خلیل شهابی
شهر هایلیگندام آلمان از 7 تا 14 ژوئن امسال میزبان اجلاس سران 8 کشور بزرگ صنعتی جهان بود که مطابق معمول هر سال، ضمن آن با دوزخیان روی زمین نیز ابراز همدردیهایی صورت گرفت و بسیاری حرفهای ارزشمند و ضروری بر زبانها جاری شد. مانند مسائلی درباره تغییر آب و هوا، آفریقا، فقر و تجارت. اما یک واژه است که نه در این اجلاس و نه در اجلاسهای قبلی بر زبان نیامده و نخواهد آمد، قدرت!
آنان با وجود حسننیتهایی که ادعا میشود، هرگز اذعان نخواهند کرد قدرتی که چون شمشیری بر فراز سر ملتهای دیگر به چرخش درمیآورند، نابودکننده همه چیزهای دیگری است که مدعیاش هستند.
رهبران ملتهای «G8» خود را به عنوان نیرویی با اهداف خیر معرفی میکنند و میگویند که خب، برخی اوقات موفق نمیشویم، اما تنها هدفمان آن است که جهان را به محیط محبتآمیزتری تبدیل کنیم. کسانی که برای آنان هورا میکشند نمیخواهند اعتراف کنند که آنچه را ملتهای ثروتمند با انگشتی میدهند، با هر دو دست پس میگیرند!
ببینید اکنون در فیلیپین چه میگذرد. این کشور با مشکلات بسیاری روبهرو است، اما یکی از آنها عمده شده است: تنها 16 درصد نوزادان میان 4 تا 5 ماهه از شیر مادر تغذیه میکنند. این یکی از پائینترین ارقام مستند در سطح جهان است و از سال 1982، تاکنون به میزان یک سوم کاهش یافته است. نظر به این که 70 درصد مردم فیلیپین دسترسی مناسبی به آب بهداشتی ندارند، نتیجه یک فاجعه بهداشت همگانی است. بنا به گزارش «سازمان بهداشت جهانی»، هر ساله 16 هزار کودک فیلیپینی به علت «شیوههای نادرست تغذیه» جان میدهند. اینها تلفاتی است که تنها از بیماریهای حاد ناشی از تغذیه نوزادان با جایگزینهای شیر مادر ناشی میشود.
چکیده مطالعات ارائه شده به وسیله دو گروه فعال در ترویج استفاده از شیر مادر، نشاندهنده این است که: (1) تغذیه با شیر مادر موارد آسم، آلرژیها، سرطانهای کودکان، دیابت، کولیت روده، اضافه وزن، بیماری عروق قلبی، رشد ضعف قوه ادراک، عفونتهای دستگاه شنوایی و مشکلات نیش زدن دندانها را کاهش میدهد.(2) بازگشت به تغذیه با شیر مادر میتواند همه موارد مرگهای دوران کودکی را کاهش دهد که از هر اقدام دیگری مؤثرتر است. در علم پزشکی، نوشدارویی که همه دردها را درمان کند نادر است، اما غده شیری یکی از آنهاست.
هم دولت فیلیپین و هم سازمان ملل، تولیدکنندگان «فرمول غذایی نوزاد» را به خاطر کاهش عظیم میزان تغذیه از شیر مادر مقصر شناختهاند. این شرکتها، در فیلیپین، سالی یکصد میلیون دلار صرف تبلیغات جایگزینهای شیر مادر میکنند که بیش از نصف بودجه سالانه وزارت بهداشت و درمان فیلیپین است! آنهایی که در برابر این تبلیغات بیش از همه آسیبپذیرند، طبقات محروم و تنگدستند که از همه نیز بیشتر احتمال دارد برای حل کردن پودر غذا از آب آلوده استفاده کنند. برخی از آنها تا یک سوم درآمد خانواده را صرف «فرمول غذای نوزاد» میکنند. در حال حاضر، شیر خشک بیش از هر کالای مصرفی دیگری در فیلیپین فروش میرود و تقریباً همه آن به وسیله شرکتهایی تولید میشود که پایگاهشان در ملتهای ثروتمند است.
از هنگامی که فردیناند مارکوس در سال 1986 از ریاست جمهوری فیلیپین خلع شده، دولت فیلیپین سعی کرده است میان این شرکتها و مادران آسیبپذیر نقش حائل را بازی کند، اما در این راه شکست خورده است. دولت فیلیپین یک مفر را میبندد و شرکتهای «فرمول غذای نوزاد مفر دیگری پیدا میکنند. «کمیته اقدام شیر نوزادان» (1) پروندهای از تخلفات شرکتهای مزبور در نقض دستورالعمل رویههای مجاز بازاریابی که به وسیله «سازمان جهانی بهداشت» تهیه شده، تشکیل داده است. شرکتهای «فرمول غذای نوزاد»، هم میان مادران و هم کارکنان وزارت بهداشت، هدیه توزیع میکنند، کلاسها و جلساتی برای ترغیب خرید محصولاتشان برگزار میکنند و کالاهایشان را در تلویزیون و مطبوعات تبیلغ میکنند. این روشها، اگرچه در فیلیپین اکثراً قانونیاند، ولی دستورالعمل «سازمان بهداشت جهانی» منع آنها را توصیه میکند.
در فوریه امسال، «انجمن شرکتهای دارویی و بهداشتی فیلیپین» که نماینده شرکتهای فرا ملیتی است، در طول یک سری برنامههای تبلیغی، درباره مادرانی که قادر به شیر دادن نوزادان خود نیستند، به اصطلاح ابراز نگرانی کرد! ژان زیگلر، گزارشگر ویژه سازمان ملل این برنامههای تبلیغی را «گمرانکننده، فریبکارانه و از نظر محتوا، خباثتبار» توصیه کرد و مدعی شد که هدف تبلیغات مزبور دستکاری در اطلاعات آژانسهای تخصصی سازمان از جمله «سازمان بهداشت جهانی» و «یونیسف»، تنها با هدف حفظ سودهای کلان شرکتهای شیر خشک و بدون توجه به خیر و صلاح مادران و نوزادان فیلیپینی بوده است.
سال پیش، وزارت بهداشت و درمان فیلیپین، به امید متوقف کردن این فاجعه تهدید کننده بهداشت همگانی، با تعیین ضوابط جدیدی، تبلیغ و ترغیب خرید «فرمول غذای نوزاد» را برای کودکان زیر 2 سال ممنوع اعلام و توزیع هدیه یا اشانتیون، کمک به کارکنان وزارت بهداشت و تشکیل کلاس برای مادران را قدغن کرد. اگرچه این ضوابط ممکن است قدری خشک به نظر رسد ولی همه به طور مستقیم از دستورالعمل «سازمان بهداشت جهانی» اقتباس شده است. «انجمن شرکتهای دارویی و بهداشتی فیلیپین» که برخی از بزرگترین شرکتهای دارویی جهانی عضو آن هستند، به «دادگاه عالی» فیلیپین متوسل شد و برای ضوابط وزارت بهداشت آن کشور، درخواست حکم تعلیق کرد و وقتی، در این راه، موفق نشد، عرادههای بزرگ توپخانه از راه رسیدند.
سفارت ایالات متحده آمریکا و نماینده تجاری محلی آن کشور، سراغ دولت فیلیپین رفتند. بالاترین مقام اجرایی «اتاق بازرگانی ایالات متحده» در واشنگتن ـ که نماینده 3 میلیون واحد تجاری است ـ در نامهای به گلوریا آرویو، رئیسجمهوری فیلیپین، ادعا کرد که ضوابط جدید وزارت بهداشت فیلیپین «از نظر جلب اطمینان سرمایهگذاران، تبعات منفی ناخواستهای» در بر دارد و شهرت آن کشور «به عنوان یک مقصد سرمایه که مناسب سرمایهگذاری و برخوردار از ثبات است را به مخاطره میافکند».(2) 4 روز بعد، «دادگاه عالی» رأی پیشین خود را عوض کرد و به درخواست «انجمن شرکتهای دارویی و بهداشتی»، حکم توقف اجرای ضوابط وزارت بهداشت را صادر کرد که تا به امروز نیز در حال اجراست و دولت در حال حاضر نمیتواند مانع از تخلف شرکتها در نقض رویه بینالمللی و دستورالعمل «سازمان بهداشت جهانی» شود.
بنابراین، وزارت بهداشت از یکی از وکلای ارشد دولتی به نام «نستور بالوچیلو» خواست تا به حکم «دادگاه عالی» اعتراض کند. اما در ماه دسامبر 2006، وکیل مزبور و پسرش در حالی که از منزل خارج میشدند، هدف تیراندازی قرار گرفتند و به قتل رسیدند. ماه گذشته (مه 2007) نیز خانم باربارا وایزل، نماینده تجاری محلی ایالات متحده آمریکا، یک بار دیگر به دیدار مقامات دولت فیلیپین رفت(3) و اکنون به نظر میرسد که وزارت بهداشت و درمان فیلیپین دچار تزلزل شده است. ظرف 2 هفته از زمان حاضر، فعالان حامی تغذیه از شیر مادر، در تلاش برای لغو توقف اجرای ضوابط وزارت بهداشت، در شکوائیهای، استدلالهای خود را به «دادگاه عالی» فیلیپین عرضه خواهند کرد و شرکتهای «فرمول غذای نوزاد» نیز سعی خواهند کرد آنان را متوقف کنند. اگر شرکتها در این کار موفق شوند، هزاران نوزاد و کودک همچنان در اثر بیماریهایی که قابل پیشگیری است جان خواهند داد.
فشارهای دولت ایالات متحده آمریکا و اتاق بازرگانی آن کشور بر دولت فیلیپین تقریباً با همه ادعاهای 8G (سده سلامتی و آموزش؛ امحای فقر؛ تجارت با شرایط منصفانه) در تضاد است. سران 8G اهداف مورد ادعایشان را تنها تا جایی دنبال میکنند که به منافعشان لطمهای وارد نشود. آنان، بعد از پایان اجلاسهای پر احساسشان (!)، هر آنچه را که مدعی ساختنش بودند، تخریب میکنند:
- 8G خواهان اقدام درباره تغییر آب و هوا است؛ «بانک جهانی» با کنترل دولتهای 8G طرحهای جنگلزدایی و ساخت نیروگاههای زغال سوز را تأمین مالی میکند!
- 8G خواهان آن است که در تجارت با آفریقا، شرایط مناسبتری برای کشورهای آن قاره لحاظ شود؛ اروپا و ایالات متحده آمریکا در اجلاسهای تجارت جهانی به گونهای عمل میکنند که اطمینان یابند چنین نخواهد شد.
- رهبران 8G خواستار کاهش بدهیهای کشورهای جهان سومی میشوند؛ «صندوق بینالمللی پول» خواستار آن است که ملتهای فقیر موانع را از سر راه گردش سرمایه (در واقع، خروج سرمایه از کشورشان) بردارند و این چیزی است که اقتصاد این کشورها را به بند میکشد.
رهبران 8G چه ساده خود را از همه تعهداتشان کنار میکشند و میگویند: آنچه را که میتوانستیم انجام دادیم؛ عدم موفقیتها همگی ناشی از فساد نخبگان جهان سوم است.