تاریخ انتشار : ۱۲ بهمن ۱۳۹۲ - ۱۱:۳۹  ، 
کد خبر : ۲۶۴۳۸۸
گفت‌وگو با محمدمهدی عبدخدایی دبیرکل فداییان اسلام

خلخالی را قبول نداشتیم


تماس که برقرار می‌شود می‌گوید استخاره می‌خواهید می‌گویم خبرنگارم و برای مصاحبه تماس می‌گیرم. می‌گوید می‌دانید من که هستم؟ می‌گویم سخنگوی جمعیت فداییان اسلام. می‌گوید درست است. دانشگاه تدریس می‌کند و محل مصاحبه دانشگاه توانبخشی می‌شود. در یکی از کلاس‌های درس روی نیمکتی یک زانو نشسته است، کفش‌هایش پایین صندلی است. صندلی را برای نشستن و شروع گفت‌وگو با محمدمهدی عبدخدایی پیرمرد 75 ساله‌ای که در 15 سالگی تجربه ترور ناکام دکتر فاطمی را پشت سر گذاشته و در این دوره اعتقاد دارد باید تفنگ و باروت تبدیل به جوهر و قلم شود. می‌گوید: کار ما و اسلحه ما امروز دیگر قلممان است. می‌گوید: نام فداییان اسلام را در سال 1324 یعنی 66 سال پیش نواب صفوی به این علت بر این مجموعه گذاشت که می‌گفت خواب دیدم حضرت سیدالشهدا بازوبندی به دست من بست که روی آن نوشته بود «فداییان اسلام»

* در ابتدا به سیر تاریخی جمعیت فداییان اسلام بعد از انقلاب اشاره کنید.

** وقتی انقلاب پیروز شد ما در سال 1334 رهبرانمان اعدام شده بودند و تنها کسی که از آن گروه 5 نفره تصمیم‌گیری فداییان باقی مانده بود، من بودم که زندانی بودم؛ 4 سال برازجان ـ 4 سال تهران و برایم تقاضای اعدام شده بود که اگر با شهید نواب صفوی دستگیر شده بودم قطعا تیرباران می‌شدم. بعد از انقلاب قرار نبود ما فعالیت کنیم چون دیدیم حزب جمهوری اسلامی پا به عرصه گذاشت.

* یعنی فعالیتتان متوقف شد؟

** خیر یک مرتبه احساس کردیم آقای خلخالی می‌خواهد اعلام موجودیت فداییان اسلام را بکند ما با اعلام موجودیت او مخالف بودیم.

* چرا؟

** علت این بود که اولا شیوه‌ها و روش‌های آقای خلخالی را نمی‌پسندیدیم. در ثانی ایشان در زمان حضور نواب صفوی حضور فیزیکی نداشتند.

* چه شد که ایشان خواستند با نام فداییان اسلام ادامه فعالیت بدهند؟

** چون فداییان اسلام سابقه خوبی میان توده‌های مردم داشت، شهادت نواب صفوی، یاران نواب صفوی و درک ایشان در مسائل سیاسی، شرایطی که در قتل رزم‌آرا، قتل هژیر پیش آمده بود، سخنرانی آیت‌الله طالقانی سر قبر دکتر مصدق که گفته بود آنها فداییان اسلام یک اقدام انقلابی کردند وکلای مردم به مجلس رفتند و در اقدام دوم انقلابی کردند و نفت ملی شد. به خاطر مجموع اینها یک ذهنیت خوبی از فداییان اسلام در مردم وجود داشت. آقای خلخالی از این ذهنیت باخبر بود چون حزب جمهوری اسلامی هم تشکیل شده بود، با اعلام موجودیت فداییان اسلام می‌خواست از آن وجهه گذشته استفاده کند. ما هم که بازماندگان آن زمان بودیم اعلام کردیم ایشان صلاحیت این کار ندارد حتی با آقای خلخالی ملاقات کردم و گفتم ما نواب صفوی می‌خواهیم با 25 سال تکامل. شما آن 25 سالش هم نیستی. به هر جهت ایشان نتوانست جریانی به وجود آورد و جریان را ما به دست گرفتیم.

* که شما هم اقدامی نکردید؟

** اقدام کردیم. با آغاز جنگ تحمیلی به علت سابقه نبردهای مسلحانه‌‌ای که داشتیم طرفداران ما درخواست کردند تا به جبهه بروند.

* طرفدارانتان یعنی چه کسانی؟

** توده‌های مردم که به فداییان اسلام علاقه‌مند بودند. ما هم دفتری تشکیل دادیم و نام‌نویسی کردیم.

* دفترتان کجا بود؟

** خیابان مجاهدین. آبسردار. ثبت‌نام می‌کردیم و علاقه‌مندان را به شیراز می‌فرستادیم آموزش می‌دیدند و بعد می‌رفتند جبهه. به طوری که میدان ولایت فقیه فعلی را که نامش ذوالفقاریه بود و عراقی‌ها در آبادان تصرف کرده بودند ـ الان هم در تاریخ هست ـ فداییان اسلام آزاد کرد. با همه مردم به جبهه رفتیم. بعد از اینکه امام دستور دادند همه نیروها به بسیج ملحق شوند ما هم دوستانمان را به بسیج معرفی کردیم و دیگر مستقلا نیرو اعزام نکردیم. آرام آرام روزنامه‌ای به نام «منشور برادری» منتشر کردیم و کار فرهنگی داشتیم. به مرور این کار فرهنگی به خاطر عدم بودجه لازم تعطیل شد. بعد از آن ما جزو اولین گروه‌هایی بودیم که به وزارت کشور رفتیم و خودمان را رسمی کردیم و جمعیت را ثبت کردیم.

* الان در دور جدید، فعالیت در همان دفتر سابق دنبال می‌شود؟

** دفتری ما بلوار کشاورز ساختمان سامان است اما زود آنجا را تغییر خواهیم داد.

* بعد از ثبت در وزارت کشور دیگر فعالیتتان در حد صفر بود یا چراغ خاموش حرکت می‌کردید؟

** دیگر فعالیت چشمگیری نداشتیم. فقط خود من به طور مستقل در رسانه‌ها حاضر می‌شدم در شهادت نواب صفوی سالگرد می‌گرفتیم. به هر حال فعالیت صفر نبود. شمعی بود که روشن بود اما هنوز خاموش نشده بود.

* در دوره‌ای هم با قتل‌های زنجیره‌ای اسم جمعیت شما شنیده شد.

** ما اصلا نبودیم. یک جریانی پیش آمد که عده‌ای از آمریکایی‌ها که به ایران آمده بودند به نظرم در نزدیکی هتل اوین عده‌ای از بچه‌های شمیران عکس نواب صفوی دستشان بوده و عکس را به ماشین می‌زنند و می‌گویند ما هنوز زنده‌ایم. چون مخالف ورود آمریکایی‌ها بودند. آقای نوری‌زاده خارج از مرزها جنجال کردند و یکی دو بار اسم ما آوردند آنها هم سازماندهی شده نبودند. خودجوش عکس نواب صفوی را زده بودند که ما آمریکایی‌ها را نمی‌خواهیم. چون بنگاه‌های خبری همیشه دنبال جنجال‌اند از این یک جنجال ساختند.

* موافق آن حرکت بودید؟

** من همان موقع گفتم ما با این آقایان کاری نداریم. اتفاقا من یک جریانی با آقای خاتمی برایم پیش آمد ایشان در دوران ریاست جمهوری در دانشگاه شهید بهشتی سخنرانی داشتند که من هم دعوت بودم. وقتی رسیدم دیدم در بسته است و اجبارا بیرون ایستادم که حجت‌الاسلام مروی معاون اول قوه قضائیه هم بیرون بود آقای خاتمی آمد سوار ماشین روباز شد تا به احساسات دانشجویان جواب دهد از جلوی من که عبور کرد گفت سلام آقای عبدخدایی فداییان اسلام. آن روزها دولت با عمل بچه‌ها که آن کار را کرده بود مخالف بود من گمان کردم آقای خاتمی این جمله را گفت تا دانشجویان طرف من برگردند و علیه من شعار دهند به آقای مروی گفتم زود رد شویم که حادثه‌ای پیش نیاید. ایشان دفعه بعد که مرا دید به نقل از آقای خاتمی گفت که ایشان اظهار داشته آقای عبدخدایی شما از آن فداییان اسلام نیستید. دفتر خاتمی تماس گرفتم برای گلایه و با آقای ابطحی صحبت کردم که گویا آقای خاتمی می‌خواست مردم ما را مشت و مالی دهند که ایشان نیز همان صحبت مرحوم مروی را تکرار کردند.

* با این اوصاف طی این سال‌ها شما انفرادی کارها را دنبال می‌کردید؟

** دوستانمان هم بودند. آیت‌الله لواسانی، آقای سیدمحمدعلی میردامادی ـ که امروز فوت کردند ـ حجت‌الاسلام شیخ محمدرضا نیکنام قاضی سازمان قضایی ارتش ـ فوت کردند ـ آقای جواد واحدی و بنده که هیات موسس بودیم. بعد از فوت دو نفر از بزرگان ما دو نفر دیگر را جایگزین کردیم. آقای محمدهادی عبدخدایی استاد دانشگاه و مجتهد ـ برادرم ـ و آقای سیدمهدی طباطبایی ـ با سابقه سه دوره نمایندگی مردم مشهد در مجلس، عضو فداییان اسلام که با شهید نواب صفوی در سال 32 ارتباط داشتند ـ با این ترکیب جدید هیات موسس ما دوباره 5 نفر شد. 4 سید روحانی و من مکلا. البته من همیشه به عنوان سخنگو در رسانه‌ها بودم. چون 60 سال پیش هم زندان رفته بودم و روحانی‌زاده بودم با اغلب روحانیون در ارتباط بودم و این چراغ را روشن نگه داشته بودم. در حالی که فعال نبودیم.

* اما پس از آن برای این دوره دوباره یارگیری کردید و اینطور که در لیست جمعیت آمده از خانواده نواب صفوی هم عضو هستند.

* خانم فاطمه نواب صفوی عضو شورای مرکزی بزرگترین دختر شهید نواب صفوی است. در زمان شهادت نواب 5 ساله بوده. امروز تقریبا 61 سالشان هست. زبان انگلیسی، ترکی و عربی می‌داند. نرم‌افزار خوانده است. آقای علی بهاری از اعضای شورای مرکزی است که در سال 1334 دستگیر شده در دادگاه با نواب صفوی حضور داشته و به 3 سال زندان محکوم شده است. متولد 1312 است. الان هم حیات دارد. آیت‌الله لواسانی عضو هیات موسس ماست از سال 1328 همراه نواب صفوی بوده امروز مجتهد است. آقای دکتر عبدخدایی ایشان نواب صفوی را درک کرده و در منزل ما دیده. مجتهد و استاد دانشگاه و فلسفه است و آقای اینانلو که به دلیل سابقه در مبارزات و جنگ دعوت به کار شدند.

* چه شد که آقای فلاحیان به جمعیت اضافه شد؟

** دعوت کردیم از ایشان که عضو شورای مرکزی شوند و ایشان نیز پذیرفتند.

* چه زمانی دقیقا درخواست دادید؟

** تقریبا 4 ماه پیش.

* همان موقع استقبال کردند؟

** بله. پذیرفت که همکاری کند.

* چطور سراغ ایشان رفتید؟

** ایشان از اول به فداییان اسلام اظهار علاقه می‌کرد.

* اول یعنی چه زمانی؟

** بعد از انقلاب و چون روحانی بود و ایشان موقعی که در خوزستان بوده با گروهی از فداییان اسلام در زمان طاغوت همکاری می‌کرده است.

* همکاری به چه شکلی؟

** همکاری مبارزاتی در زمان طاغوت داشتند.

* قرار هست چه فعالیتی در جمعیت داشته باشند؟

** چون مدتی وزیر اطلاعات بودند، نقش ایشان این است که رئیس گروه سیاسی می‌شود. مسائل سیاسی را خوب درک می‌کند. تحقیق در مسائل سیاسی و مطالعات زیادی دارد.

* کمیته‌های دیگری هم خواهید داشت؟

** سیاسی، فرهنگی، هنری اقتصادی به نسبت نیاز جامعه، کمیته‌ها را تشکیل می‌دهیم.

* رویه جمعیت قرار است همان چریکی باشد؟

** نه. اصلا. ما چریکی کار نخواهیم کرد.

* اما با همان بیانیه جدید که تهدید به سیلی کردید.

** سیلی دو رقم است. امام فرمود ما انقلاب را صادر می‌کنیم این صدور چگونه بود آیا به معنای دخالت در دیگر کشورها بود. خیر. ما فرهنگ انقلاب را صادر می‌کنیم در هیچ کشوری هم دخالت نمی‌کنیم. جمعیت ما چون از قدیم تند صحبت می‌کرد برداشت‌های تند از حرف‌های ما می‌شود.

* سیلی زدن که نیاز به برداشت ندارد. مشخص هست.

** وقتی می‌گوییم سیلی می‌زنیم سیلی فرهنگی می‌زنیم نه سیلی فیزیکی.

* مثلا جریان انحرافی که مورد خطاب قرار دادید را چطور سیلی فرهنگی می‌زنید؟

** ببینید ما یک بیداری را در مردم ایجاد می‌کنیم که خود به خود این عده منزوی شوند. من اعتقادم این است که یک حمله گسترده از نظر فکری به جامعه اسلامی تمام کشورهای اسلامی می‌شود. یک عده از ایران بیرون می‌روند و مطرح می‌کنند که قرآن از سیره خود پیغمبر است و وحی نیست. در واقع با مبانی اسلامی تمام کشورهای اسلامی برخورد می‌کنند. وقتی شما می‌خواهید دوره هخامنشی را زنده کنید یک هماهنگی ذهنی با آنها پیدا می‌کنید چون همیشه ناسیونالیست‌های ایران می‌گفتند اعراب تمدن ما را از بین بردند در حالی که مقام معظم رهبری در صحبت‌هایشان می‌گویند چرا از شکوفایی بعد از اسلام که به ایران آمده صحبت نمی‌کنید. ما فکرمان با مقام معظم رهبری و با همه مراجع یک همسویی خاصی دارد که نشات گرفته از ایدئولوژی است.

* با این حساب شما می‌فرمایید این مراجع و بخش‌هایی که با آن همسو هستید مخالف با جریان انحرافی هستید که این روزها در مورد آن بحث می‌شود؟

** بله. تمام کسانی که در راه اشاعه اسلام،‌ اشاعه تسنن و تشیع با مبانی اسلامی قدم ‌برمی‌دارند و به وحدت اسلامی می‌اندیشند از گروه گروه شدن کشورهای اسلامی به نام پان عربیسم، پان ایرانیسم، پان ترکیسم و پان ترانیزم بیزارند. به نظر من یک هماهنگی بین اینها در حال شکل‌گیری است که شکل آن در مقابل حرکت‌ها و بیداری اسلامی است. البته ما نسبت به شخص نگاه خاص نداریم با جریان است. وقتی می‌گوییم انحرافی همسوست به معنای آن نیست که با خارجی‌ها حرف می‌زنند و جلسه دارند بلکه همسویی داشتن است.

* در گام نخست چه برنامه‌هایی خواهید داشت؟

** اگر خدا بخواهد مجوز خبرگزاری خواهیم گرفت نشریه‌ای دارم که اول هفته‌نامه بوده چون نتوانستیم ادامه دهیم فصلنامه شده و می‌خواهیم دوباره هفته‌نامه منتشر کنیم. از متفکران اسلامی دعوت می‌کنیم برای تبیین مبانی اسلام با ما همکاری کنند. کار ما و اسلحه ما امروز دیگر قلممان است. امام یک صحبتی فرمودند که چه خوب همه تفنگ‌ها تبدیل به قلم شود. در عصری زندگی می‌کنیم که باید تفنگ‌ها و باروت تبدیل به جوهر و قلم شود.

* قلم که این روزها زیاد است.

** منظور ما قلمی است که سعادت ملت‌ها را تأمین کند. قلمی که قدرت‌های بزرگ از اریکه قدرت بیرون بکشد. ما به مالکیت احترام می‌گذاریم ولی مالکیت کنترل شده. وقتی می‌گوییم عدالت اقتصادی نیست این نمی‌شود فردی باشد در کشور که سالانه 10 میلیارد تومان سود ببرد ـ که داریم ـ یک نفر هم با زن و بچه‌اش سالی دو میلیون تومان بگیرد و آرزوی خریدن سیب برای خانواده‌اش یک رویا باشد. مقام معظم رهبری هم در یکی از سخنرانی‌ها گفتند باید قبول کنیم بعد از 32 سال عدالت اقتصادی نداریم.

* اعلام موجودیت شما با فصل انتخابات مصادف شده است.

** اصولا ما در انتخابات لیست نخواهیم داد. ما یک یک اعتقاد کلی داریم که نشات گرفته از فتوای مراجع شیعه است. مبنی بر اینکه تشخیص موضوع در شان فقیه نیست و تقلید در موضوع اشکال دارد. فقیه حق تعیین موضوعات را برای جامعه و افراد ندارد. مثلا فقیه حکم کلی می‌دهد نوشیدن مشروب حرام است. تشخیص اینکه در استکان مشروب است یا آب با فقیه نیست. ممکن است نظر من با فقیه مغایر باشد. فقیه دستور می‌دهد برای حفظ نظام اسلامی در انتخابات شرکت کنید اما اینکه چه کسی صالح است با مکلف است. فرق دموکراسی شیعه با دموکراسی اروپایی هم همین است در آنها کارتل‌ها تراست‌ها ثروتمندان با اینکه خرج می‌کنند برای مردم ذهنیت می‌سازند افراد را در ذهنیت مردم جایگزین می‌کنند در حالی که در دموکراسی شیعه می‌گوید خودت باید اصلح فرد را تشخیص دهی. لذا ما لیست نمی‌دهیم. ضوابطی برای انتخاب شونده و انتخاب‌کننده داریم. این ضوابط را با جامعه مطرح می‌کنیم جامعه خودش می‌داند در هر که این ضوابط هست به آن رای دهد. ما قیم مردم نیستیم و برای مردم تکلیف معین نمی‌کنیم.

* ولی از آیت‌الله مهدوی‌کنی اعلام حمایت کردید.

** علت حمایت ما مبنای شرعی دارد. شما وقتی می‌خواهید مرجعتان را تعیین کنید یا خودتان باید تشخیص دهید یا به دو نفر اهل خبره عالم عادل مراجعه کنید. آن دو نفر به شما تشخیص دهند چه کسی اعلم است ما آیت‌الله مهدوی‌کنی را یکی از این دو کارشناس می‌دانیم. چون معتقدیم ایشان از سال 4-1333 در متن مسائل اجتماعی است. قبل انقلاب دستگیر شده. آدم متدینی است. کارشناس می‌دانیم و از این رو برای ایشان احترام داریم. اما باز معتقدیم مردم باید به تشخیص خودشان رأی دهند.

* قرار هست به جبهه متحد اصولگرایی کمک کنید؟

** خیر فقط در همین حد اعلام حمایت می‌کنیم. باقی آن با مردم است. ما معتقدیم تشخیص موضوع در شأن فقیه نیست. بنده همین فردا فرض کنیم اگر آقای مهدوی‌کنی یکی آدمی را اصلح دانست و من آن آدم را می‌شناختم اصلح ندانم قطعا به نظر خودم عمل می‌کنم. شرعی این است. اما چون الان کارشناس می‌دانم و می‌دانم در موضوعات تشخیص دارد لذا به تشخیص ایشان احترام می‌گذارم.

* چه شد که در این برهه دوباره فعال شدید؟

** یک خاطره بگویم علت فعالیت مجدد از آنجا سرچشمه می‌گیرد. در سال 1332 یک کنفرانسی در بیت‌المقدس توسط اخوان‌المسلمین تشکیل شد از جمله میهمانان آن شهید نواب صفوی‌ بود که شخصیت روز معتبر آنجا بود. ایشان تعریف می‌کرد آن موقع جو ناسیونالیزم عرب همه کشورهای عربی را گرفته بود و رهبری آن با عبدالناصر بود حتی طوری که میدانی را در دبی به نام او گذاشتند. وجهه زیادی در کشورهای عربی داشت. شعاع ناسیونالیزم همه تفکرات حتی اخوان‌المسلمین را تحت تاثیر قرار داده بود. نواب صفوی می‌گفت در عین حال که کنفرانس را آنها تشکیل داده بودند همه سخنرانان وقتی پشت تریبون می‌رفتند می‌گفتند حمله اسرائیل به سرزمین عربی فلسطین. من تنها سخنرانی بودم که رفتم پشت تریبون گفتم اگر افتخار به عربیت باشد من فرزند بهترین مرد عربم. اگر از عرب شما پیغمبر را بگیرند، چیزی در عرب باقی نمی‌ماند یک قوم وحشی، بدوی و بدون فرهنگ. آنچه به عرب فرهنگ داده پیغمبر اسلام است. تا زمانی که شما حمله اسرائیل را به سرزمین عربی فلسطین می‌دانید پیروز نمی‌شوید. حمله اسرائیل به سرزمین اسلامی فلسطین. می‌گفت در مقابل این صحبت من، الله‌اکبر کشیدند و همه حرفم را قبول کردند و اخوان‌المسلمین تصویب کردند حمله اسرائیل به سرزمین اسلامی فلسطین. جریان را از قوم عرب بیرون آوردند و اسلامی کردند. امروز برهه‌ای است که حرکت‌های کشورهای عربی با شعار اسلامی است. دیگر شعار قومیت عربی نیست. دیگر در خانه انقلابیون عرب شعارهای شیوعی نیست. بلکه در کنار تانک‌ها، الله اکبر است. در تونس اسلامگراها پیروز می‌شوند. در مصر اخوان‌المسلمین در حال پیروزی است در بحرین و یمن همینطور. رشد اسلامگرایی همان آرمانی است که شهید نواب صفوی داشته است. در کنار آن گروهی پیدا شدند که می‌خواهند با زنده کردن فرهنگ قومی و سمبل قرار دادن شخصیت‌های ملی گذشته انحرافی در حرکت عمومی دینی علیه استکبار به وجود بیاورند. حرکت ما اسلام جهانی است. همچنین اعتقاد داریم عدالت اقتصادی در کشور اجرا نشده است. اگرچه من معتقدم پس از انقلاب حرکت‌های خوبی برای بازسازی صورت گرفته است. من اگرچه با همه دولت‌ها بعد از انقلاب اختلاف سیاسی دارم. اما معتقدم همه اینها کار کردند. میرحسین موسوی کار کرده، هاشمی، خاتمی و احمدی‌نژاد هم همینطور. همه فعالیت کردند و به هر حال بی‌دلیل نبود که امام از این افراد حمایت کرد.

* اما در هیچ یک از این دوره‌ها احساس فعالیت مجدد نکردید.

** در حال حاضر ضرورت منطقه، ضرورت جهان، قداره‌بندی آمریکا علیه ما همسویی خارج‌نشین‌ها با تکفرات پاره‌ای از افراد داخل مرز بر ما وظیفه شد فعال شویم تا به مردم بگوییم آگاه باشید. همچنین نقد ما به این دوره، عدم عدالت اقتصادی است. مبنای دولت آقای احمدی‌نژاد عدالت اقتصادی بوده است. 6 سال گذشته هنوز عدالت اقتصادی اجرا نشده است.

* شما در مقطعی نسبت به نوع عدالت در قوه قضائیه هم نقد داشتید.

** بله من با آقایان هم بحث کردم و پرسیدم موجودیت قوه قضائیه برای این است که عدالت را اجرا کند یا پرونده‌ها را مختومه کند.

* آقایان، منظور مسئولان قوه قضائیه است.

** خیر با پاره‌ای از قضات. منظور از این بحث تنها در قوه قضائیه ایران نیست. بلکه منظور همه دنیا است. آیا بحث این است که عدالت اجرا شود یا پرونده‌ها مختومه شود. وقتی می‌گوییم دادگستری گسترش عدالت است یا اختتام پرونده‌ها.

* شما که اینقدر تاکید بر عدالت دارید. چه تعریفی از عدالت دارید؟

** عدالت این است که حقوق هر فرد به نسبت خودش به او داده شود.

نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات