(روزنامه مردم سالاري – 1396/09/05 – شماره 4471 – صفحه 7)
* به نظر شما وضعیت اجتماعی زنان در دولت آقای روحانی چه تفاوتی با دولتهای قبل کرده است؟
** برخلاف خیلیها که فکر میکنند دولت دوم آقای روحانی نسبت به دولت اول عقب گرد داشته، من معتقدم حرکتی که آقای روحانی شروع کرد و سه نفر از معاونین و رئیس کتابخانه ملی را از بانوان انتخاب کرد به نوعی این قضیه پی گرفته شده است.
البته ما به جا به جایی خانم مولاوردی اعتراض داشتیم؛ چون میدانستیم برای برداشتن خانم مولاوردی روی رئیس جمهور فشار است ولی دلمان میخواست که حداقل این فشارها را بگوید؛ نه اینکه بگوید هیچ فشاری روی من نبوده و کابینه را تحت فشار نچیدهام. خانم ابتکار در موقعیت قبلی خانم مولاوردی قرار گرفتند. به نظر من با تجربهای که خانم ابتکار در حوزه زنان داشته و از قدیم الأیام با دفتر امور زنان ریاستجمهوری همکاری میکرده و در محیط زیست فعالیتهای وسیع و گسترده ای داشته، قطعا در این زمینه موفق خواهد بود.
معاون حقوقی هم خانم است و خانم مولاوردی هم به عنوان دستیار ویژه رئیس جمهوری در حقوق شهروندی است که ما منتظریم جایگاه بالاتری از نظر حقوقی پیدا کند تا بحثهای حقوق شهروندی عملیاتی شود. خانم بروجردی همچنان در جایگاه خودش هست و قول و وعده ای هم که دادند مبنی بر اینکه اگر از وزارت شروع نمیکنیم ولی در کلیه وزارت خانهها سعی میکنیم در موقعیتهای بالایی قرار گیرند، تا حدی این وعده دارد تحقق پیدا میکند. چند روز پیش خبر قائم مقامیخانم شاهدایی در وزارت نفت را شنیدیم که خیلی خبر مهمیبود. در دوره قبل خانم شاهدایی به عنوان معاون وزیر و مدیرعامل پتروشیمیو الآن به عنوان قائم مقام وزیر انتخاب شده است. وزارت نفت یک وزارت خانه بزرگ، تأثیرگذار و مهم است.
* زمانی که دولت چیده میشد همه مطالبات بانوان به این سمت بود که باید وزیر زن داشته باشیم. حرفهای شما به این معنی است که سطح این مطالبات پایین آمده است؟
** من با این هوای تند مخالفم. ما مطالبه وزیر زن را از دوره آقای خاتمیشروع کردیم. آن زمان من جوان تر بودم و در ستاد انتخاباتی آقای خاتمیهم با خانم شجاعی و خانم خواجه نوری خیلی فعال بودم. خانم شجاعی و خانم خواجه نوری مسئولیت امور بانوان ستاد را داشتند و من هم با آنها همکاری میکردم. یادم هست که بحث مطالبه وزیر زن خیلی جدی مطرح شد ولی به دلیل شرایط آن روز و اینکه ما زنانی که در مدیریتهای میانی تجربیات زیادی داشته باشند را نداشتیم و از طرف دیگر بعضی از مراجع اعلام کرده بودند که اگر زن وزیر شود ما مالیات را حرام اعلام میکنیم؛ به هر حال ما یک مقدار عقب آمدیم.
اینکه در دوره احمدی نژاد وزیر زن داشتیم به خاطر زمینه سازیهایی بود که در دوره اصلاحات انجام شد و ما توانستیم زنان را در مدیریتهای میانی تقویت کنیم. آموزشهایی که گذاشته شد مثل تربیت 300 مدیر و آموزشهای مدیریت استراتژیک زنان آموزشها داده شد و در صحنه عمل هم زنان تجربیات خوبی را داشتند.
* یعنی ما در این زمینه عقب گرد داشتهایم؟
** نه. ما این مسیر را جلو آمدیم و از آقای روحانی انتظار این بود که وزیر زن انتخاب کند. چون احمدی نژاد سدّ و تابویی که وجود داشت را از بین برد. چون کلا تابو شکن شده بود و حرمت مراجع را نگه نمیداشت؛ بر خلاف آقای خاتمیکه حرمتها را نگه میداشت و اهل این برخوردها نبود. به هر حال این تابو شکسته شده بود و شرایط فراهم شده بود که آقای روحانی وزیر زن انتخاب کند و به نظر ما آقای روحانی وقتی که وزیر زن ندارد یک فرصت تاریخی را از دست داد. باز هم معاونین زن تا حدی این قضیه را جبران کرد و به جای اینکه در دوره آقایان خاتمیو احمدی نژاد دو زن در کابینه بودند، تعداد بیشتری از زنان وارد کابینه شدند. طبیعتا مطالبه وزیر زن در دولت بعدی آقای روحانی خیلی طبیعی بود؛ یعنی به عنوان یک امر طبیعی و بدیهی مطرح شد. برای ما عجیب بود که ایشان یک زن را به عنوان وزیر نگذاشت.
* این عقب گرد تلقی نمیکنید؟
** من عقب گرد تلقی نمیکنم. ترجیح من این است که ما دهها مدیر زن داشته باشیم تا اینکه مدیر زن نداشته باشیم و یک وزیر زن در ویترین داشته باشیم. من معتقدم که این حرکتها باید در کنار هم انجام شود؛ ضمن اینکه ما امروز زنانی که قابلیت وزیر شدن دارد را داریم و آقای روحانی میتوانست وزیر زن انتخاب کند، در عین حال معتقدم که این حرکت مثبت است؛ به خصوص اینکه این امر در بدنه دولت به عنوان یک فرهنگ در حال پیگیری است.
* در بحث آزادیهای اجتماعی زنان هم این پیشرفت را داشته ایم؟
** ما میدانیم که به طور کلی در بحث آزادیهای اجتماعی موانع جدی وجود دارد. بنابر این در این زمینه دست دولت بسته است. در این زمینه تردید نداریم و اینکه چرا شفاف سازی و اطلاع رسانی نمیکند بحث دیگری است اما نکته مهمیکه وجود دارد این است که فضای عمومیبه سمتی رفتی که حتی کسانی که مانع ایجاد میکردند به این نتیجه رسیده اند که مانع گذاریها پاسخگو نیست. به عنوان مثال تابستان امسال ما کمترین برخوردهای فیزیکی مثل گشت ارشاد را در بحثهای منکراتی داشتیم. برای اینکه دیگر این بحثها پاسخگو نیست. یعنی بلوغ اجتماعی جامعه به حدی رسیده که گرایشی که فکر میکرد باید برای زنان محدودیت ایجاد کند به این نتیجه رسیده که این روشها پاسخگو نیست. خودآگاهی مردم و دریافتشان از حقوق شهروندی و مطالبه گری آنها به حدی رسیده که حتی اگر دولت هم نتوانسته در این زمینه کاری انجام دهد به طور غیر مستقیم زمینه سازی شده که شرایط بهتر شود.
* دولت آقای روحانی چه تأثیری داشته است؟
** وجود دولت تدبیر و امید کمک کرده که این شرایط بهتر شود؛ حتی اگر خودش به طور مستقیم اقدام نکرد. من به این اعتقاد دارم و البته خود ما دچار یک تناقض هستیم و مثلا در بحث اقتصادی از یک جهت میگوییم دولت کارهای نیست و مردم همه کاره هستند و از جهت دیگر همه تکالیف را برای دولت میخواهیم. یعنی شما باید به یک حالت تعامل و تعادل اعتقاد داشته باشید که یک سری وظیفه مثل فرهنگ سازی از طریق وزارت خانههای ارشاد، آموزش و پرورش و علوم را دولت باید ایفا کند ولی وقتی که میبینیم اینها در مقابل دستگاههای فرهنگ سازی مثل رسانه ملی دستشان بسته است فشار را به آن طرف ببریم. دولت باید وظایفش را انجام دهد ولی نهادهای حاکمیتی وظایف بزرگتری دارند که باید انجام دهند.
* شما به گشت ارشاد اشاره کردید. گشت ارشاد در دوره آقای احمدی نژاد به وجود آمد...
** در دوره آقای خاتمیهم بحث امر به معروف و نهی از منکر بود.
* اگر این دولت اعتدالگرا و یا اصلاح طلب نبود باز هم این فضا را شاهد بودیم؟
** یک سری اقدامات قابل احصاء، شمارش و اندازه گیری است و شاخص گذاری میکنید و به دولت نمره میدهید ولی یک سری کارها قابل اندازه گیری نیست. وقتی که بعد از احمدی نژاد آقای روحانی بر سر کار آمد همه نفسی کشیدند که امنیت اجتماعی بیشتر میشود ولی طرف مقابل اعمال قدرتشان را در حوزههایی که در اختیار داشتند بیشتر میکردند اما به نظر من به صورت ناخودآگاه فضاها برای کار اجتماعی بازتر شد.
من از دولت نفی مسئولیت نمیکنم ولی دولت مجبور است وظایفی که قانونا عهدهدار است را انجام دهد. مثلا وقتی منشور حقوق شهروندی تصویب کرده اید باید آن را اجرا کنید. منشور حقوق شهروندی یعنی هیچ تبعیض جنسیتی، سنی و یا قومیتی وجود ندارد. دولت باید تلاش کند که در جامعه تبعیض نباشد؛ چون یک سری مسائل در اختیار دولت نیست. من نمیخواهم بگویم از دولت سلب مسئولیت شود اما میخواهم بگویم نقش نهادهای مدنی و نهادهای حاکمیتی را هم ببینیم.
* دولت چطور میتواند این سه ضلعی را مدیریت کند؟
** مقداری بحث اطلاعرسانی است که بسیار ضعیف بوده و خودشان هم اعتراف کردند که ضعیف بوده است. یعنی همان کارهایی هم که کردهاند را نتواستند انعکاس دهند که مردم بفهمند و ناامیدی مقداری کمرنگ شود. به نظر میرسد برای روشنگریها و شفاف سازیها باید بیشتر از نقش رسانه استفاده شود.
* شما معتقدید که دولت کار خود را انجام داده و نهادهای مدنی باید به میدان آیند.
** متأسفانه وابستگی نهادهای مدنی به دولت زیاد است. یعنی میگویند ما استقلال داریم ولی مدام میگویند به ما پول و امکانات بدهید و ما را حمایت کنید و خیلی نمیتوانند مستقل عمل کنند.
* اصلاحات راه خودش را درست میرود؟
** اصلاحات راه خودش را درست میرود و صبوری میخواهد. اگر ما صبر خود را از دست دهیم در واقع دوره جشن جریان اقتدارگرا است؛ برای اینکه تمام تلاششان این است که ما را ناامید کنند. چون جور دیگر نمیتوانند انسجام ما را بگیرند و رابطه اعتدال و اصلاحات را کم کنند، هر زمانی که بتوانند جامعه را نسبت به اصلاحات و دولت ناامید کنند برنده هستند. دقیقا روی جاهایی که دولت موفق بوده حساسیتها را بالا میبرند و مشکل ایجاد میکنند.
* دورنمای فعالیتهای سیاسی و اجتماعی زنان را در کشور ما چطور میبینید؟
** همه این موارد بستگی به این دارد که فضا را چگونه بسازیم. من جزو آدمهایی هستم که معتقدم خود ما فضاها را میسازیم و نباید منتظر این باشیم که دیگران فضاسازی کنند. من وقتی در جایگاه یک فعال مدنی قرار میگیرم مطالباتم را از دولت دارم اما همیشه سعی میکنم یک نگاه به درون هم داشته باشم که خودم در این زمینه چه کار کرده ام. نقش من شهروند در فضاسازی مثبت به مراتب بیشتر از دیگران است؛ به خاطر اینکه من در خانواده میتوانم با فرزندان خود صحبت کنم که منتظر نباشند دیگران برای آنها کار ایجاد کنند و خودشان باید کارآفرین باشند یا منتظر نباشند که دیگران برای آنها موقعیت ایجاد کنند و خودشان باید موقعیت ساز باشند.
اصلاحات یعنی اینکه نقش خودمان را پررنگ تر از دیگری ببینیم. به همان نسبتی که ما پرتوان وارد صحنه شویم آینده روشن است و هر وقت هم که منفعل شدیم طبیعتا هیچ آیندهای نداریم.
http://www.mardomsalari.net/4471/page/7/27031
ش.د9603685