تاریخ انتشار : ۱۲ تير ۱۳۹۶ - ۰۹:۵۷  ، 
کد خبر : ۳۰۲۴۹۵
تحلیل صفایی‌فراهانی از رای مردم در انتخابات 29 اردیبهشت

انتخابات 96 رفراندوم بود

مقدمه: مانوس شدن اصلاح‌طلبان با خرداد خیلی عجیب است. حتی وقتی مردم در اردیبهشت ماه پای صندوق رای می‌روند، نتیجه اصلاح‌طلبانه آن در خرداد همه را غافلگیر می‌کند. شورای نگهبان سلامت انتخابات ریاست جمهوری را تایید کرد؛ انتخاباتی که مردم در آن حساسیت به خرج دادند تا دست اصول‌گرایان بار دیگر به نهاد اجرایی نرسد. بعد از آن انتخابات ریاست جمهوری نتیجه شوراهای شهر اعلام شد. نتیجه باز هم تکان‌دهنده بود. در انتخابات قبلی مردم تهران برای انتخابات نمایندگان به همه اصلاح‌طلبان رای داده بودند. حالا این بار همین حادثه در شوراهای شهر و در ابعاد وسیع‌تری اتفاق می‌افتد؛ این یعنی حذف نام محمدباقر قالیباف از پایتخت و مدیریت شهری. به جای او نام افراد دیگری ردیف می‌شود. غلامحسین کرباسچی، پیروز حناچی، محسن هاشمی و محسن صفایی‌فراهانی از جمله این گزینه‌ها هستند. در بین این افراد بعضی شبکه‌های مجازی استقبال بیشتری به صفایی فراهانی نشان می‌دهند. پاسخ خود این تحلیل‌گر سیاسی به امکان شهردار شدنش همان است که بسیاری از دیگران هم می‌گویند؛ نمی‌گذارند. عضو جبهه منحل اعلام شده مشارکت با خبرگزاری ایلنا گفت‌و‌گویی داشته و پیرامون بعضی مسائل شهری و البته مسائل سیاسی دولت جدیدی روحانی تحلیل خود را ارائه کرده است. در ادامه بخش‌هایی از این گفت‌و‌گو را می‌خوانید.

(روزنامه همدلي ـ 1396/03/22 ـ شماره 618 ـ صفحه 3)

* تحلیل شما از پیام رای مردم در انتخابات ریاست جمهوری چیست؟ آقای روحانی در تبلیغات انتخاباتی این دوره چرخشی در اظهارات خود به سمت رویکردهای اصلاح‌طلبانه‌تر داشت. اظهارات مطرح شده طبعا مطالباتی هم به دنبال خواهد داشت. پیام رای مردم چه بود؟

** بیان روحانی بیان خود او نبود؛ بلکه بیان جامعه‌ای بود که می‌خواهد با رای خود تحول ایجاد کند. بعد از ۱۱۰سال که از مشروطیت می‌گذرد، درخت مشروطه به بار نشسته است. کشور در 20 سال گذشته شاهد تحولات اساسی‌ در جامعه مدنی و رشد سیاسی مردم است و این پیام روشنی برای مسئولان است. ۲۰سال برگزاری انتخابات و مشارکت جدی و رفراندوم گونه مردم نشان می‌دهد مردم از چه رشد و توانایی برخوردار شده‌اند. این دستاورد بزرگی برای ایران در منطقه است.

روحانی هم برآیندی از خواسته‌های مردم را مطرح کرد. مردم درک می‌کنند امروز قرن ‌۲۱ است. در این ۲۰سال به دلیل رشد فضای مجازی و رسانه‌ها و دانشی که در جامعه ایجاد شده است شاهد تغییراتی هستیم. نزدیک به ده سال است که سالی یک میلیون دانشجو در دانشگاه‌های کشور حضور پیدا کرده‌اند و امروز این جمعیت جوان تحصیل کرده مطالباتی دارند.

من انتخابات ۹۶ را از ناحیه مردم فقط انتخاب یک دولت نمی‌دانم؛ بلکه یک رفراندوم می‌دانم. رفراندومی که چندین موضوع را پاسخ داده است. جامعه‌ای که در آن 40درصد زیر خط فقر زندگی می‌کنند و در انتخاباتش وعده پرداخت سه چهار برابری یارانه مطرح می‌شود و اکثریت مردم پاسخ منفی می‌دهند یعنی مردم هم به پوپولیست نه گفتند هم به یارانه‌ای که به هیچ وجه در زندگی شخصی آنها تغییری ایجاد نمی‌کند.

مردم با درایت کامل برای حرکت‌های تعاملی عقلانی بین‌المللی ارزش قائل شدند. وقتی روحانی می‌گوید رفع تحریم‌های جدا از تحریم‌های هسته‌ای را دنبال می‌کنم، این مطالبه مردم است. مردم‌خواهان صلح و دوستی و تعامل بین‌المللی هستند که ظرفیت‌های جدیدی برای فرزندان کشور ایجاد می‌کند.

انتخاب روحانی در پرتوی شعارهایی که داد نشان می‌دهد مردم یک بعدی به وضعیت اقتصادی نگاه نکردند. آنها به توسعه همه جانبه آری گفتند. مردم نگاهی جامع‌تر به آینده دارند.

مردم در کنار این بحث‌ها، قانون‌گرایی، مسئله حصر و حذف محدودیت‌های غیرقانونی را مورد توجه قرار دادند و کرارا این را در نشست‌های انتخاباتی مطالبه کردند و با رای خود نشان دادند چه چیزهایی را دنبال می‌کنند.

* تحقق وعده رفع حصر و رفع ممنوع‌التصویری چقدر از عهده روحانی ساخته است؟

** باید مسائل را از نظر ملی اهم و فی‌الاهم کنیم. روحانی می‌گوید تحریم‌ها را در این دوره حذف می‌کنم. یعنی کشور وارد دیالوگ جدیدی با دنیا می‌شود که به جای ایجاد هر هزینه اضافی برای کشور، ایران به سمت عقلانیت و سازماندهی جدید قدرت دیپلماسی در منطقه و جهان برود .

تیم دیپلماسی کشور در مذاکرات هسته‌ای نشان دادند از پتانسیل مناسب و خوبی برخوردارند. پس عملا امروز هم، این پتانسیل می‌تواند با درایت و هماهنگی عقلانی در کشور برای اهداف بزرگتر کارساز باشد. اگر این نگاه، در کشور حاکم شود، الزامات آن خود شرایطی را برای کشور پیش می‌آورد که به اجبار مسائلی مثل عدم رعایت شئونات قانونی و حقوق شهروندی در جامعه به معنای جامع باید حل شود. در غالب آن مساله حصر و محدودیت‌های آقای خاتمی هم حل خواهد شد.

این‌ها نکاتی بود که روحانی در بحث‌هایی که با مردم داشت مطرح کرد. ایشان روی دو نکته تکیه کرد؛ یکی بحث رفع تحریم‌های غیرهسته‌ای و دیگری اجرای حقوق شهروندی. حقوق شهروندی، همه آحاد جامعه را در بر می‌گیرد. وقتی قرار باشد کشور دیپلماسی فعال با دنیا داشته باشد و گروه‌بندی جدیدی در منطقه شکل دهد، اینها کشور را وارد مسیری جدید و درایت جدیدی می‌کند که در ده سال گذشته فاصله جدی با آن داشت.

* چقدر می‌توان از روحانی انتظار داشت که با توجه به موانعی که بر سر راه تحقق وعده‌های اصلاح‌طلبانه‌اش است در این راه موفق ظاهر شود؟

** دولت روحانی باید در این دوره راحت‌تر با مردم صحبت کند و موانعی را که ایجاد می‌شود با آنها در میان بگذارد. این موانع، مسئله خصومت فردی نیست؛ رفتارهایی است که به توسعه ملی لطمه می‌زند. یعنی ابعاد ملی موضوع، حکم می‌کند از نیروهای مردمی که ۵۸ درصد آنها خواسته‌شان را تحت یک انتخابات مطرح کردند و به شعارهای او آری گفتند استفاده شود. وقتی این مردم توسعه اقتصادی را در غالب توسعه همه‌جانبه انتخاب کرده‌اند پس نباید موانع تحقق حقوق شهروندی و حقوق بشر و حقوق مالکیت را از نگاه جامعه دور نگاه داشت، ضمن اینکه بعید است سایر قوا بخواهند به رای و نظر مردم بی‌تفاوت باشند.

هریک از قوا اگر مانعی دید باید با مردم در میان بگذارد؛ چون مردمی که رای دادند حق دارند بدانند چه کسانی در کشور ایجاد مانع می‌کنند که نه فقط حقوق فردی آنها را از بین می‌برد بلکه باعث پس رفت کشور در این شرایط منطقه می‌شود!

* در کابینه روحانی در دور دوازدهم چه تغییراتی باید حاصل شود؟

** به نظر من آنچه روحانی در طول تبلیغات انتخاباتی مطرح کرد بدون تحول در کابینه امکان‌پذیر نیست. وقتی بحث اقتصاد می‌شود این شامل یک وزارت‌خانه نیست، بلکه شامل وزارت اقتصاد و دارایی، بانک مرکزی، سازمان برنامه، وزارت نفت، صنایع و کشاورزی و بسیاری از سازمان‌های دیگر را نیز در برمی‌گیرد که یک مدار به هم پیوسته هستند و نیاز به یک ستاد هماهنگ‌کننده جدی و نیروی متخصص و هماهنگ دارد. در بخش تعاملات بین‌المللی هم این فقط وزارت خارجه نیست که مسئول تعامل‌های بین‌المللی است بلکه بخش‌های دیگری نیز وجود دارد که بایستی هماهنگ حرکت کنند. پس همگن شدن اعضای دولت و ایجاد پتانسیل لازم می‌تواند راهکار حل مشکلات باشد.

دور اول توفیقات خوبی نصیب دولت روحانی شده ولی این توفیقات در مقایسه با خرابی‌های قبل بود. اگر قرار باشد رشد 8درصدی در اقتصاد داشته باشیم و بحث اشتغال و رعایت حقوق شهروندی را عملیاتی کنند، این‌ها تشکیلات منسجم به هم پیوسته را می‌طلبد که کابینه روحانی امروز دارای این ویژگی نیست؛ پس باید نیروهای جدیدی به آن تزریق شود، به نحوی که اعضای دولت به طور عینی عنوان یک هیات دولت و یک هیات منسجم را نشان دهند.علاوه بر همه این‌ها همگرایی بین قوای کشور را می‌طلبد. یعنی ایجاد رابطه بین قوای کشور. ارکان حاکمیت باید به نوعی حرکت کنند که منویات و مطالبات مردم عملیاتی شود. امروز در فرانسه گروه پوپولیست‌ها شکست خوردند. این به معنی آن نیست که از فردا فرانسوی‌ها دو قسمت می‌شوند، یک قسمت تخریب می‌کند یک قسمت می‌سازد. اگر قرار است تحولی رخ دهد باید در ارکان حاکمیت در جهت حفظ منافع ملی همگرایی به‌وجود آید. لازمه حرکت ایجاد بستری است که رئیس‌جمهور و روسای قوا وظیفه تغییر را به خواست اکثریت مردم در دستور کار قرار دهند باید انرژی مضاعف مصرف کنند و هم به مردم هم به ارکان حکومتی لزوم تغییرات را توضیح دهند. همان طور که مردم در این 20سال از خود پویایی نشان دادند، ارکان حکومت هم باید پویایی داشته باشند. دیگر انگ‌های حلال و حرام کردن، رای مردم را انگلیسی خواندن و لیست اصلاحات را آمریکایی خواندن مورد توجه اکثریت مردم نیست. باید توجه نمایند دوره این نوع نگرش‌ها گذشته و جواب نمی‌دهد.

* دور دوم روحانی با گفتمان جدیدی تحت عنوان دولت سایه روبه‌روست. جریانی که در انتخابات مقابل روحانی شکست خورده معتقد است با پشتیبانی پایگاه رای خود می‌تواند دولتی در سایه تشکیل دهد. اصلا چقدر این امکان وجود دارد؟

** اگر جریانی که رای نیاورده بتواند یک اقلیت پرسشگر جدی شود و نه بر اساس تخریب بلکه براساس سازندگی بتواند نقد کند در همه دنیا چنین چیزی هست. شما در انگلیس هم دولت سایه را می‌بینید، ولی در جهت ساختن کشور است نه تخریب. آنها با انتقاد منطقی و ارائه راه حل درست، به ساختار کشور کمک می‌کنند. اگر آرای آقای رئیسی بتواند انسجام حزبی ایجاد کند و دولت سایه‌ای داشته باشد که منافع ملی را به‌خوبی رصد کند و با اطلاعات دقیق به عملکرد دولت انتقاد کنند بسیار مفید است، اما اگر قرار است تهمت بی‌دلیل بزنند و با جو روانی و تخریب و اتهامات واهی حیثیت کشور را زیر سوال قرار دهند و دائماً تشنج‌آفرینی کنند این خطرناک است و در هیچ جای دنیا پسندیده نیست و این اقدام را هیچ جا دولت در سایه نمی‌دانند. از این رو تشکیل دولت در سایه واقعی عامل پیشرفت است اما منوط به بلوغ سیاسی است.

* نقش خاتمی در انتخابات‌ها چیست؟ برخی می‌گویند انتخابات‌ها به انتصابات آقای خاتمی تبدیل شده. تحلیل شما چیست؟

** علت اینکه مردم به آقای خاتمی اعتماد می‌کنند فقط اعتماد به شخص آقای خاتمی نیست بلکه مردم به نوعی به خودشان اعتماد می‌کنند. این بلوغ سیاسی مردم است که رشد کرده و با رای خاتمی هم‌نظر شده است. ما نباید تصور کنیم ایشان فرمان می‌دهد، بقیه اجرا می‌کنند! چون ایشان که چنین امکان و قدرتی ندارد. آقای خاتمی نقطه نظرات خود را می‌گوید، مردم این را با نقطه نظرات خود هماهنگ می‌بینند و به دلیل اعتمادی که در 20سال گذشته به ایشان داشته و دیده‌اند که آقای خاتمی منافع ملی را در نظر می‌گیرد نه منافع شخصی و گروهی را، پس به او اعتماد می‌کنند؛ ولی این به معنی انتصابات خاتمی نیست. نه شورای شهر انتصاب خاتمی است نه مجلس و نه خبرگان؛ بلکه بلوغ بالای سیاسی مردم در نتیجه بالا بودن رشد فضای مجازی و میزان اطلاعات مبادله شده زمینه‌ساز این تصمیمات بوده است. در حال حاضر اطلاعات با فاصله چند ساعت به دست مردم می‌رسد. مردمی که مطلع هستند و بر اساس اطلاعات تجزیه و تحلیل می‌کنند، خواسته‌های خود را با خاتمی نزدیک می‌دانند. من نزدیک شدن توانایی فکری آقای خاتمی و مردم را دلیل این محبوبیت می‌دانم.

* عملکرد شورای عالی سیاست‌گذاری در تدوین لیست‌ها چطور بود؟

** 110 سال از انقلاب مشروطه گذشته است و در 20 سال گذشته رشد جامعه مدنی چشم‌گیر بوده است. این رشد ما را به سمتی هدایت می‌کند که تحزب را در جامعه نهادینه کنیم. تا زمانی که تحزب نهادینه نشده، مشکلاتی که از ناحیه ائتلاف‌های نانوشته منجر به تشکیل هیات‌هایی با عناوینی مثل شورای عالی می‌شود، همواره طبیعی است. وقتی حدود 25 حزب و سازمان زیر یک چتر جمع می‌شوند بدیهی است رای اکثریت به معنای رای مورد تایید همه نیست هرچند ایده‌آل نباشد ولی رای اکثریت است و باید تمکین نمود.

اگر بخواهیم این مشکلات حل شود، حالا که با رای حرف زدن را یاد گرفتیم و به این بلوغ سیاسی دست پیدا کردیم باید تبار جامعه مدنی در غالب احزاب کانالیزه شود. احزاب باید در یک استمرار و کنش سیاسی بتوانند نیروهای خود را تربیت نموده و کادرسازی کنند. مادامی که این انتقال صورت نگرفته این ائتلاف‌های موجود اجتناب‌ناپذیر است و طبیعی است تصمیم‌گیری‌های آنها می‌تواند مورد سوال نباشد . یعنی بهترین نیروها هم که در این شورای‌عالی‌ها جمع شوند باز مشکلاتی در نتیجه آرای این نیروها وجود خواهد داشت. آرای اکثریت آنها مبنای تصمیم‌گیری خواهد داشت، اما منبعث از آرای حزبی نیست، همین ایرادی که امروز در پارلمان کشور وجود دارد نیز ناشی از این حرکت‌های جبهه‌ای است. شما وقتی از اصلاح‌طلبان مجلس دهم صحبت می‌کنید با طیف وسیعی سروکار دارید که لزوما یک دست نیستند. پس شما در این شرایط نمی‌توانید توقعی که از احزاب تشکل یافته با سابقه طولانی قدرتمند دارید از جبهه‌ها داشته باشید.

از صدر مشروطه تا امروز، فقط ۲۰سال اخیر است که شاهد نظم فکری اکثریت مردم در انتخابات هستیم. همان‌طور که این نتیجه بعد از صد و ده سال حاصل شده باید دنبال تقویت تشکیلات احزاب بود تا جامعه به نتیجه مطلوب برسد. بدون این تحولات رسیدن به مدینه فاضله ممکن نیست.

* ابزار لابی اصول‌گرایان همیشه در مجلس قدرتمندتر از لابی اصلاحات عمل کرده است. ابزارهایی نظیر رد صلاحیت در دور بعد علیه نمایندگان همیشه مشکلاتی را در پارلمان ایجاد کرده است و شخصیت‌های اصول‌گرای بیرون مجلس هم بر تصمیمات درونی مجلس تاثیرگذارند. دلیل این موضوع چیست؟

** این مشکل ناشی از روش‌های نظارتی است که متاسفانه به هیچ وجه مورد ارزیابی واقع نمی‌شود، حالا که بر اساس نظارت استصوابی عمل می‌شود باید روش منطقی آن مورد نظر قرار گیرد، نه اینکه اگر نماینده بخواهد با شجاعت و مسئولانه عمل کند بداند که باید پی رد صلاحیت را به تن خود بمالد! نماینده‌ای که نگران رد صلاحیت باشد چگونه می‌خواهد از منافع ملی و خواسته‌های بحق موکلان خود دفاع کند. اگر بخواهد توسعه در کشور بوجود آید با بکارگیری نیروهای امکان‌پذیر خواهد شد و این بایستی مورد توجه شورای نگهبان باشد.

* آیا برای وزارت در این دوره با شما صحبتی شده است؟

** وقتی رئیس‌جمهور فرانسه امروز ۳۹ ساله است پس باید نسل‌های توانمندتر را روی کار بیاورند. امروز برای اداره کشور نیروهای جوان کارسازترند. هرچه قدر نسل ما خود را به روز نگه دارد، مطمئنا با نیروی ۴۵- ۴۰ ساله‌ای که حتی به همان اندازه سواد و تحصیلات دارد قابل مقایسه نیست، چون این نسل ابزارهای نوتری را می‌شناسد. پس فرصت را باید به آنها داد.

* چقدرمطرح شدن شما برای شهرداری تهران جدی است؟ آیا با شما در این مورد صحبتی شده است؟

** وقتی افرادی مثل آقای تاجرنیا رد صلاحیت می‌شود به طریق اولی نیروهای دیگر را برای مطرح شدن نمی‌پذیرند و این نشان از تنگ‌نظری موجود است! از امثال بنده گذشته است، ولی امیدوارم به نیروهای جوان و متخصص و دلسوز فرصت بدهند.

* فکر می‌کنید چرا آقای قالیباف 12سال در این پست بود؟ برخی نیرویی را می‌خواهند که با ابعاد فکری آنها نزدیک بوده و تمایلات آنها را اجرا کند. هر آن که جریان آنها اراده می‌کرد صدها بیلبورد با اهداف مشخص در سطح شهر نصب می‌شد! درحالی‌که وظیفه شهرداری چیز دیگری است!!

** همان طور که به مجلس فشار آوردند و یک سری از کاندیداهای شورا شهر مثل عبدالله مومنی و تاجرنیا و ... را رد صلاحیت کردند این فشار را به شورای شهر نیز می‌آورند. من در مجلس ششم که بودم با وجود اینکه فضا در آن زمان پرتحرک‌تر بود و اصلاح‌طلبان قدرت تحرک بیشتری داشتند در انتخاب یک نفر برای هیات رئیسه از میان اهل تسنن جنجال بسیاری ایجاد کرد و نهایتاً هم نگذاشتند! حتی در انتخاب خانم جلودارزاده در هیات رئیسه دعوا بود. می‌گفتند خانم نباید عضو هیات رئیسه باشد. امیدوارم نتایج این انتخابات‌ها باعث اصلاح این تنگ‌نظری‌ها شود.

* شهرداری تهران ظرفیت بالایی برای کادرسازی دارد. مهم‌ترین اولویت‌های شورای شهر پنجم چه باید باشد؟

** چه شهرداری چه هر جای دیگر، باید همه نیروهای کشور را به اساس شایسته‌سالاری انتخاب کنند. نمی‌توان نیروهای کشور را مانند دوره احمدی‌نژاد غربال کرد و نیروهایی را که فکر می‌کنند با آنها می‌توانند کار کنند سر کار بیاورند. باید بدانند به نیروهای جوان باید فرصت داد. اینکه یک نفر اصول‌گراست نباید برای کسی ایجاد شبهه کند که در محیط کار از او استفاده نکند. باید از همه گرایش‌های سیاسی بر اساس توانایی اجرای کار و دانش آنها استفاده کنند.

بدنه اداری کشور نباید بر اساس گرایش‌های سیاسی چیده شود. بسیاری از کشورهای توسعه یافته با تغییرات کابینه تا رده مدیرکل‌ها را تغییر نمی‌دهند. اوباما که سر کار آمد وزیر دفاع دولت قبلی را تا دو سال نگه داشت. این نشان می‌دهد در دنیا با پتانسیل آدم‌ها تغییرات صورت می‌گیرد. بدنه اداری و کارشناسی کشور نباید با نگاه سیاسی تغییر کند.

* اولویت شهرداری تهران چیست؟

** شهر تهران بدترین مشکلات شهری را دارد. من برای بلایی که سر تهران آمده متاسفم، ولی مقصر کارشناسان نیستند، بلکه تصمیم‌گیرنده‌ها هستند. کسانی که بلوغ اداره شهرهای بزرگ را نداشتند و نگاهشان اداره شهر بزرگ نبود مسبب این مشکلات شدند. مسائل شهرهای بزرگ به هم پیوسته است. حمل و نقل عمومی و محیط زیست و معماری شهری و ... به هم پیوسته است. اگر دانش این را ندارید که آثار سیاست‌هایتان جامعه شهری را بهینه کند برای چه چنین پستی را پذیرفته‌اید.مکزیکو از نظر آلودگی بدتر از تهران بود. چطور در فاصله 10 سال درست شد؟ همزمان بحران حمل و نقل و آلودگی هوا را درست کرده‌اند. این جا هم مدیرانی را می‌خواهد که چنین توانمندی را داشته باشند که این نیروهای با دانش و تخصص لازم را کنار هم بگذارند. طبیعی است کسی که محیط زیست را می‌شناسد حمل و نقل عمومی تخصص او نیست اما کسی که این‌ها را کنار هم می‌چیند باید بتواند نیروهای متخصص همگرا را کنار هم بچیند و از پتانسیل آنها استفاده کند.

* در مورد انتخاب شهردار از میان اعضای کنونی شورای شهر زمزمه‌هایی شنیده می‌شود. نظر شما چیست؟

** من امیدوارم از بین افرادی که وارد شورای شهر شدند شهردار انتخاب نشود، چون مردم این‌ها را به عنوان شهردار انتخاب نکرده‌اند، بلکه شورای شهر انتخاب کردند. این بی‌احترامی به رای مردم است وگرنه باید از روز اول می‌گفتند به ۲۱نفر شهردار رای دهید؛ ولی حالا که این کار را نکردند نباید از بین این‌ها انتخاب کنند. این‌ها باید از بیرون شورا کسی را که دارای لیاقت لازم برای شهرداری است، انتخاب کنند. شهر تهران دارای مشکلات عدیده‌ای اعم از بافت نامناسب شهری، فقدان استانداردهای حداقلی برای شهر، آلودگی هوا و صدا و نبود یک سیستم حمل و نقل عمومی مناسب، فقدان درآمد پایدار برای اداره شهر و فساد گسترده در شهرداری است؛ به طوری که آقای رئیسی هم که کاندیدای اصول‌گرا بود و در نهایت آقای قالیباف به نفع او کناره‌گیری کرد گفت من به فساد شهرداری هم خواهم پرداخت. یعنی همان جریان هم فساد شهرداری را پذیرفت. این‌ها مردم را به اداره شهر بدبین کرده است. این در حالی است که این مردم هستند که باید در اداره شهر مشارکت کنند.

http://hamdelidaily.ir/?newsid=32314

ش.د9600762

نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات