(روزنامه شرق ـ 1396/06/30 ـ شماره 2968 ـ صفحه 6)
در سال ١٩٩١ پس از فروپاشی شوروی سابق، جهان با یک اَبَرقدرت غالب به مدت دو دهه تبدیل به یک جهان یکقطبی شد؛ گرچه آمریکا امروز نیز یک ابرقدرت یا تنها قطب در جهان است؛ ولی قدرت او در حال افول است؛ زیرا قدرت دولتهای دیگر در حال افزایش است و در نتیجه منتهی به جهانی با قطبهای بیشتری شده است. قدرتهای منطقهای مانند چین و روسیه درصدد افزایش نفوذ منطقهای خودشان هستند. روابط بینالملل بیثباتتر شده و تمرکز بر سیاست امنیتی و در نتیجه پیمانهای امنیتی افزایش پیدا خواهد کرد. تحولات امروز در روابط بینالملل نشان میدهد با جهانی چندقطبی روبهرو هستیم و ویژگی چنین جهانی زایش بحرانهای پیدرپی به دلیل تعدد بازیگران سیاسی و اقتصادی و تأمین منافع آنها است. جهان چندقطبی از نظام دوقطبی و تکقطبی بیثباتتر است؛ بههمیندلیل بروز درگیریهای نظامی و بحرانهای منطقهای و بینالملل یکی از دغدغههای هرروزه جامعه بینالملل شده است.
جهان چندقطبی امروز
واژههای تکقطبی، دوقطبی و چندقطبی برای تبیین ساختارهای قدرت روابط بینالملل به کار میروند. در یک نظام تکقطبی، یک قطب یا یک ابرقدرت برای سلطه بر دولتهای دیگر، دارای قدرت است. در یک نظام دوقطبی بینالمللی دو قدرت وجود دارند و دولتهای دیگر اغلب در صفبندی و جناحبندی خودشان را در کنار یکی از این دو قطب قرار میدهند. در یک نظام چندقطبی، دو یا چند قدرت وجود دارند که قابلیت داشتن سلطه بر دولتهای دیگر را دارند. از زمان جنگ جهانی دوم، جهان تحت نظام دوقطبی و تکقطبی به سر برده است. ابتدا جهان تحت جنگ سرد با آمریکا و شوروی بهعنوان دو ابرقدرت به سر میبرد و سپس آمریکا بهتنهایی جهان را تبدیل به یک جهان تکقطبی کرد که معمولا با عنوان صلح آمریکایی از آن یاد میشود.
فرید زکریا استدلال میکند که ما اکنون در حال زندگیکردن از طریق تغییر قدرت سوم بزرگ یعنی تغییر دوران مدرن یا ورود به جهان چندقطبی هستیم. زکریا چنین بحث میکند که تغییر قدرت سوم بزرگ از «ظهور بقیه» نشئت میگیرد. ظهور بقیه، جملهای است که درباره رشد کشورها یا ظهور بازارهای جدید خارج از غرب به کار میرود که هسته اصلی آن به اصطلاح کشورهای BRIC هستند. BRIC که مخفف نام چهار کشور برزیل، روسیه، هند و چین است، قدرتمندترین رقبا بهعنوان قطبهای آینده در جهان قطبی هستند. دیگر قطبهای بالقوه شامل اندونزی، ژاپن، کرهجنوبی و اتحادیه اروپایی میشود. این تحول قدرت بزرگ یا «ظهور بقیه» بیشتر براساس عوامل اقتصادی شناخته میشود. پیشبینیهای مربوط به پایان تکقطبی یا صلح آمریکایی خیلی بیشتر از پدیدارشدن بحران مالی سال ٢٠٠٨ صورت گرفت. چارلز کراتامِر در اوایل سال ١٩٩١ پیشبینی کرده بود که نظام تکقطبی آخرین نفسهای خود را میکشد؛ درحالیکه غرب از رشد اقتصادی پایین، نرخ بیکاری بالا و بدهی همهگیر رنج میبرد، کشورهای غیرغربی بهسرعت جهش کردند؛ علاوهبراین فرید زکریا فکر میکند موفقیت اقتصادی که بیش از هر چیزی بیشتر از همه در آسیا به دست آمده است، دیگر محدود به کشورهای آسیایی نیست.
بین سالهای ١٩٩١ و ٢٠١٠ رشد اقتصاد جهانی از ٢٢,١ تریلیون به ٦٢ تریلیون دلار افزایش پیدا کرد و تجارت جهانی به ٢٦٧ درصد رشد یافت. بازارهای نوظهور بیش از نیمی از این رشد را به خود اختصاص دادند و اکنون برای بیش از ٤٧ درصد از اقتصاد جهانی برابری قدرت خرید محاسبه میشود. این رشد ابتدا به واسطه گردش سرمایه غرب در آسیا و بخشهای دیگر جهان شکوفا شد. این رشد اکنون از طریق خود ِبازارها و نه صرفا به واسطه صادرات به غرب، قدرتمند شده است؛ بنابراین این رشد یک پدیده زودگذر که بعدا از خط خارج شود، نیست. تحول تکنولوژی که زمانی خاص آمریکا بود، اکنون در همه جای جهان یافت میشود و آمریکا دیگر عامل یگانهای به شمار نمیآید. اگر به هر چیزی، از بلندترین ساختمانها تا بزرگترین فرودگاهها تا بزرگترین مراکز خرید و ... نگاه شود، محل آنها در آمریکا نیست؛ بلکه در بخشهای دیگری از جهان قرار دارند. بحث درباره ظهور جهان چندقطبی بیشتر در مباحث اقتصادی مطرح میشود؛ ولی ابعاد سیاسی و نظامی در این بحث نیز دخیلاند... . گرچه هنوز درباره هزینههای دفاعی بین آمریکا و بقیه ازجمله چین شکاف وجود دارد؛ ولی این شکاف در حال باریکشدن است. درحالیکه آمریکا به تسلط خود در سطح سیاسی و نظامی ادامه میدهد، توزیع قدرت در ابعاد دیگر، از صنعت گرفته تا نظام مالی، در حال تغییر است.
برزیل و هند در مذاکرات تجاری دوحه در سال ٢٠٠٨ آمریکا را به مبارزه طلبیدند و روسیه نیز چنگ و دندان خود را در موضوع گرجستان به آمریکا نشان داد. گروه ٢٠ به صورت فزایندهای تبدیل به یک سازمان مهم در مقیاس جهانی میشود و رفتهرفته جایگزین گروه هشت میشود که مهمترین نشست اقتصادی در روابط بینالملل تلقی میشود. این گروه ٢٠، گروه هشت نبود که برای رویارویی با بحران مالی سال ٢٠٠٨ تشکیل جلسه داد و نشان داد کشورهایی مانند هند که عضو گروه هشت نیستند، در حال کسب نفوذ هستند. شورای اطلاعات ملی پیشبینی کرد ظهور قدرتهای جهانی جدید مانند هند و ظهور دوباره قدرت قدیمی مانند روسیه در سالهای ٢٠٢٠ و ٢٠٢٥ رونق بیشتری خواهد گرفت. گزارش «روندهای جهان ٢٠٢٥؛ جهان مبدل» بیان میکند: « نظام بینالملل – یعنی نظامی که پس از جنگ جهانی دوم ساخته شده است – با توجه به پیدایش قدرتهای نوظهور در سال ٢٠٢٥ غیرقابل تشخیص است. یک اقتصاد جهانیشده، انتقال تاریخی ثروت و قدرت اقتصادی از غرب به شرق...». علاوهبراین این گزارش پیشبینی میکند که جهان چندقطبی خواهد بود و شکاف بین کشورهای توسعهنیافته و توسعهیافته همچنان باریکتر خواهد شد. این گزارش از سوی اداره کل اطلاعات در آمریکا تهیه شده و نهتنها پیشبینی میکند جهان چندقطبی میشود؛ بلکه همچنین تصدیق میکند این جهان چندقطبی تا حدودی بیثباتتر خواهد بود و بحران مالی نیز این روند را تا حدی تسریع میکند. این به معنای فروپاشی نظام بینالملل نیست؛ بلکه به این معنی است که خطرهای چشمگیری برای این نوع توسعه وجود دارد و در آینده جهان تا حدودی برای موضوعاتی مانند تجارت و خریدوفروش با رقابت چشمگیری روبهرو خواهد بود.
http://www.sharghdaily.ir/News/141672
ش.د9602546