رفتار متناقض اصلاحطلبان حکایت از تلاش بیحدوحصر آنها برای بقای موجودیت خود در فضای سیاسی و اجتماعی کشور دارد. آنها فضای اعتدال دولت حسن روحانی را فضای مناسبی برای ادامه حداقل تنفس خود پس از خطاهای استراتژیکشان در فتنه سال 88 میدانند و ضمن تلاش برای حفظ بقا، نیمنگاهی نیز به آینده دارند.
ماجرا از آنجایی شروع شد که قریب به اتفاق نظرسنجیهای انتخاباتی از رأی حدود 7 درصدی محمدرضا عارف در انتخابات ریاستجمهوری یازدهم خبر میداد. در این شرایط و با شور و مشورت اصلاحطلبان، معاون اول دولت هشتم با فشار سیاسی از میدان انتخابات کناره گرفت و فرصت برای تجمیع رأی روی حسن روحانی و پیوستن اجباری اصلاحطلبان به ستادهای وی فراهم شد. در اینباره رسول منتجبنیا، قائممقام حزب اعتماد ملی، در دیدار اعضای شورای هماهنگی جوانان احزاب اصلاحطلب در آخرین روز فروردینماه امسال میگوید: «شخص رئیسجمهور (حسن روحانی) نامزد اول، دوم و حتی سوم اصلاحطلبان نبود، اما ما به جایی رسیدیم که به آقای روحانی قانع شدیم و نباید القا کنیم که رئیسجمهور اصلاحطلب است.»
وی همچنین در مصاحبه با روزنامه «قانون» شماره 406 روز دوم اردیبهشت سال جاری، درباره حذف عارف از انتخابات ریاستجمهوری میگوید: «گزینه اول حذف روحانی بود و چون روحانی کنارهگیری نکرد، از عارف درخواست شد که کنار برود.»
پس از پیروزی روحانی در انتخابات، اصلاحطلبان که خوشحال از این پیروزی، گمان این را داشتند که روحانی با حمایت و رأی آنها پیروز شده و اکنون زمان آن است که شاکله اصلی دولت را تشکیل دهند، برنامهریزی خود را برای بازگشت به میدان حکومت در سایه اعتدال روحانی آغاز کردند. علی تاجرنیا، عضو شورای مرکزی جبهه منحله مشارکت، در نشست آینده اصلاحطلبی که توسط سازمان دانشجویی حزب اسلامی کار در ساختمان حزب کار در آخرین روز دیماه سال گذشته برگزار شد، بیان میکند: «این طبیعی است که حزبی که برای پیروزی فردی در انتخابات کمک میکند، انتظار دارد که در اداره کشور نیز همکاری داشته باشد.»
اما آنها غافل از این بودند که اعضای کارگزاران سازندگی قبلاً همه سمتهای اصلی دولت را بین خود تقسیم کرده و تنها مناصبی برای اصلاحطلبان باقی مانده بود که در کارگزاران یا گزینه و توانی برای به دست گرفتن آن نبود یا علاقه و مصلحتی برای تصدی آن وجود نداشت. در این شرایط، محمدرضا عارف که روزی گمان میکرد با کنارهگیری از عرصه انتخابات و در صورت پیروزی روحانی، حداقل معاون اولی را نصیب خود خواهد کرد، با شرایطی مواجه شد که در آن حتی از وی نظرخواهی مناسبی برای چیدمان دولت هم نشد و این خود باعث دلخوری بیش از پیش وی شد؛ تا جایی که وی در اظهارنظری بهصراحت گفت: «شاید انتظاری که داشتم این بود که با توجه به تجربه 30 سال مدیریتیام، آقای روحانی در برخی امور بیشتر از من مشورت میگرفتند.» و نهایتاً این امر اولین «نه» روحانی به اصلاحطلبان را رقم زد.
این وضعیت و بهکارگیری کمتر از حد انتظار اصلاحطلبان در کابینه، سبب شد که آنها تلاش مضاعفی را برای تغییر رفتار دولت حسن روحانی آغاز و تلاش کنند ضمن اجبار وی بر ادامه «اتحاد استراتژیک» با اصلاحطلبان، هرچند در خفا، در میدان رسانههای خود، با حرکت در مسیر «هم آره، هم نه»، هم دولت را مدیون اصلاحطلبان معرفی کنند و بهنوعی آن را مصادره کنند و هم خود را از خطاها و اشتباهات و البته سقوط احتمالی حسن روحانی به دور نگه دارند. بر همین اساس، چنین وضعیتی باعث بروز مواضعی پارادوکسیکال در بین اصلاحطلبان شد که مرور اجمالی آن میتواند ابعاد دقیقتری از رفتار آنان را مشخص نماید:
الف) تبیین رابطه اصلاحطلبی و اعتدال
شخصیتهای اصلاحطلب بهدفعات و رسانههای اصلاحطلب در شمارههای متعدد خود، به تئوریزه کردن رابطه اصلاحات و اعتدال حسن روحانی پرداختند. احمد پورنجاتی در 23 تیرماه سال گذشته، در مصاحبه با «ایسنا» گفت: من بهعنوان کسی که به رویکردهای اصلاحطلبانه و انقلاب اسلامی اعتقاد دارم، بیان میکنم که اعتدالگرایی بیان دیگری از مشی اصلاحطلبی است.
سعید لیلاز در شماره 11 ماهنامه «اندیشه پویا» اعتدال را ادامه اصلاحطلبی میداند و میگوید که «رابطه آن با اصلاحطلبی مانند رابطه سوسیالدموکراسی و سوسیالیسم است.»
محمدرضا راهچمنی معتقد است: «اعتدال گفتمانی است که اصلاحطلبی را در بر میگیرد.» همچنین رسانههای مطرح اصلاحطلبان مانند هفتهنامه «صدا» در شماره روز 17 خردادماه خود با تیتر «رئیسجمهور، هر روز اصلاحطلبتر از دیروز»، به بررسی و القای گرایش روزافزون حسن روحانی به اصلاحطلبان میپردازد یا ماهنامه «گذار» که شماره تیرماه خود را با تیتر روی جلد «برخاستن اصلاحات از دنده اعتدال» منتشر میکند و ضمن گفتوگو با احمد حکیمیپور و موسوی لاری به بررسی نزدیکی دولت روحانی با اصلاحطلبان میپردازد.
ب) تلاش برای مصادره به امید تحقق سهمخواهیها
در ادامه همین جوسازیهای رسانهای، برخی از اصلاحطلبان از این هم فراتر رفتند؛ چنانکه احمد پورنجاتی نماینده مجلس ششم، ضمن بیان این مطلب میگوید: «ویژگی بنیادین اعتدال چسبندگیاش به گفتمان اصلاحطلبی است.»
از سویی دیگر، حسین مرعشی، عضو شورای مرکزی کارگزاران، در گفتوگوی 14 تیرماه خود با «نسیم»، ضمن تلاش برای مصادره رأی روحانی در انتخابات، با بیان اینکه اگر در انتخابات اصلاحطلبان همراه روحانی نبودند، پیروزیاش ممکن نبود، گفت: «اگر مجدداً انتخاباتی بخواهد برگزار شود، روحانی و اصلاحطلبان باید با هم حرکت کنند.»
اما مواضع تندتری هم در همین راستا وجود داشت. فیاض زاهد از اعضای حزب همبستگی، در مصاحبه با «آریا» میگوید: «85درصد آرای آقای روحانی را اصلاحطلبان تشکیل میدادند. ایشان بدون حمایت و پشتیبانی جریان اصلاحطلب بههیچوجه موفق نمیشود برنامههای خودش را به پیش ببرد.»
و آخرالامر تئوریسین جریان اصلاحطلب کشور نیز حجت را با حسن روحانی و دولت وی به آخر رساند. سعید حجاریان در گفتوگویی تهدیدآمیز با ویژهنامه روزنامه اعتماد مدعی شد: «اصلاحطلبان حامی و ستون فقرات برنامههای روحانی هستند. اگر بشکنند روحانی هم شکسته است. اگر اصلاحطلبان نباشند، روحانی هم وجود نخواهد داشت و در صورت عدم حضور اصلاحطلبان، جریان راست روحانی را به ورطه شکست میافکند.»
ج) تلاش بر منتقد نشان دادن خود برای فرار از گریبانگیری شکست احتمالی سیاستهای روحانی
تقلای زیاد اصلاحطلبان برای یکی نشان دادن دولت روحانی با جریان اصلاحطلبی، اما مخاطرات زیادی را نیز در پی داشت؛ مخاطراتی که از چشم برخی از اعضای این جریان پوشیده نماند و آنها بهسرعت متوجه شدند که با ادامه راهی که در آن قدم گذاشتهاند، در صورت عدم موفقیت احتمالی دولت روحانی، عواقب ناخوشایندی مقابل اصلاحطلبان قرار داشته و ممکن است با تنزل احتمالی دولت یازدهم، اصلاحطلبان مجدداً به دوران انزوای خود بازگردند. لذا همین وضعیت برخی از آنها را وادار کرد که لب به نقد حسن روحانی بگشایند و حتی در برخی موارد، علم ضدیت با وی را نیز بلند کنند، شاید که کاستیهای احتمالی دولت به پای آنها نوشته نشود. در همین راستا و به آشکارترین حالت ممکن، خبرنگار روزنامه اعتماد در گفتوگو با کرباسچی، دبیرکل کارگزاران، بیان میکند: «روحانی یک اصلاحطلب کامل نیست و نباید شکست او به معنای شکست اصلاحات باشد، این هشدار از بدنه اصلاحطلبی شنیده میشود که وقتی ما در قدرت سهمی نداریم، چرا باید در شکستهای احتمالی روحانی سهیم شویم و هزینه این شکست را در انتخابات مجلس بعد بپردازیم.»
محمدرضا تاجیک، مشاور خاتمی در دولت اصلاحات، در گفتوگویی تند با روزنامه «آرمان»، شماره روز 17 تیر میگوید: «دولت کنونی را با وجود تمایزاتش با دولت قبلی، دولتی پوپولیستی میدانم که بیش و پیش از آنکه دلآشوبه ذهن مردم را داشته باشد، دلمشغول جسم آنان است. حتی اگر بتوان از گفتمانی در راه، به نام گفتمان اعتدال سخن گفت، تردیدی نباید داشت که این گفتمان اکنون در مرحله جنینی خود است.»
محمد خاتمی در جمع برخی از اعضای مجمع روحانیون در 22 فروردین امسال گفته بود:
«من به روحانی هم گفتهام که اگر او نسبت به مسائل اجتماعی و اقتصادی کماهمیت باشد و نتواند پاسخ مطالبات مردم را بدهد، دولتش بیشتر از چهار سال دوام نخواهد آورد. تنها کسی که در این مدت در دولت خوب عمل کرد، توفیقی در وزارت علوم بوده است که کاملاً تفکرات اصلاحطلب داشت، اما روحانی از او حمایت نکرد و او کنار رفت. باید امثال توفیقی در دولت زیاد باشند.»
محمدرضا خاتمی، دبیرکل سابق حزب مشارکت، در مصاحبه با «فصل اعتدال» و در پاسخ به این پرسش که آیا اعتدال را یک گفتمان میدانید؟ بیان کرد: «اعتدال اصلاً نمیتواند یک گفتمان باشد. اعتدال یک روش یا حداکثر استراتژی، خطمشی و راه است. البته به نظرم باز هم در این مسیر ابهام زیادی وجود دارد. برای من سؤال است و از همان ابتدا هم این سؤال را مطرح کردم. آیا میانهروی یعنی یک خرده ظلم، یک خرده عدل، یک خرده آزادی، یک خرده سرکوب، یا خیر؟. . . اگر ما فقط به این جذابیت اکتفا کنیم و ابعاد و حدود آن را روشن نکنیم، فکر میکنم ممکن است برای خودمان هم دردسرساز باشد.»
در این میان اما نگاه اصلاحطلبان به تنها وزیر کشور که از جرگه اصولگرایان بود، بیش از دیگر وزیران مخدوش بود. رحمانی فضلی که بسیاری از استانداران را با بیاعتنایی به پیشنهادهای اصلاحطلبان انتخاب کرده بود، در معرض انتقادهای جدی واقع شده بود و نهایتاً پس از وقایع 16 آذر، حجم انتقادات از وی بیش از هر زمان دیگری شد.
در 16 آذر سال 92 و در پی دعوت انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران از سید محمد خاتمی برای حضور در این دانشگاه، وقتی کار به استانداری تهران و وزارت کشور کشید و آنها نیز مجوزی برای حضور خاتمی در دانشگاه تهران صادر نکردند، حجم جدیدی از انتقادها نسبت به دولت و وزارت کشور از سوی اصلاحطلبان آغاز شد و وزارت کشور به هر بهانهای مورد نقد قرار میگرفت.
احمد شیرزاد، از افراطیون مجلس ششم، در مصاحبه با «آریا» گفت: رحمانیفضلی راننده مناسبی برای لکوموتیو وزارت کشور نیست و باید تغییر کند.
نهایتاً اینکه این نوع رفتار متناقض اصلاحطلبان حکایت از تلاش بیحدوحصر آنها برای بقای موجودیت خود در فضای سیاسی و اجتماعی کشور دارد. آنها فضای اعتدال دولت حسن روحانی را فضای مناسبی برای ادامه حداقل تنفس خود پس از خطاهای استراتژیکشان در فتنه سال 88 میدانند و ضمن تلاش برای حفظ بقا، نیمنگاهی نیز به آینده دارند. چنانکه جمیع مواضع اصلاحطلبان از سویی بیانگر این نکته است که آنها بهنوعی میخواهند خود را حامی دولت نشان دهند تا در صورت تداوم ریاست حسن روحانی، بتوانند از فضای ایجادشده بهترین بهره را ببرند و با قدم گذاشتن بر شانههای حسن روحانی، مدارج قدرت را بپیمایند و از سوی دیگر، نمیتوان این نکته را نیز انکار کرد که این شوق بازگشت به قدرت، اصلاحطلبان را به نقطهای رسانده که شاید از شکست حسن روحانی در عمل به وعدههایش هم ناخشنود نباشند و بتوانند با استفاده از این فرصت احتمالی، خود را ناجی و حامی کشور معرفی کنند و با عبور از حسن روحانی، یک اصلاحطلب را بر مسند ریاستجمهوری بنشانند.