صادق زیبا کلام
رویکرد غربیها به بحران مالی که چند ماهی است با آن دست به گریبان شدهاند و مقایسه آن با بحران مالی که ما در ایران چند ماهی است با آن دست به گریبان شدهایم، از بسیاری جهات حائز اهمیت است. به زعم بسیاری از صاحبنظران دولتی ما، این بحرانی که در غرب به وجود آمده، خیلی اساسیتر و بنیادیتر از بحرانی است که در ایران پیش آمده است.
بحران مالی غرب، ریشه در نابسامانیهای بنیادی نظریه «آداماسمیت» دارد و همانطور که بسیاری از صاحبنظران گفتهاند، سقوط اقتصاد آزاد «آداماسمیت» ممکن است دیر یا زود بشود، اما سوخت و سوز نخواهد داشت. به همین خاطر است که مخالفین «آداماسمیت» در ایران، ظرف ماههای اخیر به دستافشانی و پایکوبی برخاستهاند و سقوط نظام سرمایهداری را جشن گرفتهاند. به زعم آنان، جنبش «والاستریت» روز به روز در حال گستردهتر و نیرومندتر شدن است و پایههای نظام فاسد و منحط اقتصاد آزاد «آداماسمیت» را به لرزه درآورده است.
اما داستان ارز، سکه و طلا و چهارراه استانبول یا بحران مالی ایران، همچون خروس بیمحل، بساط عیش و شادمانی آنان را بر هم زد. در حالی که مخالفین اقتصاد غرب با جسارت همچنان نزدیک شدن لحظه به لحظه مخالفان و معترضان والاستریت به کامیابی را در ایران رصد میکردند و هر شب اخبار رادیو و تلویزیون دولتی با خبر گشودهتر شدن جنبش مردمی «والاستریت» اطلاعرسانی میکردند و همزمان روزنامه عمومی در صفحات اول خود با تیترهای بزرگ، سقوط قریبالوقوع نظام اقتصادی غرب را خبر میدادند، دقیقا اوضاع در سر چهارراه استانبول خودمان به هم ریخت. با این تفاوت که اقتصاد «آداماسمیت» غرب را معترضان والاستریت (به روایت رسانههای حکومتی ایران) به لرزه در آورده بود، اما در چهارراه استانبول، نه معترضی بود و نه مخالفی.
در ظرف کمتر از دو ماه، ارزش پول ما در برابر پول کشورهایی که گفته میشود دارند سقوط میکنند و چیزی به پایانشان نمانده، به نصف آن تنزل پیدا کرد. نه جنگ شده بود، نه قحطی آمده بود نه خشکسالی؛ و تحریم هم که قرار است پنج ماه دیگر شروع شود. اما علیرغم همه اینها، ریال شروع کرد به پایین آمدن.
البته دولتمردان ما برخلاف غربیها که تنها هنرشان در رویارویی با بحران اقتصادی، قلع و قمع معترضان والاستریت و به خاک و خون کشیدن آنها بوده و اصلا درصدد تدبیر و چاره بحران اقتصادی برنیامدند، از همان آغاز بحران همه عقلهایشان را روی هم ریختند و شبانهروز دور هم نشستند و از اقتصاددانان خرد و کلان پیر و جوان کمک گرفتند و سرانجام راهحل بینظیری را یافتند. راهحلی که پدر جد «آداماسمیت» هم به عقلش نرسیده بود.
واقعا آنان از این همه هوش و استعداد و نبوغ ایرانیان شگفتزده میشوند. 250 سال از انقلاب صنعتی و ایجاد نظام سرمایهداری میگذرد، اما عقل غربیهای پر مدعا به این راهحل نرسیده بود، اما جوانان اقتصاددان ما با آن هوش و استعداد خدادادی که ایرانیان دارند یک بار دیگر غربیها را در دنیا مات و مبهوت کردند.
پلیس امنیتی و یگان ویژه انتظامی برای کنترل ارز، سکه، دلار و دلالها به چهارراه استانبول، اطراف میدان فردوسی، خیابان منوچهری، بالاخص مقابل سفارت ملعون شیر پیر استعمار، بازرسی و کنترل حسابهای بانکی و در یک کلام، محاصره و مهار عواملی که باعث شده بود قیمت ارز، طلا، سکه و دلار در این دو ماهه بالا بروند راهحل ما بود. انسان واقعا نمیتواند از این همه استعداد احساس غرور نکند. غربیها هم با بحران مواجه شدند. ما هم با بحران.
آنها همه هنرشان این بود که هزاران نفر از معترضین والاستریت را بازداشت کرده و در دادگاههای فدرال و سایر کشورهای غربی شبانهروز دارند بازداشتیهای والاستریت را محاکمه میکنند و به بسیاری از آنها حبسهای سنگینی دادهاند و برخی را نفی بلد و تبعید کردهاند؛ به جای آنکه بنشینند و مثل ما برای برونرفت از بحران راه چاره بیندیشند، سعی کردند تا معترضین مظلوم و بیگناه جنبش والاستریت را به خاک و خون بکشند.
اما ما ایرانیها نه معترض کسی شدیم و نه سعی کردیم برخلاف غربیها صورت مسأله را اساساً منکر شویم و با یک راهحل سوپر انقلابی، بحران چهارراه استانبول را حل کردیم. البته که غربیها از ما تقلید خواهند کرد و آنها هم با ایجاد «پلیس مالی» سعی خواهند کرد تا بحران به وجود آمده را در اقتصاد آداماسمیت را چاره کنند. ای کاش میشد یک جوری ما میتوانستیم این «اختراع» و «این فکر بکر» را از دنیا مخفی کنیم تا غربیها نتوانند از آن استفاده کنند و روز به روز وضعشان خرابتر شود. یک راه شاید این باشد که پلیس مالی به صورت مخفی و با لباس شخصی عمل کند.
یا به آنها یک «اسم شب»، «کلمه رمز»، یا «کلمه عبور» بدهیم که مسئولان مؤسسات پولی و مالی بتوانند مشتریان خود را کنترل کنند. به خصوص کارمندان و حقوقبگیران که معلوم شده همه مشکلات مالی و فساد مالی زیر سر آنها است و تروریستهای اقتصادی واقعی آنها هستند و با شناسایی آنها، یکی دیگر از مشکلات اقتصادی کشور حل خواهد شد. برای این که این راهحل به دست آمریکاییها و سایر دشمنان نیفتد، میتوان هر از گاهی «اسم رمز» یا «اسم شب» را تغییر داد.
البته بایستی به یگان ویژه و مسئولین ما آموزشهای لازم را داد تا طرز استفاده از کلمه رمز را یاد بگیرند. کجاست اقتصاد آداماسمیت فاسد که کلاه از سر بردارد و ببیند که نظامی که او ایجاد کرده، به سرعت در سراشیبی سقوط قرار گرفته و مذبوحانه دارد برای نجاتش دست و پا میزند در حالی که نوابغ ایرانی، بحران بعد از بحران را با موفقیت پشت سر میگذرانند.