تاریخ انتشار : ۱۲ مهر ۱۳۹۳ - ۰۹:۳۶  ، 
کد خبر : ۲۶۹۹۵۹
استراتژي اصلاحات براي افزايش سبد آراي انتخاباتي‌شان

«احياي مقبوليت اجتماعي» با حمله به «كاركرد اصولگرايي»


سعيد پورمولايي‌هريس

110 ماهي است كه اصلاح‌طلبان از «قدرت رسمي» خداحافظي كرده و طي اين مدت بارها براي باز پس‌گيري دوباره آن تلاش كرده و هر بار با دست رد جامعه رو به رو شده و امروز درصدد برآمده‌اند تا با غلبه بر موانع پيش رو «طلسم قدرت‌گيري» را شكسته، بار ديگر بر مسندهاي عالي «تصيم‌گيري» و «تصميم‌سازي» نظام تكيه بزنند.

بر اساس همين هدف، مهم‌ترين مقطع زماني- طي 110 ماه مورد اشاره - كه فعاليت‌ها و تحركات اين جريان گستره بيشتري به خود گرفته را بايد 13 ماه اخير دانست؛ آنجايي كه اين طيف توانسته در برخي از سطوح مديريتي نفوذ پيدا كرده و برخي از مهره‌هاي دست دوم خود را در برخي از مراكز قدرت جاسازي كند.

اما «عدم مقبوليت» شايد مهم‌ترين مؤلفه‌اي است كه مانع از آن شده تا اين جريان نتواند به مطالبات اساسي خود دست يابد، عاملي كه همچنان ذهن پدرخوانده‌ها را براي سه انتخابات «مجلس شوراي اسلامي دهم»، «خبرگان پنجم» و «رياست جمهوري دوازدهم» به خود مشغول كرده و مي‌رود تا «دوري از قدرت» را به چالشي هميشگي براي اصلاحات تبديل كند.  اما چرا طيف دوم خرداد با سابقه 8 سال حاكميت بر قوه مجريه، نتوانست محبوبيت عمومي خود را حفظ كند  و همچنان مورد خشم مردم قرار دارند؟

راهكارهاي ترميم و توسعه پايگاه اجتماعي دوم خرداد چيست و نظريه‌پردازان اين طيف سياسي چگونه مي‌توانند آراي افكار عمومي را به سوي خود جلب كنند؟

قبل از پاسخ به اين سؤالات بايد دو مقوله را در رابطه با استراتژي‌هاي دوم خرداد براي «احياي پايگاه اجتماعي آنها» و به تبع آن «باز پس‌گيري قدرت سياسي» مورد توجه قرار داد.

نخست آنكه؛ «كارنامه اصولگرايان در دولت‌هاي نهم و دهم و همچنين مجالس هفتم، هشتم و نهم» ضعيف، غير قابل دفاع و در مقابله با معيشت و اقتصاد مردم نشان داده شود و دوم آنكه با عملياتي پيچيده سعي شود تا «مقبوليت اجتماعي اصولگرايان» به شدت كاهش پيدا كند.  اين دو مقوله را مي‌توان در مصاديق متفاوتي مورد بررسي قرار داد آنچنان كه دو هدف ذكر شده در برخي از اتفاقات سياسي به صورت همزمان و در برخي ديگر به صورت منفرد دنبال شده است.

1- رهبران فكري دوم خرداد معتقدند كه «كاهش مقبوليت عمومي اصولگرايان» مساوي است با «ارتقاي جايگاه اجتماعي اصلاح‌طلبان». بر همين اساس بايد تا مي‌توانند چهره اصولگرايان را تخريب كرده و به جاي ‌آن تصويري شفاف و باكيفيت از وابستگان به جريان متبوع خود نشان دهند.  تلاش براي تخريب اصولگراها در فازهاي گوناگون و لايه‌هاي مختلف مديريت مي‌شود به شكلي كه مي‌توان طي يك سال اخير اتفاقاتي را جست‌وجو كرد كه به يكباره براي روزنامه‌هاي زنجيره‌اي اهميت پيدا كرده و به صورت گسترده و درعين حال متمركز بر آن اتفاق مانور داده‌اند.

تخريب شهردار تهران و اقدامات منسوب به وي‌

از مهم‌ترين مراكزي كه حجم عظيمي از تبليغات دامنه‌دار جريان رسانه‌اي اصلاح‌طلب به آن اختصاص يافته شهرداري تهران است؛ مسندي كه دوم خردادي‌ها آن را با رأي چالش‌برانگيز الهه راستگو در انتخابات شوراي شهر در سال گذشته از دست دادند و امروز همچنان در غم از دست رفتن آن به سر مي‌برند.

پدرخوانده‌هاي اين طيف براي پيشبرد استراتژي فتح سنگر به سنگر خود تصاحب سنگر شهرداري تهران را لازم مي‌ديدند و از سوي ديگر يكي از مهم‌ترين رقباي انتخاباتي – و احتمالي- خود را محمدباقر قاليباف شهردار تهران مي‌دانند و برهمين اساس بايد به صورت يك خط در ميان اقدامات وي را تا3 سال‌ آينده زير سؤال برده و چهره وي نزد جامعه مخدوش شود.

شماتت و حمله به راستگو نماينده اصلاح‌طلب شوراي شهر تهران، تلاش براي استيضاح قاليباف در رابطه با آتش‌سوزي خيابان جمهوري و حمله به اقدام شهرداري جهت طرح تكريم بانوان و تفكيك زن و مرد در مجموعه‌هاي زير نظر شهرداري تهران دو نمونه از مواردي است كه در آن تلاش شد تا چهره شهردار تهران مورد تخطئه قرار گيرد.

درج تيترهايي نظير «شهرداري از بودجه انحراف داشته است»، ««چرا قاليباف ناگهان انقلابي شد؟»، «تفكيك جنسيتي و تفكيك زباله‌ها» در طول روزهاي اخير هم برهمين اساس صورت گرفته است؛ در نمونه‌اي ديگر از اقدامات رسانه‌اي عليه شهردار تهران، روزنامه‌هاي وابسته به اين طيف به‌صورت هماهنگ تيتر «تفكيك جنسيتي نتيجه عكس مي‌دهد» از قول هاشمي را انتخاب كرده و نوشتند: رئيس مجمع تشخيص مصلحت نظام ضمن انتقاد صريح از «خشك‌مقدسي‌ها» با مردم، مي‌گويد: بخشي از آنچه كه الآن اتفاق افتاده، عكس‌العمل‌ سخت‌گيري‌هايي است كه در مسئله حجاب انجام دادند كه براي جامعه مخصوصاً در زن‌ها حالت فرار درست كرد.

2- همانطور كه اشاره شد طرح «زير سؤال بردن كارنامه اصولگرايي» هدف اوليه يا همان «كاهش مقبوليت اجتماعي اصولگراها» را پشتيباني مي‌كند و قدرت اثرگذاري‌ آن را بيشتر مي‌كند.

آنها براي نهادينه كردن اين هدف از يكسو كاركرد دولت‌هاي نهم و دهم را به شكل گسترده زير سؤال برده و از سوي ديگر مجالس هفتم، هشتم و نهم را هم مورد هجمه و هجوم تبليغاتي خود قرار مي‌دهند.

به باور متفكرين اين طيف «تخريب مستمر و مداوم» قدرت تأثيرگذاري فراواني داشته و رويگرداني زودهنگام جامعه از رقيب اصلي را به دنبال خواهد داشت؛ برهمين اساس است كه رسانه‌هاي اين جناح تلاش مي‌كنند تا به هر بهانه‌اي منتخبان مردم در مجلس را مورد هجمه قرار داده و آنها را «سياسي‌كار» و نه «دلسوز و وكيل مردم» بنامند.

حمله پرحجم به استيضاح‌كنندگان

«حمله به منتخبان اصولگراي مجلس نهم» هم كه در طول يك‌سال اخير به شكل ويژه‌اي از سوي وابستگان به جريان دوم خرداد پيگيري شده است با اعلام وصول‌ استيضاح وزير علوم وارد مرحله تازه‌اي شده است.

طي 3 روز اخير – كه استيضاح اعلام وصول شده است - اين رسانه‌ها تيترهاي جهت‌داري نظير «آزمون بزرگ چهارشنبه بهارستان»، «چهارشنبه تاريخي»، «استيضاح، تاوان بزرگ يك افشاگري»، «استيضاح وزير علوم با اهداف سياسي»، ‌«بگذاريد بهار به دانشگاه برسد»، «فرجي‌دانا زير بار حرف‌هاي نامربوط نمي‌رود»، «بازخواست سياسي وزير علوم اعلام وصول شد»‌، ‌«شاگرد اول كابينه هدف استيضاح»، ‌«تقابل بي‌پايان»، ‌«دفاع دولت دانشگاه از فرجي‌دانا»، ‌«بهارستان بر سر دوراهي» را برجسته نموده‌اند.

اين رسانه‌ها از يكسو با توجه به آنكه «دانشگاه» نقش حياتي در پيشبرد برنامه‌هاي پدرخوانده‌هاي آنها براي ايجاد چالش و بحران در جامعه و در نهايت پياده‌سازي راهبرد استحاله نظام را دارد تلاش مي‌كنند با پرونده‌سازي عليه استيضاح‌كنندگان از بركناري وزير جلوگيري كرده و از سوي ديگر با «سياسي ناميدن» طرح مذكور به جامعه اين پيام را القا كنند كه منتخبان مجلس نهم شايستگي و لياقت تكيه زدن بر كرسي‌هاي پارلمان را نداشته و عملكرد آنها سنگ‌اندازي در مسير دولت اعتدال به شمار مي‌آيد و بايد در آينده مجلس همسو با دولت و دغدغه‌مندتر نسبت به مشكلات مردم تشكيل شود.

مرور تيترهايي با عنوان «رأي اعتماد و عملكرد تندروهاي مجلس‌»، «دولت اعتدال در چالش با افراطيون»، «‌عقلاي مجلس بيشتر به فكر افراطيون باشند»، «‌پخش شب‌نامه تندروها در صحن در شأن مجلس نبود» و «شب‌نامه تندروها كار دست نجفي داد»، «رأي اعتماد نمي‌دهند تا با دولت كشتي بگيرند»، «تعامل مجلس با دولت پاييزي است»، «قفل بهارستاني بر سئول»، «رأي عدم اعتماد مجلس مزد ديپلماسي دولت؟»، «ناسازگاري مجلس با دولت»، «هت‌تريك بي‌اعتمادي مجلس»، «ابهام در رويكرد مجلس به دولت» و «مجلس دولت را تحت فشار قرار داده است» در طول ماه‌هاي گذشته هم به خوبي از استراتژي تخريب مجلس نهم با هدف كسب كرسي‌هاي مجلس دهم خبر مي‌دهد.

«جديدالاسلام» ناميدن رقيب

طي يك ماه گذشته هم شاهد بوديم كه رسانه‌هاي انبوه دوم خرداد با محور قراردادن سخنان هاشمي مبني بر «تازه به دوران رسيده‌ها» يا زدن برچسب «جديدالاسلام» به بخش قابل توجهي از دلسوزان انقلاب، تلاش داشتند بخش قابل توجهي از اصولگرايان را به چالش كشيده و ترور شخصيت نمايند.

اين رسانه‌ها برهمين اساس بارها جملاتي نظير «‌جديدالاسلام‌ها به جان انقلاب و مردم افتاده‌اند... اين گروه فرصت‌طلب كه در مبارزه حضور نداشتند، امروز قدرت را براي خودشان ابدي و مادرزادي و ارث حساب مي‌كنند... كساني كه حسرت قدرت دارند، كساني كه دل از قدرت نمي‌كنند... اينها تصورات ديگري هم مي‌توانند بكنند...‌  فرصت‌طلب‌ها و آنهايي كه جديدالاسلام هستند، زياده‌خواهي مي‌كنند و آن انقلابيون اصلي را... اكثراً از ميدان بيرون كرده‌اند» را در صفحات خود مورد بازخواني قرار دادند و توانستند حجم گسترده‌اي از تخريب‌ها عليه اصولگرايان را سازماندهي كنند.

نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات