تاریخ انتشار : ۱۰ بهمن ۱۳۹۲ - ۰۹:۰۷  ، 
کد خبر : ۲۶۴۲۷۷
نگاهی به عملکرد دولت سازندگی

مردم به تکرار دولت تکنوکرات‌ها رأی نمی‌دهند


علی‌اکبر نودهی

کابینه آقای هاشمی رفسنجانی عمدتاً از تکنوکرات‌ها و افرادی تشکیل شده بود که سابقه فعالیت در کارهای اجرایی را داشتند. ریاست جمهوری آقای هاشمی رفسنجانی همزمان شده بود با حمله عراق به کویت که این امر باعث افزایش قیمت نفت شد و شرایطی را فراهم کرد که دولت با شتاب و قدرت بیشتری اصلاحات و فعالیت‌های سازندگی خود را به پیش ببرد. آنچه در خصوص دوران ریاست جمهوری آقای هاشمی رفسنجانی بسیار برجسته می‌نماید، مسئله سازندگی و توسعه است که دولت ایشان با این عنوان و برای بهبود شرایط پس از جنگ روی کار آمد.

بن‌مایه دولت سازندگی را تکنوکرات‌هایی تشکیل می‌دادند که در این دوره به نیروی مشخص و متمایزی تبدیل شده بودند و تأثیر مهمی بر اقتصاد و سازندگی و نحوه اجرای برنامه‌های توسعه در کشور گذاشتند. تصور تکنوکرات‌ها و دیگر سیاستمداران دولت هاشمی از توسعه، به جای آنکه بر پایه فرهنگ توسعه باشد، بر توسعه فرهنگی استوار بود. البته توسعه فرهنگی در اینجا به این معنا نیست که این جریان تلاش می‌کرده است تا به مسئله فرهنگ توجه کند بلکه تصور اشتباهی که از توسعه در میان این جریان شکل گرفت به جایی رسید که آنها در صدد برآمدند تا فرهنگ بومی مردم ایران را علت اصلی عقب‌ماندگی در این دوره بدانند و در تلاش برای تغییر آن، به وسیله فرهنگ لیبرالی غرب برآیند. تکنوکرات‌ها به جای آنکه تلاش کنند توسعه را با فرهنگ بومی تطبیق دهند و آن را با توجه به داشته‌های فرهنگی کشور به پیش ببرند، در صدد بودند تا فرهنگ را به توسعه (که طبیعتاً منظور از توسعه، مدل غربی است) منطبق کنند. از مهم‌ترین ایرادهایی که می‌توان به این جریان گرفت مسئله توسعه ناموزون است. توسعه خود شامل توسعه سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و... می‌شود و زمانی می‌توان عنوان کرد توسعه در یک کشور اتفاق افتاده است که همه ابعاد را دربرگیرد. ولی دولت آقای هاشمی بیشتر تمرکز خود را حول توسعه اقتصادی معطوف کرده بود و توجهی به توسعه سیاسی و فرهنگی نداشت.

اگرچه شرایط بعد از جنگ و خرابی‌ها و ویرانی‌ها می‌طلبید که به حوزه اقتصاد و سازندگی و آبادانی توجه ویژه شود، ولی عدم توجه به ابعاد فرهنگی و سیاسی توسعه، در طولانی مدت مشکلات متعددی را به وجود می‌آورد که در دولت دوم آقای هاشمی رفسنجانی این مشکلات نمود بیشتری به خود گرفت. بیشترین نفوذ و تأثیر در دولت‌های آقای هاشمی رفسنجانی از آن تکنوکرات‌ها بود. تکنوکرات‌ها محصلین ایرانی و مسلمانی بودند که در غرب تحصیل کرده و پیشرفت صنعتی غرب را از نزدیک دیده و در تلاش بودند ایران را نیز در این راه قرار دهند که البته در این مسیر ضعف‌ها و کاستی‌هایی جدی از خود نشان دادند، به طوری که نه تنها توسعه به سبک غربی پیش نرفت و فاصله طبقاتی کمتر نشد، بلکه منجر به ورود فرهنگ غربی به کشور و افزایش فاصله طبقاتی بین مردم شد. اگرچه تکنوکرات‌ها در دوران اوج فعالیت خود که همزمان با دولت آقای هاشمی بود، به پیشرفت‌های خوبی نائل شده بودند، ولی نبود یک فلسفه مشخص و یک فکر منسجم که منطبق با فرهنگ بومی کشور باشد و نتیجه آن توسعه در تمام ابعاد را به همراه داشته باشد، باعث شد که در اواخر دولت دوم هاشمی، از سیاست کنار گذاشته شوند. تکنوکرات‌ها در دوران ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی، حوزه اقتصاد را در اختیار داشتند و یک تعریف کاملاً غربی و لیبرال‌منشانه‌ از حوزه اقتصاد و بازار ارائه دادند و این روش عملاً تناقضات اساسی با رویکرد اسلامی و نحوه مدیریت اسلامی که بر مبنای فقه اداره می‌شد، داشت. این جریان در تلاش بود تا مباحث لیبرالی غرب را با ارزش‌های فرهنگی ایران جایگزین کند که این امر ضربات سختی بر جامعه، فرهنگ، سیاست و حتی اقتصاد ایران وارد آورد که خرابی‌های به عمل آمده متأثر از طرز تلقی این جریان، در اواخر دور دوم ریاست جمهوری آقای رفسنجانی، خود را بیشتر نشان داد.

اگرچه تکنوکرات‌های ایران، واژه مسلمان را به عنوان پسوند تکنوکرات‌ برای خود به کار می‌بردند تا بدین طریق از تکنوکرات‌های غربی جدا شوند و خویش را مقید به تعالیم اسلامی بدانند، ولی آنچه مشخص است این مسئله است که دیدگاه تکنوکرات‌ها یکی از غربی‌ترین شیوه‌های تفکر و عمل است و مشکل اساسی که کارگزاران سازندگی با آن مواجه بودند، چگونگی تلفیق ارزش‌ها و مقتضیات جامعه با وظایف تخصصی‌شان بود. از مهم‌ترین ویژگی‌های تکنوکرات‌ها و به طور کلی سازندگی دولت هاشمی، جنبه پراگماتیستی و عمل‌گرایانه آنهاست. پراگماتیسم که پیوند عمیقی با مادی‌گرایی و ماتریالیسم غربی دارد، بر پایه مصلحت عملی و اعمال نتیجه‌بخش پایه‌گذاری شده و دارای گرایش‌های شدید ارزش‌زداست که این کاملاً مغایر با تعالیم اسلام است. پراگماتیسم به طور کلی از علوم نظری که جنبه عینی ندارد، پرهیز می‌کند و صرفاً به روش‌هایی توجه دارد که نتیجه آن عینی و آشکار است. به طور کلی، فعالیت‌های تکنوکرات‌ها در کشورهایی که بحران انقلاب و جنگ را سپری کرده‌اند، اگرچه در آغاز مثبت به نظر می‌رسد، ولی به تدریج از اصول انقلاب و ارزش‌های آن دور می‌شود و به گونه‌ای غیر مستقیم مدافع منافع کشورهای ابرقدرت و مسلط می‌شود و در راستای اهداف آنها عمل می‌کند.

به دلیل عدم توجه به وجوه و عرصه‌های مختلف کشور در دوران اول ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی، دور دوم ریاست جمهوری ایشان از همان آغاز با مشکلات و مخالفت‌های سیاسی همراه بود تا جایی که مجمع روحانیت مبارز که در دور اول ریاست جمهوری ایشان کاملاً از وی حمایت کرد، در دور دوم سکوت اختیار کرد و این سکوت اعتراضی بود به نحوه عمل ایشان در دور اول ریاست جمهوری. به علاوه حمایت جریان‌های دیگر حامی ایشان، برخلاف دور اول، با شروطی همراه بود که مهم‌ترین ایرادها نیز به نحوه انتخاب کابینه و نیز دور شدن برخی از اعضای کابینه از مواضع و تعالیم اسلام و انقلاب بود.

مهم‌ترین رقیب هاشمی رفسنجانی در دولت دوم احمد توکلی بود که رشد بی‌عدالتی اقتصادی و رفاه‌طلبی دولت را عامل بسیاری از مشکلات کشور می‌دانست. بدین ترتیب اگرچه در این رقابت باز هم هاشمی رفسنجانی برای چهار سال دیگر به ریاست جمهوری انتخاب شد، ولی نه تنها مشارکت در انتخابات نسبت به دور گذشته کمتر بود، بلکه انتخابات خرداد 1372 با کمترین مشارکت در تمام 33 سال سپری شده از انقلاب، به عنوان نتیجه یک دوره اجرایی ضعیف شناخته می‌شود. همچنین نفر دوم، یعنی آقای احمد توکلی، با کسب 4 میلیون رأی، توانست برخلاف انتظار، آرای قابل توجهی را به خود اختصاص دهد و این نشان از نارضایتی مردم از دولت اول هاشمی رفسنجانی است. کابینه دوم هاشمی رفسنجانی برخلاف کابینه اول وی که تلاش کرد با ایجاد تعادل از میان تمام گروه‌ها و احزاب موجود در ایران تشکیل شود، کمتر مورد اجماع قرار گرفت و بیشتر کسانی انتخاب شدند که چندی بعد حزب کارگزاران سازندگی را رسماً تشکیل دادند. این تغییر موضع، خود را در انتخاب وزرا آقای هاشمی رفسنجانی، جریان حامی ایشان برای دور نشدن از فضای فعالیت‌های سیاسی و برای کسب کرسی در عرصه سیاست، در آستانه انتخابات دور پنجم مجلس شورای اسلامی و با توجه به افزایش اختلافات با جریان راست سنتی، در تاریخ 27 دی 1374، به طور رسمی با صدور بیانیه 16 نفر از وزرا، معاونین رئیس‌جمهور، رئیس بانک مرکزی و شهرداری تهران و با شعار «حمایت از هاشمی رفسنجانی، حمایت از گسترش عدالت اجتماعی و رفاه عمومی است» و تداوم سازندگی و آبادانی ایران، اعلام موجودیت کرد و حزب کارگزاران سازندگی ایران (جناح راست مدرن) به طور رسمی تاسیس شد و شروع به فعالیت کرد. کاملاً گویاست که اگرچه حزب کارگزاران در سال 74 به طور رسمی تأسیس شد ولی آغاز فعالیت‌های سیاسی آنها به سال 1367 و همزمان با دور اول ریاست جمهوری آقای هاشمی برمی‌گردد.

در واقع حزب کارگزاران از تکنوکرات‌های دولت آقای هاشمی و نیز سیاستمداران و روشنفکرانی که در حوزه توسعه اقتصادی عمدتاً بن‌مایه‌های اندیشه‌های غربی داشته‌اند تشکیل شده است. با نگاهی به مبانی فکری حزب این مسئله بیشتر آشکار می‌شود. حزب کارگزاران با کمی تسامح، مبانی لیبرالیسم را پذیرفته و به آن قید اسلامی زده است. این حزب تنها راه پیشرفت کشور و گذار از دوران پس از جنگ را عمل به مبانی لیبرالیسم غربی با گرایش اسلامی می‌داند.

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات