تاریخ انتشار : ۰۴ آذر ۱۳۹۳ - ۰۲:۰۰  ، 
کد خبر : ۲۷۰۹۳۴

ظهور احمدی‌نژاد محصول افول مرجعیت در جریان اصولگرا بود

یاسر فاتحی - مقدمه: تحلیلگران سیاسی معتقدند جریان اصولگرا بعد از انتخابات ریاست جمهوری سال 92 نیاز به یک بازسازی سیاسی دارد. این بازسازی هنگامی رخ می‌دهد که بدنه این جریان به قالب اصلی اصولگرایی که حرکت در مسیر عقلانیت و پرهیز از تندروی بود، بازگردد و این کار رخ نمی‌دهد جز با نقش‌آفرینی مرجعیت سیاسی. دکتر امیر محبیان از جمله فعالان سیاسی ـ رسانه‌ای جریان اصولگراست که همواره تحلیل‌های او با نگاه ویژه‌ای مورد توجه قرار می‌گیرد. این استاد دانشگاه معتقد است افول نقش روحانیت باعث افزایش رادیکالیسم و احساس‌گرایی و حتی قدرت‌گرایی در جریان اصولگرا شده است. محبیان که تاسیس حزب نواندیشان ایران اسلامی را در کارنامه خود دارد می‌گوید: «در این افول مرجعیت سیاسی اصولگرایان هم خود این مرجعیت مقصر بود و هم عناصر و بازیگران سیاسی.» این فعال سیاسی و رسانه‌ای به همفکران خود توصیه می‌کند فضای اصولگرایی دوباره تعریف و ساماندهی شود. گفت‌وگوی همشهری ماه با امیر محبیان، مدیر عامل خبرگزاری آریا را در ادامه می‌خوانید:

* ارزیابی شما از وضعیت مرجعیت سیاسی و نیروهای مرجع بین اصولگرایان از زمان حضرت امام(ره) تا امروز چیست؟

** جریان اصولگرا فارغ از نام‌ها و عناوینی که از ابتدای انقلاب اسلامی داشته است، تا سال 76 با پذیرفتن مرجعیت سیاسی جامعتین از نوعی انضباط تشکیلاتی قدرتمند برخوردار بودند؛ بعد از شکست سال 76 عملا ضربه‌ای شدید به اعتماد به نفس جامعتین وارد شد ولی هنوز نفوذ سنتی آنها پابرجا بود تا اینکه در سال 84 در انتخابات ریاست جمهوری اتفاقات جدیدی رخ داد و با ظهور جمعیت ایثارگران و عصیانگری آنها علیه سیستم سنتی اصولگرایان عملا جایگاه حزب موتلفه که مقوم جایگاه روحانیت بود تضعیف شد و در عمل نیز جمعیت ایثارگران تصمیمات هسته مدیریت روحانیت را نپذیرفت و ظهور احمدی‌نژاد محصول افول موقعیت روحانیت در مدیریت جریان اصولگرا بود.

در سال‌های بعد تشکل‌های روحانیت به نوعی خودانزوایی ناشی از افول اعتماد به نفس فرو رفتند. این انفعال حتی به این امر منجر شد که تز قابل دفاع از لحاظ شرعی و تاریخ شیعه یعنی انتخاب اصلح جای خود را به صالح مقبول داد. نتیجه آن کنار زدن افراد شایسته و اصولگرای اصیل ولو با رای کمتر به نفع کسانی بود که با عقب‌نشینی از اصول و مصلحت‌گرایی در پی جلب رای بودند. متاسفانه این انفعال همچنان ادامه دارد و همزمان با گسترش این انفعال، افول اصولگرایان هم ادامه دارد.

* چرا برخی دوره‌ها اصولگرایان به نظر و دیدگاه مرجعیت سیاسی خود تن نداده و حتی درصدد تخریب آن برآمدند؟

** بارها گفته‌ام که اصولگرایان باید به نوعی نقد بیرحمانه و سخت از خود بپردازند؛ هدفم از به کار بردن اصطلاح بیرحمانه بیشتر بدون تعارف است. در این افول مرجعیت سیاسی اصولگرایان هم خود این مرجعیت مقصر بود و هم عناصر و بازیگران سیاسی. وقتی که فضای کلی در جریانات اصولگرا این باشد که جریانات متین و اصیل به دلیل اصالتشان باید دائم به نفع گروه‌های تندرو عقب می‌نشستند و در مقابل به گروه‌های متمرد برای همراه شدن امتیاز داده می‌شد، طبعا سیاست یاغی‌پروری به گفتمان غالب تبدیل می‌شد. البته در زمان مناسب تمامی اشتباهات راهبردی جریان را بازشکافی خواهم کرد.

* تحولات اجتماعی ـ سیاسی و نیز شکل گرفتن تشکل‌های جدید چه نقشی در پس زمینه بحران مرجعیت سیاسی اصولگرا دارند؟ برخی معتقدند بعد از سال 76 جامعه مطالبات جدیدی داشت که نهاد مرجعیت سیاسی نتوانست به این مطالبات پاسخ دهد؟

** بخشی از این مطلب درست است. ولی روحانیت در بطن جریان اصولگرا باعث متانت و عقل‌محوری جریان اصولگرا می‌شد. معتقدم افول نقش روحانیت باعث افزایش رادیکالیسم و احساس‌گرایی در جریان اصولگرا شده است. روحانیت باید دینامیسم تحولات اجتماعی و سیاسی را می‌شناخت و روابط خود را با عناصر نو فعالیت جناح مجددا تعریف می‌کرد. این اتفاق نیفتاد و بعضی جریانات از این کوتاهی سوءاستفاده کردند.

* نقش تندروها در تخریب مرجعیت سیاسی بین اصولگرایان چیست؟ نقش پدیده احمدی‌نژاد در این تخریب‌ها چیست؟ برخی معتقدند احمدی‌نژاد مکمل تندروها در تخریب نیروهای مرجع اصولگرا بود؟

** بدون تردید تندروها روحانیت و محوریت آن را در جریان اصولگرا برخلاف مصلحت و منافع خود می‌دیدند و آن را تخریب کردند. روحانیت اصیل به دلیل خصلت‌های اجتماعی و نیز فکری خود آرام، مردم‌گرا و نیز عقل‌گراست. تندروها فقط جایگاه روحانیت را تخریب نکردند، بلکه این خصلت‌ها را در جریان اصولگرایی به حاشیه راندند. موضوع احمدی‌نژاد نیز واقعه‌ای است که باید در جای خود تحلیل شود، والا طرح ناقص آن موجب تقلیل‌گرایی در مبحثی تاریخی خواهد شد.

* ارزیابی شما از جایگاه دو تشکل مرجع اصولگرا یعنی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم و جامعه روحانیت مبارز چیست؟

** این دو تشکل نقشی محوری را در جریان اصولگرا داشتند که جامعه مدرسین تئوریک‌تر و جامعه روحانیت سیاسی‌تر بود. لایه اتصال روحانیت به سیاسیون غیرروحانی اصولگرا جامعه روحانیت بود و حلقه اتصال هم دو چهره شناخته شده یعنی مهندس باهنر و مهندس سیدمرتضی نبوی بودند. در مقطعی کسانی به گمانم با حساب و کتاب فضایی ایجاد کردند که پای این دو نفر و مشورت‌های آنها از جامعه روحانیت قطع شود. این اولین اشتباه بود و بعد سلسله اشتباهات ادامه یافت.

* برخی معتقدند عملا این دو مرجع سیاسی اصولگرا (جامعتین) امروز به بی‌تصمیمی رسیده و حاضر نیستند در ایام انتخابات‌ها اعلام‌نظر واحد داشته باشند. دلیل این موضوع چیست؟

** گروهی در بدنه تشکیلاتی اصولگرایان حرمت جامعتین را شکستند و عملا محوریت آنها را مخدوش کردند. آنها ادعا دارند اصولگراتر از بقیه هستند. در این فضای نامحترمانه طبعا از جایگاه جامعتین کاسته شد. انفعال امروز حاصل اقدامات آن جریانات است.

* لطفا مقایسه‌ای داشته باشید بین وضعیت مرجعیت سیاسی اصولگرایان با اصلاح‌طلب‌ها؟ گفته می‌شود اگر زمانی اصلاح‌طلبان مرجعیت سیاسی خود را تخریب می‌کردند، امروز به بازسازی آن اقدام کرده‌اند و نقش‌آفرینی آقایان هاشمی، خاتمی و دیگران را در این راستا تفسیر می‌کنند. دیدگاه شما در این خصوص چیست؟

** اصلاح‌طلبان مرجعیت سیاسی دارند ولی عمق مرجعیت اصولگرایان بیشتر بود؛ یعنی جامعتین احکامشان هم تبعیت سیاسی می‌آورد، هم تبعیت شرعی. امروزه اصولگرایان باید جایگاه مرجعیت سیاسی ـ شرعی خود را احیا کنند، البته دیگر بازگشت به جایگاه پیشین برای جامعتین با همان روابط نه شدنی است و نه مفید.

* آیا احتمال اینکه اصولگرایان بتوانند در آینده نزدیک جایگاه مرجعیت سیاسی خود را بازسازی کنند، وجود دارد؟

** احتمال آن هست ولی روند فعلی بدان سو نیست. اصولگرایان با این وضعیت نمی‌توانند به صورت کژدار و مریز برخورد کنند. ما باید فضا را دوباره تعریف و ساماندهی کنیم.

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات