(روزنامه شرق ـ 1395/12/24 ـ شماره 2826 ـ صفحه 7)
و در این دوره و با رهبری وی در کنار شخصیتهایی مانند ابراهیم احمد و جلال طالبانی ابعاد مبارزه این حزب با رژیم حاکم بر عراق ابعاد تازهای یافت. از اواخر دهه ٣٠ خورشیدی نیز دولت ایران از مبارزات ملامصطفی بارزانی با رژیم عراق حمایت میکرد و به این دلیل، آمدوشد رهبران کرد عراقی به ایران نیز افزایش یافت و بهاینترتیب پیوندهای سیاسی، فرهنگی و اجتماعی این دسته از رهبران عراقی با ملت ایران بیشازپیش گسترش یافت. با انعقاد قرارداد الجزایر میان دولت ایران و دولت عراق عملا امکان استمرار مبارزه نیروهای کرد عراقی با رژیم عراق کاهش یافت و ملامصطفی بارزانی و بسیاری از رهبران کرد عراقی به همراه صدها هزار نفر از مردم کردستان عراق به ایران مهاجرت کرده و در ایران ساکن شدند. شادروان ملامصطفی بارزانی و اعضای خانواده از جمله زندهیاد ادریس بارزانی و آقای مسعود بارزانی و گروهی از رهبران کرد عراقی در کرج و دیگر میهمانان کرد عراقی در سایر نقاط کشور از جمله تهران، شهریار، کرمانشاه، شیراز، جهرم، بیرجند، انزلی، مشهد، ابهر و دیگر شهرستانها مستقر شدند. بخش درخورتوجهی از این میهمانان به تدریج جذب دستگاههای اداری و از جمله سازمان محیط زیست و شکاربانی شدند. در این دوره شادروان ملامصطفی بارزانی به بیماری مبتلا شد و برای مداوا به خارج از ایران عزیمت کرد. با پیروزی انقلاب اسلامی در سال ١٣٥٧ فرصتی مهیا شد تا گروههای کرد عراقی به تجدید ساختار و سازمان بپردازند اما بیم آن میرفت تا تحولات ناشی از انقلاب بر وضعیت این گروه بهویژه رهبران کرد عراقی اثر منفی بگذارد. چراکه برخی از جریانهای سیاسی مارکسیست و چپ از جمله حزب دموکرات کردستان ایران که تازه به داخل کشور بازگشته بودند در همان روزهای آغاز تشکیل نخستین دولت پس از انقلاب مخالف حضور میهمانان کرد عراقی در ایران بودند. در جریان اعلام خواستههای این حزب به رهبران جمهوری اسلامی در ماده ٨ این درخواست از مسئولان دولت تازه کشور درخواست شده بود کردهای عراقی از ایران اخراج شوند و چنین وضعیتی موجب شده بود موقعیت خطیری برای دولت موقت و نیز کردهای عراقی ایجاد شود. بازگرداندن هزاران کرد عراقی و بهویژه رهبران کرد عراقی یعنی آقایان مسعود و ادریس بارزانی میتوانست به یک تراژدی بدل شود. امری که بههیچوجه نمیتوانست مورد پذیرش رهبران دولت نوپای بعد از انقلاب بهویژه شادروان مهندس بازرگان و دیگر مسئولان کشور قرار گیرد ضمن آنکه برخی از مقامات کشور همانند زندهیاد داریوش فروهر روابط نزدیکی با خانواده بارزانی داشتند.
در این دوره شادروان ملامصطفی بارزانی به دلیل بیماری در خارج از کشور درگذشت و خبرهای حاکی از انتقال پیکر زندهیاد بارزانی به ایران موجب شده بود تا احزاب چپ و مارکسیست و سوسیالیست مانند حزب دموکرات کردستان ایران بر فشار خود علیه این حزب بیفزایند. اما به هر حال با مدیریت دولت وقت جنازه زندهیاد بارزانی به ایران منتقل شد. شادروان هاشمیرفسنجانی در خاطراتشان نقل میکنند که در این روزها نگران بودند که انتقال جنازه ملامصطفی بارزانی موجب تنش در منطقه نشود. جنازه ملامصطفی بارزانی در نهایت به تهران وارد و از آنجا از طریق شهر تبریز به ارومیه و سپس با دو فروند چرخبال نظامی از ارومیه به شهر اشنویه منتقل شد. درحالیکه هیچیک از مسئولان و رهبران احزاب چپ مستقر در کردستان و آذربایجان غربی حاضر به شرکت در مراسم استقبال از جنازه و تشییع آن نشده بودند. البته حضور گسترده مردم منطقه و نیز کردهای عراقی و گروهی از مسئولان در این مراسم موجب شد امکان تنش و کارشکنی برای مخالفان مهیا نشود. هرچند این جریانها بعدها و در سالهای بعد با بیحرمتی به جنازه شادروان ملامصطفی بارزانی نشان دادند که کینه زیادی از وی در دل داشتند.
در این ایام یعنی اسفندماه ١٣٥٧ و پس از آنکه شهربانی مهاباد و پادگان مهاباد و در ماه بعد مراکز نظامی در سنندج مورد هجوم جریانهای چپ قرار گرفت و روز به روز بر شمار نیروهای مسلح وابسته به این احزاب در استانهای کردستان و آذربایجان غربی افزوده میشد، فضا برای میهمانان کرد عراقی تنگتر میشد. دولت موقت و زندهیاد دکتر چمران و برخی از مسئولان نظامی و لشکری و کشوری با درک شرایط خطیر پیشآمده نهتنها از این میهمانان دفاع کردند بلکه حتی به آنان اجازه دادند تا کردهای عراقی از سایر شهرهای کشور این امکان را داشته باشند تا در شهرهای مرزی غرب کشور مستقر شوند. در این روزها هم رهبری موقت یا قیاده موقت با رهبری زندهیاد ادریس بارزانی و آقای مسعود بارزانی تشکیل شد و فعالیتهای خود را آغاز کرد.
زندهیاد ملامصطفی بارزانی یکی از رهبران سیاسی کردستان عراق بود که همواره بر تبار ایرانی کردها تأکید داشت و بر این مبناست که این عبارت درست تاریخی را بیان میکرد که هرجایی کردی هست آنجا ایران است. مشابه این سخنان را از زبان دیگر رهبران کرد عراقی نیز میتوان شنید.
شادروان ادریس بارزانی نیز مانند پدرشان ملامصطفی بارزانی بخش زیادی از دوران زندگی کوتاهشان را صرف مبارزه سیاسی کردند و در این مسیر بارها و از جمله در دهه ٤٠ خورشیدی هدف اقدامات تروریستی دولت بعث عراق قرار گرفتند. در دوره پس از درگذشت ملامصطفی بارزانی، آقایان ادریس و مسعود بارزانی به تدریج به بازسازی حزب دموکرات کردستان عراق پرداختند و در دهه ٦٠ خورشیدی و در دوران جنگ تحمیلشده رژیم عراق بر ملت ایران نیز این نیروها و سایر نیروهای سیاسی کرد عراقی مانند اتحادیه میهنی به رهبری جلال طالبانی، مبارزه با رژیم صدام حسین را ادامه دادند و زمینه تشکیل دولت اقلیم کردستان عراق را در این دوران پایهریزی کردند. زندهیاد ادریس بارزانی نیز در بهمن ١٣٦٥ در ٤٣سالگی درگذشت.
در سال ١٩٩١ و پس از ناکامی صدام حسین در اشغال کویت، فرصت برای اعلام دولت اقلیم کردستان عراق مهیا شد. در سالهای تشکیل دولت اقلیم، روابط ایران با دولت اقلیم کردستان عراق همواره روابطی سازنده و نزدیک بوده است؛ اگرچه این روابط هیچگاه در حوزههای اقتصادی و سیاسی به اندازه ظرفیتهای بالقوه و علايق و انتظارات مردمی رشد نداشته و بالفعل نشده است.
پس از شکلگیری سلسله تحولات سیاسی در خاورمیانه عربی و تشدید رقابتهای منطقهای، برخی بر آن بودند تا روابط صمیمانه و نزدیک ایران و گروههای کرد عراقی را تحت تأثیر منافع خود قرار دهند. این در حالی است که این کشورها در شرایطی که حمله داعش میتوانست شرایطی را برای اقلیم کردستان عراق رقم بزند، در برابر این شرایط کاملا منفعل بوده و از کمک به دولت اقلیم کردستان عراق در شرایط سخت شانه خالی کردند. تاریخ طولانی و چندهزارساله پیوندهای تمدنی، فرهنگی و اجتماعی میان کردهای عراقی و ملت ایران و بهویژه نزدیکیهای زبانی و سنتها و رسوم و خلقیات پدیدهای است که ظرفیت درخور توجهی برای توسعه روابط میان طرفین ایجاد میکند. این روزها کردهای عراقی نیز مانند همه باشندگان در حوزه تمدن ایرانی و ایران فرهنگی، آماده جشنگرفتن نوروز هستند و اینچنین میتوان ابعاد عمیق پیوندهای دو طرف را نشان داد. امید است بر مبنای این ظرفیتها و علایق دو طرف، در آینده بیش از پیش شاهد رشد فزاینده روابط میان ایران و اقلیم کردستان عراق باشیم و اجازه ندهیم بدخواهان خللی در مسیر توسعه روابط ایجاد کنند.
http://www.sharghdaily.ir/News/117440
ش.د9504996