بسماللهالرّحمنالرّحیم
قالالله تبارک و تعالی: "یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُواالله وَأَطِیعُوا الرَّسُولَ وَأُوْلِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِی شَیْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَیالله وَالرَّسُولِ إِنْ کُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللهِ وَالْیَوْمِ الْآخِرِ ذَلِکَ خَیْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِیلاً"؛
توفیق بزرگی برای این حقیر هست که در این ایامی که مصادف با ولادت با سعادت صدیقه کبری فاطمه زهرا(سلامالله علیها) و همچنین ولادت با سعادت رهبر بزرگ انقلاب امام خمینی(رضوانالله تعالی علیه) هست خدمت شما سروران، فضلا و بزرگان حوزه علمیه استان البرز میرسم.
همچنین این ایام مصادف است با هفتمین سالگرد ارتحال والد ما(رضوانالله تعالی علیه). امیدوارم که این ایام که منسوب به صدیقه کبری(س) هست، همه فقهای گذشته ما، که ازدار دنیا رفتهاند با آن حضرت محشور باشند و ما و شما حوزهها که ماندهایم مشمول عنایات خاص حضرت زهرا(س) باشیم.
آیهای را که قرائت کردم به نظر من یکی از کلیدیترین آیات قرآن کریم است که مسلمانها روی بیتوجهی به این آیه و تفسیر ناصحیح آن، روی دور بودن از حقیقت این آیه گرفتار مشکلات فراوان در طول تاریخ شدهاند و اگر بعد از رسول خدا جامعه مسلمین همین آیه را محور قرار داده بود، همان طوری که خدای تبارک و تعالی اراده کرده، همانطور که رسول خدا بیان کرده و همان طوری که از خود آیه فهمیده میشود. امروز این اختلافات و این تفرقها و تشتتها نبود، این آیه شریفه میفرمایدای کسانی که ایمان آوردهاید فقط زیر بار اطاعت خدا و رسول خدا و اطاعت اولی الامر بروید. اطاعت سه گروه واجب است: خدا، رسول و اولوالامر.
خدا و رسولش که برای همه روشن است، آنچه که در آن اختلاف ایجاد کردهاند این اولوالامر است، برخی گفتند اولوالامر فرماندهان لشگرند، برخی گفتند رؤسای قبایلاند. اما دو نظر مهم وجود دارد، یکی نظر امامیه است که پیروان اهلبیتاند میگویند اولوالامر معصومین(علیهم السلام) هستند و نظر دوم را بزرگانی از اهلسنت مثل فخر رازی و مفسران و صاحبنظران میگویند که مراد اهل حل و عقدند.
اما عجیب این است که خود فخر رازی و دیگران از اهلسنت تصریح کردند اولوالامر در آیه را هر طور و بر هر کسی تطبیق کنیم حتماً باید معصوم باشد، برای اینکه خدا به نحو مطلق میگوید، اطاعت کنید مرا مطلقا. رسول را مطلقا، در هر چه که فرمود. و بعد اولوالامر را اضافه میفرمایند، یعنی اولولامر را هم باید به صورت مطلق اطاعت کرد، انسان نباید چون و چرا در اطاعت اولولامر داشته باشد، این تقریباً مورد اتفاق است و عرض کردم مثل فخر رازی میگوید هیچ شکی نیست چون اطاعت از اولوالامر در کنار اطاعت خدا و رسول قرار داده شده پس باید حتماً معصوم باشند، آن وقت میگوید معصوم چه کسانی هستند؟ آنها که قلبشان منوّر به نور ولایت ائمه معصومین نیست آخر الامر گفتهاند آنها نخبگان جامعه هستند، کسانی که گرههای جامعه به دستشان باز میشود، تدبیر جامعه در اختیارشان است، به اصطلاح اهل حلّ و عقد هستند، روشنفکران، آگاهان، ورزیدگان در سیاست اینها همه داخل در این عنوان قرار میگیرند.
ولی با سؤال بسیار مهمی مواجهاند و نمیتوانند جواب آنرا بدهند سؤال این است مگر در طول تاریخ از صدر اسلام به بعد در زمان بنی امیه و بنی العباس و دیگران آنها که در ظاهر روی کار آمدند، و چه فسادها و انحرافها که بر جامعه مسلمین به بار نیاوردند و چه تحریفها که بر کتاب خدا وارد نکردند، اینها توسط همین اهل حلّ و عقد واقع نشد؟ آیا خدای تبارک و تعالی اطاعت اهل حلّ و عقد را واجب میکند ولو موجب کتاب خدا و تغییر سنّت قطعیه رسول خدا شوند؟ اینکه معقول نیست.
روشن است که این اهل حل و عقد یک گروه خاصیاند و آن امامان معصوم علیهم السلام هستند، این سؤال امروز در شبکههای وهابیت به وفور وجود دارد، میگویند شیعه چون نمیتواند برای امامت از قرآن استدلال کند سراغ روایات، حدیث غدیر، حدیث ثقلین، حدیث منزلت، میرود در حالی که اینها جاهلاند به ادلهای که خود قرآن بر اصل امامت دارد، آیاتی که دلالت روشن بر امامت دارد حتّی بدون نیاز به یک روایت که بخواهیم به آن ضمیمه کنیم، یکی از آیات همین آیه است، ما از آنها سؤال میکنیم که این اصل بزرگ اطاعت از اولوالامر که خدا میفرماید شما به چه ملاکی اهل حل و عقد قرار دادهاید؟ مگر امروز همین اهل حل و عقد در کشورهای عربی نیستند که این خونزیریها را در سوریه و بحرین و جاهای مختلف دنیا به وجود میآورند؟ مگر امروز اهل حل و عقد در میان بعضی از این سران کشورهای اسلامی نیست که این سیاستهای غیر صحیح را در پیش گرفتهاند و گروهی به نام تکفیریها خلق کردهاند.
تکفیریهایی که امروز در دنیا تولّد پیدا کردند ریشهاش برمیگردد به این مسئله بسیار مهم و حیاتی اسلام که آمدند امامت را انکار کردند، مدعی اهل حل و عقد شدند، بعد هم با صراحت میگویند اهل حل و عقد در هر زمانی اگر مصلحت دیدند ولو یک حکم قطعی اسلام را بخواهند انکار کنند و کنار بگذارند مانعی ندارد، مثل این جهاد نکاحی که آبروی اسلام را بردند!
میبینید چه افتضاحاتی امروز عربستان و پیروان اینها در قضایای سوریه به وجود آوردند و چه آلودگیها و چه لکههای ننگی را بر دامان اسلام وارد کردند؟ ریشه اینها برمیگردد به اینکه ما چیزی به نام امامت نداریم، و متولّی دین در هر زمانی اهل حل و عقد آن زمان هستند، در حالیکه خدای تبارک و تعالی متولّی دین را خودش و ائمه طاهرین(علیهم السلام) قرار داده اطاعت اینها به نحو مطلق واجب است.
امروز نظام ما برگرفته از همین اصل قرآنی است، ما در عنوان اولوالامر ولی فقیه را داخل نمیدانیم کما اینکه خود امام خمینی(رضوانالله تعالی علیه) در همان اوایل انقلاب به مجلس نامه نوشتند و فرمودند اولوالامر عنوانی است که مخصوص ائمه معصومین(علیهم السلام) است ولی همین ائمه معصومین که اطاعتشان به حکم این آیه واجب است فرمودند در زمان غیبت سکّان نظام اسلامی باید به دست فقیه عادل باشد و اطاعت از آن فقیه عادل اطاعت از ماست.
این فقه سیاسی و نظریه ولایت فقیه که امام مطرح کردند یک ریشه اساسی قرآنی دارد، ما اطاعت از فقیه را ولو داخل آن عنوان نمیدانیم ولی به همان ملاک و به تبعیت از فرمایش همان اولوالامر میگوئیم باید از ولی فقیه اطاعت کرد. شما ببینید سی و چند سال از عمر این نظام گذشته، مشکلات کم و بیش بوده، داخلی و خارجی، تهدیدها، ولی اساس این نظام روی روش و خط صحیح اسلام پیش میرود اما آنهایی که خودشان را به دروغ اولوالامر و اهل حلّ و عقد میدانند امروز آمدند جهاد نکاح درست کردند، ببینید زنهای خودشان را که اجازه نمیدادند پشت ماشین بنشینند، اجازه نمیدادند گوشه چشمشان را نامحرم ببیند، میگویند بروید در مرزها با مجاهدین ارتباط داشته باشید و بعضیهایشان با یک وضع بسیار بدی برگشتند و افتخار هم میکنند که جهاد نکاح است. این مسئله تکفیری که امروز به وجود آمده ریشهاش در آن انحرافی است که مسلمین پیدا کردند و مسئله امامت را درست نتوانستند بفهمند.
آیات سوره مائده را ببینید "یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا الْیَهُودَ وَالنَّصَارَی أَوْلِیَاءَ بَعْضُهُمْ أَوْلِیَاءُ بَعْضٍ وَمَنْ یَتَوَلَّهُمْ مِنْکُمْ فَإِنَّهُ مِنْهُمْ"؛ معنای امامت اینست که انسان فقط زیر بار ولایت خدا رود چون معتقدیم آنچه که رسول خدا و امام بیان میکند به همان ملاک است که خدا فرموده، گاهی اوقات بعضی از سنیها میگویند چطور میشود خدا اطاعت یک انسانی که مثل خود ماست در همه موارد واجب بداند؟ جوابش اینست که خداوند متعال آن ملاکی که برای اوامر اوست در اختیار این انسان هم قرار داده، معصوم ملاک دیگری برای امر و نهیاش ندارد، در فرمانش هوا و هوس دخالت ندارد، هوا و هوس برای غیر معصوم است.
خدا میفرماید اگر کسی زیر بار یهود و نصاری برود و آنها را ولی خودش قرار دهد از جمله آنها میشود و از دایره مسلمین خارج میگردد! امروز ببینید، باز اینها که ادعای اسلامی بودن دارند، ادعای پیرو قرآن بودن دارند، همه زیر یوغ ابرقدرتها هستند، پس از این فإنه منهم، چکار میکنند؟ قرآن میفرماید اگر زیر بار این آیات رفتید و ولایت ائمه معصومین که همان ولایت خدا و رسول است را پذیرفتید تحت عنوان حزبالله قرار میگیرید. امّا آنها تحت عنوان تکفیریها در میآیند، تحت عنوان یهودیها در میآیند، تحت عنوان شیطان در میآیند! کسی نمیتواند بگوید من که گناه میکنم تحت ولایت شیطان نیستم، امکان ندارد اینها با هم ملازمه دارد.
این اصل اینقدر مهم است که دختر پیغمبر اکرم فاطمه زهرا(سلامالله علیها) این چنین برای نگه داشتن اصل مهم امامت فداکاری میکند.
روایتی در کتاب شریف کافی در مولد فاطمه زهرا سلامالله علیها هست که روایت بسیار خوبی است، این تعبیر را تا قبل از مراجعه به این روایت ندیده بودم! امام باقر(ع) میفرماید "لما ولدت فاطمه أوحیالله إلی ملکٍ" عظمت فاطمه زهرا را ببینید که چه موجودی شهیدی این راه امامت شد؟ "فأنطق به لسان محمد(ص) فسمّاها فاطمه"، خدا به ملکی الهام کرد که بر لسان رسول من نام این دختر را فاطمه قرار بده، "ثمّ قال" (یعنی خود خدا فرموده) ظاهر روایت اینست که فاعل قالَ خداست، "فإنی فطمتک بالعلم". استحضار دارید فرزندی را که از شیر میگیرند فطیم میگویند، خدا میفرماید "فطمتک بالعلم" یعنی من کام وجود تو را با علم قرار دادم، چه تعبیر بلندی است! بعد امام باقر(ع) میفرماید: والله و قد فطمهالله بالعلم و عن الطمث فی المیثاق"، بخدا سوگند خدا این کار را در میثاق انجام داده نه در خلقت ظاهری فاطمه زهرا(سلامالله علیها).
این فاطمهای که همه وجودش علم است، فطمتک بالعلم یعنی تو تجسم علم هستی، این حضرت فهمید که چه چیز در خطر است؟ فهمید که آن اصلی که میتواند اسلام را نگه دارد، در حال انحراف است! معاد چیزی نبود که اسلام بخواهد با او منحرف شود، نبوت هم چیزی نبود! اما این اصلی که برای بقاء اسلام هست در مخاطره قرار گرفته.
من معتقدم امروز وظیفه اولیه همه مسلمانها مخصوصاً علما اینست که این حقیقت امامت را درست بفهمیم، واقعش بدون هیچ تعارفی ولو محبّیم ولو علاقمندیم ولو شیعه هستیم ولی واقعاً نمیشود گفت امامت را درست فهمیدهایم، این دعا را هر روز باید بخوانیم که "عرّفنی حجّتک"، و با مصداق حجت خدا هم انسان باید ارتباط داشته باشد، برای مشکلات
جامعه، برای حلّ معضلات جامعه هیچ راهی غیر از این وجود ندارد، یکی از علمای بزرگ الازهر مصر به نام دکتر الهلالی چندی پیش در قم به دیدار ما آمد، عالم سنّی است، اما خیلی روشن و ارزنده، وقتی دید نام مرکز فقهی ائمه اطهار(ع) است چقدر راجع به ائمه اطهار(ع) و حبّش نسبت به اهلبیت گفت و نوشت که ما لذت بردیم.
من به او گفتم کلید حلّ این تکفیریها که امروز به دست بعضی از این سران نادان کشورهای اسلامی و در درون سازمانهای امنیتی اسرائیل طراحی شده و به جان اسلام و مسلمین انداختهاند چیست؟ از من پرسید شما میگوئید کلیدش چیست؟ گفتم راه حل فقط رجوع به امامت و محور قرار دادن اهلبیت است، نیائیم از خودمان چیزی را به اسلام اضافه یا کم کنیم، نه آنچه آنها فرمودهاند را بگوییم بر طبق آن مضامینی که در دعاها و زیارتهای ما وجود دارد که سوار شدن بر کشتی اهلبیت موجب نجات است، در دعاها و روایات ما آمده، "من رکبها نجی و من تخلّف عنها غرق"، امروز برای حل قضیه تکفیریها هیچ راهی جز پناه بردن به اهلبیت و محور قرار دادن اهلبیت در دنیای اسلام وجود ندارد، کما اینکه کشور ما در جنگ تحمیلی و تمامی بحرانهای ایجاد شده در پناه همین ذوات مقدسه حفظ و اداره شده است.
نسبت به وجود عزیز فاطمه زهرا سلامالله علیها امام صادق فرمود "مکثت بعد رسول الله(ص) خمسةً و سبعین یوما"، این روایت 75 روز که تقریباً اقوای اقوال است همین است. و "کان دخلها حزنٌ شدیدٌ علی أبیها"، نسبت به غم از دست دادن پدر بزرگوارش حزن شدید داشت: "وکان یأتیها جبرائیل فیحسن أذائها علی أبیها و یطیّب نفسها" جبرائیل میآمد به حضرت تسلیت میداد و ایشان را آرام میکرد، "یخبرها عن أبیها" به حضرت عرض میکرد پدر شما در چه مکانی در عالم برزخ هست، و چه قضایایی در امت پدر تو اتفاق خواهد افتاد "و کان علی علیه السلام یکتب ذلک"، امیرالمؤمنین(ع) هم این مطالب را مینوشت، امیرالمؤمنین حوادث پشت درب واقع شدن را میدانست، حوادث سقط محسن را میدانست، حوادث تورم و مجروح شدن بازوی فاطمه زهرا را میدانست اما مأمور به صبر بود.
من از حضور شما روحانیت بزرگوار و معظم، ائمه جماعات و ائمه جمعه استان البرز که منّت گذاشتید و برای عرض ادب به ساحت مقدس فاطمه زهرا و یاد ولادت امام خمینی(رضوانالله علیه) و تجلیل از یک فقیهی که عمر خودش را برای نشر آثار فاطمه زهرا و اهلبیت گذاشت تشریف آوردید و ما را مفتخر به حضور خود کردید تشکر میکنم.