تاریخ انتشار : ۰۱ خرداد ۱۳۸۷ - ۰۸:۱۴  ، 
کد خبر : ۳۰۶۵۴
چالش موشکی مسکو - واشنگتن به کجا می‌کشد؟

بازی در زمین جدید

هنری کیسینجر/ ترجمه: کاوه شجاعی مقدمه:‌ هنری کیسینجر با آغاز اولین دوره ریاست جمهوری ریچارد نیکسون در سال 1969 به ریاست شورای امنیت ملی آمریکا منصوب شد. پس از پیروزی نیکسون در دومین انتخابات با حفظ سمت قبلی مسوولیت وزارت امور خارجه را هم بر عهده گرفت. او پس از سقوط دولت نیکسون به خاطر رسوایی واترگیت و آغاز دوره ریاست جمهوری جرالد فورد وزیر امور خارجه باقی ماند. در 1973 جایزه صلح نوبل را به خاطر تلاش برای آتش‌بس و عقب‌نشینی سربازان آمریکایی از ویتنام دریافت کرد. کیسینجر از هواداران سرسخت واقعگرایی در سیاست خارجی است و البته منتقدانش او را جنایتکاری توصیف می‌کنند که کودتای نظامی پینوشه علیه آکنده رئیس‌جمهور مردمی شیلی را سازماندهی کرد، باعث تجزیه قبرس شد، با نشان دادن چراغ سبز باعث تشدید کشتار در اندونزی شد و جلوی برقراری دموکراسی در بنگلادش را گرفت. کیسینجر در همه 70 میلادی چهره معروف سیاست آمریکا در سراسر جهان بود. او در حال حاضر 83 ساله است و در مناسبت‌های مختلف به جورج بوش رئیس جمهوری آمریکا و معاونش دیک چنی مشاوره می‌دهد. هفته‌نامه نیوزویک چند ماه پیش کیسینجر را یکی از افراد هنوز موثر در سیاست خارجی آمریکا معرفی کرد.

عمر مباحث بر سر سیستم دفاعی موشکی به نیم قرن می‌رسد، اما اخیرا و پس از اینکه آمریکا اعلام کرد می‌خواهد بخش‌هایی از این سیستم را در جمهوری چک و لهستان نصب کند، سیاستمداران و روزنامه‌نگاران بیشتر از گذشته علیه آن یا به سودش می‌نویسد و سخنرانی می‌کنند. مهم‌ترین مخالف‌ها در عین حال از جانب کرملین اعمال می‌شود. مسکو مساله ضرورت استقرار این سیستم را به چالش کشیده و اعلام کرده هدف اصلی آمریکا مقابله با نیروهای استراتژیک روسیه است، نه ایران، آنچنان که دولت جورج بوش ادعا می‌کند.

مباحثات شبه جنگ سردی هنوز هم ادامه دارد. مسکو اما در این میان پیشنهاد بسیار مهمی را مطرح کرده است و در صورتی که ایالات متحده آن را بپذیرد همکاری بی‌سابقه‌ای میان ناتو و روسیه شکل خواهد گرفت که با منافع ایران سازگار نیست.

برای درک بهتر ماجرا باید به عقب بازگردیم. اولین بار ریچارد نیکسون رئیس‌جمهور اسبق آمریکا بود که مساله سیستم دفاع موشکی را در 1969 مطرح کرد و البته با مخالفت شدید کنگره روبه‌رو شد. نیکسون به جای آن در سال 1972 پیمان موشک‌های ضدبالستیک را با روسیه منعقد کرد که اجرای طرح‌های دفاع موشکی دو طرف را به حالت تعلیق در می‌آورد. این اولین بار بود که به کمک مذاکره جلوی تقویت قدرت موشکی مسکو گرفته می‌شد.

 در دهه‌های بعدی محیط بین‌المللی کاملا تغییر کرد و سیاستمداران مجبور شدند در تصمیم‌های قبلی خود تجدیدنظر کنند. اولین و مهمترین عامل این تغییر فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی بود، چرا که در دوران جنگ سرد که دو ابرقدرت در جهان وجود داشت، دو طرف می‌دانستند که حمله به دیگری با نابودی سریع خود به پایان خواهد رسید. دکترین جنگ سردی «نابودی حتمی طرفین» پس از این کارایی خود را از دست داد. عامل دوم پیشرفت‌های تکنیکی بود که سیستم دفاع موشکی را بیشتر به واقعیت نزدیک کرد و عامل سوم تکثیر سلاح‌های هسته‌ای و تکنولوژی موشکی بود که خطر بی‌سابقه‌ای را متوجه جهان کرد.

ماجرا اما به اینجا محدود نمی‌شد و مساله‌ای اخلاقی هم وجود داشت. اگر یک حمله بسیار محدود اتمی به ایالات متحده صورت گیرد، چگونه یک رئیس‌جمهوری می‌تواند برای ملتش توضیح دهد که توانایی استقرار یک سیستم دفاع موشکی را داشته، اما کوتاهی کرده و مردم را در معرض چنین خطر بزرگی قرار داده است.

تمامی این مسائل باعث شد که دولت بوش در سال 2002 از پیمان موشک‌های ضدبالستیک خارج شود و استقرار یک سیستم دفاع موشکی جهانی را آغاز کند که راه را بر حمله‌های محدود موشکی سد کند. سیستم اولیه در آلاسکا مستقر شد و چندین رادار در ایستگاه‌هایی دیگر به آن مربوط شدند. پس از آن قرار شد که یک ایستگاه راداری در جمهوری چک و چندین موشک رهگیر در لهستان مستقر شوند و اینها اولین بخش‌های تاسیسات سیستم دفاع موشکی در خارج از خاک ایالات متحده بود. روسیه که در سال 2002 خروج از پیمان موشک‌های ضدبالستیک را با حداقل جنجال پذیرفته بود با طرح استقرار تاسیسات در اروپا به شدت واکنش نشان داد که خیلی هم عجیب نبود. مسکو همواره به سیستم دفاع موشکی علاقه نشان داده است.

ایالات متحده ادعا کرده که استقرار سیستم در جمهوری چک و لهستان برای مقابله با حملات موشکی ایران یا کره شمالی طراحی شده، اما حتی متخصصان غربی گفته‌اند که موشک‌های ایرانی دست کم تا 10 سال دیگر به خاک آمریکا نخواهند رسید. پس روسیه حق دارد که سیستم دفاع موشکی را بخشی از طرحی بزرگ واشنگتن علیه مسکو تلقی کند. تاکتیک‌های مسکو در نوع سخن گفتن تند و صریح سران کرملین منعکس می‌شود. آنها دیپلماسی قدرتمندی را به کار بردند تا آمریکا و ناتو را از استقرار سیستم دفاع موشکی در اروپای مرکزی منصرف کنند. حتی روسیه اعلام کرد دیگر نمی‌تواند اطمینان دهد که موشک‌هایش را به سمت مواضع ناتو نشانه نگیرد.

در این میان دلیلی برای خوشبینی وجود دارد و آن پیشنهاد مهم پوتین به بوش است: مرتبط کردن تاسیسات راداری روسیه در جمهوری آذربایجان با سیستم دفاع موشکی آمریکا و ناتو علیه کره شمالی و ایران. با اینکه این پیشنهاد فعلا برای ایالات متحده غیرقابل قبول است اما می‌تواند دو طرف را به سمت نوعی تعامل بکشاند که منافع استراتژیک همسوی خود را با همکاری متقابل حفظ کنند.

در قرن کنونی، آمریکا و روسیه با یک نظم جدید جهانی روبه‌رو شده‌اند که در آن هیچ کشوری، هر چند قدرتمند، نمی‌تواند به تنهایی با تهدیدها روبه‌رو شود. برای سروکله زدن با تکثیر سلاح‌های کشتار جمعی، بنیادگرایی، تخریب محیط زیست و اقتصاد جهانی نیازمند رویکرد مشارکتی در مقیاس جهانی هستیم. در سطوح روسای جمهوری و وزرای خارجه این درک به وجود آمده، روابط دوستانه است و طرفین به شدت برای هماهنگی و همکاری تلاش می‌کنند. اما در مقیاس عمومی چنین روندی رخ نداده و گرایش‌های جنگ سردی دوباره پدیدار شده‌اند.

اما این جریان نباید ادامه پیدا کند چرا که مسابقه آمریکا و روسیه برای در دست گرفتن رهبری جهان به پایان رسیده است. دیگر واشنگتن و مسکو موشک‌هایشان را به سمت همدیگر نشانه نرفته‌اند، چون هر دو کشور با تهدیدات دیگری دست و پنجه نرم می‌کنند.

شمار زیادی از سیاستمداران آمریکای به این نتیجه رسیده‌اند که بخش بزرگی از مشکلات جهانی شاید تنها با همکاری کاخ سفید و کرملین حل می‌شود. به علاوه رهبران روسیه هم آنقدر زیرک هستند که درک کنند در مسابقه جهانی با‌ آمریکا چیزی نصیبشان نخواهد شد. البته نباید فراموش کرد که منافع ملی دو طرف لزوما با یکدیگر هم‌راستا نیستند. آمریکا باید بتواند پیچیدگی‌های جامعه و صحنه سیاسی روسیه را درک کند.

مهم‌ترین چالش در روابط کنونی دو طرف همین مساله دفاع موشکی است. نمی‌توان از آمریکا خواست که آن بخش‌هایی از سیستم دفاع موشکی‌اش را که قرار است در جمهوری چک و لهستان نصب شود، به فراموشی بسپارد. اما می‌توان از سران کاخ سفید خواست که هدف سیستم را فقط و فقط کشورهای سرسخت در نظر بگیرند و این امر را به راهبران کرملین ثابت کنند.

ممکن است پیشنهاد اخیر پوتین- با اعمال تغییراتی- اولین قدم مهم ابرقدرت‌ها در مواجهه مشترک با چالش‌های جهانی باشد. شاید پیشنهاد پوتین از لحاظ تکنیکی قابل اعتنا نباشد، اما فرصت‌های بزرگی را برای دو طرف به وجود خواهد آورد. البته احتمال دارد که پیشنهاد پوتین یک «مانور تاکتیکی» برای جلوگیری از استقرار سیستم دفاع موشکی آمریکایی در لهستان و جمهوری چک باشد. شاید کرملین می‌خواهد اینگونه با حضور در شورای ناتو- روسیه، از قدرت ناتو بکاهد و جلوی تصمیم‌گیری‌های اساسی آنها را بگیرد.

به هر صورت همکاری روسیه و آمریکا- یا حتی گفت‌و‌گوهای جدی دو طرف- بر سر سیستم دفاع موشکی کمک می‌کند که مذاکرات اتمی با ایران در چارچوبی کاملا نو آغاز شود و شاید اینگونه بن‌بست به پایان برسد. شاید اینگونه جهان کمی به سمت آرامش گام بر دارد.

نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات