محمدحسن نجمی
خیابان فردوسی، پلاک198. این آدرس برای خیلیها در ایران آشناست؛ سفارت انگلیس. دیوارهای سفارت انگلیس همواره نشان داده که یکی از موضوعات ایجاد بحران در روابط تهران و لندن بوده و هست؛ بحرانهایی که گاه از داخل سفارت کلید زده شده، گاه از بیرون و گاهی هم روی دیوار سفارت. در طول 35سال پس از پیروزی انقلاب اسلامی، رابطه ایران و انگلیس بارها مانند جریان برق قطع و وصل شده است. در یک دولت، تنشزدایی شد و در دولتی دیگر... اما میتوان گفت نخستین و آخرین (تا این لحظه) بحران میان ایران و انگلیس به یک علت بوده، تلاش برای ردشدن از دیوار بلند سفارت؛ بحرانهایی که نهتنها فایدهای نداشته که تنها هزینهزا بوده و حتی میتوان گفت برای چندصدهزار ایرانی ساکن انگلیس ضرر هم داشته است.
نخستین بار پس از تسخیر سفارت آمریکا بود که عدهای به سفارت انگلیس در تهران حمله کردند و برای ساعاتی آن را اشغال کردند که البته اینبار با دخالت فوری ماموران، اشغالکنندگان به بیرون رانده شده و غایله با هزینهای بهمراتب کمتر از نمونه آمریکاییاش در همان روز خاتمه یافت. اما دولت انگلیس پس از مدت کوتاهی بهدلیل عدموجود امنیت، سفارت خود را به صورت رسمی تعطیل و سفارت سوئد حفاظت منافع این کشور را برعهده گرفت.
سال 1360 نیز با مرگ «بابی ساندز» مبارز آزادیخواه ایرلندی بر اثر اعتصاب غذا در زندان بلفاست، دولت ایران خیابان منتهی به در اصلی سفارت را از «چرچیل» به «بابیساندز» تغییر میدهد که نارضایتی انگلیسیها را در پی دارد.
پس از آن، باز هم سفارتخانه مسالهساز شد. اما اینبار سفارت ایران در محله «کنزینگتون» لندن بود که هدف قرار داشت. دهم اردیبهشت1359، ششنفر از اعضای یک گروه جداییطلب در خوزستان با حمله به سفارت ایران و گروگانگرفتن دیپلماتها و کارکنان و مراجعان بحران ششروزهای را آغاز کردند که در نهایت با کشتهشدن پنجتروریست و شهادت دو دیپلمات ایرانی به پایان رسید. عملکرد نیروهای نظامی و انتظامی انگلیس در طول این ششروز، همواره مورد انتقاد طرف ایرانی بوده و تهران، لندن را به اهمال در این ماجرا متهم میکند.
در طول سالهای جنگ تحمیلی نیز تیرگی روابط ادامه داشت و سفارت انگلیس همچنان بسته بود تا اینکه پس از پایان جنگ در آبان1367 در پی ملاقات «علیاکبر ولایتی» و «جفری هاو» وزرای خارجه وقت ایران و انگلیس تصمیم بر آن شد تا روابط از سر گرفته شود. اما این روابط، پایدار نبود و زمستان همان سال در پی فتوای امامخمینی(ره) مبنی بر قتل «سلمان رشدی» نویسنده کتاب موهن «آیات شیطانی» روابط تهران و لندن بار دیگر قطع شد.
چندماه بعد، شهریور1368 دو طرف تصمیم گرفتند تا «چینی شکسته» روابط دو طرف با ردوبدلکردن کاردار بین دو پایتخت، «بندزده» شود. این سطح از روابط حدودا تا یک سال پس از روی کارآمدن دولت «محمد خاتمی» در ایران ادامه داشت و در نیمههای سال1377 بود که سیاستهای تنشزدایی دولت اصلاحات، منجر به ارتقای سطح روابط تهران و لندن از کاردار به سفیر شد.
جک تهرانی
روابط دیگر عادی شده بود. حتی در نخستین ماه از سال2000 میلادی «کمال خرازی» وزیر خارجه وقت ایران برای ملاقات با مقامات لندن، راهی انگلستان شد. یک سال پس از سفر خرازی، «جک استراو» وزیر خارجه وقت انگلیس نیز به تهران آمد. او نخستین وزیر خارجه انگلیس پس از انقلاب بود که به تهران سفر میکرد. استراو چندین بار در قامت وزیر خارجه به تهران آمد. سفرهایش به تهران بهانههای متفاوتی داشت. جنگ افغانستان و مذاکرات هستهای در کنار بهبود روابط از مهمترین دلایل سفرهای جک استراو بود.
رفتوآمدهای مکرر استراو به تهران و روابط خوبش با ایران منجر شد تا دیپلماتهای اروپایی و انگلیسی به او لقب «جک تهرانی» بدهند. او پس از وزارتش نیز یکبار در سال گذشته در قالب هیات دوستی پارلمانی ایران و انگلیس به تهران سفر کرد.
او جاسوس است
اما در این بین برخی حرکات بود که پتانسیل تحتتاثیر قراردادن روابط دوجانبه را داشت. یکی از این حرکات بهمن1380 رخ داد؛ جمهوریاسلامی «دیوید ردوی» را به عنوان سفیر انگلیس در تهران، به اتهام «جاسوسی» نپذیرفت. این در حالی بود که او در سالهای پیشین رابطه بین ایران و انگلیس (اواخر دهه60، اوایل دهه70)، بهعنوان کاردار در تهران مشغول فعالیت بوده و نفر اول ساختمان198 خیابان فردوسی تهران بود. اما این اقدام نیز نتوانست بر «تنشزدایی» خاتمی سایه سنگینی بیندازد و نهایتا چند ماه بعد، با معرفی «ریچارد دالتون» برای سفارت در تهران، مساله حلوفصل شد.
پس از آن بود که مقامات انگلیسی با همراهی آلمانها و فرانسویها بهمنظور آنچه رفع نگرانی از برنامه هستهای ایران میخواندند با دولتمردان ایران شروع به مذاکره کردند. در گرماگرم این مذاکرات خبر از بازداشت «هادی سلیمانپور» دیپلمات ایرانی در لندن رسید.
انگلیس او را به ارتباط با انفجار مرکز یهودیان بوئنوسآیرس (آمیا) متهم کرده بود. این حرکت از سوی لندن، خشم تهران را درپی داشت. مقامات وزارت خارجه ایران علاوه بر درخواست برای آزادی فوری او، خواستار عذرخواهی انگلیس نیز شدند. با عدمپاسخگویی، تهران، لندن را تهدید به فراخواندن سفیر کرد. پس از آن با نتیجهنگرفتن تهدید، ایران تهدیدش را عملی کرد و سفیرش را برای «رایزنی» به پایتخت فراخواند. در نهایت با آزادی و بیگناه شناختهشدن «سلیمانپور»، این تنش به پایان رسید.
چارلز در تهران
روابط ایران و انگلیس آنچنان گرم شده بود که در سال1382، پس از زلزله فاجعهبار «بم»، شاهزاده «چارلز» ولیعهد انگلیس عازم تهران شد. گفته میشود سفر او که ریاست عالیه صلیبسرخ انگلیس را هم برعهده داشت، با اهداف بشردوستانه صورت گرفت. اما در خلال این سفر ولیعهد انگلیس با «محمد خاتمی» رییسجمهوری نیز دیدار و گفتوگو کرد. هر چند از جزییات این دیدار خبری منتشر نشد، ولی این یکی از غیرمنتظرهترین سفرهای خاندان سلطنتی انگلیس به تهران بود.
پایان تنشزدایی، آغاز تنشزایی
در جریان این تحولات، چند وقت یکبار اعتراضات و تظاهرات مقابل سفارت انگلیس توسط برخی گروهها جریان داشت. اما با پایان دوران تنشزدایی «محمد خاتمی»، دوران «محمود احمدینژاد» در سال 84 شروع شد. با روی کارآمدن دولت نهم و تغییر سیاست ایران در جمیع جهات از جمله هستهای، ایران و غرب در وضعیتی خصمانه قرار گرفتند. همچنین پس از ارسال پرونده هستهای ایران از آژانس بینالمللی انرژی اتمی به شورای امنیت، سازمان ملل و بهتبع آن، تصویب قطعنامههایی که «کاغذپاره» خوانده میشد، بر خشم ایران از انگلیس میافزود.
به دنبال ارسال پرونده هستهای به شورای امنیت، تجمع اعتراضآمیزی مقابل سفارت انگلیس در تهران برگزار و به خشونت کشیده شد. «احمدینژاد» نیز که چندی قبل از آن با اظهارات بحثبرانگیز خود درباره هولوکاست موجی از واکنشهای منفی برخی کشورهای بینالمللی را علیه ایران به راه انداخته بود در سخنان خود دولت انگلیس را بهشدت مورد انتقاد قرار داد و تاکید کرد این کشور در ارایه قطعنامه به شورای امنیت علیه ایران پیشقدم شده است. درخواست بازپسگیری «باغ قلهک» از سفارت انگلیس از دیگر تنشهای بین تهران و لندن بود.
مدارکش موجود است؟
یکی از مهمترین اتفاقات بین تهران و لندن، به نوروز1386 برمیگردد. در سومین روز نوروز، رسانهها اعلام کردند مرزبانی دریایی ایران 15ملوان انگلیسی را به اتهام «تجاوز به آبهای سرزمینی ایران» بازداشت کرده است. اینبار انگلیس بود که از ایران خشمگین بود. آنها خواستار آزادی فوری ملوانانشان بودند. لندن پس از بینتیجهماندن درخواستهای دیپلماتیک، ماجرا را به شورای امنیت کشاند ولی موفق به اجماع بر سر صدور قطعنامه محکومیت ایران نشد و در نهایت بیانیهای صادر شد.
یک هفته پس از بازداشت ملوانان و نتیجهنگرفتن انگلیس از درخواست و فشار، «تونی بلر» در سخنانی مدعی شد: «چنانچه گفتوگوهای دو کشور برای بازگرداندن فوری ملوانان شکست بخورد، در آن صورت موضع انگلیس در قبال ایران به گونهای فزاینده سختتر خواهد شد.» 12روز پس از بازداشت ملوانان، «محمود احمدینژاد» در کنفرانس خبریاش در نیمه فروردین1386، ضمن اعلام آزادی این نظامیان، برای بازگشت آنها به لندن، دستور صدور بلیت هواپیما را به هواپیمایی جمهوریاسلامی (هما) صادر کرد ولی آنها ترجیح دادند با خط هواپیمایی انگلیس (بریتیش ایرویز) راهی خانه شوند.
هرچند فردای اعلام آزادی ملوانان، «کتوشلوار» به تن و با دستانی پُر از «پسته»، «گز»، «صنایعدستی» و... تهران را به مقصد لندن ترک کردند، اما این ماجرا تا دوسال بعد همچنان در سیاست داخلی ایران سایه افکند. «محمود احمدینژاد» در مناظره با «میرحسین موسوی» در جریان مناظرات انتخابات ریاستجمهوری 1388 گفت: «انگلیس در ماجرای ملوانها، نامه عذرخواهی به تهران ارسال کرده است.» هرچند «احمدینژاد» از «موجودبودن مدارک» نامه مذکور سخن گفته بود، ولی فردای مناظره وزارت خارجه انگلیس با انتشار بیانیهای اظهارات احمدینژاد را کذب دانست.
مخاطبان احمدینژاد، در مقابل این بیانیه هیچگاه شاهد «مدارک موجود» نبودند و اصطلاح «مدارکش هم موجود است» بیشتر بهعنوان طنز در جامعه رواج یافت. در سال1387 در ادامه تنشها، تجمع برخی گروهها مقابل «باغ قلهک» در اعتراض به جنگ 22روزه غزه، با آرامش برگزار نشد. گروهی از معترضان با ورود به محوطه باغ، پرچم انگلیس را پایین کشیده و پرچم فلسطین را بالا میبرند.
اتهام؛ جاسوسی
سال1388 و بهخصوص پس از انتخابات ریاستجمهوری در 22خرداد، تنش تهران و لندن بهطرز چشمگیری افزایش یافت. دوهفته پس از انتخابات اعلام شد 9نفر از کارمندان محلی سفارت انگلیس در تهران به اتهام نقشآفرینی در حوادث پس از انتخابات بازداشت شدند. فردای آن روز پنجنفر از بازداشتیها آزاد شدند. پس از چند روز بقیه نیز به غیر از یک نفر به نام «حسین رسام» آزاد شدند. رسام به عنوان تحلیلگر ارشد در سفارت فعالیت داشت و تصویر او در دادگاههای علنی آنزمان با اتهام «جاسوسی برای دولت انگلیس» و «اقدام علیه امنیت ملی» نشان داده شد.
حکم دادگاه بدوی، رسام را به تحمل چهارسال حبس محکوم کرده بود اما در دادگاه تجدیدنظر با «تبرئه از اتهام جاسوسی» این حکم به یک سال حبس تعلیقی و پنجسال محرومیت از اشتغال در سفارتخانههای خارجی تبدیل شد. با این وجود «سایمون گس» سفیر لندن، در مراسم تحلیف «احمدینژاد» حضور یافت ولی در مراسم تنفیذ، معاون «گس» شرکت کرد. پس از این مراسمها، هنگامی که «سایمون گس» قصد داشت استوارنامه خود را به «محمود احمدینژاد» تحویل دهد، با تاخیر حدودا 30دقیقهای رییس دولت ایران روبهرو شد تا از سوی برخی رسانهها بهعنوان اقدامی در پاسخ به انگلیس تلقی شود.
دیوار سفارت؛ مساله این است
سرما و یخبندان رابطه ایران و انگلیس زمستان1389 آغاز شد اما پاییز 1390 شبیلدای رابطه بود. زمستان1389 «سایمون گس» سفیر انگلیس در سایت این سفارت، با انتشار یادداشتی حقوقبشری خشم تهران را برانگیخت تا از سوی مقامات ایرانی «عنصر نامطلوب» خطاب شود. حدود یکماه بعد، «گس» از سمت سفیر در تهران، جابهجا شد و بهعنوان نماینده ناتو در امور غیرنظامی در افغانستان منصوب شد. پس از آن بار دیگر، در پاییز پرماجرای1390، ماجرای «باغقلهک» مطرح شد و شهرداری تهران به دلیل تخلف سفارت انگلیس در باغ قلهک در قطع درختان این باغ، انگلیسیها را یکمیلیاردو۶۰۰میلیونتومان جریمه کرد.
اقدامات پینگپنگی ایران و انگلیس ادامه داشت تا اینکه وزیر دارایی انگلیس یک هفته پس از جریمه شهرداری تهران، خبر از تحریمهای جدید علیه ایران داد. ششمآذر1390 نمایندگان مجلس طرحی دوفوریتی برای کاهش سطح روابط تهران و لندن از سفیر به کاردار تصویب کردند. پس از آن در فضای تندی که علیه انگلیس در تهران حاکم بود، گروهی مقابل سفارت انگلیس در تهران رفته و به سیاستهای انگلیس اعتراض کردند. اما این مرتبه، اعتراض رنگ و بویی دیگر داشت. فضاسازی رسانههای خاص، بر التهاب اوضاع افزود. نهایتا تجمع برگزار شد و عدهای با حمله به سفارت انگلیس، از دیوار آن بالا رفته و وارد محوطه شدند. اما این پایان ماجرا نبود.
آنها وارد ساختمانهای سفارت نیز شدند و مدارکی را سوزاندند، روی دیوارها شعار نوشتند و... این ماجرا به گفته «حسیناللهکرم» از فعالان «انصار حزبالله»، با دستور «محمود احمدینژاد» به معترضان مبنی بر ترک سفارت، خاتمه یافت. پس از حمله به سفارت انگلیس، مقامات این کشور به غیر از محکومکردن، اقدامات عملی فوری را انجام دادند. لندن ضمن تعطیلکردن سفارت خود، 48ساعت به دیپلماتهای ایرانی فرصت داد تا خاک این کشور را ترک کنند.
با تعطیلی دو سفارت و تنزل رابطه به سطح پیش از قطع کامل، سفارت عمان در لندن و سفارت سوئد در تهران بهترتیب بهعنوان حافظان منافع ایران و انگلیس معرفی شدند. 9ماه بعد، در مرداد1391 مقاممعظمرهبری در دیدار فعالان دانشجویی، با اشاره به ورود چند ماه پیش دانشجویان به سفارت انگلیس گفتند: «در قضیه اخیر اشغال آن سفارت خبیث، احساسات جوانان درست بود، ولی رفتنشان درست نبود.»
پایان تنشزایی، آغاز تنشزدایی
رابطه ایران و انگلیس گویی به «نخی» وصل مانده بود؛ تا سال 1392 که «احمدینژاد» دولت را به «حسن روحانی» تحویل دهد. پس از آن بود که ضخیمشدن «نخ» رابطهای که از زمان دولت دهم برای دولت یازدهم به یادگار مانده بود، با دیدار «ویلیام هیگ» وزیر خارجه انگلیس با «حسن روحانی» رییسجمهوری و «محمدجواد ظریف» وزیر خارجه در حاشیه مجمععمومی سازمانملل در نیویورک آغاز شد. پس از آن دیدارهای دوجانبه معاونان وزرای طرفین در حاشیه مذاکرات هستهای کمک زیادی به کاهش تنش و بهبود روابط کرد؛
تا اینکه اولاسفندسال گذشته، تهران و لندن، رسما به وضعیت «حفاظت منافع» خاتمه دادند و بنا شد تا از این پس طرفین بهجای کشور ثالث، به صورت مستقیم و از طریق کاردارهای «غیرمقیم» خود روابط دوجانبه را دنبال کنند. پس از آن بود که سفر دیپلماتهای انگلیسی در چارچوب «هیات پارلمانی» صورت گرفت. همچنین «سایمون گس» مدیرکل سیاسی وزارت خارجه انگلیس و مذاکرهکننده هستهای این کشور شامگاه هفتماردیبهشت جاری، برای رایزنی با مقامات ایرانی در مورد روابط دوجانبه در سفری یکروزه وارد تهران شد تا نشان دهد لندن نیز عزمش برای بهبود روابط و کاهش تنش جزم است.