فرهنگی >>  فرهنگی >> آخرین اخبار
تاریخ انتشار : ۱۸ اسفند ۱۳۹۵ - ۱۱:۵۴  ، 
کد خبر : ۲۹۹۷۷۰

طرح افسر اطلاعاتی بریتانیا چگونه در اسکار جایزه گرفت

اسکار امسال حاشیه‌ها و حتی گاف‌های بزرگی داشت که از دید رسانه‌های دنیا هم مخفی نماند؛اما دروغ بزرگ اسکار را همه رسانه ها باور کردند. «کلاه سفیدها» جایزه بهترین مستند را گرفت.وقتی تصاویر نمایشی این گروه بارها دست به دست شده واقعا با یک مستند مواجهیم؟
پایگاه بصیرت / گروه فرهنگی
به گزارش گروه فرهنگی بصیرت به نقل از خبرگزاری تسنیم، هشتاد و نهمین مراسم جوایز اسکار در 26 فوریه در لس آنجلس برگزار شد. مراسمی که رویدادهای عجیب کم نداشت. از 5 فیلمی که در بخش مستند کوتاه نامزد دریافت جایزه شدند، 3 تا مربوط به جنگ سوریه و مساله پناهجویان سوری بود. در کمال شگفتی، فیلم 40 دقیقه‌ای کمپانی «Netflix » با عنوان «کلاه سفیدها»(White Helmets) برنده اسکار این بخش شد. طبق معرفی که در صفحه رسمی این مستند آمده، «کلاه سفیدها» درباره " امداگران داوطلبی است که در عملیات نجات غیرنظامیان گیرافتاده در مناطق جنگی سوریه شرکت دارند."

فیلم پر از تصاویری است که «کلاه سفیدها» از روند «ایثار» خود در نجات غیرنظامیان برداشته‌اند. آنها تنها در منطقه تحت کنترل جبهه النصره فعالیت می‌کنند و محکوم کردن دولت سوریه و نیروی هوایی روسیه به حملات کور به غیرنظامیان و کشتار آنها، جلوی دوربین های رسانه‌های جریان اصلی غربی و عربی،  بخشی همیشگی از عملکرد آنهاست.

این سازمان به ابتکار یک افسر سابق اطلاعاتی بریتانیا، «جیمز لو مسوریه»james le mesurier تشکیل شد که سابقه حضور در بسیاری از مناقشات در سرتاسر دنیا از جمله تونس، کوزوو، عراق و فلسطین را به عنوان مشاور اطلاعاتی ارتش بریتانیا در کارنامه دارد. بودجه این سازمان از کمک های مستقیم دولت آمریکا(آژانس توسعه بین المللیی USAID)، وزارت خارجه بریتانیا و کشورهای چون ترکیه و قطر تامین می شود. علاوه بر شبکه های بزرگ تلویزیونی چون CNN،BBC  و NBC شبکه های خبری عرب زبان همچون پان-عربیک، الجزیره و العربیه در تبلیغات خود، کلاه سفیدها را " تنها سازمان امدادی فعال در نجات غیرنظامیان در سوریه" معرفی می کنند.



وقتی یک بیننده‌‌ی از همه جا بی خبر، تریلر تبلیغاتی این مستند را می بیند، به احتمال قوی به شدت تحت تاثیر قرار می‌گیرد و حتی شاید اشک از چشمانش سرازیر شود. در این تریلر، تصاویری زیبا از امدادگران «قدیس گونه» و «صلح طلب» نمایش داده می‌شود که غیرنظامیان بی گناه، به ویژه کودکان معصوم را از آوار و خون جنگ سوریه نجات می دهند، در حالی که ترانه‌ای رمانتیک در وصف «قدیسان» در پس‌زمینه پخش می‌شود. قطعا این تصاویر، احساسات و شفقت بینندگان از همه جا بی خبر غربی را به شدت تحریک می‌کند.


اما اگر نگاهی عمیق‌تر و موشکافانه تر به ماهیت و سوابق این گروه بیندازیم، پی می بریم که آن ها آن قدرها هم «قهرمان» و «فرشته» نیستند، آن گونه که رسانه های غربی-عربی از زمان تشکیل آن در 2013 قصد دارند چنین جلوه دهند. شاید باید به جای اسکار بهترین فیلم کوتاه مستند، به عوامل آن در قسمت بهترین بازیگری جایزه داده می‌شد.

البته از جنبه «سنت» هالیوودی، شاید انتخاب فیلمی مثل «کلاه سفیدها» اصلا هم جای شگفتی نداشت. فیلم‌های پروپاگاندا(تبلیغات) جنگی همواره نقش پررنگی در تولیدات هالیوود داشته اند. و تولیدات تبلیغاتی هالیوود هم، با همه پیشرفت های تکنیکی، سفت و سخت به همان الگوی قدیمی «دیو در برابر فرشته» یا «خیر در برابر شر» پایبند هستند. وقتی از شروع بحران در سوریه در 2011، رسانه های غربی آن را «جنگ داخلی» خوانده اند، پس طبق همان الگو باید یک به سرعت هم دیو  هم فرشته تعیین می شدند. تکلیف دیو البته از همان ابتدا روشن بود، چرا که طبق سیاست و خط مشی تعیین شده، اصولا «هیولاسازی» از بشار اسد از چند سال قبل تر از آن آغاز شده بود. اما محور غربی-عربی در فروختن تصویر تروریست های تا بن دندان مسلح، در هیات «ابومصعب الزرقاوی» تکثیر شده، به عنوان «فرشته» به بینندگان غربی، مشکل داشتند.

این جا بود که در سال 2013، با تاسیس یک سازمان «امدادگران داوطلب» در ترکیه، این مشکل مرتفع شد. سازمان «دفاع غیرنظامی سوریه»Syrian Civil Defense که بعدا نام خود را به «کلاه سفیدها» تغییر داد، همه شرایط لازم برای «فروش» به عنوان «فرشته» را داشت و از همین رو خیلی زود به قهرمان رسانه‌ای در روایت رسانه های اصلی غربی-عربی تبدیل شد.

این واقعیت که مستندی درباره «کلاه سفیدها» جایزه اسکار، معتبرترین جایزه سینمای آمریکا، را دریافت کرده، به سادگی تاییدگر این حقیقت است که این روزها استفاده سیاسی از هنر سینما برای اهداف تبلیغاتی و پیشبرد پروژه های سیاست خارجی، بیشتر و پررنگ تر از همیشه است.  «کارل فون کلازویتس»، پدر علم استراتژی، جمله معروفی به این مضمون دارد: " سیاست، ادامه جنگ با ابزارهای دیگر است." حال شاید با مصادیقی چون «کلاه سفیدها» بتوان این جمله را چنین هم دستکاری کرد: " سینما، ادامه جنگ با ابزارهای دیگر است."

 در حقیقت، در هالیوود به فیلم‌هایی چون «کلاه سفیدها» عنوان مشخصی می دهند: فیلم «حسّ خوب»(feel-good movies). و این مستند دقیقا طراحی شده تا درباره «جنگ کثیف» بیگانگان در سوریه، «حس خوب» پیدا کنیم. ولی این سطح از تحریف و اعوجاج در انعکاس واقعیت، حتی سر دکتر «یوزف گوبلز»، بنیانگذار تبلیغات جنگی در دوران معاصر را هم به دَوَران می اندازد.

دکتر تی. بی ویلکینسون، در وبسایت «گلوبال ریسرچ»، با تیزبینی از " وسواس لیبرالی برای ماله کشی" سخن می گوید: « امپریالیست های لیبرال انگلو-آمریکایی مخالف امپراتوری نیستند، بلکه فقط دوست دارند که جنبه های زیبایی شناسی آن بیشتر باشد. در نظر آن ها، شکست در جنگ نا-زیبا است. پس پاسخ امپریالیست های لیبرال به شکست نظامی نه چندان قشنگ(در سوریه)، جراحی زیبایی است.»

و البته تبلیغات جنگی پرهزینه در هالیوود نه تنها تازه نیست، که قدمتی به اندازه خود هالیوود دارد. اتفاقا نمونه های چند سال اخیر آن هم که به وضوح دنباله «سیاست خارجی» کاخ سفید بوده اند و آشکارا «جایزه باران» شده اند، کم نیستند. آرگو، تک تیرانداز آمریکایی و Zero Dark Thirty(درباره عملیات کشتن اسامه بن لادن) همه در این جهت ساخته شده اند و هر یک از آن ها نقشی در شکل دادن به روایت آمریکایی از جهان ایفاء کردند و گاهی هم تاریخ را کاملا دگرگونه نوشتند. بیخود نبود که جایزه اسکار فیلم ضد ایرانی «آرگو» مستقیما از کاخ سفید و توسط میشل اوباما اعلام می شود.

حال، «کلاه سفیدها» یک داستان «حسّ خوب»، شبیه کارتون های دیزنی است: 90 درصد اسطوره سازی و جعل واقعیت. عمده مطالبی که در فیلم درباره «امدادگران داوطلب سوری» گفته می شود، حقیقت ندارد. بیشتر آنها اصولا «سوری» نیستند. گروهی که توسط یک افسر اطلاعاتی انگلیسی تشکیل شده و بودجه کلانی- حدود 100 میلیون دلار- توسط آمریکا و بریتانیا و سایر دولت ها برای آن صرف شده، «داوطلب» هم نیست. به آن ها پول داده می شود. مستندی که شبکه الجزیره درباره آنها ساخته این موضوع را تایید می کند. شماری از آن ها در این مستند می گویند، اگر پول آن ها را ندهند، دست به اعتصاب خواهند زد!

سال گذشته بوریس جانسون، وزیر خارجه بریتانیا، به صراحت از کمک دولت کشورش به این سازمان خبر داد: "این کلاه سفیدها به نحو شگفت آوری شجاع هستند. من با افتخار می گویم که ما به آن ها حدود 32 میلیون پاوند(رقم دقیق 39.78 میلیون پاوند است) به عنوان بخشی از یک کمک 65 میلیون پاوندی، جدای از کمک های بشردوستانه، پرداخت کرده ایم."

بیشتر پول های هبه شده به این گروه، به دست سازمانی به نام «کمپین سوریه»Syria Campaign، مستقر در نیویورک، می رسد. رییس آن که یک خانم آمریکایی-ایرلندی به نام «آنا نولان» است، هرگز در عمرش در سوریه نبوده است.

تنها به عنوان یک نمونه از فریبکاری دست اندرکاران «کلاه سفیدها»، وبسایت «کمپین سوریه» ویدیویی را به اشتراک گذاشت که در آن کودکان می رقصند و فوتبال بازی می کنند، به این معنا که آن ها بخشی از اپوزیسیون دولت سوریه هستند که «صلح و آزادی» برای سوریه می خواهند. ولی تصاویر این ویدیو از مستند سال 2010 بی بی سی درباره آموزش و پرورش در سوریه‌ی تحت حکومت حزب بعث گرفته شده است.

وقتی شرق حلب بلاخره در دسامبر گذشته آزاد شد، معلوم گردید که مقرهای «کلاه سفیدها» درست در کنار مقرهای جبهه النصره قرار داشت. شهروندان شرق حلب گزارش دادند که کلاه سفیدها در کنار شبه نظامیان القاعده علیه نیروهای ارتش سوریه و متحدان آن می جنگیدند. وقتی هم که با اتوبوس هایی که دولت سوریه تدارک دیده بود، این کلاه سفیدها با تروریست ها از حلب خارج شدند، سرو کله آن ها در حومه دمشق پیدا شد که در مسموم کردن آب و بستن آن به روی 5 میلیون شهروند دمشق، با گروه های تروریستی همکاری داشتند.


ادعای آن ها مبنی بر بی طرفی و استقلال هم یک دروغ محض دیگر است. آن ها تنها و تنها در مناطق تحت کنترل گروه های شورشی، به ویژه جبهه النصره، فعال هستند. رهبران آن ها بارها خواستار دخالت نظامی ناتو و آمریکا در سوریه شده اند. حتی ویدیویی در فضای مجازی منتشر شد که نشان می دهد که کلاه سفید ها بلافاصله بعد از اعدام یک شهروند سوری توسط النصره، وارد صحنه می شوند و جسد او را از صحنه خارج می کنند. و در ویدیوها و تصاویر بسیاری، اعضای کلاه سفیدها در حال شادی در کنار عناصر تروریستی القاعده هستند.



در جای جای این مستند صحنه هایی است که ساختگی بودن آن اصطلاحا بسیار «تابلو» است. جالب این که فیلمساز هیچ کدام از صحنه ها را خود فیلمبرداری نکرده و کل فیلم از تصاویر ارسال شده توسط «کلاه سفیدها» تشکیل شده است. تازه بخش عمده فیلم هم مربوط به حضور آن ها در جنوب ترکیه است. صحنه ابتدایی فیلم یک کلاه سفید «داوطلب» را نشان می دهد که به سر کار روزانه خود می رود و به پسرش سفارش می کند که در نبود او " مادرش را زیاد اذیت نکند." و بعد او را می بینیم که نگاهی شاعرانه به آسمان و ابرهای زیبا می کند. یعنی همه عناصر به طرزی آشکار چیده شده تا تصویری شیک و شاعرانه از این «فرشتگان» به بینندگان فروخته شود.

پیام، ساده است:" ما در این جا به مردم کمک می کنیم. آن ها تحت حملات یک «هیولا» به نام دولت سوریه هستند. آیا نباید برای متوقف کردن این هیولا «کاری» بکنیم؟(که معنای دیگرش آن است که چرا پس حمله نمی کنید و کار این هیولا را یکسره نمی کنید.)"

«خالد خطیب» کسی است که گفته می شود فیلمبردار صحنه های داخل سوریه از به اصطلاح «عملیات امداد» بوده است. او با کش و قوس هایی( که خود این هم به نظر ساختگی می آمد) برای حضور در آمریکا برای مراسم اسکار ویزا گرفت. این موضوع خود تبدیل به یک خوراک تبلیغاتی برای فیلم شد.

الغرض، خطیب ظاهرا اولین کسی بود که اولین ویدیو از عملیات کلاه سفیدها را توئیت کرد. تصاویر این ویدیو که با بهترین کیفیت گرفته شده، دخترکی را نشان می دهد که در حالی که کاملا زیر اوار دفن شده، توسط «فرشتگان» کلاه سفید بیرون آورده می شود. جالب این که بدن نازک و کوچک این دخترک در هنگام بیرون آمدن از زیر آوار، هیچ خراش و زخم و جراحتی ندارد!



آیا اصولا امکان نجات مردم با این سرعت وجود دارد؟

در جهان واقعی، به امدادگران گفته می شود که تا حد امکان مصدومان را به آرامی بیرون بکشند و انتقال دهند تا موجب جراحت و آسیب بیشتر مجروحان نشوند. جالب این که ویدیوی اصلی با لوگوی «مرکز رسانه ای حلب» منتشر شد، که توسط گروهی موسوم به «سازمان تبعیدی ها سوریه» مدیریت می شود. آدرس این سازمان هم در واشینگتن دی. سی است!

و درست چند روز مانده به مراسم اهدای جوایز اسکار، یک «معجزه» نجات دیگر و باز هم نجات یک دختربچه، در زمانی رکوردشکن! و با کیفیت عالی فیلمبرداری می شود و با سرعت در شبکه های مجازی پخش می شود تا یک قدم دیگر کلاه سفدیها وابسته به القاعده را به اسکار نزدیک تر کند.

به نظر می رسد که اهدای اسکار به این مستند، تلاشی کاملا سیاسی در جهت جلوگیری از سقوط کامل کارزار غربی-عربی-عبری برای سرنگونی دولت قانونی سوریه است. به بیان دیگر، دمیدن بر آتشی در حال خاموشی برای جان بخشیدن دوباره به آن.

مستند «کلاه سفیدها» یک مستند «جعلی» است، چرا که سازمانی که تبلیغش را می کند، یک سازمان «جعلی» است. وَنِسا بیلِی(Vanessa Beeley)خبرنگار تحقیقاتی بریتانیایی، که دو سال روی این سازمان مطالعه کرده و یکی از کارشناسان مبرز در این زمینه است و بارها به سوریه سفر کرده، در مستندی با نام «سفر به حلب: حقایق نهفته در زیر پروپاگاندای ناتو» نشان می دهد که «سازمان دفاع غیرنظامی سوریه» عنوان اولیه‌‌ی سازمان «کلاه سفیدها»، اصولا مربوط به یک سازمان شناخته شده قدیمی در این کشور است که از دهه 1950 به عنوان بخشی از نیروی امدادی همکار دولت سوریه بوده است. این سازمان، مخالف دزدیده شدن اسم و عنوان خود توسط سازمانی جعلی بود که در 2013 در جنوب ترکیه تشکیل شد و بعدا به «کلاه سفیدها» مشهور شد. بیلی در گزارش خود از حلب، در مصاحبه با شاهدان عینی اثبات کرد که اعضای کلاه سفیدها اصولا کار خود را با کشتن امدادگران واقعی و دزدیدن تجهیزات آن ها آغاز کرد. از آن زمان البته آن ها کمک های نقدی و غیرنقدی بسیاری از سوی غربی ها و از طریق ترکیه دریافت کردند که دیگر نیاز به دزدی تجهیزات نداشتند.


خبرنگار جنگی راشا تودی، لیزی فِلان Lizzie Phelan، مستقر در حلب، بعد از آزادسازی کامل این شهر در مصاحبه با شهروندان آزاد شده از ان ها درباره کلاه سفیدها پرسید. بیشتر پاسخ دهندگان کار آن ها را محدود به تهیه ویدیوهای دراماتیک و احساسی و نه عملیات امدادی می دانستند. حتی شماری از ساکنان حلب، کلاه سفیدها را به دزدی از نوع «دله دزدی» متهم کردند. یک پیرمرد اهل حلب به فلان گفت:" وقتی آن ها برای کمک به مجروحان می آمدند، از آن ها دزدی می کردند. اگر مثلا مجروحی، جواهری به گردن داشت، آن را از گردنش پاره می کردند و کش می رفتند."

مرد جوانی از اهالی حلب در مصاحبه با خبرنگار راشا تودی مدعی می شود که کلاه سفیدها دختر مجروح او را به عمد کشتند: " من دخترم را به بیمارستان دفاع غیرنظامی بردم و آن ها یک آمپول پر از هوا به او زدند و دخترم را کشتند."

با این حال، رسانه های جریان اصلی و برخی رسانه های «آلترناتیو»، همچنان به تبلیغ بدون انتقاد خود برای اسطوره «کلاه سفیدها» ادامه می دهند. تبلیغ کنندگان این گروه، به حق باید جایزه ویژه بازاریابی و تبلیغات را دریافت کنند. در حوزه پروپاگاندای سیاسی، حقیقت و واقعیت محلی از اعراب ندارند. کل ماجرا، دستکاری و فروش اطلاعات است. از این منظر، «کلاه سفیدها» توفیقی خارق العاده پیدا کردند.

این سازمان در سال 2016، جایزه Right Livelihood Award، یکی از مطرح ترین جوایز عرصه «حقوق بشر» را دریافت کرد و در همین سال، نام آن به طور جدی برای گرفتن جایزه صلح نوبل مطرح شد. این نشان می دهد که ساختار جوایز حقوق بشری، به مانند ساختار هالیوود، چه اندازه فاسد و تحت تاثیر بده و بستان های سیاسی است، که یک گروه که مدارک غیرقابل انکاری از وابستگی آن با تروریست ها وجود دارد، نامزد جایزه صلح نوبل می شود.


در یک کلام می توان گفت، اهدای اسکار به مستند «کلاه سفیدها»، تاکتیکی تازه در راستای کارزار فریب و تحریف علیه سوریه است. به قول ونسا بیلی(در گفتگو با رادیو اسپوتنیک روسیه)، " دادن این جایزه و عملا به رسمیت شناختن یک گروه تروریستی، کاملا اثبات می کند که گردانندگان این «شو» و کسانی که برنامه تغییر رژیم را در سوریه دنیال می کنند، چه کسانی هستند. برنامه ای که توسط مجموعه صنایع نظامی و دولت ایالات متحده هدایت و از سوی بریتانیا، اتحادیه اروپا، ترکیه، قطر و دیگر شیخ نشین های خلیج فارس پشتیبانی می شود."
نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات