تاریخ انتشار : ۲۱ اسفند ۱۳۹۲ - ۰۱:۲۶  ، 
کد خبر : ۲۶۵۴۸۲

آیا سعودی الگوی ماست؟


صادق یونسی

مردم ما از آل‌سعود در کلام و عمل بیزارند. بخشی از این نفرت عمومی حاصل شیوه زندگی سیاسی– اقتصادی‌ای است که به واسطه روی کار آمدن آل‌سعود در حجاز فراگیر شد.

شهرت: مصرف‌کننده!

آل‌سعود شهرتشان به «نفت‌فروشی» است و «مصرف‌گرایی»! در مقابل اخلاق اجتماعی این خاندان منحوس خلاصه در «بی‌مصرفی» است و «بی‌حمیتی!» پول نفتی که به عنوان سرمایه ملی مردم سرزمین حجاز باید صرف آبادانی و خودکفایی ام‌القرای جهان اسلام شود به واسطه سیاست‌های اجباری دیکته شده از جانب سیستم سرمایه‌داری غربی، عربستان را تبدیل به الگوی مصرف‌گرایی در جهان کرده است.

به نحوی که این کشور در تهیه ساده‌ترین ملزومات زندگی و حیات مردم نیز به علت بی‌انگیزگی شدید حاکمان بی‌فکرش وابسته به کشورهای جهان اول و مستشاران غربی است. طبیعی است به واسطه این وابستگی شدید اقتصادی، سیاست داخلی و خارجی سعودی نیز در حد رونویسی از جزوات وارداتی اربابی که شیر آب و نان و نفت عربستان را در دست دارد، باقی بماند.

قطعا اگر بگوییم همه اینها تقصیر «نفت» است حرف بیخود و بی‌معنایی بر زبان رانده‌ایم. فرضا اگر ذخایر عظیم انرژی خاورمیانه در اروپا قرار داشت به واسطه برتری طبیعی، غرب سال‌ها سایر کشورها را به واسطه توزیع قطره‌چکانی نفت به دنبال خود می‌کشید. چه‌بسا قیمت هر بشکه نفت به اندازه جان هزاران انسان معامله می‌شد. اما همین برتری محسوس طبیعی نیز تا اینجای کار به کشورهای خاورمیانه کمکی نکرده است. نفت‌فروشی تا زمانی که به عنوان شغل اصلی دولت‌ها تعریف شود هرگز به عنوان منبعی گرانبها برای آبادانی و ساخت و ساز کشور به حساب نمی‌آید.

شغل: واردکننده!

در زمان پهلوی واضح است که هدفگذاری کشور، تبدیل شدن به کشوری مشابه وضعیت امروز عربستان‌سعودی بوده است. حقیقتا در شرایط پس از انقلاب یا دوران جنگ در جمهوری اسلامی نیز پتانسیل و توان اقتصادی اجرایی کردن طرح اقتصاد بدون نفت وجود نداشت. می‌رسیم به دوران پس از جنگ... از سال 1373 رهبر انقلاب مکررا درباره ضرورت برنامه‌ریزی در کشور برای رهایی تدریجی اقتصاد از وابستگی شدید به نفت راهکارهایی ارائه داده‌اند.

با این وجود هیچ تلاش جدی برای عملیاتی ساختن این ضرورت بسیار مهم صورت نگرفت. کار به جایی رسید که در برابر سرمایه‌گذاری کشور در امر مهم توسعه و بومی‌سازی انرژی هسته‌ای فریادهایی از داخل در تعمیق شعارهای غربی‌ها با این مضمون بلند شد که «تکیه بر انرژی‌های جدید در کشوری که صاحب ذخایر نفتی است معنایی ندارد!»

در مقابل رهبر انقلاب در سال 1385 در همین رابطه تاکید کردند: «امروز نفت را برداریم مصرف کنیم، یک روزى این نفت تمام خواهد شد. آن روز ملت ایران براى برق خود، براى کارخانه‌ خود، براى گرماى خود، براى روشنایى خود، براى حرکت زندگى خود دست نیاز دراز کند به سوى کشورهاى دیگر تا به او انرژى بدهند؟ این براى مسؤولان امروز کشور جایز است؟ عده‌اى حرف دشمن را تکرار مى‌کنند.

همان‌هایى که ملى شدن نفت را که به وسیله‌ دکتر مصدق و مرحوم آیت‌الله کاشانى انجام گرفت، امروز تمجید مى‌کنند- که آن کار، نسبت به‌این کار کوچک بود؛ این از او بزرگ‌تر است– همان‌ها امروز نسبت به انرژى هسته‌اى همان حرفى را مى‌زنند که مخالفین مصدق و کاشانى آن روز مى‌گفتند. اینها قابل قبول نیست. ما در این راه پیش رفتیم، با ابتکار خودمان پیش رفتیم».

حال امروز ما برای رفع تحریم نیم بند نفتی، پیشرفت هسته‌ای خود را متوقف کرده‌ایم تا تنها مسیر اجباری که به واسطه آن موفق شدیم فروش نفت ملی را مقداری کاهش دهیم، بلوکه کنیم. دولت هدفگذاری قطعی خود را دستیابی به میانگین فروش 4 میلیون بشکه نفت در روز قرار داده است! از طرفی مسیر بازگشت شرکت‌های نواستعمارگر غربی در قالب دوستان استخراج‌کننده نفتی را با فرش قرمز مفروش ساخته است. یعنی نسخه گشایش اقتصادی که دولت جدید با قول آن به قدرت رسید چیزی جز مدل اقتصاد نفتی باستانی سعودی‌ها نیست!

نه بناست سیستم بانکی متحول شود و نه طرح‌هایی همچون مبارزه با اقتصاد رانتی و کوچک شدن دولت و خصوصی‌سازی حقیقی و علمی در نجات کشور از بحران سهمی دارند! بعد از روشنگری‌های کارشناسانه برنامه «ثریا» احتمالا برای اغلب مردم تا حدی آشکار شده که آنچه اقتصاد ایران را سرطانی کرده منشأ خارجی ندارد و شعار «تحریم ما را بیچاره کرد!» تنها یک مفر عالی برای همان‌ها بوده که از بازنگری در سیستم اقتصاد رانتی و شبکه پولی- مالی کشور صدمه جدی خواهند دید!

شعار: مبارزه با استقلال‌طلبی!

اولین نتیجه تحریم نفت، خاموش شدن چراغ امید دخیل بستن دولت به پنجره شرکت‌های نفتی خارجی بود. به واسطه قهر توتال و شل و اگزون موبیل و...، شرکت‌های ایرانی رخ برآوردند که عرصه را مهیای حضور می‌دیدند. به واسطه تحریم نفت یاد گرفتیم برای دور زدن تحریم می‌توان رو به صنعت پتروشیمی آورد. سپس پیشرفت در حوزه بکر گاز را امتحان کردیم. بزودی دریافتیم که تحریم گاز مایع تقریبا محال است!

پس ساخت اسکله‌ها و تاسیسات فراساحلی، نیروگاه برق، مخازن ذخیره‌سازی LNG و LPGو واحدهای شیرین‌سازی و مایع‌سازی گاز طبیعی به دست ایرانی‌ها را در دستور کار قرار دادیم. میزان فروش نفت هم به‌رغم کاهش اولیه، پس از 6 ماه به یک میلیون بشکه نفت در روز رسید که با نیازهای اولیه کشور همخوانی داشت. اوضاع همین طور اگر پیش می‌رفت به تدریج می‌آموختیم نیازمان به نفت را کنترل کنیم. سختی کم نکشیدیم اما این اولین تجربه ما در تبدیل تهدیدات به فرصت‌ها نبود.

مهارت: رانت‌خواری نفتی!

کارشکنی‌های داخلی بناگاه بالا گرفت! یک روز مرغ نبود و یک روز تخم‌مرغ! دلار سوار بر موج بی‌قانونی در بازار هرزگی می‌کرد و دولت هم سربزنگاه، دلتنگ فیل سیاست‌بازی و گروکشی کودکانه درون‌فرقه‌ای شده بود! بگذریم. دولت جدید با گفتمان تحول‌خواهی اقتصادی بر سر کار آمد. بدون دست خوردن تحریم، در لحظه تب دلار فروکش کرد! بازار سامان یافت و انبارهای کشور از کالاهای اساسی با تکیه دولت بر «خزانه خالی» انباشته شد!! در مقابل در صد روز اول، توافقنامه ژنو با غرب امضا شد. مسیر پیشرفت هسته‌ای و استقلال یک کشور در حال توسعه که اتفاقا از منابع و ذخایر غنی نفت و گاز نیز بهره‌مند است به حکم تعامل با غرب بلوکه شد!

البته پیش از آن همه شرکت‌های ایرانی طرف قرارداد با وزارت نفت به حکم وزیر جدید از صنعت نفت و گاز کشور حذف شدند. جای خالی آنها با ارسال دعوتنامه‌های پی در پی برای همان شرکت‌های نفت و گاز خارجی که اسناد خیانت‌های متعددشان در زمینه استخراج و بهره‌برداری از ذخایر ایرانی به نفع قطر و امارات آشکار شده، ارسال شد! حتی رئیس‌جمهور ما با رؤسای شرکت نفتی توتال جلسه صمیمانه ویژه برگزار کرد! شرکتی که پرونده دادخواهی ایران از آن برای دریافت غرامت بابت تخریب و بلوک عمدی منابع نفت و گاز چند میدان مشترک با قطر و امارات هنوز در جریان است!

این شرکت‌های چندملیتی که چرخ سیاست خارجی جهان را با دلارهای نفتی‌شان می‌چرخانند، خوب می‌دانند چگونه قوانین نانوشته جهانی را لایتغیر نگاه دارند. استخراج و بهره‌برداری از نفت براساس قوانین همین شرکت‌ها، باید حتما توسط خودشان صورت گیرد. شرط بعدی تاکید بر خام‌فروشی نفت و گاز در برابر تلاش برای فرآوری محصولات و فروش آنها به چندین برابر قیمت به همین کشورهای همسایه و غربی‌هاست به نحوی که هم‌اکنون همان پروژه‌های ساخت اسکله‌ها و مخازن ذخیره‌سازی گازمایع به‌رغم اتمام بیش از 70 درصد کار، به فرمان وزیر نفت دولت، متوقف رها شده‌اند!

تخصص ویژه: سیاست‌ورزی نفتی

به این ترتیب همه اهداف غربی‌ها به واسطه خود ما ایرانی‌ها محقق شد! اینجاست که ربط توافقنامه ژنو و مصدق و نفت آشکار می‌‌شود! پای کاسبان زیادی در میان است. کاسبان نفتی سیاست‌پیشه! همان‌ها که رشوه‌های قراردادهای نفت و گاز غربی را در جیب گذاشتند و امروز برای ملت ایران نسخه سیاست خارجی و داخلی می‌نویسند. نفع اینها در دلالی نفتی است و گازی! ثروت اینها در گرو وابستگی اقتصادی کشور است چون با تولید و استقلال‌طلبی چرخ اقتصاد رانتی‌شان پنچر می‌شود. تخصص ویژه اینها ورود رشوه‌های کثیف نفتی در سیستم بانکی و ورشکسته کردن تولیدکنندگان استقلال‌طلب ملی است. حالا دولت باید بدون رفع‌تحریم‌ها تلاش کند تا دلار سقوط نکند!

و ما همچنان از خاندان نفت فروش سعودی بیزاریم!

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات