تاریخ انتشار : ۲۰ آذر ۱۳۹۳ - ۱۱:۵۳  ، 
کد خبر : ۲۷۱۲۹۹
گفت‌و‌گو با احمد کاظمی، کارشناس ارشد مسائل ترکیه

ترکیه ناچار به تجدیدنظر در سیاست خارجی است

نویسنده: محمد بابایی‌نساز - اشاره: ترکیه دوره اردوغان، دوره‌ای حساس را پشت سر می‌گذارد. دوره‌ای که ظاهراً ابتدا در سال 2001، با گرایش‌های اسلام‌گرایانه در داخل شروع شد، به رویارویی با رژیم صهیونیستی (حادثه کشتی مرمره) رسید، انقلاب‌های مردمی سال 2011 را تجربه کرد و اکنون به حمایت از داعش و طرفداری از سقوط دولت سوریه منتهی شده است. برآیند اینها، نوعی سرگردانی را در سیاست خارجی دولت ترکیه نشان می‌دهد. در این‌باره با احمد کاظمی کارشناس ارشد مسائل ترکیه که مدتی رئیس دفتر صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران در جمهوری آذربایجان بوده به گفت و گو نشسته‌ایم. او حالا مدیر پژوهش‌های کاربردی معاونت برون‌مرزی صداوسیما است.

* دولت اردوغان زمانی که به قدرت رسید، شعار «سیاست صفر کردن مشکلات با همسایگان» را سرلوحه سیاست خارجی ترکیه قرار داد، این سیاست تاکنون چقدر با موفقیت همراه بوده است؟

** پس از روی کار آمدن حزب عدالت و توسعه به رهبری رجب طیب اردوغان در سال 2001، یکی از اصول سیاست خارجی ترکیه که به صورت اعلامی از سوی این حزب مطرح شد، بحث تنش صفر با همسایگان بود. آن زمان که این سیاست از سوی اردوغان مطرح شد، ترکیه با همسایگان خود عمدتاً در دو گونه مشکل نماد داشت؛ یکی بحث قبرس، یونان و دریای ا‍ژه بود. با توجه به اینکه ترکیه و یونان هر دو عضو ناتو بودند خیلی از اختلافاتی که با یکدیگر داشتند به نوعی در بخش غربی و اروپایی سیاست خارجی ترکیه خود را نشان می‌داد.

مسله دوم بر‌می‌گردد به مشکلاتی که ترکیه با ارمنستان بر سر نسل‌کشی و کشتار ارامنه داشت و تحرکاتی که ارمنستان برای شناسایی جهانی این کشتار انجام می‌داد و حمایت‌هایی که بعضی کشورهای اروپایی از جمله فرانسه و سوئیس از این اقدام ارمنستان کردند.

هر دو این کشورها، این کشتار را به عنوان نسل‌کشی به رسمیت شناخته‌اند و حتی بعضی کشورها مثل سوئیس برای منکران این نسل‌کشی مجازات در نظر گرفته ‌بودند. این مسئله سیاست خارجی ترکیه را با چالشی جدی مواجه کرده بود، به خاطر همین، در آن زمان ترکیه این سیاست را مطرح کرد که بتواند این دو موضوع را حل کند و برای هر کدام از این مسائل قدم‌هایی هم برداشت. شاهد هستیم برای حل مشکلات با ارمنستان دو پروتکل امضا شد؛ پروتکل‌های زوریخ با شرکت وزیران خارجه ترکیه و ارمنستان و همچنین وزرای خارجه روسیه و امریکا. در مورد یونان نیز مذاکراتی انجام شد.

اما 13 سال از روی کار آمدن حزب عدالت و توسعه می‌گذرد و شاهد هستیم نه تنها این مشکلات حل نشده بلکه مشکلات بسیار جدی‌تر و بزرگ‌تر برای سیاست خارجی ترکیه ایجاد شده است. اگر بخواهیم این موضوع را ریشه‌یابی کنیم باید به اشتباه محاسباتی آنکارا در بازتعریف جدید از نقش ترکیه در منطقه و نظام بین‌الملل اشاره کنیم.

بدین معنا که ترکیه در جنگ سرد به عنوان کشوری که از سال 1952 عضو سازمان ناتو بوده نقشی پیشرو در مبارزه با جبهه کمونیسم بر عهده داشت و بازوی مهمی برای غرب در منطقه محسوب می‌شد. به خاطر همین پس از فروپاشی شوروی و تحولاتی که در منطقه رخ داد، دیدگاه رهبران کاخ ریاست جمهوری ترکیه این بود که اهمیت ترکیه برای غرب کاهش پیدا کرده است. همچنین پس از جنگ اول و دوم خلیج فارس و تحولاتی که در عراق اتفاق افتاد و حضور نظامی امریکا در منطقه باعث شد ترک‌ها تصور کنند از اهمیت ترکیه برای امریکا کاسته شده است. به همین دلیل برای به دست آوردن موقعیت خوب گذشته به فکر افتادند که یک بازتعریف از خود در منطقه انجام دهند. اما باز‌تعریفی که ترکیه از خودش در منطقه کرد با واقعیت‌های منطقه همخوانی نداشت.

این سیاست‌ها به جای اینکه بر اساس همگرایی و ثبات در منطقه پایه‌گذاری شوند یعنی همان چیزی که سیاست اعلامی ترکیه بوده، بر اساس تضادهای منطقه‌ای شکل گرفت و همین مسئله باعث شده که امروز ترکیه هم در حوزه عربی مثل سوریه و هم در مناسبات با کشورهایی مثل ایران که به مدت چهارصد سال شاهد روابط نسبی پایدار بوده، دچار مشکلات عدیده شده است.

* شما به ارمنستان و یونان اشاره کردید. منظورتان این است که سیاست «صفر کردن مشکلات» ترکیه بیشتر متمرکز بر یونان و ارمنستان بود و شامل سایر همسایگان ترکیه از جمله ایران، سوریه و عراق نمی‌شد؟

** نه اینکه ایران و عراق در محور این سیاست قرار نداشتند بلکه در آن زمان که ترکیه این سیاست را مطرح کرد مشکلاتی که الان با سوریه، عراق و ایران دارد، نمود خارجی نداشت. به عبارت دیگر در آن زمان بحث گروه‌های سلفی تکفیری و جنگ داخلی سوریه و تجزیه این کشور مطرح نبود. روابط ترکیه و سوریه در سال 2001 خوب بود و دیدارهای گرمی بین اردوغان و بشار اسد صورت گرفت. به همین دلیل زمانی که سیاست صفر کردن مشکلات مطرح شد مسائل کنونی دررابطه با ایران، سوریه و عراق جلوه نداشتند. هر چند در مسائل پنهانی از جمله در مورد پ‌.ک.‌ک و همچنین سایر مسائل امنیتی مشکلاتی بود اما سطح اختلافات در این حد نمود نداشت. اما مسئله این جاست که نه تنها مشکلات ترکیه در رابطه با یونان و ارمنستان حل نشده بلکه مشکلات جدیدی در سیاست خارجی ترکیه ایجاد شده است.

* به نظر می‌رسد ما شاهد یک نوع سرگردانی در سیاست خارجی ترکیه هستیم؛ اساساً این کشور در سیاست خارجی خود چه هدف و استراتژی‌ای را دنبال می‌کند؟

** ترکیه با سوریه تقریباً اختلافات دراز‌مدتی داشته است. پس از فروپاشی عثمانی که سوریه تشکیل شد و فرانسوی‌ها قیمومیت سوریه را به عهده گرفتند یکی از استان‌های سوریه در حالی که عرب‌نشین بود به ترکیه داده شد. این اختلافات سرزمینی بین ترکیه و سوریه خصوصاً بر سر بندر اسکندرون وجود داشته است. علاوه بر این، در طول سال‌های گذشته آنکارا، سوریه را متهم به حمایت از پ‌.ک.‌ک و گروه‌های معارض ترکیه می‌کرد. با توجه به چنین عقبه‌ای، آنچه مشخص است اینکه سیاست ترکیه در قبال سوریه تضعیف و از بین بردن یک دولت سوری است که مدافع جبهه مقاومت در منطقه است و اتحاد منطقه‌ای با ایران و کشورهای همسو با مقاومت در منطقه دارد.

بنابراین یکی از اهدافی که سیاست خارجی ترکیه در سوریه دنبال می‌کند و خیلی هم آشکار و مهم است، بحث مقاومت است. بحث دیگر این است که ترکیه در سوریه به دنبال این است که عقبه جریان‌های کردی را که می‌توانند برای ترکیه مشکل‌ساز باشند، از بین ببرد. به خاطر همین، در میدان عمل شاهد هستیم که بعد از اینکه بحران سوریه شروع شد ترکیه سیاستی را اتخاذ کرد که علناً یک سیاست برگشت‌ناپذیر بود، یعنی ترکیه تمامی پل‌های پشت سر خود را که می‌توانست در بازسازی روابط سوریه مفید باشند از بین برد.

این یکی از اشتباهات راهبردی ترکیه در قبال سوریه بوده است. تمام تخم مرغ‌های ترکیه روی این سبد چیده شده است که نظام سوریه و دولت بشار اسد از بین می‌رود. یکی از دلایلی که الان ترکیه را سرگردان می‌بینیم این است که پس از انتخابات ریاست جمهوری باثباتی که در سوریه برگزار شد بعضی بازیگران منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای تعدیلاتی در سیاست خود نسبت به سوریه ایجاد کرده‌اند و این مسئله ترکیه را که به دنبال سرنگونی نظام بشار اسد بوده و گزارش‌های منتشر شده حاکی از آن است که ترکیه را در بسیاری از عملیات‌ها علیه دولت سوریه نقش مستقیم و غیرمستقیم داشته با مشکلاتی مواجه کرده است. بنابراین ترکیه امروز تمام تلاش خود را می‌کند تا جبهه سوریه را طوری پیچیده و شرایطی را ایجاد کند که بتواند تمام متحدان منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای خود را به سمت سرنگونی دولت بشار اسد سوق دهد.

شاهد هستیم که دولت ترکیه برای کمک به کردهای کوبانی چهار شرط مطرح کرده است. از نظر مقامات ترکیه این شرط‌ها برای ثبات سوریه و در چارچوب اهداف انسانی مطرح می‌شود، یعنی ایجاد منطقه پرواز ممنوع، ایجاد منطقه حاشیه امن، آموزش تروریست‌ها یا آموزش‌ کسانی که ترکیه آنها را معارضان میانه‌رو سوریه می‌نامد، و در نهایت حملات همزمان علیه داعش و نیروهای بشار اسد! مشخص است که ترکیه در چارچوب منطقه حائل به دنبال این است بتواند به بهانه بازگشت آوارگان سوری ترکیب جمعیتی مناطق مرزی ترکیه با سوریه را تغییر دهد. اما از آنجایی که چنین سیاستی می‌تواند توسط نیروی هوایی ارتش سوریه مورد هدف قرار بگیرد، منطقه پرواز ممنوع را مطرح کرده است.

 یعنی ترکیه به دنبال نوعی جابه‌جایی قومی و ایجاد تغییر در ترکیب جمعیتی کردهای سوریه است و به خاطر همین، شاهد هستیم در قبال کوبانی سیاست کاملاً دوگانه‌ای اتخاذ کرده است و حتی اینکه گفته می‌شود ترکیه اجازه داده 150 نفر از نیروهای پیشمرگ کرد از مرز این کشور برای کمک به کوبانی استفاده کنند، پس از آن رخ داد که بعضی گزارش‌های رسانه‌های ترکیه حاکی از آن بود که نزدیک به دو هزار نیروی داعش در قالب نیروهای امدادرسان سازمان ملل یا در سایر پوشش‌ها از سمت ترکیه به کوبانی و سوریه رفته‌اند و از سوی دیگر زودتر از پیشمرگ‌ها، نیروهای ارتش آزاد سوریه که در واقع یک سری گروه‌های غیرمستقل و وابسته به ارتش ترکیه هستند وارد کوبانی شده‌اند. این مسئله نشان می‌دهد که هنوز تغییر در سیاست‌های ترکیه به‌‌رغم فشارهایی که وجود دارد، ایجاد نشده است.

مشخص است که این سیاست‌ها، تبعات داخلی، منطقه و بین‌المللی برای ترکیه دارد. یکی از دلایلی که ترکیه دچار سردرگمی می‌شود همین مسئله است، یعنی سیاست‌هایی که مقامات ترکیه اجرا می‌کنند با خواسته‌های مردم ترکیه و مردم کشورهای منطقه به هیچ نوعی همخوانی ندارد، چون این سیاست‌ها ترکیه را تبدیل به محور ترانزیت و محور توسعه‌دهنده تروریست در منطقه کرده است. با توجه به ترکیب و آرایش و وضعیت سیاسی ترکیه، همین مسئله می‌تواند این کشور را کاملاً دچار مشکل کند.

* چرا با وجود این همه اشتباه در سیاست خارجی ترکیه، رهبران این کشور بر ادامه سیاست‌ها اصرار دارند و این سیاست‌ها تا کجا پیش خواهد رفت؟

** نقطه قوت دولت اردوغان که باعث شده تاکنون این سیاست‌ها به رغم فشارها ادامه پیدا کند به قدرت حزب عدالت و توسعه در سروسامان دادن به ثبات سیاسی در ترکیه از یک سو و بهبود وضعیت اقتصادی این کشور از سوی دیگر بر‌می‌گردد. برای اینکه بتوانیم پیش‌بینی از وضعیت ترکیه در جبهه سوریه و عراق داشته باشیم باید ببینیم نقاط قوت ترکیه چه چیزهایی بوده که توانسته این سیاست‌ها را پیش ببرد.

زمانی که حزب عدالت و توسعه در ترکیه به قدرت رسید این کشور به داشتن ائتلاف‌های سیاسی شکننده معروف بود. دولت‌های شکننده ایلماز، بولنت اجویت و تانسو چیلر چندین دهه ترکیه را از نظر سیاسی بی‌ثبات کرده بودند. بنابراین دولت اردوغان توانست به شکنندگی سیاسی در ترکیه پایان بدهد و این برای مردم ترکیه خیلی مهم است.

نکته دوم بحث ثبات اقتصادی است. ترکیه یکی از کشورهایی بود که بالاترین بدهی خارجی را داشت. در واقع زمانی که دنیا شاهد بحران اقتصادی نبود اقتصاد ترکیه بحران‌های بسیار متعددی داشت و آمارها، رشد معکوس ترکیه را نشان می‌داد اما بعد از روی کار آمدن حزب عدالت و توسعه، ما شاهد رشد و توسعه خیلی خوبی هستیم به همین دلیل شاهد هستیم که در نظام سیاسی ترکیه اصلاحات انجام می‌شود و اردوغان پس از تأسیس جمهوری ترکیه اولین رئیس‌جمهوری است که با رأی مستقیم مردم انتخاب می‌شود.

درست است که نظرسنجی‌ها نشان می‌دهند که تا حدودی محبوبیت حزب عدالت و توسعه کاهش پیدا کرده ولی این کاهش محبوبیت در مقایسه با سایر احزاب مثل جمهوری‌خواه خلق یا حزب حرکت ملی فاصله زیادی را نشان می‌دهد، بنابراین این سؤال مطرح می‌شود که این عقبه تا چه موقع می‌تواند به عنوان سوپاپ اطمینان و ترویج‌کننده سیاست‌های ترکیه باشد؟

به‌رغم اقدامات مثبتی که آنکارا در این دو حوزه داشته، شاهد هستیم ترکیه در حوزه سیاست خارجی پشت سرهم دچار اشتباه می‌شود؛ مثلاً شکستی که ترکیه با سقوط حکومت قانونی مرسی در مصر شاهد بود. به یاد داشته باشید که ترکیه به صورت سنتی از قدرت گرفتن اخوانی‌ها در جهان عربی حمایت می‌کند بر خلاف عربستان که از حکومت‌های سلفی محافظه‌کار حمایت می‌کند. بنابرین، این یک شکست قابل توجه برای ترکیه بود.

در رابطه با سوریه و عراق، مشکل عمده‌ای که ترکیه با آن مواجه است، این است که مردم ترکیه معتقدند این شکست‌های ترکیه در عرصه سیاست خارجی باعث بی‌ثباتی در داخل خواهد شد. علت این موضوع کاملاً مشخص است، جامعه ترکیه دارای چند اقلیت مطرح هستند که مهم‌ترین آنها کردها و علوی‌ها هستند، هر دو این گروه‌ها درباره آینده این روند و جهت‌گیری سیاست خارجی ترکیه هشدار داده‌اند، شاهد هستیم اعتراضاتی که در چارچوب تظاهرات مدنی پارک قزی رخ داد همه گروه‌های مردمی در آن مشارکت داشتند چون همه از این روند نگران بودند، بحث در واقع اعتراض به تغییر کاربری یک پارک نبود بلکه فرصتی بود برای اعلام اعتراض به روندی که در سیاست خارجی دولت اردوغان پیش می‌رود.

لازم به یادآوری است یکی از دلایلی که باعث پیروزی اردوغان خصوصاً در دوره دوم انتخابات عمومی شد، صحبت‌های تاریخی بود که اردوغان در دیاربکر در مورد مسئله کردها ایراد کرد، یعنی برای اولین بار پس از سقوط امپراتوری عثمانی، مسئله کردی را مطرح و اذعان کرد که مسئله کردها در ترکیه وجود دارد و وعده داد که با مذاکرات صلح این موضوع حل شود.

اما این دستاورد بزرگ، الان با سیاستی که ترکیه در رابطه با کردهای سوریه اتخاذ کرده کاملاً در آستانه شکست قرار گرفته است. رهبران پ‌.ک‌.ک از جمله عبدالله اوجالان در این مورد هشدار داده‌اند. در عین حال سیاست‌های ترکیه باعث شده که علوی‌های این کشور که یک قدرت مطرح هستند از سیاست‌های دولت‌ اردوغان بیش از گذشته ناراضی باشند و این مسئله می‌تواند درانتخابات آتی خود را نشان بدهد.

اولاً با عنایت به این مسئله که سیاست خارجی ترکیه در داخل عقبه مردمی ندارد و دوم اینکه جبهه مقاومت و نظام مردمی سوریه، عراق و لبنان توانسته‌اند موفقیت‌های خوبی در جنگ با تروریست‌ها به دست بیاورند مشخص است که شرایط به نفع ترکیه پیش نمی‌رود و این مسائل باعث خواهد شد که ترکیه در حد ناچیز در سیاست‌های خود تجدید نظر کند.

همانطور که می‌دانید مهم‌ترین ابزار در سیاست خارجی ترکیه این بوده که این کشور رویکرد خود را در چارچوب غرب تعریف می‌کند اما شاهد هستیم بخشی از این سیاست‌ها به قدری افراطی بوده که بعضی کشورهای اروپایی بحث اخراج ترکیه را مطرح کرد‌ه‌اند. این مسائل نشان می‌دهد که زمان به نفع ترکیه جلو نمی‌رود.

از سوی دیگر سیاست‌های مذبوحانه‌ای که اردوغان درباره مسائل اسلامی و مسئله آرمان فلسطین داشته در حال آشکار شدن است. آن سیاستی که اردوغان در مقابل رژیم صهیونیستی شیمون پرز داشت نوعی انتظار در جهان اسلام ایجاد کرد که گویا ترکیه می‌خواهد در مقابل رژیم صهیونیستی مواضع قاطع و عملی اتخاذ کند ولی الان که حدود پنج سال می‌گذرد شاهد هستیم که ترکیه حتی یک قرارداد نظامی یا اقتصادی با اسرائیل را قطع یا لغو یا حتی معلق نکرده است بلکه تعداد این قراردادها افزایش پیدا کرده است.

خیلی از جنگنده‌های رژیم صهیونیستی که مقاومت را در سوریه هدف قرار می‌دادند بر فراز استان قونیه ترکیه آموزش دیده بودند. همه این مسائل چهره واقعی سیاست اردوغان را نشان می‌دهد. این یکی دیگر ازعواملی است که در کنار دو عامل دیگر ترکیه نمی‌تواند این روند را تا آخر ادامه دهد. به عبارت دیگر، ترکیه در قبال بحران عراق و سوریه سیاستی را اتخاذ کرد که به عنوان یک کشور فرصت‌طلب شناخته شد که به نفت 12 یا 13 دلاری که داعش از این کشور می‌دزدد چشم دوخته است.

* با سیاست‌هایی که دولت اردوغان تحت عنوان اسلامگرایی در پیش گرفته، بعضی‌ها معتقدند که برای سیاست خارجی ایران در ترکیه بهتر است یک دولت سکولار به قدرت برسد، نظر شما درباره این مسئله چیست؟

** عقبه حزبی یا جریانی اردوغان به حزب رفاه بر می‌گردد که مرحوم نجم‌الدین اربکان رهبر معنوی اسلامگرایان ترکیه آن را تأسیس کرده‌ بود، ولی شاهد هستیم پس از سال 2000 که حزب اسلامگرای فضیلت که ادامه‌دهنده راه حزب رفاه بود، دچار انحلال شد و اردوغان راه خود را از حزب فضیلت و نجم‌الدین اربکان جدا کرد. در آن زمان یعنی سال 2000 اربکان تعبیری درباره اردوغان به کار برد که بازتاب گسترده‌ای در محافل رسانه‌ای و سیاسی داشت و تعجب‌برانگیز بود. اربکان، اردوغان را به عنوان فرعون ترکیه نام برد. در حال حاضر که ترکیه نظاره‌گر کشتار ترکمن‌های عراق، کردهای سوریه و سایر اقشار مردم در مقابل تروریست‌ها است مردم همین تعابیر را علیه اردوغان در طول تظاهرات به کار می‌برند.

این مسئله نشان می‌دهد حتی آنهایی که رهبران معنوی جریان‌های اسلامی در ترکیه بودند سیاست‌های اردوغان را به عنوان سیاست‌های اسلامی ارزیابی نمی‌کردند و معتقدند اردوغان از اصول اسلامی به عنوان ابزاری برای پیشبرد اهداف حزبی خود و رسیدن به قدرت استفاده می‌کند. برای مثال، در حدود 13 سالی که از روی کار آمدن دولت حزب عدالت و توسعه می‌گذرد هرچند بخشی از مسائل حجاب حل شده اما بخش اعظم آن هنوز حل نشده است.

این درحالی است که احزاب لائیک مثل حزب حرکت ملی که شهرداری را در آنتالیا به عهده داشت، مردم به یک مجسمه‌ای که ضد حجاب بود اعتراض کردند و همین حزب لائیک به احترام خواست مردم این مجسمه را برداشت. این نشان می‌دهد که حزب عدالت و توسعه از بحث‌های اسلامی مانند حجاب در داخل و فلسطین در خارج برای رسیدن به قدرت و اهداف حزبی استفاده می‌کند.

مردم ترکیه در دهه‌های گذشته نشان داده‌اند که به دنبال یک جریان اسلامی هستند که بتواند ارزش‌های ملی و معنوی که در ترکیه بوده را احیا کند و پیش ببرد ولی اینکه یک جریانی بیاید با استفاده از ابزار اسلامی در راستای منافع حزبی به ترکیه ضربه بزند در حدی که لائیک‌ها بتوانند برای چند دهه دیگر از آن برای پیشبرد اهداف خود استفاده کنند در نظر مردم ترکیه بسیار نگران‌کننده است.

* با توجه به چالش اخیر که اردوغان ایجاد کرده، روابط ایران و ترکیه را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

** در مورد روابط ایران و ترکیه باید گفت که این دو کشور از بازیگران مهم منطقه محسوب می‌شوند. زبینگنیو برژینسکی مشاور سابق امنیت ملی امریکا جمله‌ای دارد با این مضمون که ترکیه و ایران در طول تاریخ به نوعی متعادل‌کننده منطقه بوده‌اند و ما اگر بخواهیم شرایط منطقه را تغییر بدهیم باید این دو کشور در حالت تقابل و رقابت باشند. بدیهی است با چنین نگاهی که غربی‌ها دارند باید احتیاط کنیم برای تحلیل مناسبات و به روابط ایران و ترکیه تک بعدی نگاه نکنیم.

در حال حاضر چارچوب روابط ایران و ترکیه را می‌توان در قالب تعامل و رقابت ارزیابی کرد. بدین ترتیب که این دو کشور در یک سری حوزه‌ها با یکدیگر رقابت دارند و در یک سری حوزه‌های دیگر تعامل دارند. حوزه‌هایی که تعامل وجود دارد بیشتر در مسائل اقتصادی است. در سال 2014 حجم مبادلات تجاری ایران و ترکیه 14 میلیارد دلار بود. البته نسبت به سال قبل کاهش نشان می‌دهد اما با این وجود 14 میلیارد دلار رقم قابل توجهی است.

مقامات دو کشور نیز رسیدن به حجم مبادلات تجاری 30 میلیارد دلاری را به عنوان یک هدف در روابط اقتصادی دوجانبه مشخص کرده‌اند. این مسئله ریشه در شرایط ژئوپلتیکی و ترانزیتی دارد که دو کشور در آن قرار دارند. یعنی موقعیتی که ایران برای رسیدن ترکیه به آب‌های خلیج فارس دارد و همچنین نقشی که ترکیه می‌تواند در رسیدن ایران به دروازه‌های اروپا ایفا کند، اینها واقعیت‌های ژئوپلتیکی هستند که نمی‌توان در نظر نگرفت.

حتی پیوند روابط اقتصادی دو کشور می‌تواند بسیاری از حوزه‌های رقابت را به تعامل تبدیل کند بنابراین نگرش دو کشور این است که به سمت همکاری‌های اقتصادی پیش بروند. ضمن اینکه نگرشی که ایران در مسائل سیاسی دارد از مقبولیت زیادی درمیان مردم ترکیه برخوردار است. به عبارتی نگرش مردم ایران و ترکیه درباره امریکا کاملاً یکسان است.

مردم ایران، امریکا را به همراه رژیم صهیونیستی بزرگ‌ترین تهدید صلح جهانی می‌شناسند در ترکیه نیز بر اساس نظر‌سنجی‌ها مردم همین نگرش را دارند. برای مثال کتاب «توفان فلزی» که یک داستان تخیلی درباره حمله امریکا به ترکیه است، یکی از پرفروش‌ترین کتاب‌ها در این کشور بود.

در حوزه سیاسی هم پیوندها و شرایط مشترکی وجود دارد؛ هر دوکشور عضو اکو، دی8، سازمان اسلامی، سیکا و کنفرانس اعتماد‌سازی آسیا هستند. با این وجود دو کشور در بعضی‌ سیاست‌ها از جمله عراق و سوریه با یکدیگر تقابل دارند. سیاستی که اردوغان درباره این کشورها در پیش گرفته کاملاً علیه منافع جهان اسلام است. اردوغان ظاهراً از روی دلسوزی اعلام می‌کند 200 هزار نفر در سوریه کشته ‌شده‌اند، اما سؤالی که از اردوغان باید پرسید این است که بستر کشتار 200 هزار نفر از مردم را در سوریه چه کسی ایجاد کرد؟

در کدام کشور تروریست‌ها آموزش می‌بینند و به سوریه گسیل می‌شوند؟ کدام کشور مرزهای خود را برای ارسال هرگونه سلاح و نیرو باز گذاشته است؟ کدام کشور شرایطی را ایجاد کرده که مساجد و مراکز فرهنگی و حتی قهوه‌خانه‌های استانبول به محل تبلیغ داعش تبدیل شده است؟ مشخص است در کشتاری که در سوریه توسط تروریست‌های داعشی جگرخوار صورت می‌گیرد و کشورهایی مثل ترکیه که از این تروریست‌ها حمایت می‌کنند، همدست هستند.

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
پربیننده ترین
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات