تاریخ انتشار : ۱۵ تير ۱۳۹۳ - ۱۱:۵۱  ، 
کد خبر : ۲۶۷۸۰۲
پیروز مجتهدزاده در گفت‌وگو با «اعتماد»:

داعش در پی جنگ ایران و عربستان است

نویسنده: هومان دوراندیش – اشاره: جنگ افروزی گروه «داعش» در عراق نگرانی های آشکاری را در جامعه ایران نیز رقم زده است. نقش منفی بنیادگرایان غیر شیعی در منطقه خاورمیانه، این روزها دغدغه امنیت ملی را افکار عمومی ایرانیان پررنگ تر کرده است. پیروز مجتهدزاده، استاد ژئوپولتیک دانشگاه تهران و دانشگاه جرج واشنگتن معتقد است گروه افراطی داعش در خدمت تحقق نقشه یی اسراییلی- سعودی است: نقشه یی برای کشاندن ایران به جنگ شیعه و سنی در منطقه خاورمیانه. مجتهدزاده با انتقاد از عملکرد عربستان سعودی، به تغییر موضع ایالات متحده امریکا در قبال تروریسم سلفی امیدوار است و تاکید می کند که دولت اوباما، اینک نیک دریافته است که در تقابل با ایران نباید همانند اسراییل و عربستان از بنیادگرایان غیرشیعی حمایت کند.

* اجازه دهید با این سوال شروع کنیم: گروه داعش اصلااز کجا پیدا شد و به این تاثیرگذاری چشمگیر در فضای سیاست خاورمیانه رسید؟

** من گمان می کنم آنچه در ماه های اخیر به نام «داعش» معروف شده در حقیقت شامل گروهی از تروریست های اسلامی افراطی می شود که بیشتر در زیرمجموعه القاعده ها و تکفیری ها، سلفی های برخاسته از عربستان سعودی قابل بحث و بررسی است. این تروریست ها اگر چه ممکن است در پاکستان و افغانستان یا در عراق و سوریه تربیت شده و تبحر نظامی پیدا کرده باشند، ولی مجموعه اصلی آنها در اصل شعبات و شاخه های افراطی وهابی گری ای هستند که دولت عربستان سعودی در یکی، دو دهه اخیر هزینه بسیار زیادی برای ایجاد و تربیت تروریستی آنها صرف کرده است. همه جهان در دو، سه سال اخیر شاهد بوده اند که دولت سعودی رسما و علنا اعلام کرده است که از این نیروها برای پیشبرد امیال خود در خاورمیانه استفاده خواهد کرد.

اما امیال سعودی در منطقه خاورمیانه نمی تواند چیزی باشد جز آنکه رهبران اسراییل و اردن در دو دوره 2004 و 2006 با همکاری حسنی مبارک و خود سعودی ها تحت عنوان هلال شیعی برابی به جان هم انداختن شیعیان و سنیان خاورمیانه تدارک دیدند و در عمل اجازه داده اند که ایده اسراییلی منحرف شدن اختلافات قدیمی عرب و اسراییل به اختلافات و زد و خورد شیعه و سنی در منطقه خاورمیانه محقق شود. آنها در این زمینه موفقیت زیادی هم به دست آورده اند: آنچنان که امروز به جای اینکه عرب و اسراییل درگیر مبارزه بر سر مسائل سیاسی و سرزمینی خود باشند، وزیر امور خارجه اسراییل به خودش اجازه می دهد به پایتخت های عربی به ویژه به ریاض برود و چگونگی شدت بخشیدن به اقدامات تروریستی سلفی و تکفیری در قالب فعالیت داعش و گروه های مشابه را به عربستان و سایر کشورهای عربی دیکته کند. متاسفانه این توطئه پلید توانسته است توجه جهان را اختلافات عربی و اسراییل منحرف کرد و به برخوردهای مسلحانه وحشتناکی میان شیعه و سنی معطوف کند و این تقابل ضد اسلامی در حال رسیدن به سرمنزل نامطلوب شکاف در عالم اسلام به سود امیال ژئواستراتژیکی دشمنان عالم اسلام است.

* اگر داعش ابزار دست عربستان است، شعار جاه طلبانه «دولت اسلامی عراق و شام» را نباید خیلی جدی گرفت؟

** اتفاقا این نامگذاری به خوبی نشان می دهد که داعش ابزار دست عربستان است. نام و هدف داعش در ادامه سیاست های سعودی – اسراییلی برای ایجاد برخورد بین شیعه و سنی طراحی شده است. هدف این سیاست تغییر وضعیت سیاسی در عراق و سوریه است که در حال حاضر در ساختار جمعیتی اکثریت شیعی آماده رسیدن به دموکراسی هستند و گروه داعش هم به زبانی که فقط با زبان سیاسی طالبان افغانستان هماهنگی دارد می خواهد یک امارت اسلامی طالبانی را بر مجموعه سوریه و عراق مسلط سازد.

* پس از نظر گروه داعش براندازی دولت های شیعی عراق و شام، به معنای تحقق دولت اسلامی در این دو سرزمین است.

** البته دولت شام یا سوریه شیعی نیست. سوریه یک کشور سنی مذهب است و دولت این کشور هم نمی تواند مذهبی غیر از مذهب اکثریت قاطع مردمش داشته باشد. افرادی در حاکمیت سوریه علوی مذهب هستند مثل خود بشار اسد. در غیر این صورت، داعش با این گونه ادعاها تردیدی بر جای نگذارده است که هدفش براندازی دولت های کنونی دو کشور عراق و سوریه است و تحمیل یک امارت (یا حکومت) طالبانی- القاعده یی افراطی و ضد انسانی بر مجموعه دو کشور یادشده.

* احتمالابه دلیل پیوند محکم سوریه و ایران، داعش دولت سوریه را شیعی قلمداد می کند.

** در طرح اسراییلی – عربی هلال شیعی، سوریه در کنار ایران، عراق و لبنان قرار می گیرد و به زعم اینها، دولت سوریه تحت هدایت ایران است برای براندازی حکومت های سنی در منطقه خاورمیانه. تمام این حرف ها افسانه های اسراییلی است که برای به جان هم انداختن مسلمانان شیعه و سنی ساخته و پرداخته شده و دولت وهابی عربستان سعودی چه آسان پا در تله اسراییلی «هلال شیعی» گذارده و عالم اسلام را دچار این مصیبت بزرگ کرده است. از این جهت، دولت سوریه هدف داعش براندازی هر دو دولت عراق و سوریه است: فارغ از اینکه شیعی باشند یا سنی. می خواهند دولت های عراق و سوریه را سرنگون کنند برای تشکیل دولت وحدت اسلامی تروریستی خودشان!

* حالابه نظر شما، داعش با همه پشتیبان هایش پتانسیل تحقق چنین هدفی را دارد؟

** هرگز! چیزی که سبب بروز فاجعه در طرح عربی- اسراییلی شده، فریب خوردن ایالات متحده امریکاست که در ابتدای کار با ایده هلال شیعی یا براندازی قدرت شیعی در منطقه خاورمیانه موافقت کرد. امریکا در ابتدای برخوردهای نظامی در عراق و سوریه، جانب جبهه عربستان، اردن و اسراییل را گرفت. اما الان حدودا دو سال است که ایالات متحده به این اشتباه بزرگ خودش پی برده و متوجه شده است که موفقیت این گروه ها به زیان منافع خود امریکا و حتی اسراییل تمام خواهد شد. تل آویو به دلیل هیجان زدگی های افراطی نتانیاهو، متوجه عواقب خطرناک این جنبش های افراطی برای خود اسراییل نیست اما ایالات متحده متوجه این عواقب شده و به همین دلیل سعی کرده است اعتدالی در سیاست های خودش در منطقه خاورمیانه به وجود آورد و همین امر موجب شکست گروه های تروریستی در سوریه شده است.

* بنیادگرایان سنی مگر نسبت به اصل موجودیت اسراییل معترض هستند؟

دشمنی اصلی اینها با اسراییل است. این گروه ها معتقدند حرکت های شیعیان سبب شده است که آنها از هدف اصلی شان یعنی ریشه کنی اسراییل دور بیفتند.

* عملکرد بنیادگرایان سنی در عمل ممکن است موجب تلطیف رابطه امریکا و ایران در منطقه خاورمیانه شود و ترس امریکا از حکومت شیعی ایران را کاهش دهد؟

** استراتژی دو کشور به صورت هایی درآمده است که ایران و امریکا در بسیاری موارد از جمله در سوریه به یک همکاری غیرمستقیم نانوشته و تاییدنشده رسیده اند. اگر یادمان باشد، در عراق هم این وضع پیش آمد. وقتی که ایالات متحده برای سرنگونی صدام وارد عراق شد، ایران در بسیاری از موارد استراتژیک ایران و امریکا به همکاری های غیرمستقیم و غیررسمی رسیدند. الان در عراق کنونی و سوریه نیز این وضع پدید آمده است. دلیلش هم بازگشت امریکا از محاسبات نامعقول اولیه در قبال جنبش های خشونت آمیز تکفیری و سلفی در منطقه خاورمیانه است.

* اوباما درخواست نوری مالکی برای مداخله نظامی علیه داعش را نپذیرفته. چرا اوباما این درخواست را رد کرده؟ آیا ممکن است موضع اوباما تغییر کند؟

** من فکر می کنم هدف اوباما در مرحله کنونی این است که وضع موجود را حادتر نکند. از سوی دیگر، ایالات متحده این استدلال را مطرح می کند که ما تا وقتی که در عراق حضور داشتیم، وظایف خودمان را درست انجام دادیم. ما ارتش و پلیس عراق را مسلح کردیم و آموزش دادیم تا روی پای خودشان بایستند و امنیت را در کشور خود تامین کنند. این عراقی ها و سایر کشورها بودند که به ما فشار آوردند تا عراق را هر چه زودتر ترک کنیم چرا که می گفتند نیروهای عراقی قادر به تامین امنیت این کشور هستند اما امروز خلاف این مدعا ثابت شده است. اوباما می گوید که ما در این مرحله، در وقایع عراق دخالت نخواهیم کرد ولی همه ما شاهد هستیم که ایالات متحده امریکا نیروهای دریایی خودش را به طرف خلیج فارس اعزام کرده است تا در صورت لزوم به چنین مداخله یی دست یازد. وضع ترکیه هم در همین راستا قابل بررسی است:

چون تحریکات علیه ترکیه هم به صورتی درآمده که این کشور هم آماده باش عمومی داده است. به این ترتیب، فکر نمی کنم اهداف داعش در عراق و سوریه به واقعیت بپیوندد. اگر چنین خطری پیش آید، دولت عراق قطعا از همسایگانش تقاضای کمک خواهد کرد و کار پیچیده تر خواهد شد. در این مقطع، به نظر من، دولت های غربی باید به عربستان سعودی اخطار دهند که از این اقدامات جنجالی و نظامی بسیار خطرناک در منطقه خاورمیانه دست بردارد و روابطش را با اسراییل تعدیل کند، والامسوولیت بروز هر فاجعه نظامی در منطقه به عهده آنان خواهد بود.

* آیا تجربه ناامنی در عراق نشان نمی دهد کشورهایی که آمادگی گذار به دموکراسی ندارند و با مداخله خارجی عبور از دیکتاتوری را تجربه می کنند، تا مدت ها نیازمند حضور نظامیان خارجی برای حفاظت از دموکراسی نوپایشان هستند؟

** این سوال خیلی عمومی است و پاسخ مطلقا مثبت به این سوال، می تواند خطرناک باشد. بعضی از کشورهای منطقه ممکن است چنین وضعی داشته باشند. من این کشورها را محدود می کنم به عراق و سوریه: چرا که این دو کشور در یکی دو دهه اخیر در معرض خطرات نظامی بزرگ داخلی و خارجی بوده اند. وقتی که التهابات سرزمینی از بین نرود، ممکن است چنین اقتضایی باقی بماند که نیروهای خارجی برای کمک به حفظ امنیت آن کشور خاص حضور داشته باشند. ولی این ضرورت نمی تواند به این معنا باشد که حتی در سوریه، حضور و اشغال نظامی از سوی کشورهای دیگر باید قابل تحمل باشد. به هیچ وجه نباید چنین توجیهی صورت گیرد.

* افغانستان هم دست کمی از عراق ندارد.

** افغانستان در مرحله یی جداگانه قرار دارد. نیروهای ایالات متحده هنوز در افغانستان فعال هستند: ولی در افغانستان تشکیل دولت منتخب واقعی، یعنی دولتی غیر از دولت کرزای که جزو مواریث سیاسی امریکایی این کشور بود، اکنون نخستین بار است که تجربه می شود. حالااینکه این تجربه در افغانستان تا چه اندازه با موفقیت روبه رو خواهد شد، بحث دیگری است اما ما شاهد این واقعیت هستیم که چنین موفقیتی با ادامه حضور نظامی امریکا در افغانستان، تباینی ندارد. اما در عراق و سوریه وضع فرق می کند. سوریه در دوران های اخیر هیچگاه اشغال نظامی را تجربه نکرده است. در عراق هم نظامیان امریکا حضور ندارند.

الان به نظر می رسد فقدان حضور نظامیان امریکا، یکی از علل تاخت و تاز گروه داعش است و حال که امریکایی ها در اوایل قرن 21 عراق را اشغال کرده و به این روز انداخته اند، از آنها انتظار می رود که در این مورد خاص، در صورت لزوم، یعنی در صورت تقاضای دولت عراق، به سود دولت عراق علیه داعش مداخله نظامی کنند. درباره مداخله نظامی احتمالی ایران در عراق هم بیان این نکته را هم ضروری می دانم که مداخله ایران در عراق، نه تنها باید ناشی از درخواست رسمی دولت عراق باشد، بلکه باید مستقیما برای دفع تهدید داعش علیه مرزها و امنیت ملی ما باشد.

* هدف آنها از پیشروی به سمت مرزهای ایران، دقیقا چه می تواند باشد؟

** آشکار است که هدف آنها تحریک ایران است چون آنها می خواهند دولت ایران تحریک شود و رسما وارد مقابله مسلحانه شیعه و سنی در منطقه شود. اگر چنین شود، شاید عربستان هم رسما وارد این تقابل شود که در این صورت فاجعه بزرگی در منطقه رخ خواهد داد که قطعا به سود هیچ کس نخواهد بود جز اسراییل.

* یعنی نهایت کنش تخریبی داعش می تواند جنگ ایران و عربستان باشد؟

** بله، یک جنگ تمام عیار شیعه وسنی: جنگی که کشورهای شیعه و سنی هم درگیر آن شوند. این یک خواست و استراتژی شیطانی است که قطعا محور اسراییلی  سعودی پشت آن قرار دارد. اسراییل چنین می خواهد. در این حقیقت تردیدی نباید کرد. منتها به گمان می آید که اسراییل از عواقب بروز چنین فاجعه یی علیه موجودیت خود در منطقه غفلت دارد.

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات