(روزنامه مردم سالاري – 1396/02/10– شماره 4303 – صفحه 10)
مردمسالاری (Democracy) به معنای مشارکت و رقابت سیاسی افراد سازمان یافته ذیل احزاب (Parties) به منظور تصرف جایگاهها و قدرت سیاسی و اداره امور کشور است، در آن صورت احزاب سیاسی و انتخابات، محور و هسته اصلی نظامهای دموکراتیک را تشکیل میدهند. حزب، اصلی ترین و مهمترین سازمان سیاسی در مردم سالاریها است. مردم سالاری چیزی جز رقابتهای حزبی نیست. انتخابات بدون رقابت احزاب، معنی ندارد.
در هر انتخاباتی، یکی از بزرگترین چالشهای کاندیداها و رای دهندگان، جهت گیریهای سیاسی و جناحی نامزدها است. عده ای خود را منتسب به جریان و یک حزب سیاسی اعلام میکنند و جمعی دیگر، خود را کاندیدای مستقل میخوانند. یکی از بزرگترین ضعفهای انتخابات در ایران، نبود احزاب قوی و ریشه دار و قدیمیاست. وجود احزاب در جوامع مردم سالار یکی از ضرورتهای اساسی و یکی از ابزارهای مهم و موثر در راستای تحقق و تقویت مردم سالاری و حکمرانی خوب (Good Governance) محسوب میشود، زیرا از طریق احزاب میتوان مطالبات شهروندان را مطرح و در جهت رفع نیازهای جامعه مدنی در ابعاد سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی تلاش کرد.
احزاب کارویژههای متعددی برای شهروندان و جامعه دارند. هر چند وابستگی احزابی چون حزب توده به بیگانگان و احزاب حکومت ساخته ای چون حزب رستاخیز و... در دوران رژیم پهلوی و برخی از عوامل دیگر چون باور نداشتن به احزاب یا ذهنیت نادرست نسبت به وجود و فعالیت احزاب در نگاه مسئولان از جمله آسیبهای تحزب در کشور ما بوده است. احزاب در جامعه ما توسعه نیافتهاند، آنچه در ایران به اسم احزاب فعالیت میکنند، محفلها و دورهمیهای مقطعی و گذرا در ایام انتخابات بوده و معمولا پس از انتخابات، فعالین حزبی در صورتی که موفق به کسب قدرت شوند کرکره فعالیتهای حزبی را پایین کشیده و تعطیل مینمایند. احزاب، محل مناسبی برای طرح مطالبات و خواستههای افراد و گروههای سیاسی، اجتماعی، و ... در چارچوب قانون اساسی است که کمترین هزینه را برای کشور دربر دارد. زیرا در نبود احزاب این مطالبات، به صورت برنامه ریزی نشده و با انرژی متراکم و انباشت شده به صورت نامنظم، انفجاری و مخرب خواهد بود که هزینههای گزافی را بر جامعه تحمیل مینماید.
به طور مثال، در جامعه ما سالهاست از جنبش دانشجویی (Student Activism) مطرح میشود ولی در کشورهای صنعتی و توسعه یافته چیزی به نام جنبش دانشجویی دیگر وجود ندارد زیرا افراد خواستهها و نیازها و مطالبات خود را در چارچوب احزاب به وسیله عضویت و فعالیت در احزاب پیگیری و دنبال میکنند. در کشورهای دیگر جنبش دانشجویی در مقاطعی که به دنبال خواسته ای ملی یا صنفی باشند وجود داشته و پس از آن دیگر فعالیتی از جنبش دانشجویی وجود ندارد، زیرا در جوامع توسعه یافته با حضور و فعالیت احزاب قدیمیو ریشه دار، افراد امکان مطرح نمودن خواستههای خود را داشته و دیگر نیازی به تظاهرات و اعتصاب و و... وجود ندارد.
علاوه بر این، حتی برگزاری تظاهرات یا اعتصابات نیز در چارچوب احزاب و سندیکاهای قانونی و ثبت شده انجام میشود. به دلیل نبود احزاب قوی و فراگیر، نقش پیگیری مطالبات اجتماعی و سیاسی جامعه و شهروندان طبق سنتی نانوشته بر عهده دانشجویان و دانشگاه گذارده شده که این امر، هم فواید بسیار و هم مضرات بسیار دارد. از مهمترین آسیبهای آن، دور شدن دانشگاه از رسالت علم آموزی و توجه به تربیت متخصص و پژوهش محوری، و ایجاد فضای سیاست زده و پرتنش است. کارکرد احزاب موجب فرهنگسازی و تربیت شهروندان در جهت فعالیت در چارچوب قانون و کاهش هزینههای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی هم برای حاکمیت و هم برای شهروندان است.
این آموزش و اطلاعرسانی در رشد آگاهي افراد و بالا بردن شعور اجتماعي آنان موجب تربیت و پرورش مديران آينده برای اداره امور کشور خواهد شد. احزاب سياسي با كاركردهاي متعدد، از جمله گسترش مشاركت سياسي (Political participation)، مشروعيت (Legitimacy)، يكپارچگي ملي، مديريت منازعات و جامعهپذيري سياسي، ميتوانند تأثير بسزايي در زندگي عمومي و سياسي جامعه بر جاي بگذارند و با كمك به گسترش آگاهي سياسي مردم، شهروندان را به زندگي انتقادي، همبستگي و فعاليت جمعي سوق بدهند و با تأثيرگذاري بر شكلدهي و تبيين منافع ملی یا مصالح کشور، ضريب امنيت ملي را افزايش دهند.
احزاب با عضوگیری، کادرسازی و تربیت نیروهای انسانی مورد نیاز برای اداره کشور، مبادرت به تربیت و پرورش کارشناسان و مدیران اجرایی و سیاسی برای اداره جامعه میکنند. احزاب سیاسی با تهیه و ارائه طرحها و برنامههایی برای اداره مناسب تر و کارآمدتر کشور و با تدوین برنامههای قابل اجرا به جای کلی گویی و شعار دادن، به توسعه پایدار، متوازن و همه جانبه کشور یاری میرسانند.
از دیگر کارکردهای مهم احزاب این موضوع است که احزاب اهداف، مرامنامه و سیاستهای مشخصی دارند و شهروندان و حاکمیت با مطالعه این موارد به تفکرات و گرایشهای احزاب پی میبرند. ولی در نبود احزاب، افراد به خصوص کاندیداها برای رشد در ارکان قدرت یا برای حضور در انتخابات و کسب مسئولیتهای مختلف به گروههای قدرت رسمیو غیررسمی، اصناف و کارتلها و سندیکاها و افراد ذی نفوذ متصل میشوند تا از حمایتهای سیاسی و مالی و... این گروهها برخوردار شوند. متاسفانه یکی از آسیبهای این مسئله بدین شکل بروز مییابد که کاندیداهایی که ادعا میکنند به طور مستقل آمده اند عموما وامدار و مدیون این گروهها و طبقه ثروتمند میشوند که پس از کسب مسئولیت، به جای منافع عمومیو مردمیو ملی، باید پاسخگوی نیازها و مطالبات حامیان و پشتیبانان خود باشند که در برخی موارد موجب تضاد منافع عمومیو ملی با منافع این افراد و گروهها میشود. این موجب نوعی اشرافی گیری و حاکمیت طبقه قدرتمند و برخوردار جامعه به جای حاکمیت طبقه متوسط که حاملان فرهنگ هر جامعه هستند میشود که به نخبه کشی و ایجاد حلقههای بسته قدرت و مسئولیت میانجامد و با شایسته سالاری در تضاد است.
از طرف دیگر کاندیداهای مستقل زیادی در جوامع در حال توسعه، امکان چرخشهای متعدد را مییابند و به عبارت دیگر، این افراد اگر ببینند جو اصولگرایی بر کشور حاکم است ادعا میکنند اصولگرا هستند و اگر جو اصلاح طلبی حاکم باشد ادعای طرفداری از اصلاح طلبی را دارند و اگر جو اعتدالگرایی برقرار باشد مدعی اعتدالی بودن هستند و... یعنی به شدت طرفدار حزب باد هستند و متناسب با وزش باد، جهت خود را تغییر میدهند و شهروندان نمیتوانند تشخیص دهند که اعتقادات و باورهای این افراد چیست چون دائما در حال تغییر مواضع و باورهای خود متناسب با وضع موجود هستند و ثبات فکری و مرام سیاسی ندارند.
علاوه بر این، یک فرد و حتی یک تیم به تنهایی نمیتواند طرحها و برنامههایی برای اجرا و پیاده سازی در بخشهای مختلف تدوین نماید و کسانی که چنین ادعایی کنند نشان از کم سوادی و کم تجربگی و نبود بلوغ نامزدها دارد زیرا طرح و برنامه باید از طریق کمیتههای تخصصی در احزاب نوشته و تدوین شود و هیچ وقت یک فرد و یا یک تیم چند ماه مانده به انتخابات نمیتواند برنامه مناسب و کاربردی طراحی و تدوین کند.
فرار از تحزب، نشانه این موضوع است که هنوز افراد آماده کار تیمینیستند. هنوز آمادگی لازم را برای فعالیت در چارچوبهای مشخص و منظم را ندارد و... با توجه به موارد فوق، مطمئنا منافع کاندیداهای حزبی در مقایسه با کاندیداهای مستقل برای کشور و شهروندان بسیار بیشتر است، لذا توجه به این مورد هم از سوی تصمیمگیران و هم از سوی احزاب و فعالان سیاسی و هم از سوی رای دهندگان ضروری به نظر میرسد.
http://www.mardomsalari.net/4303/page/10/12094
ش.د9600532