تاریخ انتشار : ۰۸ مهر ۱۳۹۲ - ۰۲:۴۴  ، 
کد خبر : ۲۶۱۰۴۴

پیامدهای استراتژیک حمایت مالی آمریکا از اسراییل


استفن زونس
برگردان: سیدفتح‌الله پورموسوی

از سال 1992، هر ساله ایالات متحده 2 میلیارد دلار اعتبار وام به اسراییل می‌دهد. محققان کنگره فاش کرده‌اند که بین سال‌های 1972 تا 1989، ایالات متحده 16/4 میلیارد دلار از وام‌های خود را به اسراییل بخشید که این امر از ابتدا نیز مشخص بود. در واقع، کلیه وام‌های پیشین ایالات متحده به اسراییل به صورت تدریجی توسط کنگره بخشیده شد که این امر بی‌شک این ادعای اسراییل را که آنها هیچ‌‌گاه در پرداخت وام‌های دولت ایالات متحده مرتکب کوتاهی نشدند تأیید می‌کند.

سیاست ایالات متحده از سال 1984 این بوده که کمک اقتصادی به اسراییل باید برابر یا بیشتر از بازپرداخت‌ بدهی‌های این رژیم به آمریکا باشد. برخلاف دیگر کشورها که به صورت سه ماهه از ایالات متحده کمک دریافت می‌کنند، کمک به اسراییل از سال 1982 به صورت یک جا در آغاز هر سال مالی پرداخت می‌شود که دولت ایالات متحده را در برداشت کردن از درآمدهای آینده آزاد می‌گذارد. اسراییل حتی مقداری از این پول را از طریق سند خزانه کوتاه‌مدت ایالات متحده برگشت می‌دهد و منافع اضافه‌ای می‌اندوزد.

علاوه بر این، بیش از 1/5 میلیارد دلار به صورت سالیانه از بودجه محرمانه ایالات متحده به اسراییل داده می‌‌شود که یک میلیارد آن به صورت بخشش‌های محرمانه کسر از مالیات و 500 میلیون دلار به صورت اوراق قرضه می‌باشد. مهارت آمریکا در این که چه مقدار از بودجه کسر از مالیات را به یک دولت خارجی اهداء نمایند - که این امر از طریق برخی مؤسسات خیریه یهودی صورت می‌گیرد - از عهده دیگر کشورها برنمی‌آید. این آمارها شامل وام‌های کوتاه‌مدت و بلندمدت بانک‌ها که در سال‌های اخیر به یک میلیارد دلار در سال رسیده است.

مجموع کمک‌های ایالات متحده به اسراییل تقریبا یک سوم بودجه ک��ک‌های خارجی این کشور را شامل می‌شود و این در حالی است که اسراییل تنها 0/001 جمعیت جهان را داشته و هم اکنون یکی از بالاترین درآمدهای سرانه را در بین کشورهای جهان دارا می‌باشد. در واقع تولید ناخالص داخلی اسراییل بالاتر از مجموع تولید ناخالص داخلی مصر، لبنان، سوریه، اردن، کرانه باختری و نوار غزه می‌باشد. اسراییل با 14000 دلار درآمد سرانه، در مکان ششم ثروتمندترین کشورهای جهان قرار دارد؛ اسراییلی‌ها نسبت به عربستان نفت‌خیز از درآمد سرانه بالاتری برخودار بوده و تنها کمی کشورهای اروپایی غربی، دارای درآمد سرانه کمتری می‌باشد.

با توجه به رفاه نسبی اسراییل، کمک‌های ایالات متحده به این کشور، به طرز فزاینده‌ای در حال تبدیل شدن به یک موضوع بحث‌برانگیز است. در سال 1994، یوسی بیلن1، معاون نخست‌وزیر اسراییل و عضو کِنِست1 به سازمان صهیونیست بین‌المللی زنان2 گفت، «اگر وضعیت اقتصادی ما بهتر از وضعیت کشورهای بسیاری از شماست، پس ما چگونه می‌توانیم به درخواست بخشش‌های خود از شما ادامه دهیم؟»

امروز صبح من در حال قدم زدن در خیابان شهدا در عبرون4 بودم،‌ من به شعارهایی برخوردم، که بر روی سایه‌بان‌ها و چادرهای مغازه‌‌ها نوشته شده بود. علیرغم گذشت 3 ماه از زمان تعیین شده و دو برابر شدن بودجه، نوسازی و تعمیر این خیابان، در نهایت در این هفته به پایان رسید. مدیر پروژه علت تأخیر و هزینه‌های بیش از حد را خرابکاری‌های انجام گرفته در پروژه توسط ساکنان اسراییلی «بیت حداثه»5 در مجتمع مسکونی عبرون عنوان کرد. آنها چراغ‌های خیابان را شکستند، کارگران پروژه را با سنگ مورد ضرب و شتم قرار دادند و شیشه‌های بلدوزرها و دیگر تجهیزات سنگین را با تفنگ‌های ساچمه‌ای در هم شکستند و سنگ‌فرش‌های خیابان را قبل از نصب از بین برده و اکنون نیز مجدداً خانه‌‌ها و مغازه‌های فلسطینیان را با نوشتن شعار تخریب کردند. ساکنان یهودی نمی‌خواهند خیابان شهدا براساس پیمان اسلو - 2، برای رفت و آمد فلسطینیان باز شود. هزینه این پروژه توسط آژانس توسعه بین‌المللی ایالات متحده (USAID) تأمین می‌‌‌شود و این مسئله مرا عصبانی می‌سازد که چرا مالیات‌دهندگان‌مان، برای توسعه‌ای مالیات می‌پردازند که توسط این ساکنان تخریب می‌شود.

بسیاری از آمریکایی‌ها آگاه نیستند که چه مقدار از درآمدهای مالیاتی دولت‌ ما به اسراییل فرستاده می‌شود. در سال مالی که در 30 سپتامبر 1997 به پایان رسید، ایالات متحده 6/72 میلیارد دلار به اسراییل پرداخت کرد: 6/194 میلیارد دلار تحت عنوان سهم کمک خارجی اسراییل و 526 میلیون دلار نیز از طریق آژانس‌هایی چون وزارت دارایی و آژانس اطلاعات ایالات متحده و پنتاگون به این کشور داده می‌شود. 6/72 میلیارد دلار شامل ضمانت‌های وام و بهره مرکب سالیانه‌ای که ایالات متحده بر پولی که برای وام دادن به اسراییل پرداخت می‌‌کند و مجموعا 3/122 میلیارد دلار می‌باشد، نمی‌شود. این میزان شامل معافیت‌های مالیاتی مالیات‌دهندگان IRS ایالات متحده که اهداء‌کنندگان می‌توانند هنگامی که پول سالیانه‌ای به مؤسسات خیریه‌ای اسراییلی می‌پردازند آن معافیت را درخواست نمایند، نمی‌باشد. (اهداءکنندگان این کمک‌ها می‌توانند به طور سالیانه 1 میلیارد دلار از تخفیف مالیاتی فدرال برخوردار شوند این میزان تقریبا هزینه‌ای 280 تا 290 میلیون دلار را بر دیگر مالیات‌دهندگان آمریکایی تحمیل می‌کند.

هنگامی که بخشش‌ها، وام‌ها، بهره و تخفیف‌های مالیاتی برای سال مالی که در 30 سپتامبر 1997 پایان می‌پذیرد، مجموعا محاسبه‌ شود، هزینه‌ای بالای 10 میلیارد دلار را برای مالیات‌دهندگان آمریکایی دربردارد.

از سال 1949، ایالات متحده مجموعا 82/25 میلیارد دلار به اسراییل داده است. هزینه بهره‌هایی که به سود اسراییل بر مالیات‌دهندگان آمریکا تحمیل می‌شود 49/927 میلیارد دلار است، که مجموع کمک‌های داده شده به اسراییل از سال 1949 را به 133/132 میلیارد می‌رساند. این ممکن است به این معنی باشد که دولت ایالات متحده در سا‌ل‌های مذکور، به میانگین شهروندان اسراییل نسبت به میانگین شهروندان آمریکایی کمک‌های فدرالی بیشتری ارایه کرده است.

من عصبانی هستم وقتی که می‌بینم ساکنان اسراییلی عبرون کارهایی را که با پول حاصل از پرداخت مالیاتی من در خیابان شهدا انجام شده از بین می‌برند. همچنین این مسئله مرا عصبانی می‌سازد که دولت من 10 میلیارد دلار به کشوری کمک می‌کند که نسبت به بسیاری از کشورهای دیگر جهان ثروتمندتر بوده و بسیاری از پول‌های پرداخت‌ شده را برای تقویت نظامی و ظلم علیه مردم فلسطین به کار می‌گیرد.

کمک ایالات متحده به اسراییل: شرح «رابطه استراتژیک»

استفن زونس

استفن زونس در سخنرانی CPAP در 26 ژانویه اظهار داشت: «رابطه کمک ایالات متحده با اسراییل متفاوت با کمک‌های دیگر در جهان است». زونس دانشیار دانشکده سیاسی و رئیس برنامه مطالعات صلح و عدالت در دانشگاه سان‌فرانسیسکو اضافه کرد: «این میزان کمک به لحاظ حجم وسیع آن، سخاوتمندانه‌ترین کمک بین دو کشور در جهان می‌باشد».

وی با ارایه دلیل استراتژیک برای این کمک‌ها تأکید کرد که این مسئله با «نیازهای صادرکنندگان تسلیحات آمریکایی» و نقشی که «اسراییل می‌تواند در پیشبرد منافع استراتژیک ایالات متحده در منطقه ایفاء نماید» هم‌خوانی است. در حالی که اسراییل یک «کشور توسعه‌ یافته، صنعتی و به لحاظ تکنولوژیکی پیشرفته است، سرانه کمک سالیانه ایالات متحده به این کشور بیشتر از مجموع سرانه [تولید ناخالص داخلی] چندین کشور عربی است». در حالی که اسراییل تنها یک هزارم جمعیت جهان را دارا بوده و هم‌اکنون در زمره کشورهایی است که بالاترین درآمد سرانه جهان را داراست، تقریبا یک سوم بودجه کمک‌های خارجی ایالات متحده به این کشور اختصاص می‌یابد.

مقامات دولتی ایالات متحده بحث می‌کنند که این پول به دلایل «اخلاقی» ضروری است - حتی برخی‌ها بر این عقیده‌اند که اسراییل کشوری است که در حال مبارزه با دمکراسی برای بقاء است. به هر حال اگر این دلیل حقیقت داشته باشد این کمک‌ها بایستی در سال‌های اولیه شکل‌گیری این رژیم بیشتر بوده و اکنون که قوی‌تر شده، کاهش پیدا کند. هنوز این الگو برعکس است. به گفته زونس، 99 درصد از کل کمک‌های ایالات متحده به اسراییل پس از جنگ ژوئن سال 1967 صورت گرفت یعنی زمانی که اسراییل خود را قوی‌تر از مجموعه‌ای از دشمن‌های عرب خود یافت.

ایالات متحده از برتری اسراییل حمایت می‌کند به نحوی که این کشور می‌تواند به عنوان «جایگزین این کشور در این منطقه استراتژیک حیاتی خدمت نماید.» «اسراییل به شکست جنبش‌های ملی‌گرای افراطی کمک کرده» و به عنوان «مکانی برای آزمایش تسلیحات ساخت آمریکا» عمل کرده است. علاوه بر این آژانس‌های اطلاعاتی دو کشور همکاری می‌کنند و اسراییل تسلیحات ایالات متحده را به کشورهایی نظیر آفریقای جنوبی، همچون کنترها1، گواتمالای تحت حکومت نظامیان و... که نمی‌تواند به صورت مستقیم اسلحه صادر کند، هدایت می‌کند. زونس به نقل از یک تحلیل‌گر اسراییل بیان می‌کند: به نظر می‌‌رسد که اسراییل به عنوان یک آژانس متعلق به دولت فدرال عمل می‌‌کند چرا که به آسانی در دسترس بوده و کاری را که از این کشور می‌‌خواهید، به طور تمام و کمال انجام می‌دهد. هرچند روابط استراتژیک بین ایالات متحده و دولت‌های عرب خلیج‌فارس در چند سال اخیر رو به گسترش نهاد، اما این دولت‌ها همانند اسراییل، دارای ثبات سیاسی، توسعه تکنولوژیکی یا پرسنل نظامی آموزش یافته عالی‌رتبه نمی‌باشند.

مَتی پِلِد1، ژنرال پیشین و عضو کنست (مجلس این کشور) به زونس گفت که وی و بسیاری از ژنرال‌های اسراییلی بر این عقیده‌اند که این کمک کمی بیشتر از سوبسید ایالات متحده به شرکت‌های تسلیحاتی این کشور است و تأکید کرد که اکثر کمک نظامی به اسراییل برای خرید تسلیحات از ایالات متحده صرف می‌شود. علاوه بر این، به گفته زونس، اسراییلی‌ها در سال 1991 اعلام کردند که آنها از ایده متوقف شدن انتقال تسلیحات در خاورمیانه حمایت می‌کنند، اما این ایالات متحده بود که آن را رد کرد.

در پاییز سال 1993 - هنگامی که بسیاری امید به صلح داشتند - 78 سناتور ایالات متحده با نوشتن نامه‌ای به بیل کلینتون، رئیس‌جمهور پیشین ایالات متحده تأکید کردند که کمک ایالات متحده به اسراییل «در سطح کنونی» باقی خواهد ماند. تنها دلیل آنها، خرید گسترده تسلیحات پیشرفته توسط کشورهای عربی بود. در آن نامه به این نکته توجه نگردیده بود که 80 درصد تسلیحات کشورهای عربی از سوی ایالات متحده تأمین می‌شود. زونس گفت: «من حتی برای لحظه‌ای، قدرت آیپاک [کمیته امور عمومی آمریکایی - اسراییل] لابی طرفدار اسراییل و دیگر گروه‌‌های مشانه را رد نمی‌کنم. هنوز هم شرکت صنایع هوا - فضا که این صادرات عظیم تسلیحاتی را انجام می‌دهد تأثیرگذارتر از گذشته است. این شرکت دو برابر بیشتر از کلیه گروه‌‌های طرفدار اسراییل برای این فعالیت‌ها پول هزینه کرده است. قدرت این شرکت در «کاپیتول هیل»2 به لحاظ تأثیرگذاری حتی از آیپاک نیز فراتر رفته است. زونس تأکید کرد که فشار کلی بر سیاست ایالات متحده از طرف این شرکت به اندازه‌ای است که انگار آیپاک وجود ندارد. امروزه ما به یک لابی طرفدار اندونزی برای حمایت از اندونزی در سرکوب‌های ظالمانه در تیمور شرقی نیاز نداریم. این یک مسئله پیچیده است و زونس بیان کرد که وی دنبال فتنه‌جویی نیست اما وی از حضار خواست تا مجسم نمایند که بی‌صنعتی فلسطینیان، تکنولوژی اسراییل و پول نفت اعراب برای تغییر خاورمیانه چه کاری انجام خواهد داد... و این برای تولید‌کنندگان تسلیحات آمریکایی به چه معناست؟

تعداد فزاینده‌ای از اسراییلی‌ها یادآور می‌شوند که این بودجه‌ها، بهترین منافع اسراییل نیستند. زونس به نقل از پلد می‌گوید: «این کمک، اسراییل را به سمت نگرش سازش‌ناپذیری بدون گذشت در روند صلح سوق می‌دهد علاوه بر این برای هر دلاری که ایالات متحده به صورت کمک نظامی پرداخت می‌کند، اسراییل باید 2 یا 3 دلار برای آموزش مردم جهت استفاده از تسلیحات، خرید اجزاء و راه‌های دیگر استفاده از این کمک‌ها هزینه‌ نماید. حتی اقتصاددانان اسراییل نیز اظهار می‌دارند که این کمک‌ها برای آینده کشور مضر است.

روزنامه «یدیعوت آهانورث» از زمانی که اسراییل انجام «کارهای کثیف» پدرخوانده را که همیشه سعی می‌کند به صورت مالک تجارت‌های بزرگ و قابل ملاحظه ظاهر شود تعهد می‌نماید. این کشور را «پیامبر پدرخوانده» نامیده است. بی. میخائیل، فکاهی‌نویس اسراییلی این‌گونه به کمک ایالات متحده اشاره می‌کند: «ارباب من به من غذا برای خوردن می‌دهد و من آنهایی را که وی می‌گوید گاز می‌گیرم. نام این کار همکاری استراتژیک است». انسان برای به چالش کشیدن این رابطه استراتژیک نمی‌تواند منحصرا بر لابی اسراییل تمرکز نماید اما باید این نیروهای گسترده‌تر را نیز بیازماید.

نتایج تفکرات کوتاه‌مدت ورای سیاست آمریکا نه تنها برای «قربانیان کنونی» بلکه در نهایت برای خود اسراییل و منافع آمریکا در منطقه نیز غم‌انگیز خواهد بود. ایالات متحده کمک‌های بی‌شماری را به ما اختصاص می‌دهد اما ما نسبت به قبل دارای امنیت کمتری هم در زمینه منافع ایالات متحده در خارج از این کشور و هم تک‌تک افراد آمریکایی هستیم. زونس به دشمنی روزافزون و رو به رشد اعراب با ایالات متحده اشاره می‌کند. زونس بیان می‌کند، در درازمدت، صلح و ثبات و همکاری با جهان عرب، بسیار با اهمیت‌تر از منافع ایالات متحده در هم‌پیمانی با اسراییل است.

این تنها مسئله آنهایی که برای حقوق فلسطینیان فعالیت می‌کنند نیست، بلکه این مسئله برنامه و دستور کار تمام آنهایی همانند ما را که درباره حقوق بشر، کنترل تسلیحاتی، و قانون بین‌المللی نگران هستند به مخاطره می‌اندازد. زونس در ساخت یک جنبش فراگیر اطراف این مسئله، پتانسیل‌های چشم‌گیری را مدنظر قرار می‌دهد.

هزینه اسرییل برای مالیات‌دهندگان آمریکایی: دروغ‌های حقیقی در مورد کمک ایالات متحده به اسراییل

ریچارد اچ.کورتیس

برای سال‌ها، رسانه‌‌های آمریکایی اظهار داشتند که «اسراییل 1/9 میلیارد دلار کمک نظامی دریافت می‌کند» و یا این که «اسراییل 1/2 میلیارد دلار کمک اقتصادی دریافت می‌کند». هر دو عبارت درست است اما از آن جایی که آنها هیچ‌گاه جمع کل این کمک‌های سالیانه ایالات متحده بر اسراییل را به ما نمی‌گویند. از این‌رو آنها همچنان دروغ می‌گویند - دروغ‌های حقیقی.

اخیراً، آمریکایی‌ها می‌خوانند و می‌شوند که اسراییل سالیانه 3 میلیارد دلار به صورت کمک‌های خارجی از ایالات متحده دریافت می‌کند. این درست است، اما این همچنان یک دروغ است. مسئله این است که تنها در سال مالی 1997، اسراییل از مجموعه مختلف دیگری از بودجه فدرال ایالات متحده حداقل 525/8 میلیون دلار دریافت کرده که این جدای از کمک 3 میلیارد دلاری بودجه کمک‌های خارجی این کشور می‌باشد و 2 میلیارد دلار دیگر نیز به عنوان ضمانت وام فدرال به این کشور تعلق گرفته است. از این‌رو بخشش‌ها و ضمانت‌های وام اسراییل در سال مالی 1997، 5/525/800/000 دلار بوده است.

یک آمریکایی می‌تواند رسانه‌های اصلی این کشور را به دلیل این که این ارقام را هیچ‌وقت برای آنها آشکار نکردند مورد سرزنش قرار دهد چرا که هیچ یک از آنها از چنین چیزی اطلاع نداشتند. این ارقام در گزارش واشنگتن در امور خاورمیانه گردآوری شد اما مطمئنا رسانه‌های جریان اصلی در این زمینه تنها نیستند.

علیرغم این که کنگره ایالات متحده کلیه کمک‌های خارجی را تصویب می‌کند، این حقیقت که بیش از یک سوم این کمک‌ها به کشوری داده می‌شود که به لحاظ وسعت و جمعیت از هنگ‌کنگ نیز کوچک‌تر است، احتمالا هرگز در سنا یا مجلس نمایندگان، بدان اشاره نشده است. هنوز هم این کار برای بیش از یک نسل است که ادامه دارد.

احتمالاً، تنها اعضای کنگره که به مجموع بودجه‌‌های ایالات متحده که هر ساله توسط اسراییل دریافت می‌شود توجه ندارند. کمیته اقلیت مرفه می‌باشند که عملا آن را جعل می‌کنند و تقریبا تمامی اعضای کمیته‌های مرتبط یهودی هستند که هدایای زیادی دریافت می‌کنند که توسط لابی واشنگتن دی‌سی اسراییل، آیپاک یا هر دو تأمین می‌شود. به این اعضای کمیته کنگره [پول] پرداخت می‌شود تا عمل نمایند، نه این که حرف بزنند. از این‌رو آنها انجام می‌دهند و انجام نمی‌دهند.

چنین مسئله‌ای در مورد رئیس‌جمهور، وزیر امور خارجه و مدیر کمک‌های خارجی نیز صدق می‌کند. آنها همگی بودجه‌ای را تصویب می‌کنند که شامل کمکی برای اسراییل می‌باشد و کنگره آن را تصویب می‌کند یا افزایش می‌دهد. اما هیچ‌وقت کاهش نمی‌دهد، اما هیچ‌کس در شاخه‌های اجرایی، اشاره‌ای نمی‌‌‌کنند که تنها کمک‌های اندک باقی مانده ایالات متحده، به کشورهایی در سرتاسر جهان اهداء می‌شود که کشورهای در حال توسعه محسوب شده که پایگاه‌های نظامی خود را در اختیار ایالات متحده قرار داده‌اند و اعضای کلیدی اتحادیه بین‌‌المللی‌ای که آمریکا در آن مشارکت دارد، می‌باشند یا این که از برخی ناملایمات طبیعت همچون زلزله‌ها، طوفان‌‌ها و خشک‌سالی‌ها، برای تغذیه مردم خود رنج می‌برند.

اسراییل که تنها مشکلش عدم تمایل این کشور برای دست کشیدن از سرزمین‌های اشغالی جنگ سال 1997 می‌باشد - که در صورت انجام این کار، این کشور می‌تواند به صلح با همسایگانش دست یابد - این معیارها را دارا نمی‌باشد. در حقیقت سرانه و تولید ناخالص داخلی این کشور در سال 1995، 15800 دلار بوده است. این میزان سرانه، اسراییل را پس از بریتانیا با 19500 دلار، ایتالیا با 18700 دلار و بالاتر از ایرلند با 15400 دلار و اسپانیا با 14300 دلار قرار می‌دهد.

تمامی این چهار کشور اروپایی، دارای مهاجران زیادی در ایالات متحده می‌باشند. اما هیچ‌کدام از آنها یک گروه نژادی به عنوان لابی، برای دریافت کمک‌های خارجی ایالات متحده تشکیل نداده‌‌اند. در عوض، هر چهار کشور مذکور، بودجه‌ها و داوطلبانی را برای توسعه اقتصادی و اقدامات کمکی اضطراری در دیگر نقاط کمتر موفق جهان ارسال و اعزام می‌کند.

لابی‌ای که اسراییل و حامیان این کشور در ایالات متحده برای عملی ساختن کلیه این کمک‌ها و ممانعت از مطرح شدن این کمک‌ها در سطح ملی تشکیل داده‌‌اند، از آیپاک با بودجه 15 میلیون دلاری‌اش و 150 کارمند این مؤسسه و همچنین 5 یا 6 لابی‌گر ثبت شده که هر ساله یک یا دو بار به صورت جداگانه با اعضای کنگره دیدار می‌کنند، فراتر می‌باشد.

آیپاک، پشت سر هم از منابع کنفرانس رؤسای سازمان‌های بزرگ یهودی آمریکا که صرفا مسئول هماهنگی تلاش‌های برخی از 52 سازمان ملی یهودی در حمایت از اسراییل است، کمک می‌گیرد.

در میان آنها حراثه، سازمان صهیونیست، که جریان دایمی بازدیدکنندگان یهودی آمریکا از اسراییل را سازماندهی می‌کند؛ کنگره یهودیان آمریکایی که اعضای یهودی که به طور سنتی گرایش به چپ دارند را برای حمایت از اسراییل بسیج می‌کند؛ و کمیته یهودیان آمریکا، که نقش مشابهی را در بین یهودیان محافظه‌کار و آنها که گرایش به چپ دارند، ایفاء می‌کند. کمیته یهودیان آمریکا، همچنین تفاسیر و گزارشاتی را منتشر می‌کند که یکی از انتشارات ملی اصلی لابی اسراییل است. شاید یکی از جنجال‌برانگیزترین این گروه‌ها «اتحادیه ضدافتراء»1 (ADL)2 باشد. اصلی‌ترین هدف قابل ستایش این اتحادیه، حفاظت از حقوق مدنی یهودیان آمریکاست. با این حال طی نسل گذشته ADL به صورت یک گروه فتنه‌جو پس‌رفت کرد و با بودجه 45 میلیون دلار، به یک گروه شدیداً تنفربرانگیز تبدیل شده است.

در دهه 1980، در دوران تصدی ریاست سیمور ریچ انتخاب شد. ADL دو نامه جمع‌آوری اعانه سالیانه منتشر ساخت که در آن به والدین یهودی در مورد تأثیرات علی‌الظاهر منفی بر فرزندانشان که به دلیل افزایش حضور اعراب در محیط‌های دانشگاهی آمریکا در حال افزایش بود، هشدار دادند.

اخیراً نیز در حمله به دفاتر ADL در لوس‌آنجلس و سان‌فرانسیسکو اف.بی.آی دریافته بود که یک مأمور مخفی ADL پرونده‌های به سرقت رفته از اداره پلیس سان‌فرانسیسکو را - که دادگاهی به دلیل این که آنها به حقوق مدنی افرادی که آنها به جمع‌آوری اطلاعات در مورد آنها پرداخته بودند تجاوز کرده بود دستور معدوم ساختن آنها را داده بود - خریداری کرده بود. آن گونه که آشکار گردید، ADL با قرار دادن جاسوسانی در میان آمریکاییان عرب‌تبار، آمریکاییان آفریقایی‌تبار و گروه‌های ضدنژادپرستی و طرفدار صلح و عدالت، اطلاعاتی غیرقانونی به پرونده‌های سری خود اضافه کرده بود.

ع��امل نفوذی ADL از اسامی و مشخصات سخنرانان و مستمعین در برنامه‌ای که توسط این گروه‌ها ترتیب داده شده بود، یادداشت‌برداری کردند. عوامل ADL حتی نمره اتومبیل‌های افرادی که در چنین برنامه‌هایی حضور یافته بودند، برداشته و آن گاه کارمندان رشوه‌گیر اداره وسایط نقلیه موتوری یا افسران پلیس خائن را تطمیع کرده تا مالکان این اتومبیل‌ها را شناسایی نمایند.

اگرچه یکی از مجریان اصلی برای فرار از مجازات از ایالات متحده بیرون رفت اما مجازات‌های قابل ملاحظه‌ دیگری برای دیگران در نظر گرفته نشده به دفتر ADL در کالیفورنیای شمالی، دستور داده شد تا از درخواست افرادی که این پرونده‌ها برایشان ایجاد شده بود برای مشاهده پرونده خود تبعیت شود، اما هیچ‌کدام از افراد این اتحادیه به زندان نرفت و حتی جریمه نقدی نیز برای هیچ‌یک از آنها در نظر گرفته نشد.

جای تعجب نیست که یک کارمند که از آیپاک بیرون آمده بود در گزارش واشنگتن در مورد امور خاورمیانه نوشت که آیپاک نیز دارای چنین پرونده‌هایی از چنین دشمنانی است. این اطلاعات برای استفاده روزنامه‌نگاران طرفدار اسراییل همچون استیون امرسون و دیگر به اصطلاح متخصصان تروریزم و همچنین برای استفاده رقبای حرفه‌‌ای، دانشگاهی یا ژورنالیستی افرادی که شرح داده شد در اختیار آنها قرار می‌گیرد تا این افراد را در فهرست سیاه قرار داده، بدنام و متهم سازند. آن چه که هیچ‌وقت مشخص نشد این است که اداره «تحقیق مخالفان» آیپاک، تحت سرپرستی مایکل لویس پسر برنارد لویس شرق‌شناس معروف دانشگاه پرینستون، منبع این اطلاعات رسواکننده است. اما این بحث‌انگیزترین فعالیت آیپاک نیست. در دهه 1970، هنگامی که کنگره ایالات متحده برای مبلغی که نمایندگان فراتر از حقوق خود در قبال سخنرانی یا حق‌التألیف دریافت نمایند، محدودیت قایل شد، این مسئله مهم‌‌ترین راه‌های آیپاک را برای پرداخت پول به اعضای کنگره جهت رأی‌دهی براساس توصیه‌های آیپاک متوقف ساخت. اعضای هیأت مدیره آیپاک با برگشتن به کشور خود و ایجاد کمیته‌های اقدام سیاسی (PAC) این مشکل را حل کردند.

همچون بسیاری از شرکت‌های اصلی، اتحادیه‌های کارگری، انجمن‌های تجاری و گروه‌های خدمات عمومی کمیته‌‌های اقدام سیاسی ویژه‌ترین منافع را دارا می‌باشند. اما گروه‌‌های طرفدار اسراییل هدف اصلی خود را فراموش کردند، تا امروز 126 کمیته اقدام سیاسی ثبت گردیده که کمتر از 50 گروه در هر انتخابات ملی طی نسل گذشته فعال نبودند.

یک رأی‌دهنده به صورت انفرادی می‌تواند 2000 دلار به یک کاندیدا در یک دوره انتخاباتی کمک کند و یک کمیته اقدام سیاسی می‌‌تواند بیش از 10 هزار دلار به یک کاندیدا بدهد به هر حال یک سازمان خاص با 50 کمیته اقدام سیاسی قادر است به یک کاندیدا که با رقبای سرسختی روبه‌رو است و براساس توصیه‌های آنها رأی داده است، بیش از نیم میلیون دلار پرداخت نماید. این میزان برای خرید زمان تلویزیونی مورد نیاز برای انتخاب شدن در اغلب بخش‌های کشور کافی است.

حتی کاندیداهایی که به این نوع پول‌ها نیاز ندارند، مطمئناً نمی‌‌خواهند به لحاظ تعداد آراء در دسترس یک رقیب از حزب خود در مراحل مقدماتی یا یک رقیب از حزب مخالف در انتخابات عمومی باشند. در نتیجه، همه اعضای 535 نفری سنا و مجلس نمایندگان به غیر از تعداد کمی، به تعالیم آیپاک هنگامی که بحث در مورد کمک به اسراییل یا دیگر جنبه‌های سیاست ایالات متحده در مورد خاورمیانه مطرح می‌شود رأی می‌دهند.

چیزهای خاص دیگری نیز در مورد کمیته‌های اقدام سیاسی آیپاک وجود دارد. تقریبا تمامی این کمیته‌ها نام‌های گمراه‌کننده دارند. چه کسی می‌تواند احتمالا حدس بزند که Delware Valley Good Government Associaton در فیلادلفیا، San Franciscans for Good Givernment در کالیفرنیا، کمیته اقدام سیاسی Cactus در آریزونا، کمیته اقدام سیاسی Beaver در ویسکانسین، و حتی Icepac در نیویورک حقیقتا کمیته‌های طرفدار اسراییل تحت پوشش بسیار مخفیانه هستند.

پنهان ساختن ردپاهای آیپاک

هر کسی می‌تواند از نماینده خود در کنگره نمودار تهیه شده توسط سرویس تحقیقاتی کنگره که شاخه‌ای از کتابخانه کنگره است و نشان می‌دهد اسراییل از سال مالی 1949 تا سال مالی 1996، 62/5 میلیارد دلار کمک خارجی از ایالات متحده دریافت کرده را درخواست نماید. مردم در حوالی پایتخت کشور همچنین می‌‌توانند به کتابخانه آژانس توسعه بین‌المللی ایالات متحده (USAID) در راسلین در ویرجینیا مراجعه کرده و اطلاعات مشابه را به همراه نمودارهای مربوط به میزان کمک خارجی ایالات متحده به دیگر کشورها نیز دریافت نمایند.

دیدارکنندگان از این کتابخانه درخواهند یافت که در همان چارچوب زمانی 1996-1949 مجموع کمک‌های خارجی ایالات متحده به کلیه کشورهای زیر صحرای آفریقا، آمریکای لاتین و نواحی کارائیب 62,497,800,000 دلار است - تقریبا به همان اندازه‌ای که به کشور کوچک اسراییل تعلق می‌گیرد.

براساس تحقیقات هیئت مرجع جمعیت واشنگتن دی.سی، در اواسط سال 1995، کشورهای زیر صحرا مجموعا جمعیتی حدود 568 میلیون نفر دارا بودند. بر این اساس از کمک 24,415,700,000 دلار کمک خارجی که آنها دریافت کردند، سرانه هر نفر 42/99 دلار بوده است.

همچون کشورهای زیر صحرا، کلیه کشورهای آمریکای لاتین دارای حدود 486 میلیون نفر جمعیت می‌باشند که با توجه به اختصاص 38,254,400,000 دلار کمک خارجی، سرانه کمک دریافتی در این منطقه 79 دلار می‌باشد در همین دوره، سرانه کمک ایالات متحده به جمعیت 5/8 میلیون نفری اسراییل 10,775,480 دلار بوده است. این بدین معنی است که در ازای هر دلاری که ایالات متحده به یک آفریقایی کمک می‌کند، 25065 دلار برای هر اسراییلی هزینه می‌کند و برای هر دلاری که آمریکا برای شخصی در نیم‌کره غربی خارج از ایالات متحده هزینه می‌کند، 214 دلار برای هر اسراییلی هزینه می‌کند.

مقایسه‌های تکان‌دهنده

مقایسه‌های بالا تکان‌دهنده بودند اما آنها تمام واقعیت نیستند. فرانک کالینز، روزنامه‌نگار آزاد، با استفاده از گزارشات تهیه شده توسط کلاید مارک از سرویس تحقیقات کنگره‌ای و دیگر منابع، کلیه موارد اضافی برای اسراییل را که سال مالی 1993 در بودجه پنتاگون و دیگر آژانس‌های فدرال پنهان شده بود، برای «واشنگتن رپورت» محاسبه کرد. شوان توینگ، سردبیر اخبار واشنگتن ریپورت نیز کار مشابهی را برای سال مالی 1996 و 1997 انجام داد.

آنها به 1/271 میلیارد دلار مبلغ اضافی در سال مالی 1993، 353/3 میلیون دلار در سال مالی 1996 و 525/8 میلیون دلار در سال مالی 1997 پی بردند. این ارقام، بیانگر افزایش متوسط 12/2 درصدی، بیش از مجموع کمک‌های خارجی ثبت شده در سال‌های مالی مذکور است و البته اینها کامل نیستند. با توجه به این، منطقی است فرض کنیم که این افزایش پنهانی 12/2 درصدی در تمامی سال‌های مالی که اسراییل از ایالات متحده کمک دریافت می‌کرده، وجود داشته است.

همچون 31 اکتبر 1997، اسراییل 3/05 میلیارد دلار کمک ایالات متحده را برای سال مالی 1997 و 3/08 میلیارد دلار نیز برای سال مالی 1998 دریافت کرده است. جمع مجموع کمک‌های سال مالی 1997 و 1998 با کمک‌هایی که ایالات متحده قبلا و از سال 1949 دریافت کرده، 74/157/600/000 دلار به صورت بخشش و وام می‌باشد. با فرض این که مجموع دیگر بودجه‌ها، 12/2 درصد این مقدار باشد، مجموع بخشش‌های آمریکا به این کشور 83,204,827,200 دلار خواهد بود.

اما این همه آن نیست. دریافت کمک خارجی در ماه اول سال مالی، برخلاف دیگر دریافت‌کنندگان این کمک که به صورت اقساط سه ماهه دریافت می‌کنند، مزیت دیگری است که کنگره به نفع اسراییل به آن رأی داد. این مسئله به اسراییل کمک می‌کند تا این مبلغ را در اوراق عرضه1 ایالات متحده سرمایه‌گذاری نماید. این بدان معنی است که ایالات متحده که باید پولی را که به اسراییل می‌دهد وام بگیرد، به پولی که به اسراییل اهداء می‌کند پیشاپیش بهره می‌پردازد در حالی که در همان زمان اسراییل در حال اندوختن بهره همان پول است. این بهره حاصل از پرداخت پیشاپیش به اسراییل مبلغ 1/650 میلیارد دلار را به مجموع کمک‌ها اضافه می‌کند که جمعا به 84,854,827,200 دلار می‌رسد. این رقمی است که شما باید به عنوان کمک به اسراییل بنویسید و این به معنی 14346 دلار برای هر مرد، زن و بچه در اسراییل است.

جالب است بدانید که این آمار شامل ضمانت‌های وام دولت ایالات متحده برای اسراییل که این کشور 9/8 میلیارد دلار تا به امروز دریافت کرده است نمی‌باشد. آنها نرخ بهره‌ای را که دولت اسراییل در قبال وام‌های تجاری پرداخت می‌کند به میزان بسیار زیادی کاهش می‌دهند و بار اضافی بیشتری را خصوصا در زمانی که دولت اسراییل در بازپرداخت آنها قصور می‌کند، بر ��الیات‌دهندگان آمریکایی تحمیل می‌کنند. اما از آن جا که نه تخفیف‌ها به اسراییل و نه هزینه‌های تحمیل شده بر مالیات‌دهندگان آمریکایی به صورت دقیق مشخص نشده‌اند، آنها از این رو از بحث آن در اینجا خودداری می‌شود.

علاوه بر این، دوستان اسراییل هیچ‌گاه از گفتن این که اسراییل هرگز در بازپرداخت وام ایالات متحده قصور نکرده است خسته نمی‌شوند. به عبارتی دقیقا می‌‌توان گفت که اسراییل هیچ‌گاه نیازی برای بازپرداخت وام‌‌های دولت آمریکا احساس نکرده است. حقیقت این مسئله پیچیده است و توسط آنها که درصدد حذف آن از مالیات‌دهندگان آمریکا هستند، نیز طراحی شده است.

بسیاری از وام‌های ایالات متحده به اسراییل بخشیده شدند، و به وضوح قابل فهم است که بسیاری از این وام‌‌ها، قبل از این که اسراییل ملزم به بازپرداخت آنها شود، بخشیده می‌شوند.

هرچند این مسئله فراتر از پارامترهای این مطالعه است، اما جالب است بدانید که اسراییل از کشورهای دیگر نیز کمک دریافت می‌کند. پس از ایالات متحده، آلمان غربی دومین اهداء‌کننده کمک به اسراییل محسوب می‌شود.

بیشترین کمک آلمان به اسراییل در قالب پرداخت خسارت به قربانیان نسل‌کشی نازی‌ها به این کشور داده می‌شود. در خلال جنگ خلیج‌فارس نیز مجموعه گسترده‌ای از این کمک‌ها، به صورت کمک نظامی و بخشش‌های آموزشی و تحقیقاتی به نهادهای اسراییلی پرداخت گردید. مجموع کمک‌های آلمان که به اشکال گوناگون به دولت، افراد و نهادهای خصوصی اسراییل پرداخت می‌شود. 31 میلیارد دلار است که 5345 دلار برای هر اسراییلی می‌باشد، که با توجه به سرانه پرداختی توسط آمریکا، به هر اسراییلی در مجموع 20 هزار دلار پرداخت می‌شود. مقدار بسیار کمی از این کمک‌های عمومی به بیش از 20 درصد اسراییلی‌هایی که مسلمان یا مسیحی هستند پرداخت می‌شود که با توجه به این مسئله، مجموعه سرانه دریافتی برای هر اسراییلی بیش از مقدار 20 هزار دلار می‌باشد.

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات