* برخی از نمایندگان عنوان کرده بودند که شما در مجلس حضور پیدا نکنید. دلیل این مساله چه بود؟
** این مساله دارای پشت پرده و مسائلی است که بنده تشخیص می دهم در شرایط فعلی رسانه ای نشود.پشت پرده این مساله به نوعی دفاع از شخص خودم است.بنده هیچگاه مسائل شخصی را در مواضع سیاسی دخالت ندادهام و هماکنون هم چنین قصدی ندارم.
* تعداد نمایندگانی که به نیلی احمدآبادی رأی مثبت دادند در حدود30یا 40نماینده کمتر از نمایندگانی بود که در جلسه استیضاح فرجیدانا از وی حمایت کرده بودند.چرا حامیان دولت در مجلس کاهش پیدا کرده است؟
** بنده معتقدم نمیتوان از این مساله نتیجه گرفت که حامیان دولت در مجلس ریزش داشته است.به نظر من آقای نیلی احمدآبادی نتوانست حامیان فرجیدانا را جذب خود کند.نماینده یا باید حزبی رأی بدهد یا به صورت شخصی به این جمعبندی برسد که رأی منفی بدهد یا مثبت.در کشور ما بهدلیل نبود احزاب، فراکسیونها در مجلس نقش احزاب را ایفا میکنند.آقای نیلی با فراکسیونها چانهزنی نکرده بود و هیچ فراکسیونی در مجلس بهطور جدی حامی وی تلقی نمیشد.
همه نمایندگان که در مقابل دولت گارد نگرفتهاند؛ دولت و شخص آقای نیلی باید بانمایندگان و فراکسیونها چانهزنی میکردند.ما در همین مجلس 270رأی به یک وزیر دادهایم، که در تاریخ پارلمان ایران بی سابقه بوده است.به نظر من دلیل عدم موفقیت ایشان بیشتر به شرایط سیاسی امروز کشور،اهمیت وزارتخانهای که برای آن معرفی شده بودند و البته توانایی در استدلال خود ایشان بازمیگردد.
یک دفاع خوب در صحن علنی مجلس این قابلیت را دارد که حداقل 40درصد نمایندگان را با خود همراه کند. بنده چهار دوره یعنی مدت16سال در مجلس نماینده بودهام وفضای مجلس را بهتر از هر شخصی درک میکنم.آقای نیلیاحمدآبادی تسلط بر موضوع و فضای مجلس نداشت و در نهایت نتوانست نمایندگان را با خود همراه کند.
* این سخن شما بدین معناست که دولت در معرفی آقای نیلی اشتباه کرده یا بهتر بود شخص دیگری معرفی میشد؟گزینههای دولت برای وزارت علوم بیش از اندازه به هم شبیهاند.به فرض بین رویکرد مدیریتی فرجیدانا با میلیمنفرد یا نیلیاحمدآبادی با توفیقی و نجفی تفاوت زیادی وجود ندارد وهمه به هم شباهت دارند.چرا دولت با شناختی که از فضای مجلس دارد بر استراتژی خود پافشاری می کند؟
** طبق قانون اساسی دولت این اختیار را دارد که هر شخصی را که تشخیص میدهد برای رأی اعتماد به مجلس معرفی کند.آقای رئیسجمهور هم از اختیارات خود استفاده کردهاند. ما نمیتوانیم مدعی شویم که چرا دولت فلان شخص را انتخاب کرده است. این تشخیص دولت بوده است.البته معتقدم دولت میتوانست گزینه بهتری را به مجلس معرفی کند که احتمال رأی آوری بیشتری داشته باشد.
* رسولی عضو بنیاد باران مدعی شده است که احمدینژاد با دفتر سیدمحمد خاتمی تماس تلفنی گرفته است. این درحالی است که برخی از تحلیلهای حامیان احمدینژاد بیانگر این است که احمدینژاد قصد دارد در لیستهای انتخاباتی خود برای مجلس از اصلاحطلبان هم استفاده کند.رفتارهای جدید احمدینژاد را چگونه ارزیابی میکنید؟
** برای بنده به عنوان یک اصلاحطلب قابل هضم نیست که حامیان احمدینژاد و اصلاحطلبان در یک لیست انتخاباتی قرار بگیرند؛چرا که احمدینژاد تا آنجا که میتوانسته به اصلاحات و اصلاحطلبان ضربه زده است.این مساله مهمی است و نمیتوان آن را یک شبه فراموش کرد.
برای من سنگین و ثقیل است که آقای احمدینژاد و آقای خاتمی در یک جبهه سیاسی قرار بگیرند. به این سادگی نیست که با آن همه اختلافات یکباره بتوان همه چیز را فراموش کرد و تصور کرد که خاتمی و احمدینژاد سر میز مذاکره سیاسی قرار گرفته اند.دنیای سیاست یک سری اصول و منطق دارد و به این شکل نیست که بتوان دو چیز متضاد را یک شبه بههم شبیه کرد.
* آیتالله هاشمی اعلام کردهاند که اگر عدهای ناصالح برای انتخابات ریاست مجلس خبرگان کاندیدا شوند من هم کاندیدا میشوم. دلیل حساسیت آیتالله نسبت به این مساله چیست؟
** اهل سیاست بهخوبی منظور آیتا... هاشمی را متوجه میشوند.مجلس خبرگان ازجایگاه مهمی در کشور برخوردار است. این مجلس دو وظیفه مهم برعهده دارد:اول انتخاب رهبری و صیانت از ولایت فقیه و دوم نظارت بر دستگاههای زیر مجموعه رهبری.آقایهاشمی به عنوان شخصی که بیش از نیم قرن در عرصه سیاسی ایران فعالیت موثرداشته است و همواره از یاران نزدیک و مورد اعتماد حضرت امام(ره) بودهاند هم اکنون نسبت به دستاوردهای انقلاب و نظامی که برای آن زحمات بسیاری کشیده اند حساسیت نشان میدهند.
مقام و منصب برای ایشان ملاک عمل نیست و اهمیتی ندارد؛ چراکه ایشان در اغلب پستهای کلیدی نظام حضور داشتهاند و بهخوبی هم انجام وظیفه کردهاند.حساسیت ایشان به این دلیل است که گمان میکنند اگر افرادی هدایت مجلس خبرگان را برعهده بگیرند به مصلحت نظام و انقلاب نیست.
* مدیریت عزتالله ضرغامی بر سازمان صدا وسیما پایان یافت.این در حالی است که برخی جریانهای سیاسی در طول مدیریت وی بر سازمان صداو سیما نسبت به عملکرد ایشان انتقاد داشتند.آیا ضرغامی مدیر موفقی برای صدا و سیما بود؟
** برای اینکه مشخص شود آقای ضرغامی در صداو سیما موفق بوده یا خیر، باید به آمار و ارقام نگاه کنیم.باید ببینیم آیا در زمان مسئولیت ایشان بر سازمان صدا و سیما تعداد مخاطبین بیشتر شده یا کمتر. آمار و ارقامی که دستگاههای مربوطه در این زمینه ارائه میدهند بیانگر این نکته است که صدا و سیما باید برای جذب مخاطب تلاش بیشتری از خود نشان بدهد.
البته بنده انتخاب آقای سرافراز را انتخابی معقول و صحیح میدانم.آقای سرافراز از خود بدنه صداو سیما انتخاب شده و بیرون از این مجموعه نبوده است. به دلیل شناخت ایشان از مسائل صداو سیما بسیاری از مشکلات برای ایشان راحتتر حل و فصل خواهد شد.
* میانهروهای اصولگرا روز به روز بیشتر به حاشیه رانده میشوند و سکان هدایت جریان اصولگرایی بیشتر به دست جبهه پایداری میافتد. این درحالی است که اصولگرایان برای جلوگیری از تشتت بیشتر اقدام به برگزاری همایش وحدت اصولگرایان کردهاند. تحولات جریان اصولگرایی را چگونه ارزیابی میکنید؟
** هماکنون جریان پایداری به سر پیکره اصولگرایی تبدیل شده که بدنه با آنها همکاری نمی کند.اصولگریان واقعی و باسابقه از وجهه و اعتدال خاصی برخوردار بودند که رفتار و مواضع سیاسی آنها زبانزد خاص و عام در فضای سیاسی کشور بود.متأسفانه افراد حاضر در جریان پایداری هیچ تشابهی به اصولگرایان واقعی ندارند. جبهه پایداری هم اکنون باعث دوشقه و چندپاره شدن جریان اصولگرایی شده است.در ابتدای تشکیل مجلس نهم جبهه پایداری حتی حاضر نبود در جلسات انتخاباتی اصولگرایان حضور پیدا کنند.
بعد متوجه شدند که با توجه به غیاب اصلاحطلبان و تشتت در بین جریانهای اصولگرایی میتوانند کرسیهای مجلس را به دست بگیرند. درنهایت هم تعداد آنها درمجلس نهم به حداکثر50 نماینده رسید.بنده به عنوان یک اصلاحطلب معتقدم نباید جریان اصولگرایی ضعیف و دچار تشتت باشد.البته این رویه برخلاف برخی افراد در جریان مقابل است که عنوان میکنند «اصلاحات مُرد».کسی نباید مرگ جریان مقابل خود را بخواهد. باید آرزو کنیم رقیبمان شاداب و موفق باشد، اما ما شادابتر و موفق تر باشیم.
بنده از جمله افرادی هستم که هیچ گاه رقیب خود را تخریب نکرده و نمی کنم؛ اما انتظار دارم که رقیبم هم در مقابل جریانی که من به آن تعلق دارم، حد انصاف را رعایت کند.ما باید شرایط انتخابات آینده را برای هم یکسان و یکنواخت تعریف کنیم.اصولگرایان نباید از امکانات ویژه، رانت و دوپینگ برای انتخابات آینده استفاده کنند.باید بستر فراهم شود که اصلاحطلبان برای انتخابات مجلس با قدرت تمام وارد عرصه مبارزات انتخاباتی شوند.در یک رقابت سالم و یکسان عیار دو جریان عمده سیاسی مشخص میشود.من معتقدم در چنین شرایطی اصلاحطلبان بهدلیل محبوبیتی که در بین مردم دارند پیروز انتخابات خواهند شد.
* برنامه اصلاحطلبان برای انتخابات مجلس چیست؟با توجه به عزم جدی اصولگرایان برای به دست آوردن کرسیهای مجلس اصلاحطلبان میبایست چه استراتژی برای پیروزی در انتخابات مجلس انتخاب کنند؟
** پارلمان و حزب همزاد یکدیگر هستند و این دو بدون یکدیگر معنایی نخواهند داشت. اگرچه در کشور تاکنون پارلمانهای مختلفی را تجربه کردهایم. اما حزب فعال، شناسنامهدار و پاسخگو بسیار انگشتشمار بوده است.درکشور ما کار حزب را جناحهای سیاسی انجام میدهند، به گونهای که کاندیداهای انتخابات را جریانهای سیاسی معرفی میکنند.
در زمان باقی مانده به انتخابات مجلس دهم باید احزاب شناسنامهدار فعالیتهای خود را سازماندهی کنند و احزاب کوچکتر نیز به همافزایی خود با دیگر احزاب پرداخته و از پتانسیل یکدیگر استفاده کنند تا در زمان انتخابات بتوانیم روی لیست آنها حساب کنیم.در انتخابات مجلس قبل شاهد بودیم که حتی از احزابی که بیش از 50 سال سابقه در کشور دارند، شخصیتهای مهمی در تهران لیست دادند اما نه تنها اعضای این حزب بلکه دبیرکل آن نیز رای نیاورد.
کار احزاب در مورد انتخابات باید منسجم، تشکیلاتی، قابل ارائه و پاسخگویی باشد.تنها در اینصورت است که میتوانیم بگوییم انتخابات مجلس دهم از انتخاباتهای گذشته بهتر بوده است و با همین شرط است که مجلس دهم توانمندتر خواهد شد.
* عملکرد دولت یازدهم را چگونه ارزیابی میکنید؟آقای روحانی به چه میزان نسبت به وعدههای انتخاباتی خود موفق بوده است؟
** مهمترین اقدام دولت یازدهم از زمان روی کار آمدنش، ثبات و آرامشی بوده که در کشور حاکم شده است. دولت تدبیر و امید با در پیش گرفتن رویکردی صادقانه و عاقلانه و انجام مذاکرات معنادار، مقداری از اعتماد از دست رفته پیشین را احیا کرد و بهدست آورد.بر اثر اقدامات غیرکارشناسی که در دولت آقای احمدینژاد صورت میگرفت، نوعی بیثباتی در عرصههای مختلف کشور شکل گرفته بود.
اولین اقدام خوب و موثری که از سوی دولت اتخاذ شد، انتخاب و در پیش گرفتن مسیری بود که با وجود همه تنش و مشکلات و کارشکنیهایی که دشمنان آگاه و دوستان ناآگاه انجام میدادند، دولت توانست به شکلی نسبی، نوعی ثبات و آرامش را بر اقتصاد کشور حاکم کند.در طی چند سال اخیر، شاهد بودیم در عرصه مذاکرات هستهای نه تنها چیزی عاید ما نمیشد بلکه روزبهروز نیز به تحریمهای ناعادلانه و غیرانسانی علیه ما افزوده میشد اما دولت تدبیر و امید با مذاکرات معنادار و اعتمادبرانگیز نه تنها توانست که آنها را خلع سلاح کند و سیاستهای نخنمای آنها را برملا سازد بلکه با در پیش گرفتن سیاست تنشزدایی و تعامل سازنده با دنیا، زمینه را نیز برای آرامش داخلی و ثبات و اطمینان برای سرمایهگذاری فراهم کند.
* دولت یازدهم در کجا میتوانست بهتر از وضعیت و اقدامات فعلیاش عمل کند؟
** کار هر فرد و دولتی ایدهآل نیست و نمیتوان هر دولت یا فردی را تمام و کمال دانست اما یکی از جاهایی که میباید بهتر عمل میکرد این بود که به مردم اعلام نماید که کشور را در چه در وضعی تحویل گرفت.وی افزود: دولت باید به شکلی شفافتر از این به مردم میگفت که چرا کشور به این وضعیت افتاده است و دولت یازدهم میراثدار چه سیاستها و چه عملکردهایی است.
اگر دولت تدبیر و امید اینها را برای مردم باز میکرد امروز نیز مردم تحمل بیشتری داشتند و توقعات یکشبه نداشتند. اگر دولت همچنان مانند گذشته، صبر، مقاومت و تدبیر و متانتش را حفظ کند و با روشهای منطقی و با استفاده از خرد جمعی کارها را پیش برد، موفق خواهد شد که این موفق شدن وعده خداوند است.