این کشور وارد میدان خواهد شد. در حال حاضر سران ارتش مصر هشدار دادهاند که اگر امنیت داخلی این کشور به خطر بیفتد وارد میدان میشوند و حتی وزیر دفاع مصر پیشبینیهایی در این زمینه مطرح کرده است.
باید به این نکته توجه داشت که حضور ارتش مصر در عرصه سیاسی این کشور یعنی کودتا و این اتفاق خیلی دور از ذهن نیست و اگر ارتش وارد میدان شود، هر دو طرف یعنی اسلامگرایان تندرو حامی محمد مرسی و هم مخالفان وی را از میدان خارج خواهد کرد.
* در جایی اینگونه مطرح کرده بودید که سلفیها و وهابیها برای ایجاد چالش با ایران به شیعیان فشار میآورند و حاکمیت عربستان و قطر را عامل اصلی تحریک تندروها علیه شیعیان معرفی کردید. چرا معتقدید که حمله به شیعیان با هدف مقابله با ایران طراحی و اجرا میشود؟
** تصور سلفیها این است که چون ایران کانون قدرت شیعیان بوده و ما بر اساس اعتقادی که داریم از شیعه دفاع و حمایت میکنیم، در نتیجه حمله به اقلیت شیعه در کشورهای اسلامی به چالش کشیدن ایران است و میخواهند با فشار علیه شیعیان ، ایران را منزوی کنند. این تحرکات تنها در مصر نیست و در اکثر کشورهایی که دارای اقلیت شیعه هستند، این فشارهارا شاهد هستیم. به عنوان نمونه در عراق بیش از شش ماه است که در سه استان الانبار، صلاحالدین و موسل سنیهای تندرو علیه دولت نوری المالکی تظاهرات برگزار میکنند. حمله به شیعیان در مصر، لبنان، سوریه و عراق در راستای مقابله با ایران است چرا که همه این جریانها توسط عربستان و قطر و با همکاری شیوخ سلفیها صورت میگیرد تا ایران را دچار انزوا و یک بحران شدید کند.
* نقش عربستان سعودی و کشورهای غربی حامی عربستان از جمله آمریکا در این حملات را چگونه باید ارزیابی کرد؟
** به طور کلی تحرکات وهابیها و سلفیها در کشورهای اسلامی از جمله حمله به اماکن مقدس شیعه در عراق، شهادت شیعیان در مصر و حمله به شیعیان مقیم پاکستان در چارچوب یک برنامهریزی دقیق صورت میگیرد و محور اصلی این تحرکات با عربستان و قطر است و آنها نیز سلفیها و وهابی را ابزار خود قرار دادهاند.
قطر و عربستان در طول سالهای اخیر با هزینههای بسیار سنگین مالی و تحرکات میدانی و با استفاده از رسانههای گسترده تلاش کردند تا از طریق حمله به شیعیان و جریانسازی و تکفیر شیعیان، ایران را محاصره کنند. وهابیهای عربستان با در اختیار داشتن یک صد شبکه ماهوارهای و گردش 10 میلیارد دلاری مالی طی یک سال و نیز قطر با استفاده از الجزیره و با محوریت شیخ یوسف القرضاوی علیه شیعیان
جریان سازیهای شدیدی به راهانداختهاند.
* سرنوشت شیعیان به ویژه مردم شیعه در کشورهای اسلامی که در اقلیت هستند را چگونه میبینید؟
** در حقیقت با آمدن اسلامگرایان سلفی و وهابی در لیبی و تونس و مصر بر خلاف خوشبینیهایی که وجود داشته و دارد، به نفع شیعیان نخواهد بود. از زمانی که اخوان المسلمین در مصر به قدرت رسیدند فشارهای زیادی متوجه شیعیان شده است. همچنین عربستان تلاش میکند با کمک و همکاری قطر و سلفیها و وهابیها به نوعی علیه شیعیان جریان سازی کنند تا بتوانند از انسجام و وحدت شیعه جلوگیری کرده باشند. همه حوادثی که در پاکستان، افغانستان، عراق، مصر، سوریه و لبنان صورت میگیرد در واقع با هدایت عربستان و قطر و حتی رژیم صهیونیستی و آمریکا صورت میگیرد، زیرا مخالفان و دشمنان ایران بر این باورند که تضعیف شیعیان به معنی تضعیف ایران خواهد بود و به نظر من فشارها علیه شیعیان بیشتر هم میشود. مگر اینکهایران سیاست خارجی خود را تغییر دهد و به طور جدی درباره کشتار شیعیان هشدار دهد و نسبت به عربستان و قطر و وهابیها و سلفیها راهکاریها مقابلهای آن هم با عقل و تدبیر و لحاظ کردن منافع کشور اتخاد کند.
* دولت آینده و رئیسجمهوری با اتخاذ چه راهکاری میتواند هجمه به شیعیان را کاهش داده و توطئهها را خنثی کند؟
** دولت یازدهم هنوز رسما قدرت را در دست نگرفته، ولی به نظر میرسد راه تعامل با غرب و انزوای عربستان و قطر و تضعیف آنها میتواند نقش و جایگاه جمهوری اسلامی را در جهان اسلام ارتقا بخشد و در چنین حالتی شاهد کاهش فشارها بر شیعیان خواهیم بود. به هر حال فشارها که زیاد شود ما پیامدهای آن را میبینیم و کشتار شیعیان در مصر هم برآیند نوعی تفاهم میان غرب و در رأس آن آمریکا و رژیم صهیونیستی از یکسو و عربستان و قطر از سوی دیگر است، لذا راهکار صحیح این است کهایران با غرب و آمریکا وارد تعامل شده و مشکلات میان دو طرف را با حفظ منافع ملی و لحاظ کردن شعارهای اصیل انقلاب اسلامی در یک چارچوب مشخص و عقلانی برطرف کند. البته در این راه غربیها به ویژه آمریکاییها نیز باید آمادگی داشته باشند.
* آیا آمریکاییها چنین آمادگی را دارند؟
** به اعتقاد من آنها در صورت وجود شرایط مثبت از این امر خوشحال هم خواهند شد، چرا که متحد قدرتمندی در منطقه ندارند. آمریکاییها چون همپیمان قدرتمندی در منطقه ندارند، ناچار هستند که به سمت عربستان و قطر متمایل شوند و اگر احساس کنند که یک همپیمان قدرتمند مانند ایران دارند به طور قطع این دو کشور را دور میزنند و در این شرایط عربستان و قطر در انزوا قرار میگیرند. شواهد نشان میدهد که افکار عمومی غرب و آمریکا خیلی با عربستان و قطر همسو نیستند و آمریکاییها از روی اجبار این دو کشور را علیه ایران تقویت میکنند. بنابراین اگر یک نوع تعامل مثبت دیپلماتیک میان ایران و غرب با حفظ منافع ملی و شعارهای اصیل انقلاب برقرار شود، شاهد انزوای عربستان و قطر و به طور کلی جریان سلفیگیری و وهابیها و تکفیریها در جهان اسلام خواهیم بود.
نکته
باید این نکته را هم مد نظر قرار داد که کشورهای غربی از جمله آمریکا و رژیم صهیونیستی با همکاری عربستان و قطر بیشتر از این جهت به شیعیان جهان اسلام فشار وارد میکنند که میدانند آنها مورد حمایت ایران هستند و به همین خاطر میخواهند ایران را با چالش روبهرو سازند. در طول یک سال گذشته عربستان به شدت با هزینههای میلیاردی چه در عراق و لبنان و چه در مصر علیه شیعیان و ایران توطئه کرده است و مردم کشورهای اسلامی از جمله مصر نیز به خوبی از تحرکات منفی عربستان و قطر علیه کشورشان آگاه هستند. با توجه به مجموعه رخدادهای اخیر مصر ثابت شد که محمد مرسی نمیتواند رئیسجمهوری مصر باشد، زیرا عقل و درایت وی در حد رئیسجمهوری یک کشور بزرگ نیست.