نویسنده : مهدی عباسی
«توهم پیروزی»، اصولگرایان را بدجور تحت تاثیر خود قرار داده بود. تولد روزانه کاندیدای ریاست جمهوری و تلاش برای سهم خواهی از دولت آینده، مهمترین تحرک سیاسی اصولگرایان پیش از انتخابت ریاست جمهوری یازدهم بود. انتخاباتی که حتی اصلاحطلبان هم پیش بینی نمیکردند با این نتیجه به پایان برسد و شاید همین تصور بود که اردوگاه راست را با چالشهای زیادی روبرو کرد.
ائتلافهای مختلف در کنار به میدان آمدن چهرههای سیاسی اصولگرا سبب شد تا راه پیروزی اصولگرایان سخت تر شود. هفتههای پایانی پاییز 91 بود که به یکباره خبرهایی درباره ائتلافی با عنوان1+2 روی سایتهای خبری به نقل از حدادعادل منتشر شد. «آقایان ولایتی و قالیباف و من با هم رقابت نخواهیم کرد و هر سه وارد عرصه نخواهیم شد، بلکه ساز و کاری را طراحی میکنیم که بر اساس مشروعیت و مقبولیت و کارآمدی، هر کس مناسب است بیاید و تعدد کاندیدا اتفاق نیفتد.» این اظهاراتی بود که پس از شایعات مختلف درباره این ائتلاف ، توسط حدادعادل رسمیت یافت و بدین ترتیب این ائتلاف که بعدها به ائتلاف پیشرفت ، معروف شد متولد شد.
گویا بر اساس یک تقسیم بندی درون گفتمانی، قرار بود یکی از این سه نفر براساس نظرسنجیها تا پایان در صحنه بماند و بقیه به نفع او کنار بروند، اما در نهایت این سه نفر باشند که کابینه را مدیریت کنند. غلامعلی حداد عادل مسوول پیگیری امور فرهنگی، محمد باقر قالیباف مسوول پیگیری امور اقتصادی و علی اکبر ولایتی مسوول پی گیری امور سیاسی و بینالمللی شدند. اما در میانه و پایان راه نه تنها این ائتلاف به سرانجام نرسید، بلکه اتفاقا مشکلات جدی نیز پدید آورد و حتی این اختلافات فکری در مناظرات سیاسی نیز علنی شد تا بدین ترتیب ، ائتلاف برای پیشرفت، با شکستی سخت روبرو شود.
علی اکبر ولایتی و قالیباف از همان ابتدا مشخص بود که قصد کناره گیری ندارند و میکوشند خودشان را کاندیدای نهایی این ائتلاف معرفی کنند. برایناساس حامیان قالیباف که اوضاع بهتری در نظرسنجیها داشت، مدام بر اصل نظرسنجی اصرار میکردند و حامیان علی اکبر ولایتی هم با این نقد که نظرسنجی نمیتواند تنها گزینه برای انتخاب باشد، زمان را برای خودشان میخریدند و حتی میکوشیدند از طریق رسانههایشان بحث رییس جمهوری ولایتی و معاون اولی قالیباف را در زبانها جابیندازند تا زمینه برای انصراف قالیباف باز شود. بر این اساس بود که ولایتی همیشه میکوشید تا خود را مبتکر این طرح معرفی کند، تا شاید بدین ترتیب موقعیتش برای گزینه نهایی شدن را بیشتر کند .علی اکبر ولایتی در مورد ائتلاف سهگانه بین اصولگرایان در گفتوگویی رسما تصریح کرد:
«بنده با توجه به حساسیتی که در این رابطه وجود داشت ابتدا موضوع را با آقای قالیباف و سپس با آقای حداد در میان گذاشتم و خوشبختانه هر دوی این عزیزان موضوع را پذیرفتند و بر این اساس طرحی که مطرح شد مورد قبول هر سه نفر قرار گرفت. اصل این طرح این است که هدف گیری ما سه نفر این باشد که از بین معتقدین به اسلام، نظام، جمهوری اسلامی، قانون اساسی و ولایت فقیه یک کاندیدا بیشتر نداشته باشیم، چون تفرق و تشتت بین کاندیداها موجب میشود که از انتخابات نتایج مطلوبی به دست نیاید.
به خصوص اینکه در شرایط حساسی قرار داریم که میتوان گفت حساسترین شرایط انتخابات در طول انقلاب اسلامی است، لذا هیچ راهی جز جلوگیری از تشتت آرا نیست این موضوع هم مشخصاتی دارد که اول از همه این است که هر کدام از ما سه نفر این آمادگی را داشته باشیم که اگر اتفاق نظر بر هر یک از ما نبود بدون چانه زنی فرد منتخب را پذیرفته و تقویتش کنیم ولو اینکه آن فرد خارج از این سه نفر باشد. این موضوع بیت الغزل این ائتلاف است و این حرف تازهای است که در تاریخ انتخابات ریاست جمهوری در کشور شکل میگیرد.»
اما در ادامه راه نمایندگان کاندیداها به نتیجه نرسیدند و در حالیکه قرار بود یک نفر به ستاد انتخابات وزارت کشور برای ثبت نام برود، هر سه کاندیدای ائتلاف پیشرفت حاضر شدند تا دیگر هیچ بهانهای برای ماندن باقی نماند. حتی وقتی قالیباف در مناظرههای سیاسی انتقادات تندی علیه ولایتی صورت داد، دیگر مشخص شد تمام تحلیلها از اختلافات شدید در درون این ائتلاف صحیح است.
اختلافی که حتی با پادرمیانی برخی بزرگان نیز به سرانجام نرسید. اگرچه حدادعادل انصراف داد، اما هیچ گاه این تصور پدید نیامد که او به نفع ائتلاف کنار کشیده و عملا حداد کوشید تا کمی از فشار شکست شانه خالی کند.
رایزنیهای بینتیجه، قبل از انتخابات
با به میدان آمدن هاشمی رفسنجانی و سید محمد خاتمی، پس از کنارهگیری محمدرضاعارف، رسما فضای سیاسی کشور تحت شعاع این موضوع قرار گرفت. طبیعی بود اصولگرایان هم در آستانه انتخابات تحرکاتی صورت دهند. البته تحرکاتی که بی نتیجه ماند و دکتر حسن روحانی رییسجمهور ایران شد. حال که شرایط کمی آرامتر شده خبرهای تازهتری در خصوص شبهای قبل از انتخابات در اردوگاه راست به گوش میرسد و گویا برخی ریش سفیدها، اقداماتی هم کردهاند. طبق آنچه سایتهای اصولگرا منتشر کردهاند، گویا مهدوی کنی پس از مشاهده افزایش آرای حسنروحانی در نتیجه کنار کشیدن محمدرضا عارف و حمایتهای همه جانبه از او، روز 21 خرداد نامهای خطاب به علی اکبر ولایتی مینویسد.
وی در این نامه از ولایتی خواسته بود به میثاق و وعده خود در شرایط حساس کنونی عمل کند و از صحنه انتخابات کنار بکشد. هرچند خبر ارسال این نامه همان زمان در محافل خصوصی اصولگرایان هم منتشر شد اما ولایتی مدعی شد که نامهای از آیتاللهمهدوی کنی به دستش نرسیده و بر حضورش تا آخر انتخابات تاکید کرد و برای اینکه هیچگونه خبرسازی هم صورت نگیرد، حامیان ولایتی در آخرین پیام انتخاباتیشان که به صورت گسترده هم اس ام اس شد ، به نقل از علی اکبر ولایتی نوشتند: «یک خبر مهم توجه کنید! علیرغم همه شایعات و بی اخلاقیهایی که در عرض این چند روز مطرح شده بنده تا آخر به عنوان داوطلب انتخابات در صحنه باقی خواهم ماند». بدین ترتیب پرونده کنارکشیدن ولایتی خاتمه یافت. البته میر لوحی، رییس دفتر آیتالله مهدویکنی در گفتوگویی در این باره گفت:
آیتالله برای اینکه نظر خاتمه دهنده را ارائه بدهند، چند بار تماس گرفته بودند و به ناچار نامه هم نوشتند اما آقای ولایتی توصیهها را نپذیرفتند. من حتی خودم هم صحبت کردم اما آقایان قطع کردند و بعد به پیغامها و تماسهای ما هم جواب ندادند. اما اینکه چه چیزی باعث شد ایشان امتناع کنند باید خودشان پاسخ بدهند. حالا اطرافیان یا مشاوران تأثیر داشتند، من اطلاعی ندارم... آقایان نسبت به شخص آیتالله مهدویکنی حتی گفته بودند: «هرچی شما بفرمایید»، یعنی اینطور هم اعلام تبعیت و پیروی کرده بودند. اما خبرنگاران این موضوع را تا لحظه آخر پیگیری کردند. وقتی علیاکبر ولایتی نامزد یازدهمین انتخابات ریاست جمهوری رای اش را در 24 خرداد به صندوق مسجد گیاهی واقع در خیابان تجریش انداخت، در پاسخ به سوالی که آیا از آیتالله مهدوی کنی نامهای برای کنارهگیری از انتخابات دریافت کرده است یا خیر؟ پاسخ داد: «چنین نامهای دریافت نکرده است.» نتایج انتخابات اعلام شد ، و ائتلاف پیشرفت ، با شکست صحنه این انتخابات را ترک کرد و دلخوریها باقی ماند.
آغاز اختلاف پس از انتخابات
اما انتخابات ریاستجمهوری و شکست در آن ، پایان ماجرای ائتلاف1+2 نبود و دلخوریها و افشای اظهارات پشت پرده، تازه آغاز شد. اگرچه قالیباف کوشید تا در این میدان دلخوریها وارد نشود، اما ولایتی و حدادعادل تمام قد به میدان آمدند و به صورت سربسته مطالبی را مطرح کردند. موضوع از آنجا آغاز شد که حدادعادل در گفتوگویی رسانهای مطالبی را مطرح کرد. حدادعادل که خود میدانست آرای بسیار کمی دارد، انصراف داد تا شاهد شکست سختش نباشد . اما این انصرافش را به عنوان یک امتیاز به رخ دیگر کاندیداهای ائتلاف1+2 میکشاند و همین موضوع گویا ولایتی را آزرده است. حدادعادل در گفتوگویی که اتفاقا با واکنش شدید ولایتی روبرو شد، میگوید: «من بر عهدی که بستم استوار ماندم. ای کاش وحدتی که مقصود اصلی ما از ائتلاف بود حاصل میشد.
انصراف من 2 روز پس از آخرین مناظره بود زیرا حضور خود را در مناظرهها و تبلیغات لازم دیدم و فکر نمیکنم کسی منکر این قضیه باشد. من اگر زودتر انصراف میدادم فرصت خود را از دست میدادم. ماندم تا سیاه نمایی نکرده باشم. من ماندم تا حرف نظام و انقلاب را بزنم.» حداد عادل افزوده بود که «در هر صورت ما قرار داشتیم اگر بین بنده و ولایتی و قالیباف یکی رای بیشتری داشت 2 نفر دیگر کنار برود و ما نباید میماندیم. کنار رفتن ما از انتخابات از روز اول محتمل بود و نظرسنجیها حکایت میکرد که فرد دیگری از من جلوتر است بنابراین کار معقولی انجام دادم.» این اظهارات عاملی بود تا علی اکبر ولایتی طی یادداشتی، به آنها پاسخ دهد. در بخشی از این یادداشت آمده بود:
«من از اظهارات اخیر آقای دکتر حداد عادل تعجب کردم؛ چرا که ایشان بخشی از مسائل پشت پرده ائتلاف 1+2 را اطلاع دارند و میدانند که توافقات مورد ادعای طرف مقابل عاری از صحت است. البته دلیل کنار کشیدن ایشان از ادامه رقابتها نیز چیز دیگری بوده است، زیرا در بیانیه انصراف خود اعلام نکردند که به نفع ائتلاف و یا حتی شخص خاصی کنار میروند. در یک ماهه اخیر حجم تخریب و تهمت علیه بنده چنان بوده که گاه دیگران را به تاسف وا میداشت. شرایط ائتلاف را ناقص و یک سویه بیان میکنند و تصور میکنند که تکرار یک حرف نادرست موجب تصدیق آن خواهد شد که یقینا چنین نیست. آنچه به اینجانب مربوط میشده است را پاسخ نگفتم تا شیرینی حماسه حضور ملی در انتخابات در کام ملت تلخ نشود.
اکنون که در آستانه ماه مبارک رمضان یعنی ماه تهذیب و خود سازی قرار داریم، ترجیح میدهم سکوت خود را ادامه دهم، اما این خویشتن داری منوط به پایان یافتن رفتارهای غیر اخلاقی است.» تصور نمیشود این نامه ، تنها بیان یک دلخوری از هم ائتلافی گذشته باشد بلکه در آینده باید منتظر فاصله گرفتن بیشتر ولایتی از طیف اصولگرا بود. اما موضوع ائتلاف تنها به ائتلاف1+2 ختم نمیشود. ائتلافهای دیگر اصولگرا نیز بینتیجه ماند. ائتلاف ابوترابی، باهنر، متکی، آل اسحاق و پورمحمدی هم که با «ائتلاف اکثریت» به میدان آمدند، نیز ناکام ماندند و در حالیکه ابوترابی به عنوان کاندیدای نهایی معرفی شد ، اما متکی پیمان شکنی کرد و او نیز برای ثبت نام به وزارت کشور رفت. اگرچه این ائتلاف با پایان سخت تری روبرو شد.
ابوترابی به دلایلی انصراف داد و متکی نیز نتوانست احراز صلاحیت بشود. بدین ترتیب این ائتلاف هم پایانی همراه با شکست قبل از رقابت روبرو شد. در این میان جبهه پایداریها هم با یک کاندیدا به میدان آمدند. انصراف کامران باقری لنکرانی سبب شد تا سعید جلیلی گزینه نهایی این جبهه شود و آنها نیز نتوانستند پیروز میدان باشند. به هرحال تجربه انتخابات ریاستجمهوری یازدهم، اصولگرایان را با یک شوک جدی روبرو کرد. شوکی که باید دید در آینده اصولگرایان چگونه از آن عبور میکنند؟