ملك حسين 30 بار به اسرائيل مسافرت كرد و با رهبران رژيم صهيونيستي در دورههاي "بن گوريون"، "اسحاق رابين"، "شيمون پرز" و "موشه دايان"، "آلون" و "خانم گلداماير" مذاكرات پنهاني داشت. اين مذاكرات، صرفا به خاطر نقش اردن در حفظ امنيت رژيم صهيونيستي بود. در آن زمان اردن به لحاظ اقتصادي بسيار ضعيف بود و درآمد چنداني نداشت، كمكهايي از امريكا، غرب و از سوي رژيم سابق ايران دريافت ميكرد تا در مقابل اين كمكهاي مالي، اجازه ندهد كه فلسطينيها بر ضد اسرائيل كاري انجام دهند.
سپتامبر سياه سال 1970 (1349 ش) شاهد اوج اختلافات ملك حسين، پادشاه وقت اردن، با رزمندگان فلسطيني به رهبري ياسر عرفات بود. حاصل سپتامبر سياه، حمله ارتش سلطنتي ملك حسين به فلسطينيهاي ساكن در اردن با 15000 كشته از فلسطينيان (اين كشتار به سپتامبر سياه معروف شد) بود. همان زمان ملك حسين تلاش داشت تا رهبران فلسطين را ترور كند، اما با وساطت جمال عبدالناصر، رهبر وقت مصر، اختلافات ملك حسين و ياسر عرفات و رهبران فلسطيني كاهش يافت و قرارداد صلحي ميان ملك حسين و ياسر عرفات با حضور جمال عبدالناصر، رئيسجمهور وقت مصر، و رئيسجمهور وقت سودان و همچنين نماينده كويت امضا شد.
از آن زمان به بعد ملك حسين اجازه هيچ گونه فعاليتي به رزمندگان فلسطيني عليه اسرائيل نداد. پس از مرگ ملك حسين، فرزندش ملك عبدالله دوم، به پادشاهي رسيد و همان سياست پدرش را ادامه داد. بنابراين اردن به لحاظ سياست خارجي، كاملا در اختيار امريكا، رژيم صهيونيستي و غرب قرار گرفت و با عنوان نگهبان امين رژيم صهيونيستي در كرانه غربي تلقي شد و اجازه هيچ گونه فعاليتي به رزمندگان فلسطيني از خاك اردن نداد.
نقش فلسطين در سياست خارجي اردن
جمعيت زيادي از شهروندان اردني، فلسطيني تبار هستند. يعني فلسطينيان مقيم اردن كه 60% از جمعيت اردن را تشكيل ميدهند، اما به عنوان شهروند درجه 2 حساب ميشوند و خيلي تاثيرگذار نيستند. در عين حال با توجه به وجود صدها هزار نفر فلسطيني در اردن، به نظر ميرسد اردن سعي نميكند از طريق ايجاد چالش با فلسطينيها امنيت خود را دچار خدشه كند و به همين دليل سعي ميكند از وجود فلسطينيها براي پيشبرد اهداف خود استفاده كند.
مهمترين اپوزيسيون رژيم پادشاهي اردن، اخوان المسلمين هستند كه امتدادي از اخوان المسلمين مصر به شمار ميروند. جريان اخوان المسلمين، جريان ريشهداري است كه در اردن فعاليتهاي مختلفي داشتند. بيشتر فعاليتهاي آنها اجتماعي و همچنين ورود به پارلمان بوده است. ملك حسين از اخوان المسلمين به عنوان برگ برنده در بازيها و تعاملات سياسي داخلي- منطقهاي استفاده ميكرد. هرگاه احساس انزوا ميكرد، اخوان المسلمين را وارد عرصه سياسي ميكرد و هرگاه كه شرايط به گونهاي بود كه نيازي به اخوان المسلمين نداشته باشد، اين مجموعه را منزوي ميكرد. اكنون هم تنها جريان قدرتمند در اردن، اخوان المسلمين هستند كه به شدت تحت فشار هستند و نميتوانند اقدامي عليه نظام پادشاهي اردن انجام دهند. اكنون اخوان المسلمين امتدادي از حماس هستند و تلاشهايي براي كمك به حماس دارند. ولي پادشاه فعلي اردن، ملك عبدالله دوم، به هيچ وجه اجازه نميدهد كه ارتباط ميان اخوان المسلمين اردن و حماس، منجر به تشكيلاتي بر ضد امنيت رژيم صهيونيستي شود.
سياست خارجي اردن در تحولات 3 سال گذشته و رخدادهاي بيداري اسلامي
نگاه اردن به رخدادهاي جهان عرب و بيداري اسلامي بسيار منفي است. درحالي كه انقلاب مردم مصر را در 25 ژانويه 2011 (1390 ش) را هرگز نپذيرفت و اخوان المسلمين را مجموعهاي تروريستي ميداند، پس از كودتاي افسران مصري و پيروزي عبدالفتاح السيسي اردن بيش از گذشته به مصر نزديك شد و علت اين امر هم اين است كه اردن نگاه مثبتي به اسلام گرايان ندارد و تنها از اسلام گرايان استفاده ابزاري ميكند. به همين دليل همواره ملك عبدالله دوم به پيروي از پدرش از اسلام گرايان به عنوان برگ برنده در تعاملات استفاده ميكند. اما درمورد سوريه با توجه به اينكه عربستان از اردن به عنوان پايگاهي براي تقويت تروريستها استفاده ميكند و در ازاي كمك اردن به تروريستها، كمكهاي مالي هم به اردن ميكند. به نظر ميآيد كه اردن، در طول بحران اخير سوريه، عليه همسايه خود، سوريه نقشي خيانتكارانه داشته است.
روابط منطقهاي اردن
نوع نگاه دولت اردن به سياست خارجي خود در بحران سوريه: از دهها سال پيش و به طور مشخص از سال 1970 (1349 ش) كه مرحوم حافظ اسد رئيسجمهور سابق سوريه، قدرت را در دست گرفت، هميشه ميان اردن و سوريه يك سري كشمكشهاي سياسي وجود داشت. از همان زمان، يعني از سال 1967(1346 ش)، ملك حسين به سوريه و ملت سوريه درمورد جنگ با اسرائيل خيانت كرد و تمام اطلاعات و نقشههاي جنگي سوريه و مصر را در طول جنگ 8 روزه سال 1967 در اختيار رژيم صهيونيستي قرار داد. اين مسئله با خشم ملت سوريه و رهبران وقت آن مواجه شد. در آن زمان حافظ اسد، وزير دفاع كشور سوريه بود و تحركات ضدسوري ملك حسين را رصد ميكرد. لذا هنگامي كه در سال 1970، حافظ اسد به قدرت رسيد، اختلافات به اوج خود رسيد.
به همين دليل تا سالها بعد ملك حسين، اخوان المسلمين سوريه را عليه نظام بشاراسد تحريك ميكرد و سعي ميكرد كه اوضاع سوريه را دچار بحران كند. به همين دليل اختلافات حافظ اسد و ملك حسين، همواره تا مرگ ملك حسين در سال 1999 (1378ش) ادامه داشت. در سالهاي گذشته نگاه دولت اردن به سياست خارجي خود در بحران سوريه نگاه دوگانهاي است. هرگاه اردن احساس كند كه گروههاي تروريستي در سوريه شكست خوردند، به دولت سوريه و دولت بشاراسد نزديك ميشود، اما هرگاه احساس كند كه تروريستها دست بالايي در صحنههاي عملياتي سوريه دارند، به طرف اين گروهكهاي تروريستي متمايل ميشود. سياست عمان سياستي غيرشفاف و منافقانه در مورد سوريه است.
در شرايط كنوني اردن رابطه تنگاتنگي با داعش و ارتش آزاد سوريه دارد و كمكهاي زيادي هم به گروههاي تروريستي ميكند. البته، اردن به نيابت از امريكا و غرب عمل ميكند. يعني زماني كه احساس كند اين كمكها بايد تشديد شود، از دادن كمكهاي بيشتر به اين گروهكها فروگذاري نميكند. در واقع اردن كشوري است كه سياست خارجي آن براساس منافع امريكا و رژيم صهيونيستي تعريف شده است و هيچ گاه در مورد مسائل و اختلاف ديگر كشورها ورود پيدا نميكند.
روابط كنوني اردن با عراق و تحولات همراه: زماني كه ملك حسين مهمترين تامينكننده مالي خود يعني شاه ايران را از دست داد به سمت صدام متمايلتر شد و صدام هم كمكهاي مالي زيادي به اردن كرد. در ادامه اردن در طول جنگ تحميلي عراق عليه ايران، بيشترين كمكهاي نظامي و اطلاعاتي را در اختيار رژيم صدام قرار داد. هنگامي كه صدام حسين به ايران حمله كرد، ملك حسين، اولين رئيس دولت و پادشاهي بود كه اولين گلوله را به طرف ايران شليك كرد. يعني مداركي موجود است كه صدام حسين در كنار ملك حسين، پادشاه وقت اردن، با توپخانه شهرهاي ايران و مناطق مرزي ايران را هدف قرار ميداد و دو طرف، يعني ملك حسين و صدام حسين، به سوي ايران شليك ميكردند.
در واقع روابط مثبت ملك حسين با صدام حسين، تا سرنگوني رژيم شاه پيش رفت. در اين زمان اين روابط تا مرگ ملك حسين در سال 1999 (1368ش) به خوبي ادامه داشت. در شرايط كنوني روابط اردن و عراق به دليل اين كه حاكميت عراق، نگاه مثبتي به ايران دارند و اصالتا شيعه هستند، تيره و تار است. چنانچه ملك عبدالله رابطه خوبي با دولت فعلي عراق ندارد. در اين راستا در طول سالهاي اخير، چندين نشست مشترك بين افسران اردن و گروهك داعش و همچنين تكفيريهاي بعثي در اردن تشكيل شده و اردن به گروهكهاي تكفيري عليه دولت عراق كمك ميكند.
روابط بغداد و اردن در ماههاي گذشته با يك سري تحولات رو به رو بوده است. يعني روابط عراق پس از سرنگوني رژيم صدام و حضور شيعيان و كردها در ساختار قدرت عراق، با اردن كاهش پيدا كرده است. الان بيشترين بعثيهاي فراري در اردن به سر ميبرند و از آن جا عليه عراق فعاليت سياسي و امنيتي انجام ميدهند. لذا روابط اردن و عراق اگر چه روابطي ظاهري و شكلي هست، اما هميشه يك نوع نگاه بدبينانه ميان بغداد و عمان وجود داشته است. مخصوصا اين كه اردن طي ماههاي اخير سعي كرده مشكلاتي براي دولت نوري المالكي به وجود آورد.
روابط چند سال اخير دولت اردن با عربستان: روابط عربستان و اردن هميشه توام با شك و ترديد بوده است. يعني هر دو كشور، هم عربستان و هم اردن نسبت به هم با ديده ترديد نگاه ميكنند و به همين دليل نتوانستند سياست منسجمي را اتخاذ كنند. دليل اين امر اين است كه در سال 1990 كه عراق كويت را اشغال كرد، عربستان سعودي تلاش كرد تا ميان ملك حسين، پادشاه وقت اردن و صدام حسين شكاف ايجاد كند، اما برعكس ملك حسين، صدام حسين را تشويق كرد كه كويت را اشغال كند. از آن زمان روابط عربستان و اردن دستخوش تغيير شد و اين اختلافات گسترش پيدا كرد، ولي هر از گاهي كه شرايط منطقه اقتضا ميكند، عربستان به اردن نزديك ميشود و در پارهاي موارد از امان دور ميشود.
اردن و شوراي همكاريهاي خليجفارس: اردن در گذشته تلاش كرد كه به طور رسمي وارد شوراي همكاري خليج فارس شود. اما از آن جايي كه اردن نيروي كار زيادي دارد و ممكن است وارد بازار كار كشورهاي عضو شوراي همكاري خليج فارس شود. لذا بعضي كشورهاي عضو شوراي همكاري خليج فارس، با ترديد نسبت به سياستهاي اردن نگاه ميكنند و مايل نيستند كه اردن به شوراي همكاري خليج فارس ورود پيدا كند. همچنين سقوط احتمالي نظام پادشاهي در اردن ممكن است موجب به قدرت رسيدن اخوان المسلمين و اسلام گرايان افراطي در اردن شود. بنابراين شوراي همكاري خليج فارس، اجازه رسمي عضويت در اين شورا را به اين كشور نداده است.
روابط اردن و تركيه: روابط اردن و تركيه بر سر مسئله سوريه و بحران سوريه به دليل اشتراكاتي كه ميان اردن و تركيه وجود دارد، روابط بسيار رو به گسترشي بود. تقريبا بهترين روابط در دوران رجب طيب ارودغان با موضوع مشترك تحريك گروههاي تروريستي عليه نظام سوريه شكل گرفت. به دليل اين همكاري، روابط تركيه و اردن، روابطي در سطح بالا بوده است.
نگاه اردن به روابط با ايران: پادشاه وقت اردن، در زمان رژيم شاهنشاهي ايران، مرتب به ايران سفر ميكرد و كمكهاي مالي زيادي را -كه بعد از سرنگوني رژيم شاه قطع شد- از پادشاه وقت ايران دريافت ميكرد، اما بعد از انقلاب همواره نگاه بدبينانه نسبت به ايران و سياستهاي ايران داشته است. در اين راستا در پارهاي مقاطع و در گذشته، زماني كه ملك حسين احساس ميكرد كه دچار انزواي سياسي شده، به سمت ايران متمايل ميشد. يعني هر چند اردن بعد از پيروزي انقلاب اسلامي، هيچ رابطه قابل قبولي با جمهوري اسلامي ايران نداشت، با اين وجود ملك عبدالله دوم، پادشاه اردن يك بار براي شركت در كنفرانس همكاريهاي اسلامي، به ايران سفر كرد و با مقامات ايراني ديدار كرد.
روابط بينالمللي اردن
نوع نگاه دولت اردن به تشكيلات نظامي، مانند ناتو: در واقع هرگاه ملك عبدالله احساس كند كه اردن و ناتو نياز به همكاري لجستيكي دارد، تمام امكانات خود را در اختيار ناتو قرار ميدهد. چنانچه در طول 3 سال و 4 ماه كه از بحران سوريه ميگذرد اردن چندين بار گروهكهاي تروريستي را به نيابت از ناتو آموزش داد. همچنين افسران امريكايي و انگليسي در ارتش اردن بسيار فعال هستند. در 3 سال گذشته، داعش بيشترين آموزشهاي نظامي را در اردن ديده و اكنون عليه سوريه و عراق در حال جنگ است. در واقع به نظر ميآيد، هر چند اردن عضو ناتو نيست، ولي به طور غير رسمي با ناتو بيشترين همكاري را دارد.
نگاه دولت اردن به روابط با روسيه و چين: اردن سياست خود را فقط با غرب و امريكا و رژيم صهيونيستي تعريف كرده و در حوزه چين و روسيه ورود فعالي پيدا نميكند. يعني روابط اردن با چين و روسيه، روابط كاملا عادي است و نياز عمدهاي به روسيه و چين ندارد. در واقع بيشتر روابط اردن با امريكا و غرب است ولي سعي ميكند كه چالشي با روسيه و چين نداشته و روابطش را در حد عادي نگه دارد.
آينده سياستهاي خارجي اردن و متغيرهايي آن
اردن سياست خارجي ثابتي دارد. مخالفت با جنبشهاي اسلامي و مخالفت با سياستهايي كه به نوعي امنيت رژيم صهيونيستي و امريكا و غرب را دچار مخاطره ميكند مد نظر اردن است. همچنين مخالفت با هر گروهي كه بخواهد امنيت اسرائيل را مخدوش كند، سياست كاملا مشخصي است. درحقيقت اردن، ايالتي از امريكاست. در اين راستا هيچ گونه تغييراتي در نگاه اردن به مسئله فلسطين به وجود نميآيد. مگر اين كه اردن به دليل مشكلات مردمي و حضور فلسطينيها و فشار اخوان المسلمين اردن، بيانيههاي كم رنگي دهد و تجاوزات رژيم صهيونيستي به اهالي غزه را محكوم كند، اما در واقع اردن از اين حد فراتر نميرود.