آمریکا پس از تحولات 20شهریور 1380 همچنان رویدادهای خاورمیانه را مهندسی میکند. این تصور یا بینش که آمریکاییها پس از سال 1390 و خروج نیروهایشان از عراق نقش و مسئولیتی در تحولات چند ساله اخیر خاورمیانه ندارند، تصور و بینشی ساده لوحانه خواهد بود.
به گزارش ایسنا از بیروت، بدون شک مسئولیت اصلی رویدادهای سیاه خاورمیانه همچون تولد انواع و اقسام سازمانها و گروههای تروریستی از جمله داعش و نیز گسترش موج فتنههای مذهبی و قومی و به خصوص فتنه شیعی-سنی در منطقه متوجه دولت آمریکا است. در این رویدادها گاهی اوقات آمریکا دست برتر را دارد و تلاش دارد ضمن حفظ مصالحش امنیت اسرائیل را تامین کند و گاهی اوقات به مثابه دولتی اقدام میکند که انگار میخواهد انتقام خون ریخته سربازانش را از سال 1382 تا 1390 در عراق از ملتها و دولتهای منطقه بگیرد.
یکبار دیگر تحولات خاورمیانه از سال 1382 را مرور کنیم:
1- آمریکا به منظور ایجاد خاورمیانه جدید در سال 1382 به عراق حمله و این کشور را به اشغال خویش در میآورد.
2- سیاست مهاردوگانه ایران و سوریه از سال 1382 به شکل نظامی و امنیتی کلید میخورد. هدف از مهار دوگانه سقوط جبهه مقاومت در خاورمیانه بود.
3- پس از اشغال عراق، آمریکا در هدف نظامی بعدی خود مردد میشود که آیا سوریه را هدف قرار دهد یا ایران را. ابتدا سوریه را انتخاب میکند و یکی از مقامات عالی رتبه پنتاگون سفیر وقت سوریه در آمریکا را احضار و اعلام میکند اگر ارتش امریکا اراده کند ظرف کمتر از 24 ساعت به دمشق میرسد. آمریکا در این وقت پیام تهدید آمیز جدی برای تغییر سیاستهای سوریه در قبال مقاومت و ایران را به رهبری سوریه ارسال میکند.
4- تحولات عراق و خسارتهای ارتش آمریکا در این کشور موضوع هرگونه حمله مستقیم به سوریه را تغییر میدهد، از همین رو دولت آمریکا برای ضربه زدن به سوریه، ایران و مقاومت اسلامی توجه خود را به لبنان معطوف میکند.
5- قطعنامه 1554 به منظور خروج ارتش سوریه و خلع سلاح مقاومت در سال 1383 در شورای امنیت به تصویب میرسد اما این قطعنامه نمیتواند موجبات خروج ارتش سوریه را فراهم کند.
6- در سال 1384 ترور رفیق حریری کلید میخورد و سوریه و حزبالله به عنوان متهمان اصلی معرفی میشوند و در سایه این ترور سیاسی ارتش سوریه مجبور به خروج از لبنان میشود. (ملاحظه: چهار سال پس از این ترور از سوریه اعلام برائت میشود اما پنج عضو نیروهای حزبالله همچنان به عنوان متهم اصلی در دادگاه بینالمللی تحت حمایت آمریکا محاکمه میشوند.) با ترور حریری نخستین جرقههای فتنه مذهبی جدال شیعه و سنی در خاورمیانه کلید میخورد با این عنوان که براساس اتهام دادگاه بینالمللی ترور حریری، حزبی شیعی رهبری سنی را در لبنان هدف قرار داده است.
7- در سال 1385 با حمایت آمریکا جنگ 33 روزه علیه مقاومت اسلامی در لبنان آغاز میشود. شعار اسرائیل در این جنگ ریشه کنی حزبالله است اما این شعار تحقق نمییابد. هدف از این جنگ سرکوب کامل مقاومت در حزبالله است و قرار بر این است در صورت پیروزی در این جنگ سوریه آماج حملات نظامی قرار گیرد. کاندولیزا رایس، وزیر خارجه جورج بوش در بیروت در اثنای جنگ سی و سه روزه از این جنگ به عنوان درد زایمان خاورمیانه جدید یاد میکند. در پایان جنگ و در سایه مقاومت پیروزمندانه حزبالله، برخی کارشناسان از سقط جنین خاورمیانه جدید آمریکا یاد میکنند اما تحولات بعدی نشان میدهد که طرح ایجاد خاورمیانه جدید همچنان از سال 1382 در حال ادامه مسیر بوده است و در سال 1385 متوقف نشده است.
8- در سال 1386 آمریکا به رهبری جورج بوش بارها حمله نظامی به ایران را سرلوحه سیاست خود در خاورمیانه قرار میدهد و حتی گفته میشود که این نیت چندین بار شکل اجرایی به خود میگیرد اما این بار نیز در سایه وضعیت نیروهای نظامی آمریکا در عراق و خاورمیانه، آمریکا از این حمله عقب نشینی میکند.
9- در آذر 1387 تادی ماه همان سال جنگ 21 روزه غزه آغاز میشود. در این جنگ اسرائیل همچون جنگ سی و سه روزه شعار خود را ریشه کنی مقاومت اسلامی در غزه اعلام میکند. هدف هر دو جنگ سرکوب و نابودی مقاومت اعلام میشود، مقاومتی که سوریه و ایران دو حامی اصلی آن به شمار میروند.
10- سال 1389 کشورهای شمال آفریقا (تونس، مصر، لیبی) شاهد قیام مردم مسلمان علیه حاکمیتهای سیاسی این کشورها میشود. آمریکا از آغاز این تحولات برنامه خاورمیانه جدید خود را با آنها سازماندهی میکند. خروجی این تحولات ناپایداری سیاسی و امنیتی در مصر و لیبی و خروج این کشورها از هرگونه هم پیمانی با مقاومت در خاورمیانه جدید است. تفاهمهای پشت پرده اخوانالمسلمین با آمریکاییها (پیش از سقوط حسنی مبارک و به قدرت رسیدن محمد مرسی) باعث ادامه حیات سیاسی اخوانیها در مصر نمیشود، با آن که آنها بر سر تعهد به اجرای معاهده کمپ دیوید با آمریکاییها به توافق میرسند تا جایی که محمد مرسی در نامهای خطاب به شیمون پرز او را دوست عزیز خطاب میکند. هنوز بر سر این که این قیامها منشا اصیل و مستقل داشته یا آن که آمریکاییها در آن نقش داشتهاند اجماعی وجود ندارد اما نتیجه این قیامها نشان میدهد حتی اگر قیامهای مستقل توسط مردم مسلمان منطقه بوده است اما دخالتها و مهندسی آمریکایی آنها را به انحراف و به سوی فتنههای مذهبی و جنگهای داخلی سوق داده است.
11- در آغاز سال 1390 در میان غفلت سیاسی نظام سوریه، اغتشاشات مسلحانه داخلی بر مطالبات سیاسی اصلاح طلبانه حاکم میشود و این کشور به سرعت برق میدان کارزارهای نظامی و درگیریهای گسترده میشود و بسیاری از زیرساختهای این کشور نابود و دهها هزار از شهروندان این کشور در کنار نیروهای نظامی و ارتش این کشور جان خود را از دست میدهند. سرعت خارقالعاده تحولات سیاسی سوریه به سوی درگیریهای نظامی سازماندهی شده هیچ شکی را باقی نمیگذارد که هدف اصلی قطار موسوم به بهار کشورهای عربی سوریه بوده است تا قلب تنها کشور عربی حامی مقاومت در برابر اسرائیل را نشانه رود. با گذشت سه سال از بحران نظامی سوریه اکنون بر همگان آشکار شده است که آمریکا وعده تهدید نظامی خویش در سال 1382 را با آغاز جنگ داخلی در این کشور در سال 1390 عملی ساخته است با این تفاوت که در این جنگ نه از سرباز آمریکایی خبری هست و نه از دلارهای بودجه آمریکا. آن چه مسلم است این است که طرح آمریکا از سال 1382 تا 1390 همچنان با قوت با برخی جرح و تعدیلها همچنان ادامه داشته است.
12- در آغاز سال 1390 طرح تبدیل سوریه به سرزمین سوخته کلید میخورد و در پایان این سال یعنی در 28 آذر 1390 آمریکا به شکل رسمی نیروهای ارتش خود را از عراق خارج میکند. با خروج ارتش آمریکا، مجموعههای تروریستی در عراق همچون القاعده و دیگر مجموعههای تکفیری و سلفی قدرتی دو چندان مییایند و هر روز و هر هفته با عملیات نظامی خود دولت مرکزی و ارتش این کشور و شهروندان عادی را هدف قرار میدهند، با این هدف که اولین امارت یا خلافت اسلامی را در این کشور ایجاد کنند. بسیاری از این مجموعههای تروریستی از نظر بنیان و ریشه ناشناخته و به اعتقاد بسیاری از کارشناسان نظامی و امنیتی ساخته و پرداخته سازمانهای اطلاعاتی آمریکا و انگلیس بودهاند.
13- با خروج ارتش آمریکا از عراق و در آغاز سال 1391 هم زمان با توسعه اندیشههای تکفیری در شمال آفریقا و توسعه جنگهای داخلی در سوریه، برطبل فتنه جنگ شیعه و سنی دوچندان کوبیده میشود و به برخوردهای نظامی در دو کشورعراق و سوریه قالبی طایفهای و مذهبی داده میشود. از این سال تا پایان سال 1392 مجموعههای تکفیری و فتنه آمیز قدرتی دو چندان مییابند. بسیاری از این مجموعهها که هر کدام سازی جداگانه میزدند دهها هزار نفر جنگجو اجیر میکنند که فقط تامین منابع مالی حقوق آنها در هر ماه بالغ بر چند 10 میلیون دلار بوده است. براساس آمارهای رسمی و غیر رسمی فقط در سوریه بین 80 تا 100 هزار نیروی نظامی وابسته به مجموعههای تکفیری و سلفی در حال جنگ با ارتش سوریه هستند. اگر هر نفر از این تعداد در هر ماه در بخش حقوق ماهیانه و تامین مواد غذایی و نقل و انتقال حدود 2000 دلار هزینه داشته باشند آنگاه در یک حساب سرانگشتی بالغ بر حدود 200 میلیون دلار در هر ماه هزینه بر جای میگذارند.(میزان پرداخت حقوق به جنگجویان مجموعههای مسلح ضد نظام سوریه در هر ماه بین 600 تا 1200 دلار است.)
اکنون به این هزینه، تامین امکانات نظامی هر نفر از سلاح انفرادی تا سلاحهای دیگر را اضافه کنید، آنگاه روشن میشود که در کمترین گمانه زنیها این تعداد در هر ماه بالغ بر نیم میلیارد دلار هزینه خواهند داشت. اکنون سوال اساسی این است که این همه سرمایه و بودجه برای به آتش کشیدن سوریه از کجا و توسط چه کسانی تامین میشود؟ آیا به قدرت رساندن چنین مجموعههایی و سازماندهی کردن آنها نتیجه اقداماتی برق آسا است یا آن که طی سالهای متمادی برای آنها برنامه ریزی شده است؟ با این شرایط میتوان گفت قلب تحولات موسوم به بهار عربی (که اکنون نام زمستان عربی به خود گرفته است) سوریه و مقاومت بوده است، طرحی که خروجی آن تامین امنیت اسرائیل در خاورمیانه بوده است.
14- جبهه النصره یکی از مجموعههای مسلح ضد نظام سوریه در سال 1391 ضمن تنظیم صفوف داخلیاش برخی از دیگر گروههای تروریستی وابسته به القاعده را به خود جذب میکند. این گروه در ابتدای کار با طرفهای سعودی و سپس قطری روابط خود را تعمیق بخشید و در چهارچوب سیاستهای منطقههای کشورهای مخالف نظام سوریه در خاورمیانه اقدام میکند.
15- در سال 1392 گروه داعش ابتدا به شکل رسمی در سوریه اعلام موجودیت کرد. پشت پرده این مجموعه تروریستی بر هیچ کس به شکل واضح آشکار نشده است، از همین رو پس از ورود این گروه به جنگ با جبهه النصره بسیاری گمان میکردند که این گروه ساخته و پرداخته نظام سوریه است اما تحولات بعدی نشان داد که وابستگی این گروه به کشوری همچون سعودی باز میگردد که از محل بودجه سازمانهای خیریه وهابی در این کشور تغذیه مالی میشوند.
16- در سال 1392 ضاحیه جنوبی بیروت، سفارت و رایزنی فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در یک سلسله از انفجارهای متوالی هدف قرار داده شده و صدها تن شهید و زخمی میشوند. عوامل اجرایی این انفجارها همان مجموعههای مسلحی بودند که بازی گردان انفجارهای عراق و سوریه هستند. انتقال بحران سوریه به لبنان و این بار هم با هدف تضعیف مقاومت و هدف قرار دادن کشورهای حامی آن در سرلوحه گروههای تکفیری مجهول الهویه قرار میگیرد که باز هم خروجی آن تلاش برای نابودی مقاومت در خاورمیانه است. ورود حزبالله لبنان به مناطق غربی سوریه و مرزهای مشترک دو کشور لبنان و سوریه مانع از توسعه نفوذ گروههای تکفیری به داخل لبنان میشود اما تلاشی گسترده در جریان قرار میگیرد تا نیروهای مقاومت اسلامی لبنان سرگرم جنگ داخلی سوریه شوند.
نقشه سال 1382 خاورمیانه جدید همچنان ستونهای اصلیاش را در سال 1392 به نمایش در میآورد. اکنون هیچ کسی شک ندارد که خاورمیانه جدید آمریکا از زیر خروارها ساختمانهای ویران شده مسکونی، مدارس، بیمارستانها و دریایی از خون مردم بیگناه منطقه در حال بیرون آمدن است. این بار همچون سال 1382 هیچ سرباز آمریکایی را مشاهده نمیکنید لذا حتی یک قطره خون از دماغ سرباز آمریکایی نمیچکد بلکه همه عناصر جنگ جدید خاورمیانه از میان نیروهای خودی و محلی خاورمیانه و با پول و سرمایه خاورمیانهای است. این بهترین چهره از خاورمیانه جدید آمریکا است تا اهدافی که با گسیل ارتش آمریکا به عراق در سال 1382 محقق نشد این بار با بکار گیری عناصر منطقهای و خاورمیانهای محقق شود. از همین نقطه است که مجموعههای تکفیری و سلفی ظهور مییابند و به سرعت توسعه یافته و برای خویش سرزمینهای "آزاد" شده میسازند تا در آن اولین خلافت یا امارت اسلامی مدنظر خود را استوار سازند.
17- کنفرانس "ژنو 2" سوریه به منظور پایان دادن به بحران نظامی در اوایل سال جاری در سوییس برگزار میشود. این کنفرانس عملا به نتیجهای دست نمییابد زیرا آمریکاییها در پایان دادن به جنگ در سوریه به هیچ وجه جدی نبودند. یکی از عوامل قدرت این کنفرانس بینالمللی یعنی ایران در دقیقه نود از لیست کشورهای دعوت شده به کنفرانس به اشاره آمریکا حذف میشود تا از همان آغاز، آمریکاییها اعلام کنند که هیچ جدیت و عجلهای برای پایان بحران نظامی سوریه ندارند. جنگ در سوریه و تثبیت سرزمین سوخته و فاقد اثر در معادلات خارومیانه یکی از اهداف اصلی خاورمیانه جدید آمریکاییها است.
18- در سال 1392 به ناگاه گروه داعش حاکمیت بر استانهای غربی عراق و شرقی سوریه را اعلام و سپس در میان غفلت دولت و تشکیلات نظامی و امنیتی عراق سیطره خویش بر موصل در استان نینوا عراق را اعلام کرده و پس از چند روز رهبر خود یعنی ابوبکر بغدادی را به عنوان خلیفه دولت اسلامی عراق و شام معرفی میکند. این گروه مجهول الهویه که به سرعت به دلیل وحشیگریهایش و قطع کردن سر اسرایش در منطقه خاورمیانه و جهان شهرت پیدا میکند پس از سیطره بر استان نینوا به سوی اربیل، بغداد و استان دیالی عراق پیشروی کرده و مناطق تحت حاکمیتش در سوریه یعنی رقه و دیرالزور را تحکیم میبخشد.
19- با قدرت گرفتن داعش، بر میزان جنایات ضد بشری در عراق و سوریه افزوده شد و اقلیتهای قومی و مذهبی با سرکوب شدید و قتل عامهای متوالی مواجه شدند. در این میان جامعه مسیحی عراق و سوریه تحت آزار شدید مجبور به ترک خانه و کاشانههای خود شدند اما اتحادیه اروپا و آمریکا هیچ واکنش جدی به این موضوع نشان ندادند گویی که غربیها بیمیل نیستند تا موج مهاجرت مسیحیان از خاورمیانه شدت بیشتری پیدا کند. براساس آمار رسمی تعداد مسیحیان موجود در عراق، سوریه و لبنان در حدود سه میلیون نفر میباشد.
براساس برخی اطلاعات غیر رسمی در صورت تجزیه خاورمیانه به کشورهای جدید این گروه از مسیحیان یا باید به اروپا، استرالیا، کانادا و آمریکا مهاجرت کرده و یا آن که در جامعه مسیحی قبطیهای مصر حل شوند و مشترکا دولتی مسیحی در مصر ایجاد کنند، از همین رو است که غرب چشمهای خود به روی فجایع داعش در حق مسیحیان را بسته و با بحران انسانی مسیحیان خاورمیانه برخورد فعال نمیکند چرا که به اعتقاد برخی از کارشناسان مسیحی لبنانی آمریکا درصدد است از بحران انسانی مسیحیان خاورمیانه به نفع خود استفاده کند. نقشههای آمریکاییها نگرانی بسیار شدیدی در بین مسیحیان لبنانی ایجاد کرده است و برخی از آنها بر این باورند که جامعه مسیحی لبنان هزینه سنگینی بابت نقشههای آمریکا در خاورمیانه پرداخت خواهد کرد که یکی از مصادیق بارز آن کوچ و مهاجرت مسیحیان از لبنان خواهد بود.
20- داعش و دیگر گروههای تروریستی عراق و سوریه محصول برنامههای آمریکا پس از هدف قرار دادن برجهای دوقلوی مرکز تجارت جهانی نیویورک در سال 1380 در منطقه خاورمیانه میباشند. با اشغال عراق در سال 1382 و سپس پایان رسمی اشغال و در دو زمان متفاوت رشد گروههای تروریستی شدت پیدا کرد و این در حالی بود که آمریکا با هدف مبارزه با تروریسم و القاعده به خاورمیانه لشکرکشی کرد. پس از گذشت بیش از 10 سال از برنامههای آمریکا به منظور ایجاد خاورمیانه جدید اکنون گروههای تروریستی مانند داعش و النصره در عراق و سوریه قوتی دو چندان یافتهاند و هیچ کس در اهداف تروریستی و ضد بشری آنها تردیدی ندارد اما با این وجود آمریکا از شکل گرفتن پیمانی منطقهای و بینالمللی علیه گروهی مانند داعش جلوگیری میکند و به رغم حضور محدود نیروی هواییاش در عراق (کردستان عراق) اما از توسعه عملیاتی با هدفی کاملا روشن جلوگیری میکند. استفاده ابزاری آمریکا از داعش به خصوص علیه ایران و مقاومت اسلامی به منظور حفظ امنیت اسرائیل در خاورمیانه و تسریع در روند تجزیه منطقه بیش از پیش آشکار شده است.
داعش در مناطق تحت تسلط خویش اقدام به دگرگونیهای اداری و حقوقی زده است. مثلا درصدد صدور شناسنامههای جدید با آرم دولت تروریستیاش در محدوده امارت اسلامیاش است. از سوی دیگر محاکم شرعی خویش را به راه انداخته و نظام حقوقی جدیدی را اعمال میکند. در کنار این امر با استفاده از تصرفاتش در رقه و دیرالزور سوریه و نیز استانهای الانبار، نینوا و صلاحالدین عراق مراکز رسمی اداری و دولتی خویش را بر پا کرده است. همین اقدامات داعش این امکان را فراهم میکند تا اهداف آنها در این مناطق به سادگی آماج بمبارانهای هوایی قرار گیرد اما ارتش ایالات متحده آمریکا به رغم اذعان آشکار و تکان دهنده وزاری دفاع و امنیتیاش اما تاکنون حتی تصمیمی بر این اقدام نگرفتهاند. آمریکاییها از یک سو تهدید داعش برای کشورهای منطقه و مصالح آمریکا را به رخ میکشند و از سوی دیگر چشم خود را به روی اقدامات داعش در زمینه توسعه بسط نفوذشان میبندند. داستان آمریکاییها در این خاورمیانه جدید همان مثل معروف قسم حضرت عباس و دم خروس است.