تاریخ انتشار : ۰۸ تير ۱۳۹۳ - ۰۸:۴۸  ، 
کد خبر : ۲۶۷۶۳۲
گفت‌و‌گو با اسدالله بادامچیان درباره کارآمدسازی ساختار مدیریتی از نظر رهبری انقلاب

آقا فقط باب بحث را باز کردند


* به نظر شما چرا تغییر نظام سیاسی از سوی مقام معظم رهبری مطرح شد؟

‌** یکی این که انقلاب اسلامی در هر دهه‌ای تحول خاصی را نیاز دارد. انقلاب اسلامی طی 32 سال گذشته همواره براساس خط ترسیمی امام و مقام معظم رهبری در مسیر صحیحی حرکت می‌کند ولی حرکت روی امواج این اقیانوس گوناگون بوده است زیرا هرگز این اقیانوس خالی از امواج طوفانی نبوده و در عین حال حرکت انقلاب اصیل، استوار و محکم است. در اسلام نیز این بحث تحول وجود دارد و سیستم اسلامی هم که براساس دین جاودانه است نیاز به تحول دارد.

در احادیث هست که هر صد سال یک احیاکننده دین می‌آید. به نظر من هر 10 سال این تحول در انقلاب بوده و شاید هم بنا به مقتضیات زمان برخی جاها سرعت گرفته است. مثلا از سال 41 تا 45 یک اتفاق تحولی با حرکت امام راحل در ایران دیده می‌شود. از 45 تا 55 شرایط به گونه‌ای دیگر است از آن به بعد هم به یک باره حرکت عظیم مردمی شکل می‌گیرد و انقلاب پدید می‌آید. حتی احزاب مخفی سال‌های پیش از انقلاب تغییر شرایط پیدا می‌کنند. وقتی در موتلفه در خرداد 55 حضور شهید بهشتی بودیم به این نتیجه رسیدیم که برای نقش‌آفرینی بیشتر نیاز به حزب علنی داریم.

دهه اول انقلاب، دهه تثبیت وضع موجود و حکومت است. دفاع مقدس هم بود چه در مقابل استکبار و چه در داخل در مقابل خط سازشی که تسخیر لانه جاسوسی جلوی آن را گرفت. بازی‌هایی هم به نام خلق کرد و ترک و... وجود داشت. دهه بعد دهه سازندگی بود که جای خاص خود را داشت. هرگز سیاست‌های دوران مهندس موسوی به درد دوره سازندگی نمی‌خورد. نه این که مسیر انقلاب عوض شده باشد بلکه شرایط عوض شده بود. دهه سوم اما دهه استحکام‌بخشی به پایه‌ها و بنیه‌هاست، می‌خواهد خاتمی باشد می‌خواهد احمدی‌نژاد باشد. حرکت اصیل انقلاب این بود که بر دانش‌های بنیادی مثل دانش هسته‌ای فضایی و غیره دست پیدا کنیم. در رابطه با دهه چهارم باید بگویم این دهه، دهه تثبیت ارزش‌ها و رفع مشکلات است.

*‌ تثبیت ارزش‌ها و رفع مشکلات چه ارتباطی می‌تواند با تغییر ساختارها در کشور داشته باشد؟

**‌ ما در ساختارهای کنونی مشکلات عدیده‌ای داریم یعنی برای مثال تشریفات ساختار قضایی ما دردسرآفرین است. با قضای اسلامی که در جا مشکل مردم حل می‌شود کاملاً فاصله دارد زیرا غربی است. البته در راس این قوه انسان‌های بزرگی حضور داشته‌اند ولی به دلیل خارجی بودن ساختار سامان لازم را پیدا نمی‌کند به هر حال این پیراهن برای تن ما دوخته نشده است. ساختار اداری ما هم مثل آن.

مسئولان اجرایی ما انسان‌هایی فرهیخته و پاک هستند ولی این کاغذبازی متعلق به فرهنگ ما نیست و تقلیدی از لیبرال دموکراسی غرب است و البته این سیستم نه در زمان شاه جواب داد و نه در جمهوری اسلامی. بانکداری ما هم مثل این است. این نظام پولی و مالی اسلام نیست بلکه تقلیدی از غرب است. حال ما هم نمی‌توانیم به یک باره عوض کنیم ولی باید حتما عوض شود.

البته این سیستم در کشورهایی مثل ایتالیا ممکن است پاسخ بدهد و همان‌گونه که می‌بینید بحث‌های زیادی درباره افراد وجود دارد ولی نظامشان تثبیت شده است ولو باطل باشد.

‌* ولی تغییر ساختار با این وسعت، زمان‌بر و هزینه‌زاست و شاید هم غیرممکن.

‌** به هر حال اگر ما بخواهیم به مقتضی دهه چهارم عمل کنیم عقلانیت حکم می‌کند تثبیت ارزش‌ها و مشکلات را حل کنیم. کشوری با این عزت و توان بالقوه بسیار بالا نباید مشکلاتی مثل تورم، بیکاری و غیره داشته باشد.

‌* در این باره به نظر شما باید از کجا شروع کرد؟

‌** این مسائل با قانون اساسی و سیاست‌گذاری و مدیریت صحیح و اقتدار حل می‌شود. بحث اول این است که تثبیت ارزش‌ها و حل مشکلات، تحول در ساختار می‌خواهد. به همین دلیل است که مقام معظم رهبری در سفر تاریخی خود به کرمانشاه این بحث را مطرح می‌کنند. اگر به سخنان رهبر انقلاب در آن دیدار توجه کنید می‌بینید ایشان تاکید دارند که لیبرال دموکراسی غربی به پایان راه رسیده و نشان داده است که نمی‌تواند و کارساز نیست، امروز هم‌ دچار بحران شده است.

در حالی که نظام ما نظام امام و امت بوده و دارای فرهنگ بلند اسلام است که در هیچ کجای دنیا نظیر ندارد. آقا در سخنانی که در جمع مردم کرمان داشتند در ابتدا گفتند ما می‌خواهیم تثبیت ارزشها کنیم اما با حفظ آرمان‌ها و ارزش‌هایمان تغییر در ساختار را می‌خواهیم.

‌* ولی نظام پارلمانی خود به نوعی الگویی از دموکراسی غربی به شمار می‌رود؟

‌** وقتی سخن از نظام پارلمانی به میان می‌آید همان نظام حزبی و پارلمانی غرب نیست و ما نمی‌خواهیم همانند آمریکا و انگلیس نظام دو حزبی یا مثل فرانسه و ایتالیا نظام چند حزبی به راه بیندازیم. این با مبانی ما همخوانی ندارد. این جا ولی فقیه عادل دارد و شرط اول فعالیت حزبی ولایت‌پذیری است. چون امت ولایت‌پذیر را می‌پسندد مثل بنی‌صدر که مردم تا فهمیدند امام را قبول ندارد رای خود را از او پس گرفتند.

حزبی که ملی‌گرا و قدرت‌گراست با اسلام همخوانی ندارد ما حزبی را می‌خواهیم که با ولایت همخوانی داشته و از امت اسلامی باشد. بنابراین وقتی رهبری سخن از تغییر ساختار می‌زنند به این معنی است که می‌خواهیم ارزش‌های نظام را تثبیت کنیم و نمی‌خواهیم که به سمت نظام سوسیال دموکراسی یا نظام لیبرال دموکراسی برویم. آن چیزی که از متن اسلام و ولایت و فقاهت به دست می‌آید مد نظر ماست.

‌* به طور مشخص تفاوت در کجای آن است؟

‌** برای ما حکومت اسلامی یک اصل است ولی نوع آن ممکن است به اشکال مختلف باشد. نخستین حکومت اسلامی متعلق به پیامبر اکرم(ص) است ولی در آن مجلس و سه قوه و جمهوری اسلامی نبود. خود پیامبر(ص) شارع و فرمانده کل قوا و قاضی است. او منتخب مردم نیست بلکه منتخب خداست ولی مردمی‌ترین حکومت را دارد. نوع این حکومت نبوی است و منحصر به پیامبر(ص) است. بعد از آن نظام خلافتی امام معصوم است. امام علی(ع) از سوی پیامبر اکرم در غدیر آغازگر این نوع حکومت معرفی شد.

اگر حتی حکومتی خلافتی و اسلامی باشد ولی امام معصوم بر آن حکومت نکند نوع حکومت آن خلافتی غیرمعصوم است و با خلافتی معصوم کاملاً متفاوت است. امام راحل نیز حکومت این مقطع را جمهوری اسلامی تعیین کردند حال اگر نوع حکومتی به دست آمد که بهتر بود خوب به آن سمت می‌رویم. پس از نزدیک به 10 سال امام آمدند و گفتند که یک بازنگری‌هایی در قانون‌ اساسی شود و شکل قوه مجریه تغییر کند ما نیز به تبعیت از امام به آن قانون رای دادیم.

ما در مقطع قبلی دو ریاستی بودیم که یکی را توده مردم انتخاب می‌کردندو ولی فقیه تنفیذ می‌کردند، یکی دیگر را که نخست‌وزیر بود مجلس انتخاب می‌کرد حال در اجرا هم به اختلاف می‌رسیدند. این دعوا البته دعوای ریاست نیست بلکه در نحوه کار با هم اتفاق نظر نداشتند. خوب نظر بر این شد که نخست‌وزیری حذف شود. حال طی سالیان بعد از امام نظام یک ریاستی هم بررسی شد و مشکلاتی دیده شد. یکی از آن رفع مشکلات همین مشکل قوه مجریه است.

‌* به نظر شما آیا علتی داشت که مقام رهبری آن را به صورت رسانه‌ای و در جمع مردم مطرح کردند؟

‌** آقا این بحث را باز کردند که همه نظرات خود را بدهند و الا خودشان اختیار این را داشتند که مستقیما دستور مربوطه را صادر کنند.

‌* مشکلات موجود در قوه مجریه را ناشی از چه چیزی ارزیابی می‌کنید؟‌

‌** نظر شخص من این است که مردم یک رئیس‌جمهور را انتخاب می‌کنند و رهبری هم تنفیذ می‌کنند، حال رئیس‌جمهور منتخب مردم در موقعیتی قرار می‌گیرد که وقتی نمایندگان می‌خواهند سوالی را از او مطرح کنند می‌گویند الان به مصلحت نیست و رئیس‌جمهور را دچار مشکل می‌کند. حتی براساس قانون اساسی عزل رئیس‌جمهوری که با رای مستقیم مردم انتخاب شده است هم به وسیله رای عدم کفایت نمایندگان مجلس صورت می‌گیرد. این یک بحث حقوقی است که چنان چه بخواهند او را عزل کنند باید خود ملت او را عزل کند. حال در قانون اساسی گفته است که باید نمایندگان مجلس به رئیس‌جمهور رأی عدم کفایت بدهند که این کلمه هم مفهومی جدای از نپسندیدن روش او دارد.

‌* یعنی باید طریقه انتصاب رئیس‌جمهور تغییر کند یا عزل او؟

‌** عزل رئیس‌جمهور با رای مستقیم مردم دردسرساز است. به عنوان یک پیشنهاد عرض می‌کنم حال باید مساله را به روش حقوقی حل کرد. بیاییم مردم نمایندگان مجلس را انتخاب کنند و نمایندگان مجلس رئیس‌جمهور را انتخاب کنند مثل خبرگان که رهبر امت را انتخاب می‌کنند. آن وقت رئیس‌جمهور در مقابل مجلس مسئول بوده و برای کشور و رهبری دایماً مشکل ایجاد نمی‌شود. بدین وسیله از نظر حقوقی مبنای کار درست می‌شود و رئیس‌‌جمهور منتخب نمایندگان است و در دو مرحله از سوی مردم تعیین می‌شود. هر زمان هم نمایندگان کار او را نپسندیدند و مطابق با نیازهای کشور ندانستند مثل وزرا رای اعتماد خود را از وی سلب می‌کنند.

حال پیشنهاد می‌کنم از آن جایی که تنفیذ ولی فقیه لازم است نمایندگان مجلس سه نفر را به ولی امر مسلمین معرفی کنند و رهبری یکی از آن سه نفر را تنفیذ کند. دست ولی فقیه هم در این شرایط بسته نمی‌ماند. گیرم که در فتنه 88 میرحسین موسوی رئیس‌جمهور شده بود آقا که رای مردم را باطل نمی‌کردند ولی گرفتار چه مصیبتی می‌شدیم.

پیشنهاد بعدی این است که در هر دوره‌ای که مجلس تشکیل می‌شود رئیس‌جمهور از مجلس رای اعتماد بگیرد. چهار سال عمر ریاست جمهوری با چهار سال مجلس یکی می‌شود. نتیجه این می‌شود که آن هماهنگی که باید در سه قوه برای اداره کشور باشد، خود به خود به وجود می‌آید. این همه مشکل میان مجلس و دولت به وجود نمی‌آید. ما شاهد این بوده‌ایم که هیاتی از زمان امام(ره) برای رفع اختلاف میان این دو قوه وجود داشت.

*‌ پس در واقع به اعتقاد شما نظام پارلمانی ناظر به احیای جایگاه نخست‌وزیر همچون گذشته نیست؟

**‌ ما رجعت به نظام قبلی نمی‌کنیم بلکه یک پیشنهاد مترقی جدید است. البته این پیشنهاد یک نظر است ممکن است دیگران هم پیشنهاداتی داشته باشند که کم و زیاد و پخته‌تر شود و ما بتوانیم در دهه چهارم نظام اسلامی آن را کامل کنیم.

‌* به اعتقاد شما اختلافات مکرر مجلس و دولت در مسائل مختلف چقدر در بحث تغییر نظام ریاستی کشور موثر بوده است؟

‌** من معتقد نیستم که تجربیات و مشکلات میان دو قوه به این رویکرد ما را رسانده باشد بلکه معتقدم تاکنون نیز ما کشور خود را با همین رویه‌ها اداره کرده‌ایم. ممکن است تا 5 سال دیگر هم به همین شکل و به بهترین وجه کشور را اداره کنیم. تجربیات منفی و مثبت علت اصلی تغییر ساختار نیست بلکه ما باید روز به روز رو به تکامل برویم. ما نمی‌خواهیم در جا بزنیم بله برخی مشکلات بوده ولی آموخته‌ایم که می‌توان مشکلات را نیز با تغییرات مرتفع کرد. ما چیزی را که به نفع مردم است چرا انجام ندهیم.

خود آیت‌الله هاشمی می‌گویند که در برخی مسائل نظراتم با نظرات مقام معظم رهبری متفاوت بود ولی از آنجایی که تبعیت از رهبری را بر خود واجب می‌دانستم به نظر ایشان عمل می‌کردم و از قضا می‌دیدم که نتیجه بهتر از نظر من شد. استراژی دقیقاً این است که با تثبیت ارزش‌ها و آرمان‌ها مشکلات را هم باید حل کرد. من در مورد پیشنهاد خود قبلاً فکر کرده‌ام و حتماً نیاز داریم که در قانون اساسی تغییراتی را انجام دهیم.

‌* با توجه به این که شما فعالیت زیادی نیز در حوزه تحزب در کشور داشته‌اید ارتباط این نظام را تقویت احزاب چگونه می‌بینید؟

‌** بحث نظام تحزب هم باید مورد توجه قرار گیرد. آیا نیاز ما به همان نظام تک حزبی غرب که دعوا سر قدرت دارند است؟ در آن کشورها وقتی یکی از احزاب از قدرت کنار گذاشته می‌شود در کار دیگری کارشکنی می‌کند. این حزب اسلامی نیست. البته بسیاری از احزاب ما نیز حتی استراتژی و گفتمان نداشته و قطعاً با تعریف حزب واقعی در اسلام فاصله دارند. حزب متشکل از افراد دارای اندیشه است. آن وقت حزبی که برای خدا تشکیل می‌شود و برای ادای تکلیف الهی به دنبال قدرت است در این جا قدرت برای او ابزار خدمت است.

احزابی مثل حزب کمونیست حزب مردمی نیست و بعد از شکل‌گیری حکومت مبدل به دیکتاتور می‌شود. مثل دیکتاتوری تک حزبی در چین یا دیکتاتوری دو حزبی در آمریکا. ما به دنبال بازی حزبی نیستیم ما یک حزب خدامحور داریم و یک حزب شیطان است که در زیان است. بعضی هم هستند که نه خدایی است و نه شیطانی بلکه انسانی هستند مثل حزب گاندی در هند. مقام معظم رهبری حزب اسلامی را مورد تاکید قرار می‌دهند که باید ابزار تقویت ارزش‌های الهی باشد نه ابزار بازی قدرت.

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات