* در ابتدای بهار سال 92 چه تصویری از فضای سیاسی و دورنمای انتخابات یازدهمین دوره ریاست جمهوری در ذهن داشتید؟
** ما باید برگردیم به قبل از 24 خرداد زمانی که دولت احمدینژاد 8 سال بر کشور حکومت کرد و سکان اجرایی کشور را برعهده گرفت که به نظر اینجانب دولت احمدینژاد در مدار عقلانیت و تدبیر و اعتدال قرار نگرفت و براساس نقشه راهی که خودش برای کشور در نظر گرفته بود کشور را اداره میکرد و با حرکاتی که هم در داخل و هم در خارج داشت مشکلات زیادی برای کشور ما ایجاد کرد، مردم در 24 خرداد یک نه بزرگ به احمدینژاد دادند و بالای 80 درصد از دهکهای پایین به آقای روحانی رای دادند و در زمان ایشان مسائل مختلفی رخ داد که مقصر اصلی دولت احمدینژاد است و ما چون این انقلاب و حضرت امام و این کشور را دوست داریم تصمیم گرفتیم در این انتخابات شرکت کنیم و روز به روز انسجام اصلاحطلبان بیشتر شد.
* با توجه به ثبتنام هاشمی در آخرین لحظات ثبتنام انتخابات ریاست جمهوری، تفسیر شما از انتخابات ریاست جمهوری دروه یازدهم چه بود؟
** وقتی آقای هاشمی ثبتنام کرد با توجه به موجی که از حضور ایشان ایجاد شد پیشبینی میکردم که بالای 70 دصد رای دارد و مردم چون از اوضاع آن موقع راضی نبودند علیرغم تزریق پولهای فراوان به روستاییان و سهامهای عدالت حضور آقای هاشمی موج بزرگی داشت، به همین علت آقای هاشمی که در مجلس ششم کم رای آورده بودند در نظر سنجیهای 92 بالای 60 درصد رای داشتند و گروهها باید بدانند که تخریب شخصیتها و یاران امام ثواب نیست بلکه به ضرر خودشان تمام میشود.
* پس از رد صلاحیت هاشمی چه تحلیلی در مورد انتخابات داشتید؟
** وقتی هاشمی رد صلاحیت شد ما نگران بودیم که موج یاس کشور و فضای انتخابات را فرا گیرد ولی تلاش ما این بود که انفعال زده نشویم و نظر ما این بود که روحانی میتواند خلا هاشمی را در انتخابات پر نماید.
* با عدم ثبتنام خاتمی و رد صلاحیت هاشمی، چه میزان از مشارکت در انتخابات یازدهم را متصور بودید؟
** ما دو تا تحلیل داشتیم یکی آنکه اگر هاشمی رد صلاحیت شوند مردم قهر میکنند ولی من معتقد بودم که مردم، نظام و کشورشان را دوست دارند و اگر ما بر سر یک کاندیدا به توافق برسیم مردم حمایت میکنند، با توجه به اینکه اردوگاه اصولگرایان را که احمدینژاد با توهین به بزرگان اصلوگرا به هم ریخته بود ما امید زیادی داشتیم و من به احمدینژاد توصیه میکنم به فکر انتخابات بعدی نباشد چون نمیتواند گذشته خود را پاک کند و رای نمیآورد. من در سال 84 پیش آقای خاتمی رفتم و گفتم آقای معین را کنار بکشید چوم من کارشناس انتخابات هستم و کشور را میشناسم ولی نتوانستد احزاب را قانع کنند و به آقای مجید انصاری گفتم این بار اشتباه را تکرار نکنید و ب�� سر روحانی توافق کنید.
* آیا حدس میزدید که تنها کاندیدای اصلاحطلب انصراف دهد؟ نقش خاتمی را در این مورد چقدر موثر میدانید؟
** به هر حال، انسجام اصلاحطلبان هر روز بیشتر میشد و این انسجام مثل یک موج به هر سمتی که میرفت هدایت میشد به سمت عراف میرفت، به سمت روحانی میرفت و منتظر بودند که لیدرهای اصلاحات چه تصمیمی بگیرند که به هر لحاظ در یک جلسه استراتژیک و به نظر من باید تحسین کرد افرادی که این تصمیم را گرفتند از آقای عارف خواستند که به نفع روحانی کنار برود و من در جریان این اتفاقات بودم و در جلسات مهم شرکت میکردم و از دوستان میخواستم که از آقای عارف خواهش کنند به نفع روحانی کنار بروند و به صراحت از آقای خاتمی در خواست کردم که شما به عنوان لیدر اصلاحات از آقای عارف بخواهید که انصراف بدهند و در نهایت به این دلیل که کشور ما دچار افراط شده بود و نیاز بود که یک شخصیت معتدلی بیاید و گرفتاریها را حل و فصل نماید لذا به این نتیجه رسیدند که آقای عارف انصراف دهند، ستادهای من در انتخابات مشترک برای آقای روحانی هم بود چون از زمان مجلس پنجم به ایشان علاقهمندم و آینده کشور را با ایشان روشن میدانم و آقای عارف به عنوان یک سیاستمدار اخلاقمدار حرکت بسیار شایسته و تاریخی نشان داد و گرنه بعید بود ما رای بیارویم.
من یادآوری میکنم در روز رایگیری از آنجا که استاندار بودم و 17 انتخابات را برگزار کردم ساعت دو، 24 خرداد به آقای ترکان زنگ زدم و پیروزی دکتر روحانی را تبریک گفتم و آقای ترکان گفتند به آقای روحانی بگم، گفتم بگویید و ایشان آماده چینش کابینه باشند
آقای خاتمی ضمن اینکه به عارف نام نوشتند شخصا به منزل عارف رفتند و به عنوان رهبر جریان اصلاحات از ایشان خواستند که کنار بروند. بنابراین میتوان گفت که 24 خرداد مدیون سیدمحمد خاتمی است. من اعتقاد دارم که در کشور باید نیروهای کاریزما را از دست ندهیم. آقای خاتمی در بین مردم جایگاه خوبی دارد چرا کسی را که چنین جایگاهی دارد تخریب میکنند، باید پرهیز کرد، آقای عارف کار بزرگی کرد. اگر معین در سال 84 کنار میرفت امروز مثل آقای عارف محبوب نبود؟
* مدیریت اردوگاه اعتدالگرایان از سوی هاشمی را چگونه ارزیابی میکنید؟
** من معتقدم آقای هاشمی در آینده نقشهای مهمی خواهند داشت از جمله در شکلگیری مجلس آینده آقایان هاشمی و خاتمی نقش مهمی خواهند داشت و اگر هیئتهای نظارت کاندیداهای اصلاحطلب را رد نکنند مجلس بعدی یک مجلس اعتدالگرا خواهد بود.
* چرا اصلوگرایان با تعدد کاندیدا به میدان انتخابات آمدند؟
** همان اشتباهی که سال 84 در اردوگاه اصلاحطلبان اتفاق افتاد در سال 92 اصولگرایان انجام دادند و 2 دلیل اصلی داشت؛ یکی خود احمدینژاد بود که چون یک فرد خودمحور است زیر بار این ائتلاف نرفت و اجازه انسجام نداد، دولت احمدینژاد شبیه خودش بود مثلا فرماندار شهرستانها هم مثل خودش فکر میکند این برای احمدینژاد بد نبود بالاخره به عنوان رئیسجمهور حق داشته همفکرانش را در جامعه حاکم کند، یکی از دلایل عدم انسجام افکار احمدینژاد بود دلیل دوم این بود که کاندیداهای اصولگرایان از نظر فکری با هم همخوانی نداشتند، آقای قالیبافت یک تکنوکرات است و یک مدیر ریسکپذیر و ایشان در بین 4 کاندیدای اصولگرا از نظر مدیریت شاخصههای عمده دارد، آقای ولایتی یک دیپلمات است، جزء چهرههای ماندگار است و از نظر فکر با قالیباف فاصلهها دارد این تفکر به تفکر جلیلی اصلا همخوانی ندارد و از نظر فکری طرفدارهایشان هم متفاوتاند.
* به نظر شما اگر انتخابات به دور دوم میرفت قالیباف برند بود یا روحانی؟
** آقای روحانی، چون خیلی از اصولگرایان مثل آقای ولایتی به روحانی رای می دادند، حتی جلیلی هم بعید میدانم با آقای قالیباف به توافق میرسیدند.
* روحانی را نزدیک به اصولگرایان میدانید یا متمایل به اصلاحطلبان؟
** اولا اعتدال در درون اصلاحات نهفته است اعتدال یعنی خود باوری، یعنی عقل، اعتدال نقطه مقابل افراط است، اعتدال یعنی دین، اعتدال یعنی اسلام، یعنی پیامبر، یعنی امام خمینی، ما شعار اصلاحات میدهیم که به اعتدال برسیم حتما یک افراطیگریهای اتفاق افتاده که ما میگوییم اصلاح کنید، اعتدال یعنی خودباوری یعنی دانایی، هر کسی که داناست معتدل است اما نقطه مقابل افراط و جهل است، در مکتب ما 3 چیز است که جامعه را به سمت اصلاح، اعتدال و مدینه فاضله سوق میدهد، دین، اخلاق و حکمت، اعتدال امروز ضرورت جهان و کشور است و همه باید به ایشان کمک کنند و دولت ایشان باید منسجمتر و قویتر شود.