تاریخ انتشار : ۲۶ اسفند ۱۳۹۲ - ۰۱:۰۰  ، 
کد خبر : ۲۶۵۶۸۷
بازخوانی بخشی از خاطرات دهه 70

دهه دیپلماسی آیت‌الله

مقدمه: اواخر سال 92 هستیم و بیش از 10 سال از روزهایی که آیت‌الله هاشمی روزهای حساس سازندگی را پشت سر گذشته است، می‌گذرد. روزهایی که شخصیت‌های تاریخ ساز آن امروز هر یک وضعیتی متفاوت با دهه 70 دارند. کتاب خاطرات دهه 70 آیت‌الله هاشمی منتشر شده که حائز نکات مهمی است. شاید بازخوانی این خاطرات کمک بزرگی به تنظیم روابط کشورمان با سایر کشورها باشد. آرمان بخشی از این خاطرات را منتشر می‌کند:

استمداد از آیت‌الله برای تقویت سازمان کنفرانس اسلامی

یکشنبه 19 خرداد، 25 ذیقعده 1411، 9 ژوئن 1991: ساعت هشت به دفترم رسیدم. ساعت ده صبح، آقای «آدام ساپی»، رئیس مجلس تانزانیا آمد؛ درباره روابط دوجانبه و قاره آفریقا مذاکره شد. مردم ساده و سالمى هستند. مسلمان است و یک تاجر شیعه را هم همراه داشت. مجذوب مرقد امام شده بود. آقای حامد الغابد، دبیرکل سازمان کنفرانس اسلامى آمد. براى تقویت سازمان استمداد کرد و من تذکراتى درخصوص فعال‌تر شدن سازمان دادم و از تشکیل کمیسیون اقتصادى، فرهنگى در ایران که اکنون جریان دارد، تشکر کردم. آقای دکتر ولایتى و آقای علاءالدین بروجردى معاون آسیا و اقیانوسیه وزارت امور خارجه آمدند.

راجع به سفر بروجردى به ترکیه مذاکره کردیم. قرار شد، درباره ادامه محاصره عراق، کمک به آزادی گروگان‌هاى لبنان و اجراى بندهاى قطعنامه 598 مذاکره کنند. آقای غلامرضا آقازاده، وزیر نفت آمد. از عدم همکارى بانک مرکزى گله کرد و درباره فروش و تولید قیمت گازوییل و عادی‌شدن وضع توزیع گاز مایع گفت. قرار شد سفر شوروى را انجام دهد. خواست که محسن همراهش باشد. دکتر علی اکبر ولایتى و علی فلاحیان و محسن رضایى (فرمانده کل سپاه پاسداران) آمدند. اختلافاتشان درخصوص مسئولیت‌هاى متداخل در امور نهضت‌ها را مطرح کردند که به جایى نرسیدیم. براى استقبال آقای کورت والدهایم، رئیس‌جمهور اتریش، به فرودگاه مهرآباد رفتم.

ساعت ده شب، در رأس هیأت سنگینى، هفتاد نفر، وارد شد. استقبال گرمى کردیم. او بعد از مصاحبه‌، به کاخ سعدآباد رفت. به دفترم برگشتم. به ملاقات رهبرى رفتم. درباره سفر آقای سعود الفیصل (وزیر امور خارجه عربستان سعودی)، مسائل عراق و مسائل داخلى حرف زدیم. در مراسم ضیافت شام برای آقای کورت والدهایم، راجع به اروپاى شرقى و غربى و مسائل خاورمیانه و بحران خلیج فارس و عراق و قلدرى آمریکا مذاکرات مفصل کردیم؛ در بسیارى از موارد اشتراک نظر داشتیم. رئیس‌جمهور اتریش معتقد است که اسراییل صلح نمى‌خواهد و آمریکا هم کارى نمى‌تواند بکند. معتقد است شوروى سامان نمى‌گیرد. دیر وقت به خانه آمدم.

درخواست کمک برای کمک به آزادی گروگان‌هاى لبنان

دوشنبه 20 خرداد، 26 ذیقعده 1411 ،10 ژوئن 1991: تا ساعت ده ونیم صبح کارهاى عقب مانده دیروز را انجام دادم. آقای کورت والدهایم به دفترم آمد. ابتدا مذاکرات خصوصى درباره صلح خاورمیانه داشتیم. او معتقد است که جرج بوش رئیس جمهور آمریکا و جیمز بیکر، وزیر امور خارجه آمریکا مایل به حل موضوع و استرداد اراضى اشغالى در سال 1967 هستند، ولى طرفداران اسراییل در آمریکا مخالف‌اند؛ به همین دلیل احتمال موفقیت حرکت صلح خاورمیانه نزدیک به صفر است؛ ولى من گفتم در اینکه بوش و بیکر هم چنین چیزى بخواهند، تردید دارم. اجازه خواست که درباره کمک به آزادی گروگان‌هاى لبنان مذاکره کنند.

موافقت کردم؛ به شرط اینکه به رسانه‌ها بگوید که ایران مایل نیست در این موضوع صحبت شود، چون مربوط به ایران نیست. قرار شد در جلسه شب مذاکره کنیم. جلسه رسمى مذاکرات را ترتیب دادیم. مذاکرات دوستانه و بیشتر در جهت توسعه روابط بود. من از اینکه ایشان تحت فشار صهیونیست‌ها است و با فشار صهیونیست‌ها، به آمریکا ممنوع الورود شده، از ایشان قدردانی کردم؛ از اینکه این اظهارات به رسانه‌ها برود، خیلى راضى نیستند، ولى رفت.

آقاى علاءالدین بروجردى از ترکیه برگشت. گزارش مذاکره با آقای تورگوت اوزال،( رئیس‌جمهور ترکیه) را داد و گفت، اوزال گفته نمى‌خواهد محاصره اقتصادى علیه عراق را لغو کنند، ولى انتظار دارد جنوبى‌ها خسارت‌های ترکیه را بپردازند. درباره اجراى قطعنامه 598 و گروگان‌ها و حمله عراق به شیعیان جنوب هم صحبت شده است. عصر شوراى اقتصاد داشتیم. شب به مهمان‌سراى سعدآباد رفتم که شام را با مهمانان اتریشى به طور خصوصى بخوریم و مذاکرات خصوصى داشته باشیم. کنار استخر نشستیم. فضای خوب سعدآباد و منظره زیبای کاخ، آنها را تحت تأثیر قرار داده بود؛ مى‌گفتند چنین جایى در اتریش ندارند. دکتر ولایتى، مهندس محمدرضا نعمت‌زاده و وزیر امور خارجه اتریش هم بودند. بیشتر مذاکرات بر سر آینده بلوک شرق بود.

آقای کورت والدهایم، معتقد است از هم مى‌پاشند، به خصوص شوروى، یوگسلاوى، رومانى و بلغارستان و خیال مى‌کنند، مشکلاتى از ناحیه تجزیه یوگسلاوى دامن آنها را مى‌گیرد و از اینکه چیزى هم به‌دست بیاورند، مأیوس هستند. احتمال انضمام مجدد مجارستان و اتریش را هم رد نمى‌کنند. از تجدید وحدت دو آلمان نگرانى ندارند و مى‌خواهند به جامعه اقتصادى اروپا=اتحادیه اروپا بپیوندند. شام را با هم صرف کردیم و بعد از شام، خصوصى‌تر درباره برنامه کمک به آزادی گروگان‌ها صحبت شد. مطالب معمولى تکرار شد؛ گفتیم شاید بتوان به طریقی آنها را با زندانى‌هاى لبنان در اسراییل معامله کرد. بعد از ساعت دوازده شب به خانه رسیدم. عفت هم مهمان داشت.

ناهار همراه خانواده در یک روز پرکار

سه‌شنبه 21 خرداد، 27 ذیقعده 1411 ،11 ژوئن 1991: ساعت هشت صبح به دفترم رسیدم. بعد از انجام کارها و احوال‌پرسى تلفنى از رهبرى، در مورد طرح احتمالى در مجلس درخصوص بنادر آزاد، براساس اظهارات ایشان، صحبت کردم. آقای ‌حسن حسن‌اف، نخست وزیر آذربایجان شوروى آمد. از تأثیر سفر من به شوروى و ضرورت همکارى بیشتر با ما گفت. خواهان وصل برق و گاز ما به منطقه نخجوان و نیز عبور خط راه آهن، براى پیشگیرى از ضرر احتمالى قطع ارتباط دو بخش آذربایجان توسط ارمنستان است. تیمسار منصور ستارى آمد. گزارش وضع نهاجا =نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی، طرح اوج و همچنین توسعه شرکت نهاجا در حمل و نقل کشورى و کمک به مناطق آزاد کیش و قشم را داد و از خشکى و کاغذبازى و سلسله مراتب در ارتش که اخیراً تشدید شده، ناراضى است.

آقاى علی اکبر رحمانى، مسئول سجل احوال = سازمان ثبت احوال و معاونان آمدند و گزارش پیشرفت صدور شناسنامه‌هاى جدید را دادند. حدود چهل میلیون جلد شناسنامه جدید صادر کرده‌اند و حدود 17 میلیون مانده که بیشترشان افراد سن بالا هستند. گزارش اجرای طرح مهم پایگاه اطلاعات جامع را داد که جالب است. برای کامپیوترى کردن انتخابات در آینده استمداد کرد. نمایندگان ایلات و طوایف عشایر آمدند. برایشان سخنرانى کردم و آقای غلامرضا فروزش، وزیر جهاد سازندگی گزارش داد. عفت و فاطى، ناهار در دفترم بودند؛ غذاى حسابى نداشتیم.

عصر با آقای هلموت کهل، صدراعظم آلمان تلفنى صحبت کردم و براى جلوگیرى از حمله احتمالى ارتش بعث عراق به پناهندگان در هور و باتلاق‌هاى عراق، استمداد نمودم. به مهمان‌سراى سعدآباد رفتم. با مهمانان اتریشى درباره منطقه و افغانستان مذاکره کردیم؛ از بازدید اردوگاه‌هاى آوارگان عراقى در استان آذربایجان غربى راضى برگشته‌اند. آقای کورت والدهایم، از سخاوت و جوانمردى ایران تشکر دارد. مغرب به خانه رسیدم. فاطى و سعید و بچه‌ها هم آمدند.

هیچ دولتى نماینده آمریکا نیست

چهارشنبه 22 خرداد، 28 ذیقعده 1411 ،12 ژوئن 1991: ساعت نُه صبح، آقاى کورت والدهایم و همراهان آمدند. به او اطلاع دادم که آمریکا از طریق سفیر سوییس، حافظ منافع‌اش در ایران، اطلاع داده است که هیچ دولتى نماینده آمریکا نیست که درباره گروگان‌ها صحبت کنند و لابد منظورش شما هستید؛ خیلى ناراحت شد و تقاضا کرد که مخفى و سرّى بماند. وقتى شنید، رادیو اسراییل هم دیشب گفته است که آمریکا به والدهایم اطلاع داده که از سوى آنها صحبت نکند، بیشتر ناراحت شد و گفت آنها از فرط کینه،ترجیح مى‌دهند اتباعشان در اسارت بمانند، اما به‌دست او آزاد نشوند.

با هم در مصاحبه مطبوعاتی شرکت کردیم و به سئوالات پاسخ دادیم. در جواب دادن به سئوالات دستپاچه مى‌شد. بعد از مصاحبه، از آرامش من اظهار تعجب کرد. به نظر مى‌رسد از صهیونیست‌ها و آمریکاییان واهمه دارد. با هم به فرودگاه مهرآباد رفتیم و پس از مراسم بدرقه، به هواپیمایشان رفتند و به سوى سوریه پرواز کردند. به دفترم برگشتم و کارها را انجام دادم. عصر در جلسه هیات دولت شرکت کردم و شب به خانه آمدم.

دعوت تلفنی از قدافی

یکشنبه 16 تیر،24 ذیحجه 1411، 7 جولاى 1991: آقاى هادی نژادحسینیان، وزیر صنایع سنگین آمد. گزارشى از وضع تولید صنایع سنگین داد و خواستار حمایت من از طرح لغو سهمیه تراز فیزیکى و آزاد کردن تولیدات در دولت شد.آقاى شکرا... ریاضى، مسئول کمیسیون خرید تسلیحات و مسئول حفاظت صنایع دفاع آمد. گزارشى از خرید سلاح از چین داد و از معاون پارلمانى وزارت دفاع انتقاد داشت. آقاى عباسعلی وکیلى آمد. گزارشى از خدمات داده شده به آزادگان داد و گفت اجساد تعدادى از شهداى مفقودالاثر شناخته شده است. براى آزادگان، کمک بیشتر خواست. گفتم سیاست این است که کارهای ستاد با سرعت بیشتری انجام شود.

تلفنى با آقای معمر قذافى صحبت کردم. از پذیرایى از خانواده تشکر و او را دعوت کردم. آقای غلامحسین کرباسچی، شهردار تهران آمد. در مورد تعیین‌تکلیف زمین‌هایى که در سراسر شهر تهران بدون سند است و مراجعین بلاتکلیف‌اند و راه‌هاى مصالحه با آنها، به منظور حل مشکل آنها و شهردارى مذاکره شد. در مورد گرفتن حق بالا بردن تراکم، قرار شد براى تعیین ضابطه به کمیسیون خاص مراجعه کنند. اکنون انتقادات زیادى بر بى‌ضابطه‌بودن وصول این‌گونه وجوه وجود دارد. عصر در جلسه هیأت دولت شرکت کردم. تراز فیزیکى ماشین‌آلات صنایع سنگین در شور بود که ناتمام ماند. شب آقای لی پینگ، نخست‌وزیر چین آمد. ضیافتى به افتخار او برپا نمودم.

به دعوت من آمده و دکتر حبیبى در فرودگاه از او استقبال کرده است. قبل از شام و در هنگام صرف شام، مذاکرات غیررسمى درباره مسائل عمومى جهانى و دو کشورمان داشتیم. سخنرانى سر میز شام و صرف شام، تا ساعت یازده طول کشید. عفت هم در باشگاه نهاد ریاست جمهوری، میزبان همسر نخست‌وزیر و همراهانش بود. فاطى و فائزه و خانم شیرین خوشنویسان و خانم شفیقه رهیده، همسران آقایان حسن حبیبى و علی اکبر ولایتى هم بودند. دیروقت به خانه رسیدم. عفت دیرتر از من رسید.

مهمانان چینی و دیدار از تهران

دوشنبه 17 تیر، 25 ذیحجه 1411 ،8 جولاى 1991: ساعت ده صبح میهمانان چینى براى مذاکرات آمدند. براى اداى احترام و اهدای نثارگل، به مرقد امام رفته بودند. نخست وزیر چین گفت همسرش در آنجا ناراحتى پیدا کرده که با دوا بهتر شده است؛ گویا به خاطر لباس بلند و سیاه که به خاطر مراعات وضع ما پوشیده، در مسیر طولانى، دچار گرمازدگی شده است. در مذاکرات غیر رسمى درباره عراق، خلع سلاح و مسائل متفرقه صحبت کردیم که ناتمام ماند. قرار شد شب، ادامه بحث را در اقامتگاه او ادامه دهیم. در جلسه مذاکرات رسمى، بیشتر در خصوص مواضع جهانى درباره نظام بین‌المللى جدید، مبارزه با سلطه بى‌رقیب آمریکا و همکارى‌هاى بین‌المللى صحبت شد.

آقاى سید احمد فهرى زنجانی، نماینده ولی فقیه در سوریه و لبنان،آمد. راجع به کمک‌هاى ما براى تعمیر بُقعه حضرت رقیه(س) صحبت شد. از مراسم حج تعریف کرد. دکتر ولایتى اطلاع داد که پاکستانى‌ها در اثر ترس از حمله هند، از آمریکا کمک خواسته‌اند و آمریکا شرایط سختى مطرح کرده است و آنها پذیرفته‌اند. عصر شوراى اقتصاد جلسه داشت. درباره قیمت چاى، تعرفه آب و احداث خط لوله گاز به اروپا بحث شد. براى شرکت در مراسم ملاقات نخست وزیر چین با آیت ا... خامنه‌اى، به دفتر رهبرى رفتم؛ جلسه گرمى بود.

روى زمین نشستیم؛ براى چینى‌ها مشکل بود. آقای لى‌ پینگ هنگام برخاستن دچار اشکال شد و به کمک دیگران برخاست. شب به مهمان‌سراى سعدآباد رفتیم. مذاکرات درباره عراق و خلع سلاح و شوروى خیلى طولانى بود. در مورد تحولات شوروى با احتمالات معتقد است، در آینده مشکلات آنها بیشتر مى‌شود. مدعى است چین به مارکسیسم وفادار مى‌ماند. از اطلاعات رسیده درباره اینکه پاکستان در مقابل آمریکا کوتاه آمده و تسلیم سیاست آمریکا شده است، ناراحت شدند؛ نمى‌دانستند. تصویر روشنى از خلع سلاح و اهداف و روش‌هاى آن نداشت. مذاکرات خلع سلاح، از امروز در پاریس شروع شده است. دیر وقت به خانه آمدم.

عدم پذیرش پیشنهاد جلسه سه جانبه از سوی پاکستان

پنج‌شنبه 21 شهریور، 2 ربیع‌الاول 1412، 12 سپتامبر 1991: امروز صبحانه و ناهار نخوردم. شب هم غذاى سبک خوردم. کارهاى عقب مانده را انجام دادم.ساعت ده و نیم صبح، براى استقبال از آقاى غلام اسحاق‌خان، رئیس‌جمهور پاکستان که به دعوت من، با چند وزیر آمده است، به فرودگاه رفتیم. مراسم رژه نیروهاى مسلح و تشریفات و مصاحبه هنگام ورود و همراهى او تا اقامتگاه سعدآباد انجام شد.در بین راه درباره اوضاع پاکستان و درگیرى‌هاى شیعه و سنى در این‌کشور مذاکره کردیم. پیشنهاد جلسه سه جانبه با حضور دبیرکل سازمان ملل را نپذیرفت؛ دکوییار خواسته است. قرار شد به جاى جلسه، در شام امشب دعوت شود.

عصر ساعت چهار و ربع، براى مذاکرات رسمى به دفترم آمد. حدود دو ساعت مذاکره داشتیم. در مورد مسائل منطقه‌اى و بین‌المللى و تقریباً در همه موارد تفاهم و اتحاد نظر بود. کمیته‌هایى مأمور پیگیرى پیشنهادها شدند.آقاى یوسف بن علوى، وزیر امورخارجه عمان آمد. پیام سلطان قابوس را آورد. از اختلافات اعضاى شوراى همکارى خلیج فارس، مخصوصاً قطر و بحرین اظهار نگرانى کرد. وضع کویت را نابسامان و فاقد انضباط خواند و خبر داد که نیروهاى مصر و سوریه به زودى مى‌روند و تیپ خودشان را هم به زودى به عمان برمى‌گردانند و معتقد است که آمریکا هم نیروهایش را نگه نمى‌دارد که نظر من غیر از این است.

گفتم که به احتمال قوى آمریکا ترجیح مى‌دهد در شمال خلیج فارس و نزدیک مرزهاى ایران و عراق، پایگاه نظامى داشته باشد. خواست روابط‌مان را با مصر بهبود ببخشیم. گفت که شورا معتقد است عراقى‌ها بالاخره از کویت انتقام خواهند گرفت، ولى نگرانند. علاقه‌مند هستند که با ایران همکارى بیشتر بنمایند. به افتخار میهمانان پاکستانى، ضیافت شام در مرکز مطالعات وزارت امورخارجه دادم. دبیرکل سازمان ملل و سران مجاهدین افغانى را هم دعوت کرده‌ام. قبل از شام، مذاکرات کوتاه سه جانبه‌اى با حضور دبیرکل بود. از مذاکرات امروز عصرشان، هم با پاکستانی‌ها و هم افغانى‌ها راضى بودند. به خاطر تهیه زمینه این توافق، خیلى از ما ممنون‌اند.

برای حل مسالمت‌آمیز به توافق رسیده‌ایم. آقای اسحاق‌خان گفت، در پاکستان به جز عده معدودى همین فکر را قبول دارند. دبیرکل قبول دارد که نجیب رئیس‌جمهور افغانستان و دستیاران نزدیکش نباید باشند و معتقد است به خاطر داشتن حمایت ایران و پاکستان، با پشتوانه محکم و از موضع قوى با عربستان سعودی مذاکره خواهد کرد. آقاى سیدکمال خرازى گفت دبیرکل قول همکارى بهترى با ایران در اجراى قطعنامه 598 داده است. دبیرکل از شخصیت و متانت آقاى سیدرحمت‌ا... مرتضوى، سخنگوى حزب وحدت اسلامی و رهبر مجاهدان شیعه افغانستان تعریف کرد و او را ستود.

گفتم مقابله به مثل کنند

جمعه 22 شهریور، 3 ربیع‌الاول 1412 ،13 سپتامبر 1991: آقاى علاءالدین بروجردى، معاون آسیا و اقیانوسیه وزارت امور خارجه، تلفنى گفت وزارت امورخارجه ترکیه با احضار سفیر به استفاده پ.ک.ک از خاک ایران اعتراض کرده و خبر را به رسانه‌ها داده‌اند؛ گفتم مقابله به مثل کنند. حسن هاشمی براى کارهاى بازرسى و دادن گزارش و سئوال آمد. تا عصر به استراحت و مطالعه گذشت. شب آقاى شیخ قدرت علیخانى آمد. ماجراى قزوین و اختلافات را توضیح داد. توصیه کردم که کوتاه بیایند و به درگیرى خاتمه بدهند.

توصیه به صبر و مقاومت کرباسچی

شنبه 23 شهریور، 4 ربیع‌الاول 1412 ،14 سپتامبر 1991: با احساس سرماخوردگى به دفترم رفتم. آقای غلامحسین کرباسچی، شهردار تهران آمد. از فشار تبلیغاتى که علیه او ایجاد شده شکایت و براى مقابله با آن استمداد کرد؛ توصیه به صبر و مقاومت و مدارا با مردم نمودم. گفتم این وضع به خاطر قرار گرفتن در آستانه انتخابات است. آقاى میرزاده، معاون اجرایی رئیس‌جمهور آمد. گزارش سفر به مشهد و مذاکره با آستان‌قدس رضوی براى تصفیه مطالبات از دولت را داد و از طرح‌هاى خوب و موفق آنجا تمجید کرد. آقاى سیدرضا تقوى آمد. راجع به برنامه برگزارى سمینار ائمه جمعه و ضرورت راه‌اندازى جریان تبلیغاتى در مقابل جریان‌هاى مزاحم تبلیغات گفت و پیشنهاد تشکیل حزب را داشت.

عصر دکتر ولایتى، وزیر امور خارجه براى مسائل کمک به آزادی گروگان‌ها در لبنان آمد. آقاى حسین محلوجى، وزیر معادن و فلزات آمد و خبر تصمیم هیأت رئیسه مجلس، براى مقابله با اظهارات دکتر حسن حبیبى، در خصوص لازم‌الاجرا بودن نظر شوراى نگهبان در تفسیر اصل 99 = نظارت استصوابی را داد و خواستار علاج شد که علاج کردم. شوراى عالى امنیت ملى جلسه داشت. قبل از تمام شدن جلسه، براى حضور در ملاقات رئیس‌جمهور پاکستان با رهبرى،به دفتر آیت‌الله خامنه‌اى رفتم.

مذاکرات دوستانه بود. به دفترم برگشتم و تا ساعت هشت شب کارها را انجام دادم. به اقامتگاه سعدآباد رفتم. شام خصوصى با هیأت پاکستانى صرف کردیم. مذاکرات گرمى داشتیم. درباره شیوه برگزارى انتخابات در افغانستان توافق کردیم. قرار شد حضور آمریکا در مذاکرات را نپذیریم. همچنین قرار شد صنایع دریایى‌مان همکارى کنند. بعد از شام به خانه آمدم.

امضای توافقنامه‌ها در ابعاد سیاسى، فنى، اقتصادى، تجارى و امنیتى

یکشنبه 24 شهریور، 5 ربیع‌الاول 1412 ،15 سپتامبر 1991: تا ساعت هشت و نیم صبح کارها را انجام دادم. آقای غلام اسحاق خان براى دور دوم مذاکرات آمد. کمیسیون‌هاى مربوط، گزارش توافقات را دادند. سپس توافقنامه‌ها در ابعاد سیاسى، فنى، اقتصادى، تجارى و امنیتى، در حضور ما امضا شد. سرماخوردگی دارم و مُسکن مصرف مى‌کنم.عصر به سعدآباد رفتم و از آنجا با آقای اسحاق‌خان به فرودگاه رفتیم. در بین راه سئوالات زیادى از او درباره مسائل پاکستان کردم. در پاویون مصاحبه‌اى انجام دادیم و با تشریفات رسمى بدرقه شدند.

در مجموع راضى‌اند و خوب برگزار شد. دعوت او را برای سفر به پاکستان پذیرفتم. به دفترم برگشتم. آقاى زنگنه، وزیر نیرو آمد. گزارش سفر به قطر براى قرارداد آب را داد. ترکیه هم بنا دارد لوله آب به جزیر‌ه‌العرب برساند. مى‌گویند آمریکا اصرار داد که اعراب بپذیرند، ولى بعید است بتوانند از لحاظ اقتصادى با ایران رقابت کنند. همچنین گزارش انتقال آب از زاینده‌رود به یزد را داد که هنوز در مرحله مطالعه است. در جلسه هیات دولت شرکت کردم. قبل از ختم جلسه به دفترم آمدم و تا ساعت هشت کار کردم. شب مهمان آیت‌الله خامنه‌اى بودم. درباره نتایج سفر پاکستانى‌ها و دکوئیار و مسائل جارى و مسائل قزوین و سپاه مذاکره کردیم.

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات