طبق بیانات رهبر معظم انقلاب «ماجرای غدیر فقط نصب یک جانشین برای پیغمبر نبود. غدیر دو جنبه دارد: یکی جنبهی نصب جانشین است. جنبهی دیگر قضیه، توجه دادن به مسئلهی امامت است؛ امامت با همان معنائی که همهی مسلمین از این کلمه و از این عنوان میفهمیدند. ...»
تعیین جانشيني براي رهبري امت اسلامي، از مهم ترين و عمده ترين مسايلي بود که پيامبر اکرم (ص) در آخرين سال حيات، هنگام بازگشت از حجة الوداع به همراهان خويش ابلاغ کرد. مقام معظم رهبری درباره ماهیت واقعه غدیر می فرمایند:
«ماجرای غدیر فقط نصب یک جانشین برای پیغمبر نبود. غدیر دو جنبه دارد: یکی
جنبهی نصب جانشین است. جنبهی دیگر قضیه، توجه دادن به مسئلهی امامت است؛
امامت با همان معنائی که همهی مسلمین از این کلمه و از این عنوان
میفهمیدند. امامت یعنی پیشوائی انسانها، پیشوائی جامعه در امر دین و دنیا؛
این یکی از مسائل اصلی در طول تاریخ طولانی بشر بوده است. مسئلهی امامت،
یک مسئلهی مخصوص مسلمانها یا مخصوص شیعیان نیست. امامت یعنی یک فردی، یک
گروهی بر یک جامعهای حکمرانی میکنند و جهت حرکت آنها را در امر دنیا و در
امر معنویت و آخرت مشخص میکنند. این یک مسئلهی همگانی است برای همهی
جوامع بشری.» (1389/9/04)
ایشان در ادامه همین سخنان دو نوع امامت را توضیح می دهند و می فرمایند:
«مسئلهی امامت، یک مسئلهی مخصوص مسلمانها یا مخصوص شیعیان نیست. امامت
یعنی یک فردی، یک گروهی بر یک جامعهای حکمرانی میکنند و جهت حرکت آنها را
در امر دنیا و در امر معنویت و آخرت مشخص میکنند. این یک مسئلهی همگانی
است برای همهی جوامع بشری.
خوب، این امام دو جور میتواند باشد: یک
امامی است که خدای متعال در قرآن میفرماید: «و جعلنا هم ائمّة یهدون بأمرنا
و اوحینا الیهم فعل الخیرات و اقام الصّلوة و ایتاء الزّکوة و کانوا لنا
عابدین».(1) این امامتی است که به امر پروردگار، مردم را هدایت میکند؛ مردم
را از خطرها، از سقوطگاهها، از لغزشگاهها عبور میدهد؛ آنها را به سرمنزل
مقصود و مطلوب از حیات دنیوی انسان - که خداوند این حیات را به انسان
داده، برای رسیدن به آن مقصود - میرساند و به آن سمت هدایت میکند. این یک
جور امام است که مصداق آن، انبیای الهیاند؛ مصداق آن، پیغمبر اکرم است که
امام باقر (علیه الصّلاة و السّلام) در منا مردم را جمع کرد و فرمود: «انّ
رسول اللَّه کان هو الامام».(2) اولین امام، خود پیغمبر است. پیغمبران
الهی، اوصیای پیغمبران، برگزیدهترین انسانها، از این دسته امامهای نوع
اولند؛ که اینها کارشان هدایت است، از سوی خدای متعال رهنمائی میشوند، این
رهنمائی را به مردم منتقل میکنند: «و اوحینا الیهم فعل الخیرات»؛ کارشان
کار نیک است، «و اقام الصّلوة»؛ نماز را برپا میدارند - که نماز رمز ارتباط
و اتصال انسان به خداست - «و کانوا لنا عابدین»؛ بندهی خدا هستند، مانند
همهی انسانها که بندگان خدا هستند. عزت دنیوی آنها کمترین آسیبی به بندگی
خدا در وجود آنها و در دل آنها نمیزند. این یک دسته.
یک دستهی دیگر:
«و جعلنا هم ائمّة یدعون الی النّار»،(3) که در قرآن دربارهی فرعون وارد
شده است. فرعون هم امام است. به همان معنا که در آیهی اول «امام» استعمال
شده بود، در اینجا هم امام به همان معناست؛ یعنی دنیای مردم و دین مردم و
آخرت مردم - جسم و جان مردم - در قبضهی قدرت اوست، اما «یدعون الی
النّار»؛ مردم را به آتش دعوت میکنند، مردم را به هلاکت دعوت میکنند. سکولارترین حکومت های دنیا هم، علیرغم آنچه که ادعا میکنند، چه بدانند، چه ندانند، دنیا و آخرت مردم را در دست گرفتهاند»
از همین رو طبق بیانات معظم له «ماجرای غدیر فقط نصب یک جانشین برای پیغمبر نبود. غدیر دو جنبه دارد: یکی
جنبهی نصب جانشین است. جنبهی دیگر قضیه، توجه دادن به مسئلهی امامت است؛
امامت با همان معنائی که همهی مسلمین از این کلمه و از این عنوان
میفهمیدند. امامت یعنی پیشوائی انسانها، پیشوائی جامعه در امر دین و دنیا؛
این یکی از مسائل اصلی در طول تاریخ طولانی بشر بوده است. مسئلهی امامت،
یک مسئلهی مخصوص مسلمانها یا مخصوص شیعیان نیست. امامت یعنی یک فردی، یک
گروهی بر یک جامعهای حکمرانی میکنند و جهت حرکت آنها را در امر دنیا و در
امر معنویت و آخرت مشخص میکنند. این یک مسئلهی همگانی است برای همهی
جوامع بشری.» (1389/9/04)
مقام معظم رهبری در جایی دیگر در باب نتیجه گیری از حادثه غدیر می گویند: «قاعدهی حکومت و اقتدار و قدرتمداری در جامعهی اسلامی، با غدیر معیّن شد و
پایهگذاری شد؛ اهمّیّت غدیر این است. اهمّیّت غدیر فقط این نیست که
امیرالمؤمنین را معیّن کردند؛ این هم مهم است امّا از این مهمتر این است
که ضابطه را معیّن کردند، قاعده را معیّن کردند؛ معلوم شد که در جامعهی
اسلامی، حکومت سلطنتی معنا ندارد، حکومت شخصی معنا ندارد، حکومت زَر و زور
معنا ندارد، حکومت اشرافی معنا ندارد، حکومت تکبّر بر مردم معنا ندارد،
حکومت امتیازخواهی و زیادهخواهی و برای خود جمع کردن و افزودن معنا ندارد،
حکومت شهوترانی معنا ندارد؛ معلوم شد که در اسلام اینجوری است. این
قاعده در غدیر وضع شد. وقتی این قاعده وضع شد، آنوقت «یَئِسَ الَّذینَ
کَفَروا مِن دینِکُم»؛ دیگر دشمنها از اینکه بتوانند مسیر این دین را تغییر
بدهند مأیوس میشوند؛ چون مسیر دین آنوقتی تغییر پیدا میکند که آن نقطهی
اصلی، آن هستهی اصلی تغییر پیدا کند؛ یعنی هستهی قدرت، هستهی مدیریّت،
هستهی ریاست؛ اگر تغییر پیدا کند، همهچیز تغییر میکند؛ بله، در واقعیّت
عملی، تغییراتی به وجود میآید و افرادی از قبیل خلفای بنیامیّه و
بنیعباس سرِ کار میآیند بهعنوان اسلام، حجّاجبنیوسف هم [سرِ کار]
میآید، امّا اینها دیگر ضابطه را نمیتوانند به هم بزنند. امروز اگر کسانی
در دنیای اسلام؛ آنهایی که با معارف اسلامی آشنا هستند مراجعه کنند به
قرآن، مراجعه کنند به ضوابطی که در قرآن برای بندگی حق و زندگی و جهتگیری
بندگان حق -یعنی ملّتها- در قرآن معیّن شده است، امکان ندارد به نتیجهای
برسند جز نتیجهی امامت امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) و آنچه دنبالهی او
است. این ادّعای ما است و میتوانیم این ادّعا را کاملاً ثابت کنیم. هرکسی
در دنیای اسلام، روشنفکران، متفکّرین، صاحبان عقیده، کسانی که از اوّل با
یک عقیدهی دیگری بار آمدهاند، اگر قرآن را و ارزشهای قرآنی و ضوابط قرآنی
را برای زندگی جوامع بشری ملاک قرار بدهند، به هیچ نتیجهای نمیرسند جز
اینکه کسی مثل علیّبنابیطالب (علیهالسّلام) بایستی بر جوامع اسلامی
حکومت بکند؛ یعنی راه، این است؛ راه، امامت است. این مربوط به غدیر.» (1395/6/30)